کاری که روز ۱۱ اردیبهشت ماه در رابطه با کارگران مهاجر افغانی در مراسم دولتی خانه کارگر در حاشیه نماز جمعه تهران صورت گرفت بیش از هر چیزی ماهیت ضد کارگری این نهاد دست ساز را در برابر چشمان همگان قرار داد.
این اولین بار نیست که نهادهای دست ساز کارگری به عریان ترین شکلی، کارگران مهاجر افغانی را مورد تهاجم قرار می دهند، بویژه که اتفاق دیروز در مراسم دولتی اول ماه مه، موضوعی در حاشیه این مراسم نبود، بلکه کل این مراسم را نمایندگی کرد.
سر ریز کردن بار بحران بیکاری در ایران بر دوش کارگران افغانی و بالا بردن پرچم نفرت و انزجار بر علیه این کارگران، آنهم در مراسمی به مناسبت روز جهانی کارگر که نماد اتحاد و همبستگی جهانی کارگران است، کاری است که تنها از دست قسم خورده ترین دشمنان طبقه کارگر بر می آید.
آنچه که در مورد کارگران افغانی در ایران بر همگان آشکار است این است که آنان از بیش از سه دهه پیش، از جنگ و ناامنی در افغانستان گریخته و به ایران پناه آورده اند و این چرخه، بدلیل تداوم جنگ و ناامنی در این کشور تا به امروز ادامه داشته است.
اینان، پناهندگان جنگ و ناامنی و خانه خرابی در کشور افغانستان بوده اند و خیلی روشن و بدیهی است که به دنبال مامن و پناهگاهی برای ادامه حیات باشند و همنوعانشان در سایر نقاط دنیا و منجله ایران برای آرامش و راحتی شان هر کاری بکنند.
اما کاری که در ایران توسط دولت و صاحبان سرمایه با مهاجرین افغانی صورت گرفته است چیزی جز تحمیل بدترین شرایط کار و زیست برای آنان نبوده است. شدت استثمار بالا، محرومیت از تامین اجتماعی و بیمه های همگانی، پرداخت نازل ترین مزد در سخت ترین کارها و هزار و یک مصیبت دیگر، تنها چیزی بوده است که سرمایه داری ایران، نصیب این انسانهای پناهنده از جنگ و ناامنی کرده است.
اما واقعیت این است که سیستم سرمایه داری، ضد انسانی تر از آن است که وجود کارگران مهاجر، فقط خوان یغمائی برای سود آوری باشد و همه چیز صرفا به بهره کشی بی حد و حصر از آنان محدود بشود.
تحقیر و توهین و نفرت پراکنی نسبت به کارگران مهاجر افغانی برای توجیه بیکاری در کشور، سوی دیگر ستم مضاعفی است که در طول بیش از سی سال گذشته بر این کارگران رفته است. طوریکه از این منظر ظالمانه روزی نبوده است که دولت و نهادهای دست ساز کارگری برای سر ریز کردن بار بحران بیکاری بر دوش کارگران مهاجر افغانی، آنان را گوشت دم توپ نکنند، دست به تبلیغات نژاد پرستانه بر علیه آنان نزنند و یا هر از چند گاهی با یورش به محیطهای کار، با توهین و تحقیر آنان را روانه مرزها ننمایند.
کاری که خانه کارگر در مراسم فرمایشی روز جهانی کارگر در حاشیه مراسم نماز جمعه انجام داد رذیلانه ترین و سخیف ترین کاری بود که از سوی یک نهاد دست ساز کارگری میتوانست صورت بگیرد. دیروز خانه کارگر ماهیت ضد کارگری خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت و در اول ماه مه روز همبستگی بین المللی طبقه کارگر پرچم نفرت از کارگران مهاجر افغانی را بالا برد.
پدیده کارگر مهاجر چیزی نیست که مختص به ایران باشد. این پدیده به مثابه یکی از ظالمانه ترین مظاهر ستم بر انسان در نظام سرمایه داری، پدیده ای جهانی است و همین امروز دو برابر کارگران مهاجر افغانی در ایران، کارگران مهاجر ایرانی در سایر نقاط جهان مشغول بکارند و روزی نیست که در نتیجه تحمیل فقر و فلاکت بر طبقه کارگر ایران، مهاجرین ایرانی همچون جنگ زدگان بی پناهی طعمه ی راه مهاجرت، غرق در دریاها و یا کمپ های پناهندگی نشوند.
ادعای دروغین و نفرت پراکنانه خانه کارگریها در مورد کارگران مهاجر افغانی به عنوان دلیل بیکاری ما کارگران ایرانی، در شرایطی است که این کارگران اغلب در کارهای سخت و غیر فنی کار میکنند و در بسیاری از استانهای کشور و یا کارخانه های متوسط و بزرگ حضور ندارند. در حالی که روزی نیست که دهها و صدها کارگر در جای جای کشور و صنایع مختلف از کار بیکار نشوند و یا دستمزد ناچیز شان توسط کارفرمایان بخش دولتی و شبه دولتی و خصوصی مورد دست اندازی قرار نگیرد.
اینان حداقل مزد ٧١٢ هزار تومانی را که کفاف خرج توی جیبی یک خانواده چهار نفره را نیز نمیدهد بر ما کارگران تحمیل میکنند و بدلیل همین مزد خفت بار، میلیونها کارگر به ناچار برای گذران زندگی شان، یا به شغل دوم وسوم روی می آورند و یا روزانه ١٢ تا ١٨ ساعت کار میکنند و در نتیجه ی این وضعیت، دیگر جائی برای اشتغال کارگران بیکار و میلیونها جوان آماده ی کار باقی نمی ماند، آنوقت هم طبقه های افغان مان را به عنوان عامل بیکاری میلیونها کارگر و جوان تحصیلکرده، به ما کارگران نشان میدهند.
نشان دادن کارگران افغانی به ما کارگران ایرانی به عنوان عامل بیکاری مان، اگر نشانه حماقت اینان نباشد(که نیست) بی تردید نشانه واماندگی و سر گیجگی آنان در برابر پیشروی روز افزون جنبش کارگری ایران است.
جعفر عظیم زاده - ١٢ اردیبهشت ماه ١٣٩۴