افق روشن
www.ofros.com

آیا جایزه حقوق بشری برای رضا شهابی تبریک دارد؟


علیرضا عسگری                                                                                              یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹٢

چند روز پیش (۹۲/۱۱/۳۰)، سایت "همه حقوق بشر برای همه در ایران" اعلامیه ای را منتشر کرد که در آن اعلام شده است رضا شهابی کارگر زندانی به عنوان برنده جایزه حقوق بشری " رها " انتخاب شده است (۱). سر داورِ هیاتِ انتخاب کننده، شیرین عبادی، حقوقدان دست راستی و برنده جایزه صلح نوبل است.
بسیاری در نشر این خبر و اعلام نظرهای گوناگون مشارکت داشته اند.اما این اتفاق آیا به واقع برای رضا شهابی و کارگران و فعالان کارگری جای شادباش و تبریک دارد یا باید به کلی از آن پرهیز کرد و نیز در رد آن و علیه ش موضع گیری کرد؟
به نظر من، هم جای یک تبریک کوتاه و بلافاصله اقدامی فوری دارد و هم جای هشدار؛ تبریکی کوتاه اما هشداری جدی و برای دراز مدت و همیشه. چگونه تبریکی و چگونه هشداری؟ هر دو مورد را توضیح میدهم:
چرا تبریک؟ تبریک به کارگران بابت این موضوع که ببینند و بدانند و برایشان بیش از پیش اثبات بشود که آنها موضوع اصلی نیروگیری برای کسب قدرت سیاسی و تثبیت منافع هستند و اینگونه" گشاده دستی ها" از جمله جوایز مشابه، در واقع نه به دلیل کارگری بودن اهدا کنندگان بلکه به خاطر ترسشان از نداشتن همراهی و توان پر قدرت کارگران برای کسب منافع خودشان است. میتواند این اتفاق موضوعی برای تبریکی کوتاه و بلافاصله اقدام برای آگاه سازی درباره ی فریبکاری ها باشد؛ کارگران و تشکل های کارگری، هر روز، بیشتر و بیشتر متوجه این امر می شوند که توان و قدرت آنان تا چه حد است که غیر کارگری ها هم ناچارند به آنها آویزان بشوند. اما اگر کارگران بگذارند که این جوایز و یا هر گونه حمایت و همراهی نیروهای غیر کارگری آنان را دچار این توهم کند که گویی آنها به فکر ما و تامین منافع مان هستند پس می تونند متحد یا همراه ما باشند، تبریک بلافاصله به هشدارمتصل می شود! اکنون نیز مانند همیشه توان و قدرت مبارزاتی کارگران و فعالان کارگری و تشکل های مستقل آنچنان برجسته و تعیین کننده می نماید که نیروها و جریانات غیر کارگری- و به تعبیر دقیق تر ضد کارگری- در سراسر جهان، ناچار می شوند به انواع شگردهای مختلف برای جلب حمایت این نیرویِ شگرفِ تعیین کننده وارد عمل شوند. این گونه است که حتا دست به ساخت و تولید و حمایت و گسترش تشکل های ضد کارگری با نام های کارگری میزنند، موسسات تحقیقاتی و پژوهشی با بودجه ها و امکانات کلان راه می اندازند و حتا برخی فعالان کارگری را در این پروژه ها همراه می کنند، در رسانه های خود برنامه های کارگری ترتیب می دهند، جوایز مختلف اهدا می کنند، حمایت مالی می کنند تا کارگران را برای اهداف خود همسو کنند و خلاصه دست از هیچ گونه تلاشی برنمیدارند تا هر چه بیشتر بتوانند از نیروی سرنوشت ساز کارگری در کوتاه مدت و دراز مدت بهره ببرند تا منافع خودشان و طبقه خوشان را تزئین و تثبیت کنند.
باری ! تبریک برای رضا و خانواده ی اوست و دیگر کارگران و فعالان کارگری بابت توان شان، تلاش هایشان و اثبات بیش از پیش قدرت تعیین کننده ی نیروی شان؛ تبریک برای رضا و همسر و فرزندانش به دلیل اینهمه مقاومت و ایستادگی در برابر این همه دشواری و سختی! تبریک که این ایستادگی آنچنان برجسته و ارزشمند است که انواع و اقسام جریانات را به کرنش و تحسین وامیدارد، حتا اگر تحسین و کرنش از سر این باشد که بخواهند در ادامه سو استفاده کنند.اما اینقدر هست که همین کرنش فریبکارانه شان اثباتی است بر احتیاج شان به نیروی بی نهایت تعیین کننده ی کارگری.
اما هشدار برای همه ی کارگران و فعالان کارگری ست که مبادا در هیچ کجای تلاش و ایستادگی و اقدامشان اجازه دهند به جز تکیه بر نیروی طبقاتی خود، به نیروهای ضد کارگری توهم و امید ایجاد شود. اقدام فوری ای که از آن نام بردم این است: فرض کنید جمعی کارگر و فعال کارگری خبر اختصاص جایزه به رضا شهابی را می شنویم، لبخندی میزنیم که بله ما میدانیم توان کارگران چقدر است که حتا اینان ناچارند به آن آویزان شوند، اینان نیز با علنی کردن این تصمیم شان نشان می دهند که به کارگران نیاز دارند تا از نیروی شان سو استفاده کنند. اما بلافاصله پس از این لبخند و نقلِ جملات مختصر فوق، دست یکدیگر را می فشریم که خوب شادمانی کافیست اگر چای مان را نوشیده ایم بر سر کار و تلاش و مبارزه مان بازگردیم و جلوی سو استفاده را بگیریم!؛ اولین اقدام : آگاه سازی درباره هویت و ماهیت همین جایزه دهندگان و دیگر همکردگانشان است و سپس ادامه ی کار !
دوستان آیا چایتان را نوشیده اید؟!

