شرایط دشوار طبقه کارگر پایانی ندارد
بیش از چهل روز از مرگ افشین اسانلوکارگر زندانی می گذرد وغم از ازدست دادن این عزیز بر سینه خانواده ودوستان و بطور کل طبقه کارگر سنگینی می کند. ما ضمن تسلیت وهمدردی فراوان ازین فراق جانکاه به خانواده افشین اسانلو و جامعه کارگری، خواهان روشن شدن تمامی ابعاد این واقعه تلخ از سوی مسئولین قضایی، وهمچنین خواستار دنیایی هستیم که هیچ کارگری به صرف فعالیت کارگری این چنین تاوان سنگینی نپردازد. از طرفی دیگر موج آزار و اذیت سایر فعالین کارگری ادامه دارد بطوریکه که، آقایان پدرام نصرالهی، وفا قادری،غالب حسینی وحامد محمودی نژاد تنها بجرم دفاع از حقوق کارگری وبهبودی وضعیت معیشتی خود محاکمه ومحکوم به زندان شده اند. در عین حال وضعیت جسمی رضاشهابی هم در شرایطی دشواری قرار دارد. سندیکای کارگران هفت تپه ضمن دفاع از حقوق این کارگران و محکوم نمودن این گونه اعمال، اعلام می کند که زندان وحتی مرگ پاسخ مطالبات ما نیست. مسئولان بهتر است بجای تنبیه و آزار کارگران، در جهت برآورده کردن خواسته های بر حق آنها بکوشند.
با آرزوی دنیایی که وضعمان بهتر ازین باشد
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
۱۳۹٢/۵/۱۱
*************************
اعتراض به قتل افشین فعال کارگری در ایران
در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۹٢، افشین اسانلو، از فعالین و سازماندهندگان مبارزات کارگری در سن ۴٢ سالگی در زندان در گذشت. مرگ این فعال کارگر زندانی را ناشی از سکته اعلام کردند. افشین اسانلو ۵ سال در زندان های مختلف جمهوری اسلامی، شکنجه های جسمی و روانی زیاد از جمله چهار ماه انفرادی و بازجویی و شکنجه، بدون وکیل مدافع را تحمل کرد. افشین را یا مخفیانه ترور کردند یا در نتیجه ی شکنجه های زیاد به قتل رسید. این یک قتل سیاسی است.
در قتل افشین اسانلو، از قاضی تا زندانبان و شکنجه گر و بازجو، از رئیس جمهور تا جناح های مختلف جمهوری اسلامی همگی شریک جرم اند. پرونده این رژیم پر از آزار و تعقیب و اخراج و زندان و شکنجه و قتل فعالین سیاسی و فعالین کارگری است.
مرگ افشین اسانلو یک قتل عمد آشکار سیاسی است که توسط یک سیستم و حکومت تماما ضد کارگر، ضدآزادی و ضد انسانیت، صورت گرفت. این هشداری به همه فعالین کارگری در ایران است که باید جلو آن را گرفت.
من بعنوان کارگر اخراجی، عضو اتحادیه ی "کومونال" استکهلم و فعال کارگری، در اعتراض به این قتل آشکار یک فعال کارگری توسط جمهوری اسلامی ایران، از تاریخ ۴ شنبه ٢٦ ژوئن، به یک راه پیمایی طولانی (۵٠٠ کیلومتر) از استکهلم تا گوتنبرگ سوئد اقدام می کنم. این راه پیمایی از جلو دفتر مرکزی ال او در استکهلم شروع و به دفتر مرکزی این سازمان در گوتنبرگ ختم می شود.
از سازمان ال او، اتحادیه های کارگری و از همه فعالین کارگری و کمیته های همبستگی با کارگران ایران در سوئد و انسان های شریف انتظار دارم این اعتراض را پوشش دهند. بعلاوه خود به اعتراض به این انسان کشی و کارگر کشی جمهوری اسلامی دست بزنند.
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
هاشم هاشمی زاده
*************************
نامه سرگشاده
به سازمان کارگران سوئد (ال او)
در اطلاعیه مورخ ٢٦ ژوئن ٢٠١٣ به اطلاع رساندم که، "من به عنوان کارگر اخراجی و عضو اتحادیه شهرداری ها "کمونال" استکهلم- سوئد، و فعال کارگری دراعتراض به قتل آشکار یک فعال کارگری (افشین اسانلو) توسط جمهوری اسلامی ایران از تاریخ ۴ شنبه ٢٦ ژوئن به یک راهپیمایی طولانی (۵٠٠ کیلومتر) از استکهلم تا گوتنبرگ سوئد اقدام می کنم..." (اطلاعیه ی اول ضمیمه است)
راه پیمایی من از روز چهار شنبه ٢٦ ژوئن از جلو دفتر مرکزی ال او در استکهلم شروع و در تاریخ ٦ ژوئیه در گوتنبرگ به پایان رسید. در آغاز راهپیمایی ابتدا در شهره سودرتالیه خانم فیروزه رشیدی و سپس در شهر بوروس خانم پروانه حاجی لو به راهپیمایی پیوستند. راهپیمایی ما در شهرهای مسیر بویژه در نیوشوپینگ، یونشوپینگ، بوروس و گوتنبرگ با حمایت و استقبال فعالین سیاسی و کارگری و مردم روبرو شد. همچنین روزنامه ها و رادیوهای محلی از جمله گوتنبرگ پست، اخبار راهپیمایی را ما را پوشش دادند.
ما در شهرهای مسیر راهپیمایی، اطلاعیه اول را به دفاتر ال او در آن شهرها تقدیم کردیم.
با وجود در خواست برای حمایت ال او از کارگران ایران و اعتراض به سرکوب طبقه کارگر ایران توسط جمهوری اسلامی، متاسفانه ال او تا کنون در این زمینه اقدامی بعمل نیاورده است.
شکی ندارم که سکوت ال او در قبال تعرض سرمایه داران و رژیم شان جمهوری اسلامی به طبقه کارگر و سرکوب فعالین کارگری و از جمله قتل افشین در زندان، موجب نارضایتی کارگران در ایران خواهد شد.
ما کماکان انتظار داریم که سازمان ال او، از هم طبقه ای های خود در ایران حمایت کند
هاشم هاشمی زاده - ١١ ژوئیه ٢٠١٣
hashemizadeh.hashem@yahoo.com
٠٧٣٦٣٠٧۵١١ : tel
*************************
مراسم گرامیداشت زندانی سیاسی و فعال کارگری افشین اسانلو
افشین اسانلو بامداد روز جمعه ٣١ خرداد به دلیل شکنجه های جسمی و روحی در زندان رجایی شهر درگذشت. مسئولین رژیم یعنی شکنجه گران او تلاش دارند تا مرگ او را یک اتفاق طبیعی جلوه دهند. اما دیگر شیوه های شکنجه گاههای رژیم و دستگاه امنیتی آن برای همه مردم شناخته شده است. همه میدانند که زندان نه فقط شکنجه گاه، بلکه قتلگاه انسانهای شریف و مبارز است. و هر کسی که پایش به زندانهای رژیم بیافتد سایه مرگ هم بالاسرش قرار دارد. افشین یکی از آن هزاران زندانی سیاسی است که در طول عمر رژیم اسلامی چه با دادگاههای ۱ دقیقه ای و چه بدون دادگاه به قتل رسیده اند. ...ادامه مراسم
اینجا کلیک کنید.
*************************
مراسم بزرگداشت افشین اسالو در کپنهاک برگزار شد
روز شنبه ٦ ژوئیه ٢٠١٣ ، ١۵ تیر ١٣٩٢ در محل اتحادیه کارگران ساختمانی کپنهاک مراسم بزرگداشت افشین اسانلو برگزار شد. مراسم با یک دقیقه سکوت به یاد افشین اسانلو و همه جان باخته گان راه ازادی و رهایی طبقه کارگر و با پخش سرود انترناسیونال شروع شد. سپس رفیق علی آزاد از کمیته دفاع از زندانیان سیاسی- دانمارک و مجری برنامه با شرح حالی از افشین اسانلو و چگونگی شکنجه های جسمی و روحی که بر او وارد شد و چگونگی مرگ او در زندان و فشارهایی که بر زندانیان سیاسی و فعالین کارگری میرود، برنامه را پی گرفت. ...ادامه
اینجا کلیک کنید.
*************************
باز هم جنایتی دیگر
افشین اسانلو فعال کارگری، قربانی تازه ای درشکنجه گاه های نظام جمهوری اسلامی ایران
نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران، وجود هیچ تشکل و یا نهاد مستقل کارگری را برنمی تابد و حتا فعالیت تشکل های صنفی را نیز اقدام علیه امنیت کشور تلقی می کند و به سرکوب عریان آن اقدام می کند.
کارگر زندانی، افشین اسانلو در تاریخ ٣٠ خرداد ماه ١٣٩٢، جان خود را در یکی از زندان های مخوف جمهوری اسلامی به نام زندان رجائی شهر از دست داد. وی راننده ی اخراجی شرکت واحد اتوبوسرانی و یکی ازاعضای هیأت مؤسس سندیکای کامیون داران بود که فعالیت وی به عنوان اقدام علیه امنیت کشور از طرف قاضی صلواتی، به ۵ سال حبس محکوم می شود و در حالیکه به پایان دوره ی زندانیش نزدیک می گردید به دلیل واهی "ایست قلبی"، چشم از جهان فرو می بندد. در صورتی که بنا به اظهارات دوستان هم بندش، افشین اسانلو جهت مداوای یک ناراحتی جزیی، با پای خود به بهداری رفته است و به ناگهان خبر مرگ او پخش می شود. ...ادامه
اینجا کلیک کنید.
*************************
گزارش تظاهرات "کمیته اعتراض به قتل افشین
اسانلو و شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی و کارگری در ایران ـ پاریس"
برای اعتراض به خشونت همیشگی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران نسبت به زندانیان سیاسی و نیز فعالان کارگری زندانی که برخی از آنان در چند ماه اخیر جان خود را با شکنجه های روحی و جسمی از دست داده اند و اعتراض به مرگ افشین اسانلو که با تحمل چند سال زندان، به قربانیان جنایت های جمهوری اسلامی ایران پیوست؛ ...ادامه
اینجا کلیک کنید.
*************************
دعوت به شرکت در تظاهرات در تورنتو
اتحاد بین المللی - کانادا
افشین اسانلو، ۴۲ ساله، زندانی سیاسی و فعال کارگری دربند در زندان رجایی شهر، جان خود را طبق ادعاهای مسئولان زندان و قوه قضاییه بر اثر حمله قلبی در تاریخ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ از دست داد. این در حالی است که خانواده اسانلو اعلام کرده اند که ایشان هیچگونه بیماری قلبی نداشتند و جمعهای متعددی از زندانیان سیاسی اعلام کرده اند که وی، با وجود شکنجه ها و اذیت و آزارهایی که متحمل شده بود، از سلامت جسمی برخوردار بود. ....ادامه
اینجا کلیک کنید.
