اول ماه می دیگری از راه رسید. چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶، و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی کارگران اعتصابی تیراندازی کرد که شماری کشته، عده ای مجروح بر جای گذاشت و بعدا هم چهار تن از دستگیرشدگان را اعدام کردند. خواست کارگران اعتصابی، تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ١٠ ساعت به ۸ ساعت بود.
قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در ایالات متحده آمریکا، کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در این کشور پهناور دست به اعتصاب و تظاهرات زدند به طوری که در یک هزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب سازمان دهی و برگزار شد. شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و حامیان آن ها دست به راه پیمایی زدند. سخن رانان این راه پیمایی بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار می دادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند. اما ناگهان انفجاری روی داد، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند. این حادثه بهانه ای شد که پلیس به سوی جمعیت تظاهر کننده تیراندازی کرد. آمار کشته شدگان اعلام نشد اما اسامی انبوهی از مجروحان اعلام گردید. پلیس با اعمال خشونت موفق شد کارگران اعتصابی را پراکنده کند. به دنبال این واقعه، هشت تن از فعالین کارگری به عنوان مسبّب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد تخفیف داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند.
اکنون اول ماه می ٢٠١٠ - ۱۱ اردیبهشت ماه ١٣٨٩ ، ۱۲۴ سال از اعتراض کارگران نساجی شیکاگو می گذرد اما هم چنان صف بندی های طبقاتی و مبارزه توده عظیم کارگران با اقلیتی سرمایه دار، هم چنان ادامه دارد.
امسال کارگران ایران و حامیان طبقه کارگر در حالی به استقبال روز جهانی خود می¬ روند که حکومت اسلامی، تمام نیروهای سرکوبگر خود را برای سرکوب کارگران به حال آماده¬باش درآورده است. اما با این وجود اخبار و گزارشات و فراخوان های برگزاری این روز، از شهرهای سراسر کشور، در سایت های اینترنتی و وبلاگ ها، فیس بوک و غیره منتشر شده است.
شورای برگزرای مراسم روز جهانی کارگر، از کارگران و آزادی خواهان ایران برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در روز شنبه اول ماه می، دعوت کرده است. این مراسم با تجمع در مقابل وزارت کار آغاز می شود و سپس تا میدان انقلاب راه پیمایی انجام می گیرد.
در بیانیه شورای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر آمده است: «امسال در روز جهانی کارگر، ما بر علیه فقر، نابرابری، سطح پایین دست مزدها، حقوق های معوقه، عدم امنیت شغلی، حذف سوبسیدها (طرح هدفمند کردن یارانه ها)، سرکوب های سیاسی و اجتماعی و در یک کلام سرکوب کرامت انسانی خود به اعتراض بر خواهیم خواست. در روز جهانی کارگر سال ٨۹ (شنبه، یازده اردیبهشت)، مهم ترین خواست ها و مطالبات عمومی مردم و به ویژه مطالبات کارگری در شعارها و خواسته های ما و در همه جا مطرح خواهد شد و تلاش ما کارگران بر این خواهد بود که نه تنها در مراسم های این روز، بلکه پس از آن و در هر جا و هر زمان و بیش از پیش برای تحقق این خواسته ها دست به مبارزات خستگی ناپذیر بزنیم.
مراسم در تهران: ساعت ۵ عصر - خیابان آزادی، مقابل وزارت کار و سپس راه پیمایی به سمت میدان انقلاب (عبور از مسیر خیابان های خوش، رودکی، نواب، اسکندری، جمالزاده - میدان انقلاب)
شهرستان ها: در مقابل ادارات کار یا مکان های منتخب خود کارگران و در ساعاتی که اعلام می نمایند.»
شکی نیست که کارگران و همه انسان آزاده ای در این مراسم ها حضور فعالی داشته و بر علیه سرمایه داران و حکومت اسلامی حامی سرمایه، و هم چنین خواست ها و مطالبات کارگران و مردم آزادی خواه را رساتر از گذشته فریاد خواهند زد.
