افق روشن
www.ofros.com

درگرامی داشت اول ماه مه روز جهانی کارگر


عمرمینائی                                                                                                    جمعه ٣١ فروردین ۱۳۹٧ - ۲۰ آپریل ۲۰۱٨

درشرایطی به استقبال روز رزم ایش طبقاتی کارگران می رویم که سال پرتنشی را پشت سرگذاشته ایم. سال ۹٦ علاوه برکارگران وستم دیدگان، بخشها ولایه های میانی جامعه نیز، عملا سیاستهای تبعیض آمیزوتفرقه افکنانه وفریبکارانه کل حاکمیت را به چالش کشیدند. پرده ریا و تزویر جناحهای رژیم سرکوبگر و استثمارگر را دریده ودر یک اعتراض سراسری با شعارنان وآزادی، ناقوس مرگ رژیم جمهوری اسلامی را به صدا درآوردند. هر چند این جنبش عظیم توده ای زود فروکش کرد اما عملا دیوارآهنین استبداد مذهبی نفوذ ناپذیر را پودر کرد. شکی نیست این حرکت پیامد اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشتگان، دانشجویان، زنان و تمام ستم دیدگانیست که چهل سال زیرسایه ی شوم جمهوری انسان ستیز دینی سرمایه داری طعم زندگی را نچشیده و درآرزوی زندگی بدوراز استرس و نگرانی لحظه شماری کرده اند. حاکمیت سراپا غرق فساد دزد وغارتگر جمهوری اسلامی، اقتدارش درهم شکست. ابتدا سعی کردند با منتسب کردن خیزش توده ای به جریانی از درون حاکمیت آنرا از محتوای نظام ستیزی خالی کنند. اما ابعاد خواسته ها و مطالبات آنقدر رادیکال بود که نمی شد به سادگی از کنار آن رد شد. خیزش محرومان جز نابودی سیستم استبدادی جمهوری اسلامی گزینه ای دیگر درمقابل خود قرارنداده بود. رژیم جمهوری اسلامی اینبار درمقابل عمل انجام شده قرارگرفت، و پذیرفت که فقر و نابرابری به اوج خود رسیده است. اما نه حکومتیان میل به بهبود وضعیت معیشتی مردم دارند، و نه مردم باور، وفریب دروغهای آنان را خواهند خورد. شکاف طبقاتی آنچنان عمیق شده است که حتی درفردای بعد از این حکومت، بالانسش کارآسانی نخواهد بود. اعتراضات کارگری و مزدی تا کشاورزان ، مال باخته گان، آلودگی هوا و... درسال 96 شرایط وزمینه تغیرحاکمیت را محتمل تر کرد. هیچ چشم انداز مثبتی برای بیرون رفتن ازشرایط موجود دیده نمی شود. درعدم شرایط مناسب برای سرمایه گذاری، تمرکز سرمایه ملی دردست نهادهای فاسد غارتگر و دزد، حمایت از تروریزم و رقابت تسلیحاتی، تلاش برای بحران و تنش منطقه ای، تحریک و حمایت همه جانبه از گروهای تندرو ایدئولوژیک، عملا ایران را به کشوری ماجرا جو و خطرناک تبدیل کرده است. باوجود وعده های دروغین مسئولین درتلاش برای بهبود وضعیت معیشتی کارگران و محرومان، مطالبات انباشته تر شده و معترضان به درصدی ازخواسته هایشان نرسیده اند. فقر، بیکاری، گرانی، اعتیاد،فساد، ناامیدی اززندگی نکبت بارموجود، اتشی دردرون تهیدستان و ستمدید گان ایران برافروخته، که شعله های آن جز با نابودی استبداد دینی سرمایه داری اسلامی، خاموش نخواهد شد. توهم به این یا آن جناح حکومتی ازبین رفته، دورنمای خیزش اجتماعی علی رغم تمام تلاشهای جناحهای بیرون و درون حاکمیت ساختار شکنانه و سرنگون طلبیست. درچنین شرایطی زمینه اتحاد وهمگرای صنفها و بخشهای متفاوت مزدی برای وحدت طبقاتی و تحمیل مطالبات به حاکمیت واقعی وملموس تر است. درهمین راستا و با شناخت و درک این ضرورت، حد اقل پنج میلیون تومان دست مزد، به حرکت واتحاد طبقاتی به شعارسال ۹٧ کارگران و مزد بگیران ایران منجرشد. ادامه رکود، غارت اندک پس انداز بخشهای میانی جامعه از طریق صندوقهای وابسته به نهادهای حکومتی، تبعیض ونابرابری، شکاف طبقاتی را تشدید کرده است. بخش وسیعی از لایه های میانی جامعه که قبلا برای تسبیت موقعیت خویش به حاکمیت آویزان بودند، اینک سرشکسته و نا امید نه تنها چیزی بدست نیاورده بلکه هر آنچه را نیز داشت درکشمکش ها و رقابت بدون تعادل و بیرحم سرمایه داری جمهوری اسلامی از دست داده اند. بهار نیکوی ۹٧ نیز با رسیدن دلار به شش هزارتومان و تحمیل تورم سنگین تر به قشرهای اسیب پذیر و