مقدمه
بورژوازی تمام ابزار و امکانات سرکوبگرانه خود را علیه طبقه کارگر بسیج کرده و در پی توسعه و گسترش آن است و خصوصا چند روز مانده به اول ماه مه فضای سرکوب را هر چه بیشتر علیه شور و شوق و موج عظیم سوسیالیستی خواهی کارگران شدت می بخشد و رذیلانه در تلاش است که هر چه بیشتر اول ماه مه را کم رنگ تر و بی اهمیت تر جلوه دهد و در پی آن است که اول ماه مه را به کنترل خود درآورد و نبض هرگونه اعتراضات و تجمعات را در دست گیرد.
در اول ماه مه شکل جهان به طورکلی عوض میشود و شکل و حالت میلیتاریستی به خود میگیرد بورژوازی و نیروهای سرکوبگر سرمایه به حالت آماده باش جهانی در میاییند ارتش سرمایه به صفوف کارگران حمله ور میشود و با تهدید و شکنجه و دستگیری فعالین و رهبران کارگری در جهت پراکندگی صفوف و وحدت طبقاتی و انترناسیونالیستی طبقه کارگر به سرکوب هرچه بیشتر خود دست میزند و در کل یک جنگ تمام عیار در میان است و آنهم جنگ اتحاد طبقه کارگر علیه سرمایه.
نظام سرمایه داری زیرکانه و با سیاست های اقتصادی و با تهیه و تدوین قوانین کار به نفع خود ودر جهت حفظ سرمایه و با به کارگیری اخراج و نیروی کار کمتر و تولید بیشتر با ساعات کار طولانی تر و با کنترل و حفظ سیاست اقتصادی و با پایین آوردن سطح دستمزدها و فروش اجباری نیروی کار و استثمار بیشتر شرایط فاجعه باری را بر جامعه تحمیل کرده و همچنان در پی توسعه و گسترش آن است و ...
اول ماه مه و نقش سازمانهای کج رهبری بورژوازی و خرده بورژوازی روشنفکرانه به ظاهر چپ
متاسفانه در نبود حزب واقعی کارگران ، احزاب و سازمانهای کج رهبری بورژوازی و خرد بورژوازی و جریانات رنگارنگ روشنفکری عوامفریب و به اصطلاح چپ و در عمل کارگرستیز در پی فرصتی برای تبلیغات فرقه ای و سازمانی خود هستند و با وارونه نشان دادن حقیقت ها به نام دفاع از خواست و مطالبات کارگران و زحمتکشان معامله همسوگرایی میکنند و هر کدام به نحوی منتظرند که حاصل مبارزه و دستاورد طبقه کارگر را به نام سازمانی خودشان تمام کنند و نمره افتخار را در کارنامه سیاه حزبی خود شان ثبت نمایند و برای این کار در اول ماه مه ،مارک کارگر بودن را بر سینه میزنند لباس قرمز میپوشند و یا گل قرمز بر سمت چپ سینه خود آویزان میکنند و در دسته های مشخص و چند نفره با صلوات فرستادن های رنگارنگ سازمانی طبق سنت سکتی و سازمانی خود با پرچم و پلاکاردهای مربوط به حزب خود جهت فیلم برداری و عکس های تبلیغاتی در گوشه وکنار ظاهر میشوند و یا چادر سازمانی برپا می کنند، جای سوال است که برداشتن عکس رهبران حزبی و برافراشتن پلاکارد و نگاشتن شعارهای احزاب رنگانگ و .... چه ربط و چه مناسبتی با اول ماه مه دارد ؟
خوشبختانه کارگران نقش بازار کار و تقابل کار و سرمایه را در پیوند نابرابر و استثمارگرانه نظام سرمایه داری را درک نموده اند و با تجارب و آگاهی سیاسی و کارگری خود سیاست های فریبکارانه این نوع جریانات به حاشیه رانده شده با این نوع تفکر روشنفکری را به خوبی تشخیص داده اند.