گرامی داشت اول ماه مه در ایران، همواره در زیر سانسور و اختناق و سرنیزه مامورین سرکوبگرحكومت اسلامی، برگزار شده است. اما این روز امسال در حال و هوای دیگری برگزار می شود. در یک سال گذشته این حکومت جانی، با اعتراض و اعتصاب کارگران و راه پیمایی های مکرر مردم آزاده رسواتر شده است. فعالین كارگران و تشكل های مستقل كارگری، همواره كوشیده اند در هر شرایطی، حتا در محاصره نیروهای انتظامی - امنیتی نیز روز جهانی خود را گرامی بدارند.
برای نمونه، ١١ اردیبهشت سال گذشته، تجمع کنندگان پارک لاله با یورش وحشیانه نیروهای انتظامی - امنیتی روبرو شدند. در حالی که نیروهای سركوبگر حکومت اسلامی، این پارک را به محاصره نظامی خود درآورده بودند، هم چنین تعدادی را نیز دستگیر کرده بودند، و همه خیابان های منتهی به این پارک رابسته بودند، با این حال جمعیت نسبتا کثیری در برابر تعرض پلیس ایستادند. در جریان تهاجم وحشیانه نیروهای سركوبگر حکومتی به شركت كنندگان این مراسم، عده ای مجروح و بیش از ١۵٠ نفر نیز دستگیر و روانه زندان شدند.
گرامی داشت روز جهانی کارگر در کردستان، در سه دهه گدشته، به اشکال مختلفی برگزار شده است. حتا بسیاری از فعالین کارگری کردستان، به دلیل سازمان دهی و برگزاری مراسم های اول ماه می، دستگیر و زندانی و اعدام شده اند.
یک حرکت مهم و تعیین کننده در سنت برگزاری مراسم مستقل و علنی اول ماه مه کارگران در شرایط سانسور و اختناق حکومت اسلامی، در ١١ اردیبهشت ١٣٨٣برابر با اول ماه می ٢٠٠٤ رخ داد. در این سال، کارگران سقز مراسم روز جهانی کارگر را به طور علنی و با برنامه¬ ای از پیش تعیین شده در میدان مرکزی شهر و در مقابل نیروهای انتظامی حکومت برگزار کردند، که با استقبال بی نظیر کارگران و مردم شهر روبرو شد. نیروهای سرکوبگر حکومت به تجمع اول کارگران و مردم مبارز سقز جمله کردند. در اين حمله ٤٠ تا ۵٠ نفر از کارگران و از جمله محمود صالحى، جلال حسينى، محمد عبدى پور، برهان ديوانگرد، محسن حکيمى، هادى تنومند و اسماعيل خودکام، دستگير می شوند. همه دستگیر شدگان غیر از هفت نفر آزاد می شوند. محمود صالحى، جلال حسينى، محمد عبدى پور، برهان ديوانگرد، محسن حکيمى، هادى تنومند و اسماعيل خودکام، به زندان سنندج انتقال داده می شوند. دستگيرشدگان اول ماه مه سقز که در دوران بازداشت خود ١٠ روز اعتصاب غذا کردند در تمام بازجويى ها، خود را از تمام اتهامات وارده مبرا دانستند، تمامى اتهامات را قاطعانه رد کردند.
با دستگیری این هفت تن از فعالین کارگری در مراسم اول ماه می سقز، و وقایع پس از آن، اهمیت این حرکت را چندین برابر کرد و موجی از حمایت کارگران در سایر شهرهای ایران و نیز نهادهای بین المللی و تشکل¬های کارگری در اروپا و آمریکا از کارگران زندانی و حق طبقه کارگر ایران از جمله در برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه را به دنبال آورد. در واقع مهم ترین تجربه و دستاورد مراسم اول ماه مه ٨٣ در شهر سقز، این بود که کارگران با اتحاد و همبستگی خود می ¬توانند مراسم مستقل خود را بر حاکمیت جهل و اختناق و ترور اسلامی تحمیل کنند.
منصور اسانلو، رییس اتحادیه کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه، با وجود این که سیاست رادیکال و مخالفی با حکومت اسلامی نداشته، اما صرفا به دلیل این که اقدام به برپایی تشکل کارگری و اعتصاب کرده بود هم چنان در زندان است و با وجود بیماری شدید چشمی و نیاز مبرم به مداوا، نه تنها اجازه مرخصی و معالجه به وی داده نمی شو، بلکه فراتر از آن، انواع توطئه ها و پرونده ها برای وی می سازند.
