اینجا میدان هفت تیر است. میعادگاه تظاهرکنندگان سیزده آبان. تظاهرکنندگانی که امسال بر خلاف سالهای گذشته، قرار گذاشته اند با استکبار داخلی مقابله کنند. جمعیت انبوه از خیابانهای مختلف سرازیر است . ساعت حدود ۱۱ است. خیابانهای اطراف و خود میدان پر است از نیروهای انتظامی و نظامی. حضور سپاه و بسیج به ویژه، پررنگ است. در خیابان بهار و مفتح، هر کس که کمی مورد سوءظن نیروهای امنیتی قرار میگیرد، با ضرب و شتم به صورت وحشتناکی، دستگیر میشود تا دیگران بترسند. مشخص است که به آنها دستورداده شده که خشن برخورد کنند. دختری را میزنند و روسریاش را از سرش میکشند. پیراهن پسر جوانی را بر تنش پاره میکنند. اعتراضکنندگان را هم میزنند. برخوردها خیلی خشن است. با این همه جمعیت انبوهی خود را به شمال غربی میدان رسانده است. در خیابان قائم مقام و پارک کوچک جلوی آن جمعیت موج میزند.
در ابتدا مردم آرام هستند. اما نیروهای امنیتی که قصد دارند از تجمع افراد جلوگیری کنند، به میان مردم میآیند و تذکر می دهند که بروید و گاه با خشونت چند نفر را هم می زنند. بالاخره شعارها شروع می شود. بلندگویی که در آنجا گذاشته شده، شعار "مرگ بر آمریکا" میدهد. جمعیت شعار "مرگ بر روسیه" میدهند. این قضیه چندین بار تکرار می شود و همین جواب را می شنویم. به ناگاه حمله آغاز میشود: با باتوم و گاز اشکآور. جمعیت به طرف بالای میدان حرکت میکند. گاز اشکآور خیلی زیاد است. مردم سیگارها را روشن می کنند. چند نفر از نیروهای امنیتی به دنبال دستگیری چند جوان، به درون جمعیت میآیند. اما در میان مردم گم میشوند و کاری نمیتوانند انجام دهند.
فرار و عقبنشینی به خیابانهای فرعی ادامه دارد. چندین نفر با باتومهای شوکآور، ضربه خوردهاند که به وسیله مردم حمل میشوند. سر چند نفر هم به شدت خونریزی دارد. ضربههای باطوم را به نقاط خاصی از سر می زنند .(سمت راست پشت سر) با اولین ضربه خون فروان می کند. خونریزی شدید است و بعضی قسمتهای کف خیابان را خون گرفته و دستمالهای خونین، این طرف و آن طرف افتاده است. اما همین که نیروهای نظامی عقبنشینی می کنند، مردم دوباره به میدان آمده و شعار می دهند: مرگ بر دیکتاتور. امروز شعارهای دیگری هم اضافه شدهاست: "نه شرقی نه غربی/ دولت سبز ملی"، "نه دولت کودتا/ نه منت امریکا" . این شعارها از دل مردم برمی آید و همه گیر میشود.
به تدریج نیروهای نظامی میدان را تسخیر میکنند و فاتحانه همه را از اطراف میدان به کوچههای فرعی میفرستند. خبر به سرعت میپیچد: "به طرف ولی عصر و انقلاب. در آنجا جمعیت جمع شدهاند". جمعیت، کتکخورده و زخمی اما سرحال، به طرف میدان ولیعصر سرازیر می شود. از میدان هفت تیر تا ولی عصر، دو طرف خیابان، در قرق نیروهای انتظامی با باتوم و کاسکت و لباس های ضد شورش است، اما به مردم کاری ندارند. امروز صحنهگردان اصلی سپاه است.