این جریانات روشنفکری به اصطلاح چپ دو راه پیش رو دارند یا اینکه به همان سبک و روش سنتی و غیرکارگری خود ادامه دهند و به زاد و ولد کپی گونه همتایان خود بپردازند و بنگاه های معاملاتی شان را تکثیر دهند ( البته در این راستا خیلی موفق بوده اند) یا اینکه اتحاد طبقه کارگر را قبول داشته باشند و به صفوف کارگران بپیوندند و همگام با خواست و مطالبات سیاسی و طبقاتی کارگران و در جهت تشکیل تشکل و سازمان های تشکیلات که همان حزب واقعی کارگران به رهبری خود کارگران است گام بردارند و بایست بپذیرند که حزب کمونیست کارگری تنها به رهبری خود کارگران امکان پذیر است.
دریافت مجوز برای برگزاری اول ماه مه
وقتی که رژیم جمهوری اسلامی ایران هیچ حقی را به رسمیت نمیشناسد اول ماه مه جرم سیاسی محسوب میشود فعالیت کارگری ممنوع است و فعالین کارگری اعدام و زندانی و شکنجه و تهدید میشوند دریافت مجوز از چنین رژیمی هیچ معنای نمیتواند داشته باشد به دنبال و به فکر مجوز بودن به منزله پذیرفتن و مشروعیت دادن به این رژیم و نظام ضد انسانیست، تنها راهی که بایست جستجو کرد سازمان دهی در راستای برگزاری مراسمهای مستقل به تشخیص رهبران و فعالین کارگری است.
برگزاری مراسم های رنگارنگ در اول ماه مه
یکی دیگر از مشکلات اساسی در اول ماه مه ، برگزاری مراسم های رنگارنگ در روزهای غیراز اول ماه مه و همچنین بزرگداشت اول ماه مه در خارج از شهر و در کوه و دشت و بیابان است این نوع مراسم ها ازویژگیهای چپ سنتی است و ربطی به همبستگی و اتحاد جهانی طبقه کارگر ندارد و یک عقب گرد سیاسی طبقاتی محسوب میشود و علاوه بر اینکه کمکی به مبارزات انترناسیونالیستی طبقه کارگر نمیکند بلکه در بهترین شرایط به نظام سرمایه داری جهت کنترل و سرکوب طبقه کارگر بیشتر کمک میکند برگزاری مراسمهای فرقه ای و پناه بردن به کوه و دشت و بیابان سالهاست که با تلاش فعالین و رهبران کارگری به پایان عمر خود رسیده اند تشویق و تعریف و تمجید کردن از این نوع مراسم ها تنها پیشه و زاده چپ سنتی و جریانات روشنفکری به اصطلاح کمونیسم کارگری است که کاملا سمی و مضر هستند.
قطعنامه سراسری اول ماه مه
در مورد قطعنامه آن چه که اساسی ومهم به نظر میرسد و قابل اهمیت است اجرا یا عملی کردن بند بند آن یا چند بند آن است رادیکال ترین قطعنامه که در بهترین حالت و پس از دوره چند ساله یک بند آن عملی نگردد میتواند چه قطعنامه ای باشد؟
در همه قطعنامه ها نوشته شده که ما خواهانیم... یا ماخواستاریم .... مشخص نیست که از چه حکومت یا ازکدام قانون خواسته های خود را مطرح میکنند اغلب این خواسته ها ومطالبات بی ربط و بی معنی و در چهارجوب قوانین ارتجاعی است و تاکید بر بودن ومشروعیت دادن و به رسمیت شناختن نظام سرمایه داری است.
قطعنامه بایست مشترک و سراسری و بر مبنای برنامه و سیاست طبقاتی تدوین و تنظیم گردد نه اینکه هر که به ساز خودش یک قطعنامه چند بندی بنویسد و در آخر 20 تا قطعنامه از نقاط مختلف منتشر میگردد و مشخص نیست که کدامیکی از قطعنامه ها مبنا است به نظرمن در شرایط کنونی چند بند اساسی میتواند مبنای قطعنامه باشد.
