افق روشن
www.ofros.com

نامه سرگشاده به حسینی

!"نویسنده مقاله "نظریه پردازان بی عمل"! "کارگران بی سر

فعالان کارگری ضد سرمایه داری                                                                             پنجشنبه ٢١ خرداد ۱۳۹۴ - ١١ ژوئن ۲۰۱۵

پرولتاریا با اعلام انحلال نظم موجود جهان،صرفاً راز هستی خویش را بیان می کند. زیرا او براستی مظهر زوال این نظم جهانی ست. پرولتاریا با درخواست نفی مالکیت خصوصی، صرفاً اصلی را برای جامعه وضع می کند که همان جامعه به عنوان یک اصل برای او وضع کرده است. کارل مارکس - گامی در نقد فلسفه حق هگل.

- با سلام دوستان کارگر

- در این مقاله نویسنده علیرغم پراکنده گویی و مبهم گویی تلاش کرده در سطح مشکلات جنبش کارگری با بیانی الکن نظرات خود را مطرح کند. ما هم علیرغم میل باطنی مان از هزینه فرصتی که جهت پرداختن به آن صرف شده به آن می پردازیم.
" ما آن جنبش واقعی را کمونیسم میدانیم که وضعیت کنونی امور را ملغا سازد" ایدیولوژی آلمانی
بی مقدمه- مهمترین مطالب ارایه شده را می توان حول "سازمانیابی" ، "جنبش پراکنده کارگری با کمیت بالای" و "بدون اتصال به هم" که ناشی از خلاء وجود یک سازمان سراسری می داند.
که این خود معلول است تا اینجا ما نیز موافقیم. اینکه علت را جدایی "دو قشر" در جنبش زنده کارگری اعلام می کند و معتقد است که آگاهی - با مثال - توسط روشنفکران طبقه متوسط - در گذشته - به میان کارگران رفته و از تعامل روشنفکران تحصیلکرده و پرورش کارگران نظریه پرداز میتوان ، کارگران بی سر را با "سر نظریه پردازان بی عمل" مونتاژ کند!
- با کمی دقت متوجه می شویم این نسخه تکراری همان "تز دو تشکیلاتی" "چه باید کرد" لنین دست پرورده "پلخاف" و "کائوتسکی" ست.
- این تئوری "دو تشکیلاتی " سالهاست توسط توده ایها و نسلهای بعدی آنان به نام "نئوتوده ایها" تکرار می شود و هنوز از شیارهای مغزشان رسوب زدایی نشده است ما در " نامه سرگشاده به کمیته حمایت از شاهرخ زمانی"در حد حوصله خوانندگان به این مسأله اشاره کردیم نیازی به تکرار آن نمی بینیم که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
در اینجا فقط اندک اشاره ای به مطالب گفته شده توسط این دوست دل "نگران" جهت شفاف سازی
- بعضی از مسایلی که دغدغه ی فکریشان است می پردازیم.
١- استناد به آمار توسط امیری بیشتر مصرف جنگ داخلی جناحهای سرمایه داری را دارد تا بدینوسیله زنگ خطر رشد اعتراضات ، اعتصابات کارگری ناشی از عمیق تر شدن وخامت اوضاع و فجایع اقتصادی - اجتماعی را برای حاکمیت سرمایه داری اسلامی را به صدا در آورد تا بتواندبا مرمت سازی سیاستهای خارجی خود - مذاکرات هسته ای - را در جهت احیای رونق اقتصاد سرمایه داری ادامه داده و جناح مورد نظر خود - اصول گرایان - را از نظر سیاسی به عقب نشینی واداشته و هر روز از آستین کمیسیونهای تحقیق برگی از فساد دولت احمدی نژاد " چکیده انتخاب ریاست جمهوری اصول گرایان" رو کند. طرح مجوز به خیابان آمدن کنترل شده توسط دولت و نهاد ضد کارگری خانه کارگر جهت دهن کجی ابتدا به جناح اصول گرایان و بعد همراه کردن اصلاح طلبان با خود برای قبضه کردن کرسیهای "مجلس شورای اسلامی سرمایه داری"بوده تا بتواند طرحهای مورد نظر خود را از طریق اکثریت مجلس پیش برده و شرایط را برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و ٨ ساله کردن کابینه خود مهیا کند و خود را کارگزار لایقی برای ادامه اجرای ناقص سیاستهای اقتصادی نئوکلاسیک نئولیبرالهای سرمایه داری جهانی جهت افزایش کسب سهم کوچک شده اش از ارزش اضافی تولید شده در منطقه و در جهان بدست آورد.
