پيشگفتار مترجم
اتحاديه ی فلزکاران آفريقای جنوبی (افآج) در اوج خيزش های ضد آپارتايد و ضد سرمايه داری طبقه ی کارگر آفريقای جنوبی، درسال ١٩٨٧ ، بنياد گرفت. دراين برهه، اتحاد مثلث «کنگره ی ملی آفريقای جنوبی، ا ان سی»،( «کنگره ی اتحاديه های آفريقای جنوبی، کوساتو» و «حزب کمونيست آفريقای جنوبی» با دولت سفيد پوست آپارتايد مبارزه می کردند.«افآج» با ٣٣٨٠٠٠عضو پر شمارترين اتحاديه در درون «کوساتو» را نمايندگی می کرد.«افآج» اتحاديه ای است مارکسيست-لنينيست، وشديدا منتقد حزب کمونيست آفريقای جنوبی است و بر اين باور است که اين حزب اصول مارکسيسم- لنينيسم را کنار گذاشته است. «افآج» پرچم راديکاليسم مبارزات طبقه ی کارگر آفريقای جنوبی در دهه ی ١٩٨٠ را همچنان بدوش کشيده، و پيگيرانه هم منتقد سياست های اقتصادی ،مبتنی بر مکانيسم بازار آزاد، دولت آفريقای جنوبی از «حزب کنگره ی ملی آفريقای جنوبی، ا ان سی» و هم «کوساتو» را به خاطر مماشاتش با سياست های دولت به باد انتقاد می گرفت، تا اينکه در تاريخ ٨ نوامبر سال ٢٠١۴، «کنگره ی اتحاديه های آفريقای جنوبی،کوساتو» «افآج» را اخراج کرد. بدين ترتيب، نه «کوساتو» توانست «افآج» را به سمت سياست های راست به کشاند، ونه اين دومی قادر شد «کوساتو» را به مواضع رايکال گذشته سوق دهد، به نتيجه، جدائی «افآج» از «کوساتو» به تنها شق حل معضل از دو سو پايان يافت.
در پس جدائی از «کوساتو»، «افآج» برآن شد که فراتراز اتحاديه اش، گرچه پرعضوترين اتحاديه بود، سازمان يابی گسترده تری را با افق سوسياليستی پايه ريزی کند، که حاصلش تشکيل «فدراسيونی با يک ميليون،١٠٠٠٠٠٠ ، عضواز اتحاديه های کارگری با افق سوسياليستی» گرديد.
بيانيه ی همايش برای تشکيل فدراسيون ... برسياست ها و اصول مهمی در مبارزات طبقه ی کارگر عليه سرمايه داری تاکيد دارد.
١- دوشقه کردن طبقه ی کارگر به يک حزب سياسی و تشکل اقتصادی يا «اتحاديه» به مثابه بهم آمدن توده های کارگر هم تاريخا و هم برابر با نقد داهيانه ی مارکس از اتحاديه ها تحت عنوان «گذشته، حال وآينده ی اتحاديه ها»، يک بدعت ناميمون بوده است. اتحاديه ی فلزکاران آفريقای جنوبی، اکنون اراده کرده است که با چندين اتحاديه، يک فدراسيون و تشکلات گوناگون ديگر يک تشکل فراگير اقتصادی- سياسی سامان دهد. بی شک، اين رویکرد در راستای به هم آمدن وحدت تشکيلاتی و شکستن طلسم دو تشکيلاتی درون طبقه ی کارگررویدادی مبارک تلقی می شود (١).
٢- «افآج» در پس جدائی از «کوساتو»، از اتحاديه ها وجمع های کارگری و کارگران منفرد طلب نکرد به اتحاديه اش به پيوندند، بلکه در پی سامان دادن تشکلی فراتراز خودش نمونه ی ارزنده ای از باور به وحدت گرائی کارگران و عليه فرقه گرائی را پديدار کرد.