الف: اقدام برای ایجاد تشکل مستقل و سراسری کارگری
ب: اقدام برای تغییر قانون کار ارتجاعی و جایگزین نمودن قانون کار کارگری بر مبنای یک زندگی انسانی
ج: ایجاد کمیته مشترک و سراسری در حمایت از دستگیرشدگان
نقش کمیته ها یا اتحادیه های موجود
یکی دیگر از مشکلات اساسی که باعث پراکندگی صفوف کارگران شده است ایجاد کمیته ها و یا اتحادیه ها در فرقه های مختلف هستند که هرکدام با القاب و عناوینی جداگانه مشغولند هرچند خواست و مطالبات سیاسی و اقتصادی کارگران در منافعشان کاملا مشترک است اما هرکدامشان جدا از منافع طبقاتی مشترک کار میکنند این کمیته و اتحادیه ها نیز مانع ایجاد تشکل سراسری و مستقل کارگران بوده وهستند این کمیته و اتحادیه های فرقه ای تحت هر نامی و هرچند هم قوی باشند تنها قادر به خواست های صنفی در چهارچوب قانون سرمایه داری در یک واحد تولیدی وکاری مشخص خواهند بود و به تنهای صدایشان به جای نخواهد رسید این کمیته و اتحادیه ها تنها دو راه بیشتر ندارند یا اینکه با همان سبک و روش فرقه ای در چهارچوب قانون کار و قانون جمهوری اسلامی فعالیت کنند و همه مصیبتهای که به طبقه کارگر تحمیل شده است بپذیرند و یا راه دیگری اختیار و انتخاب کنند و جدا ازسنت های فرقه ای و سکتی، خود را در ظرفی که تحت هرنامی که رهبران کارگری لازم می بینند متشکل نمایند ودرامر تشکل یابی دخیل و شریک و سهیم باشند و با رای و تشخیص فعالین و رهبران کارگری درراستای ایجاد تشکل مستقل و سراسری در یک صف واحد تلاش نمایند.
با دو تا زنده باد یا مرده باد ... و با شعاردادن های مختلف نمیشود که جنبش اعتراضی را به شکل وسیع و در سطح سراسری و یا جهانی راه انداخت اولین ابزاری که نیازمند طبقه کارگر است وجود تشکل وتشکیل حزب واقعی کارگری به رهبری خود کارگران است تا با برنامه وسیاست طبقاتی خود بتوانند در سطح وسیعتری سازماندهی کنند وبا دارا بودن قدرت سیاسی اداره جامعه را به کنترل خود درآورند.
اقدام برای ایجاد کمیته های مشترک کارگری
رهبران و فعالین کارگری بایست جهت جلوگیری از وحشیگری دولت سرمایه داری و پایان دادن به وضعیت پراکندگی و چند دستگی کارگران با طرح مشترک و سازمانیافته و با سیاست طبقاتی و در نظر گرفتن معیارهای دمکراتیک، ایجاد کمیته های مشترک کارگری را در دستور کار خود قرار دهند و کمیته های مشترک را در سطح سراسری به وجود آورند ( منظورم کمیته های مخفی نیست ) این کمیته ها کارگری تحت هر نامی که باشد به تشخیص رهبران و فعالین کارگری در محل کار و زندگی به وجود آورند و این کمیته های مستقل کارگری را در اشکال کوچک و بزرگ سازماندهی کنند کمیته های کارگری شهری را شکل دهند و این کمیته ها را به کمیته های مشترک بین شهری و بعد به کمیته های مشترک استانی تبدیل کنند و سرانجام زنجیرهای این کمیته ها را به هم وصل کرده ویک کمیته مشترک سراسری را به وجود آورند شاید کار خیلی ساده ای هم نباشد اما پیش زمینه های این کمیته ها درسالهای اخیرهست وبایست که سختگیرانه آن را تقویت کرد.
