افق روشن
www.ofros.com

در آستانه

نفيسه ناصری - نسترن                                                                             شنبه ٧ شهریور ۱٣٨٨


در آستانه ( تقدیم به رفقای در بند، فعالین کارگری، پژمان رحیمی و محمد اسماعیلوندی )

تکیه به سر نیزه توان کرد لیک       بر سر سرنیزه نه بتوان نشست

عصر تجدد وترقی عصر اندیشه ورزی وخرد سر آغاز مبارزه برای رهایی انسان از قیودات عقب مانده وستمگرانه اجتماعی حاکم بود. مبارزه ای متاثر از قانون مندی ثبت اجتماعی علیه جهل ،خرافات ومذهب ونکبت که هدفش خورد کردن وشکستن قدرت فردی ومحدود کردن حوزه عمل فرمانروایان وسلطه های مطلق حاکم بر سرنوشت ملت ها بود.
حاکمانی که با اتکاء به باورهای ماوراطبیعه دارای قدرت نا محدود علیه توده های مردم اعم از دهقان ، کشاورز، زحمتکش واصناف حرفه وخلاصه مردم شهر وروستا استفاده می کردند وزندگی عموم مردم که چیزی جزء بی حقوقی وبدبختی وفقر نبود بدست حاکم ،سلطان ویا یک نفر با همین جایگاه رقم می خورد . در سایه تلاش اندیشمندان برجسته ومبارزات وسیع مردم ودر کشاکش مبارزه طبقاتی طولانی که همراه با فداکاری وجان بازی بسیاری از مردم بود دنیای نو ومدنیت در چار چوب قانون مشروطه حداقل دستاوردهای این دوره بوده که سر آغاز دورتاریخی دیگری از زندگی اجتماعی بشر در تعیین سرنوشت خود با حقوقی انسانی تر ودمکراتیک گردید.
حاکمانی که فارغ از دنیای حقیقی موجود ودرک نیازها وضرورت های مردم ومتکی برهوس ها وکله های پر باد وقدرت جبروتی سیطره خود را بر جزء جزء زندگی مردم تحمل میکردند.
قدرتمندان حاکم ونخبه های ثروت وزور با باندها ودسته های عامل کارگزار تعرض جنسی ودست داری به ناموس مردم را بوسیله زوراعمال وبوسیله زور هم آنرا عادی تلقی و برعرصه زندگی روزانه ملت ها تحمیل میکرده وبا اهرم های مادی ومعنوی که در خدمت خود داشتند عمل زشت ونفرت انگیز خود را توجیح می نمودند . اگر چه این عمل همواره از طرف افکار عمومی ومنطق تاریخ محکوم بود . وخشم وهیجان مردم در برابر آن بیش از هر عمل دیگری برانگیخته می شد .
در پرتو تلاشی تاریخی وطولانی بود که امنیت جانی ومالی وحقوقی ومدنی افراد در مقابل دستگاه قدرت های ظل الهی وسلطان خدایی پا در زمین وسردر آسمان ها به طور نسبی تامین شد انسان اجتماعی وشهروند در یک وضعیت وموقعیت بهتری قرار گرفت . شکل گیری انقلاب کبیر فرانسه یکی از رویدادهای بزرگ تاریخ بشر محصول همین دوره وتلاش ها بوده است نظام جدید بورواژی که نتیجه انقلاب بود علیرغم همه ی گام هایی که در راه احیاء حقوق ورفع ستم در بستر مبارزاتی وعرصه ترقی وپیشرفت بشر برداشت وقتی که همه قدرت را تسخیر نمود بنا به ماهیتی که به خود گرفت ونسبت به تبعیضات تا کنونی واز جمله تجاوز جنسی وزورگویی وستم فرد برفرد وفرد براجتماع که همزاد با تاریخ سراسر طبقاتی بوده است راه اغماض کم توجهی وچشم پوشی پیشه کرد وبا اتکاء به مالکیت ابزار وسرمایه رفته رفته اذیت وآزار فیزیکی واعمال جنسی یکی از شیوه های برخورد بورژوازی با مخالفین گردید .
