آن شب كه شهر را از تابوت بیرون كشیدند
گودال دستهجمعی ما را ستارهها نشان كردند
مردم آزاده!
دوازدهمین سالگرد قتل تبهكارانهی زندهیادانِ عرصهی اندیشه و بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، فرا میرسد اما نهتنها هنوز آمران و عاملان واقعی این جنایات هولناك را معرفی نكردهاند بلكه كماكان سكوت تنها پاسخ به خانوادههای قربانیان و مردم ایران است.
اكنون همگان میدانند كه قتلهای سیاسی سال ٧٧ موسوم به قتلهای زنجیرهئی جریانی برای حذف فیزیكی دگراندیشان و آزادیخواهان بود. این جنایت با قتل ددمنشانهی فعالان سیاسی داریوش فروهر و پروانه اسكندری آغاز شد و با ربودن و خفه كردن دو یار سربلندِ كانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، به اوج رسید و برای جانیان آدمكش چیزی جز نفرت و خشم مردم ایران و جهانیان در پی نداشت. چنانكه از آغاز انتظار میرفت این قتلها سراسر ایران را به لرزه درآورد، پرده از بسیاری از مرگهای مشكوك دیگر برگرفت، روزنامهنگاران و نویسندگان و مورخان و فعالان اجتماعی و سیاسی را به بازنگری در تاریخ قتلها و سركوبهای دو دههی پیش از آن واداشت، و دانشجویان و فرهیختگان را به دادخواهی طلبید. هنگامی كه پرده اندكی كنار رفت آشكار شد كه عاملان خونآشام در گذشتهی نهچندان دور از ریختن خون دهها آزادیخواه دیگر همچون زندهیادان احمد میرعلایی، غفار حسینی، حمید حاجیزاده، پیروز دوانی، مجید شریف و . . . هراسی به دل راه نداده بودند. اما طی سالهایی كه از این جنایت میگذرد نهتنها ابتداییترین خواستههای انسانی نادیده گرفته شد، بلكه با سركوب و دستگیری و حبس و سانسور فضایی سربی بر جامعه حاكم كردند و گوی سبقت را از خودكامگان قرونوسطایی ربودند. اكنون اعمال زور و سركوب شیوهی رایج در چهارگوشهی كشور است. یورش به خانهها، دستگیریهای گسترده، دادگاههای عدالتستیز و محكومیتهای طولانی ابعادی وسیع مییابد. بسیاری از منتقدان اجتماعی بدون ارایهی كوچكترین مدركی در زندانها به سر میبرند و كار به جایی رسیده است كه وكلای مدافع حقوق زندانیان سیاسی نیز دستگیر و زندانی میشوند.
ولی افزون بر آنچه گذشت، پدیدهی قتلهای زنجیرهئی حدیث دیگری نیز دارد كه از لزوم عزم و ارادهی نیرومندترِ آزادیخواهان برای ریشهكنی آن حكایت میكند. در آغاز تصور میشد طنابی كه سركوبگران آدمكش به گردن مختاری و پوینده انداختند به دست و پای خودشان پیچیده است و چندی نمیگذرد كه آمران و عاملان این قتلها به سزای عمل ننگین خود میرسند. چنین نشد. از یك سو، سعید امامی را از میان بردند، و با صدور قرار موقوفی تعقیب و بدینسان حذف همهی اقاریر او از پرونده، رابطهی بالا و پایین در آمریت و اجرای این قتلها یكسره گسسته شد. سپس پرونده را از طول و عرض و ارتفاع مثله كردند و سرانجام مشتی عوامل اجرایی خردهپا را به محاكمهای كشیدند كه جریان دادرسی آن ماهرانه از پیش تعیین شده بود. و سرانجام ناصر زرافشان، یكی از وكلای خانوادههای قربانیان، محاكمه و به "جرم" دفاع از موكلان خود به پنج سال زندان محكوم شد. اما، از سوی دیگر- و این همان حدیثی است كه باید بازگفته شود و مورد تأكید قرار گیرد- در فضای فروكشِ سریع اعتراض و التهاب مردم و بر بستر جبن و ناتوانی بهاصطلاح اصلاحطلبانی كه نخست برای جراحی این "غدهی سرطانی" عزم جزم كرده بودند اما در نهایت عقب نشستند، آمران و عاملان قتلهای زنجیرهئی طنابی را كه موقتاً به دست و پایشان پیچیده بود باز كردند و دستبهكار تدارك توطئههای تازه بر ضد آزادیخواهان شدند، كه كشتار سال گذشتهی جوانان در كهریزك از آن جمله است. راه افتادن چندبارهی ماشین قتلهای زنجیرهئی و تكرار چرخهی كشتار آزادیخواهان این حقیقت را یادآوری میكند كه بهای آزادی در این سرزمین همچنان سنگین است و زدودن ننگ آزادیكُشی از جامعهی ما عزم و ارادهی بهمراتب نیرومندترِ مردم آزادیخواه را میطلبد.
كانون نویسندگان ایران، ضمن گرامیداشت یاد محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و اعتراض به محرومیت خود از برگزاری مراسم بزرگداشت برای این دو عزیز، همچون گذشته خواهان معرفی و محاكمهی آمران و عاملان قتلهای زنجیرهئی، آزادی همهی زندانیان سیاسی، و حذف سانسور از تمامی زمینههای اجتماعی و فرهنگی و تأمین آزادی اندیشه و بیان برای همگان است.
کانون نویسندگان ایران
١١ آذر ١٣٨٩
روز جمعه ١٩ آذرماه، ساعت ٢ بعد از ظهر، در گورستان امامزاده طاهر در مهرشهر كرج همراه با خانوادهها و یاران گرد میآییم و آرامگاه این جانباختگان راه آزادی را گلباران میكنیم.
www.kanoon-nevisandegan-iran.org