سی و یک سال است که حکومت اسلامی با تمام جناح هایش، به سرکوب و کشتار مردم و غارت ثروت های کشور مشغولند. این حکومت در سال های نخست حاکمیت اش و در دهه شصت ده ها هزار انسان را در زندان ها کشتند. جمال چراغ ویسی، روز کارگر سال ۱۳۶۲ تنها به دلیل سخنرانی در رابطه با این روز بازداشت و اعدام کردند. صدها تن از فعالین سیاسی اپوزیسیون را در در داخل و خارج کشور ترور کردند. در دهه هفتاد واقع ١٨ تیر را به وجود آوردند و ترورهای موسوم به «قتل های زنجیره ای» را راه انداختند که ده ها تن از نویسندگان و مخالفین را کشتند. هم اکنون ده ها تن از فعالین جنبش کارگری، جنبش زنان زنان، جنبش دانش جویی، فعالین اعتراضات معلمان، نویسنده، روزنامه نگار و هنرمند در زندان بسر می برند. قطعا در روز اول ماه می، یکی از شعارها نه تنها آزادی فعالین کارگری، بلکه آزادی همه زندانیان سیاسی است.
در سال گذشته، در جریان اعتراضات مردمی، هزاران نفر دستگیر و زندانی شدند؛ صدها نفر در خیابان ها و زندان ها توسط نیروهای امنیتی حکومت و شکنجه گران آن جان باختند. تعداد بی شماری از مردم حق طلب زخمی و معلول شدند. دست کم ده تن از جان باختگان اعتراضات سال گذشته، کارگر بودند که در سایت های اینترنتی اسامی آن ها اعلام شده است. اسامى کارگران جان باخته به این شرح است:
١. محمود رئيسى نجفى؛
٢. بهمن جنابى خوش، ١٩ ساله، كارگر لوله كش و تاسيسات لوازم برقى؛
٣. احمد نجاتى، ٢٢ ساله كه با ضربات باتون جان باخت؛
٤. سجاد قائد رحمتى، اهل درود لرستان؛
۵. حسين اختر زند، اهل اصفهان؛
٦. فرزاد جشنى ١٩ ساله، اهل ايلام؛
٧. ابوالفضل عبدللهى، برق كار كه بر اثر اصابت گلوله به سرش جان داد؛
٨. سعيد عباسى، ٢٨ ساله كه در اثر شليک گوله پاسداران جان خود را از دست داد؛
٩. ميثم عبادى، ١٧ ساله، كارگر فرش فروش، در فلكه صادقيه با اصابت گلوله به شكمش جان باخت و
١٠. عباس ديسناد، كارگر بازارى، ۴٨ ساله در اثر ضربات باتون بر سرش جان خود را از دست داد.
در قرن بیست و یکم، اکثریت عظیم مردم جهان، برده اقلیتی سرمایه دار هستند. آمار رسمی در جامعه متمدن و پیشرفته ای چون آمریکا، یعنی ثروتمندترین کشور دنیا، اعلام کرده است که یک درصد جمعیت آن کشور، نود درصد ثروت را در اختیار دارند. این یک درصد صاحب سرمایه های این کشور پهناور هستند. یک درصدی که دولت و همه ابزارهای قدرت را در دست دارد نه تنها مردم آمریکا را شدیدا استثمار می کند، بلکه در سطح جهانی نیز با شرکت های بزرگ خود بخشی از نیروی کار جهان را نیز مستقیما استثمار کرده و به این هم راضی نمی شود و در راستای منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی خود، کودتاهای نظامی و جنگ های خانمانسوز راه می اندازد.
وضعیت حاکم بر جامعه آمریکا، کمابیش در تمام دنیا و در بسیاری از کشورهای جهان فاجعه بار حاکم است. یونان، در قلب اروپا، در بحران عمیق سرمایه داری به سر می برد.