بشر فعال وقدرت ستیز وانسانها ی راستین وتساوی طلب وعدالت جوکه همواره در پی آسایش ،امنیت وآزادی هم نوعان خود بوده نسبت به مسئله تعرض جنسی واهانت قدرتمندان به محکومین ،اسیران وستمکشان حساسیت های تند نشان داده ودر مقابله با پافشاری بر روی مبارزات انسان دوستانه وظلم ستیز خود به بهای حبس شکنجه ودادن خون ها و جان ها سعی داشته اند به رژیم های حاکم ومعاصر بقبولانند که حیوانات در دنیای وحش خود و رژیم توحششان هزاران بار از زورمندان زشت کردار بر سر قدرت وتحجر وفرومایه با حیثیت تر هستند وعمل ضد انسانی آنها از هیچ حیوانی سر نمی زند علیرغم مبارزاتی که درطی این مسیر چند صد ساله انجام گرفت وتحولات عمیق اجتماعی که در این مدت در دنیا ایجاد شده وبعد ازتغییرات بزرگی که در نتیجه انقلاب کبیر فرانسه وانقلاب بزرگ اجتماعی اکتبر شوروی وده ها انقلاب ضد استعماری و رهایی بخش بزرگ وکوچک وانقلاب های اقتصادی وصنعتی که اتفاق افتاده حکومتهای کودتایی ،ضد انقلابی وبحران زده نظام های بورژوازی همه دستاوردهای تاریخ بشری را نادیده گرفته و لگدمال می کنند.
حکومت هایی از نوع جمهوری اسلامی که سر از قعر تاریخ بلند کرده ودیوانه وار با همه مظاهر تمدن ودستاوردهای چندین چند ساله بشریت به مقابله ورویارویی ارتجاعی وستیزه گرایانه برخاسته با شیفتگی و شیدایی جنون آمیزی برویرانه ها ی بربریت جهالت سرود احیاء ودر سوگ گذشته های تاریک وتحجر مرثیه های ماتم وعزا می خواند.
رژیمی که عملکرد دیروزش سیاه وضد انقلابی وعملکرد امروزش تیره تراز دیروز ومشمئز کننده وتنفر انگیز ایام تثبیت قدرتش را با یورش به زنان دمکرات وآزدیخواه وسرکوب ومتلاشی کردن سازمانهای مردمی وانقلابی در سال ٦٠ آغاز نمود وبا ایجاد غوغا وفریب مردم عادی کردستان ،بلوچستان ،اهواز وترکمن صحرا در نوردید وبه بهانه تحکیم پایه های سیاسی خود یورش به دانشگاه را شروع نمود ومحل دانش ،روشنایی وپیشرفت تسخیر اوهام وخرافات ،دعا و ندبه شد .
کشتار بی رحمانه وستمگرانه زندانیان سیاسی بی دفاع در سال ٦٧ و ده ها عمل ضد انسانی وتوطئه پیدا وپنهان در قالب نمایشات تبلیغی ،ترور ،جعل، وارونه سازی .تحریف وتقلب جانمایه ی حیات و مرام رژیم گردید.
در همین دوره و در وحشت اجرای قوانین اسلامی طی فتوای بغایت کثیف مذهبی که برای شکستن مقاومت و اراده ی زندانیان صادر شد در قالب قانون ارتجاعی شرع محاکم قضایی تجاوز به محکومین در ردیف حکم قانونی شمرده می شد . صدها زندانی سر به نیست شده و در خاک خفته و ده ها زندانی پریشان احوال و روانی،شاهدان ماجرا از سر گذشته ای هستند که بار کشنده ی این عمل زشت را در سکوت مرگ آوری سال هاست تحمل می کنند. رژیم امنیتی و دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در تعقیب و از میان بردن مخالفین و رقیبان از همه ی دستگاه های اطلاعاتی کشورها در چهار گوشه دنیا جلو زده و در این حرفه شاید رکورد دار باشد در ابداع بازجویی و اقرار گیری به شیوه فوق العاده ارتجاعی و انسان ستیز از نمونه های سبق خود پیشی گرفته چنان چه دستگاه انگیزاسیون و تفتیش عقاید این فرصت را به گالیله دانشمند پیشگام داد تا در یک وضعیت وخیم لفظ « گالیله ئی و گالیله او » را تکرار نماید اما حکومت گران اسلامی و امام زمانی کجا این تامل را دارند .
