"آن كس كه حقیقت را نمی داند بی شعور است
وآنكس كه حقیقت را میداند وآن را دروغ می انگارد تبهكار است" (برتولدبرشت )
به حق، جنبش طبقه كارگر جنبشی است مستقل ، زیرا تنها كارگرانند که مجبورند نیروی كار
خویش را به خاطر معاش وزیست به فروش برسانند.
آنان نه صاحب ابزار كارند و نه پول کافی دارند تا بتوانند بدون دغدغه واضطراب زندگی کنند . جنبش طبقه كارگر جنبشی اجتماعی و سیاسی است و در عرصه هر حركت مبارزاتی یگانه هدفش رسیدن به دنیایی عاری از استثمار ونابرابری است .
حركت طبقه كارگر در كلیت خویش حركتی جهانی است . پیروزی ویا شكست آن در هر گوشه جهان تاثیرات بس عمیقی برحركات هم طبقه ای هایشان دارد . شعار ( كارگران جهان متحد شوید ) از هیچ جا صادر نشده بلكه مبارزات آنان صحت این مدعا را به اثبات ثبوت رسانده است .
در این رابطه هرگونه دخل وتصرف و لوث نمودن مبارزات کارگران از محتوای طبقاتی، آنان را به
زیرمجموعه ی عوامل سرمایه مبدل خواهد کرد. استقلال طبقاتی ركن اصلی این مبارزات به شمار می رود . كارگران موظفند تحت هر شرایطی صف مستقلشان را از سایر عوامل سرمایه و یا تشكل های غیر كارگری كه به هر نحو بخواهند مبارزاتشان را تحت الشعاع اندیشه های غیر كارگری قرار دهد،جدا نمایند.
كارگران به خاطر استقلال طبقاتی و مبارزاتیشان همواره افشاء كننده عوامل فرصت طلبی هستندكه به خاطر امیال ،مادی و قدرت طلبی های کاذب و غیر کارگری خواستار وارد شدن به صفوفشان هستند.تا صف مبارزاتی خویش را قاطعانه و مستقلانه ادامه دهند.
هر گونه تفكری که خارج از همبستگی طبقاتی كارگران و مبارزات ضد استثماری شان باشد از ناحیه هر شخص، گروه و جریانی، محكوم به شكست است . صف مستقل كارگری صفی است که در جهت رسیدن به خواسته های طبقاتی قدم به عرصه مبارزه نهاده و وحدت عمل شان باید حول اهداف دراز مدت باشد . تحت هیچ شرایطی صف مستقل نباید فدای الگو برداری از احزاب و جریانات غیر کارگری وغیر طبقاتی و ... قرارگیرد .
پیشروان طبقه كارگر نه از بیرون بلکه از درون مبارزات این طبقه برخاسته و تنها در ادامه این پروسه است که می توانند نقش تاریخی خویش را به سرانجام برسانند .
همگان به این مهم واقفند كه شكست بخشی از مبارزات طبقه كارگر در سالیان گذشته ناشی از هژمونی فرد و یا افراد و احزاب غیر کارگری و . . . بوده که به درون صفوف آنان رخنه کرده و به خاطر امیال و منافع غیر کارگری، مبارزات آنان را در پایین ترین سطح نگه داشته و به انحراف كشانده اند) هژمونی حزب توده بر مبارزات كارگران در سالیان دور و به کجراهه کشیدن آن، خود دلیل صحت مدعای ماست )
آگاهی طبقاتی نه وارداتی است و نه صادراتی . بلکه كارگران در جریان مبارزات مستقل و طبقاتی خویش ،در همه عرصه های، اقتصادی و سیاسی و عینی و ذهنی، به عینه آن را کسب نموده و بر حست ضرورت سازمان می یابند. به قولی عین مقدم بر ذهن است.
آری با توجه به شكست بخشی از مبارزات طبقه كارگر از جانب احزاب ، گرایشات و جریانات به ظاهر چپ مدعی رهبری طبقه کارگر و در واقع راست و مدافع سرمایه ،ضروری است كارگران آگاه به منافع طبقاتی خویش، از گذشته درس گرفته و به هیچ فرد یا دسته یا گروه و یا حزب غیر کارگری و غیر طبقاتی اجازه ندهند که در مقام یک پدرسالار یا منجی و یا رهبر و . . . ، آنان را همچون ابزاری برای رسیدن به خواسته های سرمایه دارانه و غیر کارگری خود مورد سوء استفاده قراردهند و در گنداب سرمایه به مرگ تدریجی بکشانند . لازم به ذكر است که معنای این امرالبته خلع سلاح طبقه كارگر از حزب واقعی و طبقاتیش نیست . ما بر این باوریم که در جریان مبارزه با سرمایه برای پایان دادن به هر نوع استثمار و بهره کشی از طبقه کارگر، کارگران نیاز مبرمی به سازمان یابی طبقاتی و حزب راستین خود دارند. دیگرحنای افراد و جریاناتی كه طبقه كارگر را زیر مجموعه و تحت تکفل خود دانسته و در كاخ های شیشه ای و خوش آب و رنگ خود نشسته اند، تا با فرمانروایی، کارگران را به مسلخ سرمایه بکشانند نزد كارگران آگاه و مستقلی كه در زیر خط فقر کار و زندگی می کنند و توسط همپالکی های همین افراد و جریانات، به شدت استثمار می شوند رنگی ندارد . چه بسا عده ای پیدا شده اند که با پولهای هنگفتی كه از جانب سازمان های معلوم الحال سرمایه داری به آنان داده می شود می خواهند از طریق دادن پاداش و جایزه به کارگران سوار برموج مبارزاتیشان شوند . آنان در تلاش حهت برقرار نمودن تماس و ارتباط با چهره های مبارز و فعال طبقه كارگر و کارگران می خواهند مبارزات به حق آنان را در جهت امیال سرمایه جهانی سوق داده و از كارگران برای رسیدن به اهداف ضد کارگری شان حد اکثر سوء استفاده را بنمایند.
هر چند تعداد این عده از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی كند . اما حضور آنان به عنوان دلالان سرمایه در برخی از کشور ها و نهادهای سرمایه داری جهانی به چشم می خورد. این عوامل و جیره خواران، در موقع مقتضی، تمامی سعی و تلاش خود را برای حفظ و بقای سرمایه به عمل آورده و همه ی زور خود را می زنند تا حتی المقدور استثمارو بهره کشی از طبقه کارگر همچنان تداوم یابد.
نقد از گذشته و چشم به آینده كمال مبارزه است و به همین خاطر طبقه کارگر در هر شرایطی با هوشمندی و هوشیاری بایستی از منافع خویش دفاع نمایند.
متاسفانه بودند کسانی که به ظاهر خود را حامی طبقه كارگر نشان داده اما به آنها لبیك گفته و جوایزشان را با كمال میل قبول می كردند . اما زهی خیال باطل، مبارزات هر روزه و مستمر، پولادها را آبدیده ساخته و پیشروانی با اندیشه های باز در دامان خود پرورش داده ومی دهد، تا اغوای چنین سیاست هایی نشوند و این تحقیر سرمایه داری را قبول ننمایند . همین باعث آن شد هنگامی كه رضا شهابی از ماهیت و سیاست اهدا كنندگان جوایز حقوق بشری هلندتحت عنوان ان . ی دی آگاه شدند ، در حرکتی آگاهانه و توام با جسارت، دست رد به سینه آنان زده و جوایز برخی از این نهادهای سرمایه سالار را که جز برای مطرح کردن عوامل و دلالان خود و به بند کشیدن کارگران هدف دیگری را دنبال نمی کنند قبول نکرد. چرا که این نهادهای سرمایه داری و مدافع سرمایه اگر دوست دار طبقه کارگر بودند،هم طبقه ای های ما را در کشورهای خود استثمار نمی کردند . ویا آنها را در رنج بیکاری عذاب نمی دادند .
طبقه کارگر به یاد دارد که در سال ٢٠٠٦ خواب های طلایی مهدی کوهستانی و سولیداریتی سنتر برای به انحراف کشاندن مبارزات کارگران ایران با هوشمندی فعالان کارگری خنثی شد . با وجود سکوت و مماشات بعضی از جریانات مدعی منافع کارگران و با وجود و همراهی کژدار و مریز جناح راست این جنبش با مهدی کوهستانی، کارگران آگاه در عرصه مبارزه طبقاتی از توطئه های مرکز همبستگی آمریکایی(سولیداریتی سنتر( پرده بر داشته و دلال این مرکز)مهدی کوهستانی( راافشانمودند . حالا این شخص پس از سال ها باردیگر وارد گود شده و برای اثبات دلالیش از فعالان چپ و کارگر سند و مدرک می خواهد . کوهستانی که دلال کاردانی است ! خوب می داند که برای انجام مسئولیتش فیش حقوقی نمی نویسند . حضور هر چند گاهش در رسانه های مقتدر بی بی سی و صدای امریکا که تخطئه کننده جنبش طبقاتی ضد سرمایه داری است، کافی است .
آقای كوهستانی خوب می داند كه فكر و اهدافش حول چه محورهایی می چرخد !! دفاع از
استثمار و سرمایه کجا !! وجایگاه مبارزات كارگران ایران کجا ؟
شما خود نیك می دانید که نماینده چه جریان ها و نهادهایی هستید ! سرمایه داری مدرن غربی و نهادهایی كه شما دلال و مدافع آن هستید اساسن موجودیتش به غارت نیروی کار و منابع کشورهایی چون کشور ما وابسته است . حضور امثال شما در بهترین رسانه های اغواگر سرمایه داری امریکایی و ، انگلیسی و . . . که همیشه نقش فریبکارانه ای را را در به کجراهه کشاندن و سرکوب انقلابات و مبارزات کارگران داشته و دارند، بر اساس وظیفه و در راستای خدمت گذاری به سرمایه، همواره منفورترین چهره ها را علم کرده و ضدیتشان را با مبارزات واقعی ، حق طلبانه و انسانی کارگران و توده های ستم دیده مردم نشان داده اند.کارگران ایران هالو نیستندکه با این چندر غاز سرمایه داری که از خون کارگران تهیه شده است اغوا شوند وچشم خویش را بر روی استثمار میلیون ها کارگر در سطح جهان ببندند.