٣- اتحاديه ها عموما تشکلاتی بوروکراتيک يا ديوان سالار از بالا را معنا می دهند. رهبران اتحاديه به دور از فرايند روزانه ی کارگران موسسات صنعتی و خدماتی در اداراتشان در صندلی ها لم میدهند. برعکس- بيانيه، فدراسيون را نهادی با دموکراسی ازپائين به بالا، جوابگو به کارگران فراگير ودخالت گر در مبارزات کارگر تعريف می کند.
۴- اتحاديه ها تلاشی برای مبارزه عليه تبعيض جنسی و فراهم کردن شرائطی برای ارتقاء زنان کارگر در ساختار اتحاديه، چه رسد تا سطح رهبريت، انجام نمی دهند. بيانيه ی فدراسيون سنت ديرينه ی مردسالاری در تشکلات کارگری را می شکند، و ازتمام تشکيلات فدراسيون می خواهد شرائط مناسب برای رفع نا برابری جنسی، بالندگی و ارتقاء زنان کارگرتا سطح رهبريت فراهم کنند.
۵- اتحاديه ها برای سازمان دادن کارگران انفرادی، کارگران بيکار و فراوان انسان هائی که در موقعيت اجتماعی مشابه کارگران قرار دارند، عطف توجه نمی کنند. فدراسيون اين سياست بغايت کوته نگری را چالش کرده و سامان دادن کارگران بيکار را جزئی از اهداف سازمان يابی کارگران برشمرد است.
٦- به تاسی از ميثاق «کارگران جهان متحد شويد»، فدراسيون بر رویکرد انترناسيوناليستی کارگری و ضد بيگانه ستيزی تاکيد می کند.
متن بيانيه
اين حرکت در پيامد اخراج «اتحاديه ی فلزکاران افريقای جنوبی» از «کنگره ی اتحاديه های کارگری افريقای جنوبی، کوساتو » ، در سال ٢٠١۴، کليد خورد. درزير ما بيانيه ی اميد بخش اين گردهمائی تاريخی را چاپ می کنيم( منبع شبکه ی سوسياليست ها، کمون جهانی برای متحول کردن جامعه از طريق سوسياليسم دموکراتيک*).
شک نيست که، در مبارزات طبقه ی کارگر آفريقای جنوبی ، ٣٠ آوريل ٢٠١٦ ، بمثابه يک روز تاريخی ثبت شد. دراين روز٢٠١۴ نفر نماينده از ٢٩ اتحاديه ی کارگری گوناگون و يک فدراسيون « کنگره ی ملی شورای اتحاديه های کارگری،ان ا سی تی يوسی » متشکل از ٢٢ اتحاديه ؛ همچنين اعلام پشتيبانی تعدادی از نهادهای مدنی وسازمان های محلات کارگری، گرد هم آمدند. دراين گردهمائی نمايندگان کارگران اراده کردند يک فدراسيون اتحاديه های کارگری مبارز و دموکراتيک از پائين، ضد نژاد پرستی ، ضد نابرابری جنسی، مستقل از دولت ومتکی به امکانات مالی کارگران و با رويکرد انترناسيوناليستی و سوسياليستی را پايه ريزی کنند.
تشکيل اين فدراسيون برمتن بحران عميق اقتصاد سرمايه داری که تارو پود سرمايه داری آفريقای جنوبی را فراگرفته ، اقدامی حياتی و بويژه عاجل به شمار می رود.٢٢ سال بعد از رويداد ٢٧ آوريل ١٩٩۴(انتقال قدرت از حکومت نژاد پرست سفيد به اکثريت مردم بومی آفريقای جنوبی- توضيح از من )چهره ی زشت بيکاری گسترده، فقر ونابرابری مفرط، ادامه ی نژادپرستی و فساد گسترده ی حکومت سرمايه داری آفريقای جنوبی تجربه ی دردناک روزانه ی اکثريت کارگران افريقای جنوبی را رقم می زند.
