افق روشن
www.ofros.com

نگاهی به نحوۀ برگزاری مراسم اول ماه مه از سال ۵٨ تاکنون


رامین کوهیاری                                                                                              پنجشنبه ٣٠ تیرماه ١٣٩٠

اولین مراسم اول ماه مه که بعد از سال ۵٧ و فروریزی حکومت سرمایه داری شاه برگزار شد راهپیمایی سال ۵٨ بود که جمعیتی میلیونی در آن شرکت کردند. مطابق با جو حاکم ناسیونالیستی و در لوای مبارزه با امپریالیسم، دفاع از سرمایه داری دولتی و در نهایت درخواست آزادی تشکل های کارگری و کار برای بیکاران زبان حال این جمعیت انبوه بود.
از خواست های دیگر کارگران در این روز چهل ساعت کار و دو روز تعطیلی در هفته (پنجشنبه و جمعه) بود. کارگران ماه ها برای تحمیل این خواست با کارفرمایان مبارزه کردند. خواست آزادی تشکل های کارگری نیز از خواست هایی بود که در این راهپیمایی بر روی پلاکارت ها و پارچه نوشته ها آمده بود و به شکل شعار هم سر داده می-شد. در ابتدا با عوام فریبی و وعده و وعید ایجاد این تشکل ها را به عقب می انداختند. آنجا که کارگران وارد عمل شدند رژیم به مقابله با آنان برخواست. در آبادان نیز کارگران در اول ماه مه مطالبات مشابهی را خواستار شدند. البته گفتنی است که کارگران پروژه ای قبل از مراسم دست به کار ایجاد تشکل خود شده بودند و مکانی را که از قبل در نظر گرفته بودند در اختیار گرفتند. رژیم به این تشکل حمله کرد و مکان سندیکای کارگران پروژه ای را از چنگ کارگران درآورد. سندیکای کارگران پروژه ای اصفهان و تبریز هم از حمله نیروهای سرکوب در امان نماندند. در تبریز کارگران با حمایت بازاریان سرکوب و زندانی شدند. بسیاری از رهبران سندیکای کارگران پروژه-ای در آبادان اعدام شدند.
شوراهای کارگری شرق تهران، آبادان، اصفهان و تبریز را هم سرکوب نمودند. در آبادان اکثریت رهبران شورا اعدام و زندانی شدند. شورای شرق تهران یکی از شوراهایی بود که ماه ها مقاومت کرد. سران نظام بارها برای فریب رهبران شورا به محل شورا رفتند، اما کارگران از خواست خود کوتاه نیامدند. سرانجام شورای شرق تهران نیز مورد حمله قرار گرفت و بسیاری از رهبران این شورا زندانی شده و تعدادی نیز توانستند از محاصره نیروهای سرکوب فرار کنند. از دیگر تشکل های شورایی قوی در تهران شورای کارگران تولیددارو بود.
خواست مسکن در شعارها و پلاکارت های اول ماه مه سال ۵٨ آمده بود، اما همان طور که اشاره شد، به خاطر درک غیرکارگری (دفاع از سرمایه دولتی) و عدم بالندگی طبقه کارگر (از نظر پراتیک و آگاهی) به طوری که بتواند با درک های بورژوایی مقابله کند، این خواست دنبال نشد، یعنی طبقه کارگر برای عملی کردن آن وارد عمل نشد. در صورتی که این خواستی عینی بود، بخشی از خانواده های بی سرپناه و اجاره نشین این خواست را دنبال کردند و دولت وقت سرمایه (بنی-صدر) را وادار به دادن وام کردند. این خانواده ها توانستند با گرفتن وام پانزده هزار تومانی خانه بخرند.
بیمه بیکاری نیز از خواست های مطروحه بود. کارگران تا مدتی توانستند دولت را وادار به پرداخت آن کنند اما با تحکیم حکومت سرمایه با آوردن تبصره مدت زمان آن را کم کردند.
رژیم نوپایی که در آن زمان در تدارک تثبیت قدرت خود بود با تمام قدرت از ضربه خوردن مناسبات سرمایه داری جلوگیری می کرد و خشم توده های کارگری را متوجه دستگیرشدگان سردمداران رژیم پهلوی می کرد. در آن زمان قدرت یک دست نبود و توده ها در صحنه بودند. این قدرت توده ای بود که برپایی چنین مراسمی را ممکن نمود. این به صحنه آمدن کارگران هرچند غیرمتشکل و بدون برنامه انجام گردید اما به هر حال به خودی خود تجلی قدرت توده ای مزدبگیران بود. سردمداران رژیم جمهوری سرمایه نیز که در این شرایط درصدد بودند هرچه زودتر مردم را از صحنه خارج گرداند به دستگیرشدگان رژیم سابق را با سرعت محاکمه و اعدام کردند و با توجه به بینش گروه های سیاسی که از اعدام دفاع می کردند، با برپایی محاکمات چندساعته بدون حضور وکیل و حتی با دفاعیه های چنددقیقه ای سر و ته دادگاه را به هم می آوردند. احکام از قبل تعیین شده بود.
رژیم از این طریق خشم توده ها را فرومی نشاند و از ضربه وارد آمدن به مناسبات سرمایه داری جلوگیری می کرد. از سوی دیگر تبلیغات شبانه روزی، وعده و وعیدهای واهی و توهم توده های مزدبگیر و نبود یک دیدگاه ضدسرمایه داری که بتواند مناسبات سرمایه داری و مالکیت خصوصی را زیر ضرب قرار دهد، برگ های برنده ای بودند که کار رژیم نوپای سرمایه داری را برای خزیدن به قدرت آسان می نمود. نمی توان ضدسرمایه داری بود ولی نسبت به اعدام و آزادی بیان و پوشش بی-تفاوت بود.
اکثر گروه ها و سازمان ها در مبارزه با رژیم سابق تحت شعار ضدامپریالیستی همسو بودند. در آن زمان مبارزه با امپریالیسم معنایش دفاع از «بورژوازی ملی» بود. در همان سال ۵٨ کارگران بیکار را در اصفهان به گلوله بستند. مبارزه ضدسرمایه داری بدون برنامه و هدفمند در زیر هیاهوی مبارزه با امپریالیسم و دفاع از بورژوازی ملی گم می شد. کارگرانی که در همان سال های ۵٨ در مقابل دولتی کردن کارخانه ها می ایستادند و ماه ها کارخانه را با شورای کارگری اداره می-کردند، در خانه های خالی فراریان نظام سرمایه داری در دوره پهلوی ساکن می شدند و یا کارگرانی که در مقابل جو مبارزه با امپریالیسم و اشغال سفارت آمریکا مبارزه با سرمایه در ضمن مبارزه برای تحقق خواست های روزمره خود از طریق راهپیمایی دنبال می نمودند هم از سوی رژیمی که درصدد تحکیم قدرت و حاکمیت بر مناسبات سرمایه داری شاه اشغال سفارت را در راستای استقلال و حاکمیت خود می دانست سرکوب می گردیدند و هم از طرف گروه ها و سازمان های سیاسی به اصطلاح «چپ» و طرفدار کارگر که در تکاپوی مبارزه با امپریالیسم بودند ارتجاعی دانسته می-شدند. همان طور که در بالا اشاره شد این گرایش ضدسرمایه داری خودبه خودی و مبارزه اش علیه سرمایه داران بدون برنامه بود و صدایش در شعارها و پلاکارت ها و نوشته های اول ماه مه ۵٨ جایی نداشت. جو حاکم بر این راهپیمایی مبارزه با امپریالیسم و دفاع از سرمایه داری خودی و سرمایه داری دولتی بود که بعد از انقلاب اکتبر و حاکمیت سرمایه داری دولتی تبلیغ و ترویج می شد. این گرایش از طریق تبلیغات سازمان ها و گروه ها در شرایط پیش آمدۀ سال ۵٨ در میان بخشی از کارگران متمایل به این گروه ها دنبال می شد. با وجود چنین جو غالبی نمی شود گرایش ضدسرمایه داری را - هرچند ضعیف - در جنبش کارگری ایران نادیده گرفت. حرکت کارگرانی که در شوراهای کارگری تولید کارخانه را در دست داشتند، کارگران بیکار ایران ناسیونالی، کارگران نساج قزوین، کارگران بیکار اصفهانی که در اردیبهشت ماه ۵٨ یک نفر کشته دادند، کارگران بیکار اندیمشکی در اواخر سال ۵٩ و... نمونه هایی از مبارزه با سرمایه در آن زمان می باشند.
در سال ۵٩ رژیم سرمایه که به نیروهای سرکوبش انسجام بخشیده بود در مقابل شوراهای کارگری و دیگر تشکل های کارگری شوراهای اسلامی را برای مقابله با تشکل یابی کارگران ایجاد نموده بود، کارگران پروژه ای آبادان، اصفهان و تبریز را سرکوب نمود و عملاً می کوشید از برپایی هر مراسمی در روز اول ماه مه آن سال جلوگیری شود. در سال ۵٩ اول ماه مه شاهد راهپیمایی کارگران شرق تهران بود که قابل ملاحظه بود. از راهپیمایی کارگران خوزستانی و از برگزاری مراسم توسط کارگران پروژه ای اصفهان جلوگیری شد. گروه ها و سازمان ها در سال ۵٩ به برگزاری مستقل مراسم اول ماه مه اقدام کردند. شرکت کنندگان در این مراسم عمدتاً اعضا و هواداران این گروه ها یا کارگرانی بودند که با این گروه ها سمپاتی داشتند. رژیم هم که برای دفاع از کیان حاکمیتش بر سرمایه هیچ مخالفتی را برنمی تابید به این مراسم گروهی حمله می کرد. این مراسم های گروهی عمدتاً در شهرهای بزرگ برپا می شد. به دلیل شرایط ویژه در کردستان حضور توده های مزدبگیر در مراسم چشمگیر بود، اما در آنجا نیز به خاطر وجود دیدگاه های ناسیونالیستی و دفاع از سرمایه داری دولتی مبارزه با سرمایه بروز عینی نداشت.

