اول ماه مه روز جهانی کارگر در راه است. در این روز به پهنای همه جهان، طبقه کارگر در برابر بورژوازی صف آرایی می کند. کار و سرمایه از هر زمانی دیگر، بیشتر صف طبقاتی خود را در خیابان ها و میادین شهرها به نمایش می گذارند. در این روز نژاد، مذهب، ملیت، زبان، پرچم و جنسیت به کناری نهاده می شوند. صف انسانیت تحت پرچم های سرخ و با شعار وحدت آفرین "کارگران جهان متحد شوید" رژه می روند. در این روز طبقه کارگر جهانی خواست ها و مطالبات عمومی از جمله ضدیت با نظام ضد انسانی سرمایه داری، ایجاد جامعه سوسیالیستی، ضدیت با جنگ و کشتار روزانه انسان ها، ضدیت با کار کودکان و کودک آزاری، ضدیت با تبعیض جنسی و نژادی و ملی، طرح مطالبات صنفی، طبقاتی و نظایر آن را در اجتماعات خود فریاد می زند و در قطعنامه های خویش مدون می سازد. در مقابل این صف سرشار از انسانیت و برابری طلبی، بورژوازی نیز با قوانین و نهادهای اجرایی و قضایی، با پلیس و دستگاه های سرکوبگر و امنیتی خود در برابر کارگران صف آرایی می کند.
امروز از هر زمانی ديگر، بیشتر بورژوازی جامعه بشری را به سوی پرتگاه سوق داده و می دهد. "اوباما" رئیس جمهور امپراطوری ایالات متحد آمریکا صریح و بی پرده به بهانه خلع سلاح هسته ای از به کارگیری سلاح اتمی علیه کشورهای "یاغی" صحبت به میان می آورد. استفاده اسرائیل از بمب فسفری علیه مردم بیدفاع و به ویژه زنان و کودکان نوار غزه به عنوان حق مشروع این رژیم در دفاع از خود به حساب می آید. جهنمی که امروز از برکت "نظم نوین" امپراطوری آمریکا در عراق، افغانستان، پاکستان، فلسطین و بسیاری از جاهای دیگر بر پا شده است، روزانه آتش و دود آن را از رهگذر قربانی شدن صدها انسان بیگناه و زجر کشیده در صفحه تلویزیون ها مشاهده می کنیم.
تعرض به آخرین دستاوردهای بشری و به ویژه طبقه کارگر در ابعاد جهانی در جریان است. افزایش ساعت کار، افزایش سن بازنشستگی، اخراج روزانه کارگران از کار دائم و تبدیل قرارداد رسمی به قرارداد موقت، استفاده بیشتر از نیروی کار کودکان کارگر با دستمزد کمتر و بسیار نازل، گستردگی دامنه پدیده کودکان خیابانی، کاهش خدمات دولتی و کاستن از امکانات رفاهی و درمانی مردم، تشدید بی سابقه فرایند آلودگی و تخریب زیست محیطی و افزایش خطرات جدی علیه محیط زیست و کل بشریت و نظایر آن، چهره کنونی نظام سرمایه داری و لیبرالیسم چند دهه اخیر را بوضوح به نمایش می گذارد. امروز عملا جهان در مقابل آن تصویر انسانی و ژرف اندیشانه روزا لوکزامبورگ قرار گرفته است که نوشت " سوسیالیسم یا بربریت". بربریت کنونی نظام سرمایه داری را اکثریت قریب به اتفاق انسان های این کره خاکی، روزانه با گوشت و پوست و استخوان و در پراتیک و تجربه عملی می آزمایند. اما سوسیالیسم کارگران، سوسیالیسمی که مارکس از آن یاد می کند که همانا عبارت از قدرت سازمان یافته طبقه کارگر آگاه برای اداره اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه می باشد و فاز اول راهیابی به جامعه کمونیستی و محو طبقات است، هنوز خود را به نمایش نگذاشته است و البته بشریت امروز از هر زمانی بیشتر به آن نیاز دارد.
آنچه به نام سوسیالیسم از سال ١٩٢٠ میلادی در شوروی سابق و اقمارش به جهان عرضه شد، نه همسو با سوسیالیسم مارکس، بلکه کاملا در ضدیت با آن بود. تجربه تلخی که طبقه کارگر جهانی تاکنون نیز زیان و مشقات آن را با بهایی سنگین و گزاف کماکان پس می دهد. اکنون و به ویژه چپ های سابقا "سوسیالیست" و تازه لیبرال شده، از هر کسی ديگر بیشتر به بلندگوی تبلیغات لیبرالی علیه کمونیسم و طبقه کارگر تبدیل شده و بیشتر از هر کسی ديگر اندر باب محاسن "دمکرسی لیبرال " قلم فرسایی کرده، فریاد می زنند و از گفتن سترون بودن کمونیسم و حکومت کارگری نيز خسته نمی شوند.
