افق روشن
www.ofros.com

استثمار در زندان‌های جمهوری اسلامی: مصاحبه با عدنان حسن پور

به مناسبت اول ماه می

کلکتیو٩٨                                                                                                                             پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۴ مه ۲۰۲٣

در این گپ و گفت به مناسبت اول ماه مه، از عدنان حسن پور، روزنامه‌نگار کرد و زندانی سیاسی سابق، دربارۀ مناسبات کار، استثمار و بهره‌کشی زندانیان پرسیدیم، از تفاوت‌ها و تمایز‌های اعمال قدرت بر بدن‌ها، و از تجاربیات زیسته خود او در زندان‌های مختلف جمهوری اسلامی.

عدنان حسن پور بهمن‌ماه ۱۳۸۵ بازداشت و در تابستان ۸۶ به اتهام محاربه، به اعدام محکوم شد و سپس این حکم به تأیید دادگاه تجدید نظر استان کردستان رسید. اما پس از دو سال کشمکش قضایی سرانجام با درخواست وکیل او پرونده‌اش در دیوان عالی کشور مورد بررسی مجدد قرار گرفت و متعاقباً حکم اعدام او به ۳۱ سال و سپس به ۱۵ سال حبس تبدیل شد. او در سال ۹۱ از زندان مرکزی سنندج به زندان مریوان منتقل شده بود. اما یکسال بعد، بدون اطلاع قبلی از زندان مریوان به زندان زابل منتقل شد. اما پس از ۱۴ روز قرنطینه در زندان زابل، به زندان زاهدان انتقال یافت. سرانجام در یکم اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۲ این نویسنده و روزنامه‌نگار مجدداً از زندان مرکزی زاهدان به زندان مریوان منتقل شد.

۱. بهره کشی مضاعف از زندانیان در جایی مثل ایالت متحده با مفاهیمی چون "مجتمع زندان صنعتی (industrial-prison complex)" فرمول بندی شده و به لحاظ سیاسی با جنبش هایی همچون الغای زندان. در ایالت متحده و به سبب فرایند‌های مالیه‌سازی، ما با خیلی عظیمی از جمعیت‌های مازاد، بیکار، راسیزه شده ای سروکار داریم (عمدتاً از آمریکایی-آفریقایی تبار) که از جامعه بیرون رانده شده، سپس به میانجی "جنگ علیه مواد مخدر" جرم‌انگاری و درنهایت راهی زندان‌ها می‌شوند و به کارهایی با استثمار مضاعف گماشته می‌شوند. در سال ۱۹۷۰، آمریکا ۳۰۰ هزار نفر زندانی داشته، اما در ۲۰۰۱ این رقم به ۲ میلیون می‌رسد. در این روایت، ما با یک ماشین جرم انگاری و سودآوری کلان سروکار داریم که همزمان با قهر دولتی، سرمایه، و نژادپرستی کار می‌کند. به دور از قیاس مع الفارق و تنها به عنوان یک مقدمه به موضوع، زندان های جمهوری اسلامی و مسئله بهره کشی از زندانیان را چطور می توان تعبیر کرد؟

در سال ۱۳۹۸ هنگامی که سیل بسیاری از شهرهای ایران را درنوردید، ایلام آسیب ندید چون سیل‌بند این شهر را را زندانیان استثمار شده ساخته‌ بودند. رضا احمدی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری ایلام اسفند همان سال اعلام کرد: این اداره برای آنکه بتواند پروژه‌های آبخیزداری خود را تکمیل کند، زندانیان را استثمار کرده ‌است. به گفته او ساخت سیل‌بند با استفاده از زندانیان هزینه‌ها را به یک پنجم کاهش داد و زمان را کوتاه‌تر کرد. این زندانیان بر اساس تفاهمناهمه سازمان زندان‌ها و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری به کار گرفته شدند. با توجه به این قبیل اخبار، میتوانید یک تصویری به ما بدهید که چه اشکالی از استثمار زندانیان در زندان های جمهوری اسلامی وجود دارد؟ به عبارت دیگر، کارهای اقتصادی در زندان های جمهوری اسلامی را چگونه میتوان دسته بندی کرد؟ چند درصد زندانیان در زندان کار می کنند؟