- اما این وسط کارگران هوشمندانه می توانند از اختلافات و دعواهای جناحهای سرمایه داری و بحران بوجود آمده بدون آنکه زیر علم و کتل شان بروند با برپایی شوراهای ضد سرمایه داری جهت طرح مطالبات مستقل خودو مبارزه در این راستا بهره گیری کنند. همانطور که در سالهای گذشته، ٨۴ و ٨۵ و ٨٦ و ٨٨ و سالهای بعد با فراز و فروداین رفتار را داشته اند.
٢- در مورد دستمزد و کاهش آن - کاهش قدرت خرید کارگران - به نظر ما اگر عمیق تر و آماری پرداخت می شد و تفاوت دستمزدهای اسمی، واقعی ، نسبی گفته می شد بهتر بود تااینکه کلی گویی شده مثلن اینکه،"دستمزد خود بیانگر رابطه خرید و فروش نیروی کار"می باشد و کارگر در مبارزه جهت "افزایش دستمزد" در تلاش است "سهم بیشتری از ارزش اضافی تولید شده خود را به بخش ارزش لازم بیفزاید."
در این مورد این جمله،غلط است جدا از منبع آماری که گفته نشد. «امروزه دستمزد به کمتر از ١٠% قیمت تمام شده کالاها تنزل یافته» که درست آن بجای قیمت باید "هزینه" گفته می شد چرا؟ چون قیمتها - علیرغم دخالت گری دولت سرمایه دار در تثبیت قیمتهاو نرخ گذاریها - در بازارها بر اساس ساختار بازارها مانند نزدیک به انحصاری، نزدیک به رقابت کامل، انحصار رقابتی و ... تعیین میگردد که تابع قوانین عرضه و تقاضا و رقابت و انحصار و میزان ضریب نفوذ و ترکیب ایندو–رقابت و انحصار- در ساختار بازار کالای مورد نظر وهمچنین بهره گیری از دیاگرام و نمودار مقدار و قیمت است ، البته تکنولوژِی کاربردی، سرمایه متغیر و ... عوامل دیگر که این همه حول رابطه سرمایه یعنی رابطه اجتماعی خرید و فروش نیروی کار،نرخ استثمار، نرخ ارزش اضافی می باشد. در این میان مؤثر ست. ٣- واقعیت آماری اعلام شده از اعتراضات کارگری بازتابی از خیزش نوین جنبش کارگری "خودانگیخته" است جنبش آگاهانه خود انگیخته ناشی از شرایط "بستر هستی اجتماعی" کارگران و تبعیضات و ستم طبقاتی اقتصادی اجتماعی سیاسی و فرهنگی و در علیه کارگران بوده است. ریشه ی آن بطور واضح در رکود و بحران اقتصادی داخلی ناشی از هضم بحران جهانی طولانی شده سرمایه داری و نرخ نزولی سود می باشد. که خود فرصتی دیگر رابرای توضیح می طلبد.
اما در این میان مساله این ست که حتی در جنبش خود انگیخته کارگران سازمانیابی ، تقسیم کار، تصمیم گیری برای ادامه اعتصاب و اعتراض یا مذاکره،شبکه خبر رسانی در بین کارگران اعتصابی و معترض و رساندن آن به اطراف بطور"ابتدایی و ابتکاری"ابتدا به ساکن وجود دارد میتوان در این مورد به دستگیری مجازات و زندانی کردن کارگران فعال" و معرفی آنها به عنوان "رهبران اعتصاب" یا "عوامل اخلالگر نظم عمومی" و "کارشکن" و ...
