١٣۵ سال پیش در اول ماه مه ۱٨٨٦ در آمریکا بیش از ۴٠٠ هزار کارگر برای کاهش زمان طاقت فرسای کار روزانه، از ١۴ ساعت به ٨ ساعت دست به اعتصاب زدند که این اعتصابات در روز سوم به درگیری میان پلیس و کارگران انجامید و در تیراندازی پلیس به سوی تظاهرکنندگان ۵ کارگر کشته و تعدادی زحمی شدند. هر چند اعتصابات و راهپیمایی کارگران در شیکاگو به خاک و خون کشیده شد اما چیزی حدود ۵٠٠ هزار کارگر توانستند حق ٨ ساعت کار را به دست آوردند.
در واقع این مبارزات بخشی از مبارزات ٢ ساله كارگران آمریكا برای كاهش ساعت كار به ٨ ساعت بود که در سال ۱٨٨۴ و با تصمیم کنگره کارگران آمریکا برای کاهش ساعت کار به ٨ ساعت شروع شده بود. در این ٢ سال اعتصابات و اعتراضات زیادی در جنبش کارگری آمریکا صورت گرفت. این پیروزی محصول مبارزاتی ٢ ساله بود. جنبش کارگران آمریکا سرآغازی برای همبستگی بیشتر كارگران برای پیگیری مطالباتشان شد كه در نهایت منجر به نامیدن اول ماه مه به عنوان روز جهانی كارگر و نمادی از همبستگی و مبارزات طبقه كارگر در سراسر جهان گردید.
اول ماه ماه سنتی آئینی یا؟
هر ساله در حول و حوش روز جهانی كارگر، بیشتر گروه های فعالین کارگری با انتشار مقاله، فیلم، تلاش برای دادن بیانیه مشترک، یا تلاش برای برگزاری تجمعی از فعالین یا گلگشت برای گرامیداشت اول ماه مه اقدام میکنند. این گروه از فعالین تحت هر شرایطی برای تجمع و دادن بیانیه مشترک اقدام میکنند. مهم نیست كه كارگران چه قدر با این بیانیه ها اعلام همبستگی كنند و مطالبات آنان را بیان كند (اینجا بحث بر سر محتوای بیانیه ها نیست كه بررسی دقیقتری میخواهد). مهم نیست كه این بیانیهها در محیطهای كار مطرح نشود و كارگران آن را نخوانند، برای چند روز که این بیانیه ها در صدر اخبار تعدادی از رسانهها باشد برای این فعالین کافی است. رسانهها پر میشود با عناوینی مانند:
"مطالبات طبقه کارگر ایران" یا "١٠ تشکل کارگری به فلان مسئله اعتراض کردند" یا "اعتراض کارگران به" ... ...
و اسامی بزرگِ امضاء کنندگان پای بیانیهها به عنوان تشکلهای کارگری. نامهایی که بسیاری اسم تشکل را یدک میکشند اما فقط گروه تلگرامی هستند. اسامیای هم که تشکل محیط کار هستند ارتباطشان با بدنه محیط کارشان قطع شده است و تلاشی هم برای برقراری ارتباط با بدنه اشان نمیکنند فقط کافی است اسم این تشکل ها در فضای مجازی مطرح باشد و بس.
این نگاه و عملکرد آن قدر در جنبش کنونی غالب است كه در طی سال هم اینگونه برخورد میشود. بیانیه پشت بیانیه بدون حمایت و ارتباط با طبقه كارگر. (باز هم تاكید می كنم فعلا به محتوای بیانیهها كاری نداریم). دریغ از تلاش برای سازماندهی و متشكل شدن طبقه كارگر. كار به جایی میرسد كه محافلی از كارگران پیشرو که در بعضی از محیطهای كار شكل گرفتهاند در این بزنگاهها نیز تحت تاثیر همین نگاه به مناسبت اول ماه مه بیانیه صادر میكنند بدون در نظر گرفتن این قضیه كه این محفل هنوز در محیط كار قوی نشده است و به راحتی ممكن است توجه پلیس را جلب كند. مثال بیانیه جمعی از کارگران فولاد به مناسبت اول ماه مه نمونه بارزی است از این نوع سبک کار.