آقای کوهستانی ! شما از طرح این مسئله که آقای شهابی زمانی ازجوایز داده شده به آقای منصوراسانلو جانبداری کرده است در صدد اثبات چه چیزی هستید ؟ اینکه این قبیل نهادهای وابسته به سرمایه، مدافع منافع کارگرانند و برای برجسته کردن فعالیت ها و مبارزات کارگران اقدام به اعطای این جوایز و هدایا می کنند ؟ آیا شما می خواهید بدین وسیله وانمود کنید که نهادهایی از این دست هیچ ربطی به گماشتگان و عوامل سرمایه ندارند و در راستای فریب و اغوای کارگران نیستند ؟ در این صورت چرا از خود رضا شهابی و حرکت آگانه و مستقل او که جایزه ی این نهاد وابسته به سرمایه را با نام عوام فریبانه و دهان پر کن "حقوق بشر" رد کرده اند چیزی نمی گویید ؟
ما درهزاره ی سوم میلادی به سر میبریم دیگر عصر ملانصرالدین ها به سر رسیده است شهابی و شهابی ها خوشبختانه درکوران مبارزات کارگران ایران وجهان به این بالندگی و غنای فکری رسیده اند که ازنیات شما با همه ی رنگ و لعابی که به آن می زنید آگاه شده و خوب را از بد و دوستان خود را ازدشمنانش تشخیص دهدو دوست نما ها و دشمنان واقعی را در هر لباسی که هستند افشا نمایند . آقای کوهستانی! مطمئن باشید که در این عصر و این دوران، شمشیر داموکلسی که می خواهید و تلاش می کنید برفرق سر شهابی و شهابی ها و در یک کلام طبقه ی کارگر ایران قرار دهید تا نتوانند فعالانه علیه سرمایه برخیزند آن قدر کند و زنگ زده است که کار بردی نداشته باشد . چرا که طبقه ی کارگر ایران می رود تا عزم خود را علیه تمامیت سرمایه جزم کند و با کلیت آن به مبارزه برخیزد.
هدف رضاشهابی ازقبول نکردن این جایزه،حفظ صف مستقل طبقه ی کارگر بوده و ایشان نشان داده اند که تنها به این طبقه و پیشروان آگاه آن اعتماددارند . درموردآقای محمدقراگوزلو و امثال ایشان که نامبرده درکدام جایگاه وصف قرارداردتشخیص آن باطبقه ی کارگراست نه شما ونهادهایی که ازشما به عنوان سدی درمقابل خیزش کارگران استفاده می نمایند.
آقای کوهستانی وهمفکران واربابانش خوب می دانند . حرکات طبقه ی کارگر درهیچ نقطه ای
ازجهان خاموش نخواهد شد . همواره به سیر تکاملی مبارزاتیشان تارسیدن به خواسته های
برحقشان که همانا زندگی شرافتمندانه وانسانی است ادامه داده دراین روندهرنوع تفکر ضدکارگری رابه زباله دان تاریخ خواهند فرستاد.
آقای کوهستانی خود بهترازمامیدانندکه مهره ی سوخته ای بیش نیستند وتاریخ مصرفشان نزد اربابانشان به اتمام رسیده و در شرایط کنونی هم پالگی های دیگری درصف انتظار صدارت ایشان نشسته اند.
سوال اینجااست که آیا باید نسبت به خطرات کوهستانی های آینده وجریاناتی همچون )سولیداریتی سنتر(آگاه بوده وبه استقلال مالی وسیاسی طبقاتی کارگران اتکا داشت. کسانیکه دربرابر پول و جوایز کذایی امپریالیستی حساسیتی ندارند. این عبارات طلایی مارکس رابه خاطرداشته باشندکه :پول وفاداری را به بی وفایی، عشق را به نفرت، نفرت را به عشق، فضیلت را به شرارت ،شرارت را به فضیلت، خدمتکار را به ارباب ، ارباب را به خدمتكار ، حماقت را به هوش ، هوش را به حماقت تبدیل می كند .
اگر انسان، انسان باشد و روابطش با دنیا، روابط انسانی باشد، آنگاه می تواند عشق را فقط باعشق، اعتماد را با اعتماد و غیره معاوضه كند.
اعضای کمیته هماهنگی برای کمک برای ایجاد تشکل های کارگری
١- جهانگیر محمود ویسی ٢ - عمر مینایی ٣ - جلال حسینی ۴- اسماعیل نیازی ۵ - عمر شاکری ٦ - محمد عبدی پور