توسط عوامل و پلیس امنیتی سرکوبگر سرمایه داری بارها و بارها اشاره کرد.
۴- پراکندگی وضعیت موجود - "اعتراض ها و مبارزات هر چند از نظر کمی بسیار گسترده و جهت گیری آن عصیان بر علیه وضع موجود "به دلیل –"فقدان طرح واره سراسری یا "چشم انداز زندگی بهتر و گذار جامعه انسانی از بن بست ها و تضادهای موجود را در یک طرح و مسیر روشن نمایندگی کند نشانی از تحقق امید و آرمان رهایی را در برندارد."دوست عزیز – این طرح واره مبهم چیست؟ چگونه و توسط چه کسانی شکل می گیرد؟ لابد نبود آن همانطور که گفته شد" در نحوه عمل "پیشروان " نظریه پردازان "بقول شما" بی عمل" دارد؟
آیا اگر اینان اراده می کردند "طرح واره"! می دادند همه چیز حل میشد؟ توده های کارگر چه کاره اند؟لابد گوش به فرمان روشنفکران هستند؟
راستی"طرح واره"چیست؟ یک شبح ذهنی ثابت؟یک ایده انتزاعی منتظر گذار به عالم کشف و شهود؟یا تلاشی جدلی جهت اثبات تفکری باطنی و راز آمیز؟کشف و شهودی که فقط تاییدی انتزاعی از محیطی که خود می بیند؟و به دنبال سلبیت اثبات خودست؟ یا ذهنیت یا ذات بیگانه شده ذهن محصور متافیزیکی سنتی ست یا نفس استعلایی کانت ست؟یا خرد کیهانی اصلاح طلبی نئو توده ای ست.
یا اینکه در تلاش برای اثبات و ایجاد ذهنیتی جامد از دگر بودتان برفرازبستر واقعی زندگی کارگران هست ؟ که در ماورای این"هستی اجتماعی کارگران"صورت تابوی سندیکا(شرکت واحد و هفت تپه)و اتحادیه را با دم مسیحایی خود جان بخشد؟ این اسب تروا سرمایه و کالسکه رانی اسانلو به کجا میرود؟
- مگر اصلاحات خاتمی - به عنوان سوپاپ اطمینان سرمایه داری جهت عبور از بحران اقتصادی اجتماعی سرمایه داری - اگر پیروز می شد؟چه اتفاقی می افتاد؟ که شما علت شکستش را در عبارت کلی "ماهیت نظام " اعلام می کنید! ماهیت سیاسی نظام،ماهیت اقتصادی نظام،این عبارت گنگ ست و خودتان فقط می فهمید چه گفته اید! - راستی این "پیشروان " و نظریه پردازان بی عمل " چه کسانند؟ میزان Ph کارگر بودنشان ، ضریب نفوذ و امکاناتشان در بحث سازمانیابی و سازماندهی اعتراضات کارگران چه بطور افقی یا عمودی در طبقه کارگر، چگونگی مفصل بندی بین تشکلهای ابتکاری و اولیه و خود جوش کارگران و ارتقای کمی کیفی آنها، ضرورت درک یکپارچه کردن مبارزات و اعتراضات کارگری(خنثی سازی)، فشار پلیسی و امنیتی نهادهای سرکوبگر سرمایه داری، فشار هزینه های سرسام آور خانوارهای کارگری، کنترل شدید رسانه های الکترونیکی فعال در راستای بازتاب، اخبار ، اعتراضات و مشکلات کارگران و... نداشتن یک شبکه ی ماهواره ای چند ساعتی در هفته در راستای انعکاس اخبار شرایط زیستی و مبارزات چند ده میلیون خانوار کارگری و ... را در چه می بینید؟
همه اینها یک طرف ، مگر همین بقول شما "روشنفکران " "نظریه پردازان" "پیشروان" چه زمانی متوجه یک اعتراض کارگری می شوند جز دقیقه ٩٠ - همین اول ماه مه امسال (٩۴) اکثر فعالان کارگری بطور پراکنده به گلگشت رفته و از تجمع مقابل خانه کارگر یا خبر نداشتند و یا اگر خبر داشتند بی اعتنایی کردند و یا بضاعت حضور و اثر گذاری در آن را نداشتند در هر صورت غافلگیر شدند.
