حدود پنج یا شش هزار کارگر بودند. اینجا استادیوم ورزشی شیرودی است که این تعداد کارگر را در خود جا داده است.
خانه کارگر با روش پا خورده خود برای متفرق کردن کارگران، مانند سال پیش آدرس تجمع را در جایی معرفی میکند و مراسم را در جایی دیگر برگذار میکند! تا همه متوجه شوند مراسم اصلی در کجا برگذار میشود، طبیعی است که تعداد زیادی در بین راه منصرف شده و برمیگردند.
با اینحال این تعداد جمعیت در ورزشگاه تجمع کردند و خانه کارگر تریبون را در اختیار داشت. جالب اینجاست که تریبون را در مکانی بالاتر از سطح عمومی قرار داده بودند و برای رفتن به بالا لازم بود که عملیات آکروباتیک صورت گیرد. آنهم با تعداد زیادی از ماموران اطلاعات، تا مبادا کارگری به پشت تریبون راه پیدا کند!
کارگران بیکار خشمگین صدای سخنرانان را قطع میکردند و صدای انبوه کارگران در پائین عصبانیت صادقی و محجوب را دو چندان می کرد.
روبروی درب اصلی صدای یکپارچه و محکمی تمام توجهات را به خود جلب می کرد. آنها چه کسانی بودند که اینگونه خشمگین در روز خود با فریادی بلند زندانی سیاسی آزاد باید گردد، «محمود صالحی آزاد باید گردد» سر میدادند؟
آنها کارگران شرکت واحد بودند که متشکل در سندیکای مستقل خود فریاد حق طلبانه خود را با رسا ترین صدای خود به همراه خشم فروخورده خود سر میدادند.
در فاصله کوتاهی فعالین کارگری متحد آنها و در قدمهای بعدی به سوی تریبون، عده قابل توجهی از کارگران، چنان اتحادی با آنها برقرار کردند که توانست بلافاصله کل مراسم را تحت الشاع خود قرار دهد.
شعار یکپارچه سخنران اسالو، سخنران اسلو، عصبانیت بالایی ها را افزایش داده بود و به همین دلیل یک فرد اطلاعاتی پست نگهبانی خود در آن بالا را ترک کرده و به سوی منصور اسالو به قصد ضرب وشتم آمد که نتواست کاری از پیش برد. تریبون به دست کارگران مستقل نیافتاد اما بالایی ها هم نتوانستند مراسم خود را اجرا کند. آنها مرتب هووو شدند. بعد از قرائت هر یک بند قطعنامه هوو شدند. صدای شعارهای «کارگر دانشجو اتحاد اتحاد»، «کارگر معلم اتحاد اتحاد»، «مرگ بر حامی سرمایه دار»، قرارداد موقت ملغی باید گردد، نگذاشت مراسم در دست خانه کارگری ها بماند.
کارگران پر خروش به سوی درب خروج رفته و شعار ها مستقل خود را سر میدادند. نیروی انتظام سرمایه وقتی دید این آتش هرچه بیشتر شعله ور تر میشود، آمدند که یکبار دیگر به کارگران بگوید که حامی سرمایه داران و فقط به منظور سرکوب جنبش کارگران مسلح میشوند. آنها با باتوم هایی که از مالیات کارگران تامین میشود به جان مالیات دهندگان افتادند.
صفوف متحد کارگران از دیوار پلیسی عبور می کرد و به جلو میرفت. سرکوب اوج می گرفت. یک کارگر به قدری مورد ضرب و شتم قرار گرفت که دوستانش او را با برانکارد به اتوبوس خود بردند.
کارگران مبارز به اهداف خود رسیده بودند، پس خود خواستند و تصمیم گرفتند مراسم را به پایان برند. آنها با غرور جانانه و افتخار ناشی از اتحاد و کسب اعتماد به نفس محل تظاهرات را ترک می کردند.
در این لحظه بود که شکار پلیس آغاز شده و افراد شناسایی شده را تعقیب کرده و در جای خلوت دستگیر می کردند. تعدادی دانشجو و یکی از کارگران سندیکای شرکت واحد دستگیر شدند، دانشجویان آزاد اما در مورد کارگر دستگیر شده تا لحظه تنظیم گزارش خبری از آزادی وی نرسیده است. ضمناً در مسیر مترو به منصور اسالو حمله کرده برای دستگیری وی که با مقاومت متحدین خود مانع دستگیری شدند.
کارگران برای جشن روز خود در ساعت مقرر بعد از ظهر به محل برگذاری مراسم رفتند که با در بسته روبرو شدند. آنها نباید روز خود را جشن بگیرند و تو گویی در این روز هم باید عزاداری کنند!
عده قابل توجه ای از کسانی که برای مراسم بعد از ظهر آمده بودند پشت در بسته نشستند و تا ساعت مقرر با بستنی و شیرینی و بحث ها و گفتگو های بین خود در مورد مراسم امروز؛ اول ماه مه جانانه ای را در جنبش خود به ثبت رساندند.
پایدار باد اتحاد کارگری
گزارشگر میلیتانت - ١١ اردیبهشت ١٣٨٦