در دهۀ شصت حاکمیت استبداد سرمایه به دستگیری و اعدام بسیاری از کارگران پیشرو و اعضای گروه ها و ایجاد جو اختناق و سرکوب پرداخته بود و مراسم اول ماه به شکل تجمع چندنفری هم برگزار نمی شد. در کارخانه های کوچک صد و صد و پنجاه نفری یک روز قبل از اول ماه مه بین کارگران شیرینی پخش می شد. در بعضی از کارخانه ها کارگران یک روز قبل از اول ماه مه مراسم می گرفتند و خود آن روز را تعطیل می کردند. در برخی کارخانه ها نیز در این روز هنگام صبحانه مراسم مختصری برگزار می کردند. در تهران و بعضی از شهرستان ها خانواده های کارگری با گرفتن شیرینی به پارک می رفتند. در این دوره در کردستان تشکل کارگری ای ایجاد شده بود که بعضی از مطالبات روزِ کارگران را دنبال می نمود. این تشکل کارگری مراسم خود را به طور مستقل برگزار کرد که مورد حمله و سرکوب قرار می گیرد و تعدادی از کارگران فعال این تشکل زندانی و اعدام می شوند. گفته می شود در این مراسم شعارهایی هم به حمایت از یکی از سازمان های سیاسی داده می شود. به ابتکار چند تن از کارگران فعال کردستان در همین دهه ٦٠ روز اول ماه مه در یکی از چهارراه های مهاباد شکلات پخش می شود.
جنگ ایران و عراق بهانه خوبی برای حاکمیت مستبد سرمایه داری در ایران فراهم نموده بود که هر اعتراض کارگری و مراسمی را به شدت سرکوب کند. با این وجود در طی این سال ها آنجا که کارد به استخوان کارگران می رسید اعتراض های کارگری اینجا و آنجا صورت می گرفت. اعتصاب و راهپیمایی کارگران ذوب آهن، کارگران نساج چیت ری، کارگران نساج قزوینی، راهبندان جاده مخصوص کرج در سال ۶٨، مبارزات کارگران کفش ملی در مقابله با اخراج کارگران و... نمونه-هایی از مبارزات اعتراضی کارگران دراین دهه است.
زمینۀ درگیری های مراسم اول ماه مه سال ٧۵ از چندین سال پیش به وجود آمده بود. در دهه هفتاد اعتراضات کارگری از شدت بیشتری برخوردار شد و جمعیت کارگری معترض به شرایط کار و اخراج و بیکارسازی کارگران با نام تعدیل نیروی کار افزایش یافت. کارگران سیمین اصفهان، کفش وین، معلمان و پرستاران، کارگران ایران خودرو و به اعتراض برخاستند و ده ها اعتراض کارگری کوچک و بزرگ دیگر به وقوع پیوست. شورش توده های مزدبگیر اسلام شهر به دلیل نبود سرویس های شهری بود که در امتداد شورش توده ای انجام گرفت که از چند روز قبل از آن به خاطر نبود آب در اکبرآباد شروع شده بود. شورش منطقه اسلام شهر و حرکت کارگران به سوی تهران نظام سرمایه را به وحشت انداخت. جاده را با جوش دادن تیرآهن مسدود کردند. در یورش رژیم به این منطقه کارگری ده ها نفر کشته و زخمی، زندانی و اعدام شدند.