زنگ خطر دیگری برای مراکز کار وتولید ورشکسته ونیمه تعطیل، سالی به مراتب سخت تر پیش روی مردم کارگر و زحمت کش رقم خواهد زد. اقتصاد رانتی، اختلاص وغارت سرمایه ملی، قدرت طلبی وجنگ افروزی منطقه ای، عدم شرایط مناسب و فضای باز سیاسی برای انتخابات آزاد، تحمیل استبداد خشن دینی ولایت فقیه اندک روزنه امیدی برای هیچ گونه تغییر و تحول مسالمت آمیز حتی برای بخشهای ازسرمایه داری بیرون گردونه حاکمیت باقی نگذاشته است. پروسه اصلاحات شکست خورد. بانیان آن به عنوان بخش جدایی ناپذیر قدرت وحاکمیت درمقابل جنبش کارگری و دیگر جنبشهای پیشرو، همچنین خیزش دیماه ۹٦ قرارگرفتند. صدای انقلاب اجتماعی صف انقلاب وضد انقلاب را بیشتر تفکیک کرد. جریانات قدرت طلب سرمایه داری برای به چالش کشیدن شعار اصلاح طلب اصول گرا دیگر تمام است ماجرا وهمچنین نان، آزادی متحد شدند و با شعار برگذاری رفراندم ، درمسیر تغییرات بنیادی از طریق انقلاب اجتماعی مانع تراشی می کنند. هرچند واقعه دیماه با شرایط انقلابی فاصله زیادی داشت اما محوریت حرکت عدالت خواهی و استبداد ستیزیش، لرزه براندام تمام حامیان ستم وبهره کشی انداخت. از خامنه ای دیکتاتور تا مجلس و دولت هرجناح و دار و دسته انسان ستیز حاکمیت استبداد دینی سرمایه داری درون و بیرون حاکمیت جمهوری اسلامی درمقابل قدرت عظیم حرکت اجتماعی کیش ومات شدند. نقطه قوت این حرکت سراسری شدنش و گذار از کل جناحهای حاکمیت با شعارطبقاتی بود. واما نقطه ضعفش که علت عدم تداوم این حرکت بود.عدم وجود تشکلات مستقل کارگری برای به هم پیویستن و رهبری مطالبات عدالت خواهی و طبقاتی اجتماعی بود. جنبشهای اجتماعی بدون نظارت، دخالت و رهبری بخش پیشرو و فعال طبقه کارگر آگاه و متشکل توانمندی شکست ونابودی سیستم سرکوبگر انسان ستیز بردگی مزدی را ندارند. اینک همه میدانند خشم فروخفته مردم ستم دیده کارگر و زحمت کش آتش فشان خاموشیست که هرگاه احتمال فعال شدنش هست. تنها طبقه کارگر آگاه و متشکل می تواند در تغییر و تحول آتی جامعه ایران بالانس قدرت را به نفع ستمدیده گان ومحرومان تغییر دهد. آزادی وعدالت را نهادینه کند تبعیض و نابرابری را از بین ببرد.طی چهل سال حاکمیت سرکوبگر جمهوری اسلامی طیف ها و جناحهای ریز ودرشت سرمایه داری داخل و بیرون گردون حکومت، با سیاست بازیهای کثیفشان از طریق امکانات و رسانه ها پیش رفته همواره برای ماندگاری این رژیم جنایت کار کوشش و تلاش کردند. با دروغ پراکنی، وعده و عیدها، و ترفندهای مختلف به آن مشروعیت بخشیدند. برای شنیده شدن صدای حق طلبی و استبداد ستیزی پیشروان و فعالان اجتماعی مانع تراشی کردند. رشد و شکوفای حرکتهای اعتراضی کارگران، معلمان، بازنشتگان، زنان ،دانشجویان، مال باخته گان و...نادیده گرفته، ودرچهارچوب منافع سرمایه داری جهانی تفصیر کردند. با پیش کشیدن تغییر و تحول کشورهای عربی، مردم ایران را از انقلاب اجتماعی ترسانده و برحضر داشتند. اما باید بدانند بافت سیاسی اجتماعی ایران بسیار متفاوت است. و در فردای هرگونه تغیر و تحول مردم مبارز ایران با حفظ منافع مشترک پایان هرگونه ستم را رقم خواهند زد .رژیم جمهوری اسلامی آنقدر جرم و جنایت و دروغ انجام داده و مرتکب شده، که قطعاً گذار از آن به سود جریانات ارتجاعی وانسان ستیز ختم نخواهد شد. ایران کشورثروت مندیست درصورت برقراری سیستم عدالت پرور، زمینه بهبود وضعیت معیشتی محرومان و تهیدستان مساعد است. طبقه کارگر ضمن تلاش برای سازمان یابی مستقل طبقاتی خویش می تواند رهبری اعتراضات عدالت خواهی اجتماعی را در دست گیرد. تنها راه رسیدن به امنیت و آسایش اجتماعی گذار از جمهوری اسلامی، متشکل شدن در تشکلات مستقل توده ای درمحل کار و زیست است. مکانیسم شکل گیری و محتوای درونی این تشکلات از درون مطالبات اجتماعی بیرون می آید. پیشروان و فعالان کارگری و اجتماعی می توانند درسمت و سو دادن طبقاتی هر نوع سازمان یابی توده ای مثبت واقع شوند.

عمرمینائی: ١٣٩٧/٢/١