*************************
گزارش تظاهرات در تورنتو در اعتراض به قتل افشین اسانلو
بدنبال دعوت «شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران - کانادا» و همچنین با حمایت «اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران - واحد تورنتو»، تظاهراتی در اعتراض به قتل افشین اسانلو در روز ٦جولای درشهر تورنتوبرگزارشد. ...ادامه گزارش
اینجا کلیک کنید.
*************************
گرامی داشت افشین اسانلو
جمعی از فعالین کارگری
افشین اسانلو فعال جنبش کارگری در زندان رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی در اثر فشار شکنجه های جسمی و روحی وارد شده جان خود را از دست داد. شرایط غیر انسانی تحمیلی بر زندانیان سیاسی غیر قابل توصیف است. سیاست جمهوری اسلامی در طی سی و چهار سال گذشته بر علیه کارگران و زحمتکشان بوده است و در چند سال اخیر این سیاست را افزایش داده و به اشکال متفاوت و سرکوبگرانه ادامه می دهد. ...ادامه فراخوان
اینجا کلیک کنید.
*************************
دو سوگ دو مرثیه
چه بی گاه بود
چه دیر
که دست هایم را
بسوی تو گشودم
تودیگر نبودی
نگاه تو اما
همچنان خیابان را می شکافت
و مرا به اعماق می برد
و من تنها
جوابی که یافتم
دست هایم بود
که در دستان تو گره می خورد
و تمامی طوفان را
با تو درو می کرد
برگورهایمان
چراغی برای مردگان بیفروزیم
و خورشید را
تسلی دهیم
که تهیگاه ظهرست
و چون شامگاه
روز را دست..... مالی میکند
برگورهایمان
چراغی برای مردگان بیفروزیم
و خویش را تسلی دهیم
با دو سوره از کسوف
که از وحشت شب می هراسد
و در هر برگ
از کتاب مقدس سرک می کشد
برگورهایمان
چراغی برای مردگان بیفروزیم
و روز را که در باور طلوع
بر آستان افق
همچنان ایستاده است
تسلی دهیم
برای آنچه از دست میدهیم
به افشین اسانلو منوچهر
*************************
مسؤل جان زندانیان سیاسی، جمهوری اسلامی است
مرگ زندانیان، بالاخص زندانیان سیاسی درهیچ کجای دنیا با سکوت تحمل نمیشود. درامن ترین شرایط هم مسؤلان باید پاسخگو باشند وتحقیقات کافی علل مرگ و جوانب آنرا بررسی کرده باشد. جمهوری اسلامی با سابقه ننگینش در تعرض به جان وسلامتی زندانیان و رژیم آدمکشی که به راحتی هزاران نفر را به قتل رسانده است دراین رابطه بهیچوجه قابل اعتماد نیست. مرگ های اخیر در زندان رجایی شهرو مرگ بشدت مشکوک افشین اسانلو که اخیراً روی داده است، باید وجدان عمومی را هشیار کند تا از این موارد بسادگی نگذرد. اینها اولین قربانیان نیستند وبا وجود آدمکشان حاکم بر ایران آخرین نخواهند بود. هزینه این موارد را باید برای جمهوری اسلامی بالا برد. خبر را باید زنده نگه داشت وبگوش همه رساند. قبول مرگ کسی که با پای خود به بهداری مراجعه کرده وعوارض قبلی نداشته و هنوز در سنین جوانی بسر میبرد در فاصله زندان تا بیمارستان دشوار است. خاصه که پرستاران اورا مرده تحویل گرفته اند. خاصه که مسؤل زندان، زندانیان بیشماری را بارها تهدید به مرگ کرده است. اثرات مخرب زندان وشکنجه در جمهوری اسلامی با وحشیانه ترین زندانها نیز قابل مقایسه نیست. از اینرو حتی مرگ های « طبیعی» هم قابل بررسی و دادخواهی است تا چه رسد به مرگ های مشکوکی از این دست.
شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران ـ استکهلم، جمهوری اسلامی را مسؤل این مرگ ها میداند و خواهان روشن شدن علل این اتفاقات در زندان ها است. شورا برای آزادی همه زندانیان سیاسی در ایران و برچیدن زندانهای سیاسی مبارزه میکند.
سرنگون باد جمهوری سرمایه داری ـ اسلامی ایران
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد ترور، شکنجه، اعدام ملغی باید گردد
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران ـ استکهلم
*************************
فعالان کارگری ضدسرمایه داری گیلان
اعتراضیه باکمی تاخیر به دلایل
کشته شدن افشین اسانلو فعال کارگری
همانطور که در خبرها اعلام شد؛
افشین اسانلو برادر منصور اسانلو فعال کارگری سندیکای شرکت واحد در زندان گوهردشت کشته شد. او به چه اتهامی و به چه دلیل طبق چه مستنداتی و در کدام دادگاه صالح محکوم شد؟
چه کسی و چه نهادی در این برهوت بی قانونی پاسخگوست؟
مرگ وی طبق اعلام مقامات زندان و پزشکی قانونی سکته قلبی عنوان شد؟!
اما ما فعالان کارگری جان باختن وی را با توجه به عدم سابقه بیماری قلبی و سایر شواهد به نقل از درون زندان قتل می دانیم دولت و نظام سرمایه داری ایران را متهم ردیف اول این جنایت آشکار می دانیم.
جنایتکاران رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی و شکنجه گرانش دندان های وی را هنگام بازجویی شکستند به وی آسیب های جسمانی و روانی وارد کردند. که این دقیقاً نقض اصول ٢٢ و ۳۸ و ۴٠ ،۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط دولت جمهوری اسلامی سرمایه داری و نقض آشکار حقوق بشر می باشد. لذا ما از کلیه فعالان کارگری ، فعالان حقوق بشر و فعالان اجتماعی و سیاسی می خواهیم مراتب اعتراض خود را به هر شیوه ی ممکنه نسبت به این جنایات جمهوری اسلامی اعلام کنند . همچنین خواستار آزادی تمامی زندانیان فعال کارگری و فعالان سیاسی و اجتماعی بدون هیچگونه قید و شرطی از زندان های نظام ولایت سرمایه داری اسلامی می باشیم.
فعالان کارگری ضدسرمایه داری گیلان
*************************
افشین اسالو جان باخت
زندگی پرتلاطم، اسارتی رمزآمیز و مرگی در ابهام
زمین ز خون رفیقان من خضاب گرفت
چنین به سردی در سرخی شفق منگر!
یكی به دفتر مشرق ببین پدر،كه نبشت
به هر صحیفه سرودی ز فتح تازه بشر!
الف.بامداد
مرگی تلخ چون مرگ دیگر جانبازان راه آزادی داشت. شاید نهچون تقی ارانی، اما كمتر از او زجر نكشید. كه زجركش سیستمی شد كه مردانه با آن درآویخته بود... بازی نخورد و بازی داد با مرگش، همه مدعیان دروغین رهایی را... درست در روزهایی پنجه با مرگ افكند كه كام لعبتكان اعتدال به لعبتبازی استبداد شیرین بود و تلخ شد كامشان با مرگ ستیهندهاش...
از افشین سخن میگوییم. افشین اسالو... نامی كه خود، اعتبار كارگران دربند استبداد - ارتجاع است.
منصور می گوید: "... افشین هم به ناچار وارد بازار کار و جامعه کارگری شد . تا سال ۱۳۸۱که در شرکت واحد شاغل شد. در مشاغل و کارهای مختلف کارگری کرد . در شرکت واحد راننده خط و سپس راننده واحدِ گشت شد . بعد از آن که در آن ایام فعالیت های سندیکایی ما در شرکت واحد گسترده تر شد، او و تعدادی از رانندگان و کارگران را به علت آن که قراردادی بودند بعد از اتمام تاریخ قرار داد اخراج کردند . بعد از آن برای گذران زندگی دوباره به کار در مشاغل مختلف پرداخت. از جمله برای رانندگی به ترمینال های مسافربری بینشهری مراجعه می کرد و به عنوان راننده کمکی مشغول به کار می شد . کاری بدون پشتوانه و امنیت شغلی و جانی. گاهی هم با کامیون و تریلی رانندگی می کرد. در خاطرات و یادداشت هایی که نوشته است گوشه هایی از شرایط سخت و ظالمانه کار در جاده ها و برخورد های کارفرماها را به خوبی بیان کرده است. در همان دوران ... برای تشکیل سندیکای رانندگان جاده ای آغاز به فعالیت نمود ...".
آدم زندان و اتاق و حبس نبود. این حقیقت افشین اسالوست از زبان یكی از همراهانش...
افشین نیز خود می گوید: " به مدت ٢ سال در قرارگاه سازندگى خاتم الانبیا سپاه مشغول به كار شدم و به عنوان راننده ماشین الات سنگین در شهرستان هاى محروم و جنگ زده در جنوب كشور در پروژه هاى مهم از قبیل ساخت خط خاكى كرخه و اسكله سنگى بندر ماهشهر، كانال كشى آب از سد كرخه تا حمیده اهواز كار كردم...".
رفیقش میگوید "روی کتف سمت چپ افشین یک غده بزرگ چربی وجود داشت. این غده ناشی از ضربات کابلی بود که در دوران بازجویی به او زده بودند. قسمتهای مختلفی از سر و صورت افشین در دوران بازجویی شکسته و چندتا از دندانهایش را هم در بازجوییها از دست داده بود. در اداره اطلاعات سنندج هم،افشین به شدت شكنجه شده بود. خودش میگفت او را به «تخت معجزه» می بستند و به شدت با کابل میزدند. کف پاهای او بر اثر ضربههای ناشی از کابل، پاره شده بود. وقتی به کف پای او کابل میزدند، مجبورش میکردند که با همان وضعیت راه برود. به دلیل فشارهای زیادی که در دوران بازجویی به او وارد شده بود، مشکل داشت و به سختی میتوانست راه برود. اما به دلیل غروری که داشت، این مساله را علنی نمیکرد و به کمتر کسی گفته بود که به دلیل این مشکلات، نمیتواند زیاد راه برود".
هنگام دستگیریش، خبری در جایی منتشر نمی شود، از قرار در آذرماه ٨٩ در خوابگاه ترمینال اتوبوس ها دستگیر میشود، مورد اتهامش نیز رنگارنگ است: از "اجتماع و تبانی" گرفته تا "اقدام علیه امتیت کشور" و یا به قول منصور اسالو: " همکاری سندیکا با گروههای سیاسی واقدامات غیر قانونی وحتا تهیه اسلحه برای سندیکا یا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروه های سیاسی مخالف ج.ا".
۴٠
برای اولین بار در ۵ آذر ٩٠ (یک سال پس از دستگیریش) نام او در سایت کلمه منتشر می شود با خبر انتقالش به بیمارستان که در اثر شکنجه کف پایش پاره شده و غده ای نیز زیر استخوان کتف اش درآمده.