در ایران، که یکی از کشورهای ثروتمند منطقه به شمار می آید و بر روی دریایی از منابع طبیعی به ویژه نفت و گاز خوابیده است فاصله طبقاتی روزبروز عمیق تر گشته و رقم فقر و محرومان جامعه بیش تر و بیش تر می شود. اکنون اکثریت جامعه ایران، از یک سو در اثر سانسور و اختناق و سرکوب و از سوی دیگر، در اثر فقر و فلاکت اقتصادی فزاینده با ساترس و ترس دایمی زندگی سختی را می گذراند. سران و مقامات عالی رتبه حکومت اسلامی، در سه دهه حاکمیت خود، با غارت و چپاول اموال عمومی کشور و حتا دست درازی به سفره خالی کارگران، در ردیف بزرگ ترین ثروتمندان جهان قرار گرفته اند. حکومتیان و مقامات عالی رتبه حکومت و نزدیکان آن ها، آیت الله های ریز و درشت و آقازاده های آن ها، سران سپاه و بسیج و اطلاعات و لباس شخصی ها و غیره در دنیایی از ثروت و نعمت می لولند در حالی که طبق آمارهای رسمی خودشان، حدود ٨٠ درصد مردم ایران، زیر خط فقر زندگی می کنند. حداقل دست مزد در ایران، یک سوم خط فقر رسمی است. از عوارض این فقر فزاینده، رشد بی سابقه آسیب های اجتماعی در ایران است که اکنون به حد فاجعه بار و بحرانی رسیده است. اعتیاد، فحشا، خودکشی، افسردگی و غیره ناشی از این فقر و فلاکت اقتصادی در جامعه مان بی داد می کند. علاوه بر این ها، سرکوب های سیاسی در خیابان ها و تحقیر و توهین به زنان و جوانان، شکنجه و اعدام و کشتن زندانیان در زیر تجاوز جنسی و شکنجه در زندان های سراسر ایران، پایه های اصلی حکومت رعب و وحشت اسلامی را تشکیل می دهند. عامل اصلی این وضعیت و همه بدبختی ها و مصائب جامعه ما، یک اقلیت ناچیز سرمایه دار و حکومت جانی آن هاست!
زنان در ایران، به ویژه زنان کارگر علاوه بر تحمل سرکوب سیستماتیک در محل کار و جامعه و خانه، به مراتب شرایط دلخراش تری نسبت به همکاران مرد خود دارند. زنان خانه دار، در کنج خانه ها محبوس شده اند.
سه چهار میلیون از فرزندان خانواده های کارگری و فقیر به دلیل فقر از تحصیل باز مانده و اجبارا به کارهای سخت و خطرناک وادار شده اند.
در هر گوشه جامعه ایران نگاه کنیم نان آوران كوچكی را می بینیم كه به کارهای سخت مزدی مشغولند. سر چهارراه پرخطر گل فروشی، تمیز کردن شیشه ماشین ها، فال فروشی، آدامس و شرینی فروشی، واکس زنی و غیره در مقابل چشمان همه صورت می گیرد. اما هیچ مقام و مسئول دولتی را عذاب وجدان نمی کند؟! كارگاه های كم نور زيرزمينی، مغازه های كوچك صنعتی، واحدهای توليدی، کار خانگی، مزارع، دامداری ها، کوره پرخانه ها، کودکان ازدواج کرده و... صدها كودك را هم چون برده و نیروی کار ارزان و ساکت در خود جای داده اند، بی آن كه آینده نگران آن ها، حتا لحظه ای هم به دغدغه و مشغله سرمایه داران و حکومت آن ها تبدیل شود.
هزاران هزار كودك كار دیگر، صبح تا شب به زباله گردی، تكدی گری در سر چهارراه ها به چشم می آيند و عده ای هم پنهان و آرام به عنوان قربانیان جنسی، حمل كننده مواد مخدر و... تلف می شوند.
براساس گزارشات مسئولین کانون های حمایتی کودکان و نوجوانان و مشاهدات روستاهای تبريز، بالاترين آمار مربوط به كودكان كار در قالی باف خانه ها و يا كارگاه ها را دارند كه بهترين قالی ها را با ارزان ترين قيمت می بافند. چرا كه گره های در هم تنيده شده توسط انگشتان ريز كودكان به خوبي بافته می شود. سختی كار كودك در روستاهای زابل، زاهدان، سيستان و بلوچستان، بسيار چشم گير است و اين مساله بيش تر شامل دختران كار است كه عمدتا در معرض انواع آسيب های جسمی، جنسی، روحی و عاطفی قرار دارند.
