در روزگاری که "نظم نوین بازار آزاد" یگانهگیِ بیرقیب خود را با جنگ و فلاکت و ویرانی، با بیکاری و تحقیر و ستم در چهار گوشهی جهان فریاد می زد، روزگاری که بیش از یکصد سال مبارزهی مردم ایران برای تغییر وضعیت موجود، برای آزادی و عدالت و برابری گویی به شکست گرائیده بود، زمانهای که فریب انتخاباتی دیگری در راه بود، مردم و جوانان ایران بار دیگر در بهار سال ٨٨ برای در دست گرفتن سرنوشت و زندهگی به تاراج رفتهشان به خیابانها آمدند و تمامیّت ستم و تبعیض و ارتجاع موجود را به مبارزه و همآوردی طلبیدند. این بهاران خلقها در مقطعی رخ داد که گویی هیچ افقی برای تغییرات ریشهای و دگرگونیهای اساسی موجود نبود و خط رابط خیزش ما با سنت مبارزاتی تاریخمان در اثر سی ساله سرکوب و قتل عام یک نسل از انقلابیون گسسته شده بود. در چنین بستری بود که صاحبان قدرت دیروز و رانده شدهگان از دارالخلافهی امروز دستِ بالا را در رهبری جنبش مردم گرفتند و با ملغمهای از توهمات و ایدهئولوژیهای اصلاح طلبانه، منفعلانه و سازشکارانه هر آنچه توانستند را برای مهار خشم دمافزونِ مردم و جوانان و حفظ نظام موجود و "قانون اساسی"اَش انجام دادند. بازتاب طبیعی این خط و ایدهئولوژیِ غیر رادیکال چیزی جز محدود ماندن دامنهی طبقاتی جنبش به خواستهای اقشار میانی و متوسط شهری آن هم صرفا در تهران و چیزی جز افول و رکود جنبش پس از تهی شدن خیابانها و به بُنبست رسیدن تاکتیکهای غیر رزمنده و ناروشن نبود و در پس این رکود بود که رژیمِ "دار" و "شکنجه" به سرکوب مضاعف تودهها جهت تثبیت موقعیت متزلزل خود پرداخت و دگر بار ابلیس پیروز مست آمد تا سور عزای مردم را به سفره بنشیند.
وقتی دشمن مردم و نمایندهگان مدارا و ترمیمطلبان قدرت خود را بر تظاهرات میلیونی تودهها حاکم کرده و خط خائنانهی سازش و کرنش، صلای تسلیم و عقبنشینی سر داد و جوّ یأس و ناامیدی از ایجاد تغییر میل به همهگیر شدن داشت، بخشی کوچک اما مصمم از خیل میلیونی تودهها سودای آتشی دوباره کرد. آتشی که برافروختن شعلههای آن برای آغازگرانش دشواریها و مشکلاتی به عظمت تدارک یک جنبش نوین داشت و دارد. سخن از طرح موجی نو بر خلاف جریان عملی و نظری موجود است!
هنوز فریادهای مردم ایران در گوش زمانه گم نشده و خون شهیدان بر سنگفرش کوچههای قیام نخشکیده بود که تند باد خیزش این بار شمال آفریقا را در نوردید و سرود پر طنین قیام، خلقهای جهان عرب را به جشنی واقعی فراخواند. برپایی روزهای خشم و فریاد "الشعب یرید اسقاط النظام" و مقاومت قهرآمیز جوانان رادیکال و ستیزنده تونس و مصر به عنوان موتور محرّک و مغز سازمانده قیام دستِ کم در گام نخست مستبدین را به عقب راند و رویای تغییر تعبیر شد! این مبارزهی تودهای برای سرنگونی ارتجاع و استبداد حاکم در کوتاه زمانی در سایر کشورهای منطقه از بحرین و یمن تا اردن سوریه و حتا فراتر از آن در اسپانیا و فرانسه باز تکثیر شد. تحولات خاورمیانه و مبارزات غرور آفرین جوانان عرب ما را سرشار از امید به تداوم پایداری کرد، همچنانکه ضرورت جمعبندی از درسهای جنبش آنان را پیش پای ما نهاد.