در ٢۴ تیر ٩١ خانم فاطمه گلگری مادر افشین طی گفتگویی با سایت ملی - مذهبی ها از انتقال افشین از بند ٣۵٠ اوین به زندان رجایی شهر کرج خبر داده و اعتراض می کند. در ١٦ مرداد ١٣٩١ رنجنامۀ دردناک افشین منتشر می شود که تازه خیلی ها از حضور او در زندان با خبر می شوند.
در ٨ شهریور ٩١ هم نام و امضای او را در زیر نامه ای خطاب به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل، هنگام سفرش به ایران، همراه امضای سه زندانی سیاسی دیگر می بینیم. همین، دیگر خبر و نامی از او نیست تا ٣٠ خرداد ٩٢: "سکته قلبی"، انتقال به بیمارستان و درگذشت!
علیرغم این که افشین در نتیجۀ شکنجه ها دچار ناراحتی قلبی هم بود، اما همبندانش می گویند، هرگز از مشکل قلبی اش ننالیده بود. رئیس زندان ها می گوید در اثر سکتۀ قلبی در بیمارستان درگذشته، در حالی که خواهر افشین می گوید او هنگام انتقالش به بیمارستان درگذشته بود! مرگی مشکوک و مبهم!
افشین اولین قربانی مسلخ جمهوری اسلامی نیست، هنوز خون ستار بهشتی خشك نشده، و خون علی اکبر سعیدی سیرجانی و اکبر محمدی و زهرا بنی یعقوب وزهرا کاظمی و امیدرضا میرصیافی و البرز قاسمی و محسن دکمهچی و هدی صابر و جمیل سَویدی و …از قربانیان دیگری که گمنام و بی سروصدا سر به نیست شدند، هنوز خبری نداریم، چه افشین در زیر شکنجه کشته شده و چه دچار سکتۀ قلبی شده باشد، از سنگینی بار این جنایت نمی کاهد، چنانچه به درستی گفته اند جمهوری اسلامی افشین را زجر کش کرد.
او در زندان مورد بی مهری برخی از همبندان نیز بود، به گفته یكی از همبندیهایش بودند كسانی كه تا دیروز در بند ٣۵٠ ناسزایش میگفتند و ننگش مینامیدند و امروز جهت استفاده حداكثری از این ظرفیت برایش تقاضای «علو درجات» میكنند. همیشه در سایه زیست، در سایه منصور و در سایه حاكمیت استبداد نیز جان باخت.
حتی در این نوشته نیز برای معرفی این فعال كارگری ناگزیر تنها به استناد برادریاش با منصور اسالو معرفی شده است. چیزی كه افشین سعی داشت از آن بگذرد.
میخواست خودش باشد. نمیخواست او را با منصور بشناسند و برای همین هم همیشه گلهمند بود. یكی از رفقایش میگوید "افشین معتقد بود علت حکمی که برایش صادر کردهاند، انتقام حاکمیت از برادرش، منصور اسالو، است و همین مساله و آگاهی به اینکه در زندان، تاوان شخص دیگری را پس میدهد، بیشتر به او فشار میآورد".
برای پیشگیری از تکرار چنین فجایعی ما نیز مسئولیم، صدایمان را علیه جنایات جمهوری اسلامی نسبت به زندانیان دربند رساتر کنیم.
نه سعد سلمانم من كه ناله بردارم
كه پستی آمد ازاین بركشیده با من بر.
مرا حكایت پیرار و پار پنداری
زیاد رفته كه با ما نه خشك بود نه تر؟
که سالیانِ دراز است کاین حکایتِ فقر
حکایتیست که تکرار میشود به کرر
سوسن شهبازی
و با سپاس بیپایان از دوست گرامی و داغدارمان آقای سام محمودی سرابی
*************************
کارگران آمریکا علیه جنگ:
"ما خواستار تحقیق بین المللی مستقل در مورد مرگ افشین اسانلو و شرایط زندانیان سیاسی هستیم. ما از حکومت شما می خواهیم فورا به اعدام، شکنجه و بدرفتاری با فعالان کارگری و همه زندانیان سیاسی پایان دهد و فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی در ایران را آزاد نماید."
آیت الله سید علی خامنه ای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
جناب:
این نامه نوشته شده است که نهایت خشم ما از مرگ تراژیک افشین اسانلو، فعال کارگری زندانی و زندانی سیاسی را ابراز کنیم. مقامات زندان اعلام کرده اند که آقای افشین اسانلو در روز پنج شنبه، ۲۰ ژوئن ۲۰۱۳ در زندان بدنام رجایی شهر در شهر کرج دچار حمله قلبی شدند. افشین اسانلو ۴٢ ساله بود و هیچ مشکلات قلبی نداشتند. او در طول حبس خود از دسامبر ۲۰۱۰ تاکنون در معرض شکنجه های شدید بود.
این نامه همچنین نوشته شده است که به ادامه آزار و اذیت فعالان کارگری و نقض آشکار حقوق کارگری و انسانی در جمهوری اسلامی ایران اعتراض گردد. ما همچنان شاهد هستیم که بسیاری از فعالان کارگری به طرز وحشیانه ای مورد اذیت و آزار قرار گرفته و به ناحق بر اساس اتهامات کاملا کاذب زندانی شده اند. به طور مشخص، ما خیلی جدی در مورد سلامتی و تندرستی بسیاری از این زندانیان عقیدتی که نیاز به مراقبت های پزشکی فوری دارند نگران هستیم.
گروهی از فعالان کارگری برجسته و زندانیان سیاسی از زندان اوین در تاریخ ٢۴ ژوئن ۲۰۱۳ نوشته اند که مرگ افشین اسانلو تنها آخرین قسمت از سری طولانی ای از مرگ زندانیان سیاسی می باشد، که از جمله شامل اکبر محمدی، امیر حشمت ساران، زهرا بنی یعقوب، امید میر صیافی، هدی صابر، محسن دکمه چی، ستار بهشتی و بسیاری دیگر می باشد.
این نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران، در میان دیگر سیاست ها و اقدامات سرکوبگرانه خود، به دنبال تحمیل یک استراتژی مرگ آرام و تدریجی به زندانیان سیاسی، از طریق شکنجه های شدید، غفلت های پزشکی و بدرفتاری شدید توسط مقامات زندان می باشد.
ما خواستار تحقیق بین المللی مستقل در مورد مرگ افشین اسانلو و شرایط زندانیان سیاسی هستیم. ما از حکومت شما می خواهیم تا فورا به اعدام، شکنجه و بدرفتاری با فعالان کارگری و همه زندانیان سیاسی پایان دهد و فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی در ایران را آزاد نماید. ما از دولت ایران می خواهیم حق تشکل، تجمع و آزادی تشکل و بیان که بعنوان استانداردهای بین المللی کار توسط سازمان جهانی کار منعکس شده اند را به رسمیت بشناسد.
بنابراین هیچ سوء تفاهمی وجود دارد: "کارگران ایالات متحده علیه جنگ" دارای یک سیاست ثابت و طولانی مدت مبنی بر مخالفت با رفتار تحریک آمیز، تهدید آمیز و خصمانه دولت آمریکا در قبال ایران می باشد و مخالف دخالت آمریکا در امور داخلی دولت و مردم ایران است. ما بر این باوریم که اختلافات بین ایالات متحده و دولت ایران باید با مذاکره و نه با تهدید یا زور اسلحه حل و فصل شود.
ما همچنین از حق دموکراتیک مردم ایران برای تعیین سرنوشت خود، آزادی بیان و تشکل، و مدارای قومی و مذهبی پشتیبانی می کنیم. نقض فاحش حقوق انسانی، اجتماعی، سیاسی و مدنی توسط و یا به دستور دولت ایران به پروپاگاندا و ارائه اطلاعات نادرست دولت ایالات متحده اعتبار میدهد و هدف برقراری صلح و تفاهم بین المللی را تضعیف می کند.
با احترام،
مایکل آیزنشر
هماهنگ کننده کشوری
"کارگران آمریکا علیه جنگ"
ترجمه و بازتکثیر از اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران - ۲۸ ژوئن ۲۰۱۳
*************************
فراخوان گزارشگران: افشین اسانلو قربانی تازه حاکمان!
مرگ افشین اسانلو، سهلانگاری یا.....؟
در نهایت تأسف، با خبر شدیم افشین اسانلو، زندانی سیاسی که به اتهام اجتماع و تبانی توسط قاضی صلواتی به ۵ سال زندان محکوم شده بود و ماه های پایانی زندانش را سپری می کرد، در روز پنج شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹٢، در زندان رجایی شهر کرج، بر اثر سکته قلبی و صد البته بی توجهی و بی مبالاتی مسئولین زندان، زندگی را وداع گفته است.
این اولین بار نیست که چنین حوادث و اتفاقاتی در زندانهای این کشور به وقوع می پیوندد. پیش از این نیز به دفعات تعدادی از زندانیان سیاسی بر اثر بی توجهی مسئولین زندان و عدم رسیدگی به موقع و مناسب پزشکی و گاه فشار و شکنجه ی زندانبانان، جان خود را از دست داده بودند. هنوز مدت زمان زیادی از مرگ دلخراش ستار بهشتی، کارگر وبلاگ نویس، که در اثر توهین و شکنجه ی بازجویان نیروی انتظامی و به اصطلاح "پلیس فتا"، جان خود را از دست داده است نمیگذرد که مرگ یک زندانی سیاسی، افشین اسانلو، همه را متعجب و حیرت زده کرده است. بر اساس قوانین و معیار های شناخته شده و مورد قبول جهانی، مسئولیت سلامت و جان زندانیانی، که به هر دلیل در زندان بسر میبرند بر عهده مسئولین و زندانبانان است و با هیچ بهانه و توجیهی نمیتوان مرگ تعداد نه چندان کمی از زندانیان، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی را که صرفن به خاطر دفاع از حقوق مدنی و اجتماعی توده های استثمار شده و رنج کشیده مردم، سال های زیادی از عمر و زندگی شان را در زندان گذرانده اند توجیه نمود و خود را مبرا از تمامی اتفاقات و بعضن جنایاتی دانست که هر بار به بهانه و ترفندی، جان یکی از زندانیان را میگیرد. زندانیان، اعم از زندانیان عادی یا سیاسی، می بایست از کلیه حقوق شهروندی و انسانی یک انسان دربند و اسیر، ازجمله امکانات پزشکی و بهداشتی، ورزشی، رسانه ای، تغذیهی مناسب و ... برخوردار باشند. در حالیکه زندانیان، غالبن از ابتداییترین حقوق و امکانات بهداشتی برخوردار نیستند و هرروزه از زندانهای کشور، اخباری حاکی از بیماری ومرگ زندانیان به گوش می رسد. و این ها تمامن، جدا از فشارها و تهدیدهای هر روزه و همه روزه مقامات امنیتی و اطلاعاتی و احضار و بازجویی کارگران و فعالین کارگری و فعالان دیگر جنبشهای اجتماعی است که دفاع و پیگیری حقوق مردم کارگر و توده های به جان آمده را وجهه ی همت خویش قرار داده و فشار ها و تضییقات فراوان سرمایه و حامیان و عوامل آن را به جان خریدهاند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، ضمن اعتراض به وضعیت سخت و نامناسب زندانها و اظهار تأسف از درگذشت افشین اسانلو، به اعضای خانواده آن زندانی سیاسی تسلیت گفته و خواستار بررسی وضعیت زندانها و زندانیان سراسر کشور و به طور مشخص بررسی و پیگیری علت مرگ این زندانی سیاسی میباشد. کمیته هماهنگی همچنین خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی و عقیدتی در سرتاسر ایران میباشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۱۳۹۲/۴/۶
*************************
فراخوان گزارشگران: افشین اسانلو قربانی تازه حاکمان!
