اول ماه مه امسال هم آنگونه کارگران می خواستند برگزار نشد. دولت سرمایه در ایران از سال ٨٦ دیگر به تشکل دست ساز و دولتی خانه کارگر هم اجازه برگزاری مراسم را نداده است. نظام جمهوری اسلامی در آن سال ها چند راهپیمایی اعتراضی کارگری روز جهانی کارگر را تجربه کرد؛ اولین آنها از چهارراه ایرانخودرو به ورزشگاه صدهزار نفری بود؛ در یک مورد دیگر، مانع خروج کارگران از ورزشگاه شیرودی به میدان هفت تیر شدند. در همه این مراسم ها سکانداری مراسم از خانه کارگر به دست کارگران افتاد و مطالباتی چون لغو قراردادهای موقت، پرداخت حقوق های معوقه، افزایش دستمزد، آزادی تشکل و بیان و تجمع را می خواستند.امسال نیز اجازه برگزاری مراسم داده نشد. باز هم به موضوع اول ماه مه بر می گردیم.
اما شرایط ما کارگران با شدت یافتن گرانی و تورم ، اخراج کارگران افزایش بی سابقه ای داشته؛ تنها در یک قلم ٦۵٠ نفر از کارگران شهاب خودرو اخراج شدند. با وجود خیل عظیم کارگان بیکار و اخراجی، مبارزات کارگران برای گرفتن مطالباتشان ضعیف می باشد، کارگران اخراجی ،بیکاران، بازنشستگان، معلمان ، پرستاران و ... آنجایی هم که دست به اعتراض می زنند در پیوند باهم نیستند؛ این یکی از ضعف های جنبش کارگری است. دیگر اینکه کارگران شاغل از کارگران اخراجی که برای زنده ماندن و تحقق مطالباتشان مبارزه می کنند حمایت نمی کنند. حتی کارگران شاغل عمدا ناظر اخراج کارگران پیمانی و قراردادی هستند، یا آنجا که این کارگران خواستار افزایش دستمزدهایشان یا گرفتن حق بهره وری و ... که به واقع بخشی از حقوق شان است کارگران رسمی ساکت هستند. در یک مورد کارگران رسمی از دیگر همکاران قراردادی خود که در شرف اخراج بود حمایت کردند، کارگران رسمی ایرانخودرو دیزل با حمایت از کارگران قراردادی که اعتراضشان حدود ٢.۵ ماه به درازا کشیده بود توانستند مطالباتشان را تحقق بخشند.
مبارزات پراکنده و جدا از هم کارگران، سرکوب اعتراضات کارگری را برای دولت سرمایه آسان می کند. همانطور که اشاره شد آنجا که کارگران ایران خودرو دیزل متحد و مصمم روی مطالبات خود ایستادگی کردند و حمایت و پشتیبانی کارگران شاغل را هم داشتند مدیران سرمایه را در آن شرکت به عقب نشینی وادار کردند.
در این مطلب فضای اختناق و سرکوب برای بهره کشی از نیروی کار ارزان و استبداد سرمایه را مفروض می داریم. در این شرایط برای بیرون رفتن از این پراکندگی و رسیدن به یک اتحاد و همبستگی در جنبش کارگری چه باید بکنیم؟ واقعیات و تجارب جنبش کارگری جهانی نشان می دهد کارگران در شرایط جو اختناق و سرکوب هم توانسته اند سرمایه داری را به عقب نشینی وادار کنند و بخشی از مطالبات خود را به سرمایه تحمیل کنند. در جنبش کارگری ایران هم با وجودیکه مبارزات کارگری تدافعی است و به اصطلاح زمانی کارگران دست به اعتراض می زنند که کارت به استخوان رسیده است. این جنبش خودبه خودی و خودانگیخته با تمام وسعت اش پراکنده عمل می کند و هر بخش از این جنبش جدا از دیگر بخش ها به اعتراضات خود ادامه می دهد. تا در درون خودش درک و اتحاد طبقاتی نباشد قدرت طبقاتی نیز اعمال نمی شود.در کارخانه ذوب آهن کارگران پیمان کاری، قراردادی با مبارزات متحدانه خود توانستند به بخشی از مطالبات خود برسند( هر چند این اتحاد مقطعی بود و به یک شیوه و سبک کار در جنبش کارگری تبدیل نشد). یا کارگران پتروشیمی در خوزستان و تبریز توانستند مطالبات خود را به دولت و مدیران سرمایه تحمیل کند. آنان با برخورداری از تجارب کارگری و بطور نسبی آگاه تر ( در چهارچوب جنبش خودبخودی ) و نیاز برای مقابله با ناامنی شغلی ، کمی دستمزد و اخراج ، هر چند از همراهی و همبستگی دیگر حلقه های جنبش کارگری محروم بودند، متحدانه روی مطالبات خود ایستادند و سرمایه را به عقب نشینی وادار کردند.
