اول ماه مه، روز جهانی کارگر در راه است و همه ساله به این مناسبت کارگران و فعالین کارگری، مطالبات طبقاتی خود را طرح میکنند. سایت کمیته هماهنگی در آستانه این روز، پرسشهایی را در این رابطه با جهانگیر محمود ویسی، یکی از اعضای کمیته هماهنگی در میان گذاشت. آنچه در ادامه میآید متن کامل این مصاحبه میباشد که امیدواریم مورد استفاده خوانندهگان قرار بگیرد.
با تشکر از شما که در این گفتگو شرکت کردید. ابتدا اگر صحبت خاصی در آستانه روز جهانی کارگر دارید، بفرمایید.
با درود به تمامی کارگران، پیشاپیش روز کارگر را به همه شادباش میگویم و امید دنیایی بدون بحران و فقر را برای همه آرزو دارم. روز کارگر سند و هویت تاریخی به ثمر رساندن مطالبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و کنکرت چند صد ساله مبارزات کارگران است. علاوه بر آن، هر ساله طبقه کارگر در این روز به ارزیابی کارکرد طبقاتی خویش و جمع بندی شکست و پیروزیهایاش و ارائه مطالبات جدید در برابر نظام سرمایهداری، میپردازد. به بیان دیگر، اول ماه مه، نمایش وضعیت کارگران و پافشاری بر موقعیت طبقاتی خود است. اول ماه مه را جشن می گیریم، زیرا تاریخا در این روز ما دستآوردهای انسانی زیادی را برای ماهیت انسان بودنمان به دست آوردهایم.
لطفا اگر تجربهای از چگونگی برگزاری روز جهانی کارگر دارید، برای خوانندهگان ما نقل کنید؟
بله، من از سال ١٣۵٦ به بعد، خاطرات زیادی از این روز دارم. ما در شرایطی، به طور علنی در میادین و مکانهای کارگری و در موقعیت دیگری، به صورت محفلی اول ماه مه را برگزار کردهایم. اما تحت هیچ شرایطی، کسی نتوانسته مانع برگزاری روز کارگر ما شود.
یکی از به یاد ماندنیترین برگزاری مراسم روز کارگر برای من، در سال ١٣٧٢ در نیروگاه حرارتی کرمانشاه بود. کارفرماها میخواستند هر بخش از کارگران در قسمتهای مختلف و به شکل پراکنده و با صرف شیرینی، به روز کارگر خاتمه دهند. اما با هوشیاری و مشورت همه جانبه کارگران، اول ماه مه در همه قسمتها را به روز خودمان تبدیل نمودیم. در یازده اردیبهشت، سالن غذا خوری مملو از کارگران شده و بیش از ١۵٠٠ نفر جمع شده بودند. با قرائت تاریخچه روز کارگر و صحبتهای چندین کارگر در مورد مشکلات متعدد و ارائه مطالبات و با شادی و رقص و پایکوبی پایان یافت. در آن شرایط، برگزاری اول ماه مه برای ما کارگران، دست آورد گرانبهایی بود. راز موفقیت ما، ناشی از اتحاد طبقاتیمان بود. اما امروز زمان زیادی از آن تاریخ میگذرد، ایران مقاوله نامههایی مانند ٩٨ و٧٨ سازمان جهانی کار را امضا کرده و حداقل کارش اینست که در برابر تشکلهای کارگری نباید بایستد و آنها را به رسمیت بشناسد. این یک حق طبیعی و بسیار پیش پا افتاده قرن 21 است.
به نظر شما در شرایط کنونی کدام مطالبات برای کارگران از اهمیت زیادی برخوردار است که آنها باید روی آن، تمرکز بیشتری کنند؟
قبل از هر چیز ما باید به توازن قوای طبقاتی با دیدی واقعی بنگیریم. طبقه کارگر بایستی بداند تا چه میزانی میتواند با قدرتاش، خواستههای خود را به سرمایهداری تحمیل کند و اساسیترین معضلاتاش را مطرح کرده و برایش مبارزه نماید.