برای رسیدن به اهداف توطئه گرانه خود دست به عمل جنون آمیز میزنند کشیشان مسیحی و هم طرازان مذهبی خود را به مثابه دشمنان خود میکشند و جنایت را حواله مخالفین رژیم می کنند.
رژیمی که اس و اساسش بر مذهب شیعه قرار دارد برای بد نام نمودن مخالفین خود اقدام به بمب گذاری و انفجار قبر امام رضا از امامان و قدیسان شیعه می نماید.هیچ کلمه ای گویای بار این عمل رژیم نیست . رذالت ؟! باید گفت « آن که با مادر خود زنا میکند با دیگران چه کار می کند» رژیم و دستگاه اطلاعات برای ایجاد وحشت و هراس افکندن در دل مخالفین و منتقدین در یک حرکت وحشیانه به کشتار فعالین سیاسی معروف به قتل های زنجیره ای دست میزند. نتیجه رسوایی این عمل سم خوراندن به عامل که از نزدیکان ولایت فقیه بوده انجامید.
یکی از فعالین برجسته و مبارزین مخالف رژیم شاهنشاهی و مخالف جدی رژیم کنونی یک بار در مقام مقایسه میان دو سازمان اطلاعاتی رژیم پیشین و رژیم جمهوری اسلامی این گونه قضاوت نمود که اطلاعات رژیم سابق مخالفین خود را تا نبش کوچه محل سکونت تعقیب می نمود و پس از آن را حیطه شخصی می دانست اما اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی مخالفین خود انسان های آزاده اندیشمند و فعالین اجتماعی را تا رختخواب و توالت تعقیب می نماید. امروز در ورای عمر ٣٠ ساله رژیم و از رهگذر نگاه و عملکرد ارتجاعی اش به مسائل اجتماعی که در تمام این مدت با سرکوب ، اختناق و بی حقوقی مردم همراه بود بدنه ی جامعه به لحاظ ساختاری و فرهنگی و تاریخی خسارات جبران ناپذیری را متحمل گردید. سی سال غصب قدرت و محرومیت مردم از آزادی سی سال کشتار، زندان ، بیکاری ، بحران و اختناق زیادی کافی می نماید برای نا مشروع بودن یک رژیم که مهلتی برای بقا داشته باشد.
چندین سال است که وجهه و حیثیت کاریزمایش در پرتو رشد آگاهی و روشنگری رنگ باخته و از رونق افتاده.رژیم با تکیه بر دریایی از منابع ثروت و سر نیزه توانسته خود را روی پا نگه دارد. به دنبال آخرین تحولات ناشی از نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ، توده های جوان و عموم مردم ایران حاضر و در جریان امر بودند و جهانیانی که ناظر اوضاع بودند بیش از پیش متوجه شدند که با چه رژیمی سر و کار دارند« جانوری که هم تخم میکند و هم بچه می زاید » ابتدا برای رسیدن به هدف خود مردم را به تشویق در نمایش ها و کارناوال های تبلیغاتی می کند و با ترفند و فریب مردم را به انتخابات فرا می خواند و در پایان یک روز در پیش چشم رای دهندگان نتیجه را سرقت و مصادره نموده و رهبربا کلمات قصار گونه وبا تصمیم وارونه خود با نشاندن مجدد کاندیدای مورد نظر خود احمدی نژاد همه را در بهت و حیرت فرو برد.
توده هایی که نه بر بستر یک رقابت دمکراتیک و نظارت متساوی بلکه در یک شرایط یک طرفه ناباورانه رای خود را باخته و به یغما برده دیدند. با واکنشی عمومی به خیابان ها آمدند و با شعار ( رای مرا پس بده ! ) به اعتراض همگانی مبادرت نمودند.برخورد ها ، فجایع وبد کرداری هایی که با معترضین انجام گرفت. هفته ها افکار عمومی داخل خارج متمرکز رویدادهای ایران گردید که چگونه خون های بی گناهان در خیابان ها جاری گردید و جسم و جان های گرم و پر امید در مقابل چشمان حیرت زده دوستان و آشنایانشان نقش زمین می شد و فقط در عرض چند لحظه کوتاه و غیر قابل باور بر روی دست هایشان و غرق در خون به ستارگان آسمان می پیوستند.