در نظام قضایی ایران بکارگیری نیروی کار زندانیان به طرق مختلف انجام می گیرد که گرچه از لحاظ ماهیتی هیچ تفاوتی با بهره‌کشی از زندانیان در دیگر کشورها ندارد، اما به دلیل تعاریف قانونی و ساختار شکل دهنده آن، احساسات متفاوتی را نزد زندانی استثمار‌شده بوجود می‌آورد. در ظاهر در قوانین ایران مجازاتی تحت عنوان کار اجباری یا حبس با اعمال شاقه وجود ندارد، از همین رو شاهد الزام قانونی برای انجام کار اجباری نیستیم. اما در واقع امر، چنین اجباری به نحوی دیگر وجود دارد که اتفاقا موجب مفهوم‌زدایی از تمامی اشکال بهره‌کشی شده است. کارکرد اصلی استفاده از نیروی کار زندانیان هیچ تفاوتی با نمونه‌های مشابه در کشورهای دیگر یا موارد موجود در گذشته ندارد، بلکه تفاوت صرفاً در مکانیسم‌های بهره‌کشی است. در قوانین ایران، ارائه‌ی فرصت کار کردن به زندانی به عنوان یک امتیاز قلمداد می‌شود! بدین معنا که بهره‌مندی از پاره‌ای «تسهیلات اعطایی» به زندانیان، همچون مرخصی یا عفو، منوط به انجام برخی اقدامات از سوی خود زندانیان شده است، در این میان کار در داخل یا خارج از زندان یکی از بهترین راهها برای بهرهمندی از این تسهیلات است.
پس بدوا این خود زندانی ست که داوطلبانه درصدد کارکردن برای زندان برمی‌آید. بدین ترتیب و در یک رویه‌ی استثماری، کار از فرآیند مجازات‌بودگی خارج و به یک امر خودخواسته و نوعی «لطف و امتیاز» تبدیل شده است. زندانی باید تلاش فراوانی بکند تا مسئولین زندان و دادگستری با اعطای فرصت کار به او موافقت بکنند. از همین روست که زندانیان نه تنها در مقابل این استثمار مقاومتی نمی‌کنند، بلکه مجدانه در پی لطف مسئولین و بهرهمندی از این فرصت هستند! به عبارت ساده‌تر، در نظام مجازات ایران مفهوم کار اجباری به تمامی تحریف و به یک امر داوطلبانه تبدیل شده است. شاید برای درک این مساله بهتر باشد به نحوی عینی به انواع کار زندانیان اشاره کنیم.
بخشی از زندانیان در داخل زندان عهده‌دار کارهای خدماتی عمومی می‌شوند، آن‌ها که در اصطلاحات رایج میان زندانیان «شهردار» نامیده می‌شوند، مسئولیت انجام کل امورات خدماتی داخل زندان را بر عهده می‌گیرند، اعم از نظافت سالن‌ها و سرویس‌های بهداشتی، تقسیم قابلمه‌های غذا از درب ورودی تا داخل بندها و غیره ... در مقابل این خدمات برخی امتیازات به آنها تعلق میگیرد، مثلا اعطای زمان بیشتر برای تماس تلفنی و ملاقات حضوری، البته زندانیان متأهل علاوه بر این موارد می‌توانند در فواصل زمانی کوتاه‌تر به «ملاقات شرعی» بروند. همچنین این زندانیان در صورت دارا بودن دیگر شرایط، در هنگام اعطای مرخصی یا «اشتغال به کار» در خارج از زندان، در اولویت قرار خواهند گرفت.
یکی دیگر از کارهای زندانیان در داخل بند کارهایی است که در کارگاه‌های زندان انجام می‌گیرد. بسته به بزرگی و کوچکی زندان‌ها، کارگاه‌های داخلی نیز کوچک و بزرگ هستند، از کارگاه صنایع دستی ساده گرفته تا کارگاه‌های بزرگتر خیاطی، نجاری، قالی بافی و غیره. تولیدات زندانیان به فروشگاه سازمان زندان‌ها در مراکز استان منتقل و فروخته خواهد شد که بخش کمی از درآمد آن به خود زندانی و بخش بیشتر نیز به سازمان زندان‌ها تعلق خواهد گرفت.

