در یک می امسال برخی از چهره ها و افرادی که تحت نام فعالین کارگری مشغول فعالیت هستند، اقدام به دادن بیانیه ایی کردند که طی آن از تمام فعالین و کارگران دعوت به عمل آورده شد تا در مراسم خانه کارگر، در روز یک می که به مناسبت روز جهانی کارگر برگزار می شد، شرکت کرده و آن مراسم دولتی را به دست به گیرند، و در بیانیه و اظهار نظرهای مختلفی که مدافعین این طرح کردند این بود که حالا که دولت مجوز برپایی تجمع در یک می را به تشکل ها نمی دهد و نیز نیروی قابل اعتنایی برای برپایی تجمع در این روز نداریم، و با توجه به اینکه خانه کارگر مجوز لازم را گرفته، بهتر است این بار به درون مراسم خانه کارگر برویم وکارگرانی که توسط خانه کارگر تحمیق شده اند را با شعارهای مترقی و کارگی خود به دورن صف خود بکشانیم و با این حرکت به اصطلاح خودی نشان دهیم. در این نوشته سعی می شودبه برخی از استدلال های مدافعین این تز پاسخ داده شود.
آخر دولت مجور نمی دهد!
یکی از استدلال های رایجی که مدافعین تز شرکت در مراسم خانه کارگر مطرح می کنند، همان طور که در مقدمه ذکر شد این است که دولت مجوز برپایی تجمع را نمی دهد. اولین برداشتی که از این استدلال به ذهن خطور می کند این است که گویا در یک می های سال های گذشته دولت مجوز لازم را صادر می کرده و امسال بد عهدی کرده است.! گویا فعالین کارگری آزادانه در مراسم های روز کارگر اقدام به برگزاری مراسم کرده اند و یا کسی به خاطر سازماندهی جشن کارگری مورد تعقیب قرار نگرفته است. یکی از انحراف های رایج در میان فعالین دقیقا همین است که از دولت سرمایه داری خواهان مجوز برای برپایی مراسم روز کارگر و مجوز برای ایجاد تشکل های به اصطلاح مستقل کارگری را دارند. در صورتی که تنها ضامن به ثمر رسیدن چنین کنش هایی بستگی تام وتمام به میزان توازن قوا درون صفوف طبقه کارگر دارد نه باز شدن یا باز نشدن فضای سیاسی کشور. البته اگر فضای سیاسی کشور مناسب فعالیت بیشتر باشد، باید فعالین از این موقعیت ایجاد شده حداکثر استفاده را ببرند. در غیر این صورت مانند برخی از تشکل هایی که به نام کارگر درست شده، به نام کارگر و سندیکای کارگری نشریه منتشر می کنند و سایت اداره می کنند، گاهی دنبال روی جنبش دوم خرداد خواهند بود و گاهی دنباله روی روحانی برای کمک به رفع تحریم ها و انجام برجام دو در داخل کشور و به اصطلاح سهم خواهی از دولت سرمایه داری بعد از توافق هسته ای و سازش با دولت های سرمایه داری دیگر هستند. «معیار سنجش منافع حاصل از این توافق هسته ای و بازگشت پول های بلوکه شده برای اکثر مردم و طبقه کارگر حرف و کاغذ و وعده وعید نیست. سنجش ماحصل از این توافق در رفع بیکاری، رفع گرانی از زندگی مردم، راه اندازی کارخانه های ورشکسته و رشد تولیدات داخلی هم سنگ با نمونه های خارجی آن و از همه مهم تر تجدید نظر در سیاست های وارداتی و کوتاه کردن کردن دست دلالان دولتی و غیر دولتی از بازرگانی خارجی است.»(١)
نیروی قابل توجهی نیست!
استدلال دوم که البته آن قدرها هم رایج نیست، این است که نیروی قابل توجه و قابل اعتنایی برای برپایی مراسم مستقل خود نداریم. گویا حال که نمی توانیم مراسم مستقل خود را بگیریم باید به مراسم خانه کارگر رفته و دوشادوش خانه کارگری ها –که البته تحمیق شده اند!!!- قرار بگیریم. مساله این است که نه الان، بعد از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ است و نه کارگر گوشش بدهکار چنین حرف هایی است. کافی است دوستان کمی به اخبار اعتراضات کارگری در همین چند ماه اخیر توجه کنند. کافی است در همین موتر جستجوگر گوگل کلمه ی اعتراضات کارگری را سرچ کنند تا جلوی چشمانشان اخبار اعتراضات شهرهای مختلف، از عسلویه تا مشهد و تبریز رژه بروند. این که ارتباط واقعی با این اعتراض ها ندارند و نمی توانند تاثیر کوچکی در روند اعتراضات کارگری داشته باشند، آن حرف دیگری است.