مختصرا میتوان به نمونه از اول ماه مه سال ٨٣ سقز اشاره کرد که خودم یکی از فعالین و دستگیر شدگان اول ماه مه در آن سالها بوده ام یکی از ویژگیهای مراسم اول ماه مه ٨٣ سقز حضور فعالین و رهبران کارگری و کارگران از شهرهای مختلف ایران و یا از کمیته های مختلف کارگران بودند که در برگزاری هرچه باشکوهتر شدن اول ماه مه نقش بسزای داشتند هر چند قبل از برگزاری اول ماه مه فضای شهر کاملا میلیتاریستی و مراسم ممنوع اعلام شده بود اما علیرغم وجود فضای کاملا پلیسی وهمزمان دستگیری بیشماری از فعالین در چند نقطه متفاوت شهر، سرانجام در داخل زندان مراسم اول ماه مه با سرود انترناسیونال برگزار گردید که سرانجام هفت نفر از فعالین و رهبران کارگری این مراسم دستگیر شدند که همزمان همگی و در یک حرکت دسته جمعی و بی سابقه دست به اعتصاب غذا زدند وبعد از اعتصاب غذای طولانی و ١٢ روزه به قرار وثیقه های سنگین آزاد شدند که پرونده هایشان سالها در جریان رسیدگی اداره اطلاعات و دادگاه های رژیم جمهوری اسلامی قرار داشت نتیجه اینکه میتوان گفت اهمیت برگزاری مراسم اول ماه مه ٨٣ سقز علاوه بر انعکاس داخلی بازتاب جهانی به خود گرفت و دستاورد تاریخی در طبقه کارگر ایران را به ثبت رساند.
امسال نیز فعالین و کارگران به جای پناه بردن به کوه و دشت و بیابان و با توجه به توازن قوا و تشخیص مناسب فعالین و رهبران کارگری از وضع موجود و با ایجاد کمیته های مشترک شهری یا استانی میتوانستند یک یا چند مراسم اول ماه مه را بیشتر تقویت کنند فرضا اگر چند کمیته از شهرهای مختلف به مراسم اول ماه مه سنندج و صف اعتراضی کارگران می پیوستند نیروهای جیره خوار و حافظ سرمایه رژیم جمهوری اسلامی نمیتوانستند به همین راحتی صف اعتراضی کارگران را سرکوب نماید نظام سرمایه از ترس اعتراضات و تجمعات آزادیخواهانه و خصوصا اعتراضات کارگری قبل از احتمال وقوع زمین لرزه اعتراضی، گارد و نیروهای ویژه خود را از نقاط مختلف جمع آوری و روانه آن نقطه یا مکان تجمع میکند ودست به هر اقدام سرکوبگرانه و جنایتکارانه ای میزند سوال اینجاست که تا کی وچرا کارگران نبایست در برابر این همه اقدامات جنایتکارنه واکنش نشان دهند؟ چرا کارگران نباید آگاهانه و به هر طریق ممکن در برابر نظام سرمایه بسیج شوند و صف اتحاد مبارزاتی و انترناسیونالیستی خود را بیشتر تقویت و سازماندهی کنند؟
نمایندگان واقعی کارگران بایست همزمان با ایجاد کمیته مشترک و سراسری، کمیته های اعتصاب را در سطح کارخانه ، کارگاه و محل کار و زندگی به وجود آورند و قاطعانه با سازماندهی کمونیستی و انقلابی از خط و خطوط سیاسی و واقع بینانه کارگری در مقابل هر نوع تعرض و سواستفاده های سیاسی دفاع نمایند.