در مرحله‌ی بالاتر از کار در داخل زندان، امتیاز «اشتغال به کار» در خارج از زندان قرار دارد که با توجه به امکان خروج مقطعی یا کامل زندانی از بندهای زندان، در ذهنیت عمومی حتی تا سطح نوعی آزادی نیز ارتقای مفهومی و حسی پیدا کرده است. این امتیاز نیز خود بر چند گونه است:
· در محوطه‌ی ساختمان اصلی اکثر زندان‌ها، البته در خارج از بندها، خوابگاه‌هایی برای زندانیان ایجاد شده است، برخی از زندانیانی که فرصت اشتغال به کار پیدا می‌کنند در این خوابگاه‌ها مستقر می‌شوند. آنان در طول هفته تمامی کارهای محوله را به انجام می‌رسانند، از جمله کارهای آشپزخانه، ساخت و ساز اماکن جدید یا تعمیرات ساختمان و تجهیزات زندان، نظافت محوطه و کل بخش اداری و هر کار دیگری که به آنها محول شود. در مقابل، گاها روزهای جمعه و گاها هر چند هفته یک بار می‌توانند از زندان خارج شده و نزد خانوادههایشان بروند. البته باید اشاره کرد که آنان از قبل وثیقه‌های تعیین شده از سوی مراجع قضایی را تودیع کرده‌اند.
· در حالت دوم، اغلب زندان‌های ایران مالک اماکنی هستند که نزد زندانیان به «پروژه‌ی زندان» معروف شده است. این اماکن که در داخل یا خارج از شهرها قرار دارند، معمولا محل اجرای پروژهه‌ای چندمنظوره برای کسب درآمد هستند. مثلا بخشی از پروژه به باغداری و کشاورزی اختصاص یافته و بخشی نیز به مرغداری و گاوداری. زندانیان کلیه‌ی کارهای این پروژه‌ها را به انجام می‌رسانند. یکی دیگر از اشکال اشتغال به کار این نوع از زندانیان به قراردادهایی برمی‌گردد که سازمان زندان‌ها با دیگر سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی منعقد می‌کند که در سوال شما هم به آن اشاره شده است. در این موارد، زندانیان به کارهای موضوع قرارداد گمارده می‌شوند و در مقابل، ارگان یا سازمان طرف قرارداد مزد مورد توافق را، که اساسا زندانیان به هیچ وجه در جریان آن قرار نخواهند گرفت، تماما به حساب سازمان زندان‌ها واریز می‌کند. در مقابل این خدمات متنوع هیچ حقوقی به زندانیان پرداخت نمی‌شود و آنها صرفا اجازه پیدا می‌کنند هرشب یا برخی از شب‌های هفته به خانه‌های خود برگردند.
· آخرین نوع اشتغال به کار، «رای باز» نامیده می‌شود. در این حالت زندانی مکانی را برای اشتغال خود معرفی و ماهیانه بخشی از درآمد اعلامی خود را به حساب زندان واریز می‌کند. بدین ترتیب او موظف نیست مرتبا به زندان یا به محوطه‌ی پروژه برگردد، بلکه مدت زمان الزام به مراجعه، غالبا هفتگی یا حتی بیشتر تعیین می‌شود.

چنان که مشاهده می‌شود، در این فرآیند، کار اجباری و بهره‌کشی از زندانی نه به عنوان یک اقدام استثمارگرایانه بلکه به عنوان یک امتیاز تعریف شده است، امتیازی که باید همچون لطف نظام قضایی قلمداد شود. نظام قضایی و زندانبانی ایران از نیروی کار رایگان یا بسیار ارزان زندانیان جهت انجام امورات زندان و نیز کسب درآمد به نفع زندان استفاده می‌کند. اما مکانیسم این کار به نحوی پایه‌ریزی شده که نه تنها هیچ حساسیتی را برنمی‌انگیزد، بلکه یک نوع «رافت اسلامی» نیز قلمداد گشته و مانع از فهم ماهیت حقیقی بهره‌کشی استثماری از زندانیان می‌شود.

