نظام سرمایه، در قرن گذشته مردم جهان را درگیر جنگهای خانمانسوز، فقر و فلاکت، تبعیض و نابرابری و سرکوب آزادیها کرده بود و در این قرن نیز با ایجاد و گسترش دیکتاتوری تمام عیار مالکیت بر ابزار تولید، بیش از ۹۹ درصد مردم را از مالکیت خلع ید کرده و جهان را به جنگلی بدل کرده که تنها یک قانون “هر فرد هرچه بیشتر قدرت و ثروت داشته باشد، ارباب است و صاحب مال و جان دیگران ” بر جامعه حاکم باشد.
امروز در کشورهای سرمایه داری، پیشرفت خارق العاده تکنولوژی و مهارت نیروی کار، بهره وری و راندمان تولید را به چنان اوجی رسانده که در تاریخ بی سابقه بوده است اما نظام سرمایه” نه تنها ساعات کاری کارگران را کاهش نداده بلکه با وقاحت تمام سعی دارد سن بازنشستگی کارگران را افزایش دهد. نه تنها وفور نعمت و آسایش برای همه شهروندانشان به ارمغان نیاورده، بلکه در حال تعرض به کل دستاوردهایی است که طبقه کارگر پس از انقلاب اکتبر در جهان بدست آورده است تا کل بحران ساختاری خود را بر دوش طبقه کارگر تحمیل کند.
در مقابل این یورش و تعرض بربریت سرمایه به کل حیات و ممات مزدبگیران، زحمتکشان جهان نزدیک به دو قرن است که با به اهتزاز در آوردن پرچم ازادی و برابری به مصاف “پاشنه اهنین” برخاستند.
طبقه کارگر جهان از کمون پاریس گرفته تا انقلاب اکتبر نه تنها از صحنه جدال طبقاتی کوتاه نیامده است بلکه در این مدت توانسته است، سهمی قابل اعتنا از شرایط زندگی خود را از “نظام سرمایه” بگیرد.
امروز کارگران کشورهای پیشرفته به یمن پیروزیهای درخشان خود در مقابل دیکتاتوری سرمایه این روز تاریخی را جشن می گیرند، میلیونها کارگر در خیابانهای اروپا و اقصی نقاط جهان رژه می روند، مارش پیروزی سر میدهند و با بلند کردن پرچم ازادی و برابری، بدرستی به تکامل یافته ترین افق و شکل سازماندهی فی الحال جامعه و حتی آینده، می اندیشند و انرا ترسیم می کنند.
اما طبقه کارگر کشورهای سرمایه داری باید بدانند که زحمتکشان ایران، با اینکه بیش از صد سال مبارزه ای بی امان و خونبار با استبداد، این غول هفت سر داشته است و با تمام مبارزات کارگران و جانفشانی حامیان آرمانگرای انها، استبداد نگذاشته است که ابتدایی ترین حقوق انسانی خود، یعنی حق دفاع از معیشت و منزلت خود را به مثابه داشتن “تشکل”، قانونی و نهادینه کند و از این رو تاکنون فاقد یک تشکل سراسری و پایداریاند که برای دستمزد نیروی کار خود چانه زنی کنند و در کمال ناباوری حتی حق ایجاد یک انجمن و تشکل در مراکز صنعتی از آنها دریغ شده است و مضاف بر آن هیولای استبداد نه تنها حق ” نفس کشیدن” یعنی ازادی بیان را از آنان سلب کرده است بلکه هیچ حقی برای زندگی و بقای کارگران، برای کودکان و زنان و نیز برای کل جامعه قائل نبوده و نیست.
ما کارگران ایران اول ماه مه روز جهانی کارگر را گرامی و در قلبمان زنده نگه میداریم اما جشن ما زمانی است که
بتوانیم دستمزدهایمان را از زیر خط فقر به خط رفاه برسانیم. مستمری بازنشستگان را به حد شرافتمندانه برسانیم. امنیت و ایمنی شغلی داشته باشیم، بیکاری خانمسوز نداشته باشیم. به علت گرانی و تورم به فروش کلیه، خودسوزی و خودکشی نرسیم، کودکانمان شکم شان سیر، لباس به تن، سرپناه داشته باشند و بدون ترس از حملات شیمیایی بتوانند به مدرسه بروند و…
اما با وجود همه دهشتناکی، مصیبتی به نام زندگی زیر سلطه استبداد، طبقه کارگر ایران تجربیاتی گرانبها از یک قرن مبارزه با ان را یدک می کشد. به نوعی که جنبش کارگری در جامعه ایران دارای وزن و جایگاه و اعتبار اجتماعی است. ما رنجبران در ایران با عمق جان دریافتهایم که تلاشمان برای تحقق بدیهی ترین حقوق انسانی خود در تقابل با استبداد و ارتجاع، به مبارزه با سرمایه داری جهانی گره خورده است.
در این راستا طبقه کارگر در سراسر جهان باید بدانند که در ایران جنبشهای اجتماعی پیشرو و ما طبقه کارگر برای گذار از این دوران استبدادی و تسهیل و تسریع در ایجاد تشکلهای سراسری و پایدار و برآیند عالی آن یعنی حزب طبقه کارگر در جهت کسب حقوق بنیادین کار و برای عدالت و آزادی میجنگیم و با تمام توان در مبارزه با بربریت سرمایه علیه سلطه مالکیت بر ابزار تولید و تحقق افق سوسیالیسم، این آرمان والای بشریت، همدوش و همرزم کارگران جهان می باشیم.
شاپور احسانی راد