افق روشن
www.ofros.com

ارزیابی مختصری از روز جهانی کارگر ۱۴۰۱


جوانمیر مرادی                                                                                                                          جمعه ۱٦ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ٦ مه ۲۰۲۲

ابتدا اهمیت روز اول “می”، روز جهانی کارگر، روز مصاف طبقاتی میان یک درصدی های طبقه حاکم بر نودونه درصدی های کارکن و زحمتکش جامعه ایران را در سراسیمگی، اضطراب و دستپاچگی حکومت طی یک ماه مانده به این روز باید دید.
روز جهانی کارگر، روز اعتراض جهانی به استثمار، نابرابری، فقر و گرسنگی و ناامنی برای اکثریت بشر است. در ایران تمام مصائب گریبانگیر توده مردم به زور سرکوب و زندان به خاطر حفظ و تأمین منافع اقتصادی اقلیت صاحب سرمایه و غارتگر ثروت اجتماعی شدیدتر و غیرقابل تحمل تر گردیده است. از اینرو برای هر بخشی از جامعه واضح است که ستم کشی و پایمال شدن حقوقش ناشی از یک نابرابری و تبعیض در سهم بری از نعمات مادی و اقتصادی و وجود نظام و سیستم حاکمیتی مبتنی بر آن است. کارگران، معلمان و همه مزدبگیران محروم باید در فقر زندگی کنند تا مفتخوران سوداندوزی کنند، زنان باید محروم از حقوق اجتماعی باشند تا جامعه به عقب برگردد و مطیع شود، آزادی سرکوب می شود، تا حق طلبی ممنوع گردد. حق آبه کشاورزان باید صرف مافیای فولاد و صنایع مخرب شود و دادخواهان و هر معترضی باید سرکوب گردد تا چپاولگران در قدرت بمانند و بساط چپاولشان برجا باشد.
این شرایط حاکم بر زندگی و روابط اجتماعی برای عموم مردم ملموس و با تمام وجود حس گردیده و به همین خاطر خلاصی از آن را در گرو موفقیت طبقه کارگر در مبارزه با کلیت سیستم سرمایه داری و از بین بردن ریشه همه نابرابریها، تبعیضات و فضای خفقان می بینند. امروز اکثریت جامعه خود را متحدان طبقه کارگر می دانند. علت وحشت و اضطراب حاکمیت از روز جهانی کارگر نیز در همین خشم و نفرت توده ای است که تبدیل به جنبشی عظیم در پیوند با طبقه ای گردیده که عزم جزم کرده تا دنیای وارونه و پر از نکبت را از بنیان براندازد و دنیایی شایسته انسان بر آوارهای آن را بنا نهد.
حمله حساب شده دستگاه‌های سرکوب به هر فعال و معترضی که می توانست نقشی در بسیج توده ای برای شرکت در مراسمات روز جهانی کارگر داشته باشد، طی یک ماه قبل به این طرف گواهی بر این واقعیت است. هر روز که به روز جهانی کارگر نزدیکتر می شد، بخصوص بعد از انتشار فراخوان معلمان و بازنشستگان برای برگزاری تجمعات خود در روز جهانی کارگر، دستگاه های سرکوبگر در عین آشفتگی، خشن‌تر از گذشته چنگ و دندان نشان دادند. ده ها فعال سرشناس معلمی، کارگری و اجتماعی و ده ها انسان معترض، احضار، بازجوئی، بازداشت، تهدید، محاکمه و روانه زندان کردند. از یک هفته گذشته بویژه، سرکوبگران آرام و قرار نداشتند و متقابلاً کارگران و معلمان و بازنشستگان هم پر جنب و جوش بودند. فضایی شبه جنگ داخلی بر جامعه حاکم بود. اطلاعات تهدید می کرد کسی در روز جهانی کارگر تجمع نکند، اما معلمان اعلام می کردند، تجمع خواهند کرد. وقت و بی وقت به منازل فعالین یورش بردند، اما کارگران بیانیه دادند. شیشه و درب و پنجره شکستند و مقابل منازل فعالین کشیک دادند تا بلکه با ایجاد رعب و وحشت و هر طور شده مانع از برگزاری مراسم روز جهانی کارگر شوند، ولی فعالین کارگری و معلمان پیام ویدئویی خود را به مناسبت روز جهانی کارگر منتشر کردند.
هر یک از طرفین این جنگ تمام توان خود را برای شکست و به عقب راندن جبهه مقابل بکار گرفتند، اما سرانجام پیروزی از آن جبهه کارگران، معلمان، بازنشستگان و اکثریت مردم شد. روز جهانی کارگر، خیابانهای مقابل ادارات آموزش و پرورش شهرها و مراکز کارگری مانند هفت تپه میدانهای جدال طبقاتی و نمایش قدرت متحدانه بخشهای طبقه کارگر بودند.
اما در این نمایش قدرت طبقه کارگر، حضور بخش مولد مانند بخش آموزش یعنی معلمان، برجسته نبود! تردیدی نیست که در خیلی از تجمعات معلمان، کارگران و خانواده های آنان حضور داشته اند. اما حضوری با در دست داشتن بنر و پلاکارد نداشتند تا به عنوان کارگران کارخانه های صنعتی مانند صنایع نفت، پتروشیمی، گاز، ماشین سازیها، فولاد و غیره و مراکز خدماتی و ساختمانی قابل تشخیص باشند. این یک نقص در مبارزات کارگری بود که در روز جهانی کارگر نیز خود را عیانتر نمایان ساخت.
کارگرانی که هیچ روزی نبوده در چند مرکز و چند شهر اعتصاب و تجمع نکرده باشند، کارگرانی نیستند که ضعیف و یا متوهم و منتظر ترحم از بالا باشند. جنبش کارگری ایران یکی از تعرضی ترین و در میدان ترین جنبشهای موجود در سطح جهان است، اما از نظر انسجام و هماهنگی میان کارگران کارخانجات، مراکز و بخشهای مختلف کارگری، هم‌سطح با پیشرویهای و طرح مطالبات و اعتراضات واعتصابات مداوم نیست.
این عدم هماهنگی ناشی از عدم وجود شوراهای کارگری و برگزاری منظم مجامع عمومی در کارخانه و مراکز کارگری است.
سطح و تعدد اعتصابات کارگری هر چند هم وسیع و با شمار بالا باشد، بدون به هم وصل شدن آنها، تبدیل به یک قدرت شکست ناپذیر نخواهد شد و حلقه های این زنجیر همبستگی فقط شوراها هستند. از طریق پیوند خوردن شوراهای کارخانه ها است که شوراهای مناطق، شهرها و استانها و شورای سراسری ایجاد می گردد و کل طبقه کارگر را مانند یک تن واحد در مصاف ها و رویارویی های طبقاتی ظاهر می گرداند.
عدم حضور قابل انتظار کارگران در مراسمات و تجمعات روز جهانی کارگر ناشی از همین نقص بود و باید هر چه زودتر این نقص را رفع کرد. امروز بعد از موفقیت چشمگیر طبقه کارگر در جدال برای برگزاری تجمعات روز جهانی کارگر که بویژه معلمان نقش بسزائی در آن داشتند، شرایط برای ایجاد شوراهای کارگری و برگزاری مجامع عمومی مساعدتر و مهیاتر شده است. .

جوانمیر مرادی - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲

انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه