افق روشن
www.ofros.com

!کارگران جهان خودآگاه و متحد شویم


کمیته فعالین ...ـ فرانکفورت                                                                            چهارشنبه ١١ اردیبهشت ۱۳۹٢

رفقای کارگر،
تحت حاکمیت نظام سرمایه‌دارانه، هیچ‌گونه برابری میان قدرت «سرمایه و دولت» با بردگی مزدی یعنی «فروشندگان نیروی کار» وجود ندارد. نیروی کار ما در مناسبات فروش کالایی، یا فقط به‌مثابه یک کالا می‌تواند به‌فروش برسد و یا از کار کنار گذاشته شده و به لشکر بی‌کاران به‌پیوندد. اما سرمایه امکان تبدیل‌پذیر بودن به پول را دارد. پول از این طریق می‌تواند برای کنترل حاکمیت طبقه بورژوازی در حفظ این مناسبات و توجیه تمامی فجایعی که علیه بشریت متمدن اعمال می‌کند، به‌اشکال گوناگون درآید؛ از قبیل: رسانه‌های عمومی (روزنامه، رادیو، تلویزیون و...)، منبع تاْمین مالی دستگاه سرکوب و دیگر دستگاه‌های اطلاعاتی ـ امنیتی، نهادهای خرافه و مذهب، منابع بستن کارخانه، تاْمین بودجه احزاب سیاسی و ده‌ها عامل دیگر.
رفقای کارگر، هنوز بخش اعظم هم‌طبقاتی‌های ما در مورد هویت جداگانه طبقه خود به‌مثابه پرولتاریا (نیروی اجتماعی تغییرده) با افق سوسیالیستی آگاهی نیافته‌اند. این شرایط چگونه پیش آمده است؟
از عمده‌ترین شروطی که به تثبیت وضع موجود دامن می‌زند و زمان را برای بورژوازی غنیمت می‌بخشد تا مبارزه طبقاتی را مهار نماید، هنگامی است که واقعیت موجود جهان به‌آگاهی کارگران تبدیل نگردد تا مگر غول خفته انقلاب سر برآورد. بنابراین، منهای جوامعی که کارگران آنجا از امکان تشکل و سازمان‌یابی محروم بوده و مبارزات این طبقه تحت هژمونی دیگر طبقات به انحلال می‌گراید، جوامعی هم که مبارزات کارگران آن زیر نفوذ سازمان‌های منفعل سندیکایی قرار دارند، انعکاس‌دهنده محیط طبیعی سرمایه و تهی از هرگونه دورنمای رهایی از شرایط بردگی مزدوری می‌باشند. سازمان‌های کنونی کارگری به‌صورت عمل سندیکایی در چارچوب تغییرناپذیر کارِ "صنفی"، ایدئولوژی وضع موجودِ زیر نفوذ سرمایه و محدوده کارخانه را بیان می‌کنند. تحت همین شرایط است که بورژوازی مناسبات استثمار انسان توسط انسان را به‌طور ابدی و عادلانه، و محدودیت‌های گریزناپذیرِ قوانین دستمزدی را به‌مثابه بی‌حقوقی ناگزیر طبقه کارگر به‌رسمیت می‌شناسد. عمل‌کرد تاکنونی کار سندیکایی بازتاب انفعال و ادغام سازمان‌های موجود کارگری در مناسبات وضع موجود و پشتیبانِ احزاب سنتی سوسیال‌دمکرات و سکوت در برابر تهاجم بورژوازی علیه معیشت فروشندگان نیروی کار می‌باشد.
شرایط کنونی بحران نظام سرمایه‌داری و اینک عروج آلترناتیوهای راست در اشکال جریانات فاشیستی در یونان و فردا در دیگر کشورها، خود را در بستر نبود پویایی مبارزه‌ی طبقاتی‌ جنبش‌های کارگر جهانی در برابر یورش سرمایه‌داری به طبقه کارگر که هنوز به اشکال نوین سازمان‌یابی دست نیافته تا خود را به سطح پرولتاریای انقلابی ارتقاء دهد، تحمیل کرده است. سرمایه‌داری جهانی در فقدان آلترناتیو انقلابی طبقه‌ی کارگر، به‌شیوه‌ی سرکوب‌گرانه‌ی نظامی در سطح کشورها به تخریب طبقه‌ی کارگر پرداخته است. حرکت‌های انقلابی کشورهای عربی را با استقرار ضدانقلاب اجتماعی به انحراف کشانیده و تروریسم را بر زندگی آنان حاکم گردانیده است. اقتصاد سرمایه‌داری به‌طور عنان‌گسیخته خود را از قید قوانین بازدارنده رهانیده و با ایدئولوژی «دمکراسی و مداخله‌ی بشردوستانه علیه تروریسم» و در ترکیبی از اقتصاد نظامی، یک سیاست مستمر مداخله‌ی آگاهانه را با هدف قرار دادن کنترل متمرکز بر فرایند تولید و جذب ارزش اضافی و بلع مازادهای طبیعی با پیشرفته‌ترین شکل سلطه‌ی سرمایه بر کار را اعمال می‌نماید.
در واحد کشوری یعنی جمهوری اسلامی، با زیر پا نهاده شدن حقوق اولیه کارگران و با افکندن هراس بیکاری در دل فروشنده‌گان نیروی کار، هرگونه اعتراض و مطالبات کارگری در هر مکان فعالیت و تولید اجتماعی به بازداشت کارگران منجر می‌گردد. تشدید و اِعمالِ استبداد کارخانه‌ای و کارگاهی در قالب فرمانبرداری برده‌وار طبقه‌ی کارگر که کمترین نتیجه‌ی استبداد کار، لغو تحمیل کنترل بر دستمزدها و پایین نگاه داشتن حداقل دستمزدها در کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است، کارگران را تا حد اجبار بردگی به استثمار می‌کشند.
رفقای کارگر، اما مبارزات مداوم و پیگیر طبقه ما نشان از روندی دیگر دارد. کافی است به اعترافات سردمداران جناح ـ باندهای جمهوری اسلامی که روزگاری برای تحمیق و تحریف اذهان جامعه «خدا و پیغمبر» را نیز لباس کارگری می‌پوشاندند، نظری بی‌افکنیم. آن‌ها اینک بر اثر اوج‌یابی و رشد نسبتاْ کیفی مبارزات جنبش ما، ناگزیر از پذیرش واقعیت «حق اعتصاب» و به اصطلاح «جامعه کارگری» شده‌اند. مبارزات پیگیر ما نشان می‌دهد که بدون حق اعتصاب هم می‌توان اعتصاب کرد و بدون به‌رسمیت شناخته شدن از طرف دولت و سرمایه‌داران و سازمان جهانی کار هم می‌توان سازمان یافت و آنان را عقب راند. قدرت واقعی جامعه سرمایه‌داری ایران با وجود بحران‌های بدون پاسخ از طرف رژیم بسیار متزلزل است؛ تضادهای درونی رژیم به‌طور تمام عیار به سطح جامعه کشیده شده و اگر آگاهانه و مستقل در برابر آن پایداری ورزیم، این رژیم دیگر نمی‌تواند حتی با کاربرد قهر خود را حفظ کند. توده‌های وسیع جامعه از نیرویی حمایت کرده و رهبری‌اش را خواهند پذیرفت که جامعه را از محدودیت‌های موجود فراتر بَرد. رفقای کارگر این فقط در قدرت طبقه ما نهفته است. اما خطری که هم‌اینک جنبش کارگری را تهدید می‌کند، فقدان سازمان و نهادهای مستقل و آگاه طبقاتی آن می‌باشد که ضرورت کار آگاهی‌بخش برای سرتاسری کردن مبارزات کارگری را هر چه بیشتر آشکار می‌سازد. اگر کار گسترده درون طبقه کارگر انجام نگیرد، بیم سرکوب جنبش کارگری در جریان انتخابات ریاست جمهوری برای تثبیت بحران تهدیدکننده است. چنان‌که شاهد بودیم، آنان در پی هر بحرانی نظیر "خیزش سبز" به طبقه ما روی می‌آورند، آنان قدرت ما را می‌دانند. بحران مهلک نظام سرمایه‌داری جهانی و دولت سیاسی آن در ایران به‌مثابه رژیم جمهوری اسلامی علاج‌ناپذیر است، این نظام فرسوده بدون حتی کوتاه‌ترین چشم‌اندازی برای بهبودی فقط تابع عمل‌کردهای لحظه‌ای است؛ می‌توان آن‌را درهم شکست، اما تنها به‌اعتبار سازمان‌یابی و آگاهی طبقاتی چنین امری ممکن است.

