امسال در شرایطی اول ماه مه برگزار شد که نظام سرمایه داری در سطح جهان در یک بحران اقتصادی عمیقی به سر می برد، بحرانی که از دو سال پیش آغاز شده و پیامدها و پس لرزه های این بحران تاکنون ادامه داشته و نظام سرمایه داری در سطح جهانی تاکنون نتوانسته است یک راهکار و راه حل اساسی برای کنترل بحران پیدا کند، در نتیجه بحران روز به روز عمیق تر شده و به تمام کشورها سرایت کرده است نظام سرمایه داری با اشکال مختلف سعی در کاهش اثرات زیانبار بحران داشته و تلاش می نمایند از فروپاشی این نظام جلوگیری به عمل آورند. بنا به گفته ی مارکس در کاپیتال بحران های اقتصادی نظام سرمایه داری هر چند سال یکبار دامنگیر این نظام شده و این نظام را با خطرات جدی مواجه می نمایند، بحران هایی که چند سال یکبار صورت می گیرد بحران ادواری و بحران های عمیق تر و همه جانبه تر که کل سیستم و دم و دستگاه سرمایه داری را با خطر جدی مواجه می نماید، بحران ساختار می نامند.
در دوره های مختلف و در یکی دو قرن اخیر نظام سرمایه داری بارها و بارها با بحران های ادواری و ساختاری به فاصله ی حداقل هر ده سال یکبار روبه رو شده است و این نظام توانسته است علیرغم مشکلاتی که داشته این بحران ها را کنترل و از فروپاشی نظام سرمایه داری جلوگیری به عمل آورد.
زمانی که سرمایه داری لیبرالی و اقتصاد لیبرالی در قرن بیستم دچار بحران جدی شد، اقتصاد کینزی به عنوان یک پادزهر توانست این بحران را کنترل نماید، بعدها نظام اقتصادی کینزی نیز دچار یک بحران جدی شد و نئولیبرالیزم از درون این نظام سر بر آورد .تئورسین های نئو لیبرال این نظام با فروپاشی شوروی و سقوط دیوار برلین سرمایه داری را آخرین مرحله از حیات جامعه ی بشری اعلام نمودند. با آغاز بحران اخیر در دو سال گذشته یعنی در سال ٢٠٠٨ بسیاری از این تئورسین ها که سابقا مرگ کمونیسم را اعلام کرده بودند حرف خود را پس گرفته و بحران اقتصادی عظیم اخیر را به یک بحران اخلاقی صرف تقلیل دادند .(فوکویاما از زمره ی آنهاست)
سرمایه داری در این مقطع برای کنترل بحران راهی جز کاهش کیفیت کالاها ندارد. در این شرایط سرمایه داری از کیفیت کالاهای تولیدی کاسته تا بتواند بدین وسیله تقاضا برای تولید کالا را به صورت مقطعی و برای کنترل بحران در سطحی که بتواند بار آوری کار را نگه داشته و بدین وسیله بحران را کنترل نماید.سرمایه داری در این مقطع برای مقابله با بحران چاره ای ندارد مگر اینکه با افزایش بار آوری کار و بیکارسازی های گسترده بتواند حداقل سود سابق را نگه دارد. در ثانی آنجا که اعتبارات دولتی به عنوان کمکی در راستای عدم ورشکستگی کاربرد دارد ، در دراز مدت به عاملی برای تشدید بحران تبدیل خواهد شد چون که باعث افزایش ترکیب ارگانیک سرمایه خواهد شد. سرمایه داری به این شیوه شاید بتواند تبعات بحران را به صورت مقطعی کاهش و از فروپاشی این نظام جلوگیری به عمل آورد، اما این آلترناتیو قطعا مقطعی خواهد بود و نمی تواند بحران کنونی را در درازمدت کنترل کند.
یکی از عواملی که تاکنون سرمایه داری توانسته است به عنوان یک نظام اقتصادی سیاسی به حیات خود ادامه دهد، این است که ما در طول حداقل یک قرن اخیر شاهد یک جنبش رادیکال کارگری مسلح به آگاهی طبقاتی در سطح جهانی و منطقه ای و کشوری نبوده ایم. بسیاری از کشورهای اروپایی تحت تاثیر اشرافیت کارگری و سوسیال دمکراسی قرار گرفته و جنبش انقلابی کارگری برای بدست گرفتن قدرت سیاسی در این کشورها حضور نداشته است. وضعیت جنبش کارگری در کشورهای موسوم به جهان سوم به دلیل اختناق سیاسی حاکم در این کشورها و گرایشات خرده بورژوایی بسیاری از احزاب و جریانات حاضر در صحنه ی سیاسی این کشورها، زمینه ی رشد و نموی گرایش رادیکال کارگری در طبقه ی کارگر این کشورها بسیار پایین بوده است. در چنین شرایطی و در غیاب یک آلترناتیو رادیکال و کارگری،سرمایه داری در سطح جهانی علیرغم بحران های پی در پی که داشته تاکنون به حیات خود ادامه داده است. زیرا این نظام به هر میزان که دچار بحران شده باشد تا زمانی که آلترناتیوی موجود نباشد برای بدست گرفتن قدرت سیاسی زمینه های فروپاشی این نظام کمتر خواهد شد.
اما در شرایط کنونی یعنی در سال جاری و در اول ماه مه امسال با توجه به اعتراضات وسیع کارگری به مناسبت اول ماه مه در بسیاری از کشورهای جهان از آلمان و یونان گرفته تا لبنان، روسیه و ایران و با توجه به ابعاد و شکل اعتراضات که مشاهده نمودیم می بینیم که طبقه ی کارگر در سطح جهانی به دلیل آنکه اثرات این بحران بیش از هر قشر و طبقه بر طبقه ی کارگر تاثیر گذاشته و گرانی، تورم، بیکار سازی های وسیع، فقر و تنگدستی این طبقه را در سطح جهانی به ستوه آورده است، اعتراضات خیابانی بسیار رادیکال و وسیع در جمع های صدها هزار نفری و دهها هزار نفری و کشورهای مختلف نظام سرمایه داری را با ترس از فروپاشی روبرو کرده است.
