اول ماه مه در شرایطی فرا میرسد که جهان در چنگال بحران های اقتصادی وسیاسی به نفس افتاده است.
خورشید بخش بزرگی از جهان بر جسد ها طلوع و در دریای خون کودکان وزنان ومردم بی دفاع غروب میکند. ضرورت تغییرات بنیادی در همه کشور ها بیشتر از هر وقت ملموس وقابل رویت است. از اینروجنگ افروزان و سرکوبگران برای نجات سرمایه داری، پیکر جامعه آبستن تغییر را آماج حملاتی بی وقفه قرار داده اند. ایده های منسوخ وضد انسانی از گورستان سر برآورده و به خدمت سرمایه کمر بسته اند. داعش، القاعده، و...... جمهوری های اسلامی یکی پس از دیگری و دین گرایی و ناسیونالیسم بدنبال فرمانروای مناسب خویش در خیل سرمایه داران ظهور میکنند تا سرمایه را از انظار مخفی کنند. رشد راسیسم وبر پا شدن دیوارهای مرئی ونامرئی ناسیونالیسم وعروج جریاناتی جون ترامپ همه برای پنهان کردن این واقعیت عریان است که: جهان بر گرده میلیاردها مردم کارگر وزحمتکشی میچرخد که از اولیه ترین امکانات زندگی محرومند وزیر بار ملزومات سود آوری سرمایه دست و پا می زنند. قوایی که در چنگال بحران ها از تشکل های محلی و بین المللی خویش بازمانده است وراهی جز متشکل ومتحد کردن خود ندارد. اول ماه مه روز نمایش قدرت وحضور این قدرت سرکوب شده جهانی است. روزیست که این طبقه بزرگ جهانی از قوای خویش سان می بیند و بعنوان عامل تغییر اوضاع کنونی بمیدان نبرد می اید.
در ایران استبداد مذهبی وعقب ماندگی اقتصادی به اضافه بحران های بین المللی مبارزات طبقه کارگر ایران را مورد هجوم قرار داده است. پراکندگی در صفوف کارگران علاوه بر سرکوب و ترفندهای سازماندهی کار محصول بحران های حاکم بر جنبش است. به علت همین پراکندگی است که مبارزات کارگران و زحمتکشان علیرغم وسعت، در حوادث اجتماعی و بعنوان آلترناتیو وضع موجود برجسته نمی شود. تلاش بسیاری میشود تا این طبقه در حاشیه حوادث قرارگیرد. در حالیکه طبقه کارگر نه تنها به لحاظ تاریخی بلکه به شهادت حجم مبارزات کنونی اش که در سالهای اخیر رشد چشم گیری داشته است باید در مرکز هر تحول اجتماعی در ایران قرار گیرد. مطالباتش از انرو که میلیونها کارگر و خانواده کارگری را در بر میگیرد باید به مطالباتی اجتماعی تبدیل شود. متاسفانه پراکندگی در صفوف و مبارزات کارگران از یکسو وسرکوب از سوی دیگر مانع برجستگی طبقه و این مطالبات است.
حضور تئوریها و تاکتیک هایی که این وضعیت را توجیه و ابدی میکنند مزید بر علت قرار دارد. اول ماه مه فرصتی است تااتکاء به خویش و وحدت و تشکیلات در صفوف کارگری تقویت و برجسته شود.
مقارن شدن امسال با انتخابات قلابی رژیم مذهبی وسرمایه داری ایران فرصت خوبی است تا بی ربطی این انتخابات به طبقه کارگر در راهپیمائیها وتجمعات واعتراضات و تبلیغات برجسته شود. باید گفت که دلیل طبقه کارگربرای عدم شرکت در انتخابات فقط حضور مهره های جنایتکار یا انتخابات قلابی نیست. بلکه در درجه اول بی ارتباطی این انتخابات به زندگی میلیونها خانوار کارگری است که زیر خط فقر زندگی میکنند. میلیونها مردمی که بر سرنوشت خود ذره ای دخالت ندارند و حتی از حق تشکل و اعتصاب واعتراض به این فقر دامنگیر برخوردار نیستند. مردمی که حضور و مشکلاتشان موضوع بحث «انتخابات» نیست.
حضور طبقه کارگررا باید بعنوان آلترناتیو حکومت ودولت موجود مطرح کرد .انقلاب کارگری تنها پاسخ مناسب به بحرانهای کنونی است. از اینرو طرح و حمایت از خواسته های جنبش های اجتماعی مثل زنان و..... مسئله ای محوری در مقابله با نیروهائیست که در انزوای طبقه کارگر ونادیده گرفتن خواستهایش تلاش میکنند. حضور یک پارچه و تاکید بر خواستهای مشترک مثل حق تشکل واعتصاب وحقوق متناسب با ملزومات زندگی کارگری وآزادی کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی در اشکال مبارزاتی مختلف میتواند محور حرکات اول ماه مه در ایران باشد.
زنده باد همبستگی کارگری زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم
زندانهای سیاسی برچیده باید گردد
شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ـ استکهلم
زنده باد اول ماه مه!
تریبون آزاد: فرصتی برای بحث، تبادل نظر...
اینجا کلیک کنید.