(دردفاع از آزادی مطبوعات)
کمتر کسی را می توان یافت که وعده های خمینی جلاد را در روزهای به قدرت رسیدن حکومت جمهوری اسلامی از یاد برده باشد ، او گفته بود : " در حکومت اسلامی همه افراد آزاد در بیان هر گونه عقیده ای هستند ." " حکومت اسلامی اساس کار خود را به بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می گذارد ." " مطبوعات در نشرهمه حقایق و واقعیات آزادند ." " در حکومت اسلامی رادیو و تلویزیون ، و مطبوعات مطلقآ آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت ." " ما آزادی به همه مسالک و عقاید می دهیم ." " در جمهوری اسلامی کمونیستها هم در بیان عقیده خود آزاد خواهند بود " " در حکومت اسلامی رادیو ، تلویزیون ، و مصبوعات مطلقآ آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت "" ما حکومتی را می خواهیم که برای اینکه یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس ، آنها را نکشند ." "دولت استبدادی را نمی توان حکومت اسلامی خواند ... رژیم اسلامی بااستبداد جمع نمی شود ." " حقوق بش این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد ." " باید اختیارات دست مردم باشد ، این یک مسئله عقلی است و هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هر کسی باید دست خودش باشد " " این ارتشی ها فکر می کنند ما می خواهیم آنها را دار بزنیم "( خنده جمعیت )
او در آن روزها ازوعده های سیاسی قدمی فراترگذاشته و گفته بود : "این دارایی از غنائم اسلام است ، من امر کردم به مستضعفین بدهند و خواهند داد ... به این نغمه های باطل گوش ندهید ، آنها حرف می زنند ولی ما عمل می کنیم . ما یک مملکت محمد ی ایجاد می کنیم . .. دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم ، آب و برق را مجانی می کنیم ، اتوبوس را مجانی می کنیم . دلخوش به این مقدار نباشید ..." " جامعه آینده ما جامعه آزاد خواهد بود . همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت ."
اینها همه حرف ها ی بود که او در آبانماه سال ١٣۵٧ یعنی دو ماه ونیم قبل از قیام ٢٢ بهمن ١٣۵٧( به توده های مردم ) گفته بود . اما در همان روزهای اول به قدرت رسیدنش ، تمام وعده ها را به فراموشی می سپارد و در یک دست اسحله و در دست دیگرش قرآن به قتل و عام دهها هزار انقلابی و سرکوب گسترده کارگران و زحمتکشان ، که برای آزادی وسوسیالیسم ودر یک کلام زندگی بهتر انقلاب کرده بودند ، اقدام می نماید . او با بی شرمی تمام می گوید : "آن های که به اسم دموکراسی ، با اسم دمکرات می خواهند مملکت را به فساد و تباهی بکشند ، این ها باید سرکوب شوند . ملت آن ها را سرکوب خواهد کرد . کاری نکنید که باب غضب باز شود ." " اینهایی که زیر بنای همه چیز را اقتصاد می دانند ، اینها انسان را حیوان می دانند . حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است . زیر بنای همه چیزش ، الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش است ." (قم ١٧ شهریور ١٣۵٨) "این جنایت کارها که در بازداشت هستند متهم نیستند ، بلکه جرمشان محرز است ؛ باید فقط هویت آنها را ثابت کرد و بعد آنها را کشت . اصلآ احتیاج به محاکمه آنها نیست . هیچگونه ترحمی در مورد آنها مورد ندارد . اگر ما اینها را نکشیم ، هر یکی شان که بیاید بیرون میرود آدم می کشد . با چند سال زندان کار درست نمی شود . این عواطف بچه گانه را کنار بگذارید ."(سخنرانی به مناسبت سالروز تولد رسول اسلام، ٩ تیر ١٣۵٩) " آنکه مکتبی را مسخره می کند ، اسلام را مسخره می کند . اگر متعمد باشد ، مرتد فطری است . زنش برایش حرام است . مالش هم باید به ورثه داده شود . خودش هم باید مقتول شود ."
