افق روشن
www.ofros.com

!اهمیت همبستگی درپیکارهای پیش روی طبقه کارگر


تقی روزبه                                                                                                    پنجشنبه ٩ اردیبهشت ١٣٨٩


چگونه می توانیم همبستگی خود به مناسبت روز کارگررا تقویت کنیم؟
طبقه کارگروهمه مزدوحقوق بگیران ولایه های تهیدست جامعه درسال جاری با تهاجمات جدیدی ازسوی نظام سرمایه واستبداد حاکم مواجهند.سال استثماروسرکوب بیشترکه ولی فقیه نظام آن را باعبارت "همت وکارمضاعف"توصیف کرده است. کارگران وزحمتکشان برای مقابله با این تهاجم ها وگشودن راه آزادی و برابری اجتماعی، پیکارهای بزرگ وسرنوشت سازی را دربرابرخود دارند. میزان همبستگی درصفوف گسترده این طبقه درسرنوشت این پیکارها اهمیت نخستین را دارد ومیزان کم وکیف آن روشن کننده نتیجه این نبردها درسال وسالهای آتی خواهد بود.روزجهانی کارگرالبته فرصت مناسبی برای بروزوتقویت همبستگی است ولی همه چیزدراین روزخلاصه نمی شود. نوشته حاضرنگاهی دارد به فضای داخل درآستانه روزجهانی کارگروهم چنین آنچه که می توان درخارج ازکشوردراین باره صورت داد.
علیرغم جو سنگین سرکوب و احتمال ضعیف وقوع حرکت های علنی وگسترده توسط تشکل های کارگری مستقل به مناسبت اول ماه مه؛ ولی اززاویه دیگری، فضای سیاسی ملتهب ناشی ازجنبش ضداستبدادی وآزادیخواهانه ،توجه بخش هائی از نسل جدید وجوانان و فعالین سیاسی به عرصه جنبش کارگری برانگیخته شده است که دارای اهمیت است.یعنی ما باوضعیت متناقضی روبروهستیم:هم سرکوب و لاجرم دشواری شکل گیری اعتراضات گسترده ،وهم فضای ملتهب ناشی ازیک جنبش عمومی ضداستبدادی و وجود حساسیت وطرح بحث پیرامون نقش طبقه کارگردرپیروزی وموفقیت این جنبش، درمیان نسل جوان وفعالان جنبش ضداستبدادی. چنین رویکردی درمیان نسل جدید به دلیل اهمیت داخلی وجهانی طبقه کارگر وبا توجه به نقش کارساز کارگران وکارکنان شاغل درعرصه های تولیدی و خدماتی و...، درسرنوشت جنبش سیاسی ای که با سرکوب گسترده وروزافزونی مواجه شده، محسوس است.هم چنین با بازخوانی تجربه انقلاب بهمن ونقش کارگران درآن، درکناربحران اقتصادی وبیکاری و حذف یارانه ها و ...این که درسال جدید احتمال گسترش ودامن گرفتن جنبش های اعتراضی اقشارزحمتکش حول مطالبات اقتصادی-صنفی می رود، نیزعامل دیگری برای تقویت توجه روزافزون به مسائل کارگری است.ناموزونی ها ونارسائی های جنبش کنونی واهمیت روزها ومناسبت های مستقل مردمی درتداوم مستقلانه آن،وجه دیگری ازدلایل این رویکرداست. بی شک بوجود آمدن چنین فضائی، زمینه خوبی برای تقویت صفوف مدافعان جنبش کارگری وپرورش نسل تازه ای ازنیروهای متمایل به چپ وجبنش کارگری فراهم می کند. گرچه این رویکرد به طبقه کارگر باتوجه به وجود گفتمان ها و گرایشات طبقاتی گوناگون درصفوف جنبش،شامل جهت گیری ها واهداف متفاوت و بعضا متضادی نسبت به جنبش کارگری است: میرحسین موسوی برای تقویت مواضع خود دربرابرفشارسنگین حریف، درسخنان خود-وبیش