با تجمع روز جهانی کارگر هم اینگونه برخورد می شود، اعلام تجمع بدون توجه به اینکه چه تعداد از کارگران در این تجمع یا راهپیمایی حضور پیدا می کنند. اما برای این سبک کار مهم نیست مدتی خبر تجمع در رسانه ها مطرح می شود و همین برایش كافی است. توجهی به توازن قوا و شرایط طبقه كارگر و میزان سازماندهی اش ندارد. برایش مهم نیست که سرکوب می شود و این سرکوب ممکن است در بدنه طبقه کارگر اثر منفی بگذارد و باعث یاس کارگران از امکان پیشروی جنبش طبقه کارگر و یا باعث رشد جریانات انحرافی شود. این سبک کار به قبل و بعد از برگزاری مراسم اول ماه مه یا صدور بیانیه مشترک کاری ندارد و فقط صرف برگزاری مراسم روز جهانی کارگر و یا انتشار بیانیه مشترک برایش اولویت می شود. گویی روز جهانی کارگر مراسمی آئینی است. این نگاه در واقع مسئلهاش سازمانیابی طبقه كارگر نیست برای همین هم تلاشی برای ارتباط با محیطهای كار ندارد و یا اگر ارتباطی هم میگیرد تلاشش فقط برای سازماندهی اعتراض است اما بدون توجه به تشكل یابی كارگران. صرف اعتراض برایش مقدس می شود.
اول ماه مه سنتی طبقاتی
اگر به شیكاگو و ماه مه ۱٨٨٦ برگردیم چه می بینیم؟ جنبشی كه برای كاهش ساعت كار از ۱٨٨۴ شروع شده بود و کارگران متشکل در سندیکاها و اتحادیه ها پیش برنده آن است در واقع مطالبه کاهش ساعت کار شروع یك جنبش است نه فقط صرف برگزاری اعتصاب یا اعتراض. به همین دلیل هم می بینیم که با وجود سرکوب کارگران جنبش راه مقاومت و مبارزه اش را ادامه می دهد. نگاه برآمده از مبارزه طبقاتی، اول ماه مه روز جهانی کارگر را فقط به عنوان روزی برای صدور بیانیه یا برگزاری تجمع نمیبیند. بلكه به قبل و بعد از اول ماه مه هم توجه دارد. برگزاری اول ماه مه در واقع ماحصل جنبش در سالهای قبل و شروعی برای مبارزات بعدی است نه یك مراسم آئینی.
این چنین سبک کاری امر مبارزه با سرمایهداری را امر خود طبقه کارگر میداند. البته این به معنی این نیست که مبارزه طبقاتی را تعطیل کند و تا ایجاد تشکلی تر و تمیز در محیط کار دست روی دست بگذارد. مبارزه طبقه کارگر جاری است. مبارزه طبقاتی وجوه مختلف دارد که یک وجه کوچک آن بیانیه دادن و یا تلاش برای برگزاری روز جهانی کارگر است. یکی دیگر از وجوه آن تلاش برای سازماندهی و ایجاد تشکلهای مستقل محیط کار و پیشبرد مبارزه طبقاتی است و در واقع بیانیه یا برگزاری اول ماه مه ماحصل این مبارزات است. مبارزات اگر در وجوه مختلف پیش برده نشود نشان دهنده نقصی جدی است. تلاش برای سازمان یابی و متشکل شدن طبقه کارگر بخشی از روند مبارزه علیه سرمایهداری است و بخش پیشرو طبقه کارگر در هر حرکت این افق را در نظر دارند و از این منظر به تمامی مبارزات و حرکات و مطالبات روزمره و دراز مدت کارگری نگاه میکنند. واقعیت این است که ما کارگران بدون تشکلات مستقل خودمان و نگاه طبقاتی به مبارزه فقط سیاهی لشکری برای اهداف جناحی از سرمایهداران میشویم.
پیش به سوی ایجاد سندیکاها و اتحادیه کارگری
افسانه هدایتی - خرداد ١۴٠٠