ازهمان روزهای اول کاملا آشکار بود ، که جمهوری اسلامی نمی تواند ، اعتقادی به آزادی بیان و آزادی مطبوعات داشته باشد . البته آنها می گفتند :" ما با مطبوعات آزاد هیچ مخالفتی نداریم ، مشروط به آن که در جهت تحکیم پایه های جمهوری اسلامی نظربدهند وبنویسند ." و بر این اعتقاد بودند و هستند که اگرخلاف آن باشد و انتقادی به جمهوری اسلامی بنمایند و یا اینکه جمهوری اسلامی را پذیرا نباشند ، به قول خمینی باید قلم آنها را شکست و زنانشان را بر آنها حرام کرد و خودشان را به زندان انداخت و از آنجایی که در زندان نیز آدم نخواهند شد و وقتی که بیرون بیایند بدتر خواهند شد ، بنابراین راه دیگری جز اینکه آنها را تیرباران کنیم ویا اینکه به دار بیاویزیم وجود ندارد .
این موضعی بود که خمینی پس از رسیدن به قدرت سیاسی و برای خاموش گردانیدن آزای بیان و مطبوعات درروزهای اول پس از انقلاب در پیش می گیرد . او در همان روزهای انقلاب مخالفت خود را با آزادی بیان و مطبوعات اعلام می دارد و می گوید : " آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور، قلمش آزاد است که بنویسد ، برخلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اندبنویسد ... برای مطبوعاتی ، احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه ." او برای قانونی کردن آن (گرچه احتیاجی بدان نداشت) همین اعتقاد را در قانون اساسی کشورگنجاند و به تصویب مجلس ارتجاعی خود رساند . از اینروست که در اصل بیست و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی می خوانیم : " نشریات و مطبوعات دربیان مطلب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد . " یعنی آنها از مردم می خواهند که از چارچوب موازین اسلامی فراتر نروند ، چنان بنویسند که حاکمان جمهوری اسلامی می خواهند . " آزادی مطبوعات آری ، اما توطئه قلمی نه ! " در غیر این صورت یا از طریق " دادستانهای دادگاه ها موظفند که بار دیگر به رسیدگی مطبوعات و نویسندگان آنها بپردازند و هر مطبوعات توطئه گر(بخوان مخالف جمهوری اسلامی) را در نطفه خفه کنند." و یا اینکه باید از طریق باندهای مخفی جمهوری اسلامی به کشتار و ترور آنها اقدام کرد . ما در سالهای حکومت سیاه جمهوری اسلامی بارها شاهد چنین قتل ها و ترورهای از جمله قتل های زنجیره ای بوده ایم .
بنابراین جمهوری اسلامی نیز همانند تمام دولت های دیکتاتوری به آزادی بیان و مطبوعات نمی تواند اعتقاد ی داشته باشد .آنها چنین چیز گرانبهای را می خواهند در انحصار خود نگه دارند و نمی خواهند آنرا با دیگری قسمت کنند . و اگر هرازچند گاهی ، چه جناح فاشیستی و چه جناح اطلاح طلب آن در وصف وحال آزادی بیان و آزادی مطبوعات سخن سرائی می کنند . تنها حفظ آن برای خودشان می باشد ، نه برای دیگران . خصوصآ که اینروزها اززبان جناح اصلاح طلب آن ( موسوی و کروبی ) که در شرایط کنونی به صف مخالفین رانده شده ، شعار های درپیرامون آزادی بیان سر می دهد و خواهان آن می باشد ، البته اینها پنهان نمی کنند و از خمینی جلاد برای دفاع از آزادی بیان و مطبوعات و عقب راندن جناح فاشیستی نقل و قول می آورند . و همانند خمینی خواهان آزادی بیان و مطبوعات می باشند . آنها خواهان آزادی مطبوعات و آزادی بیان در چارچوب بیانات و اظهارات خمینی پذیرا هستند ، و ما در بالا دیدیم که فرمایشات او چه بوده است . از اینروست که آنها می گویند : "آزادی مطبوعات آری ، اما نباید " مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد." و یا به عبارتی دیگر " آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تامین گردد ." (اصل ١٧۵ قانون اساسی کشور)
البته جالب ترین موضوع این است که حتی احمدی نژاد این د لقک قرن بیست و یکمی نیز با پرویی تمام می گوید : "در کشور ما آزادی برای همه است واز همه کشورهای دنیا بیشتر است " .
