جمعی از بازنشستگان در اطلاعیه ای با عنوان " كسب حداقل حقوق خود یا ذلت فقر" ضمن اشاره به شرایط دشوار اقتصادی موجود، تاثیر این شرایط را بر زندگی خود بررسی كرده و دلایل آن را عنوان نموده اند. در این اطلاعیه چنین آمده است:
كسب حداقل حقوق خود یا ذلت فقر
"سی یا چهل سال، قبل مثل این كه همین بود، در اوج جوانی، با شور و اشتیاق پایان ناپذیر و با عشقی سرشار در كارخانه ها، جاده ها، سدها، راه آهن و ساختمان ها هستی و وجود خود را می گذاشتیم و تولید اجتماعی و كالاهای مورد نیاز جامعه را می ساختیم و به همین لحاظ وجدانی راضی و مغرور داشتیم. پس از بهمن ۵٧ هم احساس می كردیم دیگر بالاسری نداریم و خود سرنوشت خویش را خواهیم ساخت. شوراها و تشكل های خود را ایجاد و تمام نیرو و قدرت خود را صرف ساختن مملكت می كردیم. ما گمان می كردیم آینده ی كشور از آن به بعد بر مبنای ارزش كار و عدالت اجتماعی پایه گذاری خواهد شد. بهره كشی و استثمار دسترنج زحمتكشان دیگر جایی نخواهد داشت. با پرداخت ٣٠ درصد كل حقوق و مزایا واضافه كاری به بیمه و با سرمایه گذاری برای آینده، از تامین معیشت و زندگی خود در دوران بازنشستگی اطمینان خاطر یافته بودیم، اما غافل بودیم كه طبقات سرمایه دار، صاحبان قدرت و دولت با افزایش مدام و سالیانه حجم نقدینگی یعنی، چاپ پول بدون پشتوانه و در نتیجه تورم افسار گسیخته، معیشت و هستی ما را نشانه خواهند گرفت. طبقات استثمارگر و بهره كش حاصل دسترنج ما را به یغما بردند و اختلاف طبقاتی شدیدتر و تورم وگرانی وحشتناك بر زندگی ما حاكم شد. خطای ما به جهت آن بود كه تشكل های متحد و یك پارچه ای را نداشته ایم كه مدافع منافع طبقاتی ما بوده تا به آن اتكا كنیم.
برای بررسی بیشتر نسبت پایه حقوق و قیمت برخی اقلام در سال ۵٨ را با سال ٩٠ مقایسه می كنیم.
(همه قیمت ها به تومان است. قیمت بنزین متوسط ٧٠٠ و ۴٠٠ تومان یعنی ۵۵٠ تومان حساب شده است. در مورد خودر رو نیز فقط قیمت پیكان در سال ١٣۵٨ و قیمت پراید در سال ١٣٩٠ محاسبه شده است. قیمت مسكن میزان متوسط در شهر تهران است.)
به طور متوسط قیمت ها حدود ٩۵٠ برابر افزایش یافته است. حداقل حقوق در سال ۵٨ ماهیانه ١٧٠١ تومان بود و می شد با آن ۴ سكه طلا و یا ٨۵ كیلو گوشت قرمز خریداری كرد. قیمت ۴ سكه در سال ١٣٩٠ برابر با ٣ میلیون و ٦٠٠ هزار تومان و یا بهای ٨۵ كیلو گوشت برابر یك میلیون و ٧٠٠ هزار تومان می شود و این درحالی است كه حداقل حقوق ماهیانه در سال ٩٠ فقط ٣٣٠ هزار و ٣٠٠ تومان بوده است.
به این ترتیب سطح دستمزد سال ۵٨ تا كنون هرگز به كارگران پرداخت نشده است. قدرت خرید كنونی كارگران حدود ٢۵ درصد قدرت خرید سال ١٣۵٨ است. این یعنی غارت دسترنج زحمتكشان، كارگران و كاهش ارزش نیروی كار و در نتیجه، تراكم ثروت در دست طبقات مرفه، سرمایه دار و حامیان آن است. این درحالی است كه در زمان حكومت ستم شاهی به جهت استثمار و بهره كشی دسترنج خود، برقراری عدالت اجتماعی، حاكمیت ارزش كار و حذف نابرابری های طبقاتی انقلاب كردیم. میزان افزایش تورم سالیانه در سی و سه سال گذشته به طور متوسط ٢۴ درصد و متوسط افزایش حقوق نزدیك به ١٨ درصد بوده است. یعنی به طور مرتب حقوق، سطح زندگی و معیشت كارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران و كارمندان جزء كاهش یافته است.
اگر بخواهیم علت فقر و تنگدستی را در زندگی خود بدانیم و ببینیم حاصل سی سال دسترنج ما كجاست، بسیار راحت است: به بانك هایی نگاه كنید كه مثل قارچ از زمین روییده و درحال گسترش هستند، میلیاردها پولی كه روزانه جابه جا می شوند، به انبارها و فروشگاه های مدرن پر ازكالا، به برج ها و ساختمان های لوكس، به ماشین هایی با قیمت ۵٠، ١٠٠، ٢٠٠، ۴٠٠ و ۵٠٠ میلیونی نگاه كنید كه هر لحظه جلوی چشم ما رژه می روند، این ها حاصل كار و دسترنج ما هستند، اما ما هیچ حقی در استفاده از آنها نداریم. درحالی كه مالكان این ثروت ها اساسا كار اجتماعی و ارزش تولید نكرده اند. با یك احتكار، یك معامله ی كلان زمین و مسكن، دلار و طلا، بهره، و بورس وسفته بازی و با تورم سرسام آور در یك لحظه همه ی زندگی ما تبدیل به باد هوا شده و ثروت سرمایه داران متراكم گردید. اختلاس ها و زد و بندها و به خصوص رانت ها و واردات و صادرات قاچاق كالا در مقیاس میلیاردی را هم به آن اضافه كنید ( نَه میلیارد رالخ یا تومان كه كلاس سرمایه داران و غارت گران پایین می آید و مسخره می شوند، بلكه میلیاردها دلار را در نظر بگیرید) حقوق سالیانه ما كمتر از هزینه یك شب میهمانی میلیاردرها و ناچیزتر جزیی از مبلغ یكی از هزاران مراسم دولتی ست.
اگر دولت طبق همین قوانین مدون مورد قبول خود، از جمله قانون اساسی كه تامین زندگی شرافتمندانه برای آحاد افراد را تاكید كرده، ماده ی ٢٦ تامین اجتماعی كه افزایش حقوق را برابر تورم دانسته و همچنین حقوق بشر و دیگر قوانین عمل می كرد و حقوق ها را مطابق تورم واقعی افزایش می داد، این وضع اسفبار، این همه فقر و اعتیاد، فحشا، ناامنی و جنایت گسترش نمی یافت. درچند سال اخیر افزایش حقوق حتا نصف تورم اعلام شده و رسمی توسط بانك مركزی است. در سال ٨٩ مصوبه ی مجلس و دولت افزایش ١٢درصدی حقوق بود، اما رییس تامین اجتماعی به میل خود تنها ٦ درصد حقوق ها را افزایش داد. در این مورد می باید طرح دعوی قضایی از طرف بازنشستگان صورت گیرد. افرادی كه به نام نماینده بازنشستگان در انتخابات فرمایشی انتصاب می شوند، وقتی نمی توانند اجرای قوانین كه همان افزایش حقوق مطابق با نرخ تورم (حتا ساختگی) را تحقق دهند، یا جلوی كارهای خودسرانه را بگیرند، برای چه نماینده می شوند؟ آیا كافی است كه فقط به فكر جیب خود بوده و به بازنشستگان پشت كنند؟ كسانی كه در سال ١٣۵٨ با دریافتی ٧٠٠٠ تومان حقوق و مزایا و اضافه كاری بازنشسته می شدند، درماه برابر ٢١٠٠ تومان حق بیمه پرداخت كرده اند كه سرمایه گذاری شده و هم اكنون ارزش بیشتری پیدا كرده است. اگر افزایش را هم نادیده بگیریم همان ٢١٠٠ تومان امروزه ٢.٠۵٠.٠٠٠ تومان می شود. در حالی كه متوسط حقوق بازنشستگان در سال ٩٠ برابر ۵٧٠ هزار تومان بوده است.
برای اثبات غارت دسترنج ما آیا نیاز به آمار بیشتری است؟
سازمان تامین اجتماعی بزرگترین سازمان بیمه ای در كشور و آن هم غیردولتی یعنی اجتماعی و متعلق به كارگران و بازنشستگان است. اما دولت ها، به هر طریقی كه خواسته اند با امكانات و سرمایه های آن رفتار كرده اند به طوری كه در شش سال اخیر شش رییس بر آن گمارده اند و كسانی را در مسند آن قرار داده اند كه حتا یك روز هم كار نكرده اند و همانند آقای سعید مرتضوی كه مفهوم تامین اجتماعی را درك نمی كنند. و نتیجه اش جز فقر و بدبختی روزافزون نخواهد بود. این درحالی است كه در تمام دنیا تشكل های كارگری در مدیریت و كاركرد بازنشستگی و تامین اجتماعی، دخالت و نظارت كامل دارند. با سازمان تامین اجتماعی، به صورت یك حجره ی بازار رفتار می شود. حتا سال هاست كه بخش های كارشناسی این سازمان تعطیل شده و درب موسسه پژوهشی آن كلا پلمب شده و نشریات آن همگی تعطیل شده اند و هر چه كارگران و بازنشستگان فقیرتر می شوند، دولت و سرمایه داران غنی تر شده اند. این وضعیت درحالی است كه در 7 سال اخیر میزان فروش نفت بالغ بر ۵٣٠ میلیارد دلار، یعنی بیش از یك صد سال فروش نفت از تاریخ اكتشاف آن بوده است. درواقع دولت كمبود منابع نداشته، فقط نمی خواهد حقوق كارگران و بازنشستگان را به آنان بازگرداند. ما كارگران بازنشسته گریزی نداریم یا باید با ادامه روند كنونی در فقر روزافزون و ذلت هر چه بیشتر فرو رویم و یا با اتحاد و همبستگی به طورمتشكل و سراسری برای احقاق حقوق خود مبارزه كنیم تا بیش از این دسترنج ما را غارت نكنند...
"جمعی از بازنشستگان"
و در انتها با طرح این سوال كه "اما چگونه باید متحد و متشكل برای احقاق حقوق خود اقدام كنیم" روزهایی را برای گردهم آیی جهت همفكری و پیگیری مطالبات شان تعیین نموده اند تا به خواسته ی اصلی شان دست یابند كه همانا "كسب حقوق واقعی و زندگی با كرامت انسانی" به جای "ذلت و زندگی در فقر مطلق" است.
كانون مدافعان حقوق كارگر