در اروپا و آمریکا اینان به آستان بوسی بوش و بلر در آمدند و عملا هیزم بیار معرکه و جنگ خلیج و افغانستان شدند. در ایران در دوره ریاست جمهوری خاتمی از شوق "گفتگوی تمدنها" سر از پا نمی شناختند و یک شبه هر آنچه سال ها بافته بودند، پنبه کردند. امروز اینان به دست بوسی "جریان سبز" در آمده و بعد از ناامیدی از سیاست های آمریکا در راستای تغییر رژیم در ایران، امید واهی خود را به بادبان کشتی غرق شده سبزها و آیت الله های ناراضی "حوزه های علمیه" گره زده و شال سبز بر دست و پیشانی بسته اند.
روز جهانی کارگر، امکان مناسبی برای کارگران و به ویژه فعالین کمونیست و سوسیالیست کارگری است که شرایط کنونی و متحول امروزین را چه در ابعاد جهانی و چه ایرانی آن دریابند و از تجربیات گذشته بیاموزند، با اشراف بر گذشته و با اتحاد و آگاهی طبقاتی، خود را برای نبرد پایانی و رهایی نهایی از بربریت نظام سرمایه داری آماده سازند. اکنون و از هر زمانی رسالت تغییر بربریت نظام سرمایه داری بیشتر بر دوش طبقه کارگر سنگینی می کند. اما به سرانجام رساندن این رسالت نه امری خودبخودی و بدون سازمان، بلکه حرکتی آگاهانه است که با اتکا به پراتیک دگرگون ساز طبقه کارگر و انسان های کمونیست و برابری طلب مقدور و میسر خواهد گردید.
اول ماه مه امسال و کارگران ایران
طبقه کارگر ایران امروز در یکی از دشوارترین لحظات حیات سیاسی و مبارزاتی خود به سر می برد. این طبقه از نهادهای موثر مبارزاتی خود، تشکل مستقل کارگری (مستقل از نهادهای دولتی و کارفرما) ، حق تجمع، اعتراض و اعتصاب و آزادی بیان و عقیده محروم است. عدم وجود این ابزارهای مبارزاتی در دست کارگران، به معنای خلع سلاح آنان در نبردی سخت و رو در رو با دشمنی تا دندان مسلح و بی ترحم است که به چیزی جز تسلیم و بردگی مطلق کارگران راضی نیست. آنچه امروز طبقه کارگر ایران از سر می گذراند مرگ تدریجی و فرسایشی خود و اعضای خانواده اش است. دولت و سرمایه داران ایران ضمن اشراف بر این حقیقت به این میزان از شرایط دردناک تحمیلی بر طبقه کارگر راضی نیستند، بلکه روز به روز فشارهای خود علیه این طبقه را افزایش می دهند تا سود بیشتری کسب نمایند. زیرا ثروت آنان محصول فقر کارگران و فقر کارگران سرچشمه ازدیاد ثروت روزانه آنان است. سیاست دولت و سرمایه داران در اعمال بی حقوقی روزانه علیه طبقه کارگر ایران در اقداماتی از قبیل اخراج روزانه کارگران از کار و تعطیلی مراکز تولیدی، عدم پرداخت به موقع دستمزدها، لغو قراردادهای دائمی و انعقاد قرارداد موقت با کارگران، عدم رعایت حتی قانون کار ضد کارگری، فقدان بیمه بیکاری و تامین شغلی، افزایش ناچیز دستمزدها از ٢٧۴ هزار تومان در سال گذشته به ٣٠٣ هزار تومان در سال جاری در مقابل افزایش تورم افسارگسیخته و روزانه، افزایش خط فقر به سقف یک میلیون و دویست هزار تومان در سال جاری (افزایش دستمزد کارگران به میزان ٣٠٣ هزار تومان در واقع یک چهارم نرخ تورم است)، افزایش دیگر معضلات اجتماعی همچون اعتیاد، فقر، فحشا، کار کودکان، قتل و نظایر آن که در گام اول گریبان طبقه کارگر و قشرهای محروم و ستمکش جامعه را می گیرد، از دیگر نتایج نظام فاسد سرمایه داری و دولت اسلامی مدافع آن در ایران امروز است.
علاوه بر این معضلات، اکنون تعدادی از چهره ها و رهبران شناخته شده طبقه کارگر ایران از جمله منصور اسالو، ابراهیم مددی، علی نجاتی، برهان سعیدی و دهها تن دیگر به جرم دفاع از مطالبات کارگری و عدالت طلبی، همراه با دهها فعال جنبش های اجتماعی دیگر در زندان به سر می برند . همچنین دهها فعال دیگر با قرار وثیقه سنگین از زندان آزاد و یا اینکه قرار زندان تعلیقی همچون شمشیر داموکلس از بالای سر بطور مستمر آنان را تهدید می کند و گروهی نیز از فعالیت های سیاسی و اجتماعی منع شده اند.
