اشاره: پیرامون مراسم روز جهانی کارگر امسال در شهرهای مختلف، مطالب و تحلیلهای گوناگونی نوشته و منتشر شد. تعدادی از اعضای کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در روزهای نزدیک به روز جهانی کارگر دستگیر شدند و از آنها خواسته شد به فعالیتهای خود در کمیته خاتمه دهند که البته تاوان نپذیرفتن این درخواست محكومیت قضایی و صدور احكامی ضد كارگری علیه آنان بود. همچنین در مقطع روز جهانی كارگر شاهد صدور قطعنامهای مشترك با امضای چند تشكل جنبش كارگری بودیم (پیوست) که میتوان از آن به عنوان عقبنشینی و حداقل سکوت بخش رادیکال جنبش کارگری در اعلام مواضع درست خود به نفع بلوک راست یاد کرد.
موشکافی این سکوت و عقب نشینی و بررسی اثرات و نتایج آن، هدف این نوشته است. در واقع این قطعنامه بهانهی خوبی است که به طور اجمالی به مسئلهی "اتحاد عمل" در جنبش کارگری بپردازیم و اساسن لزوم شرکت هر تشکل و چگونگی آن را در چنین اتحاد عملهایی بررسی کنیم. توجه به چرایی و چگونگی شرکت و یا عدم شرکت در اینگونه اتحاد عملها نه تنها به روشن شدن موضع تشکلها در این مورد خاص کمک میکند بلکه در خلال آن، اعضای هر تشکل میتوانند دقیقتر و جزییتر از اساسنامهها، چهارچوب نظری و عملی فعالیت خود را به بحث بگذارند.
لازم به ذكر است مباحث عنوان شده در این متن به طور مستمر در طی چند ماه گذشته با فعالین كارگری بسیاری مطرح و در مواقعی از نظرات و انتقادات آنها استفاده شده است. همچنین این مباحث منجر به این شد كه متن با آگاهی نسبتا كاملی به ایدهها، مواضع و دیدگاههای رایج میان فعالین كارگری نگاشته شود. امید كه این نوشتار ، انتقادات و پیشنهادات آن قدمی در پیشبرد امر مبارزهی طبقاتی بردارد.
تارا دیباج- سینا - تیروژ آزاد - نادر نفیسی - مرداد ٩٠
هدف از اتحاد عمل
هدف از اتحاد عمل میان گرایشهای مختلف جنبش کارگری در نهایت سازماندهی هر چه بیشتر قدرت و نیروی مادی و طبقاتی تشکلهای مختلف حول موضع یا مطالبهی مورد قبول همگیشان به منظور تحمیل هر چه بیشتر مطالباتِ به حق کارگران و بالا بردن تاثیرات اجتماعی-اقتصادی-سیاسیِ حرکتهای کارگری است. واضح است که میزان این سازماندهی و تاثیرگذاری را شرایط اجتماعی جامعه و پتانسیلهای جنبش کارگری تعیین میکند. نکتهای که وجود دارد این است که در عمل اتحاد با تشکلها و گرایشهایی ممکن است که آنها نیز با وجود اختلافنظر، همین هدف را مد نظر داشته باشند زیرا جنبش کارگری همواره در معرض خطر منحرف شدن از روشهای رادیکال و تاثیرگذار- یعنی تکیه بر نیروی طبقاتی خود و هر چه بیشتر کردن آن- برای رسیدن به مطالبات و خواستههایش است.