حکومت اسلامی ایران، شرایطی را در جامعه ایران به وجود آورده است که این کشور، بهشت سرمایه داران و نیروی کار ارزان محسوب می شود.
این حکومت، صنایع و کارخانه های کشور را به نابودی کشانده و کارگران شاغل و خانواده آن ها را نیز در ترس دایمی ناشی از بی کاران شدن قرار داده است. در حالی که میلیون ها انسان در سراسر کشور، بی کار هستند.
برای نمونه، خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی در قزوین، گزارش داده است: قرارداد بيش از بيست هزار كارگر استان قزوين كه در اسفند ماه سال گذشته به اتمام رسيده بود تمديد نشده و عملا اين تعداد به بی كاران استان قزوين افزوده شده است. احمدی، ریيس كانون شوراهای كار استان قزوين، در جمع خبرنگاران در محل اين كانون در شهر صنعتی البرز با بيان اين گفت، يكی از معضلات بخش كارگری ركود فعاليت واحدهای توليدی است و بيش از ۵٠ درصد واحدهای توليدی استان قزوين كم تر از نصف ظرفيت خود توليد دارند و همه امكانات جهت توليد فراهم است اما به دلايل اقتصادي واحدهای توليدی قادر به استفاده از تمام ظرفيت خود نيسند.
احمدی، افزود: كارخانه چينی البرز بيش از ١٢ ميليارد تومان تسهيلات كارگری تاكنون گرفته و بدهی اين واحد به بانك ها هم اكنون به ١٨ ميليارد تومان افزايش يافته و اخيرا هم انحلال خود را اعلام كرده است و با وجود اين همه تسهيلات واحد توليدی را به تعطيلی كشانده است.
عليرضا محجوب، نماينده مجلس ارتجاع و دبير خانه کارگر که قبل از تصويب طرح هدفمند شدن يارانه ها به دولت در خصوص وخيم تر شدن وضعيت معيشتی کارگران هشدار داده بود، می گويد: افزايش ۷۰ درصدی اخراج کارگران در نيمه اول سال ۸۹ به دليل ناتوانی کارفرمايان از پرداخت حقوق به کارگران به خاطر ترس از اجرای طرح هدفمند شدن يارانه ها است.
محجوب، خبر اخراج ۲۰۰ هزار نفر در سال گذشته را تاييد کرد و افزود: اجرای طرح هدفمند کردن يارانه ها رکود را تشديد و وضعيت معيشتی کارگران را بدتر خواهد کرد.
در دنیایی که در آن کودک به جای درس و تفریح به کارهای سخت و خطرناک مزدی وادار می شود و انسان و انسانیت زیر پای سرمایه داران و حکومت های آن ها در سراسر جهان له می شود. دنیایی که یک مشت اقلیت با اتکا به دولت و ارگان های سرکوب آن، اکثریت مردم را استثمار می کنند و هدف شان جز کسب سود بیش تر چیز دیگری نیست، دنیای وارونه ای است که باید آن را سرنگون کرد و دنیایی آزاد و برابر و شایسته انسان برپا کرد.
سرمایه داری، علاوه بر کشیدن شیره جان کارگران، حتا قربانیان زیادی از طبقه کارگر می گیرد. بنا به گزارش سازمان جهانی کار، روزانه حدود ٦ هزار و ٣٠٠ کارگر در اثر بیماری و صدمات ناشی از کار جان خود را از دست می دهند.
بر اساس همین گزارش که به مناسبت ٢٨ آوریل روز جهانی همدردی با آسیب دیدگان حوادث ناشی از کار منتشره شده است تعداد حوداث شغلی طی یک سال به٣٣٧ میلیون مورد می رسد که اکثر آن ها به معلولیت و غیبت ناگزیر کارگران از کار منجر می گردد.