برای برون رفت از بحران سرمايه داری، سرمايه داری افريقای جنوبی پيوسته به سطح زندگی و تامين شغلی کارگران می تازد .اشتغال هر چه بيشتر کالای کميابی گرديده است.با کاربرد شيوه ها ی انتقال کار به خارج کشور، استخدام های غير رسمی از طريق بنگاه های کاريابی خصوصی (٢)، استخدام موقت(کژوال)، معادل کارگر ميدانی(٣)، و اشتغال از طريق مقاطعه کاران فرعی(٤) روز بروز افزايش می يابد. هيچ حمايت و پشتيبانی از کارگران استخدامی غير رسمی انجام نمی شود. در حوزه ی توليدات صنعتی و معادن تمام کارگاه ها با خطر بسته شدن مواجه اند، و سرمايه داران هزاران کارگر را بيکار کرده و روانه ی خيابان ها کرده اند. سرمايه داران با کاستن از شمار کارگران نرخ استثمار را افزايش داده، و يا با کاهش از ساعات توليد کارگاه ها(۵) سبب نازل تر شدن دستمزد کارگران می شوند. اتحاديه های کوساتونسبت به طرح زيرکانه ی بيکارکردن کارگران از راه فرستادن کارگران به دوره های آموزشی از سوی سرمايه داران تمکين می کنند.
با نرخ بيکاری رسمی هولناک %٨ .٣٣ ،سی و سه مميز هشت در صد، و حتی بالاتر، در سه ماهه ی آخر سال ٢٠١۵ ، چرا که عده ای از بيکاران مايوس از امکان استخدام شدن رغبت رفتن به اداره ی بيکاری را ندارند(٦). در چنين اوضاع فلاکت بار، کارگران بيکار شده هيچ شانس کار پيدا کردن ندارند. رشد اقتصادی پائين افريقای جنوبی برابربا %3. ١، يک مميز سه درصد، در سال ٢٠١۵ نشانگر اين واقعيت تلخ است که امکان اشتغال برای جذب فارغ تحصيلان دبيرستان و دانشگاه و حتی برای کارگران بيکار فرصت کمتری وجود دارد.
گذشته از وضعيت دردناک کارگران بيکار، آن عده از کارگرانی که هنوز به شغل های بخور ونميرشان چسبيده اند، سطح زندگی شان سير نزولی دارد. در خلال سه ماه، از نوامبر٢٠١۵ تا ژانويه ی ٢٠١٦، قيمت سبد غذائی بخورونميرکارگران %٩ افزايش کرده ا ست، در حالی که افزايش قيمت مواد غذائی در فاصله ی يک سال گذشته از اول ژانويه ٢٠١۵ تا ژانويه ی ٢٠١٦ برابر با، %٦. ١۴، چهارده مميز شش در صد، افزايش کرده است. بخشی از افزايش قيمت ها بويژه مواد غذائی روزانه ی کارگران را شامل می شود:
١- افزايش هزينه ی غذای ميلی، غذائی از آرد ذرت،% ٢١.٢ ، بيست و دو مميز دو در صد.
٢- افزايش هزينه تهيه غذای سمپ، يک نوع غذای ديگر کارگری، % ٣٦.٢ ، سی و شش مميزدو درصد.
٣- روغن نباتی ،% ٣٨.٨ ، سی و هشت مميز هشت در صد.
۴- سيب زمينی، % ١٢٠ ، يکصد و بيست در صد.
تقريبا تمام بيشترين افزايش قيمت ها اقلامی را در بر می گيرد که کارگران و افراد بی بضاعت بالاترين در صد درآمدشان را به نسبت متمولين هزينه می کنند. به سخن ديگر، در حقيقت تمام آن لايه ها ی اجتماعی با درآمد ثابت به نسبت سال پيش بس فقيرتر شده اند. هر شب سيزده ميليون نفرگرسنه می خوابند و از اين رقم کارگران شاغل فقيرشمار زيادی را شامل می شوند.