موضوع اتحاد عمل
اتحاد عمل مفهومی "صفر و یکی" نیست که بتوان به صورت کلی آن را رد و یا تایید کرد، برعکس یک مفهوم پویاست! مهمترین نکته در ارتباط با چگونگی آن، توجه به این امر است که اتحاد عمل همواره باید در قالب موضوع مشخص و در زمان مشخص مطرح شود . گاهی به تناسب موضوع مورد نظر و زمان، نیاز به مبانی مشترک است و گاهی تنها یک هدف کوتاه مدت کفایت میکند. مثلاً در مورد اعلام موضع نسبت به مناسبتهای خاص، مبانی مشترک لازم است چرا که رویكرد و مطالباتی که مطرح میشود ارتباط مستقیم با اصولی دارد که آن تشکل و گروهِ خاص بر پایهی آن قوام گرفته و دست به عمل میزند. و یا حتی به لحاظ عملی برای کمک به کارگران در ایجاد تشکل مستقل خودشان در یک محیط کاری باز نیاز به مبانی مشترک است که شامل مسائل کلی مانند چرایی و چگونگی تشکل مستقل یا جزییاتی مانند روش اعتراض نسبت به مطالبات روزمرهی کارگران در محیط های کاریشان است. ولی برای حالت دوم و به عنوان مثال در اعتراض به دستگیری کارگران و فعالین و یا حمایت از کارگران متحصن فلان صنف یا محیط کاری تنها نیاز به هدف کوتاه مدت مشترک است. نتیجه اینکه: بسته به موضوع و زمان مشخص، جریانها و گرایشات مختلف در جنبش کارگری باید با در نظر گرفتن شرایط فوقالذکر دست به اتحاد عمل بزنند. با این شرایط ممکن است مثلا دو جریان و گرایش مختلف هیچگاه عمل مشترکی با هم نداشته باشند. در این شرایط این دو جریان و گرایش و تشکل نه مبنای مشترکی در موضوعات مختلف بینشان وجود دارد و نه هدفهای کوتاه مدت مشترک! پس اتحاد عملشان حتی حرکت به سمت هدفی کوتاه مدت را هم ضمانت نخواهد کرد.
اتحاد عمل با چه تشکلها و گروههایی
هر تشکل رادیکال در درون جنبش کارگری باید بتواند ارزیابی دقیق و سنجیدهای از وضعیت واقعی تشکلهای موجود به دست آورد و این ارزیابی را به عنوان نظر و دیدگاه خود به دیگر فعالین و کارگران منتقل کند و از این دریچه چهارچوب نظری و عملی تشکلهای موجود را مورد انتقاد قرار داده و یا حمایت خود را از فعالیتهای آنها ابراز دارد. داشتن این نگاه حساس و انتقادی نه تنها برای جنبش کارگری حیاتی است بلکه به خود تشکلها نیز این کمک را میکند که معیارهای خود برای اتحاد عمل با تشکلهای دیگر را روشن و مشخص سازند. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که : شرکت در عملی مشترک و یا اعلام مواضعی مشترک به منزلهی این است که تشکلها و گروههای شرکتکننده در آن عمل، یکدیگر را به عنوان " فعالین کارگری " به رسمیت میشناسند. حال سوال اینجاست که آیا بخش رادیکال جنبش معیاری برای ارزیابی این رسمیت بخشی دارد؟ اگر تعریف از فعالیت کارگری حرکت به سوی تقویت هر چه بیشتر نیرو و توان طبقاتی کارگران باشد، این معیارها را میتوان به دو صورت زیر مطرح کرد:
الف) پراتیک و عملکرد تشکل مورد نظر
مهمترین مسئله نگاه به روند فعالیت آن تشکل و تاثیرات مثبت و یا مخرب آن و از همه مهمتر چهارچوب عملکردی تشکل مورد نظر است. تشکلهای رادیکال همواره باید بخشی از انرژی و توان خود را برای نقد، توضیح، تحلیل، افشا و یا خنثی کردن حرکت های ضد کارگری گرایشات راست و رفرمیستی موجود در جنبش صرف کنند. اما چنانچه بدون هدفی معین و توجیهپذیر در اتحاد با تشكلی راستگرا قرار گرفته و در یک اعلام موضع، آکسیون و یا هر عمل مشترک دیگر درگیر شوند، عملن به ضد خود تبدیل میشوند زیرا به تشکلی رسمیت بخشیدهاند که رویكرد، عملکرد و روش کاری آن را ضد کارگری و حتی مخرب میدانند.
ب) چهارچوب نظری و اعلام مواضع
ممکن است گفته شود فضای سرکوب و یا نبود امكان ابرازنظر و تحلیل به صورت علنی در مورد فعالیتهای هر تشکل، امکان ارزیابی بر اساس عملکرد را از ما میگیرد. باید گفت در فضای غیر علنی باید این ارزیابی صورت گیرد و در فضای علنی نیز میتوان به چهارچوبهای نظری و رویکرد هر تشکل در اعلام مواضع خود دقیق شد. در نهایت اگر اتحاد عمل با این افق دید باشد که حرکتی هر چند کوچک به سمت تاثیرگذاری و سازماندهی هر چه بیشتر نیروهای هر تشکل باشد و نه هدفی دیگر ، اتحاد عمل صوری و بی اثر در آن محلی از اعراب ندارد!