غوغاگران مزدور چگونه با خشونت و سبوعیت و بارانی از ضربات مشت ، لگد ، باتوم ، زنجیر و تیز بر همراه با رکیک ترین دشنام ها به جان جمعیت افتادند و با متلاشی کردن سر و صورت تظاهرات کنندگان موجی از نفرت و وحشت در دل مردم ایجاد کردند.با گستاخی و بی شرمی در طی چند روز آن چه را که لشکریان چشم تنگ تیموری و چنگیزی از انجامش ابا داشتند به شیوه اعراب مهاجم چشم سفید و چشم دریده در وعده بهشت به قتل ، اسارت، شکنجه و سرکوب جوانان و زنان و مردان مبادرت نمودند.
دستگاه سرکوب رژیم شبیه ارابه جنگی است که فاقد هرگونه نیروی فکر و احساس انسانی است آنچه را که درگیردندان های تیز آن می شود و در مسیر و رویارویی با ان قرار می گیرد می جود و له و لورده می کند . زن ، مرد ، پیر ، جوان هیچ فرقی نمی کند.زره پوش و ژنده پوش را به شکل بیرحمانه ای درو و قلع وقمع می کند . این هیولای هزار سر و شاخه ها و شاخک های اطلاعاتی آن در ایالات و استان ها بمثابه اجزایی از این دستگاه و در مقابل جنبش عمومی مردم و بنا به خصلت ضد مردمی ماجراجویانه و طوطئه گرانه ای که دارد نمی تواند بی تفاوت باشد.
در پی تحرکات و اعتراضات عمومی که به دنبال اعلام نتایج انتخابات همه جارا فرا گرفت.اداره اطلاعات اهواز به جلب و فراخواندن برخی از فعالین و کوشندگان سیاسی منطقه به آن اداره نمود از جمله پژمان رحیمی(روح الله موسوی رحیمی) فعال کارگری و سیاسی عضو کمیته همبستگی کارگری و عضو انجمن فرهنگی هنری سایه یکی از جلب شدگان اداره اطلاعات بود.با اطمینانی که از نوع کار و فعالیت فرهنگی و سیاسی علنی خود داشته چند ساعت مورد باز جویی قرار می گیرد با تعجب متوجه می شود سئولاتی که از وی می شود هیچگونه ارتباط و هم خوانی با فعالیت های فرهنگی ، سیاسی ، علنی و قانونی ایشان ندارد.عموما در ارتباط با تروریست ، بمب گذاری و حرکات خشونت آمیز و قهری با ایشان صحبت به میان گذشته می شود.پژمان بیگانه با اینگونه فعالیت ها و در بی خبری متلق از این شیوه پاسخ های خود را می دهد و بعد از چند ساعت آزاد می شود. و در کمتر از یک هفته بعد دستگاه خبر رسانی رژیم به نقل از اداره اطلاعات اهواز خبر از دستگیری دو تیم عملیات تروریستی می دهد که برای خرابکاری و ترور از خارج وارد کشور شده اند. پژمان از این خبر شگفت زده می شود که چگونه از این میدان مین گذاری شده جان سالم بدر برده.بعد از آن در فاصله چهل روز تا دستگیری مجدد در حالتی از وحشت اضطراب و دلهره بود(شبیه غزالی که از چنگ صیاد سعب گریخته ) اما همچنان آزرده و آسیب دیده در یک فضای نا امن شب و روزش سپری می کند تا اینکه مجددا ظهر 25 مرداد (ده روز پیش ) که با دوست کارگرش محمد اسماعیلوندی که در منزل پژمان میهمان بوده خودشان را آماده می نمودند تا با نهاری که آماده روی سفره بود رفع گرسنگی کنند سه نفر از اداره اطلاعات آمده و در می زنند که آمده ایم پژمان رحیمی را ببریم.پدر پژمان که در را روی مامورین باز کرده تعارف می کند که بفرمایید نهار، سفره پهن است. می گویند ما نهار خوردیم و از پژمان و دوستش هم پذیرایی می کنیم. بعد از تفتیش خانه کیث کامپیوتر همراه با دست نوشته های پژمان را می برند و قانع نبوده و کیث کامپیوتر مغازه پژمان را هم می برند.
