کارگران! مردم زحمتکش ایران!
اول ماه مه ٢٠١۵ (١٣٩۴) در شرایطی فرا رسید که در سطح جهانی دولت های سرمایه داری اصلی و فرعی غرق در یک بحران ساختاری کماکان سیاست های نئولیبرالی و ضد کارگری ریاضت اقتصادی را عملیاتی می کنند. به پشتوانه ی این سیاست ها بیشترین شکاف طبقاتیِ طول تاریخ تباه و سیاهِ حاکمیت سرمایه برجامعه تحمیل شده است. در سطح منطقه یی نیز امپریالیسم موفق شده است که از طریق ایجاد گروه تروریستی داعش و دخالت پیدا و پنهان در متن جنبش نان و آزادی و دامن زدن به جنگ های نکبت بار داخلی دستاوردهای مبارزاتی مردم زحمتکش را به یغما ببرد. در حال حاضر از آفریقای شمالی تا خاورمیانه هیچ کشوری را نمی توان سراغ گرفت که مردم فرودست آن از رفاه و آرامش و شادی و آزادی حداقلی بهره مند باشند. در برخی از این کشورها - از جمله عراق و مصر - که جنبش رزمنده ی کارگری در میدان بوده است به شیوه های مختلف و از جمله به طور مشخص دخالت مرکز همبستگی آمریکا (سولیداریتی سنتر) مبارزه ی طبقه ی کارگر مصادره شده است. به یک مفهوم واقعی اینک در میان کشورهای منطقه تنها جنبش کارگری ایران است که ضمن افشای سیاست های مخرب نهادهای امپریالیستی و گذار از خطرات این نهادها در موقعیت ویژه یی ایستاده است. درواقع همین ویژگی ممتاز است که از یکسو بر مسوولیت های خطیر طبقه کارگر ایران و فعالان پیشرو و چپ آن می افزاید و از سوی دیگر دولت سرمایه داری حاکم را به جایی می رساند که با فشار روز افزون بر فعالان مستقل و تنگ کردن دایره معیشت کارگران آغاز جبهه های جدیدی از یک نبرد طبقاتی را اعلام کند. یک جبهه این نبرد دستگیری گسترده فعالان کارگری است و جبهه ی دیگر آن منجمد کردن دستمزدهاست. این سیاست همزمان با عروج دولت نئولیبرال روحانی و در راستای توافق با قدرت های برتر سرمایه داری جهانی وارد برهه تازه یی شده است که ما به چند ویژه گی آن اشاره می کنیم.
یک. حاکمیت ایران که ظرف یازده سال گذشته از طریق پیشبرد سیاست خارجی تهاجمی و گسترش پروژه ی غنی سازی اتمی هزینه ی سنگینی را بر اقتصاد کشور تحمیل کرده و از قبل رانت ناشی از دور زدن تحریم ها زنده گی اکثریت مطلق مردم کارگر و زحمتکش را به زیر خط فقر مطلق کشیده است بعد از شکست این سیاست و از اواسط دولت دوم احمدی نژاد وارد یک عقب نشینی ملموس شده است. نشانه های این شکست که در "پیروزی" روحانی نمایان شده به صورت "پیروزی دولت" در توافق هسته یی تبلیغ می شود. گویا قرار است بعد از توافق نهایی نه فقط تحریم ها لغو شود بلکه انواع و اقسام کمپانی های سرمایه داری به بهشت بازارآزاد ایران وارد شوند و برای کارگر ایرانی "ایجاد اشتغال "کنند!! پیشنهاد روحانی در کنفرانس داووس به شرکت های بزرگ سرمایه داری در همین راستا شکل گرفت. کیست که نداند با وجود ریسک بالا؛ سرمایه در شرایطی به ایران می آید که نه فقط از درجه این ریسک کاسته شود بلکه بیشترین سود ممکن عاید گردد. معنای دیگر این جمع بندی ساده این است که برای غارت نیروی کار ارزان باید جنبش چپ و ضد سرمایه داری کارگری در تمام زمینه ها مهار شود. نه تشکل مستقلی ایجاد شود و نه فعالان کارگری توان فعالیت داشته باشند. دستگیری های اخیر و فشار بر فعالان کمیته هماهنگی برای کمک به منظور استعفا در همین راستا طراحی شده است.
