افق روشن
www.ofros.com

٢٢ خرداد ٨٩ استمرار قیام مردم و استیصال حاکمیت


اتحاد برای برقراری شوراهای مردمی                                                                        شنبه ٢٩ خرداد ١٣٨٩

از خیزش مردم ایران برای کسب مطالبات تاریخی خود در تحقق آزادی ؛ دموکراسی ؛ داشتن یک زندگی شرافتمندانه انسانی بر اساس کار و خلاقیت ؛ تأمین کار ؛ مسکن ؛ آموزش و بهداشت برای همگان بیش از یکصد سال می گذرد . تلاش برای کسب این حقوق انسانی ؛ هر چند حاکمیت های مستبد ؛ خونخوار ؛ ضد بشر و وحشی را بارها از تخت قدرت بزیر کشیده و بخاک افکنده ؛ اما هنوز به نتیجه لازم و اساسی خود دست نیافته ؛ و این نیست مگر حاصل فریب خوردن مردم در سیر مبارزات خود ؛ که گویا جناح هایی از طبقات حاکمه و یا حامیان خارجی استثمارگر آنها می توانند و یا می خواهند مطالبات تاریخی مردم را تحقق بخشند در حالیکه کسب مطالبات تاریخی مردم جز با تبلور ارده مردمی از طریق شوراها ؛ نهاد ها و سازمان های مردمی امکانپذیر نیست .
نظام ولایت فقیه که در دوره متأخر یعنی عصر جهانی شدن و پس از پیروزی مردم ایران در قیام ضد سلطنتی اسقرار یافت طبعا بسیار بیشتر با فشارها وتناقض های مطالبات مردم و ویژگی های دوران معاصر با نظام پوسیده و ضد بشری خود قرار دارد ؛ زیرا این رژیم با حمل روبنای حقوقی و اخلاقی دوران جاهلیت و فاصله داشتن با الزامات و عملکرد یک نظام حکومتی متعارف امروزی ؛ تنش ها و بحران ها برای بقا و تداوم حاکمیتش افزوده تر می شود و بهمین جهت وحشیانه و عریان ترین ابزار سرکوب را از روز اول پیدایش خود بر علیه مردم و نیروهای مبارز و آزادیخواه بکار برده است . از طرف دیگر خود فریبی بخش های زیادی از مردم بجهت توهم در مورد اینکه حکومت دینی می تواند یک زندگی درخور انسان را محقق نماید در مقابل کشتار ؛ ترور ؛ ارعاب سکوت کرده وحاکمیت منحوس خمینی و رهروانش امکان ظهور و خود نمایی یافته است . این حکومت بر اساس توتالیتریسم و انحصار مطلق و ارعاب حکومت می کند . در چنین حکومت هایی اگر فضای اجتماعی – فرهنگی -ایدئولوژیک حکومت دچار شکاف و ترک شود ؛ شکاف گسترش یافته و رژیم را به کام خود می کشد . هم اکنون پایه های اصلی حاکمیت دچار موریانه خوردگی و پوسیدگی است و مبنایی برای حفظ تعادل و کارگردش وجود ندارد و بحران های عمیق اقتصادی به همراهی بحران های سیاسی و ایدئولوژیک دیگر پایه و تکیه گاه مستحکمی برای تداومش باقی نگذاشته است . تنها قهر و سرکوب عریان ؛ گستاخانه و بی پرده پوشی را راهکار تداوم حاکمیتش می داند ؛ اما واضح است که نیروی نظامی سرکوب با وجود بحران های اقتصادی – اجتماعی تنها در کوتاه مدت مؤثر خواهد بود . و سقوط حاکمیت ها در هر نسل جدید در ایران تکرار خواهد شد .