با چنین پیشینه و در چنین بستری بود که در راه تأسیس شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران گام نهادیم تا فصلی نوین از قیام و مبارزه علیه وضع موجود را آغاز کنیم. فصل نوینی که ریشههای خود را در یکصد سال رزم تمام عیار مردم ایران علیه ستم و تبعیض و استثمار استوار میبیند. در انقلاب مشروطه و جنبش جنگل، در شورش دیروز و امروز خلقهای سراسر ایران از کردستان و آذربایجان تا بلوچستان و خوزستان، در جنبش ملی شدن صنعت نفت و ١٦ آذر ضد کودتای سال ٣٢ ، در کنفدراسیون دانشجویان و محصلین خارج از کشور، در جنبش مسلحانهی دههی ۴٠ و ۵٠ تا قیام شکوهمند بهمن، در سالهای سراسر رزم و فدای دههی خونین ٦٠ تا ١٨ تیر ٧٨؛ آری! در مبارزهی هر روزه و هر لحظهی جنبشهای کارگران، زنان و دانشجویان ایران، در مبارزات رهاییبخش و ضد سرمایهداری خلقهای سراسر جهان از کمون پاریس تا میدان التحریر.
"شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران" هدف خود را دفاع از یک خط انقلابی متشکل از نیروها و واحدهای سوسیالیستی، کمونیستی، فمینیستی و دیگر نیروهای مترقی و ایجاد یک بلوک سیاسی چپ در سپهر سیاست امروز، جهت مداخله در تعیین سرنوشت جامعه میداند، جامعهای که از حاکمیت سیاسی استبدادی و مناسبات اقتصادی استثمارگر رنج میبرد و برای رهایی خود ناگزیر از فعالیت هدفمند و سازمانیافته برای در هم شکستن نظام سیاسی موجود یعنی رژیم جمهوری اسلامی و دگرگونی ریشهای کلیهی ساختارهای ستمگرانه و تبعیضآمیز و ارتجاعی به شکل انقلاب اجتماعی است. همچنانکه تلاش و تدارک برای تشکیل فدراسیونی از جوانان چپ همواره مورد توجه شورا بوده و خواهد بود و تشکیل چنین فدراسیونی افق سازمانی مطلوب ما برای سازماندهی و کنش جمعی نسل نوین کنشگران رادیکال و انقلابی است.
در آغازگاه این راه "بیبرگشت" دست یاری رفیقانهی خود را به سوی تمامی جوانان، دانشجویان و نیروهای رادیکال، مترقی و انقلابی میدهیم تا با ما و در فضایی برابر و دموکراتیک به ارتقاء نظری و عملی ایدههای انقلابی و تغییر تمامیّت توحش موجود بپردازند. ما با نگاه به آینده، وظایف را به شور مینشینیم و دست در دست هم راه نوینی را خواهیم گشود. راهی که در آن واژه تغییر با انقلاب معنی شود و ستم طبقاتی، جنسیتی، نژادی، مذهبی، و ... از معنی تهی گردد. راهی که امکان و ظرفیت برخورد آراء متضاد را ارتقا دهد و سطح دیگری از مبارزه جمعی برای رهایی را معنی کند. راهی که به آزادی و امکان رهایی پرتو افکند. در آغازگاه این راه ایستادهایم تا یک بار دیگر فریاد برآوریم:
زنده است باد!
تازنده است باد! طوفنده است باد!