به نظر من مهمترین مسئلهای که ما باید به طور جدی روی آن پافشاری کنیم، ایجاد شرایط دموکراتیک و انسانی است. زیرا که در چنین شرایطی میشود به راحتی مطالبات را مطرح کرد و تشکلها را ایجاد نمود. اگر این هم برایمان میسر نیست، ما همچنان باید تشکلهای مستقل از دولت و کارفرما را به وجود بیاوریم. زیرا با تشکل و اتحاد میتوانیم خواستههایمان را به سیستم سرمایهداری تحمیل کنیم. مسئله اساسی دیگر، تعیین دستمزد کارگران است که سرنوشت و شرایط زندگی کارگران را بیان میکند.
مهمترین و دردناکترین معضلی که ما در این چند ساله با آن روبرو بودهایم، پدیدهی بیکاری است که به آسانی نباید از کنار آن گذشت. زیرا یکی از مشکلات جدی در برابر طبقه کارگر است. علاوه بر اینکه نیروی نسل جوان که اکثریت عظیم جامعه را تشکیل میدهد، در حال سقوط و فنا است، همچنین آنها در معرض اعتیاد، دزدی، فحشا و افسردهگی قرار گرفتهاند. از سوی دیگر ابزاری بسیار بِِّرنده و کارآمد برای سرمایهداران و یک ارتش ذخیره در تقابل با کارگران شاغل و تهدید همیشه جدی برای اخراج و ارزان کردن نیروی کار کارگران است. بهترین مطالبه به جای پرداخت یارانهها، بیمه بیکاری مکفی برای بیکاران بر اساس شرایط بحران و تورم است. مطالبه جدی دیگر لغو همهی قراردادهای موقت، سفید امضا و ایجاد بیمه تامین اجتماعی و امنیت شغلی برای همه کارگران شاغل و بیکار میباشد. مطالبات زنان، سالمندان، کودکان، حتی حمایت از حفظ محیط زیست و جنگلها و بهرهبرداری مناسب از منابع و معادن جزو وظایف هر انسان واقعی است.
شما به پدیدهی بیکاری اشاره کردید، لطفا در این باره بیشتر صحبت کنید؟
بله، حتما! چگونه است نظام سرمایهداری خود را صاحب و مالک جان و مال مردم میداند، برای آن نقشه میکشد، از مردم میخواهد به همه فرامیناش احترام بگذارند و همه پیرو مقرراتاش باشند و برای سرمایهداران کسب سود و شهرت نمایند، به سربازی اجباری بروند تا از منافع آنها دفاع شود و زیر ساختهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی در دست آنها باشد؟! اما آنجا که لازمه تامین زندگی کارگران و زحمتکشان است به آسانی چشمهایشان را میبندند و آنها را تنها میگذارند. به خصوص در باره جوانان چنین است. معیار یک جامعه موفق درجه خوشبختی و سلامت وشادابی جوانان آن است. جوانانی که نگران آینده خود نباشند و بتوانند به راحتی صاحب کار و زندگی شوند. اما آیا جامعه ما چنین است؟ به جای اینکه اداره کار برای آنها اشتغال ایجاد نماید، در بیابان برهوت بیکاری رها شده و متاسفانه طعمه انواع ناهنجاریهای ممکن این جامعه شدهاند و میشوند. در کشورهای اروپایی اگر شغلی پیدا نشود، حداقل بیمهای بخور و نمیر به آنها تعلق میگیرد، اما اینجا چه؟
امروزه زندگی و امرار معاش مشکل است و هیچ کسی نمیتواند با هوای خالی زندگی کند. حداقل نیاز بشر امروز، نان، کار، مسکن و پوشاک است، اینها چگونه مهیا می شود؟ آیا با بیکاری؟
دربخش دیگری ازصحبتتان، شمابه دستمزد اشاره کردید، ارزیابیتان ازتعیین سالیانه دستمزد توسط شورای عالی کارچیست؟
طبق بررسی کارشناسان خود مجلس نیز دستمزد کنونی بسیار ناچیز است. این سطح دستمزد با توجه به تورم و افزایش قیمتها، به درد ده روز کارگر این قرن هم نمیخورد. تعیین این شیوه از دستمزد، نشان از عدم حضور مطلق نماینده واقعی کارگران دارد. در تعیین دستمزد سالیانه، با توجه به سه جانبهگرایی، حتی اگر کارگران نیز حضور داشته باشند، بی فایده است. زیرا ریش و قیچی دست سرمایهداران میباشد. برای همین است که گفته میشود تشکل واقعی کارگری ضرورتی است تا کارگران بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند.
