خانه کارگر که حکومت اسلامی با هدف کنترل پلیسی کارگران ایران، تشکیل داده است یکی از سیاستهای دایمیاش دفاع از سیاستهای ارتجاعی حکومت، از جمله نژادپرستی و خارجیستیزی آن است تا از این طریق ایت توهم در جامعه به وجود آورند که گویا عامل بیکاری حدود ده میلیونی در جامعه ایران نه حکومت اسلامی و سرمایهداران، بلکه پناهندگان و مهاجرین به ویژه کارگران افغانی است. کارگرانی که در ساختن جامعه ایران، رنجهای زیادی را متحمل شدهاند و بخشی از طبقه کارگر ایران هستند! از اینرو، باید با صدای بلند فریاد زد: «خانه کارگریها حیا کنید کارگران افغانی را رها کنید!»
روز اول ماه مه برابر با یازدهم اردیبهشت در ایران، با گذشت حدود دو قرن از شکلگیری آن، همچنان روزی است که به کارگران در سراسر دنیا این فرصت را میدهد تا بار دیگر مطالبات و خواستههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را در غالب برپایی تظاهرات و راهپیمایی مطالبه کنند.
در سالهای ١٨٨٠ و بعد از آن اعتصابهای عمومی كارگری در كشورهای پيشرفته صنعتی مانند آمريكا، فرانسه، آلمان، ژاپن، روسيه و ... ادامه پیدا کردند. خواست مشترك كليه اعتصابها، كاهش ساعت كار بدون كاهش دستمزد بوده است. در سال ١٨٨۴، فدراسيون سنديكای صنعتی و تجارتی كه بعدها به فدراسيون آمريكايی كار تغيير نام داد در كنگره خود، تصميم گرفت تا برای دست يافتن به هشت ساعت کار در روز،اول ماه مه ١٨٨٦ دست به اعتراض عمومی به صورت متشكل زده شود. بسیاری از كارگران و سازمانهای کارگر سوسیالیستی به اين جنبش پيوستند. ١٨ ماه فرصت داشتند تداركات لازم را برای اعتراض عمومی فراهم كنند. اول ماه مه ١٨٨٦(١١ اردیبهشت)، فقط در آمريكا بيش از پنج هزار اعتصاب متشكل از صدها هزار كارگر آغاز شد. همان روز اول پليس ميلواكی ٩ نفر از كارگران را كشت. روز سوم در شيكاگو ٦ نفر را به قتل رساند. روز چهارم در پايان تظاهرات پليس اقدام به كشتار كارگران كرد. در توطئه از پيش طراحیشدهای «که بعدها اسناد به دست آمد كه در محافل مهم دولتی و طراحان سركوب كارگران اين توطئه را برای بهانه قراردادن و استفاده تبليغات جهت توجيه خشونت بیپايان خود طرح و اجرا نمودند.»؛ بمبی توسط پليس مخفی منفجر و ٩ نفر پليس كشته شدند. در نتيجه به بهانه كشتهشدن پليسها سركوب گستردهای در سرتاسر آمريكا راه افتاد. دولت به دستگيری كليه فعالان جنبش كارگری پرداخت. سازمانهای کارگری و سوسياليستی، مورد تهاجم واقع شدند. تعداد بیشماری دستگير و بسياری اعدام شدند.
پس از اين واقعه، كارگران به اين نتيجه رسيدند كه ديگر نمیتوان به همكاری كارگران و بورژوازی كه در گذشته برای شكست دادن فئوداليسم شکل گرفته بود ادامه دهند. به همين دليل در كنگره پاريس كه موسس انترناسيونال دوم بود و در سال ١٨٨٩ تشكيل گرديده بود. به مناسبت گرامیداشت قيام اول ماه مه ١٨٨٦، اين روز را روز همبستگی بينالمللی كرگران، روز جهانی كارگر، اعلام كرد. بعد از آن با تمام مخالفتهای حکومتها و سرمايهداران در تمام جهان، اين روز را سوسیالیستها و کمونیستها، به خصوص كارگران دست به راهپیمایی میزنند و جشن میگيرند. به عبارت دیگر، در این روز کارگران جهان، قدرت طبقاتی خود را در مقابل طبقه سرمایهداران و حکومتهای آنها، به نمایش میگذارند.
در ایران نیز همچون دیگر کشور ها، کارگران روز اول ماه مه خود برگزار میکنند اما تجمعات این روز کارگران هم در دو حکومت پهلوی و هم حکومت اسلامی یا مخفیانه برگزار شدهاند و یا اگر علنی برگزار کردهاند با تهاجم وحشیانه پلیس این حکومتهای قرار گرفتهاند. تا سال ١٣٨٦، ارگانهای رسمی حکومتی مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، امکان راهپیمایی و تجمع داشتند اما از آن سال تاکنون، وزارت کشور حکومت اسلامی حتی از صدور مجوز برای راهپیمایی خانه کارگریها نیز خودداری کرده است. از آن پس این مراسمهای خانه کارگر، همواره در فضایی سرپوشیده برگزار شده است. با این وجود، جمعهای کارگری مستقل نیز تلاش کردهاند اداره این راهپیماییها و تجمعات از دست خانه کارگر خارج کنند و به نفع کل طبقه کارگر شعارها و مطالبات خود را به گوش جامعه برسانند.