روز جهانی کارگر، روزی کارگران و همه محرومان و ستم کشان و آزادی خواهان است. مسلما برای رسیدن به آزادی باید همه عاملان آن و به ویژه استثمار و فقر را برانداخت و از سرمایه داران و حکومت آن ها خلع ید کرد. و هم از نظر سیاسی و هم به لحاظ اقتصادی باید از حاکمیت کنار زده شود.
اين روز براى نخستين بار در سال ۱۹۸۵ ميلادى از سوى كنگره كار كانادا گرامى داشته شد و از آن پس؛ مراسمى به اين مناسبت در سراسر جهان برگزار مى شود.
در ایران نیز ۱۰ تشكل كارگرى، با انتشار بيانيه اى به مناسبت اين روز، از نبود ايمنى در محيط هاى كار و حوادث ناشى از كار انتقاد كردند. به گفته اين تشكل هاى كارگرى، افزايش حوادث در سال هاى گذشته نشان مى دهد كه حفاظت از جان كارگران، پاسخ گويى به مطالبات عادلانه آنان و بهبود شرايط كار، در دستور كار سيستم مديريتى موجود قرار ندارد.
در مورد آمار حوادث شغلى در ایران، آمارهای واقعی داده نمی شود و آمارهايى كه سازمان تامين اجتماعى منتشر مى كند شامل مواردى است كه زير پوشش خدمات اجتماعى يا بيمه اجتماعى قرار دارند. در حالی که میلیون ها کارگر خارج از شمول قانون کار قرار دارند و وقایعی که مثلا در کارگاه های زیر ده نفر کارگر اتفاق می افتد هیچ جا ثبت نمی شود. بر این اساس، حتا در آمارهاى دولتى نیز اقرار می شود كه مسئول ۸۰ تا ۹۰ درصد از حوادث كار، كارفرمايان و عدم نظارت دولتى است.
تحمل این وضعیت فلاکت بار و غیرانسانی که حکومت اسلامی به بار آورده است شایسته هیچ انسانی نیست. بر این اساس باید روز جهانی کارگر امسال را به روز محاکمه سرمایه داران و حکومت آن ها و به روزی که برانداختن آن و نابودی ماشین دولتی، به مهم ترین مساله و مشغله سیاسی طبقه کارگر و همه نیروهای مدافع آن تبدیل می شود. تحولات بنیادی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه، با مخدوش کردن مرزهای طبقاتی و توهم آفریدن برای جناح اصلاح طلبان حکومت و حامیان راست و لیبرال و رفرمیست آن ها در داخل و خارج کشور، امکان پذیر نیست، بلکه امر مستقیم کارگران و مردم آزاده است که برای جامعه کنونی ایران، آلترناتیو انسانی تری دارند. آلترناتیوی که اگر تحقق پیدا کند، احترام به حرمت و موجودیت و حقوق فردی و اجتماعی انسان ها بالاتر از هر منفعت و مصلحت حکومت است. آلترناتیوی که سرانجام مالکیت خصوصی و کار مزدی را از بین می برد و دنیای برابری هم همه انسان ها بدون در نظر گرفتن جنسیت، ملیت و باورهای سیاسی و مذهبی، به ارمغان می آورد. دعوای کنونی حکومتیان و حامیان داخلی و بین المللی آن ها، دعوایی بر سر تقسیم قدرت و ثروت در چهارچوب همین حکومت جانی است. در حالی که دعوای طبقه کارگر با سیستم سرمایه داری و کلیه جناح های حکومت اسلامی و هم چنین گرایشات راست و لیبرال و رفرمیست و فرصت طلب است. این آلترناتیو، برقراری سوسیالیسم، یعنی رهایی نه تنها طبقه کارگر، بلکه کل جامعه است.
امسال در حالی به استقبال روز جهانی کارگر می رویم که اکثرت مردم جامعه ما، در یک سال گذشته به خیابان ها ریختند و با صدای بلند فریاد زدند: حکومت اسلامی را نمی خواهیم. دیگر جهل و جنایت بس است! در چنین موقعیتی، روز اول ماه مه، روز راه پیمایی اکثریت مردم ایران بر علیه حکومت اسلامی است. مردم آگاهی که می دانند هر درجه ای از خواست ها و مطالبات کارگران به سرمایه داران و حکومت آن ها تحمیل شود به همان درجه فضای سیاسی در جامعه نفع برای برداشتن گام های محکم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مساعدتر می گردد و به نفع کل جامعه است. یعنی رهایی کارگران، رهایی کل جامعه از هرگونه نابرابری، تبعیض، ستم و استثمار است به همین خاطر، منافع کارگران ایران با منافع اکثریت مردم این کشور و حتا مردم جهان، ارتباط دارد.