ازیکبار- به اهمیت کارگران ومعلمان وپیوند مطالبات وشعارآزادی وعدالت انگشت تأکیدنهاده است که طبعا موجب طرح گسترده تراین مسأله درمیان حامیان و اقشاروسیع موجود درصفوف موسوم به جنبش سبزشده است. هم چنین طرح ضرورت گره زدن مسائل اقتصادی ومعیشتی با مسائل سیاسی که مدتی است درمرکز بحث های حول وحوش آسیب شناسی جنبش درمیان فعالان ونسل جوان آن قرارگرفته است،عامل دیگراین بذل توجه است. بطورکلی این پرسمان بویژه پس ازماجرای نقدبرانگیز ٢٢ بهمن که جنبش موجود نتوانست در برابر فشارسرکوب حاکمیت عرض اندام کند،اهمیت بیشتری یافته و بستر مساعدی شده است برای شکل گیری فضای ذهنی مناسب درمورد اهمیت طبقه کارگر وروزجهانی کارگر.توجه بیشتر به روزکارگر وبطورکلی به نقش واهمیت طبقه کارگر ومبارزات آن وتلاش برای سمت وسودادن به آن فقط درعرصه داخلی وازسوی حامیان جنبش "سبز" مطرح نشده ،بلکه ازسوی قدرت های خارجی و فعالان ایرانی نزدیک وهمسوبا آنها نیزمطرح شده است. چنان که رسانه های خارجی که دارای بردمؤثری درداخل هستند ومشغول جنگ وگریز تبلیغاتی-سیاسی با حاکمیت اسلامی،نیز بسهم خود والبته ازمنظراهداف ومقاصد خویش، درمطرح کردن بیشتراین موضوع درمیان نسل جدید بی تأثیرنیستند.درکنارآن ها کسانی مثل محسن سازگارا که مدعی است روزی چندین هزارامیل ازداخل کشور پیرامون اوضاع واحوال جنبش وشعارها وتاکتیک ها وسایرمسائل آن دریافت می کند و توسط ده پانزده نفرآن ها را دسته بندی می کند و درسخنان روزانه خود به پیشنهادکنندگان ارائه می دهد، نیزنمونه ای ازسهم عوامل یادشده دربرانگیختن حساسیت عمومی نسبت به ماه مه وجنبش کارگری است. بنابراین امسال علاوه برمدافعان وفعالان کارگری و نیروهای چپ که بطورسنتی ازحامیان جنبش کارگری و اول ماهه مه بشمارمی رفته اند، می توان دید که حساسیت به روزکارگر وبطورکلی اهمیت طبقه کارگر، درقیاس و درتمایز با سالهای گذشته، مورد توجه لایه ها و اقشاردیگری نیزقرارگرفته است. این که نتیجه خروجی این فضا چه باشد و بطورعملی چه حرکتی وبا چه گستره ای ازآن بیرون به تراود،بحث دیگری است ومشمول مقوله احتمالات وعوامل گوناگونی چون توازن نیرواست. ممکن است درکوتاه مدت-وبه مناسبت روزکارگر- بدلیل وجود همان فضای سنگین سرکوب، حرکت ملموس وگسترده ای هم صورت نگیرد. اما این نه نافی فضای یادشده است ونه موجب نادیده گرفتن تأثیرات مهم آن درفرجه زمانی میان مدت وبلندمدت نسبت به اهمیت ونقش کارگران ومزدوحقوق بگیران به مثابه یک طبقه فرارونده وسرنوشت ساز.چرا که اکنون بحث رابطه جنبش کارگری و جنبش ضداستبدادی بیش ازپیش درمدنظرقرارگرفته ومعلوم می شود که بدون پیوند تنگاتنک آن ها، امیدی بردرهم شکستن ماشین استبداد و پیروزی جنبش با تکیه صرف برنبردهای خیابانی وجود ندارد.گواینکه خود نبردهای خیابانی بسیارمهم هستند ولی حتی تداومشان درگرو نقش آفرینی طبقه کارگرومزدوحقوق بگیران در ساختارهای اقتصادی واداری وفرهنگی و... است. با این وجود همانطورکه اشاره شد،نباید فراموش کرد که توجه به مزدوحقوق بگیران اززاویه های گوناگون وازمنظرگفتمان های مختلف صورت می گیرد.