امسال، روز جهانی کارگر در ایران در شرایطی برگزار شد که وحشیگری حکومت اسلامی در همه عرصههای سرکوب و تهدید، زندان و شکنجه، به ویژه اعدام به اوج خود رسیده و تعیین دستمزد ۴٨٧ هزار تومانی از سوی شورای عالی کار، در شرایطی که کشور با تورم افسارگیخته مواجه است، خشم کارگران و همه مزدبگیران را در پی داشته است.
نیروهای امنیتی و سرکوبگر حکومت اسلامی، طی روزهای منتهی به روز جهانی کارگر و برای پیشگیری از تجمعات اعتراضی در اول ماه مه روند بازداشت فعالين كارگری و اجتماعی سرعت بيشتری دادند. محمود صالحی، پدرام نصرالهی، سيدعلی حسينی در سقز، حامد احمدی، رضا امجدی، خالد حسينی در سنندج و جعفر عظيمزاده كه پس از ۵ ساعت بازداشت آزاد شد، ابراهيم مددی، داود رضوی و از كانون نويسندگان ایران نیز بکتاش آبتین عضو هيات دبيران این کانون را در تهران بازداشت کردند و منزل رضا خندان مهابادی عضو هیئت دبيران كانون نویسندگان را نیز مورد تفتیش و بررسی قرار دادند و به دادگاه احضار کردند.
تشکلهای کارگری مستقل در ایران اجازه فعالیت ندارند و با فعالان آنها برخورد قضایی و امنیتی میشود.
همزمان با روز اول ماه مه، سازمان دیدهبان حقوق بشر نیز با انتشار بیانیه ای حکومت اسلامی ایران را به نقض همه جانبه حقوق کارگران در این کشور متهم کرده است. در بخشی از این بیانیه آمده است که در ایران تشکیل اتحادیه کارگری مستقل ممنوع است و دهها تن از فعالان کارگری تنها به جرم تلاش برای برخورداری از «حق تشکل»، زندانی شدهاند.
بدین ترتیب، حكومت سرمايهداری اسلامی ايران، با بازداشتهای گسترده رهبران و فعالین كارگری و فعالين اجتماعی و فرهنگی، تلاش کرد كه مانع رشد و گسترش اعتراضات كارگری و اجتماعی، به ویژه مراسم اول مهم مه شود و آن را سرکوب و مهار كند.
مدیریت و حراست شرکت واحد و پلیس امنیت عمومی با حضور بسیار گسترده در پایانه آزادی محل برگزاری جشن اول ماه مه کارگران شرکت واحد مانع از برگزاری مراسم این روز در ساعت مقرر شدند.
این مراسم قرار بود ساعت ١٣ روز چهارشنبه نه اردیبهشت ماه برگزار شود اما با بازداشت سهشنبه شب ابراهیم مددی و داود رضوی و حضور گسترده پلیس امنیت با لباس شخصی از صبح چهارشنبه در پایانه آزادی و خیابانهای اطراف و تماس تلفنی پلیس با اعضاء سندیکا و تهدید آنان، مراسم در ساعت ١٧ همان روز پس از این که پلیس محل را ترک نمود برگزار شد. و کارگران با راهپیمایی در پایانه آزادی و فریاد شعار کارگر کارگر اتحاد اتحاد، کارگر زندانی آزاد باید گردد، زنده باد سندیکا همراه با پخش شیرینی بین همکاران و مردم این روز بزرگ را گرامی داشتند.
سندیکا بازداشت اعضاء و جلوگیری از برگزاری جشن روز کارگر را شدیدا محکوم کرد و خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط ابراهیم مددی ریس و داود رضوی عضو هیات مدیره سندیکا شد.
در چنین شرایطی، به گزارش خبرگزاری کار ایران، امسال نیز با توافق شفاهی مسئولان، خانه کارگر، راهپیمایی خود را در تهران برگزارکرد.
این خبرگزاری حکومتی، همزمان افزوده است که نیروهای انتظامی تلاش کردند مانع از پیوستن گروههای کارگری به یکدیگر برای تشکیل تجمعی بزرگ شود.
ایلنا نوشته است: «در ساعت ١٠ و ١٩ دقیقه صبح امروز خبرنگار ایلنا در مقابل خانه کارگر از حضور پنج هزار نفر در خیابان ابوریحان خبر داد. در آن زمان کارگران شهرهای اطراف پایتخت در گروههای پراکندهای در حال پیوستن به آنان بودند.»
در پایان این راهپیمایی خانه کارگر، قطعنامهای خوانده شد که در یکی از بندهای آن درخواست شده بود: «از کارگر ایرانی در برابر کارگر خارجی به شدت حمایت شود.»