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران - سی خرداد١٣٩٠
www.leftfederation.blogspot.com
iranianfederation@gmail.com
----------------------------------------------------------------------
دربارۀ ما
"شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران" تلاش جمعی و تشکیلاتی بخشی از جوانان چپگرا و انقلابی است که جهت پاسخدهی به ضرورتهای عینی بر آمده از شرایط مبارزه انقلابی و رادیکال و به قصد تشکیل یک بلوک سیاسی چپ در عرصه سیاست امروز ایران متشکل شدهاند. این وحدت تشکیلاتی نتیجه پروسهای طولانی و مرحلهای از بحث و جدلهای تئوریک و تبادل تجارب عملی است. پیشینهی سیاسی و مبارزاتی اعضای شورا به سالهای آغازین دهه ٨٠ و بر آمدن نسل نوین دانشجویان و جوانان چپگرا در جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران مانند جنبش دانشجویی، زنان و کارگری و ملل تحت ستم باز میگردد. بخشی از ما تحت نام "نشریهی دانشجویی بذر" از سال ٨۴ در مبارزات دانشگاهها و جنبش جوانان فعال بود، بخشی با نام "گروه پروسه" که عمدتاً جنبش کارگری را پوشش میداد به فعالیت پرداخت و بخش دیگری با سابقهی فعالیت در جنبش دانشجویی در اوایل خیزش سال ٨٨ متولد و با نام "نشریهی خیابان" شناخته شد. این نیروهای متشکل و منفرد داخلی در ارتباط و همکاری با جوانانِ همنسل ایرانی که در خارج از کشور به دنیا آمده یا رشد کرده بودند پایههای همکاری و اتحاد ما را تشکیل دادند. پس از خیزش مردمی سال ٨٨ ایران و تکوین یک شکاف سیاسی طبقاتی جدید و پولاریزه شدن و قطببندی هر چه بیشتر جامعه، نیروها و جریانهای سیاسی گوناگون هر کدام به فراخور پایه طبقاتی و خاستگاه فکریشان به دنبال پاسخ دادن به مسائل و تضادهای نوین برآمدند. جمع ما نیز در همین دوره و بنا به تجربه نسل خود وارد مراحل جدیدی از مبارزه شد. ما جایگاه خود را در طول دو سال خیزش مردم ایران به درستی پیدا کردیم و آنرا در عرصهی پراتیک به روشنی نشان دادیم. ما ضمن شرکت در مبارزات خیابانی، در فضاهای فکری و تئوریک جنبش نیز وارد شده و توشهای بنا به تناسب تجربهمان اندوختیم: از سیاه، خاکستری، سبز، اصلاح طلب و ترمیم طلب و تمامی جناحهای جمهوری اسلامی گسستیم، همچنانکه افقهای مبارزاتی خود را جدا از تمامی جناحهای ملی و بین المللی سرمایه و سرمایهداری ترسیم کردهایم. با مقبول عامه قرار گرفتن، پوپولیسم خیابان و تظاهر و ریا خطکشی کردیم، و از سوی دیگر کوشیدهایم با میراث انقلابی گذشته با دیدی انتقادی برخورد کنیم؛ ماهیتاً نه خودِ آنیم و نه خود را از آن جدا میدانیم. ما عزم راسخ برای سازش ناپذیری کردهایم و رادیکالیسم مبارزات مردم و گسست از ایدههای کهن اساس اتحاد ماست. در عرصهی علم و تئوریهای علمی به دنبال ایدههای نوین هستیم، کنش جمعی ما وفادار به جمعبندی از کاستیها و اشتباهات گذشتهمان است و بر آنیم تا در سایهی این انتقاد از گذشته و امید به رهایی مردم در آینده، مبارزات واقعی تودهها را حمایت و تقویت کنیم. نگاه ما به گذشته، حال و آینده انترناسیونالیستی است و درک ما از مبارزهی طبقاتی و مفهوم رهایی در ایران، به مبارزات کل مردم دنیا از فلسطین تا فیلیپین و از آفریقا تا اروپا و آمریکا و ... گره خورده است.
برقراری ارتباط نظری، عملی و تشکیلاتی با تمامی نیروهای متشکل و منفردی که هنوز با آرمان تغییر جهان و حذف و محو تمامی مناسبات استثمارگرانه و تبعیض آمیز آن زندگی میکنند هدف استراتژیک ما است. همچنانکه ایدهی تشکیل فدراسیونی از نیروهای چپ انقلابی و مترقی همواره چشم انداز ما بوده و خواهد بود.
کمیته جوانان بلژیک Youth Committee of Belgium
www.committeebe.blogspot.com
committe.2007@gmail.com