در سالهای اخیر تشکلهایی مانند سندیکای اتوبوسرانی و هفت تپه و تشکلهایی نیز از فعالین کارگری شکل گرفته است. نظر شما در این باره چیست؟
این تشکلها با زحمت و تلاش و از جان گذشتگی بسیاری به وجود آمدهاند. اما هر تشکلی که خود خواسته و از بطن روابط واقعی کارگران و در جریان منافع واقعی و طبقاتی کارگران باشد، حائز اهمیت است. این تشکلها خودجوش ومستقلاند و قطعا بر روی جامعه تاثیر داشته و اهرم فشاری بر سرمایهدارن میباشند. مهم این است این تشکلها به نیرو و به کمک مالی و ابزارهای خود متکی باشند. هیچ یک از جناحهای سرمایهداری، بالندگی، پیروزی و ارتقاء طبقه کارگر را در ماهیت و حتی ذهنیتشان، نمیخواهند. در واقع همه آنها از ارتقاء شعور و آگاهی طبقاتی کارگران در هراسند، زیرا منافع آنها، چنین میخواهد. اگر خواستههای جزئی نیز برای کارگران دارند، برای باز تولید و بالا بردن سطح امنیت سرمایهگذاریشان میباشد.
لطفا این موضوع، یعنی ضرورت ایجاد تشکلهای کارگری را بیشتر تشریح کنید؟
تجربه تاریخی نشان داده است که ما به شکل فردی نمیتوانیم حتی مطالبات ساده را با موفقیت به فرجام برسانیم. علاوه بر این، ما میدانیم که در طول تاریخ نظام سرمایهداری، کارفرمایان همیشه تشکل خود را داشته اند و ابزارهای حفاظت از این تشکلها را نیز در اختیار دارند. دولت و پلیس در کنار آنهاست و دستگاهای بورکراتیک اداری و نیروهای لازم زیادی را برای خود ایجاد نمودهاند. پس بسیار ساده است، ما کارگران چه داریم تا از خود دفاع کنیم و خواستههایمان را به کرسی بنشانیم؟ آیا میشود هر یک از ما به تنهایی گلیممان را از آب بیرون کشیم؟ بسیار سادهلوحانه خواهد بود اگر اینچنین تصور و عمل کنیم.
تنها راه ممکن برای رسیدن به خواستههایمان و جلوگیری از ستمگری و بیداد بیشتر، تشکل واقعی خود ما کارگران است. این یک خواسته غیر معمول و نشدنی نیست، یک حرف بسیار ساده و یک حق مسلم است. ما کارگران بایستی به این آگاهی رسیده باشیم که تشکلهای کارگری خود را به سرمایهدارن تحمیل کنیم. باید برای فرزندانمان و آیندهگان الگو باشیم و آنها را در این جهان بیرحم سرمایهداری بی حفاظ نگذاریم و شیوه دفاع از حقانیت خود را به آنها بیاموزیم.
نظام سرمایهداری با این بحرانسازیها و تورماش، شیوه مناسبی برای اداره جامعه نیست. انسان این قرن میداند که این آفتاب رایگان بوده و همه منابع موجود در زمین متعلق به همه زندهگان آن است و نه متعلق به تعداد خاصی! شقه شقه کردن زمین، این حرص وحشتناک برای مالکیت بیشتر، این خونریزی و توحش برای افزایش سرمایه، از بیشرمی شیوه تولید کنونی است. انسان میتواند به این شعور برسد که میشود بدون استثمار همدیگر و با استفاده مناسب از زمین و آفتاب، خوشبختی را برای همگان و دیگر موجوداتاش فراهم کرد. میتوانیم به حقیقت و زیبایی برسیم.