اتحاد عمل در چه چهارچوبی؟
نکتهای که ذکر آن ضروری به نظر میرسد این است که اتحاد عمل خود هدف نیست، بلکه وسیلهایست برای نیل به هدف! در این شرایط کیفیت این عمل بسیار مهمتر از رخ دادن یا ندادن آن است. در کنار تمام مواردی که در بالا ذکر شد و همه چگونگی اتحاد عملی مفید و اساسی را مطرح میکردند، این مسئله را نیز باید در نظر داشت که هیچ تشکلی هیچگاه نباید اصول و چهارچوب های نظری و عملی خود را زیر پا بگذارد و همواره باید بر سر چهارچوبهای اساسی و اصول بنیادین خود پافشاری و در جهت تحقق و ترویج آنها حرکت کند، و البته این همه تا زمانی است که آن اصول را درست بداند و نه این که بر روی آنها تعصب کور داشته باشد. اتفاقی که به باور نگارندگان متاسفانه در قطعنامهی اول ماه مه تشكل های در سال٩٠ رخ نداد. با توجه به اینكه نگارنده، كمیتهی هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكلهای كارگری را تشكلی رادیكال ارزیابی میكند در این جا و برای ارائهی یك نقد و به هدف روشنگری و قدم برداشتن برای تدقیق مواضع و نتیجتن اقدامی برای تقویت رویكرد رادیكال در جنبش كارگری، برای نمونه به یک عقبنشینی از جانب کمیتهی هماهنگی از مواضع و دیدگاههایش اشاره میشود:
١- رویکرد کلی قطعنامه غیر واقعی و بدون شناخت دقیق از شرایط کلی سرمایهداری و حتی حال حاضر است، چرا که این قطعنامه رو به سیستم و بدون تاکید بر ضروری بودنِ مبارزهی هر روزه و متشکل کارگران نوشته شده است. عبارت« ما خواهان تحقق بیدرنگ مطالبات زیر هستیم» گویای این برداشت است که سرمایهداری حاضر است از سود کلان خود که از استثمار کارگران تامین میشود صرفنظر کند و به خواستههای کارگران تن دهد، واقعیت اما چیز دیگری است! کارگران باید بدانند برای تحقق مطالباتشان «خواهان بودن از سرمایهداری» راه حل نیست، بلکه نیروی طبقاتی آنان است که باید این خواستن را عملی و به سرمایهداری تحمیل کند. این در حالی است که بر خلاف رویكرد اشتباه مندرج در قطعنامهی مشترك كه امضای كمیته هماهنگی نیز ذیل آن مشاهده میشود، در دو سه مقاله از مقالات آموزشی سالنامهی ١٣٩٠ کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری كه به زبانی ساده و به هدف مطالعه و بحث در میان كارگران نگاشته شده است، این مهم به درستی بحث و بر آن تاکید شده است:
«تمام نهادها در نظام سرمایهداری به صورت یکپارچه در خدمت استثمار کارگران هستند و اگر قوانینی پیدا شوند که گاه و تا حدی به نفع کارگران باشند، حاصل به عقب راندن دم و دستگاه سرمایهداری و نتیجهی امتیازی است که کارگران با مبارزهی متشکلشان به دست آوردهاند و این طور نیست که این امتیازات را کسی به آنها اعطا کرده باشد. »- برگرفته از مقاله ی آموزشی ِ "چرا باید تشکل های کارگری خودمان را ایجاد کنیم؟" - سطر دوازده
«کارگران برای به دست آوردن مطالبات خود تنها چارهای که دارند این است که با آگاهی هرچه بیشتر اتحاد سازمانیافته و با تقویت تشکلیابی در میان خود به نبرد با سیستم سرمایهداری بروند»-"تنها راه نجات کارگران، ایجاد تشکلهای خود ساخته"- سطر اول
٢- سکوت در برابر سهجانبهگرایی به عنوان راهی که سرمایهداری به منظور به انحراف کشاندن نیرو و توان کارگران در برابر جنبش کارگری قرار میدهد ولی تلاش میكند كه آن را در جهت منافع کارگران نشان دهد، با پذیرفتن آن تفاوتی ندارد. واضح است که باید بتوان از تمامی قوانین و شرایط سرمایهداری در خلال مبارزه استفاده و آن را به نفع طبقهی کارگر تغییر داد، اما در مقام ترویج و تقویت آگاهی، پرداختن به روش ضد كارگری سهجانبهگرایی مهم و ضروری است.