مراسم اول ماه مه در سال ٧۵ در میدان بهارستان از سوی شوراهای اسلامی و خانه کارگر ترتیب داده شد، ولی برنامه ریزی مراسم از دست خانه کارگر خارج شد و صحنه به رویارویی کارگران و شوراهای اسلامی مبدل شد. پلیس و سپاه جهت سرکوب کارگرانی وارد عمل شدند که مطالبات روز خود علیه اخراج و حقوق معوقه را مطرح نموده و بر علیه رئیس جمهور سرمایه اکبر رفسنجانی که برای سودآوری و انباشت بیشتر سرمایه تعدیل نیروی کار را طرح کرده بود شعار می دادند. جمعیت عظیم مزدبگیران از یدی گرفته تا فروشندگان نیروی کار فکری آن چنان زیاد بود که برنامه ناخواسته به سه پاره تقسیم شد: یک بخش به طرف خیابان ولیعصر به راه افتاد. نیروهای سرکوب با شدت تمام به کارگران حمله کردند. برخی از زنان که به همراه همسرانشان در این مراسم شرکت کرده بودند خود را حایل سرکوب گران و همسرانشان می کردند و در برخی از موارد مانع آنان شدند که با باتوم به جان کارگران افتاده بودند. لباس شخصی ها و خانه کارگری ها کارگران فعال را شناسایی کرده و به نیروهای سرکوب نشان می دادند. گزارش این بخش از مبارزات کارگران با جریان ضدکارگری چون خانه کارگر و شوراهای اسلامی در روزنامه سلام آن سال چاپ گردید. بخش دیگر به خیابان های جنوبی میدان بهارستان و سعدی جنوبی سرازیر شدند. قسمت دیگر که به طور خودانگیخته متشکل تر بود و شعارهای سرداده شده در آن حکایت از حضور کارگران پیشرو و فعال را داشت، بیش از ربع ساعت در غیاب نیروهای سرکوب با شعارهای ضد رئیس جمهور وقت میدان امام حسین را دور می زدند. عابرین و مغازه دارهای دور میدان هاج و واج مانده بودند که چه شده است. بعضی می گفتند بعد از سال ۵٧ چنین تظاهرات خیابانی را یاد ندارند. وقتی سر و کله نیروهای سرکوب پیدا شد، کارگران به خیابان های اطراف پراکنده شدند. تجمع کارگران در خیابان ولیعصر تا تاریک شدن هوا ادامه داشت. این اولین حرکت جنبشی بود که طی آن کارگران فعال و پیشرو به همراه بدنه کارگری در مراسم اول ماه مه به مقابله با تشکل های دست-ساز دولتی برخاستند. این جنبش خودانگیخته، بدون برنامه و سازمان دهی قبلی بود (هرچند برخی کارگران پیشرو و فعال شعارهایی را طرح و پلاکارت هایی را با خود آورده بودند). اما با توجه به عرض و طول این جنبش گسترده، جای جنبش ضد سرمایه داری خالی بود. این جنبش به روشنی نمی دانست چه چیز را نمی خواهد و چه چیز را می خواهد. به طور خودانگیخته از مرز شورای اسلامی که علت وجودی اش حفاظت از مناسبات سرمایه داری و جلوگیری از شکل گیری تشکل های کارگری و ایجاد امنیت برای چرخه تولید ارزش اضافی است، و از مرز دولت مستبد سرمایه که طراح اخراج، بیکارسازی، به تعویق انداختن دستمزد، بی حقوقی و فقر و تولید هرچه بیشتر ارزش اضافی از نیروی کار ارزان و در نتیجه سود و انباشت سرمایه است فراتر رفته بود و برعلیه شان دست به مبارزه زده بود. انگیزه این جنبش کارگری در روز اول ماه مه ٧۵ نیاز به زنده ماندن، گرفتن دستمزدهای عقب افتاده، مقابله با اخراج و تعدیل بود. این جنبش با تمام ضعف هایش بدنه کارگری را به خود آورد که نظام سرمایه بر خلاف تبلیغات پایداری نظام که سال ها انجام شده بود و سرکوب های وحشیانه شکست پذیر است و کارگران برای ادامه زندگی راهی جز مبارزه ندارند.
اما جنبش کارگری و از جمله جنبش کارگری در روز اول ماه مه ١٣٧۵ با نگاهی که سال هاست بر جنبش کارگری سنگینی می کند و بعد از بین الملل اول و به ویژه بعد از انقلاب اکتبر از جمله از طرف کمینترن) در درون جنبش کارگری خانه کرده است مرزبندی نداشت. مطالبات کارگری با درخواست عملی نمی شود، بلکه با ایجاد شوراهای سراسری کارگران علیه سرمایه محقق می شود، جنبشی که می تواند با همبستگی و اتحاد بخش های مختلف جنبش کارگری (اعم از یدی و فکری) سرمایه داری را به عقب نشینی وادار کند. سابقه جنبش کارگری و مراسم اول ماه مه به سال های ١٢٩٩ بازمی گردد و اگر بخواهیم به سابقه مبارزاتی کارگران بپردازیم باید به شرکت کارگران در مشروطیت (١٢٨۵ ) اشاره کرد. جنبش در مقاطع مختلف به صحنه آمده است، اما همیشه از این عدم آگاهی و ناباوری و عدم اتکا به نیروی عظیم خود رنج می برد. بارها حکومت را به زیر کشیده است، به عنوان مثال نظام سرمایه داری شاهی را از قدرت ساقط کرده است، اما مناسبات سرمایه-داری و کارمزدی را دست نخورده باقی گذاشته و حاکمان جدید سرمایه را روی کار آورده است. جنبش کارگری هیچ گاه با این نگاه به مبارزاتش نظر نینداخته است که می تواند با اتکا به شوراهای سراسری خود نظام سرمایه داری را براندازد و با حاکمیت شورای کارگری چرخه تولید را به دست گیرد. این نگاه در یک چالش مبارزاتی عملی و نظری با سرمایه و دیدگاه های ضدکارگری به بار می نشیند.