علیرضا عسگری - ۱۳۹۲/۱۲/۲

۱- اینجا کلیک کنید یا در زیر بخوانید:

***************************

با رای هیئت داوران:

رضا شهابی برنده جایزه حقوق بشری "رها" شد

چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۹ فوريه ۲۰۱۴
رضا شهابى ذکريا، فعال کارگرى و عضو هيئت مديره سنديکاى اتوبوسرانى تهران و حومه که دوران محکوميت شش سال حبس خود را در زندانى اوين مى گذراند، به عنوان يکى از شش برنده از دوره اول جوايز حقوق بشرى رها، معرفى شد.
شش برنده جايزه، توسط هيات داوران ويژه اى متشکل از شيرين عبادى، برنده جايزه نوبل و وکيل مدافع حقوق بشر به عنوان رييس هيئت ژورى، آرون رودز از بنيانگذاران و محقق اصلى پروژه حقوق آزادى و مدير اجرايى سابق فدراسيون بين المللى هلسينکى براى حقوق بشر و کارولينا يانوزفسکى، وکيل حقوق بشر و عضو هيئت مديره سودويند، انتخاب شدند.
رضا شهابى ذکريا، يکى از اعضای هیئت موسس بازگشایی سنديکاى کارگران شرکت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه است. وی در خرداد ١٣٨۴ به عضويت هيئت مديره اين سنديکا انتخاب شد.
از عملکردهاى جدى اين سنديکا می توان به اعتصاب کارگران شرکت واحد در زمستان ١٣٨۴ اشاره کرد که به دستگيرى و اخراج رضا شهابى و تعدادى از همکارانش منجر شد.
اخراج رضا شهابى در جريان اين اعتصاب، مانع ادامه فعاليتهاى وى در راستاى مطالبات کارگرى و فعاليتهاى سنديکايى نبود. وکالت رانندگان اخراجى از شرکت واحد و پيگيرى و دفاع از شکايات همکاران در ادارات کار استان تهران، براى بازگشت به کار آنان و جمع آورى کمک مالى براى کارگران اخراجى، از جمله فعاليتهاى رضا شهابى در اين دوره بود که موجب خشم کارفرما و تهديد وى از سوى حراست شرکت واحد اتوبوسرانى تهران، شده بود.
رضا شهابى عليرغم تهديدات کارفرما و پس از پيگيريهاى مداوم در تيرماه ١٣٨٨ موفق به دريافت حکم بازگشت به کار شد. او که در ميان استقبال رانندگان شرکت واحد و به خصوص در منطقه کارى خويش- منطقه ١٠ شرکت واحد- به سر کار بازگشت، از بدو ورود، فعاليتهاى خودش را آغاز کرده و با حضور در ميان رانندگان در پايانه ها و سرويس هاى کارگرى، براى همکاران خود از دست آوردهاى سنديکا مى گفت و آنها را از ظلم و ستمى که کارفرما بر ايشان روا مى داشت، مطلع مى ساخت و کارگران را به اتحاد و همبستگى و حضور فعال در سنديکا دعوت مى کرد.
رضا شهابى سرانجام ٢٢ خرداد ٨۹، در حين کار با اتوبوس شرکت واحد و در مقابل ديدگان مسافران اتوبوس، در شرايطى غيرانسانى توسط ۴ مامور لباس شخصى دستگير شد.
او به اتهام اجتماع و تبانى بر ضد امنيت كشور، توسط ماموران لباس شخصى بازداشت و به بند ٢٠۹ زندان اوين منتقل شد. او در حين انتقال به بند ٢٠٩، به دليل ضرب و شتم شديد از ناحيه گردن به شدت آسيب ديد. ١۹ ماه نگهدارى رضا شهابى در بند٢۴٠ و ٢٠٩ زندان اوين و بازجويى ها تحت فشار و شکنجه و تهديد به اعدام، موجب شد تا او براى رسيدگى به وضعيت حقوقى و قضايى چندين بار دست به اعتصاب غذا بزند.
يک‌شنبه ٢۹ آبان‌ماه سال ۹٠، دکتر پيمان گودرزى، پس از معاينه اين زندانى در کلينيک شهيد عراقى، اعلام کرد که غضروف مابين مهره‌ هاى ٣، ۴، ۵، ۶ و ۷ ستون فقرات او از بين رفته و اين مهره‌ ها بر روى عصب فشار وارد مي‌¬کنند و احتمال پاره شدن اعصاب و در نتيجه از کار افتادن دست و پاى چپ، بسيار زياد است."
