افق روشن
www.ofros.com

!این پیام ماه مه است، تنها راه چاره، انقلاب است، انقلاب کمونیستی


حزب کمونیست ایران (م..ل..م)                                                                               شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۵ آپریل ۲۰۱۵

این پیام کسانی است که بردگی را بر نمی تابند، به هیچ شکل و در هیچ نقطۀ این کره خاکی. دنیای قرن بیست و یکم، دنیایی است بس کهنه که ستم و بهره کشی و نابرابری از هر روزنه اش بیرون می جهد و میلیاردها نفر را به کام خود می کشد. نظام حاکم بر دنیا، زندگی را برای اکثریت انسان ها غیر قابل تحمل کرده و به جای شادابی و نشاط و تعاون و تلاش آگاهانه، بی آیندگی و توهم و جهل و خودخواهی را به آنان عرضه می کند.
طبقۀ سرمایه دار که در راس این نظام نشسته است، زندگی همۀ انسان ها را تابع انباشت سرمایه و کسب سود میکند. سودافزایی دائمی ماشین سرمایه به قیمت مرگ تدریجی توده های زحمتکش در خط تولید بین المللی است؛ به قیمت بیکاری و فلاکت کسانی که مرتبا از چرخه ی تولید به بیرون پرتاب می شوند؛ به قیمت تخریب لجام گسیختۀ طبیعت. فوق استثمار در مشقت خانه ها، در اقتصاد غیررسمی، تحت سیاست ریاضت کشی و رواج مشاغل موقتی و پیمانی، همه جا گستر شده است. میلیون ها کودک به خاطر گرسنگی و فقر و بیماریهای ساده، به سوی مرگ محتوم روانند. میلیون ها نفر از آفریقا و آسیا و چهار گوشه جهان به امید دست یافتن به کار و امنیت و آرامش جا به جا می شوند اما به صخره های سخت واقعیتِ تلخ حاکم بر جهان برخورد می کنند. گروهی در همان ابتدا طعمۀ امواج می شوند و دیگران تا به آخر طعم تلخ مهاجر بودن و بیکار بودن و غیرقانونی بودن را خواهند چشید. دنیای کنونی، دنیای ستم ها و بی عدالتی ها است. در ایالات متحده آمریکا هر روز سیاه پوست یا رنگین پوستی قربانی خشونت پلیس شده و جان می بازد. در ایران زحمتکشان شریفی مانند یونس عساکره کارگر خرمشهری در عکس العمل به تبعیض و فشارهای اقتصادی، خود را به آتش می کشند. محرومان بیکار شده و عاصی، تحت عنوان «اراذل و اوباش» سرکوب می شوند. جوانانی که ستم ملی و مذهبی را بر نمی تابند به جوخه اعدام سپرده می شوند. در غرب و شرق دنیا زنان مورد تجاوز قرار می گیرند. فرخنده ها را مثله می کنند و به آتش می کشند؛ زنان شنگال را به اسارت می برند، به صورت زنان اسید می پاشند و ریحانه ها را به خاطر تن ندادن به تجاوز و مجازات تجاوزگر، به چوبه دار می سپارند.
نظام طبقاتی، نوع بشر را با مرزهای مصنوعی رنگ و نژاد و ملیت و مرزکشی های کشوری متفرق کرده است. جنگ های ویرانگر و ضد مردمی جریان دارد. امپریالیسم آمریکا و متحدینش تحت نام «جنگ با تروریسم» خیزش های مردم را سرکوب و منحرف می کنند. با جنگ به بازسازی رژیم های کارگزار و همدست خود می پردازند. میلیون ها نفر را آواره و صدها هزار نفر را به کام مرگ می کشانند. تجاوز و مداخلۀ مستقیم امپریالیستی و جنگ های نیابتی در حال گسترش است. ادامۀ جنایات امپریالیستی به تقویت نیروهای مرتجع و بنیادگرای مذهبی یاری رسانده و روابط و باورهای کهنه و وحشیگری های غیر قابل تصوری را به مردم تحمیل کرده است. این شرایط بی ثبات و بحرانی و خونین، نتیجه کارکرد پر هرج و مرج نظام امپریالیستی است.
در مقابل، اعتراض و مقاومت مردم علیه وضع موجود هر لحظه به شکلی و از گوشه ای سر بلند می کند: مبارزه برای کار و نان و آزادی، مبارزه علیه ستم جنسیتی و نژادپرستی و ستم ملی، مبارزه علیه جنگ امپریالیست ها و نیروهای مرتجع مذهبی. اگر مردم به مقاومت و اعتراض برنخیزند هرگز به مسائل پایه ای تر و اساسی تر هم فکر نخواهند کرد و انگیزهی جست و جو و یافتن آرمان و راه دگرگونی واقعی و ریشه ای نیز در آنان بیدار نخواهد شد. برپا شدن چنین جنبش هایی و درگیر شدن توده های مردم در صحنۀ مبارزه، فرصت و فضا فراهم می آورد برای طرح پرسش های پایه ای در مورد چگونگی خلاص شدن از وضع موجود و معنای جامعه و روابط متفاوتی که می توان و باید جایگزین جامعۀ کهنه کرد. اعتراضات و مقاومت های توده ها اینجا و آنجا شعله می گیرد و حتی می تواند