در ایران نیز ما شاهد برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در بسیاری از شهر ها و شهرستانهای کشور بودیم شورای برگزاری مراسم اول ماه مه با صدور چند بیانیه در مورد برگزاری این مراسم در شهر تهران با حضور فعالین کاگری از شهرهای مختلف ایران، این مراسم را در تهران برگزار نمود و همبستگی طبقاتی کارگران ایران را برای دومین بار (اول ماه مه سال گذشته و پارک لاله و امسال) به نمایش گذاشته است. در ایران اول ماه مه در شرایطی برگزار شد که رژیم جمهوری اسلامی با یک بحران اقتصادی، سیاسی و مشروعیت روبرو است. بحران اقتصادی که دنیا را فرا گرفته تاثیراتی مضاعفی به اقتصاد ایران داشته است،(بحران اقتصادی در ایران طبعا همان خصایل بحران اقتصادی اخیر را به همراه دارد اما انچه که به این بحران خصایل ویژه ای می بخشد بحران اقتصادی حاکم بر دولت به عنوان بزرگترین انحصار اقتصادی در ایران است.فی المثل بدهی ۴٠ هزار میلیارد دلاری دولت به بانکها، بزرگترین بانکهای دنیا را به ورشکستگی می کشاند اما بحران بانکی در رژیم علاوه بر خصایل بحران وال استریت این ویژگی مخصوص را نیز با خود حمل میکند) کاهش قیمت نفت در بازار جهانی (رژیم در حالی بحران اقتصادی را به سر می برد که در صنایع نفت و انرژی که بیشترین سود و ارزش افزوده از این بخش از صنعت تامین می گردد به دلیل عدم سرمایه گزاری و عدم وارد کردن تکنولوژی موجود قادر به تامین سرانه ی قرار دادی اپک نبوده و در حالی ارز این کمبود رنج می برد که بخش اعظم بودجه ی جاری به افزایش و سود حاصله از فروش نفت وابسته است)، تحریم اقتصادی (ایران جامعه ی تک محصولی است) و غیره باعث تورم و گرانی افسار گسیخته شده و رژیم جمهوری اسلامی برای کنترل این بحران علیرغم پرت و پلاگویی های احمدی نژاد در مورد این که بحران اقتصادی تاثیراتی بر اقتصاد ایران ندارد، لایحه ی هدفمند کردن یارانه ها را به اجرا گذاشته است که خود هدفمند کردن یارانه ها علیرغم روکش عوامفریبانه ی آن به ضرر طبقات فرودست جامعه خواهد بود. لایحه ی هدفمند کردن یارانه ها تنها ابزاری است برای رژیم تا بتواند کاهش ارزش افزده ی سابق سر مایه داری در ایران و منابع تامین در آمدهای بودجه را بر گرده ی طبقه ی کارگر قرار دهد. دولت به واسطه ی این لایحه آن ارزش افزده ای را که سرمایه دار به هر دلیلی قادر به تامین آن نیست را به واسطه ی در آمد ۴٠ هزار میلیارد تومانی حاصل از این لایحه را یا به عنوان اعتبار و یا وام بلا عوض در اختیار سرمایه داری قرار خواهد داد و اینجاست که ماهیت بورژوایی رژیم علی رغم تفکر بخشی از چپ مبنی بر خلاف این نظر فاش خواهد شد.
در زمینه ی بحران سیاسی و بحران مشروعیت باید بگویم که رژیم جمهوری اسلامی از همان ابتدای سر کار آمدنش با بحران سر کار آمد و با بحران نیز خواهد رفت. اما بحران سیاسی ای که به دنبال انتخابات خرداد ٨٨ و در اعتراض به نتیجه ی انتخابات عمیق و عمیق تر شد، باعث شد که این رژیم تحت منگنه قرار بگیرد و با رادیکالتر شدن اعتراضات مردم در روزها و هفته های اول پس از انتخابات و بیرون رفتن این جنبش از زیر چتر اصلاح طلبان، رو در رویی مردم به جان آمده از دست قوانین ارتجاعی رژیم اسلامی به اوج خود رسید و مطالبات مردم از چار چوب نظام جمهوری با تمام جناح ها و دار و دسته ی اصلاح طلب خارج شد. با گذشت ١١ ماه از از این اعتراضات، اعتراضات تا حدودی آرام شده است، اما اول ماه مه امسال می توانست جرقه ایی برای به میان آمدن دوباره ی مردم با مطالباتی روشن تر باشد. اول ماه مه امسال در ایران گرچه نتوانست مردم را در سطح میلیونی و صدها هزار نفری به خیابان بیاورد، اما اتحاد تشکل های کارگری و تلاش برای برگزاری این مراسم به صورت مشترک در تهران نشان از بالا بودن آگاهی طبقاتی فعالین کارگری ایران است. امید است این روز بتواند نقطه عطفی در مبارزات آزادی خواهانه ی مردم ایران باشد و شروع دور جدید از مبارزات نه صرفا مبارزات ضد رژیمی و ضد دیکتاتوری، بلکه مبارزات طبقاتی با آگاهی طبقاتی وسیعی و مطالبات روشن و رادیکال همراه با اعتصابات پیاپی کارگری در ایران باشد.
حسن معارفی پور - مه ٢٠١٠