اما دراين نابرابرترين کشور در جهان سرمايه داری، عده ای سرمايه دار فوق ثروتمند به ما می گويند که درخواست افزايش دستمزدها از جانب ما نرخ بيکاری را افزايش داده و سطح فقر را گسترده خواهد کرد. اينان از ما می خواهند که باز هم کمربندها را سفت تر به بنديم، می گويند بايد افزايش دستمزدها پائين تر ازنرخ تورم باشد تا اينکه سرمايه گذاران را از سرمايه گذاری کردن در آفريقای جنوبی فراری ندهيم. اينان می گويند، اگر موسسات ارزيابی مالی (٧) نرخ اعتبار کارکرد اقتصادی ما را تنزل دهند ارزش ارز ما سکه ی سياه خواهد شد. ولی، ما می گوئيم نه سفت تر بستن کمربند ها ، برعکس، افزايش دستمزد کارگران سبب رشد اقتصادی خواهد گرديد، چونکه، توان خريد کارگران و افزايش بخش خدمات انگيزه ی توليد بيشتر و ازدياد اشتغال را سبب خواهد شد. ولی، سرمايه داران تنها از ما می خواهند که برای آنها سود بيشتر توليد کنيم.
اکنون عرصه ی مبارزه ی جديدی با سرمايه داران طرفدارمکانيسم بازار آزاد و متحدانشان، بويژه اتحاد دموکراتيک وديگر احزاب آشکارا سرمايه داری گشوده می شود. اينان کمر بسته اند که دستاوردهای کارگران، بويژه قراردادهای دسته جمعی را که به يمن مبارزاتشان بدست آورده اند، باز پس بگيرند. عليرغم اينکه تنها %٢٣ ، بيست و سه درصد، از دستمزد کارگران از راه قراردادهای دسته جمعی، و %٩ ، نه در صد،از دستمزدها از طريق چانه زنی با نهاد مرکزی انجام می شود، %۵٤ ، پنجاه و چهار در صد ، از دستمزدهای کارگران را سرمايه داران بدون مذاکره با کارگران تعيين می کنند. سرمايه داران در صددند که رقم پيشتر را به %١٠٠،صد در صد افزايش دهند!. در ضمن، هر چه بيشتر استخدام کارگران با شغل های موقت و يا استخدام ها از راه بنگاه های کاريابی خصوصی انجام می گيرد.
هيچ زمانی به سان امروز کارگران نياز مبرمی برای حمايت از اتحاديه های قدرتمند، فدراسيون های متحد و مبارز برای دفاع از اشتغال و بالابردن سطح زندگی کارگران و پس زدن حملات سرمايه داران نداشته اند؛ با اين وجود، هرگز از زمان حاکميت دولت آپارتايد تا مقطع کنونی ،جنبش اتحاديه ی اين چنين ناتوان و پراکنده نبوده است. از کوساتو، «کنگره ی اتحاديه های کارگری آفريقای جنوبی» تنها سايه ای بجای مانده و اين ته مانده آلت دست دولتی شده است، که سياست های اقتصاد بازار آزاد يا نو-ليبراليسم اش خاستگاه تمام تهاجم عليه طبقه ی کارگرشده است.
مطابق آماردپارتمان کار تعداد ١٨٤اتحاديه ی کارگری ثبت شده وجود دارد، و تعداد بيشتر ی از اتحاديه ها يا در دپارتمان کار ثبت نشده اند و يا در فرايند ثبت شدن می باشند. اما، از اين بدتر، اين که %٧٦ ، هفتاد و شش در صد(برجستگی و تاکيد، از مترجم) از طبقه ی کارگرآفريقای جنوبی هنوز در اتحاديه ها متشکل نشده اند. به سخن ديگر، کل کارگران بهم آمده در اتحاديه ها تنها %٢۴ ، بيست و چهار در صد، از کل طبقه ی کارگر را در برمی گيرند. بسياری از اين کارگران در بخش های گوناگون با شرائط اشتغالی ناگوار نياز مبرمی به اتحاديه های رزمنده و راديکال دارند. آن عده از کارگرانی که از راه دلال ها برای موسسات توليدی استخدام می شوند، همچنين کارگران پاره وقت و استخدام های غير متعارف در بخش هائی که کارفرمايان دائمی ندارند، متشکل نيستند. افزون براين ها، ميليون ها کارگرغير رسمی بدون هيچ پشتوانه ی حمايتی در معرض فشار، تهديد، اخراج از محل سکونت و مصادره ی هست و نيست شان روبرو هستند.