اعضای خانه کارگر که نه تنها ربطی به کارگران ایران ندارند، بلکه بخشی از بدنه حاکمیت هستند و سیاستهای ضدکارگری را مانند نیروهای سرکوبگر بسیج و سپاه و حزب الله دنبال میکنند امسال در جهانی کارگر، از جمله با شعارهای فاشیستی مانند «کارفرما حیا کن افغانی را اخراج کن» به خیابانها آمده بودند و همچنین از ربیعی وزیر کار دولت شیخ حسن روحانی که از کادرهای امنیتی و شکنجهگر با سابقه حکومت اسلامی و از بنیانگذاران روسای خانه کارگر است دفاع میکردند.
روز اول ماه مه، روز جهانی کارگر، همانطور که از نامش پیداست روز جهانی کارگران علیه سرمایهداران و حکومتهای آنهاست. در این روز، کارگران مطالبات و خواستهای خود مطرح میکنند و علیه کار مزدی و استثمار سرمایهداران و دولتهای سرمایهداری سخن میگویند و قطعنامه خود را به تصویب میرسانند تا در طول سال برای تحقق بندهای قطعنامه خود مبارزه کنند. در این میان ارگانها و احزاب و حکومتهای راسیستی و فاشیستی و خارجیستیز مانند حکومت سرمایهداری و تبهکار اسلامی ایران خانه کارگر و شوراهای اسلامی ضدکارگر خود را وار صحنه می کنند تا اهداف و سیاستهای ارتجاعی و خرافی و ستمگری خود را تبلیغ و ترویج کنند.
از سوی دیگر، خانه کارگر تلاش میکرد تا صف تظاهرات کارگران را به محل نماز جمعه هدایت کند بر اساس گزارشات حدود سه هزار کارگر در خیابان فلسطین باقی مانندند و شعارهای خود مانند «کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد» علیه حکومت و سرمایه داران سر دادند.
علیرضا محجوب، نماینده مجلس و دبیر کل خانه کارگر، چند روز پیش ریاکارانه مدعی شده بود که «اشتغال اتباع خارجی در کارهای ساختمانی مهمترین عامل تهدید معیشت کارگران ساختمانی است و این قشر ضعیف جامعه را به نان شب محتاج کرده است.»
اوضاع اقتصادی ایران و بیکاری ربطی به کارگران افغان ندارد بلکه دقیقا برعکس، این وضعیت فلاکتبار محصول و نتیجه سیاستهای اقتصادی حاکمیت فاسد و تبهکار و غارتگر است.
محجوب و دیگر نمایندگان مجلس، همواره سیاستهای ضدکارگری را تصویب می کنند و سزردسته دزدها و غارتگران و رانت خواران حکومت هستند به طوری که محبوب یکی از ١٧٠ نمایندهای است که از سازمان تامین اجتماعی که مربوط به کارگران است در دوره ریاست مرتضوی رشوه گرفته است. به عبارت دیگر، محجوب و خانه ضدکارگرشان و کلیه دارودستههای حکومتشان، عامل اصلی فقر و تورم و گرانی و بیکاری اکثریت شهروندان جامعه ایران هستند نه کارگران افغانی.
از جمله کارگران ساختمانی در ایران، به دلیل فصلی بودن ساخت و ساز و ناکافی بودن امکانات ایمنی، همواره با ناامنی شغلی و خطر جانی مواجهند. همچنین حوادث در صنعت ساختمان بالا است، به ترتیبی که نیمی از حوادث مرگبار کار مربوط به کارگران ساختمانی است. با این وجود این کارگران وضعیت بیمه مناسبی ندارند.
در هر صورت اکنون تشکلهای مستقل کارگری و نهادهای مستقل آزادیخواه و برابریطلب، نه تنها باید مبارزه خود را بر علیه فقر و گرانی و بیکاری گسترش دهند، بلکه در عین حال با تمام قدرت از کارگران افغانی دفاع کنند و خواهان آزادی هرچه سریعتر و بیقید و شرط کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی و اجتماعی و... شوند.
نهایتا کارگران ایران و افکار عمومی آگاه جامعه ایران، در روز جهانی کارگر امسال نیز یکبار دیگر شعارهای نفرتانگیز و چندشآور سیاستهای فاشیستی و ارتجاعی حکومت اسلامی و خانه کارگرشان را شنیدند. این اقدام خانه کارگر، همچنین این واقعیت را نشان داد که کلیه جناحها و دارودستههایتبهکار و آدمکش حکومت اسلامی، ضدانسان و ضد آزادی و برابری هستند از اینرو، طبیعیست که این حکومت جانی، دیر یا زود با قدرت و مبارزه متحدانه و هدفمند جنبشهای اجتماعی-سیاسی ایران و در پیشاپیش همه طبقه کارگر آگاه، سرنگون گردد و به سانسور و سرکوب، فقر و فلاکت، جهل و جنایت در جامعهمان خاتمه داده شود!
بهرام رحمانی
یکشنبه سیزدهم اردیبهشت ١٣٩۴ - سوم مه ٢٠١۵
bahram.rehmani@gms