نظام سرمایه به خوبی می دانست که در صورت برگزاری مراسم روز جهانی کارگر، زمینه های گره خوردن بخش های کارگری به هم وجود داشت، کارگران می توانستند مطالبات روز خود را از دهان دیگر کارگران هم بشنوند و زمینه ای برای گردهمایی های کارگری شود ؛ کارگرانی که جدا از هم به شرایط کنونی چون اخراج، بیکاری ، نبود آزادی تشکل و بیان و ... معترضند همدیگر را پیدا کنند.
این نیاز کارگران را حتا می توان در مصاحبه های کارگران با رادیو ها و تلویزیون های (ماهواره ای) دید که چگون ده ها کارگر، به طور انفرادی خواست ها و مطالبات روز خود را بیان کردند و می کنند؛ در یکی از این مصاحبه ها کارگر رفتگری که به طور قراردادی در یکی از شرکت های پیمانی در شهرداری کرج کار می کرد از عدم امنیت شغلی، کمی دستمزد و در معرض اخراج قرار گرفتن کارگران صحبت کرد؛ از اینکه کارفرما حق بیمه اش را چند ماه پرداخت نکرده است، از این که شهرداری و اداره کار دست پیمانکار را باز نگه داشته که هر گاه اراده کند دست به اخراج بزنند و .... حرف زد.
این چنین حرکت ها در درون جنبش کارگری حکایت خودپویی کارگری نیز دارد، که از هر طریق بر آن است که مطالباتش را به گوش دیگر کارگران برساند. مطالباتی که اگر نگوییم تمامی مطالبات روز کارگری است دست کم بخشی از مطالبات روز آنان است.
هر چند مراسم روز کارگر به طور باشکوه و گسترده غیر از شهر سنندج برگزار نشد اما کارگران در تعدادی از شهر ها در گلگشت های کارگری شرکت کردند. در روز جمعه ١۵ اردیبهشت گلگشت های کارگری در منطقه کردان کرج در جاده چالوس و شرق تهران برگزار شد. در گلگشت کردان کارگران خودروساز و کیان تایر برگزار کننده این گلگشت بودند. هر چند به خاطر بارش باران خیلی از خانواده های کارگری موفق به آمدن نشده بودند اما با این وجود، کارگران با یک دستگاه اتوبوس و ماشین های شخصی، خود را به محل گلگشت رساندند.برگزار کنندکان این گلگشت به خوبی از عهده سرویس دهی و سرگرمی برای کودکان برآمدند. از ویژگی های این مراسم نسبت به سال های قبل حضور کارگران جوان بود که نگران شرایط موجودشان بودند و جویای راه کار. شاید در برنامه های سال های پیش برای سرویس دهی و دیگر مراسم های سرگرم کننده بخشی از همین جوانان با برنامه کارها را پیش می بردند. با توجه به برگزاری سه گلگشت همزمان، امکان این فراهم می شد تا این گلگشت ها در یک مکان برگزار می شد. به گفته یکی از شرکت کنندگان در این گلگشت اگر در سال های قبل کارگران کارکشته و فعال زمینه گفتگو را فراهم می کردند، در این گلگشت جوانان بودند که زمینه بحث را فراهم می کردند و آنجا که بحث ها به حاشیه می رفت بحث ها را حول معضلاتی که کارگران درگیر آن هستند جهت می دادند.
با توجه به مواردی که اشاره کردم آسمان ما کارگران همه جا همین رنگ است. همه می خواهند راه چاره ای برای معضلات خود پیدا کنند. کارگران دنبال راه کار می گردند؛ اما این موضوع در میان کارگرانی که نگران امنیت شغلی ، کمی دستمزد و ....هستند پررنگ تر است. آیا ملاط مطالبات روز کارگری برای نزدیک تر و متحد کردن ما کارگران و حلقه های جنبش کارگری کفایت می کند؟ مگر نه این است که تشکل کارگری علیه سرمایه در روند مبارزه بایستی قوام گیرد! آیا جنبش خودبه خودی و بدون افق نباید برای گذر از این مرحله چاره اندیشی کند؟ این ها بخشی از مسایل ما کارگران است و در میان کارگران گلگشت کردان نیز مطرح بود.
رامین کوهیاری - ٢۵/٠٢/٩١