بنا به دلائل بالا قويا نياز است که فدراسيون جديد شرائط متحول درون طبقه ی کارگر را تميز داده و از عرصه های سنتی متشکل شدن کارگران فراتر رفته و توده های کارگر آسيب پذير و بهم نيامده را نيز در اتحاديه سازمان دهد.
همايش ما همچنين توافق کرد که فدراسيون جديد بايستی بر پايه های اصول زير بنياد گردد:
١. استقلال: اتحاديه ها بايد از کارفرمايان(در بخش خصوصی و دولتی، در اصل) و احزاب سياسی مستقل باشند. اين اصل به اين معنا نيست که اين فدراسيون غير-سياسی(تاکيد در اصل)
است.
٢. کنترل کارگری و دموکراسی: اتحاديه بايد از طرف کارگران کنترل شده، اجرای دموکراسی از پائين، جوابگوئی به کارگران فراگير، شفافيت عملکرد و اصل مدارا و صبور بودن را عمل کنند. اتحاديه های متشکل در درون فدراسيون بايد خودمختار باشند، ولی نه مستقل، بلکه، افتراق عقيده بايد تاب آورده شود.
٣. مخالفت با نژادپرستی و تبعيض جنسی: اتحاديه ها بايد برای تحقق بالاترين حد اتحاد تمام کارگران بری از نژاد پرستی و تبعيض جنسی و منزه ازگرايشات چند دستگی و تمايلات منفی گرائی مانند بيگانه ستيزی(نمونه ی ايران، تحقير کارگران افغانی- ازمن ) و غيره مبارزه کنند. فدراسيون بايد آن چنان شرائطی را فراهم کند که رفقای زن بتوانند بدون هيچ سدی تا سطوح رهبريت فدراسيون نقش فعالانه ايفا کنند.
۴.خود کفائی مالی فدراسيون و جوابگوئی به اعضاء فدراسيون و مخالفت ،در حرف و عمل، با اتحاديه گری کاسب کاری، رشوه خواری، کلاه برداری و سوء اداره درصفوف فدراسيون و فراتر از آن در جامعه.
۵. خصلت ضد-امپرياليستی و خصلت انترناسيوناليستی:اتحاديه ها بايد پايه ی ای ترين اولويت را بر همبستگی جهانی قرار دهند.
٦. جهت گيری سوسياليستی: اتحاديه ها بايد خود را آماده کنند تا برای متحول کردن جامعه ی آفريقای جنوبی عليه استثمار سرمايه داری، نابرابری و فقرمبارزه کنند.
٧. پيگيرانه برای طبقه ی کارگر و مستمندان مبارزه کردن: اتحاديه ها بايد برای تغيير جامعه فعالانه مبارزه کنند، و با تمام لايه های تحت ستم جامعه ی آفريقای جنوبی پيوند برقرار کنند.
٨- سازمانيابی و نمايندگی اثربخش: اتحاديه ها بايد در موثرترين آرايش برای نمايندگی و تامين منافع کارگران سامان يابند.
٩. همبستگی با مبارزات تمام کارگران برای کسب دستمزد و شرائط کاربهتر وپشتيبانی از مبارزات
کارگران عليه بيکارسازی ها.
١٠. حمايت از کارگرانی که بخاطر افشا کردن فساد در دستگاه های دولتی، برای نمونه ، درپراسا ، Parsa ، و شهرداری ميدرند ، Midrand ، دولت افشاگران را تحت پيگرد قرار داده است.