نکته دیگر این که جنبش کارگری در روز اول ماه مه و تحصن پانصدنفری کارگران شرکت نفت در پارکینگ شرکت نفت در خیابان طالقاتی و اعتراضات کارگری و شورش های توده مزدبگیر دهه هفتاد همگی قبل از روی کار آمدن دولت خاتمی به وقوع پیوسته اند. جنبش کارگری به تبع روی کار آمدن دولت خاتمی به حرکت درنیامده است. جنبش دهه هشتاد دنباله اعتراضات و شورش های توده کارگری در دهه پیشین می باشد. اعتراضات کارگری بود که اختلاف در حاکمیت سرمایه را تشدید کرد. هر کدام از جناح های حاکم از موسوی گرفته تا خاتمی و احمدی نژاد در سرکوب جنبش کارگری با هم اختلاف نداشته و ندارند، بلکه اختلافشان در راهکارهای مقابله با جنبش کارگری می-باشد. از آنجا که در گل گشت های کارگری کارگران سایپا و ایران خودرو ضمن پرداختن به مسایل تفریحی، ورزشی و... مراسم اول ماه مه را نیز برگزار می کردند به آن ها هم اشاره می کنیم.

گل گشت کارگران خودروساز برمی گردد به اواخر دهه شصت یعنی سال های ۶٩ - ۶٨ . این حرکت ابتکاری در روز اول ماه مه به همت کارگران خودروساز به ویژه کارگران سایپا کلید خورد. در اوایل تعدادی از خانواده های کارگری سایپا و پارس خودرو به مناسبت اول ماه مه در حصارک گردهم می آمدند. در آن سال ها تعداد کارگران خودروساز و کارگران دیگری که در این مراسم شرکت می کردند مشکل به صدنفر می رسید. بعدها به موازات برگزاری مراسم اول ماه مه گروه های کوهنوردی نیز ایجاد شده و رفته رفته گسترش پیدا کردند. گروه های کوهنوردی شهرستان ها نیز تشکیل شدند، از جمله در کرمانشاه. در دهه ٨٠ گل گشت کارگری در جمعه قبل از اول ماه مه برگزار می شد که در همین گل گشت ها مراسم اول ماه مه هم با شرکت جمعی از کارگران برگزار می شد. در این مراسم برنامه های تفریحی مختلفی برگزار می شد از جمله مراسم اول ماه مه. از ویژگی های قابل توجه این گل گشت ها و با در نظر گرفتن جمعیت چندصدنفری که توسط حدود هشتاد دستگاه اتوبوس (به جز خانواده هایی که با وسیله شخصی می آمدند) می آمد نظم و ترتیبی بود که شرکت کنندگان در این مراسم رعایت می کردند. برگزاری این مراسم که اغلب در وسیه، کندور و خور (کرج) صورت می گرفت بدون یک برنامه ریزی حساب شده امکان پذیر نبود. در سال هایی که گل گشت در خور برگزار می شد، فعالان سیاسی چپ و دانشجویان هم شرکت می کردند و بحث هایی حول مسایل سیاسی و کارگری درمی گرفت. از جمله این بحث ها چگونگی برگزاری مراسم اول ماه مه بود که راجع به آن دو نظر عمده مطرح می شد: یکی برگزاری مراسم اول ماه مه به طور مستقل (مانند سال ٨۴) و دیگری شرکت در مراسمی که توسط خانه کارگر ترتیب داده می شد.
در دهه هشتاد فعالین چپ با نام فعالین کارگری در گردهمایی های انجام شده در سالن ها به طرح مطالبات کارگری در ضمن مراسم اول ماه مه مبادرت می کردند. در سال 82 در مردآباد کرج جمعی از فعالین کارگری با گرایش های مختلف از فعالین سندکالیستی گرفته تا فعالین «چپ» که تعدادشان کمتر بود در مراسم اول ماه مه شرکت نمودند. فعالین سندکایی در برپایی مراسم در سالن سابقه طولانی داشتند. اینان قبل از سال ۵٧ هم در خیابان لاله زار مراسمی این چنینی برپا می کردند. دراین سال ها نیز این گروه در برپایی این قبیل مراسم پیش قدم بودند. مراسم سالن یاقوت، سالن پیام، مراسم سندیکای فلزمکانیک در شرکت تعاونی فلز مکانیک از این جمله اند.