کارگران، مردم محروم و آزادی خواه در این روز، دست به نمایش قدرت طبقاتی می زنند و علیه سرمایه داران و حکومت آن ها سخن می گویند. طبقه کارگر در این روز، با شعار آزادی، برابری، رفاه، عدالت اجتماعی و هم چنین شعارهایی چون برابری زن و مرد در همه شئونات اجتماعی، لغو کار کودکان، به رسمیت شناختن آزادی بیان و قلم و اندیشه و تشکل، آزادی همه زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و تشکل های دمکراتیک، آزادی زبان و دیگر حقوق «ملیت های» تحت ستم، جدایی کامل دین از دولت و آموزش و پرورش و دستگاه قضایی، پرداخت یک جای دست مزدها معوقه، تعیین سطح دست مزدها متناسب با تورم و گرانی واقعی، برقراری بیمه های اجتماعی مکفی به ویژه بیمه بی کاری برای همه بی کاران کشور، لغو کارهای موقت و استخدام دایمی همه مزدبگیران و...
شکی نیست که مراسم های اول ماه مه امسال، آماده تر از سال های گذشته است بنابراین، دور از انتظار نیست که این روز و رویدادها و وقایع پس از آن، به یک نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران منجر شود.
حکومت اسلامی، در حال حاضر منفورتر و ضعیف تر از گذشته است. اکنون نه تنها اختلاف و کمشکش بین جناح غالب و جناح مغلوب آن، بلکه بین خود اصولگرایان و طرفداران خامنه ای و دولت نیز در حال گسترش است. این حکومت در بحران سیاسی و اقتصادی فرو رفته و روزبروز بر باتلاقی که خودش درست کرده است در حال غرق شدن است. حتا برخی مقامات و ارگان های حکومتی نیز با نگرانی پیش بینی کرده اند که در سال جاری، با اجرای حذف یارانه ها و آزاد سازی قیمت حامل های انرژی، میزان تورم به طور بی سابقه افزایش خواهد یافت. بانک مرکزی، میزان افزایس نرخ تورم را حداقل ۳۰ درصد و مرکز پژوهش های مجلس حکومت، میزان تورم را تا۵۰ در صد ارزیابی می کنند.
وضعيت صنعت كشور در طی سال های اخیر در كنار وضعيت كارگران صنعتی به خوبی نشان می دهد كه كارگران صنعتی با چه دشواری ها و نرگاین هایی دست و پنجه نرم می کنند. به طوری كه بررسی توليد ٤٠ درصدی كارخانه های صنعتی در سال گذشته و بی كاری كارگران كارخانه های مختلف کشور به دنبال موج بحران اقتصادی جهانی سبب شد تا وضعيت اشتغال كارگران صنعتی با دشواری های متعددی مواجه شود.
اين در حالی است كه مقامات حکومتی از رهبر تا رییس جمهوری و وزرا و مسئولین با وجود ركود حاكم بر صنعت و اقتصاد كشور، همواره بر افزايش رشد بخش صنعت كشور تاكيد كرده اند و حتا بارها با بازی با آمارهای من درآوردی و غیرواقعی، وضعيت صنعت كشور را در شرايط مناسبی ارزيابي كرده اند تا تولیدکنندگان و شهروندان با خيال آسوده در فقر و بی کاری بسوزند و بسازند.