کمیتهی هماهنگی به خوبی در مقالهی «چگونه دستمزدهایمان را افزایش دهیم » نقطه نظرات خود را پیرامون مسئلهی دستمزد و سهجانبهگرایی تشریح کرده است، اما از سوی دیگر پای قطعنامهای را امضا کرده است که در بند دوم آن تنها به عبارت «رد شیوهی کنونی تعیین دستمزد» اکتفا شده و هیچ راهی جلوی پای کارگران قرار نداده است.
٣- در بند سوم قطعنامه مسئلهی قراردادهای موقت و سفید امضا مطرح شده است. ابعاد این مسئله به عنوان یکی از مهمترین حربههای پر سودِ سرمایهداری برای سرکوب و تحمیل استثمار هر چه بیشتر کارگران، به درستی در مقالهی «قراردادهای موقت و سفید امضا»ی سالنامه کمیته هماهنگی تحلیل و بررسی شده است. در جایی از این مقاله آمده است:
«در چنین شرایطی کارگران چارهای ندارند جز این که حول اعتراض به قراردادهای موقت و سفید امضا دور یکدیگر جمع شده و اعتراضاتی را در این زمینه سازماندهی کنند. این جمع شدن کارگران با توجه به شرایط، اشکال گوناگونی به خود میگیرد و ممکن است از بسترهایی مانند گروههای کوهنوردی، سفر، مهمانیهای خانوادگی و یا هر شکل ممکن دیگری آغاز شود. از دل چنین جمعهای نزدیکی کارگران یکدیگر را پیدا کرده و نطفههای یک حلقهی آگاه در محیط کار را شکل میدهند. این جمع کوچک در ارتباط مستمر با دیگر کارگران می تواند اعتراضاتی را سازمان دهد که با فشار کارگران، سرمایه داران را به عقب نشینی وادار کند» - قراردادهای موقت و سفید امضا- پاراگراف یازده
این رویکرد و نوع نگاه به مسئلهی تشکلیابی به عنوان تنها راه حلِ کارگران در پیشبرد مبارزات خود اختلاف فاحشی با رویکرد حاکم بر قطعنامه و سکوت آن پیرامون راه چارهی کارگران دارد.
سوال این است که کمیتهی هماهنگی با چه هدف و توجیهی از چهارچوب نظری و عملی خود تا این حد عقبنشینی کرده است؟
و سوال اساسیتر این که آیا بخش رادیکال جنبش کارگری معیار و چهارچوبی برای ارزیابی و نقد دیگر تشکل ها دارد ؟ اگر بله، به نظر می رسد جزو ضروریات جنبش است که تا حد ممکن این ارزیابی ها اعلام ، عمومی، ترویج و تبلیغ شوند و حتی مورد آموزش قرار بگیرند.
«هر نهاد سازمان یا حزبی که در عمل به ایجاد تشکل های خود ساختهی کارگری به نیروی خود کارگران و با مشاوره و کمک عناصر و نهادهای پیشرو کمک نکند و در عوض بدون تقویت مبارزه از پایین به بالا و توسط خود کارگران به فعالیت های دیگر بپردازد کمکی به طبقهی کارگر نکرده است» - مقاله تنها راه نجات کارگران، ایجاد تشکلهای خود ساخته- پاراگراف ۵- سطر ٢
در انتها بد نیست به دو مسئلهی دیگر اشاره شود:
اول اینکه در چند سال اخیر که تشکلهای علنی شروع به فعالیت کرده اند جنبش كارگری روندی را پشت سر گذاشته است. برای فعالین کارگری ضروری است که در هر قدمِ رو به جلوی خود به این تاریخ و روند نگاه دوباره بیاندازند و از تجربیات، اشتباهات و دستآوردهای آن استفاده کنند. مثلا در این مورد می توان با ارزیابی و بررسی چگونگی شکلگیری شورای همکاری در سال ٨٦ و میزان فعالیت آن، نقش تشکلهای مختلف در شکلگیری و مبارزات سندیکای واحد و هفت تپه و یا تجربیات سندیكای كارگران خباز سقز و دیگر تجربیات جنبش کارگری در مسئلهی اتحاد عمل را ، تحلیل کنیم. دوم این که لازم است هر تشکل برای تاثیرگذاری بر اعضا و هواداران تشکلهای دیگر از پراتیک مستمر خود بهره ببرد و بر اساس آن برنامه ریزی کند چرا که اعلام مواضع صرف و مناسبتی بدون ارتباط مستمر و نداشتن پراتیک مشخص چندان اثرگذار نخواهد بود.