- آیا افزایش ١٧% سطح "دستمزدهای اسمی" سال ٩۴ ناشی از "اعمال قدرت طبقاتی کارگران بوده" ؟یعنی افراد خود فروخته ای مانند "محمدرضا بقاییان" یا "علی اکبر بیات" و ... نمایندگان واقعی کارگران هستند؟ محمدرضا بقاییان عضو شورای عالی کار گفت! نماینده کارفرمایان بر افزایش ١۵ درصد پافشاری میکردند نماینده کارگران توانستند تا ١٧ درصد آنرا بالا ببرند. شرق ٩٣/١٢/٢٧
علی اکبر بیات رئیس کانون عالی بازنشستگان گفت:
"دستمزد ۶٠ درصد بازنشستگان حداقل بگیر ١٧ درصد افزایش و افزایش ٤٠ درصد باقیمانده توسط دولت باید تعیین گردد. همچنین وی ادامه داد: در جلسات برای افزایش دستمزد قرار بود نمایندگان کارگر و شورای عالی کار بر افزایش ٢٠ الی ٢۵ درصد توافق کرده بودند هیچ صحبتی از افزایش ١٧ درصد نبود در لحظات آخر افزایش ١٧ درصدی به تصویب رسید"! چه نتیجه ای آقای نویسنده مقاله - حسینی- می گیرد به نظر شما اینان و همپالگی هایشان نمایندگان واقعی کارگران بودند که بر سر درصد افزایش دستمزد "ناشی از اعمال قدرت طبقاتی کارگران" در ضیافت سرمایه داران چانه می زدند؟این ساده لوحی محض ناشی از رفرمیسم نهادینه شده نمی باشد؟
یا میگویید: "با افزایش سطح زندگی و خط فقر به بیش از ٣ میلیون تومان نشان از کم مایگی قدرت طبقاتی سراسری کارگران و توان اثر گذاری طبقه در معادلات در سطح ملی ست" این دیگر چه تناقض گویی ست؟ از یک سواز "اعمال قدرت طبقاتی کارگران" از سوی دیگر " از کم مایگی قدرت طبقاتی سراسری کارگران و ..." سخن می گویید؟ و بدتر از آن آدرس عوضی میدهید " "افزایش این میزان دستمزد با توجه به تورم واقعی ٤٠% ..."! یعنی دخالت تورم طبق ماده ۴١ قانون کار تو بخوان قانون سرمایه - در تعیین دستمزد که نشان از ضعف دانش اقتصاد سیاسی کارگری و یا همان نشانه رفرمیسم درون نسخه پیچی شما دارد.
۵- در مورد ادعای شما از تاثیرپذیری مبارزات کارگران ایرانی - در اینجا ایران - را از فضای دوران سوسیالیستی و سطح مبارزات طی سالهای ١٣٠٠شمسی به بعد و دهه ٢٠ که متاثر از "انقلاب اکتبر" و "منزلگاه سوسیالیسم" و... بوده با شما موافق نعل به نعل نیستیم چون شاهد روایات متفاوت و متناقض هستیم.