درگفتمان ولایت طلبان اصلاح طلب و مشروطه خواه ولیبرالهای مذهبی،رویکرد آن ها به کارگران ومعلمان و.. به عنوان نیروی فشاربرای عقب راندن جناح حاکم و ابزارچانه زنی برای تقسیم قدرت و سازش با آن صورت می گیرد. درنزد نئولیبرالهای غیراسلامی که آمالشان ایجاد پیوند ارگانیک تربا نظام جهانی سرمایه داری است، مبارزات طبقه کارگروسایرمزدوحقوق بگیران نیزباید درخدمت اهداف نئولیبرالی و خروج نظام سرمایه داری ازبحران سیاسی واقتصادی ساختاری قراربگیرد.جابجائی قدرت ازفراکسیونی به فراکسیون دیگربورژوازی، وایجاد هم خوانی بیشتر با نظم جهانی سرمایه داری اساس خواست وبرنامه آنان را تشکیل می دهد .اما طبعا ازمنظرگفتمان آزادی وبرابری اجتماعی، کلیه مزدوحقوق بگیران وهمه استثمارشوندگان،نه فقط درگیربا استبداد حاکم هستند،بلکه هم چنین درگیر مبارزه با نظام طبقاتی و تبعیض آمیزحاکم هستند.آنها برای نفی استثماروبردگی مزدی واستقرار آزادی وبرابری اجتماعی مبارزه می کنند و جزدرهم شکستن نظم حاکم راهی برای رهائی خود ندارند دررابطه با هدف فوق بی شک مقابله با پراکندگی وگسست های موجوددرمیان این نیروی اجتماعی بالقوه تعیین کننده، که می توان گفت بزرگترین مانع (ودشمن) فعلیت یافتن ظرفیت های نهفته در طبقه بزرگ مزدوحقوق بگیروهمه استثمارشوندگانِ با، یا ،بی مزد وهمه طردشدگان،به شمارمی رود،ازاهمیت بی همتائی برخورداراست.بی شک تکثروتنوع درصفوف این طبقه پردامنه از ویژگی های بارزآن است که تنها با گردآمدن حول منافع پایه ای و مشترک می توانند علیرغم تنوعات وتکثرات موجود،اتحاد بزرگ خود دربرابرسرمایه واستبداد را بوجود آورند.دراین راستا طبعا روزکارگر وسنت رزمندگی نهفته در آن،فرصت مناسبی است برای تقویت همبستگی درصفوف پراکنده آن.گرچه درهمین جا باید تأکید کرد که بویژه درشرایط انباشت بحران و تشدید وخامت شرایط زندگی، فی الواقع هرروز روزکارگرمحسوب می شود و هرروز فرصتی است برای مبارزه و پیشروی وبهمین دلیل روزکارگر بهانه ای است برای ایجاد آرایشی پایدارتربرای نبردهای آتی وپیش رو که درآن تقویت همبستگی ومبارزات همبسته اهمیت نخستین را دارد.علاوه براهمیت پیام همبستگی طبقاتی وانسانی موجود در روزکارگروتأکید براشتراکات این نیروی اجتماعی عظیم،معضل بزرگ دیگریافتن حلقه های مشترک وبسیج کننده واتخاذ آنگونه تاکتیک ها واقداماتی است که بتواند به طورواقعی به این همبستگی مادیت بخشد.البته درداخل کشور که فعالان و نیروهای دخیل در جنبش درشرایط وفضای سخت وسنگین سرکوب قراردارند،خود کارگران وفعالین ذی صلاح ترین عناصر برای دست یافتن به راه کارها واقدامات معطوف به تقویت همبستگی هستند.اما درخارج از کشور،آنهائی که خود را بخشی ازجنبش اجتماعی مزدوحقوق بگیران وازحامیان قاطع و پیگیر همبستگی کارگران وزحمتکشان می دانند وبسهم خود برای خروج از وضعیت پراکندگی مزمن تلاش ومبارزه می کنند،نیزلازم است بیش ازپیش درتقویت صفوف همبسته آن بکوشند.