در حالی که کارشناسان، ادامه روند نامطلوب فعالیت های صنعت و معدن از سال های گذشته تاکنون و در اثر واردات فزاینده کالا به کشور می دانند به طوری که نمونه مشهود بحران موجود در این بخش را می توان در استمهال یک ساله بدهی ٦٧٠٠ واحد تولیدی مشاهده کرد که این حجم بدهی بالغ بر ٢۵ هزار میلیارد ریال برآورد شده است، حال آن که بانک مرکزی نیز اعلام میکند رقم مطالبات معوق بانکی به ٤٠٠ هزار میلیارد ریال رسیده بود از طرفی این تعداد از واحدهای تولیدی که با استمهال بدهی آن ها موافقت شده تنها بخشی از صنایع بحران زده کشور به شمار می روند و کارگروه حمایت از تولید هم چنان در جستجوی راه حل دیگری برای رسیدگی به چالش های دیگر واحدهای تولیدی است.
بنابر اظهارات سرمایه داران بخش خصوصی طی سال های اخیر، بسیاری از واحدهای تولیدی کشور از ادامه فعالیت بازمانده اند که در این ارتباط رییس اتاق بازرگانی، از توقف کامل تولید در ۵٠ درصد از واحدهای تولیدی کشور خبر داده بود. حتا بسیاری از تولیدکنندگان داخلی می گویند تنها ٣٠ تا ٤٠ درصد از ظرفیت های تولیدی آن ها فعال است و به دلیل وجود مشکلاتی مانند کمبود شدید نقدینگی، مطالبات معوق بانکی، رشد هزینه های تولید و عدم رقابت پذیری تولیدات داخلی در مقایسه با کالاهای مشابه خارجی امکان ادامه فعالیت برای آن ها وجود ندارد. در چنین شرایطی، مقامات و مسئولین حکومتی روز روشن یک مشت دروغ تحویل مردم می دهند و ثروت های جامعه را به غارت می برند.
بی شک در چنین شرایط موجود و حساس کشور، امر تشکل یابی و اتحاد و همبستگی کارگران و مردم محروم و هم چنین جنبش های اجتماعی و نبرد بی وقفه علیه حکومت اسلامی، از اولویت ویژه برخوردار است.
مبارزه متشکل و هدفمند و آگاهانه نقش موثر و تعیینکننده ای در رشد و گسترش و تداوم اعتصابات کارگری و سراسری شدن آن ایفا می کند و عامل تعیین کننده ای در تقویت و گسترش جنبش اعتراض مردم بر علیه حکومت اسلامی است.
مسلم است که نباید طبقه کارگر ایران، فرصت های تاریخی را از دست بدهد بنابراین، تا دیر نشده باید به سرعت نیروهای این طبقه خود را متحد و متشکل سازند تا بتوانند با استراتژی سوسیالیستی خود، وضع موجود را به نفع خود و کل جامعه تغییر دهند.
اما تا آن جا که به برگزاری مراسم روز اول ماه می مربوط است، می توان پیش بینی کرد كه فعالین کارگری سراسر کشور، به ویژه كارگران كمونیست، با اتکا به تجارب مبارزاتی تاكنونی خود و هم طبقه ای هایشان در جهان و هم چنین با اتكاء به تشكل های کارگری موجود، تدارک برگزاری مراسم و آكسیون های قدرتمند و با شكوهی دیده باشند و با آمادگی بیش تری به میدان آیند و اول ماه مه امسال را هر چه با شكوه تر برگزار كنند!
نبرد بى وقفه و بی امان کارگران، در روز اول ماه مه به اوج خود می رسد و نمايش قدرت عظيم طبقاتی و اتحاد و همبستگی كارگران و مردم محروم و آزادی خواه را در سطح جهانی به نمایش می گذارد. این روز تجلی همبستگی کارگران جهان، مستقل از جنسیت، مذهب، نژاد، نوع کار و... علیه ستم و استثمار سرمایه¬داری است. اتحاد و همبستگی با شکوهی كه نویدبخش رهایی انسان از قید و بند سرمایه و کار مزدی است. اول ماه مه، پرچم مبارزه اى جهانى است که کل جامعه بشری را به برپايى دنيايى بهتر فرامی خواند. دنيايى كه با درهم كوبيدن سیستم سرمايه دارى، نظام نوينى بر پايه آزادى و برابرى بنا می نهد. نظامى كه در آن، تبعیض و نابرابری جایی ندارد و هیچ انسانی انسان دیگر را استثمار نمی کند.
بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu
دهم اردیبهشت ١٣٨٩ - سی ام آوریل ٢٠١٠
منبع: سايت ديدگاه