نتیجه آن که هردوجناح حکومتی با آزادی مطبوعات برای خودشان مخالفتی ندارند ، آنها با آزادی مطبوعات برای دیگران مخالفند و از دیگران می خواهند که در چارچوبی که خود وضع می کنند ، بیندیشند و بنویسند . آنها با چارچوبهای که طرف مقابل وضع می کنند ، مخالفند و چنین فکر می کنند که چارچوب های که خود برای مطبوعات وضع کردند از جنس دیگری ست و می تواند مفید باشد . حال آنکه این احمقان نمی دانند ، چیزی که بد است بد می ماند و مهم نیست که چه کسی از این بدی پاسداری و نمایندگی می کند . وقتی که آزادی مطبوعات در یک جامعه برای مخالفان وجود ندارد، فرقی نمی کند که ازجنس آریامهری باشد یا از جنس اسلامی . از جنس بورژوازی لیبرال باشد یا از جنس کمونیستی کارگرای ! اگر حکومتی چنین بیندیشد ، که تمام مردم یک کشورباید در چارچوبی که تعیین کرده بیندیشند و بنویسند ، نمی داند و نمی تواند بفهمد ، آزادی یعنی آزادی در عدم توافق . اگر این مهم در حرف و در عمل پذیرفته نشود ، بالاجبار دولت در قدرت به زور و دیکتاتوری متوسل خواهد شد و همه را وادار خواهد کرد که همانند حکومتیان بنویسند و از آنجای که دردنیای واقعی چنین چیزی داوطلبانه عملی نخواهد شد ، حکومت به سانسور پناه خواهد برد و هر مطلبی را از زیر نظر و خواست خود عبور خواهد داد ، بدینسان شرایط برای رشد افکار عمومی و خلاقیت ها در چنین جوامعی کشته خواهد شد . البته این جانیان خود نیز می دانند که وقتی در یک کشور سانسورچی وجود دارد ، دیگر سخن گفتن ازآزادی مطبوعات خنده دار است ، از اینرو خود نیز اعتراف می کنند و می گویند: " محدودیتهای که در جامعه ما با ویژگیهای که از نظر اعتقادی دارد قابل قبول و منطقی است ، ولی بدون شک چنین محدودیتهای از دید مجامع بین المللی حقوق بشر که نگرشی دیگر به دین دارند سلب آزادی از مطبوعات محسوب می شود ." بنابراین خود نیز می دانند که ضا بطه های که برای مطبوعات گذاشته اند ، هیچ ربطی به آزادی مطبوعات ندارد . و اگر نویسنده ای بخواهد تنها در چارچوبی که حکومت برایش تعیین کرده و نتواند از آن چیزی که سانسور به او اجازه می دهد فراتر رود، دیگر آزاد نیست . بی جهت نیست که جمهوری اسلامی با توجه به عمل کردش در ٣١ سال حکومتش همیشه بر اساس ارزیابی و آمارهای سازمان های بین الملی در رده های آخر قرارداشته است . بطور نمونه براساس آمارسال ٢٠٠٩ در کنار کره شمالی و ترکمنستان و اریتره قرار گرفته است ، یعنی در رده ١٧۴ . در همان چند ماهه اول پس از ٢٢ خرداد در سال گذشته ٣۵ خبرنگار دستگیر می شوند و همچنین بیش از ۴٠ روزنامه نگار مجبور به ترک کشور می گردند .همه اینها نشان می دهد که کلیت نظام جمهوری اسلامی در دوره حیاتش همیشه برای سرکوب مخالفین و از بین بردن آنها از هیچ اقدامی کوتاهی نکرده است . براستی که از جنایتکاران جمهوری اسلامی نیز انتظار دیگری نباید داشت . و در جامعه استبدادی جمهوری اسلامی و قتی که از حکومتیان در وصف و حال آزادی مطبوعات می شنوی ، جز اینکه بگویی : " آهای آزادی چه جنایتها که بنام تو نمی کنند ! "
رحمت خوشکدامن - دوشنبه ١٨ مرداد ١٣٨٩