" آنها رژیمها ی ناسیونالیستی بورژوازی با [مایه] تند پوپولیستی در دوران بحران جهانی سرمایه داری و روابط بی ثبات ما بین کشور ها، میباشند"
نامهای هوگو چاوز، ایوو مورالس و رافائل کورِآ با مجادله توام میباشند.دست راستیها، محافظه کاران، و صاحب نظران میانه رو و بازیگران سیاسی طبقه حاکم و طبقه متوسط در پی بدنام کردن آنها بوده؛ درحالیکه میانه روها، لیبرالها و خود گماردگان چپ این سه تن را به عنوان مسیح هانی که به غایت در انتظار بودند، به محراب بردهاند. به رغم راههای سیاسی متفاوتی که منجر به رهبری آنها شد، به رغم موقعیتهای متفاوت ملی و سبک صحبت آنها، این سه رهبر ویژگیها و نقاط مشترک بسیاری را دارا میباشند.
تناقض در اینستکه هر سه آنها مدعی اشاعه "دمکراسیهای رهأیبخش" در آمریکای لاتین بوده در حالیکه همزمان در پی افزایش نیرو و مرکزیت قدرت خود میباشند. حتا با ملاحظه به تفاوتهای آنها ، هوگو، رافائل و ایوو یک نقطه اصلی مشترک دارند و آن هم سیاستهای مردمی در چارچوب محدود ناسیونالیزم بورژوازی آنها میباشد.
درحالیکه در خیلی موارد بینش آنها همزمان بوده است، هر سه در محیط سیاسی ویژه خود پدیدار گشته و در زمینههای متفاوتِ ملیای کار میکنند که تاثیر گذار بر پروژههای مستقل آنها میباشد. هنگامیکه چاوز برای نخستین بار در سال ۱۹۹۹ به ریاست جمهوری ونزولا انتخاب شد، بخشهای مترقی در آنجا و چپ در سطح جهان انتظارات بالایی از وی داشتند. چاوز مبارزهِ انتخاباتی خود را بر مبنای لفاظی اتحاد آمریکای لاتین و شعارهای ضدّ-امپریالیستی و ضدّ -الیگارشی بنا نمود. این لفاظی مقبول زحمتکشان، بخش هایی از طبقه متوسط و اکثریت طبقه کارگر گردید. اینان ۶۰% رای مردم را تشکیل دادند و به این ترتیب به مبارزه انتخاباتیِ چاوز بر علیه سیستم شکست خورده دو حزبیِ قدیمی مشروعیت بخشیدند.
مخالفین چاوز در ونزوئلا متنوع اند: مهمترین بخش بورژوازی، طبقه متوسط، دانشجویان و حتی برخی از کارگران ممتاز [مرفه].اما حملات "کثیف"(راستترین و ارتجاعیترین جناح مخالف چاوز در کشور)، راهاندازی حملات نژاد پرستانه و [طبقاتی] بر علیه وی و طرفدارانش، تا بحال [منجر به] بر افروختن موج قرمز طرفداران چاوز که پاسخ شجاعانه بعد از هر واقعه با شعار ( آنها میخواهند که سیاه مان را به زیر کشیم، اما ما هرگز اجازه نخواهیم داد ) گشته است.
از سال ۲۰۰۶ مورالس در بولیوی و کررا در اکوادور حمایت خود را از چاوز و طرح پیشنهادی وی برای قاره [آمریکای لاتین] ابراز داشته اند. انتخابات آنها مشابه چاوز در ونزوئلا بوده؛ شرایطی که منجر به پاسخ مشروع و مقاومت نسبت به حملات دهه مخرب نئو لیبرالی بر علیه کارگران و مردمان بومی در آمریکای جنوبی میباشد. در هر دو کشور [ بولیوی و اکوادور ]، تولد دوباره جنبش قوی استقلال ملی که شامل گروههای بومی که بخشی از طبقه کارگر میباشند شده است. شفافترین مثال معدن چیان بولیوی میباشند.
مورالس خود اشتغالی و تولید کنندگان کوچک را در حاشیه بورژوازی ملی و بین المللی ترویج نموده، عمدتاً ( کشاورزان برگ کوکا) را نمونهای منحصر به فرد از "سرمایه داری آندی " andean capitalism اعلام داشته است. تجلیل از رئیس جمهور ایوو ایماران [ یکی از دو زبان رایج در مناطق آند ] و ریشههای بومی وی در تضاد است با افول حمایت و محبوبیت وی در میان مردم بومی، مانند معدن چیان، که بنظر میرسد در حال سازماندهی بر علیه وی میباشند ؛ [این] هنگامی استکه مورالس [در زمینه] برآوردن قولهایش نا موفق بوده است.
