"اتحادیه نیروی كار پروژه ای ایران"
تحركات ضد كارگری خانۀ كارگر را محكوم می كند
چه كسی به تنافر و تبعیض دامن می زند؟ بی شك آن كه از قِبلش سود می برد؟ تنگ نظری و قوم گرایی و كوفتن بر طبل ناسیونالیسم افراطی از هر سمت و سو كه باشد به زیان همۀ كارگران و به نفع همه سرمایه داران و ستمگران است. پس هر كه با هر نیت به جای محكوم كردن مناسبات مبتنی بر بهره كشی، تبعیض را بنشاند در خدمت بهره كشان است.
در روزگاری نه چندان دور استاندار مازندران به كارگران افغانی اولتیماتوم می داد كه باید استان مازندران از افغان ها پاك! شود و مهاجران زحمتكش افغان شهرهای استان را ترك گویند. در استانی دیگر گروهی از سر نادانی، تحریك شده و برافروخته بر ده ها خانوادۀ زحمتكش افغان در شهر یزد هجوم می بردند و چند روز بعد نیروی انتظامی، كارگران افغان شاغل در شهرداری تهران را كه با بیشترین كار، كمترین حقوق را دارند بازداشت می كرد. در همین حال سرمایه داران افغان، دست در دست همتایان ایرانی شان در استان های مشهد و تهران و كابل سرمایه گذاری می كردند. سرمایه دار ایرانی از كارگر ارزان و بدون حقوق افغان بیشترین سود را می برد و همزمان ورودش را غیر قانونی اعلام می كند درست همان كاری كه سرمایه داران ایالات متحده با كارگران مكزیكی انجام می دهند و یا سرمایه داران آلمانی با كارگران غیر قانونی! تُرك.
وقتی مسئولان بلند پایه دولتی با صراحت از لزوم اخراج افغان ها به عنوان راه حل بحران بیكاری و یا برون رفت از چاله ی بحران اخلاقی و اجتماعی صحبت می كنند آدم در می ماند كه واقعا این بلند پایگان مردم را ابله فرض می كنند و یا این اقدامات در راستای یك حركت برنامه ریزی شده برای عبور از بحران به شیوه ی نظامی و با رویكردی شوینیستی ست.
سرمایه دارهای امریكایی و اروپایی و ژاپنی و ایرانی و افغان در همۀ دنیا آزادانه در پی وطن خود می گردند. وطن سرمایه داران جایی ست كه منابع ارزان و كارگر ارزان تر داشته باشد. اگر در آفریقا به این منبع سود دست یازند در آنجا سرمایه گذاری می كنند، اگر در آمریكای جنوبی یا آسیا و اقیانوسیه و یا هر كجا كه سود بیشتری ببرند همان جا را به عنوان وطن، برای خود باز تعریف می كنند. سرمایه داران دست در دست همتایانِ بومی و محليِ وطن جدیدشان از كارگران بومی و مهاجر بهره كشی می كنند و در شرایط بحرانی هم تمام كمبود ها را به كارگران تحمیل می نمایند و تا آنجا كه در توان دارند امنیت شغلی كارگران را مخدوش می سازند تا بتوانند از زیر بار حداقل حقوقی كه دستاورد مبارزات كارگران در سال های گذشته بوده و در قوانین مدون شدۀ سرمایه داری لحاظ شده، شانه خالی كنند. در آذربایجان، ارمنی و كرد بودن گناه و جرم نمایانده می شود و در كردستان فارس و ترك دشمن معرفی می گردد. در بنگاه های اقتصادی و پروژه های صنعتی كارفرمایان ترجیح می دهند با دسته های قومی كار كنند گروه ترك زبان ها با هم و در زیر نظر یك سركارگر ترك، گروه بختیاری ها در دسته ای دیگر، بروجنی ها در گروهی جداگانه و… فاجعه به قدری درد آور است كه هموطن بلوچ مان در سرزمین مادری خود به عنوان كارگر از همۀ حقوق شهروندی بقیۀ هموطنان دیگر هم محروم ترند. سرمایه داران اگر برای كارگر فارس زبان و ترك و بختیاری قراردادی صوری و موقت با حقوق مشخص و بیمه را رعایت می كنند اما همین حقوق صوری را برای هموطن بلوچ به رسمیت نمی شناسند. سرمایه داران آزمند ایرانی از این دسته بندی های قومی نهایت استفاده را می برند و همواره گروهی را در مقابل گروهی دیگر قرار می دهند و بدین سان صفوف بالقوه متحد كارگران را به صورت بالفعل از هم می پاشند و به همین دلیل و دلایلی از این دست می توانند تا ماه ها حقوق كارگران را معطل كنند و هر نوع اعتراض كارگران را بدون عواقب جدی سركوب نمایند. كشیده شدن پای تبعیض از هر نوعش در مراسم روز كارگر از همه ی این ها دردناك تر است. درست در روزی كه در همۀ جهان با نام روز جهانی كارگران و با شعار "كارگران همۀ كشورها متحد شوید" بزرگ داشته می شود در كشور ما و در زیر پرچم تشكل دولتی "خانۀ كارگر" علیه كارگر غیر ایرانی و برای همراهی و همدلی با سرمایه دار ایرانی شعار ساخته و پرداخته می شود و در قطعنامه ی پایانی می گنجد. بدیهی ست كه این گونه تحركات ضد كارگری كه به نام كارگران متفرق و غیر متشكل این سرزمین به انجام می رسد، هیچ نسبتی با مطالبات و منافع كارگران ندارد و از نظر كارگران آگاه و فعالان مستقل كارگری محكوم می شود.
"اتحادیه نیروی كار پروژه ای ایران"
اردیبهشت ٩۴