دوم. دولت سرمایه برای پیشبرد این سیاست طرح انجماد "محترمانه" دستمزدها را از سال ها پیش و به موازات اجرای برنامه ی نئولیبرالی "تعدیل ساختاری" کلید زده است. در واقع به گواهی آمارهای رسمی دستمزد کارگران در سال ١٣٩٣ نسبت به مجموع افزایش نرخ تورم از سال ١٣۵٧ در حدود ٣٠٠ درصد عقب مانده است. ترمیم ١٧ درصدی دستمزد ١٣٩۴ هیچ دردی از آلام بی شمار کارگران را درمان نخواهد کرد.
سوم. به این ترتیب فقر و فلاکت کارگران با برنامه اتمی آغاز نشده است که با تفاهم اتمی پایان یابد. با این حال جماعتی به اسم "اقتصاددان سوسیالیست" و "چپ لیبرال" و سوسیال دموکرات با استفاده از رسانه های دولتی اصلاح طلب مانند سایت "ایلنا" و اطراق در روزنامه " آرمان روابط عمومی " روحانی و مشاوره دادن به کمیسیون سه جانبه و هورا کشیدن برای وزیر اقتصاد می خواهند این گونه جلوه دهند که با اتمام کار احمدی نژاد ایران گلستان شده است! این افراد - چنانکه خود نیز مرتب با صدای رسا فریاد می کشند - تنها برای "دموکراتیزه شدن بورژازی" تقلا می کنند. با هر ایدئولوژی رفرمیسم همیشه دشمن جنبش کارگری بوده است. جناح چپ جنبش کارگری هیچ توهمی به این مبلغان رسمی لیبرال ها و اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها ندارد و همان طور که در یک برهه در مقابل دخالت های رسوای سولیداریتی سنتر ایستاد این بار نیز در حد توان خود فریبکاری این افراد را افشا خواهد کرد. ما معتقدیم با هیچ استدلالی از جمله اتحاد عمل مقطعی نمی توان با این جماعت همسو شد. مضاف به اینکه انکشاف مبارزه طبقاتی این افراد را بیش از هر زمان دیگری به حاشیه رانده است.
چهارم. مشت خالی این افراد زمانی باز شد که مجمع عمومی ششم کمیته هماهنگی در کرج مورد تعرض پلیس قرار گرفت و ۵٩ فعال شریف و شناخته شده این تشکل بعد از ضرب و شتم دستگیر شدند. این جماعت با سکوت خود نشان دادند که تا چه حد طرفدار آزادی فعالیت های کارگری هستند.
با این همه ما به عنوان رودی از دریای..
با این همه ما به عنوان رودی از دریای خروشان طبقه کارگر ایران بدون هرگونه دلبستگی ایدئولوژیک و با تمام امکانات و توان خود نه فقط از فعالیت همه تشکل های مستقل و ضد سرمایه داری حمایت می کنیم و خود را متحد واقعی آنان می دانیم بلکه یک بار دیگر دستگیری فعالان کارگری را محکوم کرده و خواهان آزادی رفقای خود هستیم. همچنین ضمن حمایت همه جانبه از مبارزه حق طلبانه معلمان و پرستاران و تاکید بر اینکه تقسیم بندی های کذایی خرده بورژوایی نباید به اتحاد کارگران خدماتی و تولیدی لطمه بزند بر این باوریم که رهایی طبقه کارگر امر خود طبقه کارگر و فعالان آگاه و پیشتاز جنبش کارگری است. دستآوردهای دوران نوین جنبش کارگری ایران که بر تارک آن اول ماه مه ١٣٨٣ سقز نشسته موید این نکته گرانقدر است که یاری رساندن به خانواده کارگران زندانی تا آزادی آنان فقط به پشتوانه مبارزه سیاسی و استقلال مالی طبقه کارگر ممکن خواهد شد.
گرامی باد اول ماه مه
١- حسین مرادی ٢- جمیل راست خدیو ٣- محمدعبدی پور ۴- رحمان کاردار ۵- محمد رضازاده ٦- شمس الله محمد پور
٧- اسماعیل نیازی ٨- کریم فاطمی ٩- عبدالله ربانی ١٠- عباس فرج زاده
اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و فعالین کارگری سقز