افق روشن
www.ofros.com

اول مه - روز واقعی کارگر


ترجمه :مسعود فائقی                                                                                          شنبه ٢٧ شهریور ١٣٨٩

به مناسبت ۶ سپتامبر، بدیل روز اول ماه مه [ روز جهانی کارگر] در آمریکا
اشاره ی مترجم : جهت روشن تر ساختن سابقه ی گماشتن این روز و نقش آن در تضعیف وحدت بین المللی کارگران، قطعه ای از مقاله ی تاریخچه ی اول مه ، نوشته ی الکساندر تراچتنبرگ را در ابتدای این مقاله ، می آوریم:
فدراسیون كار آمریكا و دیگر سازمان های ارتجاعی در راستای مغلوب ساختن اول مه و دور كردن سازمان های كارگری تحت نفوذ خود از مشاركت در تظاهرات اول مه، بزرگداشت به اصطلاح روز كارگر را در نخستین دوشنبه سپتامبر هر سال، سبز كرده اند. تصمیم برگزاری روز كارگر ]منسوب به فدراسیون[ ابتدا در ١٨٨۵ در مقیاسی محلی اتخاذ شد و سپس از سوی دولت های متعدد ایالتی به عنوان پادزهری علیه اول مه، مورد توافق قرار گرفت.
با ثبت اول مه به عنوان روز كودک، حمله ای دیگر از سوی حكومت و به یاری فدراسیون كار آمریكا علیه اول مه به راه افتاد. رویكرد منافقانۀ حكومت و فدراسیون كار آمریكا از این حقیقت افشا می شود كه بیش از یک میلیون بچۀ زیر ١۶ سال در كارخانه ها، فروشگاه ها و مزارع آمریكا، برای بالاندن سرمایه داری آمریكا، عرق می ریزند. معنای حقیقی این رغبت ناگهانی به رفاه كودكان شاید از مرجع زیر برخاسته باشد كه یک گزارش تهیه شده از سوی شورای اجرائی برای كنفرانس ١٩٢٨ فدراسیون كار آمریكاست:
"كمونیست ها هنوز اول مه را به عنوان روز كارگر حفظ كرده اند. از این پس اول مه به عنوان روز سلامت كودكان، شناخته خواهد شد، چنان كه رئیس جمهور با تكیه بر قطعنامۀ مصوب كنگره دستور انتشار بیانیه ای را داده اند كه مردم ایالات متحده را به بزرگداشت اول مه به مثابه روز كودک فرا می خواند . مقصود، ایجاد انگیزه برای حمایت دائمی از سلامت كودكان است. این هدفی بسیار مطلوب است. در آن واحد دیگر اول مه به عنوان روز اعتصاب یا روز كارگری كمونیستی ، شناخته نخواهد شد." (الكساندر تراچتنبرگ - تاریخچۀ اول ماه مه).