- اگر به تاریخ جنبش کارگران مهاجر ایرانی در باکو بنگرید ."گروهی از این کارگران "همت"را به کمک حزب سوسیال دمکرات روسیه در باکو میان کارگران و مهاجرایرانی به راه انداختند٬در ایران اجتماعیون توسط مهاجران ایرانی بازگشته از روسیه در سال ١٢٨٣-١٩٠٤ راه انداختند که در مجلس اول مشروطه حضور داشتند-یرواند آبراهامیان ص ٩٩ ایران بین دو انقلاب "برخلاف نظر آبراهامیان همت یک سازمان با هویت مستقل بود-اما با سوسیال دمکراتهای روسیه در ارتباط بود".(شوق یک خیز بلند جلیل محمودی - ناصر سعیدی)ویا ترکیب اصلاح طلبان باقی مانده از حزب اجتماعیون عامیون و کمیته انقلابی٬فرقه دموکرات به رهبری سلیمان میرزا اسکندری راه اندازی شد که در مجلس دوم شورای ملی حضور داشتند. حضور فرقه دمکرات در مجلس سوم هم بود –سلیمان اسکندری با حمایت از رضاخان در مجلس وزیر آموزش کابینه رضا خان و در مجلس بعد که همراه دو سوسیالیست دیگر رای به عدم سلطنت پهلوی داد "شوق یک خیز بلند" مانند مدرس. در مورد "فرقه عدالت" توسط شعبه سوسیال دمکرات با لشویکها در باکو بین کارگران مهاجر راه اندازی شد که فرقه عدالت و جنبش جنگل با هم ائتلاف کردند،نخستین کنگره فرقه عدالت در ژوئن ١٩٢٠ در انزلی بود که تبدیل به فرقه کمونیست شد تغیییر سیاستهای اولیه دولت شوروی باعث رها شدن جنبش جنگل وشکست آن گردید. فرقه کمونیستها به تهران منتقل و با سوسیالیستها ائتلاف کردند. یرواندا آبراهامیان -ایران بین دو انقلاب ص ١۵٩-١۶٠- سوسیال دموکراتهای مجرب هوادار با لشویکها در باکو در ٢٧ مه ١٩١٧ در محله صابونچی حزب عدالت را تشکیل دادند. شوق یک خیز بلند ..........
- اولین اتحادیه مستقل کارگری توسط کارگران چاپخانه تهران تشکیل و محمد پروانه مسئول روزنامه آن حقیقت بود. اولین اعتصاب سازمان یافته متعلق به کارگران شیلات انزلی در سال ١٢٨۵بود. - اتحادیه بعدها افزایش یافته و شورای مرکزی اتحادیه ها را براه انداختند. شوق یک خیز.........
پس از انقلاب فوریه ١٩١٧ روسیه به ابتکار کارگر مهاجر ایرانی معادن نفت باکو حزب عدالت ایران تشکیل شد. این حزب با فراکسیون بالشویکها پیوند نزدیکی داشت. در ٣١خرداد ١٢٩٩ خود را حزب کمونیست نامید شوق یک خیز بلند....
هنگام یورش ترکیه به باکو فرقه عدالت و کمیته مرکزی همت با گروههای مسلح کارگری به دفاع از شهر پرداخته و پس از سقوط شهر نیمی از اعضای کمیته مرکزی عدالت زندانی و به قتل رسیدند. شوق یک خیز.........
"فرقه عدالت بر اساس الگوی حزب بلشویک ساخته شده"و"مطابق تصویب نامه ی هشتمین کنگره حزب کمونیست روسیه کلیه احزاب ملی کمونیست که در چارچوب جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی وجود داشتند می بایستی عضو حزب کمونیست روسیه در آیند "شوق یک خیز بلند" کارگران ایرانی مقیم باکو حتی در سال ١٩١۴ با شرکت در تظاهرات جوشان ضد جنگ امپریالیستی گام به میدان گذاشته بودند در ١٩١٦کارگران انقلابی از حزب سوسیال دموکرات (اجتماعیون عامیون)جدا شده و مدتهای طولانی در بین توده های پرولتری شهر باکو که اکثراً کارگران ایرانی بودند مستقلاً به کار می پرداختند "شوق یک خیز بلند محمد دهگان عضو شورای مرکزی اتحادیه کارگران ایران - مارکسیست بود ولی هیچ سند قابل اتکایی و مشخصی دال بر عضویت وی در فرقه کمونیست در دست نیست"شوق یک خیز بلند