تارا دیباج- سینا - تیروژ آزاد - نادر نفیسی
دوشنبه ۰۷ شهریور ۱۳۹۰
پیوست:
١١ اردیبهشت ١٣٩٠ - قطعنامه مشترک به مناسبت روز جهانی کارگر - اول ماه مه ٢٠١١
اول ماه مه روز جهانی کارگر، روز اتحاد و اعتراض جهانی کارگران به ستم و نابرابری نظام سرمایه داری است.
این روز یاد آور مبارزات کارگران جهان برای دستیابی به حقوق انسانی شان است. کارگران ایران همراه با کارگران جهان این روز را گرامی میدارند و هر ساله در اعتراض به شرایط غیر انسانی خود در این روز گرد هم آمده و به هر طریق برای بدست آوردن حقوق حقه خود فریاد بر می آورند.
شور و شعف و رزمندگی کارگران در روز اول ماه مه و اعتراض آزادانه میلیونی آنان به شرایط زندگی شان در اکثر نقاط دنیا در حالی جهان را به لرزه میاورد که کارگران ایران علاوه بر محرومیت از حقوق اجتماعی خود از قبیل بر پائی تشکل و اعتراضات خیابانی، هر روزه و هر لحظه در معرض شدیدترین تهاجمات به زندگی و معیشت خود قرار دارند. هر گونه اعتراض و حق خواهی کارگران با بازداشت و زندان پاسخ میگیرد، با طرح موسوم به هدفمند کردن یارانه ها که سرمایه داری حاکم با پشتیبانی نهادهای بین المللی سرمایه داری اجرای آن را آغاز کرده است در حال تباه کردن بیش از پیش زندگی و معیشت میلیونها خانواده کارگری هستند و کسی حق اظهار نظر آزادانه در این باره را ندارد، با افزایش سرسام آور قیمتهای انرژی و تعطیلی کارخانه ها هر روزه صدها و هزاران کارگر به صف میلیونی بیکاران رانده میشوند و در همین حال بیمه بیکاری را بیش از پیش به ضرر کارگران تغییر میدهند، اقدام به اخذ فرانشیز در بیمارستانها و مراکز درمانی تامین اجتماعی از کارگران میکنند و معیارهای دیگری برای حقوق بازنشستگی می تراشند، بیمه کارگران ساختمانی را در هزارتوی راهروهای اداری ابتر میکنند و در حالی که اقدام به افزایش سرسام آور قیمتهای کالاهای اساسی کرده اند حداقل دستمزد کارگران را بطور توهین آمیزی ٩ درصد افزایش میدهند.
از نظر ما همه اینها برای میلیونها خانواده کارگری مستاصل از تأمین حداقل معیشت در شرایط کنونی، معنائی جز درماندگی بیشتر برای گذران زندگی و تحمیل فقر و فلاکتی روز افزون بر آنها ندارد. اما ما کارگران نظاره گر مرگ تدریجی خود و همسر و فرزندانمان نخواهیم شد، ما تعرض هر روزه به زندگی و معیشت خود را بر نخواهیم تافت و متحد و یکپارچه در مقابل فقر و فلاکت و بی حقوقی اجتماعی تحمیل شده بر خود ایستادگی خواهیم کرد. در این راستا ما کارگران ایران با ابراز انزجار از وضعیت موجود، همگان را در تمامی نقاط کشور به طرح متحدانه و سراسری خواستها و مطالبات شان فرا میخوانیم و در شرایط حاضر خواهان تحقق بی درنگ مطالبات زیر هستیم:
١- آزادی بی قید و شرط برپایی تشكل های مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، آزادی احزاب، تجمع و آزادی بیان و مطبوعات حق مسلم ما است و این خواسته ها باید ضمن برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیطهای کار و زندگی، به عنوان حقوق خدشه ناپذیر اجتماعی كارگران و عموم مردم ایران به رسمیت شناخته شوند.
٢- ما جامعه ای را که اقلیتی صاحب ثروت وسرمایه های کلان باشند واکثریتی هم نان شب نداشته باشند بر نخواهیم تافت. از نظر ما افزایش ٩ درصدی دستمزدها بویژه با توجه به اجرای طرح قطع یارانه ها و افزایش سرسام آور هزینه های زندگی اهانت به منزلت انسانی و حق حیات کارگران است. ما تعیین چنین سطح دستمزدی را تحمیل بیش از پیش فقر و فلاکت مطلق بر میلیونها خانواده کارگری میدانیم و با رد شیوه کنونی تعیین دستمزدها مصرانه خواهان توقف اجرای طرح قطع یارانه ها و تعیین دستمزدها توسط نماینده های واقعی کارگران براساس بالاترین استانداردهای زندگی بشر امروز هستیم.