--------------------------------------------------------------------------------

اول مه، روز بین المللی کارگران، یادآور نبرد تاریخی کارگران سراسر جهان است و در تمامی کشور ها به استثنای ایالات متحده، کانادا و آفریقای جنوبی به رسمیت شناخته شده است؛ این در حالیست که این جشن در ١٨٨۶ میلادی در آمریکا، با مبارزه برای هشت ساعت کار، آغاز شد.
در ١٨٨۴، فدراسیون اتحادیه های صنفی متشکل و اتحادیه های کارگری، قطعنامه ی تصویب کردند که اظهار می داشت از اول مه ١٨٨٠ به بعد، ساعات قانونی روزکار، برابر هشت ساعت باشد. قطعنامه برای نیل به این هدف، فراخوان به یک اعتصاب عمومی داد؛ چرا که پیشتر، روش های قانونی، ناکام مانده بودند. از آن جه که کارگران به کار روزانۀ ده، دوازده و چهارده ساعته مجبور می شدند، حمایت توده ای از جنبش هشت ساعته شدن کار، با وجود بی تفاوتی و خصومت شمار زیادی از رهبران اتحادیه ها، سریعاً رشد کرد. از آوریل ١٨٨۶، ٢۵٠.٠٠٠ کارگر در جنبش روز کارگر درگیر شدند.
قلب جنبش در شیکاگو بود که اساساً به وسیلۀ انجمن بین المللی کارگران، به عنوان یک انجمن آنارشیست، متشکل شد. تجار و دولت [ایالات متحده] از مشخصۀ انقلابی فزایندۀ جنبش به وحشت افتادند و در نتیجه، آمادۀ [مقابله با] آن شدند. شمار افراد پلیس و میلیشیا افزایش یافت و سلاح های جدید و قدرتمندی که هزینۀ آن از سوی رهبران تجاری ِمحلی تأمین گردیده بود، در اختیار آن ها قرار گرفت. انجمن تجاری شیکاگو اقدام به خرید یک مسلسل ٢٠٠٠ دلاری برای گارد ملی ایلینویز کرد تا علیه اعتصابیون به کار گرفته شود. با این همه ، پیشتر به واسطۀ جنبش اول مه ، دستاورد هایی برای بسیاری از خیاطان، کفاشان و کارگران ساختمانی در شهر شیکاگو به دست آمده بود. اما در سوم مه ١٨٨۶، پلیس بر انبوهی از اعتصاب کنندگان در کارخانۀ ماشین های دروگری مک کورمیک، آتش گشود که این امر، منجر به کشته شدن چهار نفر و زخمی شدن بسیاری از اعتصاب کنندگان گردید. آنارشیست ها فراخوان دادند روز بعد در میدان هِیمارکت (Haymarket Square)، جهت اعتراض علیه وحشیگری، میتینگی توده ای برگزار شود.
میتینگ، بدون حادثه پیش رفت؛ هنگامی که آخرین سخنران در پشت تریبون بود، میتینگ ِ پرشمار، در حال پراکنده شدن بود و تنها چند صد نفر باقی ماند. پس از آن بود که ١٨٠ پلیس به سوی میدان رژه رفتند و دستور دادند که جمعیت متفرق شود. هنگامی که سخنرانان از سکو پائین آمدند، بمبی به طرف پلیس پرتاب شد که به یک کشته و هفده زخمی منجر گشت. پلیس با آتش گشودن به جمعیت، پاسخ داد و یک کارگر را کشته و بسیاری دیگر را زخمی کرد.
گرچه هرگز مشخص نشد که چه کسی بمب را پرتاب کرد، [اما این] حادثه به مانند دستاویزی برای حمله به کلیت چپ و جنبش کارگری، مورد استفاده قرار گرفت. پلیس به تفتیش خانه ها و دفاتر مظنونین رادیکال دست زد و صدها تن بدون اتهام دستگیر شدند. مخصوصاً آنارشیست ها مورد حملات مکرر قرار گرفتند و هشت نفر از فعال ترین های شیکاگو در ارتباط با انفجار بمب در هِیمارکِت به توطئه برای قتل متهم شدند. علی رغم نبود مدرکی که آنان را به پرتاب کننده ی بمب مرتبط کند ( تنها یک نفر از این هشت نفر در تجمع حاضر بود، که در سکوی سخنرانان قرارداشت )، یک دادگاهِ بدون ِ صلاحیت، تمام هشت نفر را مجرم تشخیص داد و آنان محکوم به مرگ شدند. آلبرت پارسونز(Albert Parsons)، آگوست اسپایز (August Spies)، آدولف فیشر (Adolf Fischer) و جورج انگل (George Engel) در ١١ نوامبر ١٨٨٧ اعدام شدند. لوئیس لینگ در زندان خودکشی کرد و سه نفر باقیمانده سرانجام در ١٨٩٣ عفو گرفتند.
شگفت آور نیست که دولت، رهبران تجاری، صاحب منصبان اتحادیه ها و رسانه های اصلی، متمایل به نهفتن سابقۀ حقیقی اول مه [روز کارگر] و توصیف آن به مانند روزی تعطیل که تنها در میدان سرخ مسکو جشن گرفته می شود، بودند. در تلاش برای محو تاریخ و مفهوم اول مه، دولت ایالات متحده اول مه را به عنوان "روز قانون" (Law day) شناساند و در عوض روز کارگر (Labor Day) را به ما پیشکش کرد – جشنی عاری از هرگونه مفهوم تاریخی به استثنای اهمیت آن به عنوان روزی برای آبجو نوشیدن و توقف در راه بندان ها.
با این همه به جای فرونشستن جنبش های رادیکال و کارگری، وقایع ١٨٨۶ و اعدام آنارشیست های شیکاگو، عملاً نسل های متوالی فراوانی از رادیکال ها را به تحرک واداشت. اِما گُلدمن (Emma Goldman )[١]- مهاجری جوان که بعد ها از واقعۀ هِیمارکِت به عنوان تولد سیاسی خود حکایت کرد. لوسی پارسونز (Lucy Parsons)، بیوۀ آلبرت پارسونز، فقرا را فراخواند که خشم شان را به سوی مسئولین ِ آن، ثروتمندان، هدایت کنند. جنبش آنارشیستی به عوض از بین رفتن، منحصرا در دنبالۀ هِیمارکِت ترقی یافت و سازمان ها و جنبش های رادیکال دیگری، من جمله "کارگران صنعتی جهان"[٢]( IWW)، را به وجود آورد.
با پنهان کردن تاریخچۀ اول مه، دولت، تجار، اتحادیۀ غالب و رسانه ها بر میراثی یکپارچه از مخالفت، در این کشور سرپوش نهادند. آنان وحشت زده اند که چه جنبش متشکل و مبارزی امروز می تواند سربر آورد و آنان هرگاه و هرجا که می توانند بذرهای چنین تشکیلاتی را خُرد می کنند. به عنوان کارگر، ما باید اول مه را نه تنها به دلیل مفهوم تاریخی آن، بلکه به مثابۀ مجالی برای تشکّل پیرامون مسائل حیاتی توده های طبقۀ کارگر ِ امروز، به جای آوریم.
چنان که ترانه نویس IWW ، جو هیل (Joe Hill) در یکی از نیرومندترین ترانه هایش نوشت:
کارگران جهان برخیزید
با تمام نیروی پرشکوه تان به پا خیزید
ثروتی را که خلق می کنید، به تصرف آرید
حقاً که [این ثروت] از آنِ شماست
هیچ کس بانگِ نان برنخواهد آورد
ما آزادی ، عشق و سلامت خواهیم داشت
آن گه که بیرق سرخِ والا در اهتزاز است
در جمهورِ کارگران .

منبع مقاله : www.dis.org/daver/anarchism/mayday.html
نگارش و انتشار از: l.gaylord@m.cc.utah.edu

ترجمه :مسعود فائقی

شنبه بیست و هفتم شهریور ١٣٨٩

--------------------------------------------------------------------------------

[١] آنارشیست و فمنیست آمریکائی که در ١٩١٩ به شوروی تبعید شد و در ١٩۴٠ در گذشت. (م)
[٢] Industrial Workers of the World (به اختصار IWW): تشکیلات رادیکال کارگری که به سال ١٩٠۵ در شیکاگو بنیان نهاده شد. (م)