گردهمائی کارگران توافق کرد که فدراسيون جديد بايستی يک بار ديگر با امر دموکراسی درون تشکيلاتی و کنترل کارگری، با تاکيد در انجام قرارهای اتخاذ شده و گزارش آنها تجديد عهد کند.
گردهمائی زمان کافی برای بحث مفصل چهار رساله ی ارائه شده ی ديگر نداشت و آنها را در درون اتحاديه ها، برابر با اصول دموکراسی از پائين به بالا (برجستگی وتاکيد در متن )، به بحث و تدقيق قرار می دهد، تا نتيجه ی مباحثات در صورت جلسه ی کنگره ی آينده ی فدراسيون جديد گنجانده شوند.
همايش کارگران اقدام مديران موسسات دولتی را بخاطر جلوگيری کردن از پرداخت حواله ی بانکی حق پرداخت عضويت اعضای اتحاديه ها را محکوم کرده و تصميم گرفت عليه اين اقدام مديران مبارزه کند تا ايشان را مجبور کند که از محروم کردن کارگران از حق اساسنامه ی برای عضويت در اتحاديه دست برداشته تا اتحاديه ها ازاين وجوه بسيارضروری محروم نگردند.
اين گردهمائی اعضاء کميته موقت برگزار کننده را افزايش داد تا روسای تمام اتحاديه ها ی حاضر را در بر گيرد. تمام اعضاء اين کميته با تشخيص اعضاء اتحاديه های مربوطه تعيين خواهند شد، تا با پشتوانه ی اتحاديه شان بتوانند تصميمات جسورانه بگيرند، و از همه مهمتر پيگيری کنند تا تصميمات اتخاذ شده به خوبی انجام شوند.
راه اندازی مبارزه ای تحت شعار نه به بيکار سازی، آری برای تجديد ساختار اقتصادی. بايد دولت فعالانه از گسترش صنعتی و ايجاد شغل حمايت کند، دولت بايد ماليات کالاهای ورودی را افزايش داده و نرخ بهره ی بانکی را کاهش داده و اعمال سقف بر روی تورم را کنار گذاشته، دوباره کنترل سرمايه را معمول کرده و به فرايند خصوصی سازی پايان دهد. اميدواريم که کنگره ی موسس بتواند تا پيش از اواخر امسال، شايد هم زود تر، برگزار شود.ما از مبارزه عليه قوانين تازه ی بازنشستگی حمايت می کنيم.
برگ مهمی در تاريخ طبقه ی کارگر ورق خورد
گردهمائی کارگران پذيرفت بايد اقدامات لازم را انجام داد تا مطمئن گرديد، که فدراسيون جديد تا پيش از پايان سال جاری کارش را آغاز کند.ما براين باوريم که اين يک فدراسيون نمونه وار خواهد شد. اين فدراسيون نمونه ی دموکراسی اتحاديه ای، در عمل نشان خواهد داد کارگران با پراتيک دموکراتيک متحد می شوند، ونه با شيوه های ديکتاتوری از بالا.فدراسيون جديد ما، ’فدراسيون هيات مديران در اطاق های نشسته نخواهد بود̔ ، بلکه، فعالانه در مبارزات کارگران در محيط کار و خارج از آن شرکت خواهد کرد: تا از تمام کارگران و اتحاديه هايش حمايت کرده و همبستگی ضروری را دراختيارشان قرار دهد تا در مبارزه شان پيروز شوند.اين فدراسيونی خواهد شد که اتحاديه های وابسته اش را پشتيبانی و تشويق خواهد کرد تا بتوانند با تغيير شرائط اقتصادی مقابله کنند. اين فدراسيونی خواهد شد که توانائی و پتانسيل اتحاديه ها را از راه های مبارزه ، تحقيقات و آموزش هدفمند کارگران متحقق کند. مهمتر از همه اينکه، فدراسيون با کارگران غير رسمی، کارگران بيکارو محلات فقير نشين که وضعيت بسيار ناسامانی را از سرمی گذرانند جوش خورده، تا اين لايه های کارگری دريابند که آن ها تنها ومنزوی نيستند، واينکه، اکنون يک خانه ی قرس و محکم در حال شکل گيری است. فدراسيون از کارگران در مقابل بی دادگری اقتصادی، که بر پايه ی استثمار و نابرابری بنياد شده است، حراست خواهد کرد . امروز، پيام ما کاملا روشن است، پيش بسوی فدراسيون جديد. زمانش فرا رسيده است(برجستگی در اصل).