در طرف دیگر، کررا یک سیاستمدار چپ که در خارج تحصیل کرده است؛ سخنرانیهای [وی] با مناعت، چالش گرانه و احساسی اما هماهنگ با ریتم جامعه بورژوازی در اکوادور میباشد. بر خلاف چاوز و مورالس در ونزوئلا و بولیوی، بقدرت رسیدن کررا بدون احزاب سیاسی مانند جنبش سوسیالیستی در بولیوی و یا ائتلاف احزاب در ونزوئلا بود. بر آمدن سیاسی وی با حمایت [ کارزار غرور ملی و مستقل ] PAIS بود؛ وی روند مشارکتی را رهبری نمود که در بر گیرنده مورد اجتماعی نادیده گرفته شده مانند حفظ محیط زیست را شامل میشد.
در مورد مورالس و کررا، خوشحالی نشئت گرفته از موفقیت انتخاباتی بارز تر بود. مناظره در میان چپ پیرامون
هر دو آنها حول اینکه آیا اینان رهبری حکومتهای بورژوازی را بدست گرفته و چگونه به مبارزات کارگران
پاسخ خواهند داد بود. مناظرین چپ نمیخواستند که حملات کینهٔ جویانه و بیگانه راست ارتجاعی را تکرار کنند.
هر دو رئیس جمهور، مانند چاوز، توزیع مجدد [دوباره] ثروت را تسهیل کرده و مزایا یی را در اختیار [گروههایی] که قبلا چیزی نداشتند گذاردند؛ [این اصلاحات] کاملا [اکیداً] در محدوده نظم بورژوازی دنیای سرمایه داری میباشد. این تعهد آنها را به انتخابات و همه پرسی توضیح میدهد. اقدامات ترقی خواهانه آنها [ چاوز، مورالس، کررا ] در میان مخالفان دست راستی، طبقه حاکم و امپریالیسم آمریکا [ با برچسب ] "کمونیستها، چپها و سوسیالیست ها" مواجه گشته است. در صورتیکه نیروهای در چپ اثر برنامههای آنها را نادیده گرفته و بر افسون کاریزماتیک این رهبران پوپولیست تمرکز دارند. تردیدی نیست که این اقدامات به بهبود زندگی اقشار پایینی کمک کرده است؛ اما حقیقت اینستکه این اقدامات هنوز "راه حل [ موقت] aid-band" بوده که در چارچوب احترام به مالکیت خصوصی و نهادهای بورژوازی میباشد.
چاویزمو چیست؟
چاویزیمو عکس العمل بر علیه نئو لیبرالیسم [سالهای] ۹۰ و اولین صدای اعتراضی بر علیه امپریالیسم آمریکا بعد از یک دهه ادعای پیروزی مطلق بر کمونیسم بود. بی اعتنایی چاوز به ایالات متحده بسرعت محبوبیت وی را افزایش داد. همزمان وی موفق شد مزایای اجتماعی را افزایش دهد، [این در اثر]افزایش[درامد]نفت بود. اکنون بهبودهای قابل اندازهگیری جدید بواسطه ضربه شدید بحرانهای اقتصادی آمریکا و اروپا که اثرات مستقیم خود را بر ونزوئلا
گذاردهاند ؛نادر میباشند. اینجا ما بوضوح ماهیت این رژیمها ی خاص را میبینیم: آنها رژیمها ی ناسیونالیستی بورژوازی با [مایه] تند پوپولیستی در دوران بحران جهانی سرمایه داری و روابط بی ثبات ما بین کشور ها، میباشند. این موقعیت، اقدامات و افراد رهبری، هیچ شباهتی [به]کاردناس در سالهای ۱۹۳۰ مکزیک و یا پرون در بعد از جنگ جهانی دوم در آرژانتین ندارند. این پوپولیسمِ دوران بحران است، به تقابل با امپریا لیسمی که شباهتی به امپریالیسم آمریکای رو به فراز پایان جنگ جهانی دوم ندارد؛ بر خاسته است. ونزوئلا، بولیوی و اکوادر با ظهور برزیل بعنوان قدرت امپریالیستی که بر منابع طبیعی و واردات و صادرات آنها غالب است مواجه اند. این سه حکومت هیچ عملی در مقابل قدرت منطقهای برزیل انجام نداده بلعکس آنرا متحد خود میدانند؛ تا آنجا که چاوز رئیس جمهور پیشین برزیل لولا را "برادر بزرگ" خوانده است. برنامههای حکومت چاوز به نفع قشر فقیر، بویژه در زمینههای غذایی و مسکن غیر قابل انکار میباشند. علیرغم خاموشیهای مکرر و بحران اقتصادی که تضعیف وعدهای "سوسیالسیم قرن ۲۱" را داشته، "پیراهن قرمزها"، هواداران چاوز، هنوز به برنامه یکشنبه "سلام رئیس جمهور" با پرستش مذهبی [وار] گوش میدهند. در این برنامه چاوز به تلفنها جواب داده، "کثیف[ها]" escualidos [مخالفین] را مسخره مینماید، برخی املاک را سلب مالکیت کرده و مقامات حکومتی را که وی به مخدوش کردن سیاستهای خود متهم میکند، تنبیه مینماید.
