۲۸ نفر از کارگران شرکت معدنی چادرملو که در پی اعتراضات گسترده سال گذشته به شعبه ۱۰۱ دادگستری اردکان احضار شده بودند، صبح امروز چهارشنبه ۲۰ اسفند ماه، به اتهام "اخلال در نظم و آسایش عمومی" و "ممانعت از احقاق حق" مورد محاکمه قرار گرفتند.
چنین سطحی از محاکمه دسته جمعی کارگران معترض و حق طلب در حالی امروز برگزار شد که همین چند روز پیش کوروش بخشنده از اعضا کمیته هماهنگی بازداشت شد، قبل از آن خلیل کریمی از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران به اداره اطلاعات سنندج احضار و مورد بازجوئی قرار گرفت، پیش از خلیل، جعفر عظیم زاده به محاکمه کشیده شد و پیشتر جمیل محمدی محاکمه و به سه سال و نیم زندان محکوم شد. در این گیرودار چندین نفر از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری نیز احضار و بازداشت شدند و در تجمع معلمان در مقابل مجلس میلاد درویش بازداشت شد، کمی پیشتر از اینها بهنام ابراهیم زاده پس از تحمل نزدیک به ۵ سال حبس، بار دیگر به نه و نیم سال زندان محکوم شد و در گیر و دار همه این بگیر و ببندها و محاکمات اعضای تشکلهای مستقل کارگری، کارگران بسیاری از کارخانه ها از شمال تا جنوب و غرب و مرکز کشور بدلیل اعتراض به شرایط مشقت بارشان یا اخراج شدند، یا مورد بازداشت واقع شدند و یا به محاکمه کشیده شدند.
چنین درجه ای از تعرض سیستماتیک به رهبران کارگری و کارگران معترض حداقل در طول سه دهه گذشته بی سابقه است. درست است که صدها کارگر شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و نزدیک به ٣٠٠ کارگر کیان تایر در اواسط دهه ٨٠ در نتیجه اعتصاب و اعتراض بازداشت شدند و یا قبل از آنها کارگران شهر بابک از زمین و آسمان به گلوله بسته شدند اما علیرغم چنین سرکوبگریهایی، تعرضی سراسری به کارگران و رهبران و نماینده های آنان در عمر نزدیک به دو سال دولت روحانی بیانگر یک وضعیت جدید و تصمیم سازی نقشه مندی از سوی حکومت در برخورد به جنبش مطالباتی رو به گسترش طبقه کارگر ایران است.
اینان خود میدانند که چه بلائی بر سر معیشت و حق حیات و بقا میلیونها کارگر آورده اند و نیز میدانند که که قرار نیست وضعیت تحمیل شده موجود بر طبقه کارگر ایران نقطه پایانی داشته باشد. به همین دلیل نیز آستین ها را به نحو کم سابقه ای برای سرکوب اعتراضات کارگری بالا زده اند و سیاست برخورد به هر گونه اعتراض کارگری را به شکل تصمیم سازی شده و نقشه مندی پیش رو گرفته اند.
اما واقعیت این است که بویژه در دنیای امروز نمیشود هم فقر و فلاکت و گرسنگی پایان ناپذیری را بر میلیونها کارگر تحمیل کرد و هم با داغ و درفش زبان آنان را بسته نگه داشت. نمیشود هم دزدی میلیاردی هر روزه حکومت گران در برابر چشمان میلیونها کارگر قرار بگیرد، هم ورود پولهای مواد مخدر به عرصه سیاست ورد زبان حکومت گران باشد، هم ماشیهای چندین صد میلیونی و میلیاردی در برابر چشمان میلیونها خانواده کارگری محروم رژه بروند و آنوقت در کنار این همه غارت و چپاول بی وقفه، میلیونها کارگر را به دریافت مزدی سه برابر زیر خط فقر وادار کرد، مزد قوت لایموت شان را ماهها پرداخت نکرد و با زبان سرکوب و بگیر و ببند آنان را وادار به تمکین نمود. چنین چیزی به یقین ناشدنی است.
اگر دیروز کارگران شرکت واحد و هفت تپه و شهر بابک سرکوب شدند، امروز کارگران صنایع و مراکز کلیدی تری همچون معادن و صنایع خودرو سازی و معلمان و کارگران پتروشیمی به میدان آمده اند و دور نیست روزی که در صورت تداوم تحمیل فقر و فلاکت موجود و تشدید و تداوم سرکوب اعتراضات کارگری، میلیونها کارگر در جای جای کشور، دست در دست هم در دفاع از منزلت و حق حیات شان وارد کارزاری تعیین کننده با وضعیت موجود بشوند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران - ٢٠ اسفند ماه ١٣٩٣