با وجود همه این مشکلات و موانع، اکنون طبقه کارگر ایران در شرایط پر تحول سیاسی و مبارزاتی یکسال اخیر به استقبال اول ماه مه امسال می رود. یک سال اخیر هر چند متاسفانه سال عروج و گسترش جنبش کارگری و سوسیالیستی نبود اما از سوی دیگر سال بربریت جناح حاکم و کشتار و سرکوب بیرحمانه مردم ناراضی برای حفظ اقتدار ضد انسانی رژیم و سال نزول و بی اعتباری بیشتر جریان لیبرال و اصلاح طلب حکومتی و ورشکستگی سیاسی این جریانات و بی آلترناتیوی آنان برای اداره آینده جامعه ایران بود. بخشی از لیبرال ها و به ویژه بخش داخل کشوری آن و اصلاح طلبان حکومتی، به رغم امکانات و شرایط نسبتا مناسبی که بعد از تقلب انتخابات در خرداد ماه سال گذشته برای آنان فراهم شده بود، به علت وحشت از انقلاب توده های به جان آمده علیه کلیت نظام اسلامی حاکم بر ایران، به دفاع از قانون اساسی، راه خمینی و حفظ جمهوری اسلامی پرداختند و بدین ترتیب نه تنها مسیر خود را از مردم ناراضی جدا نمودند و به مسیر 30 ساله خود ادامه دادند، بلکه عملا در نقطه مقابل جنبش رادیکال و انقلابی مردم زجر کشیده قرار گرفتند و خود به مانعی در برابر گسترش انقلاب آینده مردم ایران تبدیل شدند.
بنابر این امسال طبقه کارگر ایران در بطن تحولات مهم داخلی به استقبال اول ماه مه می رود و لازم است با اتحاد و آمادگی کامل در این رژه جهانی و روز بزرگ تاریخی شرکت نماید. علیرغم وجود گرایشات واقعی و تفاوت های فکری و عملی، شایسته است که طبقه کارگر در این روز به عنوان تن واحد ظاهر و خواست و مطالبات خود را در قطعنامه های روشن و مدون به اطلاع دولت و نهادهای وابسته به آن، طبقه سرمایه دار ایران و کل جامعه برساند. خواست های صنفی، طبقاتی، سیاسی و اجتماعی طبقه کارگر باید در قطعنامه های امسال اول ماه مه به روشنی انعکاس یابند. مبارزه برای افزایش دستمزدها و عدم پذیرش دستمزد تعیین شده توسط دولت (٣٠٣هزار تومان) ، اعتراض به بیکارسازی ها و اخراج روزانه کارگران، خواست آزادی فوری و بی قید و شرط رهبران کارگری دستگیر شده و دیگر فعالین جنبش های اجتماعی از زندان، ضدیت با تبعیض و نابرابری جنسی، ملی و مذهبی در محیط های کار و در جامعه، تاکید بر حفظ تشکل های موجود و تلاش برای گسترش و قانونی ساختن آنها بدون دخالت و کارشکنی دولت و کارفرما و دیگر خواست ها و مطالبات کارگران، لازم است و می تواند در راس و اولویت مطالبات و قطعنامه های کارگران قرار گیرد. نکته مهم در این میان تنها طرح خواست ها و مطالبات کارگران در اول ماه مه و تنظیم قطعنامه ها نیست، بلکه پیگیری و تاکید بر استمرار مبارزه متحدانه تا دستیابی به این مطالبات بعد از اتمام روز جهانی کارگر است. امری که می تواند به مثابه یکی از تعهدات کارگران به یکدیگر در این روز و چگونگی راهکارهای عملی یک چنین مبارزه مداوم و پیگیری در نظر گرفته شود.
تجربه اعتراض و جنبش توده ای اخیر نشان داد که بدون دخالت و حضور فعال و پر رنگ کارگران با شعار و مطالبات صنفی، سیاسی و طبقاتی خود و بدون حمایت دیگر قشرهای ستمکش جامعه از این طبقه و توده گیر شدن مطالبات آن و نیز بدون توقف چرخ های تولید از حرکت در اعتراض به شرایط موجود، امکان تن در دادن رژیم اسلامی به عقب نشینی تا سرنگونی آن و پیروزی نهایی ممکن نیست.
به امید آنکه اول ماه مه امسال سر آغاز دور نوینی از اعتراضات کارگری و توده ای برای پایان بخشیدن به حیات استبداد سیاسی و مذهبی در ایران باشد.
حسن رحمان پناه
نیمه اول اردیبهشت ١٣٨٩