اینک ده روز از بازداشت پژمان رحیمی و محمد اسماعیلوندی دو فعال کارگری و عضو انجمن فرهنگی هنری سایه می گذرد. نهال انجمن فرهنگی هنری سایه در شرایط ناپایدار و لرزان اجتماعی آن زمان که سایه سنگین ترور، وحشت و استبداد نفس ها را بریده و مدعی یان پر حرفی و عمل گریز با ذهنیت های بدون بستر و با شعار یا هیچ یا همه چیز دور انفعال ، سرگردانی را از سر می گذراندند ریشه دوانید ، قد راست نمود و پایداری اش نمادی از نخل های آزاد پر ثمر دشت های خوزستان و درخت های استوار بلوط کوهستان های این خطه گردید.انجمن سایه بدون وقفه اما با آهنگ و ترنم خاص خودش شروع به کار و فعالیت و گسترانیدن سایه خود نمود. در گرما و محیط تفدیده جنوب و در آن زمان که فعالین کارگری و کمونیست ها همه تلاششان را جمع می کردند تا در جلسات نوع کار و طرح و برنامه تصمیم بگیرند اما در میانه راه کار را از نوع از سر می گرفتند انجمن سایه جمع خوانی ادبیات کارگری در فضاهای بسته و بدون امکانات را در سایه تلاش اعضا اش و دوستداران جنبش کارگری در حوزه عمل خود قرار داده بود. جنبش کارگری و اجتماعی هنوز با ذهنیت برنامه های همبستگی ، اتفاق های عمومی ،گل گشت ها ، جشن و اعیاد های خود درگیر بود. جوانان سایه در کوه نوردی های خود غول های فلسفه و اندیشه را تا ارتفاعات قله ها و تا آشیانه عقاب ها بر دوش های کوچک و نا آزموده ی خود می کشیدند. در گل گشت ها و نشست و اتفاق دوره ای در جمع های خانوادگی تا ١٠٠ نفری نقل و نبات و شربت شیرینی جمع هایشان قطعه های نثر ، شعر ، ادبیات ، نمایش ،خط ، نقاشی و کاریکاتور بود.
بسیاری از کودکان این خانواده ها در میان این فضاها پرگشودند و پرواز کردن را تمرین نمودند با شعار« راه که بیفتیم ترسمان می ریزد». امروز در زمینه کار فرهنگی شعر می گویند داستان می نویسند ، ترجمه می کنند و همه مواد یک نشریه خواندنی و پاکیزه را تهیه و نشر می نمایند. سازمان های کمونیست ، اتحادیه های کارگری ، نهاد های دموکراتیک و انقلابی ، دانشجویان ، دانشگاهیان ، نویسندگان ، روزنامه نگاران ، وکلا و حقوق دانان ، فعالین سیاسی ، مردم آزادیخواه !! رژیم دریافته و مطابق با خوی و خصلت انسان ستیز و ارتجاعی خود تصمیم به قیچی کردن پر و بال اعضاء انجمن سایه گرفته و عزم به خشکانیدن آن کرده.نگذاریم تصمیم خود را عملی کنند.خوزستان از رهگذر حکومت سی ساله اسلامی زخم های بسیار خورده ، جنگ ، اختناق ، فقر و بیکاری و تعصبات ارتجاعی مذهبی و قومی در پناه امن حکومت بیداد می کند.خوزستان تحمل ضربات و زخم های دیگررا ندارد. کمک کنید به هر وسیله و امکانی که در اختیار دارید آزادی دوستانمان پژمان رحیمی ( روح الله موسوی رحیمی) و محمد اسماعیلوندی و دیگر زندانیان سیاسی اهواز را فراهم کنید. آن ها فرزندان آزادی و شایسته آزادی هستند.

نفيسه ناصری - نسترن

"کارگر و پرستار بیمارستان های اهواز"

٧/٦/١٣٨٨