در این مورد مطلب زیاد است و خارج از حوصله خوانندگان،ضرباتی که کارگران انقلابی و کمونیست ایرانی از سیاستهای "حزب بالشویک"ولنین و بعدها تسویه های استالین و سوسیالیسم اردو گاهی و "منزلگاه سوسیالیسم "مورد نظر شما خوردند کم نیست در این مورد میتوانید به عهد نامه مودت ایران و شوروی محمد ترکمان مراجعه و اسناد به دست آمده را رویت کنید. راستی چرااز شاهرخ زمانی هزینه می کنید و بدون هیچ منطق و تحلیلی مستند به دیگران تاخته ومایوسانه چنگ به صورت تجربیاتشان میاندازید ؟مگر قدرت تحلیل و نقد بدون خشم روشنفکرانه ما با نه در شما نیست؟
- اما حرف ما چیست؟ما به دستاوردهای مارکس انگلس و کمونیسم لغو کارمزدی نه به صورت مکتبی مینگریم بلکه آنرا دانش پویا و زنده شناخت قوانین نظام سرمایه داری دانسته و کاربرد عملی آنرا در پراتیک زنده مبارزات ضد سرمایه داری و در مجموع پراکسیس ماتریالیسم تاریخ میدانیم و بس ، اگر توده های کارگر بهمراه فعالانشان در مبارزه علیه سرمایه داری و "رابطه اجتماعی منفور خرید و فروش نیروی کار" نجنگند که تاکنون جنگیده اند و فریب روشنفکران "بقول شما"تحصیلکرده طبقه متوسط را "مانند بیشتر اعضای کادر مرکزی حزب توده و پسمانده هایشان در سازمان ها و احزاب نئو توده ای نسلهای بعدشان را بخورند دیگر از کمونیسم ضد سرمایه داری بطور عملی چه میماند؟ جز کمونیسم بورژوایی؟!
- کنگره پنجم حزب سوسیال دمکرات ١٩مه ١٩٠٧ لندن بلشویکها در اکثریت بوده و قطعنامه زیر تصویب شد. توجه و نفوذ حزب سوسیال دموکرات در اتحادیه های کارگری و عدم قبول بی طرفی اتحادیه ها و همچنین برقرار کردن ارتباط تشکیلاتی، این اندیشه و سیاست پس از انقلاب اکتبر ضربات سنگینی به جنبش کارگری زد. تابع نمودن اتحادیه ها و پیش بردن شناسایی رهبری ایدیولوژیک توسط حزب "شوق یک خیز بلند. در نهایت تشکلهای کارگری تبدیل به ابزارهای وابسته به حزب گردیدند. شوق یک خیز بلند "به هر حال نگاه فرقه کمونیست ایران به اتحادیه های کارگران منطبق با درک بالشویکها شد. شوق یک خیز بلند.
ما به دکانهای پر زرق و برقی مانند سندیکا و اتحادیه که توسط ILO و سرمایه جهانی راه افتاده و حمایت می شود که هدفشان دفن مبارزات ضد سرمایه داری کارگران و به سازش کشاندن و به دار قانون کار - تو بخوان قانون سرمایه - آویختن و مقاوله نامه های سازمان جهانی کار ILO -سازمان دست پخت کارفرمایان و رفرمیستها وقعی نمیگذاریم و به همراه توده های کارگر به سازمان یابی شورایی ضد سرمایه داری میپردازیم ماسوسیالیسم شما را نمیشناسیم صدای بلند گوهایتان برایمان آزار دهنده ست ما بدنبال کمونیسم ضد سرمایه داری با افق لغو کار مزدی همانگونه مارکس گفته و در راستای آن مبارزه کرده می باشیم . حرف آخر اینکه به جای گیر دادنهای بنی اسرائیلی" به آنچه که در مقابل چشمانتان می گذرد توجه مبذول دارید و سخنگوی آن باشید" مارکس - فقر فلسفه

"فعالان کارگری ضد سرمایه داری گیلان"



مطالب مرتبط


سوسیالیسم و دانش مبارزه هیچ، ... بررسی نوشته دوم عظیم زاده     فریده جعفری
قسمت دوم پاسخ به مقاله شبح رهبران، کارگران بی سر     جعفر عظیم زاده
مقاله «نظریه پردازان بی عمل کارگران بی سر» و نقد به سبک آقای عظیم زاده     غلامحسین حسینی
شبح پیشروان، کارگران بی سر - یک مقاله با دو تیتر - قسمت اول    جعفر عظیم زاده
نظریه پردازان بی عمل، کارگران بی سر    غلامحسین حسینی