آن ها با بهره گیری ازامکانات فضای بیرون ازقلمروسرکوب وباتوجه به پیوستگی بیش ازپیش جبهه داخل وجبهه خارج ودرنگاهی کلان تربه خود به مثابه بخشی ازاین جنبش،خواهند توانست سهم شایسه ای درتقویت همبستگی و گفتمان مستقل جنبش آزادی وبرابری اجتماعی داشته باشند؛وقبل ازهرچیزازطریق شکل دادن به خود به مثابه بخشی همبسته ومبارز ازاین جنبش ودرفائق آمدن برپراکندگی وتشتت درمیان خود.آن ها می توانند با سازمان یابی به مثابه بخشی ازجنبش ضداستبدادی وضدسرمایه داری الگوی مثبت وتأثیرگذاری را ارائه کنند. بنظرمن اگراین نیروها ومحافل وافراد و... درکنارتلاش های معمول وسنتی خود، اما به موازات آن به یک سری اقدامات وهمسوئی های عملی و مشترک ولوحداقلی،ولی بامشارکت گسترده و حداکثری طیف وسیع، ولی پراکنده نیروهای مدافع جنبش کارگری، مبادرت ورزند،می توانند بسهم خود گام عملی و مثبتی درجهت ابراز همبستگی بردارند.البته اگرعزمی برای آن وجود داشته باشد وبتوانیم خود را ازورطه وچرخه معیوب همه یا هیچ (=یازیرچترمن و یا هیچ چتر دیگری) بیرون بکشیم و به اشتراکات ومنافع کلان بیاندیشیم، آنگاه مسأله عملیاتی کردن ایده فوق نباید چندان کاردشواری باشد. پیشنهادات زیرکه می تواند با پیشنهادات دیگری جایگزین ویا تکمیل شود، برپایه هدف فوق تنظیم شده است .پیشنهاداتی که هم سهل هستند و شدنی، وهم بدلیل عملکرد همان بینش های حداکثری وتنها خود را دیدن، ممتنع محسوب می شوند:

چگونه می توانیم گامی به سوی تحقق آرزوی همبستگی برداریم؟

بسوی برگزاری ماه مه ازنوعی دیگر!

پیشنهاد چهارگانه زیر به عنوان یک نمونه، درراستای برداشتن یک گام عملی برای همبستگی و بسترسازی برای پیشروی های بعدی است:این پیشنهادات قبل ازهرچیز برآن است هم چون رشته یاریسمان مشترکی،حلقات حرکات پراکنده و موجود درمیان جریانات چپ ومدافع جنبش کارگری درخارج ازکشور را که بطورطبیعی هرسال بهمین مناسبت درگوشه وکنارعالم وبعضا درهمراهی با کارگران کشورمیزبان صورت می گیرند و کم هم نیستندبهم مرتبط کندوبه حضورآنان معنای پژواک ومعنای ویژه بدهد.بنابراین پایش روی هوا و بر"لاوجود" بند نیست.برعکس تشکل ها و محافل وکانون ها و شبکه های گوناگون وافراد وسازمان ها و .... باهمه تنوعاتشان وآنگونه که هستند درحکم خشت ها و سنگ بناهای آن بشمارمی روند. سنگ بناهائی که هم، درطی این سالیان بوجود آمده اند وبه بادی بند نیستند وهم، همواره درحال بوجود آمدن وزایش هستند. اگربتوانیم نخ ورشته ای پیداکنیم که این حلقات واقعا موجود و درحال بوجودآمدن را به هم گره بزند، آنگاه ما با شبکه ای تشکیل شده ازحلقات ونیروها وجریانات گوناگون مواجهه می شویم که ظرفیت های محدود و ذاتی ناشی ازپراکندگی و منزوی بودن هرکدامشان را برطرف می کند و ظرفیت تازه ای به آنها ترزیق می نماید. آنگاه بدون آنکه صدای مستقلی را تحت فشارقرارداده باشیم ،درعین حال نوا وُکربزرگی را به همراه آنها بوجود می آوریم.