فراخوان فوری!
افشین اسانلو در گذشت
برای نجات جان زندانیان سیاسی در ایران
خواهش میکنیم این پتیشن اعتراضی را برای دولت دیکتاتور ایران ارسال دارید.
شما می توانید تاثیرگذار باشید!
برای مشاهده فراخوان
اینجا را کلیک کنید.
*************************
فراخوان گزارشگران: افشین اسانلو قربانی تازه حاکمان!
افشین اسانلو کارگر دربند تا آخرین نفس، مسئولانه و شجاعانه از حقوق هم طبقه ای های خویش و محرومان دفاع کرد. او در خاموشی و سکوت مطلق در کنج زندان حاکمان قربانی جنایت نظام جمهوری اسلامی شد. او که بجرم دفاع از حقوق کارگران در زندان بسر میبرد به علل نامشخص و بر طبق گزارشات حکومتی, بعلت حمله قلبی و بی توجهی مسئولان رژیم محکوم بمرگ تدریجی شد و جان سپرد. مسئولیت جان باختن افشین اسانلو که هشت ماه از محکومیت پنج ساله اش باقیمانده بود با حکومت جمهوری اسلامی است که برای سلامتی جسمی و روانی زندانیان سیاسی محبوس تا کنون پشیزی ارزش قائل نبوده و نیست. ...
برای مشاهده فراخوان
اینجا را کلیک کنید.
*************************
نامه در محکومیت مرگ افشین اسانلو
نامه اتحادیه کارگران ساختمانی، جنگلبانی، معادن و انرژی استرالیا به مقامات جمهوری اسلامی در محکومیت مرگ افشین اسانلو میباشد. برای مشاهده و مطالعه متن انگلیسی نامه
اینجا را کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه متن فارسی نامه
اینجا را کلیک کنید.
منصور رزاقی
*************************
همدردی سندیکای کارگران شرکت واحد در رابطه با مرگ افشین اسالو
بنا بر اخبار منتشره مرگ زود هنگام، تلخ و تاسف آور راننده زحمتکش اتوبوس بین شهری آقای افشین اسالو ناشی از کمبود شدید امکانات پزشکی و عدم رسیدگی به موقع و کوتاهی های متداوله در زندان بوده و ایشان نیز قربانی شرایط دهشتناک موجود در زندانها بوده و از این نظر تقصیر مسئولان مربوطه محرز می باشد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن اظهار تاسف از مرگ این راننده زحمتکش و اعلام همدردی یادآور می شود آن مرحوم عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نبوده و اصولاً سندیکا هیچگاه افتخار همکاری و فعالیت کارگری با ایشان را نداشته است .
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
تیر ماه نود و دو
*************************
افشین اسانلو را نیز کشتند!!!
افشین اسانلو راننده پایه یک شرکت واحد تهران و ناوگان مسافر بری بین شهری و فعال کارگری، که حدود سه سال زندانی بوده است، او را مانند بسیاری از زندانیان سیاسی به جرم اتهام نکرده طی پرونده سازی های دروغین با اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" که یکی از شاه بیت های پرونده سازی و اتهام زنی علیه فعالان کارگری و سیاسی است، دستگیر، شکنجه، "محاکمه" و زندانی کردند،
افشین ۱۳۹٢/۳/۳٠ توسط عوامل جمهوری اسلامی وطی روندی از پیش طراحی شده و سیستماتیک حذف فیزیکی زندانیان کارگری و سیاسی کشته شد.
به فرض محال ، اگر عوامل جمهوری اسلامی حقیقت را گفته باشند و افشین بر اثر سکته قلبی مرده باشد باز بدون شک مقصر و عامل اصلی جمهوری اسلامی است، که با ایجاد عمدی شرایط نامناسب و ضد انسانی به صورت سیستماتیک تلاش می کند تا فعالان سیاسی و کارگر ،زنده یا حداقل سالم از زندان خارج نشوند، برای اثبات این ادعا بررسی سلامت و وضعیت جسمی کارگران زندانی مانند محمد جراحی، مهدی شاندیز ، رضا شهابی ، رسول بداغی ، بهنام ابراهیم زاده ... یا علی نجاتی ، محمود صالحی و... کافی است که همه ی آنها بر اثر فشار ، انواع شکنجه ، شرایط نامناسب نگهداری ، غذا و بهداشت نا مناسب در زندانها ، دچار بیمارهای گوناگون شده اند، مسئول مستقیم کشته شدن سریع یا تدریجی زندانیان بر اثر بیماری یا شکنجه جمهوری اسلامی است.
اسناد اثبات مقصر بودن حاکمیت کاملا" روشن و واضح مقابل چشم مردم قرار دارد از جمله دهها نفری که در کهریزک کشته شدند یا ستار بهشتی ، علی رضا کرمی خیر آبادی ، شهبازی و دهها نفر در دیگر زندانها زیر شکنجه کشته شده اند.
خانواده ها ، فعالین ، تشکل ها و مردم آزادیخواه نباید فراموش کنند که طرح و هدف جمهوری اسلامی از بدو استقرارش این بوده است که زندانی سیاسی نباید از زندان خارج شود ، بنا بر چنین برداشتی در زمانهای مختلف برای حذف زندانیان روش های گونا گونی بکار برده است. طرح فعلی جمهوری اسلامی گرفتار کردن زندانی ها به انواع بیماری های لا علاج و کشنده است، با توجه به عرف و تاریخ جمهوری اسلامی و اهدافش تا کنون چنین بوده است ، حتی طرح اخیر قوه قضائیه برای کم کردن زندانیان ، می تواند مورد شک و تردید
ما امضاء کنندگان، ضمن محکوم کردن قتل افشین اسانلو می خواهیم آمرین و عاملین قتل محاکمه شوند، همچنین از کارگران، فعالین کارگری و سیاسی ، نهاد های داخلی و جهانی می خواهیم قبل از اینکه جمهوری اسلامی موفق به سر به نیست کردن بقیه زندانیان شود، ارابه کشتار آن را متوقف کنید.
شاهرخ زمانی و خالد حردانی - از زندان گوهر دشت
محمد جراحی از زندان مرکزی تبریز
۱۳۹٢/۴/۳
*************************
بیانیه جمعی از زندانیان اوین در رابطه با درگذشت افشین اسانلو
تو نمی دانی نگاه بی مژه محکوم یک اطمینان
وقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره می شود
چه دردی است.
تو نمی دانی مردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی است.
در نهایت اندوه با خبر شدیم دوست و هم بندی سابق مان جناب آقای افشین اسانلو که در زندان رجایی شهر کرج در اسارت به سر می بردند زندگی را بدرود گفته اند. ایشان به رغم تمامی فشارهای وارده در طول مدتی که در کنار ما به سر می بردند از سلامت نسبی جسمی برخوردار بودند. این واقعه در حالی اتفاق می افتد که مرگ زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی در زندانها بر اثر فشارهای وارده و عدم رسیدگی مناسب پزشکی و بی مبالاتی های مسئولین مسبوق به سابقه است، از جمله در مورد درگذشت زنده یادان اکبر محمدی، امیر حشمت ساران، زهرا بنی یعقوب، امید میرصیافی، هدی صابر، محسن دکمه چی، ستار بهشتی و بسیاری دیگر از زندانیان.
ما جمعی از دوستان و هم بندیان سابق زنده یاد افشین اسانلو در بند ٣۵٠ زندان اوین که از نزدیک شاهد رنج ها و مصائب فراوانی که بر وی روا داشته شد، بوده ایم، رهایی جانسوز وی را از زنجیر اسارت به خانواده محترم ایشان و به ویژه مادر دردمندشان تسلیت می گوییم و امیدواریم هرگز در آینده شاهد رخدادهای تلخی از این دست نباشیم.
رضاشهابی زکریا، سعید متین پور، عبدالفتاح سلطانی، محمد صدیق کبودوند، امیرخسرو دلیرثانی، رویین عطوفت، محمدرضایی، مهدی خدایی، نصور نقی پور، بهنام ابراهیم زاده، سعید جلالی فر، فریدون صیدی راد، وحید علیقلی پور، یاشار دارالشفا، سعید حائری، داور حسینی وجدان، غلامرضا خسروی، هانی یازرلو، اصغر قطان، مجید اسدی ، هوتن دولتی، محمد صائمی، محمد ولی غلام نژاد، عبدالرضا قنبری، سید محمد حیدری، اسداله اسدی، اسداله هادی، علی معزی، رسول حیدرزاده، کامران ایازی، شاهین دادخواه، فردزاد روحی، محمدرضا نوری، بهادر علیزاده، وحید اصغری، علیرضا سیدیان.
*************************
جمهوری اسلامی قاتل افشین اسانلو است، یاد او را گرامی میداریم
افشین اسانلو راننده اتوبوس بین شهری و فعال شناخته شده کارگری که از پائیز ٨٩ در زندان به سر میبرد، روز ٣١ خرداد در سن ٤٢ سالگی بدلیل ایست قلبی در زندان رجائی شهر جان سپرد. مامورین وزارت اطلاعات افشین را در پائیز سال ٨٩ دزدیدند و او را در بند ٢٠٩ زندان اوین چندین ماه شکنجه کردند، دندان ها و دنده هایش را شکستند و در دادگاهی چند دقیقه ای بدون هیچ وکیلی به پنج سال زندان محکوم کردند. او بارها درمورد وضعیت جسمانی خود هشدار داده بود اما زندانبانان رژیم کمترین توجهی به هشدار او نکردند و سرانجام افشین جان خود را از دست داد. در اینکه جمهوری اسلامی مسئول مسقتیم مرگ افشین است کوچکترین تردیدی نباید داشت.
مرگ ستار بهشتی در زندان جمهوری اسلامی را همگان به یاد دارند. کمبود امکانات در زندان ها، عدم رسیدگی به بهداشت و درمان و تغذیه زندانیان، در کنار شکنجه زندانیان و اذیت و آزار خانواده های آنها و نگرانی زندانیان از وضعیت زندگی کودکان و همسرانشان، از جمله عوامل بیماری های جسمی و روحی بسیاری از زندانیان است و سیستم قضائی جمهوری اسلامی از معالجه زندانیان که بعضا به بیماری های جدی مبتلا هستند جلوگیری میکند. مرگ افشین عزیز، یک هشدار جدی است و یکبار دیگر بر ضرورت تشدید مبارزه برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی تاکید میکند.
جانباختن افشین عزیز را به همسر و دو پسرش، به مادرش و به برادرش منصور اسانلو و به سایر اعضای خانواده و دوستان و همکارانش صمیمانه تسلیت میگوئیم و جمهوری اسلامی را قویا محکوم میکنیم. جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند. این تنها راه نجات مردم از شر همه محرومیت ها و بیحقوقی ها است. حزب کمونیست کارگری، کارگران شرکت واحد، کارگران سایر مراکز کارگری و تمامی مردم آزادیخواه را به اعتراض به مرگ افشین اسانلو و تشدید مبارزه برای آزادی فوری و بی قید و شرط کارگران زندانی و کلیه زندانیان سیا سی فرامیخواند. حزب از سازمانهای کارگری و نهادهای مدافع حقوق انسان در سراسر جهان میخواهد که ضمن محکوم کردن جمهوری اسلامی، با تمام قوا این حکومت را برای آزادی زندانیان سیاسی تحت فشار قرار دهند.
یاد افشین اسانلو گرامی باد!
حزب کمونیست کارگری ایران
٣ تیرماه ١٣٩٢، ٢٤ ژوئن ٢٠١٣
*************************
اعلامیه به مناسبت جان باختن افشین اسانلو
کارگرزندانی، در زندان جمهوری اسلامی
«اعدام نرم» تاکتیک خطرناک جمهوری اسلامی برای نابودی مخالفان زندانی
افشین اسانلو، ازچهره های شناخته شده رانندگان برون شهری (میان شهری)، کارگرزندانی وزندانی سیاسی درسن ٤٢ سالگی درروز پنچ شنبه ۳۰ خرداد در اثر به اصطلاح "سکته قلبی" درزندان جمهوری اسلامی درگذشت .
افشین برادرمنصوراسانلو، دربهار ٨٩ دستگیر و پس از تحمل شکنجه های وحشیانه به پنج سال زندان محکوم و به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹اوین (شکنجه گاه وزارت اطلاعات) منتقل شد. پس از آن به زندان گوهردشت کرج تبعید گردید. در طی این مدت زیرشکنجه های فراوان قرار گرفت تا به "جرم" مورد نظر بازجویان و اتهام "اقدام علیه امنیت کشور" اقرارنماید. افشین اسانلو در سالن ۱۲ بند ۴ زندان گوهردشت کرج درمحیطی کاملا بسته و امنیتی زندانی بود و نه تنها از داشتن ارتباط تلفنی و سایر حقوق اولیۀ یک انسان زندانی محروم بود، بلکه همانند سایرزندانیانی سیاسی تحت فشارهای روحی و غیر انسانی قرار داشت. با این حال بنا به گفته هم بندیانش، روحیه ای شاد داشت و کمتر علائم یاس و بیماری از خود نشان می داد.
مرگ زنده یاد افشین اسانلو مفهومی جز قتل سیاسی و «اعدام نرم» ندارد. فراموش نکنیم که مسئولیت حفظ جان زندانیان و بویژه زندانیان سیاسی که زیر نظر مسئولین اطلاعاتی و امنیتی بالای حکومت قرار دارند بر عهدۀ زندانبان و مسئولین بالای حکومت اسلامی است. رژیم اسلامی در این مدت که او زیر سخت ترین فشارهای روحی و جسمی قرار داشت ، نه تنها از مرخصی او جلوگیری کرد، بلکه او را زیر شدیدترین شکنجه های قرون وسطائی قرار داد. اما افشین درزیرشکنجه های زندانبانان اسلامی مقاومت خودویژه ای نشان داد و تمامی تلاش های شکنجه گران را که درپی شکستن روحیه مقاوم وی و ابراز ندامت بودند، عقیم گذاشت. از اینرو مسئول مرگ افشین، مقامات رژیم جمهوری اسلامی هستند که شرایط را برای «اعدام نرم» او فراهم کردند تا از دست یکی دیگر از زندانیان سیاسی خلاصی یابند؛ همانگونه که در ٢٣ خرداد ١٣٩١ جان هدی صابر را در زندان گرفتند. «اعدام نرم» افشین اسانلو زنگ خطری است که باید آن را جدی گرفت. هم اکنون دیگر کارگران زندانی نیز در وضعیت بهتری قرار ندارند. رضا شهابی- محمد جراحی – بهنام ابراهیم زاده و ... همه و همه به دلیل دوران سخت و دشوار زندان به انواع بیماری ها مبتلا گشته اند و امکانات معالجه و مداوا را بر روی آنها بسته اند. بی تردید افشین نه اولین و نه آخرین کارگر مبارزی است که درچنگال رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی به خاک می افتد. طبقه کارگر ایران این مبارزان شجاع را هرگز از یاد نخواهد برد و از دادخواهی آنان دست بر نحواهد داشت.
سازمان ما، با توجه به تکرار استفاده از «اعدام نرم» توسط مقامات جمهوری اسلامی از تمامی آزادیخواهان و برابری طلبان می خواهد این سیاست بی شرمانه و این تاکتیک رذیلانه را محکوم کرده و با سازماندهی اعتراضات از هر طریق ممکن، اجازه ندهند تا جان زندانیان سیاسی و از جمله جان کارگران زندانی چنین بیشرمانه ملعبه ی دست جنایت کاران جمهوری اسلامی گردد. این بر عهده نهادهای کارگری در خارج از کشور است که از هر طریق ممکن و بویژه در تماس با اتحادیه های کارگری مترقی در سراسر جهان، خواهان اعزام یک هیئت تحقیق بین المللی به ایران برای بررسی شهادت افشین اسانلو گردند. تنها با بررسی و تحقیقی بین المللی می توان از جزئیات چنین جنایات و توطئه های سازمانیافته ای آگاه شد. اعمال تاکتیک « اعدام نرم» پیش از این در مورد بسیاری از زندانیان به کار گرفته شده است از جمله در مورد اکبرمحمدی؛ امیدرضا میرصیافی؛ هدی صابر؛ ولی الله فیض مهدوی؛ عبدالرضا رجبی؛ حشمت الله امیر ساران؛ محسن دکمه چی؛ حسن ناهید و دیگرانی که اطلاعات کافی در باره شان منتشر نشده است. مقامات حکومت اسلامی و رسانه های وابسته شان ، تلاش کرده اند تا این اعدام های نرم را حوادثی طبیعی و ناشی از بیماری قلمداد کنند. همانگونه که قتل زیر شکنجه ی زندانیان سیاسی کهریزک را بر اثر ابتلاء به بیماری مننژیت اعلام کردند و یا مرگ علیاکبر سعیدی سیرجانی؛ زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب در زندان را یک "اتفاق ساده" نامیدند تا از کنارش به راحتی بگذرند. نباید اجازه داد که تاکتیک ددمنشانه ی کنونی حکومت اسلامی در از بین بردن زندانیان سیاسی، به جان تعداد بیشتری از زندانیان سیاسی منجر گردد.
سازمان ما با ابراز تاسف عمیق از شهادت افشین اسانلو، این ضایعه را به مادر گرامی اش، همسر و فرزندانش ، بردارش منصور اسانلو، خانواده محترم آنها و همه زندانیان سیاسی هم سرنوشت افشین و کارگران همراه اش تسلیت گفته و همراه با مردم قهرمان کشورمان که در همین هفته گذشته در چندین نوبت درخیابان های سراسر کشور فریاد می زدند: «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، خواهان آزادی بدون قید و شرط همه کارگران دربند و دیگر زندانیان سیاسی ـ عقیدتی هستیم.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی! زنده باد سوسیالیسم!
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران «راه کارگر»
سوم تیرماه ١٣٩٢ـ ٢۴ ژوئن ٢٠١٣
*************************
رژیم منفور جمهوری اسلامی مسئول جانباختن افشین اسانلو کارگر زندانی است و آن را شدیدا محکوم میکنیم
با خبرشدیم افشین اسانلو فعال کارگری وراننده سابق شركت واحد، برادر منصور اسانلو موسس سندیکای کارگران شرکت و احد تهران در زندان رجائی شهرجان باخت.این کارگر شریف که به جرم فعالیت سیاسی و امنیتی در بیدادگاهی محکوم شده بود نه ازوکیلی برخوردار بود و نه هیچ هیات منصفه ای در این بیدادگاه حضور داشت. اخبار و گزارشات رسیده از زندان همه گواه براین امراست که افشین اسانلو تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی قرارگرفته بود بطوریکه در یکی از بازجوئیهای ضد انسانی تعدادی از دندانهای او شکسته و آثار شکنجه در بدن او باقی بود.
حزب کارایران(توفان) رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را مسئول مرگ افشین اسانلو می داند و آن را شدیدا محکوم میکند.رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که مرگش را در تشکلات مستقل کارگری، اتحاد طبقاتی و آگاهی کارگران می بیند باردیگر موجب مرگ کارگری شده که هدفی جز سعادت و خوشبختی کارگران نداشته است. رژیم اسلامی تلاش دارد با زندان افکندن فعالین کارگری و شکنجه و قتل آنها و با فشار روحی و در تنگنا قراردادن اقتصادی خانواده های زندانیان دربند ،مقاومت کارگران شریف را درهم شکند تا بلکه مانع رشد و گسترش وهرگونه تشکل یابی کارگران این آفرینندگان ثروت جامعه گردد.لیکن این تلاشهای مذبوحانه بیهوده است ونمی تواند ماندگار باشد.مبارزه کارگران ایران نزدیک به دو قرن است که در اشکال متنوع ادامه دارد و دیدیم که سرانجام همین کارگران قهرمان صنعت نفت بودند که در انقلاب بهمن 57 با اعتصاب درخشان خود کمر رژیم منفور پهلوی را شکستند و در براندازی او نقش تعیین کننده ای ایفا نمودند. بنا براین هراس رژیم سرمایه داری اسلامی از کارگران ایران بی دلیل نیست اواز یگانگی و تشکیلات کارگران ایران وحشت دارد و ازهمین رو برای بقای منحوسش دست به هرجنایتی می زند.
یاد افشین اسانلو گرامی باد! مرگ بر رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی!
برای آزادی فوری و بی قید شرط کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی بکوشیم!
حزب کارایران(توفان) - اول تیرماه نودودو
*************************
تظاهرات
در اعتراض به قتل افشین اسانلو فعال کارگری در بند
**********
در اعتراض به اعدام و قتل و شکنجه زندانیان سیاسی
**********
و علیه نفس زندانی نمودن انسانها به دلیل اعتقادات سیاسی و اجتماعی
روز پنجشنبه ٣٠ خرداد ١٣٩٢ خبر مرگ افشین اسانلو از فعالین مستقل کارگری ایران در زندان رجایی شهر کرج (گوهر دشت) بند ویژه امنیتی منتشر شد. ظاهر ماجرا چنین است که افشین اسانلو بدنبال سکته قلبی به بهداری زندان و سپس به بیمارستان بیرون منتقل شد و در آنجا درگذشت.
اما کیست که نداند جمهوری سرمایه داری اسلامی حاکم بر ایران سالهاست که بهمراه اعدامهای علنی و غیرعلنی و کشتار رسمی و دولتی زندانیان بطور روزانه، اکنون سالهاست که با تحمیل سازمانیافته شرایط کشنده به زندانیان سیاسی آنانرا بسمت مرگی خاموش سوق داده و به این ترتیب به قتل می رساند. ترکیبی از وحشیانه ترین شکنجه های جسمانی و شکنجه های خرد کننده روحی و شرایط بشدت غیر انسانی داخل بندها و فقدان تغذیه و بهداشت لازم و محرمیت از امکانات درمانی بهمراه تعلل و اهمال و بی توجهی عامدانه مسولین زندانها برای رسیدگی به نیازهای درمانی اورژانس، آن مجموعه ای است که رژیم ایران برای به قتل رساندن زندانیان سیاسی بکار می گیرد. مرگ زهرا کاضمی و ستار بهشتی و اکنون نیز افشین اسانلو تنها چند نمونه از این نوع کشتار زندانیان سیاسی می باشد.
مردم و انسانهای آزادیخواه!
آنچه که بر سر افشین اسانلو رفت اکنون در انتظار دهها فعال کارگری مستقل چون رضا شهابی و شاهرخ زمانی و بهنام ابراهیم زاده و محمد جراحی و پدرام نصرالهی .... و دهها و صدها زندانی سیاسی و فعالین اجتماعی و فعالین حقوق زنان می باشد. بیاییم دست در دست هم صدای اعتراض خود را علیه این جنایت ها و آدمکشی های سازمانیافته حکومتی رساتر سازیم. بیاییم یکبار دیگر به زندانیان سیاسی نشان دهیم که آنها تنها نیستند و مورد حمایت انسانهای آزدیخواه در هر گوشه ای از جهان می باشند. بیاییم با اعتراضات و افشاگریها و تظاراتهای خود سدی هر چند کوچک اما مهم و ضروری در مقابل این آدمکشی ها باشیم.
«شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران» از شما همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب و از شما همه احزاب و جریانهای چپ و ترقی خواه دعوت می کند در تظاهرات اعتراض به قتل افشین اسانلو و اعتراض به اعدام، قتل و شکنجه زندانیان سیاسی شرکت کنید.
زمان: شنبه ٦ جولای از ساعت ۴ تا ٦ بعد از ظهر
مکان: میدان مل لستمن واقع در ۵١٠٠ خیابان یانگ شمال خیابان شپرد
شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران (تورنتو- کانادا)
گزارش تظاهرات در تورنتو در اعتراض به قتل افشین اسانلو
بدنبال دعوت «شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران - کانادا» و همچنین با حمایت «اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران - واحد تورنتو»، تظاهراتی در اعتراض به قتل افشین اسانلو در روز ٦جولای درشهر تورنتوبرگزارشد. ...ادامه گزارش
اینجا کلیک کنید.
*************************
علیه قتل افشین اسانلو توسط دولت هار اسلامی بورژوازی اعتراض کنید
افشین اسانلو از فعالین سندیکالیست جنبش کارگری ایران و برادر منصور اسانلو رئیس سابق سندیکای شرکت واحد پس از مدت ها اسارت و تحمل تمامی شکنجه ها و آزارها، در سیاهچال های مرگ جمهوری اسلامی سرمایه جان خود را از دست داده است. رژیم درنده بورژوازی دلیل مرگ وی را سکته قلبی اعلام کرده است. اینکه او سکته کرده است یا سرراست به دست جلادان تبهکار اسلامی سرمایه کشته شده است، دقیقاً نمی دانیم، اما یک چیز را بسیار خوب و دقیق می دانیم. سکته در شکنجه گاه، در زیر مهمیز فشار و قهر و سبیعت دژخیمان دولت سرمایه داری، در ضد انسانی ترین و شریرانه ترین و بربرمنشانه ترین شرائطی که رژیم بر زندانیان کارگر تحمیل می کند، در سیاهی زار محرومیت از هر نوع دارو و دکتر و درمان، فقط و فقط یک معنی دارد. اینکه افشین اسانلو به دست عمله و اکره دژخیم و زندانبان جمهوری اسلامی به قتل رسیده است. تمامی گزارش ها از زندان ها، از سیاهچال های محل اسارت و شکنجه فعالین کارگری، از دیرباز تا امروز حکایت از این دارد که حاکمان دژخیم سرمایه با تمامی ساز و کارهای لازم دست به کار نابودی زندانیان کارگر و اعلام قتل آن ها زیر عناوین مجعولی مانند سکته یا این و آن بیماری دیگر هستند. ما توحش جنون آمیز جمهوری اسلامی علیه کارگران اسیر، کشتار کارگران توسط دژخیمان زندانبان، از جمله قتل افشین اسانلو کارگر زندانی را با تمامی خشم و قهر و نفرت ضد سرمایه داری خویش قویاً محکوم می کنیم. همزمان از همه کارگران دنیا می خواهیم که در اعتراض به این جنایت و درندگی رژیم اسلامی سرمایه اعتراض کنند.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
ژوئن ۲۰۱۳
*************************
اطلاعیه شماره ۴
تسلیت به مناسبت درگذشت کارگر زندانی افشین اسانلو!
طبق گزارشات منتشره و خبر رسانی خانواده اسانلو ، کارگر زندانی افشین اسانلو روز پنج شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ به خاطر سکته قلبی از زندان رجایی شهر به بیمارستان منتقل شد و متاسفانه در بیمارستان جان خود را از دست داد ، این در حالی است که هنوز جزئیات بیشتری در این زمینه منتشر نشده است.
کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن عرض تسلیت به خانواده این کارگر زندانی و همچنین طبقه کارگر ایران خواهان آزادی تمامی کارگران و فعالین کارگری زندانی است.
کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده دوم تیر ۱۳۹۲
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده
آقای محمود صالحی٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢
*************************
مرگ افشین اسانلو باید پیگیری شود
افشین اسانلو زندانی سیاسی و راننده سابق شركت واحد، در زندان رجائی شهردرگذشت. او در دادگاهی به زندان محكوم شده بود كه از داشتن وكیل محروم
بود و در حالی كه جرم او سیاسی و امنیتی عنوان شده بود، هیچ هیات منصفه ای در دادگاه حضور نداشت. او تحت بازجوئیهای شدید قرار گرفته بود، به
طوری كه پس از بازجوئی به شهادت سایر زندانیان تعدادی از دندانهای اوشكسته بود و آثار ضرب و جرح در بدن او باقی بود.
این امر در حالی اتفاق میافتد كه سایر فعالان كارگری و خانوادههایشانتحت فشارهای فزایندهای قرار گرفتهاند.
پس از بازگشت بهنام ابراهیم زاده به زندان، حال فرزند او، نیما كه در حال شیمی درمانی است، وخیم شده به طوری كه ملاقاتكنندگان او در بیمارستان از
افسردگی و رنج مضاعف او خبر میدهند.
همسر رضا شهابی مورد بازجویی قرار گرفته و همسر علی نجاتی محاکمه شده است.
شاهرخ زمانی مورد بدرفتاریهای زندان بانان قرار دارد و محمد جراحی به رغم توصیه پزشكان برای ادامه درمان در خارج از زندان، همچنان در شریط
سختی در زندان تبریز به سر میبرد. رضا شهابی نیز شرایط مناسبی در زندانندارد.
هم چنین پدرام نصرالهی، جلیل محمدی، وفا قادری، شاهپور احسانی راد و دیگر
فعالان كارگری یا دوران زندان و بازجویی را میگذرانند یا تحت پیگردقضایی قرار دارند.
به نظر میرسد همهی این فشارها به فعالان کارگری به این دلیل وارد می شود که مشکلات اقتصادی ناشی از تورم و گرانیهای مضاعف و بیکاری فزاینده،
زندگی را برای کارگران به شدت دشوار کرده است و مسوولان به جای حل این مسایل، نگرانی خود را از تمام شدن طاقت کارگران و اقدامات جدیتر آنان،
به این گونه نشان میدهند.
كانون مدافعان حقوق كارگر خواستار پیگیری مرگ افشین اسانلو در زندان گوهردشت بوده و از تمامی نهادهای كارگری و مردمی داخلی و بینالمللی میخواهد
كه با وحدت و همدلی بیشتر خواستار توقف فشارهای فزاینده بر فعالان كارگری و اجتماعی شوند تا از چنین فجایعی جلوگیری شود.
ما خواهان آزادی بیقید و شرط تمام زندانیان سیاسی و کارگری هستیم.
کانون مدافعان حقوق کارگر - اول تیر ۱۳۹٢
*************************
جمهوری اسلامی مسئول مرگ افشین اسانلوست
logoزندانیان سیاسی درایران به ویژه فعالان کارگری اسیر در زندانهای رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی زیر فشارهای متعددی قرار دارند. شرایط وخیم تغذیه، بهداشت و درمان، این زندانیان را با بیماریهای مختلف رو به رو ساخته است. علاوه بر این، زندانبانان رژیم عامدانه از اعزام به موقع زندانیان برای مداوا نیز خودداری میکنند تا فشار به زندانیان سیاسی را افزایش دهند. همین مسئله توام با شکنجههای جسمی و روحی دیگری که زندانیان با آنها مواجه هستند، تا کنون منجر به مرگ چندین تن از زندانیان سیاسی در سالهای اخیر شده که اغلب در اثر سکته جان خود را از دست دادهاند. پس از قتل ستار بهشتی زیر شکنجه، خبر مرگ افشین اسانلو از فعالین سندیکائی انتشاریافته که گفته میشود در اثر سکته قلبی در زندان گوهر دشت جان باخته است. وی در سال ۸۸ به ۵ سال زندان محکوم شد و در حالی که چند ماهی به پایان دوره محکومیت وی باقی مانده بود، روز پنجشنبه ٣٠ خرداد دچار سکته قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت.
این یک مرگ طبیعی نیست، بلکه قتلیست که زیر فشارهای جسمی و روحی صورت گرفته و متهم آن نیز رژیم حاکم برایران است که زندانیان سیاسی را در وخیم ترین شرایط به بند کشیده است.
هم اکنون تعدادی از کارگران و فعالان جنبش کارگری اسیر در زندانهای جمهوری اسلامی از جمله رضا شهابی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، بهنام ابراهیمزاده در وضعیت وخیم جسمانی قرار دارند و نیاز به مداوا در خارج از زندان دارند، اما جمهوری اسلامی همچنان آنها را در زندان نگاهداشته و مانع از مداوای آنهاست. هدف رژیم از این وحشیگریها تشدید فشار برای به تسلیم واداشتن فعالان کارگری یا مرگ تدریجی در زندان است. اما فعالان کارگری با ایستادگی و مقاومت خود به رغم تمام فشارها و تحمل بیماریهای شدید، نشان داهاند که تسایم زورگوئی رژیم نمی شوند.
جمهوری اسلامی هرگز نمیتواند با زندان، شکنجه، قتل و اعدام، مانع از ادامه مبارزه کارگران و فعالین کارگری و کمونیست برای تحقق مطالبات، اهداف و آرمانهای انسانیشان گردد. توقفی بر این مبارزه نخواهد بود.
سازمان فدائیان(اقلیت) جمهوری اسلامی را مسبب مرگ افشین اسانلو میداند و فشارهای رژیم را بر فعالین کارگری زندانی که منجر به بیماری و مرگ آنها شده است، محکوم میکند.
سازمان فدائیان(اقلیت) خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط فعالان کارگری و کلیه زندانیان سیاسی است .
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی - برقرار باد حکومت شورائی
زنده باد آزادی - زنده باد سوسیالیسم
سازمان فدائیان (اقلیت)
اول تیر ماه ۱۳۹۲
کار - نان - آزادی - حکومت شورایی
*************************
بازهم احضار و بازداشت، زندان و شکنجه کارگران و فعالان اجتماعی درایران حدت می یابد!
جهانیان و مردم آزادیخواه ایران
تقریبا روزی نیست که اخباردریافتی ازایران، بیانگرحدت احضارها، بازداشت ها وبه بیدادگاه کشاندن، زندان و شکنجه واین اواخر تبعید فعالان کارگری و اجتماعی منتشرنگردد وهمه این اخباربیانگراین است که فشارو رودررویی با زندانیان سیاسی همچنان با قساوت دنبال می گردد. با تاسف خبررسیدکه آفشین اسانلو درگذشت.
گزارش اخیر « کمیته دفاع ازرضا شهابی » نشان میدهد که حال رضا شهابی کارگر سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ، خزانه دارسندیکآ آنچنان وخیم است که دراطلاعیه شماره ۵۵ این کمیته آمده است : « ...رضا شهابی درنتیجه ی پیگیری های مکررخانواده اش جهت انجام عسکبرداری ام.آر.آی ازمهره های کمر از زندان اوین به بیمارستان شهدای تجریش تهران منتقل شد...بنا برمشاهدات عینی وضعیت رضا شهابی به گونه ای بوده است که لنگ لنگان راه می رفته وبدون کمک دیگران قادربه راه رفتن عادی نبوده است.مشکلات کنونی رضا شهابی عارضه هایی است که در زمان دستگیری، بازجویی و حبس دچار او شده است و بنا بر نظر پزشکان متخصص توان تحمل حبس را از وی سلب کرده است..» همچنین « کمیته حمایت از شاهرخ زمانی » به دفعات خبر داده که زندانبانان فشاربه شاهرخ زمانی عضو سندیکای نقاشان و کمیته پیگیری را آنچنان افزایش داده اند که بیانیه شماره ۸۴ از زبان شاهرخ زمانی می گوید: « ...جهت اطلاع مسئولین به طوری که قبلا" نیزطی نامه ای درروز ۲۷ متذکر شده ام به علت برخورد غیرقانونی ،غیرانسانی،خودسرانه وغیرقانونی بودن شکنجه که اعمال رئیس ومسئولان زندان رجایی شهرازجمله ضرب وشتم زندانیان سیاسی وپوشاندن لباسهای غیربهداشتی که موجب بیماریهای گال و دیگر بیماری های واگیردارهمچنین شپش زدگی می شود وادامه اینکه وقاحت وبی شرمی را به جای رساندند که هر روز برای پنهان کردن اعمال خودمانند وارد وپخش مواد مخدردرزندان را می خواهند با لخت مادرزاد کردن زندانی هنگام وارد شدن به زندان پوشش بدهند ومن با توجه به موارد فوق از رفتن به دادگاه خودداری می کنم .» درادامه بیانیه آمده است : « شاهرخ زمانی تحت فشار برای اعزام به دادگاه است و او به دلیل غیر قانونی و ضد انسانی بودن اعمال رئیس زندان (مردانی ) و دیگرمسئولان زندان ازرفتن به دادگاه با شرایط غیر قانونی مقاومت می ورزد در مقابل مسئولین زندان به اعمال ضد قانونی خود ادامه داده واورا مورد ضرب وشتم قرار می دهند...».
آخرین خبرفوری دریافتی بیانگراین می باشد که تعدادی اززندانیان سیاسی به اسامی : حمیدرضا برهانی - خالد حردانی - رسول بدغی- سعید ماسوری- شاهرخ زمانی - صالح کهندل - عباس بادفر- محمد بنازاده امیرخیزی - محمدعلی منصوری- ناصح یوسفی - نامق محمودی در سالن ۱۲ بند چهارگوهردشت تصمیم دارند ازتاریخ سی ویک خرداد تا یکم تیر ۱۳۹۲ دست به اعتصاب غذا بزنند .هم اکنون بهنام ابراهیم زاده فعال حقوق کودکان کارخیابانی وعضو کمیته پیگیری ، محمد جراحی عضو کمیته پیگیری ، رسول بداغی و عبدالرضا قنبری ازکانون صنفی معلمان ،مهدی فراهی شاندیزعضو کمیته پیگیری ، جلیل محمدی عضو کمیته هماهنگی ، پدرام نصر الهی عضو کمیته هماهنگی،به همراه رضا شهابی و شاهرخ زمانی وصدها کارگرشناسایی نشده دیگردرزندان بسر می برند. متاسفانه همچنان روند نامطلوب صدوراحکام قضایی سنگین علیه فعالان صنفی درجامعه ی معلمین همچنان ادامه دارد. پس ازصدورواجرای ناباورانه ی حکم حبس طولانی برای رسول بداغی و سید محمود باقری و صدور احکامی سنگین مانند ۶سال حبس و ۱۰سال تبعید در دادگاه بدوی برای علی اکبر باغانی و یا صدور حکم ۱۰ سال حبس تعلیقی برای اسماعیل عبدی،اینک شاهد صدور حکمی عجیب مبنی بر ۵سال حبس تعزیری برای محمود بهشتی هستیم که در صورت احتساب ۴سال حبس تعلیقی قبلی به ۹ سال افزایش خواهد یافت. در اقدام سرکوبگرانه دیگر سعید مدنی چهره شناخته شده حقوق اجتماعی را به دهسال تبعید به بندرعباس محکوم کردند. بازبرپایه خبردریافتی خانم شهناز سگوند همسرعلی نجاتی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکرهفت تپه درتاریخ۲۸ خرداد در شعبه سیزده دادگاه تجدید نظر خوزستان در اهواز محاکمه شد. اتهام شهنازسگوند گرفتن عکس از همسرش در هنگام انتقال از زندان دزفول به پزشکی قانونی جهت معاینه بود؛ در آن زمان مامورین هنگام انتقال علی نجاتی به پزشکی قانونی به دست و پای وی دست بند و پا بند زده بودند...
نهادهای همبستگی برپایه اخبارفوق،ضمن محکوم نمودن این اعمال ضد انسانی حاکمیت سرمایه داری اسلامی درایران، ازتمامی فعالین مدافع حقوق کارگران ،نهادها وتشکیلات مدافع حقوق کارگران می خواهیم درمقطع کنونی و برای توضیح وضعییت اعلام شده، اعتراضات گسترده ای را به اشکال مختلف سازماندهی نمایند و دراین راستا ازروابط و کمک های بین المللی خود برای افشاء وضعیت موجود و آزادی بی قید شرط همه زندانیان کارگروزندانیان سیاسی بهره گیریم.
کارگران زندانی و تمامی زندانیان سیاسی را آزاد کنید!
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران - خارج کشور
جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ برابر با ۲۱ ژوئن ۲۰۱۳
*************************
جمهوری اسلامی ایران قاتل افشین اسانلو است!
کلیه کارگران در بند و زندانیان سیاسی فوری و بی قید و شرط آزاد باید گردند
بنا به خبر رسانی خانواده اسانلو و طبق گزارشهای موجود، افشین اسانلو، کارگر در بند و زندانی سیاسی، روز پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲، بر اثر سکته قلبی در زندان رجایی شهر به بیمارستان انتقال و در آنجا جان خود را از دست می دهد. جزییات دقیق مرگ افشین اسانلو هنوز روشن نشده است.
این اولین بار نیست که در زندان رجایی شهر، که بنا به اظهارات و گفته های زندانیان از شرایط بسیار ضد انسانی برخوردار است، زندانیان به ناراحتی های سخت جسمی و روحی دچار شده و برخی از آنان جان باخته اند. افشین اسانلو که از فعالین ایجاد سندیکای رانندگان برون شهری بود به اتهام "اجتماع و تبانی" توسط قاضی صلواتی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود و در غیر انسانی ترین شرایط این دوران را میگذارند.
شکی نباید داشت که قاضی صلواتی، مسئولین زندان رجایی شهر و کلیت حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران مسئولین و مسببین حقیقی و حقوقی جان باختن افشین اسانلو هستند. اتحاد بین المللی ضمن همدردی با خانواده اسانلو مراتب تاسف عمیق و انزجار شدید خود از جان باختن نابهنگام افشین اسانلو در اسارتگاههای جمهوری اسلامی ایران را اعلام میکند و در شکایت و اعتراض علیه مسببین این فجایع خود را در کنار آنان و نهادها و فعالین کارگری دانسته و در بین المللی کردن صدای این اعتراض تمام تلاش خود را بکار خواهد برد. اتحاد بین المللی بار دیگر جنبش کارگری ایران و جهان و تمامی نهادها و سازمانها و احزاب کارگری و مدافعین حقوق انسانی را به گسترش اعتراضات و فشار جهانی برای آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه کارگران دربند و زندانیان سیاسی در سراسر ایران فرا می خواند. در راستای تحقق این مهم از هیچ کوشش و تلاشی فروگزاری نکنیم.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۲۲ جون ۲۰۱۳
*************************
مرگ افشین اسانلو در زندان برگ سیاه دیگری از ستم بر طبقه کارگر ایران است
خبر بسیار تکاندهنده بود، افشین اسانلو کارگر زندانی در سن ۴٢ سالگی در ساعت ١٧ روز پنج شنبه ٣٠ خرداد ماه، در حالیکه دوران پنج ساله محکومیت خود را در زندان رجایی شهر سپری میکرد بر اثر حمله قلبی در گذشت.