اینها را باید به فرزندانمان یاد دهیم که حاضر نباشند استثمار شوند و یا خود به استثمارگر تبدیل شوند. این آموختهها به اتحاد و تشکل ما بستگی دارد. ضرورت زمان حاضر، اتحاد و همبستگی و تشکل برای دفاع از موجودیت انسانی و طبقاتی ما است. در هر محیطی که هستیم از یک کارگاه کوچک گرفته تا کارخانه، در هر محلهای که هستیم در خور وضعیتمان همبسته و متحد باشیم. باید شوراهای خود ساخته و مستقل خود را داشته باشیم.
همانطوری که آگاهید علاوه بر کارگران، بخشهای دیگری از جامعه، مانند زنان، معلمان، پرستاران، دانشجویان نیز خواستههایی دارند. نظر شما در این باره چیست؟
با توجه به بحران و تورم اقتصادی جاری، بدون شک میتوان عنوان نمود که بسیاری از آحاد جامعه، خواسته یا نا خواسته به دلیل وضعیت وخیم معیشتی به صف کارگران کشیده شدهاند. نظام سرمایهداری حتی مغازهداران کمدرآمد را به صف کارگران رانده است. نیروهای خدماتی، دانشجویان و سربازان، فرزندان کارگران ستمدیده هستند و بخش بزرگی از آنها به ارتش ذخیره کارگران مبدل میشوند. زنان نیمهای از جامعه هستند که دو بار استثمار میشوند: نیروی کار کارگران زن بی اجر و مزد در خانه و محیط کار. زنان صفی جدا از طبقه کارگر ندارند. منشور مطالبات کارگران، زن و مرد ندارد، بلکه یک مطالبه کاملا انسانی و بدون استثمار است. در این رابطه ضروری است کارگران زن و مرد آگاه باشند که برای تحقق آرمانها و مطالباتشان بایستی از هر زمان دیگری، متحدانهتر عمل نمایند. چنان آگاه باشند که سرمایهداری نتواند میان آنها تفرقه ایجاد نماید و البته این به سطح شعور و آگاهی طبقاتیمان بستگی دارد.
چند ماه از طرح موسوم به هدفمند کردن یارانهها میگذرد، نظر شما در این باره چیست؟
در برخی از کشورها یارانهها به صورتهای مختلف پرداخت میشود. این اقدام برای توازن قوا و ماندگاری سیستم سرمایهداری و سر پا نگه داشتن طبقات تحت ستم برای باز تولید بهتر و جلوگیری از دامنه اعتراضات عمومی و رفع و جلوگیری از بحران، انجام می گیرد. در جامعه ما، میخواهند که به هر نفر در ماه ۴۵هزار تومان بدهند، اما از او چندین برابرش را پس بگیرند. این امر بسیار عیان است، زیرا که همه نیازهای اولیه گران شده است. افزایش قیمت آب، برق، گاز، نفت، بنزین و گازوئیل، سبب شده تا هزینه حمل و نقل بالا رود. وقتی هزینه حمل و نقل بالا برود، قطعاهزینه همه جابهجاییها نیز بالا میرود. اگر قبلا هندوانه کیلویی ٢٠٠ تومان در آخرین نقطه به فروش میرسید به دلیل هزینه حمل و گران شدن هزینه شخم و برداشت، اکنون حداقل ٦٠٠ تومان است. هزینه ساخت مسکن، چند برابر شده و به طور کلی ارزاق عمومی قیمتشان بالا رفته است. متاسفانه این سر نوشت یارانه است. یارانه میبایست بدون افزایش تورم میبود. بهترین گزینه به نظر من، بیمه بیکاری مکفی برای تمامی بیکاران است.
ممنون از شما که پاسخگوی پرسشهای ما شدید.
من هم از شما ممنونم.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
٢ اردیبهشت ۱۳۹۰