پرسشی که بویژه در روز جهانی کارگر، که باید جشن آزادی و پیروزی این طبقه باشد، مطرح می شود این است که برای خروج از این وضعیت چه باید کرد؟ راه چاره چیست؟
تا کنون تجارب طبقۀ کارگر و توده های مردم به روشنی موارد زیر را نشان داده اند:
۱) راه چارۀ این مشکلات و رهائی از این وضعیت نمی تواند از جانب کسانی که خود در ایجاد آن نقش اصلی را تحت این یا آن نام ایفا کرده اند و می کنند مطرح شود. تغییر نام و تغییر نوبت تصدی باعث ایجاد هیج تحول مثبتی در زندگی کارگران و توده های مردم نخواهد شد. کارگران نباید فریب وعده و وعید های انتخاباتی را که هرچندسال یک بار تکرار می شوند بخورند.
۲) راه چاره، چشم دوختن به سیاست و طرز فکر کسانی که در گذشته وضعیت مشابهی ایجاد کرده بودند و یا همراهان آنان نیز نیست.اینان که اینک حرف از «کارزار»می زنند در بهترین حالت می خواهند وصله کهنه ای بر نظام مندرس سرمایه داری بدوزند. اینان یا خود در خفه کردن صدای کارگران و دیگر ستمدیدگان نقش داشتند یا در برابر ستمکاری ها و تباهکاری ها خاموش بودند و یا اگر چنین نبودند اینک به خاطر درماندگی فکری و سیاسی به منادیان وضع گذشته پیوسته اند.
۳) راه چاره به طریق اولی از قدرت های بزرگ جهانی (از هر رنگ و قماشی که باشند) و یا از به اصطلاح سیاست بازی میان آنها نیز به دست نمی آید. مسألۀ بازیگران جغرافیای سیاسی - چه جهانی، چه منطقه ای و چه داخلی- داشتن سهمی بیشتر از دسترنج توده های زحمتکش، سلطه بر منابع آنها و نفوذ تعیین کننده در تصمیم گیری های کلان اقتصادی، سیاسی و سوق الجیشی است. مسألۀ آنها منافع طبقۀ کارگر و توده های زحمتکش در هیچ نقطۀ جهان نیست.
٤) راه چاره و راه حل در ایران، مانند مبارزۀ طبقاتی در دیگر نقاط جهان، تنها از اتحاد و همبستگی میان خود کارگران و پیوند و همکاری مبارزاتی آنها با دیگر زحمتکشان شهر و روستا حاصل می شود.
آری اتحاد و همبستگی و تشکل مستقل کارگران و تلاش متحدانۀ آنان برای دستیابی به خواست هایشان یک شرط ضروری و اساسی خروج از وضعیت فاجعه بار کنونی است. اما اتحاد و تشکل مستقل کارگران هرچند ضرورت حیاتی دارد اما به تنهائی کافی نیست. باید دانست که این اتحاد برای چیست و چه اهدافی را دنبال می کند؟
خواست فوری کارگران، آزادی تشکل مستقل، آزادی بیان و تحزب!
فقط کف خیابون بدست میاد حقمون
شنبه ۱۱ اردیبهشت
روبروی وزارت کار
گروه اتحاد بازنشستگان