تغییرقانون کار
افزایش دستمزد در رابطه با کل طبقه کارگر نیست بلکه بیانگر منافع مشترک کارگران در یک واحد کاری و تولیدی و یا صنف مشخصی است خواست های صنفی تاثیری در بهبود شرایط اقتصادی و زندگی کارگران نخواهد داشت کارگران بایست خواست های اساسی و سیاسی طبقاتی خود را در سطح وسیع تری مطرح نمایند اتحاد به همبستگی طبقه کارگر و تغییر قانون کار میتواند یکی از این خواسته های سیاسی باشد .
کلیه قوانین رژیم جمهوری اسلامی ایران ضد انسانیست قانون کارش قانون ارتجاع اسلامی و کاملا ضد کارگریست کارگران نبایست انتظاراتی از این قانون داشته باشند وخواسته های خود را از روی آن مطرح نمایند کارگران بایست قانون کارخودشان را داشته باشند که بر مبنای یک زندگی انسانی تدوین و تنظیم گردد نمایندگان واقعی کارگران بایست رونوشت قانون کار را با حضور رهبران و نمایندگان واقعی کارگران در بعد سراسری تهیه و تنظیم نمایند و سرانجام با رای و نظر کارگران آن را به تصویب برسانند و بر مبنا واساس آن عمل کنند.
کمیته حمایت از دستگیرشدگان
رژیم جمهوری اسلامی ایران از ترس سرنگونی خود توسط موج سوسیالیستی خواهی کارگران دست به سیاست های جنایتکارانه و سرکوبگرانه میزند چند روز قبل و خصوصا روز اول ماه مه ، وحتی بعد از اول ماه مه نیز فعالین و پیشروان کارگری را تهدید به مرگ و آنها را دستگیر و زندانی میکند و جهت ایجاد و گسترش فضای رعب و وحشت بر جامعه به تهدید و دستگیری و شکنجه و اعدام و ... چنگ میزند.
نمایندگان و رهبران واقعی کارگری بایست برای خنثی کردن هرگونه اقدامات جنایتکارانه نظام سرمایه درسطح سراسری کمیته مشترک حمایت از دستگیر شدگان را تشکیل و در سطح گسترده ای سازماندهی کنند و از هر طریق ممکن به یاری دستگیرشدگان بشتابند و به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی نبایست که دستگیر شدگان و حتی خانواده هایشان را تنها گذاشت ضمن پشتیبانی و حمایت های همه جانبه از دستگیرشدگان بایست که اعتراضات جمعی و اعتصابات تاثیرگذار و تجمع های گسترده و اعتراضی سراسری را بسیج و سازماندهی کرد.
نتیجه
هرچند اول ماه مه به لحاظ موقعیت و ویژگی های سیاسی جهانی از اهمیت خاصی برخوردار است اما نباید تنها اول ماه مه روز رزم طبقه کارگر علیه سرمایه باشد هر روز را باید به مرگ سرمایه تبدیل کرد نباید اجازه داد که بورژوازی راحت مبارزه کارگران را سرکوب و با دخالت در بازار کار، سیاست اقتصادی خود را بر جامعه تحمیل کند طبقه کارگر بایست با سیاست های طبقاتی خود هر چه بیشتر عرصه مبارزاتی جهانی خود را روزافزون کند و هر لحظه براندازی نظام سرمایه داری را نشانه بگیرد و برای پایان دادن استثمار انسان به دست انسان و وضعیت تحمیلی فاجعه بار نظام سرمایه، هر روز مبارزه بی امان خود را به اول ماه مه تبدیل کنند وحدت طبقاتی و انترناسیونالیستی را در سطح وسیعتر سازمان دهند و در پی تشکیل حزب واقعی کارگران به رهبری خود کارگران باشند و با قدرت مبارزاتی و انقلابی نشان دهد که هر روز اول ماه مه است ...
کارگر اسماعیل خودکام
( یکی از دستگیر شدگان اول ماه مه سال ٨٣ سقر و سال ٨۴ بوکان )
٢٠١٢.٠٦.٢٠