در سال ٨٣ بخشی از فعالان «چپ» با گرایش های مختلف درصدد برپایی مراسم سراسری در روز اول ماه مه شدند و قطعنامه ای ٢٣ ماده ای تحت عنوان «شورای کارگران برگزارکننده اول ماه مه» صادر نمودند. هرچند در جلسات مختلف روی تمامی بندهای قطعنامه بحث شده بود اختلاف ها مشهود بود که یکی دو روز مانده به روز اول ماه مه به اوج خود رسید. شاید اگر وقت برای تدارک سالن دیگری بود، مراسم تهران هم در چند سالن و حداقل در دو سالن برگزار می شد. در بعضی از شهرستان ها از خواندن قطعنامه شورای برگزارکننده خودداری کرده و مراسم مستقل برپا کردند. این قطعنامه ٢٣ ماده ای در مراسم رشت، بانه، بوکان، تهران و مریوان قرائت شد. در تهران مراسم در سالنی در کیلومتر نه جاده مخصوص برگزار شد. قطعنامه ٢٣ ماده ای با عزیمت از منافع گروهی به خواست کارگران پرداخته بود. زیاد بودن بندهای قطعنامه هم حکایت از این داشت که سعی شده بود منافع گروهی گرایشات مختلف تأمین شود. در جلسات کمتر حول مطالبات روز کارگران بحث می شد. اگر با بندی مخالفت می شد از این زاویه نبود که این بند خواست روز جنبش کارگری نیست، بلکه از زاویه دیدگاههای گروهی قبول یا رد می شد. برگزاری مراسم در سالن همانطور که اشاره شد در امتداد سنت فعالین سندیکالیستی بود. مراسم مستقل گروهی نیز به اشکالی در این سال ها برگزار می شد. البته در کردستان (سقز) به دلیل شرایط منطقه، تجربه و نفوذ فعالین کارگری مراسم مستقل به مدیران اجرایی منطقه تحمیل می شد و بخشی از بدنه کارگری همراه خانواده به این مراسم می آمد. مراسم سال ٨٣ در سقز قرار بود در پارکی برگزار شود. قبل از شروع مراسم برگزارکنندگان مراسم را محاصره و تعدادی را دستگیر و زندانی کردند.
مراسمی که در دهه ۶٠ از سوی بخشی از یک تشکل کارگری در سنندج برگزار گردید و به آن اشاره شد (از همان زمان تعدادی از فعالان کارگری با سمت و سوی گروهی دادن به مراسم مخالف بودند) با آنچه در سقز سال ها و هر سال بسته به شرایط در سالن یا خارج از سالن برگزار می شد تفاوت داشت و از نوع مراسم مستقل گروهی سال ۵٩ بود.
برگردیم به بحث های درگرفته در گل گشت خور در سال ٨۴ در رابطه با چگونگی برگزاری مراسم اول ماه مه که تعدادی روی برگزاری مراسم در سالن اشتراک نظر داشتند و بخشی نیز موافق با شرکت در مراسمی بودند که از سوی خانه کارگر ترتیب داده شده بود و بنا بر آن قرار بود کارگران از چهاراه ایران خودرو حرکت کرده و در تجمع پیش بینی شده در یکی از سالن های ورزشگاه آزادی شرکت کنند (راهپیمایی کارگران از سه راه ارج شروع شد). کارگرانی که به شرکت در راهپیمایی نظر داشتند در برگشت از خور، نشستی را ترتیب داده، برای شرکت در مراسم روی شعارها بحث کرده و در رابطه با تهیه پلاکارت تقسیم کار کردند. در طول راهپیمایی شعارهای این دسته از فعالین کارگری (عمدتاً از اعضای کمیته هماهنگی) از سوی شرکت کنندگان تکرار می شد. البته بخشی دیگر از فعالان کارگری (کمیته پیگیری) نیز جدا از این جمع ولی در کنار هم در سر دادن شعار در میان کارگران فعال بودند. حضور کارگران و از جمله کارگران ساوجبلاغی مخالف خانه کارگر در جاده مخصوص چنان چشمگیر بود که خانه کارگر که قصد داشت از این جمع کارگری به نفع کاندیداتوری رفسنجانی بهره برداری کند برای رفسنجانی نیز در این تجمع سخن رانی ترتیب داده بود، با مشاهده ضدیت توده ای علیه خود و رفسنجانی سخنرانی وی را لغو نمود. در بعدازظهر همین روز در سالن گل سرخ مراسمی از سوی کمیته هماهنگی برگزار شد که چند تن از فعالان این تشکل سخنرانی کردند. شرکت واحد نیز مراسمی با شرکت بخشی از کارگران شرکت واحد برگزار نمود. کمیته پیگیری هم در خیابان لاله زار مراسمی برگزار نمود. به جز شرکت واحد، در مراسمی که در سالن ها برگزار می شد عمدتاً فعالان کارگری شرکت می کردند، ولی از بدنه کارگری خبری نبود. شرکت کنندگان هرسال با چند نفر کم و زیاد ثابت بود.
در سال ٨۵ علاوه بر گل گشت خور، دو مراسم همزمان در دو نقطه از تهران برگزار شد: یکی راهپیمایی خانه کارگر در خیابان طالقانی بود و دیگری مراسم جلوی تعمیرگاه شرکت واحد در خیابان هنگام بود که در آن فعالان کمیته پیگیری به همراه فعالان سندیکای شرکت واحد و دانشجویان شرکت داشتند و مورد حمله نیروهای ضد شورش قرار گرفت. گفته می شود در این مراسم چند نفر دستگیر شدند. در خیابان طالقانی کارگران قزوینی، قمی، مشهدی و دیگر شهرستان ها نیز حضور داشتند. در رابطه با چگونگی این مراسم زیاد نوشته شده است. همین قدر اشاره می کنیم که خانه کارگری ها نتوانستند مراسم را اداره کنند و راهپیمایی با شعارهای کارگران ادامه پیدا کرد. خانه کارگری ها از کارگران شهرستانی می خواستند که به داخل اتوبوس بروند تا بدین وسیله از جمعیت کارگران معترض کاسته شود. از این مراسم فیلمی از تلویزیون پخش شد که در آن کارگر معترضی را می بینیم که در کنار پارچه نوشتۀ لغو قراردادهای موقت در حال مصاحبه است. این تنها فیلمی بود که تلویزیون می توانست نشان دهد. صحنه های فرار صادقی از دست کارگران معترض و پلاکارد کارگران بر علیه شورای اسلامی از تلویزیون پخش نشد. هر صحنۀ دیگری پخش می شد ضدیت جنبش کارگری با سرمایه و عوامل ضدکارگر خانه کارگر را حکایت می کرد. در راه پیمایی تراکت هایی پخش شد که چند مطالبه روز کارگران در آن آمده بود. تراکت ها در چند نقطه خیابان گذاشته شده بود که توسط خود کارگران توزیع شد.