روزجهانی کارگر یا هایجک(٢) مراسم خانه کارگر!!!
استدلال دیگری که حضرات مطرح می کنند این است که در مراسم خانه کارگر، لا به لای خانه کارگری ها با دادن شعارهای مترقی و کارگرپناهی خودمان، از قبیل «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» در میان کارگران عضو خانه کارگر هژمونی پیدا کرده و مراسم خانه کارگر را خود به دست می گیریم. معلوم نیست این طرح را یک گروه هواپیما ربایی حرفه ای مطرح کرده اند یا یک تشکل کارگری شناخته شده؟! باید به درک سطحی و کودکانه دوستان از مقوله هژموونی آفرین گفت. همچنین دید مکانیکی دوستان فوق العاده قابل تامل است. با رفتن درون مراسم خانه کارگر با چند نفر انگشت شمار، و دادن شعارهایی از قبیل«کارگر زندانی آزاد باید گردد»، نمی توان هژمونیک شد و نه می توان ذره ای تاثیر گذاشت.
مقوله هژمونی کاملا مقوله ای اجتماعی است و ربطی به این قبیل ماجراجویی های سطحی و کودکانه ندارد. نه کارگر خانه کارگر و نه تشکیلات مقتدی صدر در عراق -قابل توجه دوستان که بیشتر از خانه کارگر بدنه کارگری دارد- و نه ماشین فاشیست ها در آلمان و ایتالیای زمان جنگ دوم جهانی یک شبه در میان کارگران هژمونی پیدا نکردند که بتوان با چند شعار صف آنها را متلاشی کرد. اگر تز رفتن در میان صفوف راهپیمایی دولتی در٢٢ بهمن ٨٨ وشعارهای جنبش سبز را سردادن در آن موقع کمدی خنده داری بود، رفتن درون صفوف خانه کارگر کمدی سخیفی بیش نیست.
آکسیونیسم هم تئوری، هم عمل
روز جهانی کارگر همبستگی بین المللی کارگران و روز جشن طبقه کارگر است. این روز نه متعلق به ارگان دولتی است و نه ربطی به هیچ تشکل کارفرمایی و سرمایه داری دارد. ونه ربطی به جریانات ناسیونالیستی داخل و خارج کشور دارد. مراسم روز جهانی کارگر باید طوری برگزار شود که کارگر در این روز احساس کند که متعلق به یک طبقه است. نه تنها ضعیف نیست، بلکه متشکل است. تایخ همیشه تاریخ مبارزه طبقاتی است که گاه آشکار و گاه پنهان است. از منظر این چپ شناساندن تاریخ یک می برای کارگران، صحبت از بیمه های درمانی وتامین اجتماعی برای کارگران و مبارزه اجتماعی علیه بیکاری، محلی از اعراب نداشته و بلافاصله برچسب رفرمیستی و غیرانقلابی زده می شود و به بیانی ساده و خلاصه در یک جمله، آکسیونیسم هم تئوری و هم عمل این چپ غیر کارگری است.
چند گام به پس
یک می سال های گذشته وبرپایی مراسم روز جهانی کارگر در ایران توسط تشکل های فی الحال موجود، با توجه به تمامی ایرادها و نواقص موجود که از جمله می توان به عدم مشارکت فعال خانواده های کارگری در مراسم ها اشاره کرد، لا اقل می شد افتخار کرد که مراسم های یک می توسط فعالین و تشکل های واقعا مستقل کارگری و بدون اجازه دولت و تشکل های کارفرمایی برگزار واداره شدند. و در بیانیه هایی که خوانده می شد براین اصل تاکید داشت که خانه کارگر یک تشکل ساخته دولت و ضدکارگری است. شرکت در مراسم خانه کارگر و حضور مشترک خانه کارگری ها با اعضای برخی از این تشکل ها می تواند این دست آورد قابل اعتنای مراسم هایی از قبیل گلگشت و... را نیز از بین ببرد.
نوید غلامی
(١) به نقل از نشریه پیام سندیکا شماره٢٩ - تاکید از جانب نویسنده است.
(٢) هواپیماربایی