مرگ افشین برگ سیاه دیگری از ستم بر طبقه کارگر ایران است. بدون تردید انسان عزیزی همچون افشین اسانلو چنانچه در جامعه ای زندگی میکرد که دفاع از حقوق صنفی و اجتماعی انسانها در آن برسمیت شناخته شده بود، مطمئنا به زندان افکنده نمیشد و با دسترسی آزادانه و دائمی به امکانات پزشکی و درمانی بدینگونه در سن ۴٢ سالگی در گوشه زندان جانش را از دست نمیداد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز تاسف عمیق از مرگ افشین اسانلو، این ضایعه جبران ناپذیر را به مادر گرامی این عزیز، همسر و فرزندان و یکایک خانواده محترم اسانلو و هم بندیهایش در زندان رجائی شهر صمیمانه تسلیت میگوید و با تاکید بر رسیدگی فوری به وضعیت زندانهای سراسر کشور، خواهان آزادی بدون قید و شرط همه کارگران دربند و عموم زندانیانی است که بدلایل عقیدتی و ابراز وجود سیاسی و اجتماعی به زندان افکنده شده اند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران - اول تیر ماه ١٣٩٢
*************************
متن نامه افشین اسانلو به اتحادیه های کارگری
كوچكترین اعتراض و درخواست ما با زندان شكنجه و اذیت و آزار براى خودمان و خانواده هایمان همراه است.
من افشین اسانلو از فعالین جنبش كارگرى ایران و راننده اتوبوس حمل و نقل بین شهرى هستم و هم اكنون در زندان گوهردشت كرج ( رجایى شهر) بسر میبرم . در پاییز ١٣۸۹ هنگام استراحت در خوابگاه مخصوص رانندگان مستقر در ترمینال مسافرى توسط افراد مسلح كه همگى لباس شخصى بودند ربوده و به بند وزارت اطلاعات یا همان بند ٢٠۹ زندان اوین منتقل شدم. به مدت پنج ماه در سولهاى انفرادى ٢٠۹ در زندان اطلاعات شهر سنندج تحت بازجوى و شكنجه قرار گرفتم. ,, شكنجه هاى نظیر زدن كابل به كف پا , وادار كردن به دویدن با همان پاهای زخمى و كابل خورده , بازجوییهای طولانى مدت به مدت هفده - هجده ساعته, فحشهای ركیك و ضرب و شتم این جانب به صورت دسته جمعى كه باعث شكسته شدن چند تا از دنده ها و همینطور دندانهایم شد, در طى این پنج ماه خانواده ام هیچگونه خبرى از من نداشته و پیگیریهایشان هم به جایى نرسید به من حتى اجازه تلفن زدن به مادر سالخورده و رنجكشیده كه غم زندانى شدن پسر دیگرش آقاى منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره سندیكاى شركت واحد تهران را هم بر دوش میكشید را هم ندادند.
من متاهل و داراى دو فرزند پسر میباشم و همان اغاز تشكلیل خانواده به مدت ٢ سال در قرارگاه سازندگى خاتم الانبیا سپاه مشغول به كار شدم و به بعنوان راننده ماشین الات سنگین در شهرستانهاى محروم و جنگزده در جنوب كشور در پروژه هاى مهم از قبیل ساخت خط خاكى كرخه و اسكله سنگى بندر ماهشهر, كانال كشى آب از سد كرخه تا حمیده اهواز كار كردم. عشق به وطن باعث میشد كه دورى از خانواده را تحمل كنم و به هیچ بگیرم. بعد از دو سال با تمام راننده گانى كه استخدامیشان قرردادى و موقت بود تسویه حساب كردند و همه ما بیكار شدیم, در سال ١٣٧٦ به استخدام شركت واحد اتوبوسرانى تهران در آمدم , در شلوغترین خطوط اتوبوسرانى به صورت ١٢ ساعت در روز و یا در خطوط شبانه روزى با تمایل و درخواست خودم مشغول خدمت راسانی به مردم كشورم شدم,در مدت ٤ سالى كه در شركت واحد بودم همواره به همراه كارگران و رانندگان صدیق و با سابقه در كنار كار روزانه به جهت بهبود شرایط كار و كارامد تر شدن سیستم مدیریتى و جلوگیرى از فساد خیلى از مدیران و مسولین بخشها و مناطق مختلف به شركت و حتى خود نمایندگان شوراى اسلامى كار و پیگیرى معوقه های عیدى و پاداش و بن هاى كارگرى , لباس كار و یا قرارگرفتن شركت جزو مشاغل سخت و زیان آور و از بین بردن قرارداهای موقت , كه در بعضى از موارد به ٤ الی ٥ سال هم میرسید تلاش میكردم.
بااینكه در خیلى موارد موفق هم نمیشدیم ولى خارى بودیم در چشم زیاده خواهان, آنها تلاش میكردند به هر نحوى كه شده ما را از میدان بدر كنند. ما دائما از سوى مدیرت و مامورانشان تحت فشار و تهدید به اخراج بودیم.
متاسفانه در سال ١٣۸٠ به هنگام جابجایى مسافر در یكى از خطوط شركت واحد با فردى تصادف كردم كه موجب فوت وى شد, در این رابطه از مدیریت شركت طلب مسادعت و یاری جهت تودیع دیه فرد متوفى را كردم كه مدیریت و مددكارى وقت ان زمان با تبانى با شركت بیمه و خانواده متوفى به عمد باعث شدند كه مبلغ دیه ١٥ میلیون تومانى در آن زمان به هجده میلیون در سال بعد تبدیل شود كه در صورت پرداخت نشدن مبلغ ٣ میلیون تومان مابالتفاوت من به زندان میافتادم و قانونا بیمه هم از پرداخت این مبلغ معاف بود.
مراجعه به اداره كار و طرح شكایت هم راه به جایى نبرد تا اینكه مدیریت شركت واحد پرداخت این مبلغ را منوط به استعفاى من كردند. و من هم كه این مقدار پول را نداشتم مجبور به استعفا شدن كه این امر باعث به هدر رفتن چهار سال سابقه كاریم شد و من میبایست پس از ٤ سال كار سخت و طاقت فرسا از صفر شروع میكردم. انها به این وسیله لطمه بزرگى به من و خانواده ام وارد آوردند و تا مدتها همسرم كه در آنزمان باردار هم بود به بیماری عصبى مبتلا شد. از ان زمان به بعد تا لحظه دستگیری در بخش حمل و نقل برون شهرى مشغول به كار شدم خصوصى بودن مالكیت این ناوگان عظیم و دیر بودن پیش از پیش رانندگان از سهم و نداشتن اتحادیه قوى و مستقل مانند بسیارى از رانندگان زحمتكش و باشرف به سختى چرخه زندگى را میچرخانم و با مشكلات بیشمارى روبرو بودند و خالبا با گفتگو و همفكرى با دیگر راننگان در پى بهتر شدن شرایط كار و زندگیمان بودیم. در زندگى همواره در چهارچون قانون و احترام به ان زندگى كرده ام, قانع بوده و به كارم افتخار میكردم سعى كردم همواره به دیگران احترام بگذارم و به وطن ومردمم عشق بورزم و تمام عمر در حال كار و خدمت به جامعه ام باشم و فرزندانم را خوب و مفید تربیت كنم.
بعد از حدود یكسال بلاتكلیفى در بندهاى ٢٠۹ و ٣٥٠ در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب به ریاست قاضى صلواتی به اتهام اقدام علیه امنیت محاكمه شدم در پروسه دادرسى ازداشتن وكیل محروم بودم و دادگاهى این جانب ظرف چند دقیقه انجانب انجام گرفت و بعد از یك هفته حكم ٥ سال حبس تعزیرى به من ابلاغ شد من به حكم صادره اعتراض نمودم اما هیچگاه به من و خانواده ام در خصوص بررسى پرونده ام در دادگاه تجدید نظر و كم و كیف ان اطلاعى داده نشد. من به اتهام واهى و بى پایه و اساسى به ٥ سال زندان محكوم شدم كه دقیقا ٢ سال ان را گذرانده ام مگر من چه اقدامى علیه امنیت كشور انجام داده ام؟ اینجانب نه فعالیت سیاسی میكرده ام و نه وابسته به گروه حزب و سازمانى بوده ام و تمامى فعالیت اینجانب نیز قانونى و صنفى بوده است. تنها گناه من پیگیری خواسته هاى به حقى است كه كارگران شركت واحد به ان واقف شده و ان را مطالبه میكنند كه با دستگیرى و زندانى آنها این خواسته ها از بین نمیرود. ضرورتهایى مانند به وجود آمدن یك نهاد صنفى مستقل كارگرى جهت احقاق حقوق حقه و قانونى طبق موازین وزارت كار در جهت تامین امنیت شغلى , بهبود دستمزدها متناسب با میزان تورم جلوگیرى از پرداخت سلیقه اى حقوق و مزایا ، عقد قراردادهای دائم بین كارگر و كارفرما , پایبند كردن دولت در كمك و تسهیل پرداخت بیمه تامین اجتماعى, نظارت در تعاونیهاى حمل و نقل كه دیگر كاملا خصوصى شده و انحصاری بهره برداری میشود و تنها نام تعاونى را یدك میكشند, غیر قابل انكار میباشد. همچنین نظارت در پیگیرى اعمال پلیس, راهها ونیروى انتظامى در وزارت راه و ترابرى و مسائل صنفى از این دست كه طبق موازین قانون كار بوده و اگر اجرایى شود نه تنها امنیت ملى به خطر نمیافتد بلكه سبب رشد و بهره ورى هر چه بیشتر این صنعت سود ده و ملى میشود, تمام جرم من و امثال من خلاصه شده در واگویى این مسایل و معضلات و مطرح شدن ان در بین رانندگان و كارگران و حتى بعضى مدیران هوشمند و لایق ناوگان حمل و نقل كسانى كه به واقع گوشه ای از چرخ صنعت این مملكت را دلسوزانه بدوش گرفته و میچرخانند. این جانت با شرح مطالب گفته شده از فدراسیون بین المللى كارگران حمل و نقل(آ تى اف) و سازمان جهانى كار (آ ال او) كه همواره دلسوزانه و برادرانه دردها و رنجهاى برادران خود را در سراسر دنیا شنیده و درك كرده و همیاری میكنند میخواهم كه وضعیت نابسامان ما كارگران بخش حمل و نقل و همینطور صدور چنین حكم ناعادلانه اى برای من و اجرایى كردن آن كه تاكنون به ناحق و غیر قانونى است را از طریق نهادهى بین المللى و حقوق بشرى پیگیرى كرده و به گوش دیگر كارگران جهان به خصوص بخش حمل و نقل برسانند تا جهانیان بدانند كه در كشور ما به هیچ وجه حقوق اساسى و انسانى ما كارگران و زحمتكشان رعایت نمیشود و كوچكترین اعتراض و درخواست ما با زندان شكنجه و اذیت و آزار براى خودمان و خانواده هایمان همراه است.
با آرزوى فرداى بهتر براى همه
افشین اسانلو- ٧ آگوست ٢٠١٢