٣- ما خواهان محو قراردادهای موقت و سفید امضاء، بر چیده شدن شرکتهای پیمانکاری و انعقاد قرارداد مستقیم و دسته جمعی، تامین امنیت شغلی کارگران و رعایت بالاترین استاندارد های بهداشت و ایمنی در محیطهای کار و زندگی هستیم
۴- دستمزدهای معوقه كارگران باید فورا و بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت شود و عدم پرداخت آن بایستی به مثابه یك جرم قابل تعقیب قضائی تلقی گردد و خسارت ناشی از آن به كارگران پرداخت شود
۵- اخراج و بیكار سازی كارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی كسانی كه بیكار شده و یا به سن اشتغال رسیده اند باید تا زمان اشتغال به كار از بیمه بیكاری متناسب با یك زندگی انسانی برخوردار شوند
٦- به رغم اینکه سازمان تامین اجتماعی با دسترنج و پول کارگران به یکی از نهادهای دارای ثروت نجومی در ایران تبدیل شده است اما این سازمان با قرار گرفتن در چرخه سود و سودآوری سرمایه تنها به فکر کاهش خدمات درمانی و دریافت فرانشیز از کارگران بیمار است. ما بیمه های تامین اجتماعی را حق مسلم تمامی آحاد جامعه میدانیم و خواهان اداره این نهاد بدست نماینده های منتخب کارگران در سراسر کشور هستیم.
٧- ما ضمن محكوم كردن هر گونه تعرض به اعتراضات کارگری و مردمی، خواهان لغو مجازات اعدام و آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه کارگران زندانی و دیگر جنبش های اجتماعی از زندان و توقف فوری پیگرد های قضایی علیه آنان و بر چیده شدن فضای امنیتی موجود هستیم
٨- ما خواهان لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی هستیم
٩- ما خواهان برخورداری تمامی بازنشستگان از یك زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی و رفع هرگونه تبعیض در پرداخت مستمری بازنشستگان و بهره مندی آنان از تأمین اجتماعی و خدمات درمانی هستیم
١٠- کار کودکان باید ملغی گردد. برخورداری کودکان و والدین آنها از تامین اجتماعی گسترده و کامل، امكانات آموزشی رفاهی و بهداشتی یكسان و رایگان جدا از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانوادگی شان، نوع جنسیت و وابستگی های ملی و نژادی و مذهبی می بایدبرسمیت شناخته شود.
١١- ما دگرگونی خواهی را حق مسلم تمامی انسانها درسرتاسر جهان میدانیم و با حمایت قاطعانه از مبارزات و اعتراضات مردمی در تمامی کشورهای خاورمیانه، هر گونه سرکوب اعتراضات مردمی و بند و بست دولتها برای سمت و سو دادن به تغییرات از بالای سر مردم و دست اندازی و دخالت از سوی آنها در سرنوشت مردم کشورهای خاورمیانه را قویا محکوم میکنیم
١٢- ما بخشی از کارگران جهان هستیم و اخراج و تحمیل هرگونه تبعیض بر کارگران مهاجر افغانی و سایر ملیتها را به هر بهانه ای محکوم میکنیم
١٣- ما ضمن قدردانی از تمامی حمایت های بین المللی کارگری و مردمی از مبارزات كارگران در ایران و حمایت قاطعانه از اعتراضات و خواسته های كارگران در سراسر جهان خود را متحد آنان می دانیم و بیش از هر زمان دیگری بر همبستگی بین المللی كارگران برای رهایی از مشقات نظام سرمایه داری تاكید می كنیم
١۴- اول ماه مه باید تعطیل رسمی اعلام گردد و در تقویم رسمی كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز ملغی گردد
زنده باد اول ماه مه
زنده باد همبستگی بین المللی كارگران
١ مه ٢٠١١ - ١١ اردیبهشت١٣٩٠
سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
اتحادیه آزاد كارگران ایران
هیئت بازگشایی سندیكای كارگران نقاش و تزئینات ساختمان
هیئت بازگشائی سندیکای فلز کار مکانیک
كانون مدافعان حقوق كارگر
كمیته پیگیری ایجاد تشكل های كارگری
كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری