مقدّمه مترجم:
سندیکا که در معنای روشن خود بهفارسی اتحادیه نامیده میشود، ابزاری است که کارگران و دیگر اقشار زحمتکش برای دفاع از منافع خود یافته و برپا داشتهاند. اندیشۀ متحد شدن و مبارزۀ متحدّانه برای دستیافتن بهخواستهای خود آن زمان پدید آمد که کارگران و زحمتکشان در یافتند که هرگاه هنگام تقاضای هرگونه بهبود وضع معیشت و شرایط کار خود از کارفریان بهتنهایی اقدام کنند، بههیچ نتیجهای نمیرسند. کارفرمایان در استثمار کارگران منافع مشترک دارند و با یکدیگر متّحدند و علاوه بر این حکومت و دولت را نیز در خدمت خود میگیرند که با تکیه بر نیروهای انتظامی و نظامی میکوشند بدترین شرایط را بهکارگران و زحمتکشان تحمیل کنند. روشن است که در مقابل چنین نیروی سهمگینی که در خدمت سرمایهداران قرار گرفته، هر گونه اقدام انفرادی بیهوده است : باید متحد شد و در مقابل زور سرمایهداران، نیروی کارگران متحد را بهوجود آورد تا قادر بهمقاومت باشند و در جامعه تعادلی از نیروها بهوجود بیاید که بهتناسب آن، تا آنجا که ممکن است حقوق کارگران وزحمتکشان مراعات بشود.
در ایران، سرمایهداران که بهاین امر واقف بودند، از همان ابتدای ظهور جمهوری اسلامی، با تمام قوا در مقابل پدید آمدن اتحادیههای مستقل کارگری مانع ایجاد کردند. آنجا که در مسیر انقلاب، اتحادیههایی بهوجود آمده بودند و حکومت چارهای جز قبول کردن واقعیت وجود آنها نداشت، کوشش کرد سندیکاهای وابسته بهخود را با نام اتحادیههای اسلامی [شوراهای اسلامی] بهوجود بیاورد و آنرا در مقابل اتحادیههای مستقل کارگران و دیگر اقشار و طبقات زحمتکش جامعه قرار بدهد و هر جا که ناکام میشد نیروی انتظامی و نظامی را برای تقویت اتحادیههای دولتی [شوراهای اسلامی] و درهم شکستن مقاومت و اتحادیههای مستقل بهکار برده و هنوز هم بهکار میبرد. موفقیت دولت در سرکوب این کوششهای کارگران و زحمتکشان امروز وضعیتی را بهوجود آورده که بسیار تأسف انگیز است و ما شاهدیم که اکثریت عظیم مردم زحمتکش بهاجبار با درآمدی پائین و ناکافی و در شرایط کار بسیار ناهنجار بهسرمیبرند و سختی میکشند و چون اتحادیۀ مستقل ندارند، قادر نیستند در مقابل تجاوزات مستمر کارفرمایان و دولت از منافع و زندگی خود دفاع کنند.
خوشخیالی است اگر تصور کنیم که این مقاومت سرمایهداران در مقابل متحد شدن کارگران و زحمتکشان در کشورهای اروپائی وجود ندارد. در این کشورها کوشش برای تخریب اتحادیههای کارگری اشکال دیگری پیدا میکند که از آن میان خریدن رهبران اتحادیهها، بهفساد کشاندن آنها و یا ایجاد سندیکاهای زرد (همکار با حکومت و کارفرمایان) را میتوان نام برد. در عوض، کارگران و زحمتکشان میکوشند با ابداع ساختارهای اتحادیهای جدید یا رها شدن از چنگ رهبران فاسد، برای جان بخشیدن بهمبارزات و احقاق حقوق خود راهی بیابند.
معلمین نیز به طبقۀ کارگر تعلق دارند و روشن است که برای مقاومت در برابر دست اندازی کارفریان (برای اکثریتِ معلمین کارفرما دولت است) باید متحد شوند و متحد میشوند و بیوقفه بر سلامت اتحادیههای خود نظارت مینمایند و برای مشکلاتی که پیش میآیند چاره جوئی میکنند.
در فرانسه، فدراسیون سندیکایی متحد [Fédération syndicale unitaire]،یکی از همین سندیکاهای معلمین است که امروزه بیش از ١٧١٠٠٠ عضو دارد. این سندیکا در سال ١٩٩٣ در نتجۀ دو شاخه شدن فدراسیون آموزش ملّی FEN (فدراسیون آموزش ملّی) بهوجود آمد. در آن زمان ساختار فدراسیون آموزش ملّی بهگونهای بود که اگر گرایشی در رأس سندیکا قرار میگرفت برایش این امکان وجود داشت که بهتنهائی و بدون توجه بهگرایشهای دیگر، سیاستهای خودش را بهپیش ببرد و در صورت اعتراض یک گروه، حتی بهحذف آن از فدراسیون اقدام نماید. در سال ١٩٩٢ دو سندیکا (سندیکای ملّی معلمین متوسطه و سندیکای ملّی تربیت بدنی) که بهدستور مرکزیت فدراسیون مبنی بر انحلال خود در سندیکای معلمین تن در ندادند، در آستانۀ اخراج از فدراسیون قرار گرفتند. فعالین این دوسندیکا همراه با گروههای دیگری از نمایندگان اقلیتها برای اندیشیدن در بارۀ آیندۀ فدراسیون و تهیۀ پیشنهاد ترمیمی برای اساسنامۀ جدید فدراسیون یک کمیتۀ ارتباطی بهوجود آوردند. پس از اخراج این دو گروه از فدراسیون، همین کمیتۀ ارتباطی، برای ایجاد یک فدراسیون جدید اقدام کرد و هنگامی که اولین کنگرۀ این سندیکا تشکیل شد، تعداد اعضای گروه به آن حد رسیده بود که آن را به اولین سندیکای معلمین تبدیل نمود.
از آن زمان تاکنون، بهدنبال موفقیتها و علی رغم شکستهای متعدد، سندیکا همچنان در حال توسعه است. چندین بار اساسنامۀ آن ترمیم شد و چندین دبیر اوّل جدید انتخاب شدند. حتی یک بار پس از موفقیتی که سندیکا در مبارزه علیه دستکاری دولت در مقررات بازنشستگی و تأمین اجتماعی بهدست آورد، گروهی با بهانۀ اینکه سندیکا در کارهای سیاسی دخالت میکند، از آن انشعاب کردند. ولی سندیکا وفادار به اصول اوّلیهای که اعلام کرده بود، یعنی مراعات برابری زن و مرد، مبارزه با تبعیض، مراعات جدائی دین از سیاست و دولت، مراعات برابری همه ملیتها، برابری همۀ گرایشهای فکری و عقیدتی، مراعات اصل احترام بهگرایشهای اقلیت و .... دفاع از حقوق بازنشستگان و مبارزه با قوانینی که موجب تضعیف این حقوق می شد را وظیفۀ خود می دانست و می داند و بدین سان هر روز شکوفاتر و وسیعتر میشود. هرچند اف. اس. او. در آغاز یک سندیکای صرفاً متعلق بهکارکنان آموزش ملّی بود ولی امروز علاوه بر توسعۀ بیشتر در صحن دستگاه آموزشی فرانسه، گسترش خود را بهسوی دیگر بخشهای تودههای کارگری آغاز کرده است و تعدادی از سندیکاهای کارگران صنعتی نیز بهآن پیوستهاند.
تا زمانی که سرمایهداری وجود دارد، تعدّی صاحبان سرمایه بهحقوق کارگران و زحمتکشان نیز وجود خواهد داشت و در تلاش برای زندگی بهتر، برای نیروی کار، چاره ای جز متحد شدن و ایجاد اتحادیهها (سندیکاها) باقی نمیماند. طبقۀ کارگر ایران هنوز در گیر اولین قدم های خود در راه ایجاد یا به رسمیت شناساندن سازمانهای مبارزات طبقاتی خویش است. ما برای همراهی با این تلاش ترجمهای از اساسنامۀ فدراسیون سندیکائی واحد فرانسه (Fédération syndicale unitaire ) را برای استفادۀ مبارزین سندیکائی در اختیارشان قرار میدهیم.
مترجم: بیژن (پاریس) - ۲۹ جولای ۲۰۱۵
***********************************
اساسنامه فدراسیون متحد سندیکایی
بند یک - اصول
مادۀ ١
اف-اس-او (FSU)، فدراسیون متحد سندیکایی، فدراسیونی از سندیکاهای ملی است که این اساسنامه را تأیید می کنند. "اف-اس-او" اساساً گردآورندۀ سندیکاهایی است که تجمع کارمندان بخش آموزش، پرورش، پژوهش، فرهنگ، کارآموزی و یا قسمتهایی از این فعالیتها از جمله تدوین اساسنامه در همۀ حوزۀ فعالیت آنها را بهعهده دارد. درهای "اف اس او" بر روی سندیکاهای ملی که در هرکدام از بخشهای مشاغل دولتی فعالیت میکنند، باز است. مرکز اداری فدراسیون در شمارۀ 104، خیابان رومن رولاند، 93260 له لیلا (104, rue Romain Roland 93260 Les Lilas) قرار دارد. این مرکز مطابق با تصمیم شورای مدیریت فدراسیون ملی CDFN قابل تغییر است.
فدراسیون در فعالیت خود، به ویژه در ارگانهای تصمیم گیری، متمرکز کنندۀ نمایندگان بخشهای زیرین است:
- سندیکاهای ملی
- بخش های محلی که در هر استان از اعضای سندیکاهای ملی تشکیل شده اند.
- گرایش های مختلف که حق موجودیت آنها در فدراسیون تضمین شده است.
مادۀ ٢
مهم ترین هدفی که فدراسیون برای خود تعیین می کند عبارت است از ترویج نوعی سندیکالیسم متحد و مستقل و دمکراتیک، همراه با آزادی گرایش هایی که در خدمت اهداف و درخواستهای اعضایش قرار داشته باشد. عملکرد فدراسیون در خدمت گزینههای آموزشی، اقتصادی، واجتماعی و عدالت، برابری و دمکراسی قرار دارد؛ گسترش نقش و جایگاه زنان را در جامعه ترویج میکند و برای تضمین حقوقشان عمل مینماید و این اهداف را در فرانسه، اروپا و جهان تعقیب می نماید. در دفاع و ترویج حقوق بشر شرکت می ورزد و همکاری و همبستگی سندیکائی بین المللی را به ویژه با کشورهای پیرامونی و توسعه نیافته ترویج می کند.
فدراسیون گفتگوی متقابل را مقدم میدارد، همۀ سندیکاها را در گفتگوها و زندگی فدارسیون سهیم کرده و تنوع نظرات را محترم می شمارد و همواره در پی دامن زذپدن به بحث و گفتگو با همۀ اعضاست و به این ترتیب زمینۀ پیدایش یک نقطه نظر واقعاً فدرال را مهیا میکند که در آن همه میتوانند نظرات خود را باز شناسند و از آن وحدت نظری، فرآیندی عمیق پدیدار می شود که بیانگر همبستگی اعضا را به نمایان می سازد.
مادۀ ٣
هدف فدراسیون عبارت است از ترویجِ:
• بررسی و دفاع از منافع مادی و معنوی کارمندان شاغل و بازنشسته
• ایجاد حسن تفاهم و نزدیکی ردههای مختلف و به ویژه میان معلمان و شاغلان اداری، مهندسان، کارکنان بخش تکنیک و اجتماعی، برای تحقق
درخواست های مشترکشان
• مبارزه برای حدود و گسترش حقوق سندیکایی، تضمین آزادی های شغلی و حقوق اجتماعی
• لائیسیته (جدائی دین از دولت و از آموزش) در تمامی اشکال و ابعاد آن.
• دفاع و توسعۀ بخش دولتی آموزش و پرورش، پژوهش، فرهنگ، عدالت و بهداشت.
• مبارزه برای آزادی و برابری حقوق، برای حقوق بشر، برای صلح و خلع سلاح، علیه نژادپرستی و تبعیض، بر ضد تبعیض جنسی و انواع دیگر تبعیض ها.
• فعالیت سندیکایی بین المللی
• ایجاد سازمانی موثر در جهت مطابقت مصوبات قانونی برای تحقق سندیکاهای حرفهای، به ویژه به منظور تضمین و توسعۀ آموزشهای سندیکائی
• همکاری با سازمان های کاربران و استفادهکنندگان از خدمات عمومی از آموزش، پرورش، پژوهش و فرهنگ.
• همکاری با دیگر فدراسیونهای کارمندان به منظور اقدامات متحد و ترویج یک طرح نوسازی خدمات عمومی.
• همکاری با سازمان های کارگران و همبستگی میان دیگر مشاغل.
مادۀ ۴
با اعتقاد بهاین که « (...) دفاع از دانشگاه و کارمندانش از اقدامات عام طبقۀ کارگر جدائی ناپذیر است، فدراسیون برای متحد کردن جنبش سندیکائی در مرکزیتی فعالیت میکند که که بهشیوۀ دمکراتیک سازماندهی شده و مستقل از هر دولت و هر سازمان سیاسی، فلسفی یا مذهبی باشد [١] »
مادۀ ۵
فدراسیون تنوع و کثرت گرائی را روا می دارد.
در فعالیت دمکراتیک عوامل زیرین دخالت دارند:
• نمایندگان نهادهای مشورتی،
• شفافیت مباحثات و آرا،
• گشودگی نشریات فدراسیون برای بیان نظرات سندیکاها، بخشهای استانها، گرایش ها، اعضای سندیکاها،
• حق همۀ اعضای سندیکا به متحد شدن با یکدیگر برای پیشنهاد کردن و به رأی گذاشتن یک مشی جدید در چارچوب مهیا نمودن کنگرۀ فدراسیون و مشورت انفرادی اعضای سندیکا،
هنگام توزیع مسئولیتها، فدراسیون شرایطی را ایجاد کرده و به اجرا می گذارد که نمایندگی زنان و مردان متعادل باشد و از سندیکاها و بخشهای استانها و گرایشها دعوت میکند که در ترکیب نهادها و نمایندگان فدراسیونها در برابری زن و مرد کوشش داشته باشند، مدت زمان نمایندگی مسئولان را محدود کرده و به تداوم برقراری رابطۀ مسئولان با فعالیت شغلی آنها اهمیت بدهند.
بند دو - سندیکاهای ملی
مادۀ ٦
هر سندیکای ملی که کارمندان مذکور در مادۀ 1 را مجتمع کرده و اساسنامۀ کنونی را پذیرفته و تقاضای عضویت دارد، میتواند به فدراسیون بپیوندد، مشروط براینکه تمامی یا بخشهایی از اعضایی که در سندیکاهای ملی پیوسته به فدراسیون عضو هستند را دوباره عضوگیری نکرده باشد؛ در غیر این صورت این پیوستن به موافقت سندیکا یا سندیکاهای زیرمجموعه ارجاع داده خواهد شد. شورای تصمیمگیری فدراسیون ملی در مورد این تقاضا نظر خواهد داد. بلافاصله پس از قبول تقاضا، سندیکای مورد نظر، نماینده یا نمایندگان خود را در نهادهای مختلف تعیین میکند. سندیکاهای عضو فدراسیون خود مختارند، به این معنا که مستقیم یا غیر مستقیم عضو یک کنفدراسیون یا یک فدراسیون سندیکائی ملی دیگر نیستند. سندیکاهای پیوسته، متعلق به یک بخش یا وزارت خانه میتوانند در یک شورای ملی هماهنگی "اف اس او" بخش/وزارت خانه گرد آیند. شیوۀ کار و سازماندهی آن در یک آئین نامۀ داخلی مشخص میشود که به پیوست آئین نامۀ داخلی فدراسیون برای اظهار نظر به شورای مدیریت فدراسیون ملی ارجاع میگردد.
مادۀ ٧
هر سندیکای ملی یا هر سندیکایی که در سطح ملی تشکل نیافته، ولی کارمندان ذکر شده در بند اول را گرد آورده و تقاضای "عضویت وابسته" را دارد، پس از موافقت شورای مدیریت ملی فدراسیون، میتواند حد اکثر به مدت یک سال به "عضویت وابسته" پذیرفته شود.
اگر این سندیکا یا سندیکاها، تمامی یا بخشی از کارمندانی را که در یک یا چند سندیکای ملی پیوسته عضو هستند متشکل میکند، اینان باید پیشاپیش موافقت صریح خود را اعلام کرده باشند.
فهرست سندیکاهای متحد شده و زمینههای سندیکایی مربوط به آنها در ضمیمۀ آئین نامۀ داخلی درج شده است. هر سندیکای پیوسته در نهادهای مختلف نماینده ای با رأی مشورتی خواهد داشت تا در تصمیم گیریها مشارکت داشته باشد و مطابق با روشی که توسط کمیتۀ مدیریت فدراسیون ملی مشخص می شود، در مخارج مربوط به عملکرد فدراسیون مشارکت میکند و با احترام به حق آزادی تصمیم گیری افراد فدراسیون، تجمع سندیکاها و ایجاد سندیکاهای ملی را تشویق می نماید.
مادۀ ٨
به ابتکار فدراسیون، امکان دارد که برای به عضویت پذیرفتن گروه های کارمندی که در حوزۀ عضویتسندیکایی سندیکاهای ملّی وابسته یا پیوسته قرار نمیگیرند، یک یا چندین سندیکا ایجاد گردد. برای به حساب آوردن هویتهای شغلی، این سندیکاها را میتوان برای بخشهای عمده بنا نمود. هدف این سندیکاها عبارت است از به ویژه ایجاد امکانات برای کارمندان مربوط به مباحثات جمعی در بارۀ خواستههایشان و نیز سازماندهی سندیکاهایی که علاقمندند در آینده ایجاد کنند. این سندیکاها از حقوق و وظایفی همانند دیگر سندیکاهای ملی پیوسته به فدراسیون بر خوردارند. ایجاد و فعالیتهای آنها تحت نظر ارگان های فدرال خواهد بود.
مادۀ ٩
هر سندیکای ملی عضو، یک حوزۀ ویژۀ عضوگیری در اختیار دارد. فهرست این سندیکاها و حوزههای عضوگیری مربوطه، به آئین نامۀ داخلی ضمیمه شده است. هرگونه تغییر در مفاد آن باید با موافقت فدراسیون باشد. اگر حوزۀ عضو گیری یک سندیکا بر حوزۀ عضوگیری سندیکای دیگری وارد شود، جز با موافقت صریح ارگانهای مشورتی ملی سندیکا یا سندیکاهای مربوطه تصویب نخواهد شد.
مادۀ ١٠
هر سندیکای ملی عضو، خود را به طور مستقل اداره میکند. سندیکا حق انفرادی اعضای خود را برای نام نویسی بر لیست فدرال مورد نظرشان، تضمین میکند و همراه با هماهنگ کردن مورد لزوم مجموعه (فدرال)، مباحثات و مشورت های فردی اعضای خود را، هم برای رأیگیری در مورد مشی عمومی و هم برای آماده کردن مدارکی که به کنگرههای فدرال ارائه می شوند، سازماندهی می کند. سندیکا این امکان را دارد که که نکات تکمیلی را برای گفتگو و مشاوره ارائه دهد.
بند سه - شعبههای استانها (دپارتمانها)
مادۀ ١١
• شعبههای استان ها، خود را به طور مستقل اداره کرده و قواعدی برای فعالیتهایشان برمیگزینند که در تطابق با منشور موجود باشند. آنها فعالیتهای فدراسیون را در استان سازماندهی کرده و تصمیم های لازم را اتخاذ میکنند؛ احکام ملی را به اجرا میگذارند وهمراه با توسعۀ بحثها، شرکتکردن اعضا را در زندگی و جهتیابی فدراسیون و ابتکارعمل را در نزدیکترین ناحیۀ محل کار افراد تشویق میکنند. برای این منظور، ایجاد و موجودیت ساختارهای فدرال محلی را ترویج کرده و میکوشند آنها را با زندگی فدرال استانها مرتبط سازند.
• شعبههای استان ها، زمینۀ توسعه و فعال بودن آنها را مهیا کرده و چگونگی مشارکت آنها در زندگی فدراسیون و در ارگانهای استان را مشخص مینمایند. کنگرۀ استان را دعوت میکنند و یا مجمع عمومی اعضا برای تهیۀ مقدمات کنگره را تشکیل میدهند. با توافق یک یا چند سندیکای ملی، میتوانند برای این سندیکا یا سندیکاهای ملی، در بارۀ خط مشی فدراسیون ملی و تهیۀ مدارک مقدماتی کنگرۀ فدرال ملی، مشورت انفرادی با اعضای استان را با رأی مخفی سازماندهی کنند. در چارچوب مشورتهای آماده سازی کنگرۀ ملی، آنها می توانند نکات اضافی برای بحث و مشورت اعضای سندیکای استان خود را ارائه کنند. هماهنگ با نمایندگان استانی سندیکاهای ملی، آنها می توانند یک مشورت انفرادی با رأی مخفی اعضای استان را برای رأی گیری در بارۀ خط مشی فدرال استان و نیز در بارۀ مدارک مقدماتی کنگرۀ فدرال استان، سازماندهی کنند. قواعد نمایندگی بخش های استانی در نهادهای تصمیم گیری و کنگرههای فدراسیون، همچنان که تهیۀ بودجۀ مورد لزوم در مواد ١٧، ٢١، ٢٢ و ٢۴ اساسنامۀ حاضر مشخص شدهاند.
مادۀ ١٢
شعبههای استانی فدراسیون، توسط نهادهای زیرین اداره می شوند:
• شورای تصمیم گیری فدرال استان
• دفتر اجرائی فدرال استان
شورای تصمیم گیری استان متشکل است از:
نیمی از آن را نمایندگان سندیکاهای عضو تشکیل میدهند که در استان وجود دارند و با به حساب آوردن نتایج رأی گیری فدراسیون برای سندیکا و در این سطح تعیین میشوند.
نیمی از آن را نمایندگانی تشکیل میدهند که به کمک رأی نسبی اعضا با بالا ترین حد متوسط و مطابق با شیوه ای که در استان مشخص می گردد، تعیین میشوند. ترکیب این هیأت نمایندگی باید منطبق بر خط مشی انتخابی توسط اعضای سندیکای استان باشد. هیچ سندیکائی نمیتواند بیش از ۴٩ درصد نمایندگان سندیکائی را از آن خود کند. کمیتۀ مدیریت فدراسیون استانی در درون خود و با رأی اکثریت، یک دفتر اجرائی فدراسیون استانی انتخاب میکند که در آن همۀ سندیکاهای موجود در استان، نمایندگی میشوند و هر گرایشی که در استان وجود دارد نیز میتواند در صورت تمایل در آن نمایندگی بشود. هرگونه تصمیمگیری به یک اکثریت ٧٠ درصدی نیاز دارد. هر سندیکای مشترک که در استان نماینده دارد با رأی مشورتی در این نهادها شرکت میکند.
مادۀ ١٣
کنگرههای استانی که کنگرههای فدرال ملی را مهیا میکنند ترکیبی است از:
• نیمی از آن را نمایندگان سندیکاهای ملی تشکیل میدهند که در استان وجود دارند که با به حساب آوردن نتایج رأی گیری برای خط مشی فدراسیون در سندیکا و در این سطح تعیین میشوند.
• نیمی دیگر را نمایندگانی تشکیل می دهند که به کمک رأی نسبی اعضا با بالاترین حدّ متوسط و مطابق با شیوهای که در استان مشخص می گردد، تعیین میشوند. ترکیب این هیأت نمایندگی باید منطبق بر خط مشی انتخابی توسط اعضای سندیکای استان باشد. هیچ سندیکائی نمیتواند در کنگرۀ استانی، بیش از ۴٩ درصد نمایندگان سندیکائی را از آن خود کند. رأی گیری ها یا به طور علنی و مستقیم و یا از طریق وکالت انجام میگیرند. هر تصمیمی احتیاج به اکثریت ٧۵ درصدی دارد. رأی دادن با واسطۀ وکیل را فقط زمانی میتوان انجام داد که موضوع ها و مفاد رأی گیری، پیشاپیش برای مشورت فرد یا اعضای سندیکا فرستاده شده باشند.
مادۀ ١۴
نتایج مشورت انفرادی اعضای سندیکا (رأی دادن بهخط مشی فدراسیون و مسائل دیگر) در سطح ملّی، توسط یک کمیسیون مشابه کمیتۀ مدیریت فدراسیون ملی جمع آوری میگردد. اعتراضها، به دفتر مدیریت فدراسیون ارجاع میگردند که در بارۀ آنها تصمیمگیری میکند؛ تجدید نظر در مقابل کنگره انجام خواهد گرفت. کمیسیون با عنوان کمیسیون احکام، پیش از گشایش کنگره جلسه داشته و همزمان برگزاری کنگره، با عنوان کمیسیون انتخابات نشست خواهد داشت. کمیسیون احکام، انتظام در هیأتهای نمایندگی را بررسی کرده و اعتراضهای احتمالی را مورد بازرسی قرار میدهد.
بند چهار- شورای فدرال ناحیهای
مادۀ ١۵
در هر ناحیه که مرکب از چندین استان ات، اف-اس-او یک شورای فدرال ناحیهای ایجاد میکند که وظیفه دارد در مورد نمایندگی فدرال و مراجعه به نهادهای ناحیهای تصمیم های لازم را تنظیم و اتخاذ کند. کمیسیون فدرال ناحیهای اندیشه و عمل فدرال را در این سطح سازماندهی کرده و احکام منطقه ای را با در نظر داشتن احکام فدرال ملی و بخش های استانی و سندیکاهای ملی ناحیه، صادر می کند. حوزۀ صلاحیتش محدود است به مسائل مربوط به سیاستهای ناحیهای و نمیتواند آن را جانشین یک بخش استانی یا یک سندیکای ملی نماید.
ترکیب شورای فدرال ناحیهای، در هماهنگی با اصول فدرالی که در اساسنامۀ حاضر تعریف شدهاند تعیین می شود، تضمین کنندۀ نمایندگی هر بخش استانی ناحیه، سندیکای ملی و گرایشهاست که آرای اعضا را در آخرین رأی گیری در مورد خط مشی فدرالی ملی (یا استانی، در صورتی که بخش استانی خواستار آن باشد) در نظر دارد. شورای فدرال ناحیهای یک کمیتۀ اجرائی چند گرایشی مستقر میکند که وظیفه دارد اندیشیدن فدرال را تشویق کرده و اخبار را انتشار دهد. دبیر ناحیهای نمیتواند بالاترین مسئول یکی از سندیکاهای عضو باشد.
شوراهای فدرال ناحیهای، واجد شرایط حضور در نهادهای فدرال ملی نبوده و نمی توانند در فعالیت یک بخش یا یک سندیکای ناحیه دخالت کنند. امکانات مالی و مادی و ...، مطابق با روال دقیق آئین نامۀ داخلی در اختیار آنها قرار داده میشود.
بند پنج - نهادهای فدرال
مادۀ ١٦
در فاصلۀ کنگره ها، فدراسیون توسط نهادهای زیر اداره میشود:
• شورای تصمیم گیری فدرال ملی که به جز در شرایط استثنایی، هر دو ماه اجلاس دارد؛
• دبیرخانۀ تصمیم گیری فدرال ملی که به جز در شرایط استثنایی، هر پانزده روز یک بار اجلاس دارد؛
دستکم یک بار در سال، یا هر بار که احتیاج باشد، شورای تصمیم گیری فدرال ملی به مجموعۀ بخشهای استانی فدراسیون گسترش می یابد، نمایندگانی که برای کمیتۀ تصمیم گیری فدرال ملی انتخاب نشده اند، دارای رأی مشورتی هستند.
مادۀ ١٧
ترکیب کلی دبیرخانۀ تصمیمگیری فدرال ملی و شورای تصمیمگیری فدرال ملی تضمینکنندۀ نمایندگی چند گرایشی است و چند گونگی انتخاب اعضای سندیکا را که در خلال رأی گیری خط مشی فدرال بیان شد، نمایش میدهد. نظر اکثریت اعضای سندیکا در ترکیب عددی آن محترم شناخته میشود؛ ولی یک گرایش به تنهایی نمیتواند بیش از نصف بهاضافه یک، کرسیها را اشغال کند و یک گرایش اقلیت نمیتواند دارای یک اقلیت مسدود کننده باشد. تعیین هویت کرسیها در آئین نامۀ داخلی مشخص شده است. برای هر تصمیم گیری، یک اکثریت 70 درصدی مورد نیاز است. رأی گیری ملی خط مشی فدرال پیش از هر کنگرۀ فدرال ملی و بر طبق یک تاریخ و قاعده که توسط کمیتۀ مدیریت فدراسیون ملی تصمیم گیری می گردد، سازمان داده میشود. هر گرایش یا گروه سندیکایی که می خواهد یک متن خط مشی ارائه بدهد، میتواند خواستار انتشار اولیۀ فراخوانی در مطبوعات فدراسیون بشود. هر گرایش یا گروه سندیکایی که خواستار مشارکت در نمایندگی گرایشها در نهادهای فدراسیون ملی باشد، متن خط مشی خود را همراه با فهرست اعضای سندیکا که باید نمایندگی آنها را در نهادهای فدرال عهده دار شوند، به رأی مخفی و انفرادی اعضای سندیکا می گذارد. بنا بر تقاضای فدراسیون، بر طبق آئین نامۀ انتخاباتی مصوب شورای مدیریت فدراسیون ملی، هر بخش ملی، هویت عضویت سندیکایی کاندیدای بخش ملی را که خود را عضو این بخش ملی معرفی می نماید، تأیید میکند. هر گرایش به طور مستقل نمایندگان اصلی و علیالبدل خود را روی فهرست ارائه شده، به تناسب تعداد کرسیهایی که به او تعلق میگیرند، انتخاب میکند.
در شورای مدیریت فدراسیون ملی، حدود صد نمایندۀ عضو اصلی و به همان اندازه اعضای علیالبدل حضور دارند. توزیع کرسیها به صورت زیر است:
سندیکاهای ملی نیمی از کرسیها را اشغال میکنند.
٣٠ در صد به نمایندگان بخشهای استانی اختصاص دارند.
٢٠ در صد به نمایندگان گرایشها اختصاص دارند.
نشست شورای مدیریت فدراسیون ملی به دعوت دبیرخانۀ مدیریت فدراسیون ملی تشکیل می شود.
هر قسمت میکوشد یک نمایندگی متعادل زن- مرد را تضمین کند (نگاه کنید به مادّۀ ۵)
نمایندگان سندیکاهای ملی:
هر سندیکا به داشتن یک هیأت نمایندگی تضمین میشود. تعداد نمایندگانش مطابق با مقیاسی که در آئین نامۀ داخلی تصریح شده است، به تعداد اعضایش مربوط است.
هر سندیکای ملیِ عضو، چندگرایشی بودن نمایندگی خود را تضمین میکند. سندیکا، نمایندگان اصلی و علیالبدل خود را مطابق با قواعد زیرین و با محسوب داشتن نتایج رأی گیری خط مشی فدرال در سندیکا تعیین می نماید.
نمایندگی چندگرایشی در بخش های استان ها:
نمایندگی چندگرایشی بخشهای استانی در شورای مدیریت فدراسیون ملی، دبیران بخشهای استانها و اعضای نهادهای استانی را گرد هم میآورد.
١.٢. بخشهای استانی یک ناحیۀ اداری، پس از توافق میان خود، برمبنای یک نشست مشترک، یک دبیر استان بهعنوان عضو اصلی و یک دبیر به عنوان عضو علیالبدل تعیین میکنند تا بخش استانی ناحیه را در شورای مدیریت فدراسیون ملی نمایندگی کنند. هر ناحیه که دارای دو آکادمی بوده یا تعداد اعضایش بیش از ٨ در صد اعضای فدراسیون را شامل میشود، یک نمایندۀ اضافی خواهد داشت که در همان شرایط تعیین میشود. هر ناحیه که دارای سه آکادمی است دو نمایندۀ اضافی خواهد داشت.
٢.٢. برای تضمین چند گرایشی در نمایندگی بخشهای استانی در هر ناحیه، هر یک از اقلیتهای موجود امکان داشتن یک نماینده را داراست که عضو یک نهاد تصمیمگیری استانی باشد. در سطح ملی، هر گرایش از میان نمایندگان احتمالی خود تعدادی کافی تعیین میکند که نمایندگی اقلیتها را در بخشهای استانی تضمین نمایند. این نمایندگی، حد اکثر برابر است با یک¬سوم کرسیهایی که برای نمایندگی بخشهای استانی اختصاص یافته اند.
تقسیم میان گرایش ها پس از توافق بین خودشان و بر بنیاد اصل تعادل عمومی که برای شورای مدیریت فدراسیون ملی تعریف شده است و با به حساب آوردن نتایج آرا، خط مشی انجام می گیرد.
نمایندگی در گرایشها و تضمین چند گرایشی
هنگام عمل، فدراسیون سندیکاهای ملی، بخشهای استانها و گرایشهای فدرالی را گرد هم می آورد.
آنها نمایندگان خود را در شورای مدیریت ملی تعیین میکنند. هر گرایش که قادر باشد اکثریت نسبی و بالاترین مقدار متوسط آرا را کسب کند به عنوان نمایندۀ گرایشها، حداقل یک کرسی در آن در اختیار خواهد داشت. توزیع در میان گرایشهای مختلف با در نظر گرفتن قواعدی که در بارۀ ترکیب کمیتۀ فدرال ملی بیان شد و با به حساب آوردن نتایج رآی گیری، خط مشی و روش زیرین انجام خواهد گرفت:
اگر گرایشی اکثریت مطلق به اضافۀ یک رأی را به دست آورد، تعداد کرسیهایی برابر با ۵٠ در صد بهاضافۀ یک از تعداد کل کرسیهای کمیتۀ مدیریت فدراسیون ملی به او تعلق خواهد گرفت. او حداقل یک کرسی با عنوان نمایندگی گرایشها در اختیار خواهد داشت.
کرسیهای دیگر که برای گرایشها ذخیره شدهاند، بین گرایشهای دیگر به تناسب و با بالاترین معدل، همراه با در نظر گرفتن اصل نبودن اقلیت مسدود کننده، تقسیم خواهند شد.
دبیرخانۀ تصمیم گیری فدرال ملی، توسط کمیتۀ تصمیمگیری فدرال ملی انتخاب میشود؛ مرکب است از نمایندگان سندیکاهای عضو، نمایندگان بخشهای استانی و گرایشها که از میان اعضای اصلی یا علی البدل کمیتۀ تصمیمگیری فدرال ملی انتخاب میشوند.
توزیع کرسی ها به ترتیب زیر است:
• نیمی برای سندیکاهای ملی
• یک-چهارم برای بخش های استانی
• یک-چهارم برای گرایش ها
برای تضمین تنوع در نمایندگی بخشهای استان ها، این نمایندگی در ماه ژوئن هرسال تغییر میکند. هر سندیکای ملی در آن یک کرسی دارد. پنج سندیکایی که دارای بیشترین تعداد عضو هستند در آن یک کرسی دوم دارند. توزیع کرسیها بین گرایشهای مختلف بر طبق قواعدی که در بارۀ ترکیب عمومی کمیتۀ مدیریت فدرال ملی تعریف شده است، انجام میگیرد.
هر گرایشی که قادر باشد با اکثریت نسبی و با بالاترین معدل رأی بیاورد، در آن حداقل یک کرسی بهعنوان نمایندۀ گرایشها خواهد داشت.
گرایشی که در شورای تصمیم گیری فدرال ملی نماینده دارد ولی قادر نیست از این طریق یا بهعلتی که با اساسنامه مربوط است، نمایندگی به دست آورد، یک کرسی با رأی مشورتی خواهد داشت.
هیأت اجرایی مدیریت فدراسیون ملی به همان تعداد اعضای علی البدل، دارای عضو اصلی است. یک منتخب علی البدل از یک گرایش میتواند با رأی مشورتی در نشستهای هیأت اجرایی مدیریت فدراسیون ملی شرکت کند. هر سندیکای شریک میتواند در آن با همان شرایط سندیکاهای پیوسته با رأی مشورتی شرکت کند.
هیأت اجرایی مدیریت فدراسیون ملی در فاصلۀ دو نشست شورای مدیریت فدراسیون ملی تصمیم هایی اتخاذ میکند که در زندگی روزمرۀ فدراسیون الزامی است.
هیأت اجرایی مدیریت فدراسیون ملی، انتخاب یک متصدی حسابداری و معاونش را به شورای مدیریت فدراسیون ملی پیشنهاد میکند.
در پایان هر دورۀ فعالیت، هیأت اجرائی مدیریت فدراسیون ملی، حساب های سالیانه را متوقف کرده و گزارش آن را در اختیار شورای مدیریت فدراسیون ملی قرار میدهد. به صورت عامتر، او بر مراعات قوانین و آئین نامههای حسابداری که بر سندیکا حاکم است، نظارت میکند.
هنگام برگزاری کنگره، جز در شرایط اضطراری، شورای مدیریت فدراسیون ملی از میان اعضای خودش یک دبیر کل و احتمالاً چندین معاون دبیر کل و یک صندوقدار انتخاب میکند. شورا میتواند یک دبیر اداری و یک معاون صندوقداری نیز بهاین جمع اضافه کند که با رأی مشورتی در مقابل هیأت اجرایی مدیریت فدراسیون ملی مسئول شناخته میشوند. دبیر کل می تواند در مقابل دادگاه با نام فدراسیون حضور یابد.
شورای مدیریت فدراسیون ملی میتواند یک دبیر خانۀ اجرایی ملی چند گرایشی برگزیند که ترکیب آن را خودش مشخص کرده و وظیفه اش، پیگیری روزمرۀ مناسبات و روابط فدراسیون است.
مادۀ ١٨
در جریان نشستها، شورای مدیریت فدراسیون ملی، کمیسیونهای مطالعاتی و کارگاه های عملی تشکیل میدهد. آنها نتایج تصمیم گیریها و پیشنهادهای خود را به شورای مدیریت فدراسیون ملی ارایه می دهند که تصمیم گیری خواهد کرد. اصولاً این کمیسیونها را "گروه فعال کنندۀ بخش های دائمی عمل"، فعال میکنند.
برای آماده کردن کارهای نهادهای فدرال، بخشهای دائمی ایجاد شدهاند که فهرست، ترکیب و شیوۀ فعالیت آنها در آئین نامۀ داخلی تصریح شده است. دبیر اجرایی فدراسیون، به طور مرتب جلسه های کاری با گروه فعال کنندۀ این بخش برقرار میکند.
ترکیب بخش ها و گروه های فعالیت، قواعد چندگرایشی و تعادل شورای مدیریت فدراسیون ملی را مراعات میکند. شورای مدیریت فدراسیون ملی، بنا بر پیشنهاد هیأت اجرایی مدیریت فدراسیون ملی، متصدی حساب داری و معاون او را منصوب میکند. در بارۀ حساب سالانه که توسط هیأت اجرایی مدیریت فدراسیون ملی ارایه میشود و نیز مدارک، صورت حساب ها و جدولهای مربوطه، تصمیمگیری میکند. گزارش متصدی حسابداری را تصویب کرده و به اختصاص نتایج رأی میدهد.
مادۀ ١٩
بازنشستگانی که عضو سندیکاهای ملی اف-اس-او هستند، در سطح ملی، استانی و محلی در یک "شعبۀ بازنشستگان" سازماندهی خواهند شد که به ساختار فدرالی همان سطحی وابسته است که برایش مجوز صادر میکند. این شعبه "شعبۀ فدرال بازنشستگان" نامیده میشود. هر شعبه، توسط گروهی فعال میشود که ترکیب و تخصیص آن با همان قواعد مجمع شعبههای ملی دائمی عمل، در انطباق است. هر مجمع، اعضای بازنشستۀ شورای تصمیمگیری هم سطح خود را در بر میگیرد؛ پیشنهادهایش به نهاد تصمیم گیری هم سطح خودش ارجاع داده خواهد شد. توضیحات تکمیلی مربوط بهاین شعبه در آئین نامۀ داخلی فدرال موجود است.
بند شش - کنگرۀ فدرال ملی
مادۀ ٢٠ : تناوب کنگرهها
کنگرههای فدرال ملی هر سه سال یک بار تشکیل می شوند. تاریخ تشکیل آنها ممکن است مطابق با تصیم کمیتۀ مدیریت فدراسیون ملی زودتر انجام پذیرد.
مادۀ ٢١
دستور جلسۀ هر روز و محل برگزاری کنگره، توسط شورای مدیریت فدراسیون ملی مشخص میشود. همراه با گزارش عملکرد و مالی، مجموعۀ متنهای تدارکاتی حداقل سه ماه پیش از کنگرۀ فدرال ملی به آگاهی سندیکاها، شعبههای استانی و اعضا میرسد. هنگامی که یک متن پیش از کنگره برای مراجعۀ انفرادی اعضا ارایه میگردد، آن متن باید حداقل سه ماه پیش از رأی گیری به آگاهی آن افراد برسد.
مادۀ ٢٢
در کنگره، هر عضو سندیکا، هم توسط سندیکای خودش و هم توسط شعبۀ استانی خویش نمایندگی میشود. نمایندگان سندیکاهای عضو، نیمی از نمایندگان کنگره را تشکیل می دهند. در کنگرۀ ملی، هیچ سندیکایی نمیتواند بیش از ۴٩ درصد نمایندگان سندیکاهای عضو را از آن خود کند.
نمایندگان سندیکاهای ملی
داشتن یک هیأت نمایندگی، برای هر سندیکا تضمین می شود. تعداد نمایندگان سندیکا به تعداد اعضایش بستگی دارد که مقیاس آن در آئین نامۀ داخلی مشخص شده است.
برای تضمین چندگانگی (پلورالیسم) هیأت نمایندگی، هر سندیکای ملی عضو، نمایندگان خود را با محسوب داشتن نتایج خط مشی فدرال ملی تعیین میکند، هیأت نمایندگیش حق رأی ندارد.
نمایندگان شعبههای استانی:
در هر کنگره، شعبۀ استانی توسط دو نماینده نمایندگی می شود. اگر تعداد اعضای سندیکا از یک حد بگذرد، تعداد بیشتری نماینده در گروههای تکمیلی که مطابق با آئین نامۀ داخلی مشخص میشوند، به هیأت نمایندگی اختصاص داده خواهد شد. هر کنگرۀ استانی ترکیب نمایندگان خود را با محسوب داشتن نتایج رأی گیری خط مشی فدرال در استان تشکیل می دهد. نمایندۀ اول، توسط گرایشی برگزیده میشود که اکثریت آرا را به دست آورده است. برای تضمین چندگانگی (پلورالیسم) هیأت نمایندگی، توزیع نمایندگان میان گرایشهای مختلف با بالاترین معدل، از یک سو و از سوی دیگر مجموعۀ اقلیت ها، با به حساب آوردن نمایندهای که پیشتر تعیین شده است، محاسبه خواهد شد. اگر حاصل جمع اقلیتها اجازۀ داشتن یک نماینده بدهد، این نماینده توسط دومین گرایشی که در استان دارای بیشترین نماینده است، تعیین خواهد شد. اگر این حاصل جمع اجازۀ داشتن دو نماینده یا بیشتر را بدهد، هر گرایش نمایندهای مطابق با ترتیب نزولی تعداد نمایندگانش تعیین می نماید. علاوه براین، هر کنگرۀ استانی بر اساس پیشنهاد گرایشهای فدرال مربوطه، یک نماینده برای گرایشی که در هیأت نمایندگی استانی برای کنگرۀ ملی ندارد، تعیین خواهد کرد. مجموعۀ نمایندگان، یک فهرست ملی نمایندگان را تشکیل می دهند.