تلفظ اشتباه پوپولیسم: سوسیالیسم قرن ۲۱
"سوسیالیسم قرن ۲۱" چیزی جز پوپولیسم و تکریم خالص ساخته شده بر پشتهای کسانی که از توزیع مالیاتها و شبکههای دمکراتیک کنار گذاشته شدهاند. روابط عشق - تنفر [دوستی - دشمنی] چاوز، مورالس و کررا با چپها و ترقی خواهان جهان کاملا فضای تهی در جامعه سیاسی کنونی را پر میکند.
این حکومتهای آمریکای جنوبی برنامههای اجتماعی چندی را انجام دادهاند:کمک به خانوادههای کم درامد، باز گرداندن زمین به جوامع بومی، پیش برد بهداشت و آموزش عمومی، یارانه خوراکهای اساسی، ملی کردن و استملاک و سرمایهگذاری زیر بنایی. [این برنامه ها]واکنشی به بحران سیاسی موجود و همزمان در پی تحکیم قدرت خود بودهاند.
بدیهی است، به رغم اینکه اینان بر چسب سوسیالیستها را [یدک میکشند] و صحبت از برقراری "سوسیالیسم قرن ۲۱" و یا حتی سوسیالیسم "آندی و بولیواری" مینمایند، سوسیالیسم واقعی هنوز در اینجا وجود ندارد. حتی اگر ملی کردن و برخی [مصادره] زمینها و سایر اقدامات در ونزوئلا، اکوادور، و بولیوی انجام گرفته، بورژوازی کماکان مالک و کنترل اکثر ابزار تولید را در اختیار دارد. در واقع، اقدامات بزرگ تر و وسیع تری در مکزیک هنگامیکه حزب انقلابی PRI در قدرت بود بوقوع پیوست. در آن هنگام هیچ کس فکر نمیکرد که PRI رژیمی انقلابی و اقداماتاش سوسیالیستی بوده است.
ملی کردن در این سه کشور فقط اقدامی کوچک دولتی [در زمینه] گامهای مشارکتی در جریان درآمد بدون دست زدن به مالکیت خصوصی کمپانیهای نفتی امپریالیستی که کماکان به بهره کشی از منابع این کشورها ادامه میدهند بوده است. نه سلب مالکیت انجام گرفته و نه طبقه کارگر قدرت گرفته است.در ازا درآمد دولت افزایش داشته و تلاش نموده، با موفقیتی محدود، کنترل اداری بیشتری بدست آورد.
این رهبران تضاد مستقل ماندن را دارند، [اینان] از [یک سو] دولت سرمایداری را آشفته نمینمایند، [از سو ی دیگر] رفرمها ی اجتماعی را به پیش میبرند.اما این به بهای [ زیادی ] تمام شده است. [ قطع سوبسید بنزین ] gasolinazo در بولیوی تعجب آور بنظر میرسد، اما بایستی انتظار میرفت. مورالس سالهاست که با آتش بازی میکند. او میخواست همه را راضی نگاه دارد و سر انجام [ بایستی ] سمت گیری میکرد، وی سمت قدرت مندان را گرفت. کررا [نیز] هنگامیکه دستور سرکوب تظاهرات بومیان را صادر کرد چنین انتخابی کرد. حتی بدون ثباتِ کوتاه مدت اقتصادی که ونزوئلا داشت، هر دو: بولیوی و اکوادور رژیمهای ناسیونالیستی بورژوازی / خرده بورژوازی را بوجود آوردند. آنها برای حفظ استقلال از امپریالیستها تلاش میکنند [و] در حالیکه امتیازاتی به تودههای فقیر میدهند، لیک ساختمان سرمایه داری دو کشور را مخدوش نمینمایند.
در این دوران بحران جهانی زمان بدی برای سیاستهای پوپولیستی هوگو، ایوو و رافائل میباشد. سیاستهای آنها بنظر ساده لوحانه بوده [بویژه] در این دنیای سرمایه داری وحشی و حریص که اجازه به مانور[های] تا کنونی آنها نخواهد داد. در ضمن اقدامات "انقلابی" این حکومتها تشویق کیش شخصیت رهبران و گسترش بروکراسی بدون قدرت مولد کارگران را در بر داشته است. "سوسیالیسم قرن ۲۱"ساختگی است...تقلیدی مسخره نه حتی سوسیالیسم اما پوپولیسم.
پر پیلی روسالس، برگردان از م س گیلانی
اینتر نشنال لفت رویو، می ، آگوست - ۲۰۱۱