۲. درجات متفاوت استثمار را با توجه به ترکیب زندانیان از یک طرف و پروژه های اقتصادی متفاوت در زندان ها یا شهرهای مختلف چگونه میتوان توضیح داد؟ چه تفاوتی میان زندان های مختلف در شهرهای ایران از این جهت وجود دارد؟ آیا میتوان از تقسیم بندی ای مبتنی بر تفاوت بین زندانی های بیشتر یا کمتر استثمار شده سخن گفت؟ برای نمونه آیا میتوانید به موقعیت اقشار حاشیه ای از جمله افغانستانی ها یا زندانیان ملل تحت ستم در زندان نیز اشاره کنید و اینکه آیا با بهره کشی مضاعفی به نسبت این اقشار در زندان ها مواجه هستیم؟ برای مثال به نقل از اخبار موجود، زندانیان زندان زاهدان مورد سو استفاده مسئولان زندان قرار می گیرند و تعدادی از آنها نیز در خدمت امور شخصی مسئولان دولتی بدون پرداخت مزد مشغول کار هستند. به گفته یکی از زندانیان ”از مراقب زندان گرفته تا مدیر کل و قضات زندان، همه‌ی زندانیان رأی باز در اختیار آنها هستند و کارهای شخصی آنها از جمله تعمیر خانه‌ها، جابه‌جایی وسایل و خلاصه از صبح تا شب به صورت آماده باش در اختیار مسئولان هستند“.

پاسخ دقیق به این سوال دشوار است، چون باید به اطلاعات مشخص و موثقی از مناطق مختلف ایران دسترسی داشته باشیم. اما به صورت عمومی می‌توان این‌گونه گفت که به مانند تمامی تبعیضات اجتماعی موجود، استثمار زندانیان نیز تابعی است از شرایط اجتماعی. من خود در مدتی که به زندان‌های زابل و زاهدان تبعید شده بودم شاهد اعمال تبعیض در قبال زندانیان افغان بودم، هم از سوی مسئولین زندان و متاسفانه هم از سوی خود زندانیان! آنان به عنوان خارجیان مجرم از هر حقی محروم شده و بسیار بیشتر از دیگر زندانیان در معرض بهره‌کشی هستند، به نحوی که خود نیز قبول کرده‌اند که به عنوان یک خارجی باید برای اجرای دستورات آمادگی کامل داشته و در مقابل، انتظار هیچ‌گونه امتیازی را هم نداشته باشند. مساله‌ی سواستفاده‌ی مسئولین زندان از زندانیان اشتغال به کار نیز واقعیت دارد، در نهایت نظر رئیس یا مسئول حفاظت زندان در مورد یک زندانی، مخصوصا زندانیان جرایم عمومی، اهمیت زیادی در سرنوشت او دارد. بیشتر اعضای شورای طبقه‌بندی زندان که تصمیم گیری در خصوص اعطای تسهیلات به زندانیان بر عهده‌ی آن است، از مسئولین زندان هستند، طبیعتا زندانی هم می‌خواهد به هر نحو ممکن نظر آنها را نسبت به خود جلب کند. پس بسیار طبیعی است که خواسته‌های شخصی آنان را بدون هیچ‌گونه اعتراضی به انجام برساند. حتی می‌توان گفت آرزوی بیشتر زندانیان این است که در جایی به کار گرفته شوند که همواره در دید مسئولین باشد تا بتوانند نظر مساعد آنها را نسبت به خود جلب کنند.

اما اجازه دهید به یک بهره‌کشی شایع دیگر در داخل زندان بپردازیم و آن‌هم مناسبات میان خود زندانیان است. جایگاه طبقاتی زندانی در میزان استثمار و بهره‌کشی از او نقشی کاملا مستقیم دارد. یک زندانی متعلق به طبقات مرفه و پولدار هیچ‌گاه مورد این نوع از بهره‌کشی‌ها قرار نخواهد گرفت، چرا که به مانند زندانیان متعلق به طبقات فرودست نیازی به این‌گونه تلاش‌ها برای استفاده از تسهیلات اعطایی ندارد. ساختار فاسد دستگاه قضایی ایران به گونه‌ای است که به آسانی می‌توان با پول و رشوه مرخصی گرفت و حتی پرونده‌ی محکومیت قطعی را نیز کان‌لم‌یکن کرد. مسالهی اختلاف طبقاتی میان زندانیان در یک چارچوب دیگر نیز منجر به ایجاد یک نظام طبقاتی در داخل خود زندان شده است. برای مثال هستند زندانیان فرودست آسیب‌دیده‌ای که از خانواده و اجتماع طرد شده و هیچ کسی را ندارند که حتی یک تلفن به او بزنند. این افراد که اکثرا از اعتیاد به مواد مخدر نیز رنج می‌برند، وقت تلفن خود را به زندانیان ثروتمند می‌فروشند تا بتوانند اقلام خوراکی را از فروشگاه زندان یا مواد مخدر را از باندهای فروش مواد در داخل زندان تهیه کنند. زندانیان فرودست برای تامین این هزینه‌ها حتی اقدام به شستن لباس ثروتمندان و انجام دیگر کارهای شخصی آنان می‌کنند. در واقع مناسبات داخل زندان نیز دقیقا به مانند مناسبات خارج از زندان واجد ستم طبقاتی آشکار است. این مناسبات ستم‌گرانه‌ی درون زندانیان دقیقا ادامه‌ی همان ساختار و مکانیسم‌هایی است که دستگاه زندانبانی و قضایی ایران پی‌ریزی کرده و از طریق آنها زندان را «اداره» می‌کند. مکانیسمی که از زندانی انسان‌زدایی می‌کند و او را مستحق هرگونه مجازاتی، حتی فراتر از مجازات مقرر در قانون، می‌داند.