نمایش گرایش ها و چندگرایشی (پلورالیسم):
تظاهر اکثریت اعضای سندیکا در ترکیب عددی کنگره مراعات می شود. با این وصف، یک گرایش نمیتواند به تنهائی بیش از نصف به¬اضافۀ یک نمایندگان را به خود اختصاص بدهد و یک گرایش اقلیت نمی تواند دارای یک اقلیت مسدود کننده بشود.
برای مراعات این اصول، نمایندگان توسط گرایشها تعیین میشوند. آنها را، هر گرایش از میان نمایندگان اصلی یا علی البدل خود در شورای مدیریت فدراسیون ملی و همچنین آنهایی که روی فهرست نمایندگان ممکن، توسط کنگره های استانی تعیین شده اند، انتخاب مینماید. تعداد نمایندگانشان پس از تعیین هیأتهای نمایندگی توسط سندیکاها و کنگرههای استانی مشخص میشود. توزیع میان گرایشها مطابق با قواعد فوق و نتایج رأیگیری خط مشی فدرال خواهد بود. تعداد نمایندگان هر گرایش حداقل برابر تعداد کرسیهای اصلی در شورای مدیریت فدراسیون ملی هستند.
مادۀ ٢٣
در کنگرۀ فدرال ملی، فقط سندیکای عضو و شعبههای استانها وکالت نامه دارند. هر سندیکا تعدادی وکالت نامه دارد که برابر است با تعداد متوسط اعضایش که برای آنها حق عضویت فدرال ملی را در فاصلۀ کنگرهها پرداخته است. هر شعبۀ استانی دارای تعدادی وکالت نامه است برابر با تعداد کل اعضایش در استان که سندیکا برایشان حق عضویت فدرال ملی را پرداخت کرده است. اختصاص وکالت نامه به سندیکاهای ملی و شعبه های استانها مطابق با مصوبۀ شورای مدیریت فدراسیون ملی و به پیشنهاد صندوقدار فدراسیون صورت می پذیرد. سه ماه پیش از کنگره، سندیکاهای ملی و شعبه های استانی از آن اطلاع خواهند یافت.
مادۀ ٢۴
هر تصمیمی برای پذیرفته شدن، احتیاج به یک اکثریت ٧٠ درصد دارد. رأی گیری علنی و مستقیم یا با وکالت انجام خواهند گرفت. رأی با وکالت فقط نسبت به پرسشهایی که پیشتر به مشورت انفرادی اعضای سندیکا گذاشته شده و بر پایۀ نتیجههای آن صورت می گیرد.
بند هفت - حق عضویتها و صندوقداری
مادۀ ٢۵
حق عضویت فدرال توسط هر سندیکا، به صورت سالانه برای مجموعۀ اعضایش پرداخت می شود. این حق عضویت برابر با پرداختی متوسط ناخالص سالانۀ حوزۀ سندیکایی هر سندیکاست. هر ساله، شورای مدیریت فدراسیون، پس از ابراز نظر کمیسیون صندوق داری سندیکاهای ملی فدراسیون:
• ضریب متوسط هر سندیکا و حق عضویت ما به ازای هر واحد ضریب را تصویب میکند.
• برای بودجۀ پیش بینی شدۀ فدراسیون رأی گیری می کند.
تاریخ پرداخت ها در آئین نامۀ داخلی تصریح شده است. فدراسیون، بخشی از حق عضویتهای دریافتی را به شعبههای استانی و کمیتههای هماهنگی فدرال ناحیهای بازپرداخت میکند. شورای مدیریت فدراسیون ملی مقدار آن، دلایل توزیع و تاریخ پرداخت آن را مشخص میکند. پرداخت حق عضویت همراه با گزارش این پرداخت به فدراسیون، توسط شعبۀ استانی پرداخت حق عضویت است.
مادۀ ٢٦ : بودجۀ فدراسیون
بودجۀ فدراسیون را شورای مدیریت فدراسیون ملی به تصویب می رساند، بر اساس پیشنهاد صندوقدار فدراسیون و پس از ابراز نظر کمیسیون صندوقداری سندیکاها و هم زمان، گزارش سه مباشر حسابداری که توسط شورای مدیریت فدراسیون ملی در خارج از اعضای خودش انتخاب می کند. دو بار در سال، صندوق دار گزارش عملکرد بودجه را به شورای مدیریت فدراسیون ملی تسلیم میکند.
بند هشت - تغییر اساسنامه و انحلال
مادۀ ٢٧ : تغییر اساسنامه
اساسنامۀ حاضر، فقط توسط کنگرۀ فدرال ملی قابل تغییر است. هر گونه تغییر برای آنکه تصویب شود، احتیاج به یک اکثریت ٧٠ درصدی آرا دارد. با شرط اینکه پیشنهادهای تغییر سه ماه پیش از تاریخ برگزاری کنگره به اطلاع سندیکاها، شعبههای استانی و اعضا رسیده باشد.
مادۀ ٢٨ : انحلال
جز در یک کنگرۀ ملی و با اکثریت ٧۵ درصد آرا، انحلال فدراسیون را نمی توان اعلام کرد.
نقدینگی، به مجموعۀ سندیکاهای عضو و به نسبت تعداد اعضایشان و یا در غیر این صورت، به یک سازمان همبستگی غیر مذهبی که توسط کنگره مشخص می گردد، تسلیم خواهد شد.
مادۀ ٢٩ : آئین نامۀ داخلی
یک آئین نامۀ داخلی ایجاد میشود. شورای مدیریت فدراسیون ملی، پس از تغییرات احتمالی و پس از مشورت با بخشهای مختلف فدراسیون، آن را تصویب میکند.
اساسنامۀ مصوب کنگرۀ بنیان گذار در ماکون (Macon) به تاریخ٣١ مارس ١٩٩۴، تغییر یافته در سوّمین کنگرۀ لاروشل، (La Rochelle) ٢٢-٢٦ ژانویه ٢٠٠١، تغییر یافته در کنگرۀ چهارم پرپینیان (Perpignan) ٢-٦ فوریه ٢٠٠۴) ، تغییر یافته و در کنگرۀ ۵ مارسی (Marseille) ٢٩ ژانویه - ٢ فوریه ٢٠٠٧، تغییر یافته توسط شورای مدیریت فدراسیون ملی در ١۵ و ١٦ ژانویه ٢٠٠٨.
این اساسنامه در هشت بند و بیست و نه ماده، به تصویب رسیده است.