بی شک گشودن کانالی ولوتنگ وباریک بین این ظروف و حلقات منفرد آنها را به ظروف و حلقات مرتبط باهم تبدیل می کند که به مثابه شبکه ای بزرگ و مرکب ازحلقات وشبکه های کوچک تر و بی شمار، دارای نقش آفرینی بیشتری خواهد بود. که می توان آن را جلوه ای از بروزهمبستگی و حضورنسبی وملموس مدافعان گفتمان آزادی وبرابری دربرابرسایرگفتمان ها بشمارآورد.اگرکلیت این ایده پذیرفته شود، مساله مهم دیگریافتن حلقات مشترک و برخاسته ازوضعیت عینی و دارای پتانسیل بسیج کنندگی است که به عنوان نقطه عزیمت تلقی خواهند شد.این نقطه عزیمت یاهمان ریسمانی که قراراست وظیفه اتصال اولیه حلقات پراکنده به یکدیگر را به انجام رساند، می تواند دربرگیرنده اقدامات زیرباشد:
الف- ایجاد یک سایت ویژه برای انعکاس هرچه وسع و ممکن تمامی آکسیون ها و بیانیه ها و پوسترها واخبارمهم ماه مه که توسط طیف نیروهای متعلق به گفتمان آزادی وبرابری صورت می گیرد ودرصورت امکان درج اخباربین المللی مربوط به این روز. بنابراین اشتراک وهمکاری دربازتاب همه این رویدادها خود اولین حلقه متصل کننده است. ب- گزین یک لوگو ویا پوستر به مثابه آرم ونشانه مشترکی که همه تشکل ها و گروه ها و محافل وشبکه های جوانان ومنفردین وهمه جریانات همسو وعلاقمند به درج آن درسایت ها و نشریات و وبلاک های خود مبادرت بکنند.
ج-تلاش برای توافق حول حداقل یک شعارمشترک (واگربیشترهم شدچه بهتر) ازمیان شعارهای موجودی که هر فردوتشکل وگروه و جریانی-صرفنظرازنوع بیان وفرمول بندی- آن را بخشی ازمواضع وشعارهای خود می داند وبرجسته کردن داوطلبانه آن توسط تمامی این جریانات. د-ایجاد مراسم وجشن بزرگداشت پالتاکی این روز.
درهرحال، هرگام وپیشنهادی دراین راستا مثبت ومفید خواهد بود وبهترین حالت نیزطرح وپیشبردآن توسط تشکل ها وافراد ونیروهای فراسازمانی ومستقل است.حلقات متداخل-بسته به میزان توافق- می توانند کم یازیاد شوند،ولی بطورکلی برای تضمین گستردگی حرکت بهتراست ازحداقل ها شروع شود. حتی اگربفرض بیش ازیک حلقه مشترک هم یافت نشود، همان یک حلقه هم،به مثابه استارت حرکت، مفید خواهد بود.سازمان ها وگروه های سیاسی نیزمی توانند به سهم خود درایجاد و دامن زدن به شکل گیری این "شبکه بزرگ شبکه های کوچک" وتقویت همبستگی درمیان نیروهای مدافع کارگران وزحمتکشان درنقاط گوناگون جهان نقش شایسته ای داشته باشند. مهم رویاندن این جوانه درمزرعه مشترک است(مزرعه بالقوه ای که بیش ازآنکه موجود باشد باید با همکاری وهمسوئی به وجود بیاید) وهمین می تواند گام جدید ومتمایزکننده ای درمقایسه با نوع برگزاری مراسم های منفرد وجداگانه سال های قبل وگامی ولو کوچک درراستای تقویت همبستگی مدافعان گفتمان برابری و آزادی درخارج کشور باشد. ضمنا این گونه اقدامات می تواند وباید ازطریق بهره گیری ازسایت های اجتماعی راه خود را به میان جوانان و نسل جدید وداخل بگشاید. باید برای بازتاب دادن آن درمیان نسل جدید وکارگران ومزدوحقوق بگیران ،با بهره گیری ازانواع امکانات ارتباطی کوشید.