رفقای کارگر!
در موقعیت کنونی، تنها مبارزات مستقل ما، مقاومت سازمان‌یافته‌ی ما در محیط کار و تولید علیه نظام سرمایه‌داری و عوامل رسمی دولت‌ ـ کارفرما خواهد توانست استمرار سلطه‌ی سرمایه را در هم شکند. روند بحران عمق‌یابنده جهانی و بحران بیکاری ناشی از آن، خروش انفجارات اجتماعی را در هر گوشه از جهان طنین‌انداز شده است. به جنبش‌آورنده‌ی پیکارهای اجتماعی ـ طبقاتی علیه نظام ضدانسانی سرمایه باشیم! سوسیالیسم یک تخیل و یا شایعه نیست. گرایش غالب در درون طبقه‌ی کارگر به عدم تمکین از تحزب و پذیرش فرماندهی از بالا، نشانه‌ی سازمان‌ناپذیری و سازمان‌گریزی جنبش کارگری نیست. در وهله‌ی نخست برای استقرار سوسیالیسم و لغو کاردستمزدی، می‌توان به رشد سازمان‌یافته جنبش‌های خودانگیخته‌ی قهرآمیز، اعتصاب‌های مستقل از نهادهای بورکراتیزه شده رفرمیستی پرداخت.
فعلیت تاکنونی مبارزات جنبش‌های کارگری، نشانگر ورود تعرضی طبقه‌ی کارگر به عرصه‌های گسترش یابنده است؛ هم‌چنین پایان میان‌پرده‌ی اصلاحات و خیزش "سبز" و یافتن اعتماد به نفس طبقاتی می‌باشد. عمل‌کرد جنبش کارگری و اقدام جمعی سریع در برابر دولت و سرمایه‌داران، حاکی از این است که این تحرک در قالب تجربه‌ی مراحل پیشین و ترکیبی از مبارزات پیوسته‌ای است که وفاداری خود را به توهمات اسلام و اصلاحات از دست داده و برای رویارویی طبقاتی آماده می‌گردد.

رفقای کارگر تاریخ از پایین رقم خواهد خورد!

کارگران جهان متحد شویم!

گسترده باد همبستگی جهانی کارگران

پیش بسوی سرنگونی سوسیالیستی جمهوری اسلامی

رهایی انسان حاصل تداوم جنبش سوسیالیستی است

برقرارباد سوسیالیسم!

کمیته فعالین کارگری سوسیالیستی ـ فرانکفورت

اول ماه مه ٢٠١٣