بعد از مراسم اول ماه مه در خیابان طالقانی، فعالان کمیته هماهنگی (رشت و تهران) و تعدادی از فعالان کارگری، زنان و دانشجویی بخشاً در مراسمی که جلوی سندیکای تعمیرات شرکت واحد انجام شد شرکت کردند. بیشتر شرکت کنندگان همان هایی بودند که در مراسم سال قبل در سالن گل سرخ شرکت کرده بودند. سبک و سیاق این شکل مراسم اول ماه مه همانند مراسم گروهی سال ۵٩ بود.
در سال ٨۶ گل گشت خور نسبت به سال های قبل رونق بیشتری گرفته بود. فعالان مختلف از گرایشات مختلف «پیگیری»، «هماهنگی»، شرکت واحد، کودکان و فعالان دانشجویی حضور داشته و در جمع های جدا از کارگران با یکدیگر گفتگو می کردند. برگزارکنندگان گل گشت کارگری خور هدف برگزاری این برنامه سالانه را مراسم ماه مه نمی دانند، بلکه در کنار برنامه های تفریحی، آوازخوانی، طناب کشی و کارهای هنری و تفریحی برای کودکان مراسم اول ماه مه هم در خلال برنامه های روز گنجانده شده و هر کس تمایل داشت در این مراسم هم شرکت می کرد (در سال ٨۵ و به ویژه ٨٦ کارگران از شهرهای دیگر هم در این گل گشت شرکت می کردند). برنامه های کوهنوردی منطقه ای و سراسری به طور خودبه خودی زمینه همبستگی و همدلی کارگری را ایجاد کرده بود. در ضمن برگزاری برنامه های کوهنوردی سراسری، کارگران از حال و روز همدیگر باخبر می شدند. باشد که یکی از دست اندرکاران این گل گشت کارگری گزارشی درخور بدهد. بالاخره در سال ٨٧ از برگزاری این مراسم کارگری جلوگیری کردند.

در سال ٨٦ مراسم در ورزشگاه شیرودی برگزار شد. کمیته هماهنگی رشت و تهران، پیگیری، سندیکای شرکت واحد، دانشجویان و... در این مراسم شرکت کردند. بخشی از مطالبات کارگران در این مراسم به صورت شعارهای اصلی در مراسم مطرح گردید. خانه کار و شوراهای اسلامی تجربه تلخی از مراسم ورزشگاه آزادی و خیابان طالقانی داشتند. آنها در حالی که بدنه کارگری به همراه فعالین و پیشروان کارگری شعارگویان از در شیرودی خارج می شدند جلوی حرکت کارگران را سد کردند. نزدیک یک ربع کارگران در حالی که می خواستند وارد میدان هفت تیر شوند خواست ها و مطالبات خود را سر دادند. نیروهای لباس شخصی و پلیس و دیگر نیروهای سرکوب از حرکت کارگران جلوگیری کرده و نگذاشتند به راه خود ادامه دهند. در سال ٨٨ هفت تشکل ضمن صدور بیانیه ای اعلام به برگزاری مراسم اول ماه مه در پارک لاله کردند. از آنجا که بیانیه هفت تشکل از طریق ماهواره پخش شده بود ساعت ها قبل نیروهای لباس شخصی و دیگر نیروهای ضدشورش آماده بودند که از برگزاری این مراسم جلوگیری نمایند. قبل از برگزاری مراسم و به محض آنکه یکی از دست اندکاران برگزارکننده میخواست بین افرادی که روی صندلی های کنار حوض نشسته بودند شیرینی پخش کند به جمع شرکت کنندگان حمله کردند و بیش از صد نفر از حاضرین در محل را دستگیر کردند. این مراسم نیز از نوع مراسمی بود که در سال ٨٦ در میدان آزادی در ترمینال اتوبوس ها و همچنین در سال ۵٩ - در غیاب بدنه کارگری - برگزار شده بود. در سال ٨٨ از تجربه کارگری مهاباد در دهه شصت استفاده گردید و در اول ماه مه مراسمی مشابه برگزار گردید. از کارگران و فعالین دعوت می شد با خانواده به پارک لاله بیایند که از نظر مکانی موقعیت خوبی دارد. فعالین کارگری هم با توجه به شرایط پلاکارت ها و یا پارچه نوشته هایی نصب می کردند و یا در ذیل نوشته گرامی داشت اول ماه مه خواست های کارگری را نوشته، همراه با شکلات داخل پلاستیک بین خانواده ها و افرادی که در گوشه و کنار پارک حاضر بودند پخش می شد. از این طریق مطالبات کارگری به گوش مردم داخل پارک (که عمدتاً از