نیازی به نشان دادن بحران سیاسی حاکمیت وجود ندارد زیرا نگاهی اجمالی به حذف و بیرون ریختن بخش های متعادلتر طبقه حاکمه ؛ یعنی اصلاح طلبان که دامنه آن تا بیت خمینی ضد بشر و جنایتکار هم رفته است و ایجاد جناح های تازه تر و درگیری های داخلی باز هم تازه تر سر دراز و بی پایانی دارد . هاشمی رفسنجانی در سال 60 اظهار می کرد اگر امروز دو تا سه هزار بکشیم در آینده مجبور نخواهیم بود که بیست تا سی هزار بکشیم و صد البته ایشان شکسته نفسی می کرد و منظورش واقعا این بود : که اگر یکصد هزار نفر ازمبارزین را قتل عام کنیم ؛ حداقل تا یکصد سال با خیزش میلیونی مردم مواجه نخواهیم بود ؛ اما وی درک نمی کرد که تضادهای اجتماعی با راهکارهای سخت افزاری حل نخواهد شد و قانونمندی های اجتماعی – اقتصادی ؛ تاریخی و سیاسی کارکرد ومنطق خاص خود را دارد و با قصاوت و وحشی گری های بسیار شدید تر هم پایان عمر نکبت بار این نظام بسیار زودتر از آنکه وی فکر کند محقق خواهد شد و راه گریزی از آن ندارند .
نظام وحشی ولایت فقیه در ٢٢ خرداد ٨٩ تمام نیروهای خود را در تهران و مناطق اطراف بسیج کرد و تلاش کرد با برخی کشیدن کمیت آنان ؛ مردم را مرعوب نماید اما تمامی این لشکرها انگیزه و کارآیی یکصد مزدور سال های ۵٧ و دهه ٦٠ با پشتوانه ایدئولوژیک تمامیت خواهی را نداشتند . علی رغم لغو راهپیمایی از طرف موسوی و کروبی هزاران هزار جوان دختر و پسر و مرد و زن به خیابان های مرکزی سرازیر شدند که خود چند پیام داشت : یکی اینکه جنبش مقاومت با توان و پتانسیل روز اول هنوز سرزنده و رزمنده است و تا تحقق مطالبات تاریخی خود از پای نخواهد ایستاد . دوم اینکه به رژیم نشان داد عمر تاریخیش به سر آمده و کشتار و زندان و ارعاب تأثیر ندارد و سوم اینکه هر کس که در تقابل و منع حرکت ؛ مسیر تحقق مطالبات تاریخی اعم از موسوی و کروبی ویا هر فرد و یا جریان و حزبی بخواهد قرار گیرد مورد بی اعتنایی قرار گرفته و مُهر مردودی دریافت خواهد کرد . حضور هزاران هزار نفر از مردم ؛ هر چند عده ای با قیافه های مرعوب ؛ اما اکثریت با داشتن لبخند بر روی لب های نشان از نگرش تحقیر آمیز به انبوه لشکرهای سرکوب نظام ولایت فقیه بود . و بجهت انگیزه عمیق برای آزادی و دمکراسی و بی انگیزگی سرکوبگران ؛ دستگیر شده گان نیز ترسی از خود نشان نمی دادند و بیشتر دستگیرشده گان در همان خیابان آزاد می شدند زیرا حاکمیت هم متوجه بی اثری افزودن به خیل زندانیان مقاوم و مبارز کنونی پی برده است که بیشک دستگیر شده گان در زندان آموزش دیده و آبدیده تر خواهند شد و حجم وسیع شکنجه و حتی اعدام ها تا کنون اثرات معکوس بجای گذاشته است . مردمی که به جهت جو سرکوب ؛ با سکوت در پیاده روها در رفت و آمد بودد اعصاب فرماندهان نظام جنایتکار را بشدت درهم ریخته بودند دیگر کنترل از دستشان خارجی شده و متضاد عمل می کردند ؛ در یک پیاده رو چند مأمور موتور سوار با بصدا درآوردن آژیر خود و با باتوم تلاش داشتند محوطه را بطور مطلق خالی کنند در پیاده رو آنطرف خیابان همه در رفت و آمد و حتی برای نظاره گری ایستاده بودند و این مشخص می کرد که هیچ برنامه منسجمی ندارند .
وقتی فرد همراه من به ضرب و شتم یک دستگیر شده در میدان مرکزی شهر با فریاد و صدای بلند اعتراض می کرد ؛ از بد حادثه در میان انبوه لباس شخصی هایی بودیم که بطرف ما آمدند ویکی از آنها وی را گرفت و وقتی وی باز هم اعتراض کرد چرا دستگیر شده را می زنند ؛ تنها به وی تذکر دادند که سریع تر از آنجا رفته و داد و فریاد نکند ؛ این حادثه عینا در دو سه قدمی یکی از مراکز نظامی بسیج تکرار شد و با فریاد وی ؛ مزدوران از ضرب و جرح دستگیرشده خودداری نمودند و از پشت سر یک مزدور لباس شخصی ها تذکر داد که تند تر راهش را برود و باز هم انتظار بود در مقابل درب ورودی مقر نظامی با دستگیری مواجه شود . وقتی به بیش از بیست نفر از سربازان که برای سرکوب آورده بودند گفته شد که خامنه ای خودش در بهترین نقاط ویلایی هم اکنون قرار دارد و هواپیما و هلیکوپتر شخص و اسب های تفریحش را دارد و آنگاه شما (سربازان ) در این گرما عذاب می کشید هیچکدام عکسی العملی نشان ندادند .
براستی این همه لشکرهای سرکوب در بستر بحران های عمیق اقتصادی – اجتماعی جز ببر های کاغذی چیزی نیستند زیرا شباهنگام باز مردم از پشت بام ها و در کوچه و خیابان شعار خواهند داد . اعتراضات هر لحظه شعله های بیشتری کشیده و مردم دیگری خود را مجبور به حضور در آن خواهند یافت زیرا آگاهی ها افزوده خواهد شد ؛ بیکارسازی ها و اخراج ها و بیکاری ها ؛ تورم و سقوط میزان درآمدها همچنان ادامه می یابد و از طرف دیگر همین اعتراضات نیز هزینه های حکومت کردن را افزایش داده و مدام بر بحران های آن می افزاید و ولی فقیه مفلوک در تارهای خود تنیده محبوس خواهد شد . در عرصه سیاست و روابط خارجی ؛ علیرغم تمام کرنش ها و عقب نشینی ها و پذیرش تعلیق غنی سازی و شعبده بازی برای داخل ؛ که وانمود می کردند برنده میدان هستند ؛ حتی از طرف دوستان استراتژیک خود نیز ببازی گرفته نشدند ؛ ظاهرا آنها هم به این نتیجه رسیده اند که می بایست بفکر روابط با رژیم بعد از حکومت ولی فقیه باشند .
تداوم حرکات اعتراضی نشانگر وجود وجود مقاومت ریشه دار در مردمی بوده که دیگر به هیچ وجه تحمل استمرار نظام ولایت فقیه و نظام مبتی بر استثمار و چپاول و غارت آن را نداشته و از مطالبات تاریخی خود کوتاه نخواهند آمد و همین رژیم توتالیتر را به استیصال خواهد کشاند . نیروها در بالا دچار شکاف و در پایین دچار ریزش می شوند و از طرف دیگر هزینه های حکومت کردن را بشدت افزایش و میزان سرمایه گذاری را کاهش خواهد داد و در این جنگ فرسایشی کل نظام قفل خواهد شد .
اعتراضات خرداد ماه نشانگر پیروزی مطلق مردم در پیگیری مطالبات خود و شکست کامل رژیم در عدم توان قدرت در خاموش کردن آنرا داشت امری که بالاخره اضمحلال رژیم نتیجه چنین روندی خواهد بود .

اتحاد برای برقراری شوراهای مردمی