یکشنبه ٢٩ نوامبر تریبونی آزاد با عنوان " نگاهی به مبارزات آزادیخواهانه ی مردم ایران در ماههای اخیر و راهکارهای پیش رو" به همت شورای پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در ساختمان اویزی دانشگاه تورنتو برگزار شد. در این برنامه دو جوان فعال چپ گرا با نظریات مارکسیستی کنار هم قرار گرفتند تا دیدگاه های خود را در مورد اتفاقات بعد از انتخابات در ایران به شرکت کنندگان ارائه دهند. اداره کننده ی برنامه فرید پرتوی از اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا بود. او در معرفی اولین سخنران گفت: آرش عزیزی، فعال سیاسی، مترجم، روزنامه نگار، پنج جلد از ترجمه های او در زمینه های سیاسی و تاریخی در ایران به چاپ رسیده است. او در ایران سابقه ی روزنامه نگاری با هفته نامه ی شهروند امروز و روزنامه ی کارگزاران را دارد. دانشجوی رشته ی علوم سیاسی و از همکاران نشریه شهروند در تورنتو، همچنین از نویسندگان و حامیان نشریه ی مارکسیستی فایت بک است.
آرش در ابتدای سخنانش اتفاقات چند ماه اخیر در ایران را شروع انقلابی خواند که مردم ایران مدت ها در انتظارش بودند و محور سخنانش را روی این سه سئوال عنوان کرد:
١) چرا به وقایع اخیر ایران انقلاب می گویم و ریشههای فکری، نظری تاریخی جنبش حاضر در کجاست؟ ٢)نیروهای مختلف و بالطبع طبقه کارگر ایران چه نقشی در این دارند؟ ٣) چپها در چه موقعیتی قرار دارند؟ و به نظر من برنامه مارکسیستها چه باید باشد.
او در ادامه گفت: ریشه ماجراهای کنونی در ایران قاعدتا به ماجراهای قبل از انتخابات بر میگردد ولی ما نمی توانیم خواسته های مردم را محدود به "رای مرا پس بگیر" کنیم و گوشهایمان را به روی شعارهای "مرگ بر دیکتاتور" ببندیم.
... مردم ما در مناظره های انتخاباتی دیدند که چگونه آقای احمدینژاد سی سال رژیم را زیر سئوال برد. از زمان نخست وزیری موسوی تا ریاست جمهوری هاشمی و خاتمی. و سپس خود جناب احمدینژاد مورد بحث بود و اینجا بود که کل سی سال رژیم زیر سئوال رفت. التهاب ایجاد شد. خیابانها پر از میلیونها آدم شد. دراین میان بعضی از رفقای سابق ما از این که مردم برای قاتلان خودشان کمپین انتخاباتی میکنند ناراحت بودند، اما واقعیت این است که مردم داشتند کار خودشان را میکردند. به موسوی یا کروبی رای دادند به این علت که از یک جناح رژیم جلوی جناح دیگر دفاع کنند تا اینها را به جان هم بیاندازند.
در این انتخابات اگر موسوی هم به قدرت رسیده بود مبارزات مردم ادامه پیدا میکرد. به نظر من همین جنبش میلیونی دیر یا زود در زمان خود جناب موسوی پیش میآمد.
واقعیت این است که دیگر تودههای مردم وارد سیاست شده اند. دیگر تاریخ دوره اخیر به قبل و بعد از ٢٢ خرداد تقسیم میشود. دیگر تمام نارضایتیها در عرصه سیاست نشان داده می شود و مردم به طور مستقیم در سیاست جامعه دخالت میکنند .
ما در ایران دولت سرمایه داری داریم که جایگاه جهانی در سرمایه بینالمللی ندارد و فقر و بدبختی عظیم را به مردمش تحمیل کرده؛ زندان فرهنگی درست کرده که در هیچ کجای دیگر دنیا شبیه اش را پیدا نمیکنید. مجموعه ی نارضایتی های متعدد مردم باعث به وجود آمدن جنبش های مختلف مثل جنبش کارگری شده که سالهاست با سندیکای واحدش و اتحادیه های کارگری محدود اما رزمندهاش شناخته میشود؛ جنبش زنان، جنبش دانشجویان که عملا شامل پیشروترین بخش مبارزان است و جنبشی برای خلاصی فرهنگی که در جای جای جامعه جریان دارد.
آرش در ادامه گفت: به نظر من سوسیالیسم در ایران شانس زیادی برای پیروزی دارد. این به این معنی نیست که الان همه مردم میگویند ما سوسیالیست هستیم و کمونیسم میخواهیم و حتی جامعه بیطبقه میخواهیم و غیره. بلکه باید با سطح آگاهی تودهها پیش رفت توده هایی که خسته شده اند، جمهوری اسلامی نمی خواهند و طالب آزادی اند، این شاید از قویترین رگه های جنبش اعتراضی باشد.
سخنران در بخش آخر سخنان خود برنامه دولت کارگری را در صورت به قدرت رسیدن در ایران اینچنین مشخص کرد: برقراری تمامی آزادی های دموکراتیک، آزادی بیان، تجمع، اعتصاب، سیستم شورایی که در تمام محلات باشد، خلع ید از هشتاد نود درصد اقتصاد و اداره آن ها با کنترل دموکراتیک کارگری، به شکلی که مردم تصمیم بگیرند چه چیزی تولید بشود و چگونه توزیع بشود و دولت در مبادله خارجی انحصار داشته باشد.
فرصت بیست دقیقه ای آنقدر نبود که آرش بتواند تمام مطالبی که آماده کرده بود ارائه کند و بقیه را به بخش پرسش و پاسخ محول کرد.
سخنران بعدی، سعید ولد بیگی، روزنامه نگار مستقل، وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر، عضو انجمن جهانی قلم، دانشجوی اخراجی مقطع کارشناسی ارشد مهندسی صنایع، همکار و مدرس سازمان ملل در امور قربانیان جنگ و کودکان کار و خیابانی در کشورهای ترکیه عراق و ایران، زندانی سیاسی سابق و ...
سعید سخنانش را روی دو بحث متمرکز کرد ١) چه اتفاقی در ایران افتاده؟ ٢) شیوه برخورد نیروهای چپ گرا به این اتفاق چه بوده و چه کارهایی کرده اند؟
او هم مثل آرش خیزش توده ای ایران را انقلاب خواند و گفت اگر این اعتراضات در ابتدا به دلیل تقلب در انتخابات بوده الان از آن عبور کرده و به جایی رسیده که حتی نیروهای سیاسی که از ادامه مبارزه ناامید شده بودند به حرکت کشانده و به فعالیت های سیاسی شان بازگردانده و مردم ایران در این اعتراضات نشان دادند که خیلی سیاسی اند.
او از طرف دیگر به فرو ریختن دیوار استبداد جمهوری اسلامی، درگیری های بین نیروهای اصولگرا و سیاست های ضعیف و شکننده ی جمهوری اسلامی در مقابل مواضع بین المللی اشاره کرد و گفت جمهوری اسلامی برای حفظ منافع اقتصادی خود حتی حاضر است از مبانی تئوریک خود بگذرد.
ولد بیگی در ادامه ی سخنان خود به شیوه برخورد نیروهای مارکسیسم در رابطه با اعتراضات خیابانی اخیر در ایران اشاره کرد و گفت: رفقای فعال و انقلابی ما در ایران در عرصه های مختلف از جنبش زنان گرفته تا جنبش کارگران، دفاع از حقوق کودکان و دانشجویان در ماه های اخیر همواره فعالیت کرده و همگام با مردم در عرصه بوده اند. ما باور داریم که موسوی یا کروبی رهبر این جنبش نیستند و این جنبش اصلاً رهبر مشخصی ندارد. ما از این فضایی که باعث بحران در حکومت شده است استقبال می کنیم و تا آنجایی که بتوانیم برای پیشبرد مطالبات برابری طلبانه و آزادیخوانه ی مردم تلاش خواهیم کرد.
سعید در پایان سخنان خود در انتقاد از میرحسین موسوی گفت: فردی که از خط امام دفاع می کند نمی تواند مدعی جنبش عدم خشونت برای ما باشد.
آرش و سعید در بخش پرسش و پاسخ به سئوالات حاضران پاسخ دادند.
گویا قرار است این گونه جلسات ادامه داشته باشد و از طیف های گوناگون فکری به مناظره با هم بنشینند، که در این صورت شاهد اتفاق مبارکی در جامعه ی خود خواهیم بود، باز شدن در گفت وگو و تمرین مدارا و دموکراسی.
گزارش: لیلا مجتهدی
شهروند ١٢٦٠ ـ پنجشنبه ١٧ دسامبر ٢٠٠٩