چنانکه مشهوداست دراتخاذ این نوع تاکتیک، واقعیت پراکندگی،ضرورت حرکت به سوی همبستگی واهمیت آن،عزیمت ازحداقل ها، احترام به پلورالیسم وعقایدهرجریان درنظرگرفته شده است.

دربیانی فشرده:
- برای مادیت بخشیدن به هدف مشترک و مورد وفاق یعنی همبستگی،باید ازگام های ممکن-مثلا موارد پیشنهادی فوق- حرکت کرد.وازطریق ایجاد حرکت و تلاش برای تغییرتوأمان محیط و خود، بسترهمکاری های ژرف تربعدی را فراهم ساخت.منطق حاکم براین فرایند ساده وقاطع است: - قرارنیست که هیچ جریانی بسود دیگری ازاهداف وبرنامه اخص خویش بگذرد.همانطورکه قرارنیست مواضع اخص خود را به هیچ کس وجریان دیگری تحمیل کند وآن را شرط همکاری عنوان نماید.
- اکرقرارباشد هر حرکتی،تاجائی که ممکن است سراسری وگسترده باشد، بدیهی است که آن را نمی توان برپایه اختلافات ومواضع اخص این یا آن گروه بناکرد. برعکس نکته کلیدی دراین نوع سازمان یابی همانا تکیه برحلقاتی مشترک درمیان وسیع ترین نیروهای متعلق به طیف کارگران وزحمتکشان وبا درنظرگرفتن تنوعات وگرایشات گوناگون آن است.
- برای سازمان یابی شبکه ای ، مختصات بسیاری را می توان ذکرکرد.اما دوویژگی مهم این نوع سازمان یابی عبارتنداز: درنظرگرفتن واقعیت توأمان تکثرواشتراکات ،ودیگری خصلت بازبودن و خود گستری شبکه ها. به نحوی که همواره دارای ظرفیت گسترش و پیوستن حلقات وگره های تازه به شبکه هستند بدون آنکه نیازی به پذیرش واسم نویسی داشته باشند.
- چنین حلقاتی بابهره گیری از امکانات امروزین ارتباطی می توانند به هم آهنگ کردن اقدامات عملی ونیزمبادله فکر واندیشه پیرامون معضلات واقعی جنبش بپردازند . - برای اینکارتنها کافی است که هرگروه ومحفل وکانون وتشکل ویا فرد خود را به مثابه حلقه وگره ای ازاین شبکه یا شبکه ها بداند.حلقه ای که ضمن حفظ خود ویژگی اش ،ازطریق حلقه و یا حلقات مشترک،هم چون یک ریسمان ، به بخشی فعال واثرگذاردرشبکه تبدیل می شود.
واقعیت آن است که امروزه سازمان یابی های سنتی درفراگیرکردن خود وادعای ایجاد جنبش های بزرگ به بن بست رسیده اند.واین درحالی است که جنبش داخل کشورلااقل ازاین نظر-نوع سازمان یابی -درمقایسه با نیروهای خارج کشورکه هم چنان دراشکال به بن رسیده درجا می زنند-پیشروتربنظرمی رسند.ما حداقل دراین عرصه باید ازآن ها بیاموزیم(والبته درمواردگوناگون دیگرهم). ازآنجا که درخارج ازکشور،برخلاف داخل، تنگناها و فشارهای گوناگونی که مانع ازعرض اندام لازم جنبش می شوند وجود ندارد،به نمایش درآمدن همبستگی مدافعان آزادی وبرابری اجتماعی ومدافعان جنبش کارگری به مناسبت اول ماه مه ودرروزها وماه های پرالتهاب آتی، درخارج از کشور اهمیت بیشتری می یابد. امری که مستلزم کاربردآن نوع سازمان یابی است که بتواند نیروی هرچه وسیع تری را برای حمایت از جنبش داخل کشور و تقویت اردوی آزادی وبرابری اجتماعی به میدان بکشد.

تقی روزبه -٢٠١٠-٠۴-٢٢-٠٢-٠٢-٨٩

http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com