۳. چه زندانیانی بیشترین صدمه را از این وضعیت توصیف شده میبینند؟ تاثیرات فردی و جمعی این شکل از بهره‌کشی از زندانیان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا میتوانید مقاومت‌های فردی و جمعی در برابر آن را نیز کمی توضیح دهید؟ مثلا اگر کسی نخواهد به این کارها تن دهد، چه عواقبی برایش خواهد داشت؟

زندانیان فرودست، زندانیان معتاد و زندانیان متاهل در معرض بیشترین میزان بهره‌کشی قرار دارند. فرودستان که اتفاقا بخش بیشتر آنان معتاد نیز هستند، چنان که گفته شد، ناچارند به هر رذالتی تن دهند تا خرج خوراک و مواد خود را تامین کنند. آنان حتی گاها ناچار به تن‌فروشی می‌شوند. زندانیان متاهل نیز چون غالبا سرپرستی خانواده‌ی خود را بر عهده دارند، ناچارند به هر کاری دست بزنند تا زودتر آزاد شده و مانع از فروپاشی خانواده‌شان شوند. مجموع این نیازها باعث شده این گروهها در معرض بیشترین بهره‌کشی قرار داشته باشند. اما جدای از آنان می‌توان به زندانیان کم سن‌وسال هم اشاره کرد. طبق قوانین ایران اگر کسی تا پیش از ١٨ سالگی مرتکب جرم شود به کانون اصلاح و تربیت منتقل می‌شود، اما پس از آن به زندان عمومی فرستاده خواهد شد. در بسیاری از زندان‌ها «بند جوانان» صرفا نامی است برای استتار واقعیت، غالبا این زندانیان کم سن‌وسال در کنار دیگر زندانیان قرار می‌گیرند و از همین نقطه سواستفاده و بهره‌کشی از آنان شروع می‌شود. حتی مواردی وجود داشته که خود مسئولین زندان نیز از زندانیان جوان سواستفاده‌ی جنسی کرده‌اند.

اما در مورد مقاومت در مقابل بهره‌کشی، چنان که گفته شد اساسا سازوکارها به نحوی تعیین شده که از بهره‌کشی مفهوم‌زدایی شده و کار اجباری به یک امر اختیاری و داوطلبانه تبدیل شده است. پس طبیعی است اگر در مقابل امتیاز مقاومتی وجود نداشته باشد. «کار در ازای امتیازاتی که دریچه‌ای به سوی آزادی باز خواهند کرد»، با وجود نهادینه شدن چنین تعریفی نمی‌توان انتظار به وجود آمدن مقاومت در مقابل استثمار و بهرهکشی از طریق کار را داشت.

۴. آيا از تخصص زندانيان در زندان استفاده می‌شود؟ طبق اخبار منتشر شده توسط ایلنا، زندانیان از شمول قانون کار خارج هستند، در نتیجه الزامات حداقل دستمزد شامل حال آن‌ها نمی‌شود. در این شرایط دستمزد زندانیان چگونه تعیین می شود و معمولا چقدر است؟ چه کارفرماهایی بیشترین سود را از نیروی کار ارزان و بیگاری زندانیان در بند میبرند؟