طبق توصيه دکتر گودرزى، رضا شهابى که از درد شديد در ناحيه‌ گردن، کمر و دست رنج مي‌برد و قلب و کليه‌اش وضعيت خوبى نداشت، بايد به صورت اورژانسى در بيمارستان بقية‌الله بسترى و عمل ميشد. دکتر طول مدت درمان براى اين عمل را در حدود ۶ ماه اعلام کرده بود اما مسئولان زندان از جراحى و درمان او ممانعت کرده و وى را به زندان بازگرداندند.
رضا شهابى در سال ۹٠ در واکنش به بازداشت، شکنجه و بلاتکليفى خود در سلول انفرادى زندان اوين، که مصادف با جنبش ۹۹ درصدى ها در ايلات متحده آمريکا بود، گفت: "حرف هايى را که اکنون مردم در سراسر جهان مي‌زنند و مي گويند ما ۹۹ درصد زحمت‌کش جامعه هستيم را ما از سال ٨۴ مي زديم، حال چگونه است که مسئولين از اين اعتراضات حمايت مي‌ کنند و من را دقيقاً به دليل گفتن همين حرف ها ١۹ ماه است که بازداشت غيرقانونى کرده‌اند. مگر من قاچاقچى هستم يا از ديوار کسى بالا رفته‌ام؟ مگر تاکنون جز دفاع از حقوق صنفى کارگران کار ديگرى کرده‌ام که مستحق ماهها زندان و تازه آن هم بدون محاکمه باشم؟! در اين مدت که اين جا بودم دزدها وقاچاقچي‌ها آمدند و رفتند، اما من هنوز بلاتکليف در زندان مانده‌ام."
اول آذر سال ۹٠، اولين اعتصاب غذاى رضا شهابى در زندان در اعتراض به بى توجهى مسوولان به سلامت و بلاتکليفى او در انفرادى ٢٠۹ و ممانعت از آزادى وى به قيد وثيقه، شکل گرفت.
او پس از اين اعتصاب اعتراضى، در بيمارستان امام خمينى تهران، تحت عمل جراحى از ناحيه گردن قرار گرفت اما عليرغم توصيه پزشکان به استراحت و طى دوران نقاهت در منزل، به زندان بازگردانده شد که موجب عفونت و مشکلاتى در محل جراحى شد.
رضا شهابى پس از تحمل ۲۲ ماه بازداشت بلاتکليف و بدون حکم، و پس از چند جلسه برگزارى دادگاه که با تهديد به اعدام توسط قاضى صلواتى، همراه بود، نهايتا اواسط تير ماه ١٣۹١، از سوى شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به ۶ سال حبس تعزيرى محکوم شد. حکم او شامل يک سال زندان به اتهام "فعاليت تبليغى عليه نظام" و پنج سال حبس به اتهام "تبانى به قصد اقدام عليه امنيت ملى” بود. او همچنين به ۵ سال ممنوعيت از فعاليت سنديکايى و هفتاد ميليون ریال جريمه نقدى محکوم شد.
ربابه رضايى، همسر رضا شهابى، حکم جريمه مالى را در نتيجه سمت مديريت مالى سنديکاى اتوبوسرانى و کمک مالى او به ديگر کارگران، اعلام کرده است.
رضا شهابى در آخرين مورد، روز ٢۶ بهمن ١٣۹٢، به بيمارستان اعزام شد. پزشکان معالج به علت وخامت وضعيت وى در ناحيه کمر و پاى چپ، تاريخ ٢٨ بهمن را براى عمل جراحى وى تعيين کردند.
جايزه حقوق بشرى رها، از جانب سودويند براى اداى احترام و ستودن رضا شهابى، که سهمى در ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر در ايران داشته است، در نظر گرفته شده است.
مراسم رسمى اهداى جوايز به برگزيدگان، در جريان ٢۵مين اجلاس شوراى حقوق بشر در ژنو، برگزار خواهد شد.
سازمان غيردولتى اتريشى سودويند، در سال ١۹۷۹ بنيانگذارى شده است و از سال ٢٠٠۹ داراى مقام مشورتى شوراى اقتصادى اجتماعى سازمان ملل متحد مى باشد. سودويند که به توسعه جهانى پايدار، حقوق بشر و شرايط کارى مناسب در جهان خود را متعهد مى داند، از سال ٢٠١٠ در شوراى حقوق بشر از طريق تنظيم موضع گيرى هاى خود و تدارک اجلاس هاى موازى در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران توسط نمايندگان خود در شوراى حقوق بشر، حسن نايب هاشم و شعله زمينى، شرکت داشته و در زمينه طرح موارد نقض حقوق بشر در ايران و جلب توجه بين المللى به آن، مى کوشد.