جمعیت پیادهرو آنقدر زیاد است که کمی از خیابان را هم گرفتهاند. بعضی شعارها هم به گوش میرسد که همه گیر نمیشود. نزدیک سه راه حافظ و پارک بهجت آباد، جمعیت دوباره انبوه می شود. از هر طرف زد و خورد و شعار است. معلوم است که از میدان ولی عصر به این منطقه عقب نشینی کردهاند. سیل جمعیت از کوچههای فرعی میآید و در مقابل پارک بهجت آباد به هم می پیوندد. دستههای نظامی از اطراف حمله می کنند اما مردم از یک طرف فرار کرده و از طرف دیگر برمی گردند. کتک میخورند. سرشان میشکند اما صحنه را ترک نمیکنند.
ناگهان صدای رگبار میآید. همه متوجه جنوب خیابان می شوند. از آنجا دود و سر و صدا بلند است. درگیری شدید است. مقابل خیابان به آفرین جوانان شروع به سنگپرانی می کنند. سنگ در مقابل گلوله. نیروهای نظامی عقبنشینی میکنند و در حین عقب نشینی تیراندازی. صحنه، صحنهی جنگ است. صحنه جنگ جوانان فلسطینی با نیروهای تا دندان مسلح اسرائیل تداعی میشود. هر بار که نیروهای نظامی عقبنشینی کرده، دوباره آرایش گرفته و با تعداد بیشتری حمله می کنند، جمعیت یک لحظه عقبنشینی میکند و دوباره سنگپرانی آغاز میشود. این بار هم نیروهای نظامی هستند که با آن همه تجهیزات، عقبنشینی میکنند. شاید نیم ساعتی این جنگ و گریز ادامه دارد. شعارها همان شعارهاست. بیشترین شعار "مرگ بر دیکتاتور" است و "مرگ بر اصل ولایت ..."
وقتی از دست پیادهنظام کاری برنمی آید، ناگهان سواره نظام موتوری با انداختن گاز اشکآور و یورش ناگهانی، به جمعیت حمله میکند. گاز آشکآور آنقدر زیاد است که برخی از نظامیان هم چشمهایشان میسوزد. درب خانه ها و ساختمانها باز میشود. به ناگاه در ظرف کمتر از یک دقیقه، همه ناپدید میشوند و مهاجمین با صحنهی خالی روبرو میشوند. اما گاز اشکآور داخل ساختمانها را هم گرفته است. همه به هم کمک میکنند. دود سیگار به چشم هم فوت میکنند. بعضی ها که نمیدانند، آب به صورتشان میزنند . بلافاصله بقیه تذکر میدهند: "آب به صورتتان نزنید گاز اشکآور در محلهای مرطوب می نشیند."
نیروهای نظامی شیشه های ساختمان ها را می شکنند، اما کسی پاسخ نمی گوید. به محض رفتن نیروهای انتظامی، همه از خانه ها بیرون می ریزند و دوباره شعاردادنها آغاز می شود. این زدوخورد از محلی به محل دیگر ادامه دارد. ناگهان نیروها به سمت خیابان تخت طاووس (مطهری) میروند. میگویند نیرو کم آورده اند. نقل و انتقال نیروها نشانگر آن است که درگیری در خیابان های مختلف ادامه دارد. هر جا که مردم هستند، نمی گذارند کسی را دستگیر کنند. اما نیروهای لباس شخصی در درون جمعیت هستند و با شناسایی افراد، کمین گرفته و آنها را خارج از جمعیت دستگیر می کنند.
تعداد لباس شخصی ها زیاد می شود. به تدریج صحنه به تصرف نیروهای نظامی و لباس شخصی در می آید و مردم به خیابان دیگری می روند. نیروهای نظامی، میدان ولی عصر را هم تسخیر میکنند اما در صحنه های دیگر، نبرد ادامه دارد....
دانشجویان مدافع حقوق کارگر
جمعه پانزدهم آبان ۱٣٨٨
http://dmhk.blogfa.com
dmhk.blogfa@gmail.com