بله گاها از این تخصص‌ها استفاده می‌شود، البته در اینجا باید اضافه کرد که اگر منظور از تخصص همان تعریف آکادمیک آن است، شاید تخصص واژه‌ای مناسب نباشد. متخصص، در معنای کسی که در دانشگاه تحصیل و موفق به کسب تخصص در یک رشته‌ی مشخص می‌شود، کمتر در زندان یافت می‌شود. چرا که بیشتر آنان از رهگذر همان تخصص به حدی از منزلت و جایگاه اجتماعی می‌رسند که در صورت بروز مشکل قضایی می‌توانند آن را حل یا از غلظت مجازات خود بکاهند (البته واضح است که زندانیان سیاسی از شمول این امر مستثنا هستند). اما اگر یک زندانی مهارتی داشته باشد، مثلا نجار یا تعمیرکار وسایل الکترونیک، در صورت اعطای فرصت اشتغال به کار از مهارتش استفاده خواهند کرد. در پاسخ سوال اول تا حدودی نحوه‌ی محاسبه‌ی مزد زندانیان را توضیح دادم، در این مورد زندانیان دارای مهارت و تخصص هیچ تفاوتی با دیگر زندانیان ندارند. بی تردید بیشترین سود را خود «سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی» می‌برد. این سازمان نه تنها در پروژه‌های خود از نیروی کار رایگان یا به شدت ارزان زندانیان استفاده می‌کند، بلکه گاها نیروی کار زندانیان را به دیگر سازمان‌های حکومتی و حتی شرکتهای خصوصی نیز می‌فروشد که قبلا به آن اشاره کردیم.

۵. آیا اطلاع دارید که زندان زنان چه تفاوت‌هایی با زندان مردان در این زمینه دارد؟ آیا همین شرایط بر زندانیان زن در بند نیز حاکم است؟ برای مثال بنیاد تعاون اعلام کرده که ۳۹ کارگاه فرش‌بافی در زندان‌های ایران دارد و ۲۴۶۵ زندانی زن در سال ۱۳۹۸ در این کارگاه‌ها ۵۲۱۸ مترمربع انواع فرش، قالیچه، تابلوفرش، گلیم و … بافتند. سهم آنها از این همه تولید بر اساس تعداد رج‌هایی که می‌بافند و بسیار کمتر از آنچه که در بیرون زندان پرداخت می‌شود، محاسبه شده است.

تا جایی که اطلاع دارم در مساله‌ی محرومیت از پرداخت مزد، هیچ تفاوتی میان زندانیان زن و مرد وجود ندارد. نیروی کار مردان و زنان زندانی به صورت یکسان مورد استثمار قرار می‌گیرد. شاید حتی میزان مزد تعلق گرفته به زنان زندانی از مردان کمتر هم باشد.

٦. آیا قیام ژن، ژیان، ئازادی و افزایش شمار دستگیرشدگان تغییری در این روندی که ذکر کردید، ایجاد کرده است؟

آنچه که واضح است استیصال حکومت از تامین هزینه‌های نگهداری زندانیان است. عفوی که پس از قیام ژینا اعلام و بنا به آمار خود مسئولین ایران منجر به آزادی بیش از ٨٠ هزار زندانی شد، به هیچ وجه در راستای چراغ سبز حکومت به پذیرش تغییرات مورد درخواست مردم نبود. اگر این‌گونه می‌بود طبیعتا بعدا نمی‌بایست مجددا به سیاست سرکوب حداکثری برمی‌گشتند. مهم‌ترین دلیل این عفو کم‌سابقه به ناتوانی حکومت در تامین هزینه‌ی نگهداری زندانیان برمی‌گردد. هزینه‌ی نگهداری روزانه‌ی هر زندانی در حدود ٥٠٠ هزار تومان است، با توجه به حجم زیاد زندانیان در زمانه‌ی تحریم و رکود و بحران بزرگ اقتصادی ایران، بهتر آن دیدند که در راستای کاهش مخارج هزاران زندانی را آزاد کنند. اگرچه ما اطلاعات دقیقی در اختیار نداریم، اما بی شک در چنین شرایطی مساله‌ی بهره‌کشی از زندانیان ابعاد گسترده‌تری پیدا خواهد کرد. چرا که نیاز دستگاه سرکوبگر سازمان زندان‌ها به کسب درآمد بیشتر، طبیعتا منجر به استثمار هرچه بیشتر نیروی کار زندانیان خواهد شد.

کلکتیو٩٨

اول ماه مه ۲۰۲٣ - ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