هشدار: ضرورت حمایت وپشتیبانی متحدانه وقدرتمند طبقه کارگراز خواسته مهم کارگران اعتصابی معدن بافق یزد!
چنانکه میدانیم، هزاران (بین ٢۵٠٠ تا ۵٠٠٠) کارگر معدن سنگ آهن بافق (واقع در استان یزد) از روزیکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه در اعتراض به خصوصی سازی این معدن دست از کار کشیدهاند. اکنون بیست ویک روز ازاین اعتصاب بزرگ میگذرد.کارگران معدن سنگ آهن بافق به حق، از احتمال تعدیل نیروی کار و کاهش دستمزد و مزایا در پی خصوصی سازی این معدن نگراناند.
انتقال از مالکیت دولتی کارخانجات به بخش خصوصی طی سالیان دراز در این مملکت کارنامه سیاهی را پیش چشم کارگران به تصویر میکشد. سالهاست که واگذاری های رانتی از مالکیت دولتی به "بخش خصوصی" نتیجه ای جز به خاک سیاه نشاندن زندگی کارگران نداشته است. خصوصی سازی در ایران یعنی تعرض به سطح معیشت کارگران. پدیده خصوصی سازی یعنی اخراج کردن کارگران تحت عنوان تعدیل نیروی انسانی. یعنی دست اندازی مدیریت جدیداین کارخانجات بر زندگی وسرنوشت میلیونها کارگردر سراسر ایران. یعنی کاهش مستمر هزینه ها از سبدمعیشتی کارگران، یعنی ایجاد جو پلیسی و رعب ونگرانی برای تمکین کارگران به شرایط برده وار وخفه کردن صدای اعتراضی آنان، یعنی عدم امنیت شغلی وقراردادن کارگران در شرایطی ضعیف وشکننده برای تحمیل آنچه که به سود کارفرماست. آخروعاقبت وسابقه تیره وتار این خصوصی سازیها برای سرنوشت کارگران پیش روی ماست.
بحث برسر این نیست که کارگران کارخانجاتی که تحت مالکیت دولت هستند،در رفاه وآسایش قرار دارند. خیر. سطح دستمزد ومعیشت کل طبقه کارگران ایران حتی نسبت به کارگران منطقه وهمسایه (مقایسه با کارگران کشورهای پیشرفته، پیشکش!) درشرایط نگران کننده ای است. اما میدانیم که شرایط کارگران در کارخانجات بزرگ دولتی مانند نفت،گاز و پتروشیمی. فولاد، صنایع و معادن،راه آهن وکشتیرانی وهواپیمائی و ده ها وصدها شرکت دولتی به یمن مبارزات طولانی خود کارگران ولذا تثبیت ضوابط حقوقی ومدنی پذیرفته شده مبتنی برقوانین کار ، از حداقل تضمین های معیشتی ، مزایای جانبی وثبات کاری قابل قبول تری برخوردار است. اخراج وتعرض به سطح معیشت کارگران در چنین عرصه هائی برای کارفرمایان دولتی پر هزینه خواهد بود. در این قبیل کارخانجات امنیت شغلی وقدرت ویکپارچگی کارگران در مقابل دست اندازی به منافعشان از سطح بالاتری برخوردار است.
لذا، این تحول مالکیت، یعنی خصوصی کردن کارخانجات ومعادن وعرصه های تولیدی ، وسپردن آنها بدست بخش خصوصی (جدا از گسترش منافع رانتی اشخاص و مراکز مرتبط با مراکز قدرت )، یک جابجائی ساده نیست. این تحولات ، زندگی ومعیشت هزاران وبلکه میلیونها خانواده کارگری در ایران را دستخوش تحولات کمرشکن میکند و بمعنای رها شدن دولت از تعهدات وقوانینی است که برایش در تعرض بیشتربه منافع کارگران دست وپاگیر بوده واز طرفی باز کردن دست مدیریت های جدید برای دست اندازی به زندگی کارگران وبه عقب راندن کل طبقه کارگرایران میباشد. کارگران تحت مالکیت بخش خصوصی بسیار آسیب پذیرتر میشوند وتعرض به آنچه که کارگران تاکنون بدست آورده اندبرای صاحبان بانفوذ جدید، آسانتر وکم هزینه تر خواهدبود.
درنتیجه حال که بعداز خصوصی سازی های خانمانسوز ، حدود ۵٠٠٠ کارگر سنگ معدن بافق برای جلوگیری از این تعرض به زندگی کارگران به مقاومت برخاسته ودست به این اعتصاب طولانی ومتحدانه زده اند، باید تمام توان خودرا برای پشتوانه این اعتصاب بسیج کنیم. این کارگران در این مقطع پرچمدار مقاومت ودفاع درمقابل تعرض سرمایه داران به زندگی کارگران شده اند لذا شایسته بیشترین وگسترده ترین حمایت ها میباشند. موفقیت آنها ،موفقیت کارگران ایران وشکست آنان عقب راندن طبقه کارگر است. فراموش نکنیم که این کارگران در آذرماه سال گذشته به حمایت کارگران اعتصابی معدن چادرملو برخاستند واز همکاران اعتصابی خود درآنجا دفاع کردند.
این اعتصاب ، یک موقعیت تاریخی بینظیراز مقاومت گسترده کارگران در مقابل پدیده خصوصی سازی ونتایج زیان بار تاکنونی آنست. باپشتیبانی وایجاد فضای حمایتی قدرتمند به یاری این همکاران اعتصابی بشتابیم.
اتحادیه آزاد کارگران ایران
١٧ خرداد ٩٣