به حریقی خوفناک برای حاکمان تبدیل شود، اما به علت محروم ماندن از رهبری پیشاهنگ کمونیستی که توده ها را آگاه و متحد و متشکل کند و افق و برنامه و استراتژی انقلاب را در برابرشان بگذارد، بعد از مدتی فروکش کرده و به کج راه می روند و یا در برابر حملات وحشیانۀ قدرت های حاکم شکست می خورند. واقعیتی که باید دید و به آن تکیه کرد، وجود ظرفیت نهفته و فزایندۀ انقلابی در دنیایی است که به صحنۀ رقابت ها و کشمکش های بی پایان و حاد میان نیروهای پوسیدۀ امپریالیست و بنیادگرای مذهبی تبدیل شده است. با اتکاء به این ظرفیت انقلابی، با آزاد کردن توان و انرژی انباشته در توده های مردم و با متحول کردن آنان در جنبشی که هدفش کسب قدرت سیاسی باشد می توان مسیر دیگری را در برابر دنیا گشود. ما از آزاد کردن توان و انرژی کسانی می گوییم که سرنوشت خویش را هر روز با خون و عرق در پهنۀ جهان می نویسند و شرایط زندگی و کارشان حکم بر هم سرنوشتی شان می دهد. وجود این نیروی مادی است که امکان انقلاب کردن و ساختن دنیایی نوین را ایجاد کرده است.
پیام اول ماه مه، بپاخاستن، متحد و متشکل شدن و ساختن جنبشی با هدف انقلاب است. انقلاب قهرآمیزی که این نظام جهانی را همراه با طبقات حاکمه ای که منافع شان را با تکیه به نیروی اسلحه و ایدئولوژی های اسارت بار خود پیش می برند، سرنگون کند. پیام اول ماه مه، دعوت به برافراشتن و گرد آمدن زیر پرچم انقلاب کمونیستی است. این انقلاب را یک طبقۀ جهانی رهبری می کند: پرولتاریا. طبقه ای که فقط با رها کردن تمام بشریت رها می شود و هدفش آزادی نوع بشر از زندان جامعۀ طبقاتی است.
امروز چندین کشور منطقۀ خاورمیانه در آتش جنگ می سوزند. جنگی که به شکل جدی دامن چند کشور دیگر را هم گرفته است. بسیاری از مردم در پاسخ به فقر و ستمگری و جنایات امپریالیست ها و رژیم های دست نشانده و به علت نبود یک قطب انقلابی به دنبال نیروهای مرتجع اسلامی روان شده اند. اسلام گرایی اما پاسخی واقعی به فقر و ستم نیست بلکه خود مکمل و حافظ وضع موجود است. نیروهای اسلام گرا به کمک ایدئولوژی دینی و خرافات دینی، روابط ستمگرانه را تقویت و تشدید می کنند و مشخصا فرودستی نیمی از جامعۀ بشری یعنی زنان را به کمک آیات و روایات زن ستیزانه و پدرسالارانۀ اسلامی توجیه می کنند. جمهوری اسلامی ایران نیز از پرچمداران اسلام گرایی است. ادامۀ حیات جمهوری اسلامی یعنی لگد مال شدن حرمت انسانی و ارزش های ترقی خواهانه و انقلابی.
رژیم ایران برای هم ساز شدن با طرح های امپریالیسم آمریکا و خروج از بحرانی که سالیان درازی است گرفتار آن است، در عراق و سوریه و لبنان و یمن جنگ افروزی کرده و مبلغ و مروج تفرقه افکنی مذهبی شده است. توهم در مورد سیاست ها و تدابیر طبقۀ حاکمۀ ایران و قدرت های امپریالیستی که دل بستن به مذاکرات هسته ای یک شکل مشخص آن است، هیچ نتیجه ای جز یاس و سرخوردگی نخواهد داشت و باعث خواهد شد که توده های مردم از آگاهی و جسارت و اراده ی لازم برای نبرد علیه شرایط ستم و استثمار و بی حقوقی خود، علیه جنگ های خانمان سوز، علیه ستم گری ملی و بردگی جنسیتی، محروم بمانند و خود به دست خود زنجیرهای بردگی شان را ببافند. حاکمان اسلامی خوب می دانند که نظامشان درگیر تضادهای عمیق است و برای تحکیم موقعیت خود نیاز به برقراری نظم پادگانی و آرامش گورستانی در جامعه دارند. نیاز به سردواندن و خام کردن توده های محروم با وعدۀ بهبود اوضاع دارند. نیاز به سرکوب و دفن اندیشۀ انقلاب و آرمان کمونیسم دارند تا مردم بدیلی در برابر این نظام بهره کش و ستمکار و پدرسالار نبینند و عصیان شان سمت و سوی آگاهانه و موثری نیابد. هر ثانیه از دوام عمر این رژیم، موجب گسترش تصاعدی بی عدالتی، فقر، خرافه و جهل و نابود شدن آینده ی نسل جوان است. جامعه ی ما به شدت نیازمند آن است که هرچه سریع تر این رژیم استثمار و سرکوب و فریب را دفن کند.

پیام اول ماه مه، ضرورت سرنگونی انقلابی

جمهوری اسلامی و ایجاد یک نظام نوین، سکولار و سوسیالیستی است.

حزب کمونیست ایران (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست)

مه ٢٠١۵- اردیبهشت ١٣٩۴