مراد عظيمی - ٢٠١٦/٠٧/١٦
توضيحات
* من با اصطلاح سوسياليسم دموکراتيک موافق نيستم. سوسياليسم يا کمونيسم مارکس، بدون اينکه نيازی به آوردن صفت دموکراتيک داشته باشد، عميقا دموکراتيک است. مارکس وانگلس واژگان سوسياليسم وکمونيسم را بنا به شرائط مشخص برای جامعه ی فرا-سرمايه داری بکاربردند.
١-در باره ی تشکل واحد طبقه ی کارگر از سايت http://www.bee-hive.org
ديدن کنيد.
٢- بنگاه های کاريابی خصوصی پديده ای درراستای سياست خصوصی سازی موسسات دولتی از اوائل دهه ی ١٩٨٠رواج پيدا کرد. با پيدائی بنگاه ها ی خصوصی، دولت ها بخشی و يا کل ادارات کاريابی را تعطيل کردند. درآمد بنگاه ها ی خصوصی يا به هزينه کاريابی برای موسسات صنعتی و خدماتی ، و يا ازکسرکردن از قسمتی از مزد کارگراستخدامی تامين می شود. بنگاه های کاريابی خصوصی کارگرموقت با دستمزد پائين استخدام می کند. يک شق بس انگلوار کاريابی خصوصی را باند های دلال تشکيل می دهد که کارگررا ازحوزه های کارارزان برای کشورهای متروپل تامين می کنند، و غيره.
٣-کارگر کژوال معادل کارگر ميدانی است. اين دومی صبح در ميدانی حاضر می شود و خورده صاحبکار از اين ميدان کارگر مورد نيازش را استخدام می کند.
۴- مقاطعه کار فرعی را کشورهای متروپل ابداع کردند. شرکت های بزرگ پروژه را قطعه قطعه کرده و انجام هر قطعه ای را به يک شرکت کوچ يا مقاطعه کار می دهند. شرکت مادر بهترين قرارداد را به مقاطعه کار تحميل کرده، و اين دومی برای کسب ارزش اضافی از کارگران، آنها را با دستمزد پائين و شرائط کاری برده وار بکار می کشد.
۵-کاهش فرايند توليد يکی از قديمی ترين شيوه ها ی سرمايه داران است برای مقابله کردن با مازاد توليد. در شرائط بحرانی و مازاد توليد، وقتی تعطيل کردن کارخانه با مقامت کارگران روبرو می شود، سرمايه دار ساعات يا روزهای توليد را کاهش میدهد.
٦- در کشورهای متروپل، کارگران بيکار برای گرفتن حق بيکاری در ادارات بيکاری، نه در موارد کم، آن چنان تحت فشار روحی قرار می گيرند که به ادارات بيکاری نرفته و به نتيجه حق بيکاری شان قطع می شود. کارگردان نامدار و سوسياليست انگليسی «کن لوچ» فيلمی تحقيقی به نام «من دانيل بلک»در سوژه ی بالاساخته است، که در فستيوال سينمائی کان فرانسه، به عنوان بهترين فيلم، جايزه ی نخل طلا را نصيب خود کرد.
٧- معروفترين موسسات بين المللی ارزياب اعتبار کشورها، عبارتند از استاندارد & پورز، و موديز