مزدبگیران و دانشجویان هستند) می رسید. با توجه به درجه عینی بودن، مطالبات در جان مایه کارگران ته نشین خواهد شد. اگر این مطالبات مطروحه نیروی مادی خود را می یافت، به طبع در رسانه های چاپی و ماهواره ها نیز مطرح می شد. با توجه به مطالب فوق از سال ۵٧ به بعد شاهد سه نوع برگزاری مراسم اول ماه مه هستیم: یکی مراسمی که در سال ۵٨ به صورت میلیونی برگزار گردید که به لطف حضور مردم در صحنه و عدم توان حاکمیت سرمایه داری در مقابله با توده های مزدبگیر محقق شده بود، توده های مزدبگیری که به جای اینکه خود دست به کار شده و کارخانه هایی را که صاحبان آن ها فرار کرده بودند با تشکیل شوراها تصرف کنند، به برگزاری این راهپیمایی اکتفا کردند. بعضاً کارگران با تشکیل شورا بعضی کارخانه ها را اداره می کردند که در اوایل سال ۵٩ با توسل به زور کارگران را بازخرید و اخراج کردند. کارگران خود می توانستند صدها کارخانه و باغ را که سرمایه داران فراری به جای گذارده بودند به تصرف درآورده و در اختیار کارگران بی سرپناه گذارند. در آن شرایط نیاز به درخواست از حاکمان نوظهور سرمایه داری نبود، بلکه طبقه کارگر می توانست رأساً وارد عمل شود. طبیعی است که در آن شرایط با توجه به نبود تشکل سراسری شورایی امکان شکست طبقه کارگر وجود داشت اما تجربۀ این حرکت خود می توانست دستاوردی در زمینۀ راهکارهای مبارزاتی طبقه کارگر با سرمایه باشد.
همانطور که اشاره گردید درک هایی چون مبارزه با امپریالیسم در جهت دفاع از بورژوازی ملی، سرمایه داری دولتی و... موانعی بودند که خط مشی اکثریت خدشه ناپذیر گروه ها و سازمان های آن زمان به شمار می رفتند. از سوی دیگر ناآگاهی و عدم خودباوری کارگران به نیروی خود باعث شد که از چنگ اندازی در مناسبات سرمایه داری ابا ورزند. این درک عمومیت داشت. این نگرش بر مراسم اول ماه مه کارگران پروژه ای آبادان هم حاکم بود.
اما اگر در سال های ٨۴، ٨۵ و ٨٦ فعالین کارگری در مراسم دولتی شرکت می کنند، به این سبب بود که این تنها راهی بود که می توانستند با بدنه کارگری در ارتباط باشند و این مراسم عملاً می-توانست تا حدودی محملی برای طرح مطالبات کارگری باشد. در بسیاری موارد، مقاصد و اهداف شوراهای اسلامی و خانه کارگر که می خواستند از کارگران در جهت تقویت یک جناح از بورژوازی حاکم استفاده کنند با مقابله جدی کارگران روبرو شدند. در بعضی مراسم چون سال ٨۵ و ٨٦، این فعالان همراه با بدنۀ کارگری توانستند بخشی از کارگران متوهم را از شوراهای اسلامی و خانه کارگر دور سازند، چنانکه در شرایط حال شوراهای اسلامی و خانه کارگر چون چاقوهای زنگ زده شده و کارایی خود را در مقابله با جنبش کارگری از دست داده اند. در حال حاضر رژیم برای مقابله با اعتراضات کارگری به بسیج کارگری روی آورده است.
اما در این مراسم بخشی از فروشندگان نیروی کار چون معلمان که تجمع اعتراضی ٣٠ هزار نفری را در جلوی مجلس ترتیب دادند حضور نداشتند. پرستاران، بخش دیگر جنبش کارگری نیز در این مراسم غایب بودند.
در سال ٩٠ به جز مراسمی که در سنندج برگزار شد و چند گل گشت کارگری در تهران مراسم رسمی برگزار نشد. اما گفته می شود جمعی از کارگران اخراجی در جاده مخصوص با حمل پلاکارت هایی که بیانگر خواست آنان مبنی بر بازگشت به کار و دریافت حقوق عقب افتاده بود در حال حرکت دیده شده اند. گفته می شود در شیراز و اهواز کارگران در جمع های خانوادگی با رفتن به پارک ها از روز اول ماه مه یاد کرده اند. در یکی از شهرها هم پنج کارگر را به دلیل اقدام به برگزاری مراسم اول ماه مه اخراج کردند.

رامین کوهیاری