افق روشن
www.ofros.com

روانپزشکی سرمایه و جایزه کارگرکشی


فعالین لغو کار مزدی                                                                                        یکشنبه ١٣ آذر ماه ١٣٩٠

گروهی از روانپزشکان بورژوازی در نروژ به دنبال ماهها آزمایش و تحقیق اعلام داشته اند که « آندرس برویک » قاتل مستقیم ٧٧ انسان نوجوان این کشور فردی « روانپریش » است!! « برویک » در تابستان امسال با اعلام بسیار صریح تعلق خود به نازیسم و با ابراز افتخار بی مهار به داشتن حداکثر نفرت نسبت به چپ و تندنس های کارگری، دست به کار یکی از عظیم ترین حمام خون ها علیه جوانان چپگرای خانواده های کارگری شد. او نخست بمبی را در مرکز شهر اسلو منفجر ساخت و دقایقی بعد خود را به اردوگاه تابستانی جوانان رساند تا چند صد نفر را صرفاً به جرم تعلقات کارگری و رویکرد چپ گلوله باران سازد. روانپزشکان نروژی از این موجود سخن می رانند و اوست که در پژوهش روانکاوانه اینان روانپریش گزارش می گردد!!
تئوری روانپزشکان زیاد هم غیرواقعی نیست اما فقط به این شرط که کل طبقه سرمایه دار جهانی، کل دولتمردان، سیاستمداران، اقتصاددانان، جامعه شناسان، روانشناسان، روحانیون و همه نمایندگان فکری، فرهنگی و ایدئولوژیک این طبقه، از جمله روانپزشکان صاحب رأی فوق را یکجا و بدون هیچ استثناء مشمول حتمی و قطعی همین حکم بدانیم. افکار، اخلاق، شعور، منطق، ارزش های اجتماعی و عواطف بورژوازی فرارسته های ارگانیک رابطه تولید اضافه ارزش می باشند. از ژرفنای سرمایه می جوشند، پاسدار استثمار و قدرت سرمایه اند، استثمارگری، بشرستیزی، درندگی و بربریت سرمایه در قالب اندیشه، باور، احساس یا استدلال هستند. بیان اندیشوار ساز و برگ های تحمیل نظام بردگی مزدی بر طبقه کارگرند.
این اندیشه ها، باورها، شعور و شناخت همگی بیان مسخ و قبض روح شده رویه واقعی انسانی خود هستند. بسط پراتیک آن ها جنایت علیه آزادی ها، حقوق، ارزش های بشری و سد راه رشد آزاد انسانی است. مادیت اجتماعی این افکار یا عقاید و اخلاق یکراست، شرارت، کشتار، راسیسم، فاشیسم، کارگرکشی، کودک آزاری، تبعیضات جنسی و قومی و نژادی و همه اشکال دیگر بشرستیزی است. اندیشه ها و ارزشهای فرارسته از مناسبات بردگی مزدی و آنچه تار و پود ذهن، فکر، خیال و روان طبقه سرمایه دار را می سازد این است. این طبقه بر همین اساس و با توجه به همین ویژگیها باید حتماً مورد مداوا قرار گیرد. باید از سرمایه دار بودن، مالکیت سرمایه و هستی طبقاتی خود ساقط گردد تا راه و چاه انسان بودن و انسانی اندیشیدن را باز یابد. قبل از هر چیز نظام سرمایه داری یا زباله دادن واقعی موجودیت این طبقه با این افکار باید برای همیشه محو شود و به دنبالش، سرمایه داران نیز به عنوان مبتلایان به بیماری سرمایه درمان گردند. این کار آخری چگونه انجام خواهد شد. پاسخ زیاد دشوار نیست. از تمامی آن ها خواسته خواهد شد که سرمایه دار بودن را فراموش کنند، به انسان بودن روی نهند، در کنار همه انسانها و در درون شوراهای سراسری آن ها کار کنند، نظر دهند، دخالت نمایند و مثل آدم ها زندگی کنند.
کارگران آگاه جهان به روانپریشی سرشتی بورژوازی چنین نظر می اندازند، اما مسأله اساسی این است که حرف روانپزشکان نروژی مطلقاً این نیست. کاملاً بالعکس، آنان خود متفکران، روانکاوان و روانشناسان بورژوازی هستند. روانپزشکی آنها روانپزشکی همین نظام است و تمامی خمیرمایه های شعور، شناخت و نظر خود را از همین مناسبات، اخذ کرده است. از این ها که بگذریم آنان عزم بسیار جزمی برای برائت قاتل دارند. این عزم چنان جزم، قاطع و استوار است که حتی کاتولیک تر از پاپ هم هستند. بالاتر گفته شد که « برویک» خود مصر است که نازیست است، راسیست بودن خود را نه فقط انکار نمی کند که بیشترین افتخار خود می داند. او به خاطر همین اظهاراتش مورد حمایت وسیع همه نیروهای نازیست و فاشیست قرار گرفته است. « برویک» با آگاهی و بسیار سرافرازانه از چپ کشی خویش دفاع می نماید و تا همین امروز هیچ تردیدی در ضروت قتل عامی که انجام داده است به دل خطور نمی دهد. روانپزشکان بورژوازی تمامی این ها را کاملاً می دانند و با علم به همه این ها اصرار دارند که « برویک» زیر فشار مشکلات روانی و مالیخولیای حاد دست به این جنایت وسیع زده است. یک سؤال مهم در اینجا این است که اگر اندرش برویک، یک کارگر معترض نروژی، یک سکنه ضد کار مزدی اسکاندیناوی، یک برده مزدی مبارز اروپائی، یک کارگر مهاجر افریقائی، امریکای لاتینی یا آسیائی بود و اگر به جای کشتار ٧٧ جوان خانواده های کارگری یک دولتمرد سرمایه داری یا یک سرمایه دار را نه می کشت، بلکه فقط مجروح می ساخت، باز هم مشمول همین « سعه صدر » روانپزشکان نروژی قرار می گرفت!! آیا در کارنامه روانکاوی های آنان برگی هم وجود دارد که دلالت بر چنین قضاوتی در باره یک کارگر متهم به جرم باشد؟؟!!
روانپزشکان بر پایه تشخیص خویش پیشنهاد کرده اند که اندرس برویک به جای زندان راهی آسایشگاههای روانی گردد. ما هم معتقدیم که زندان یا هر نوع مجازات معمول نظام سرمایه داری شایسته هیچ انسانی نیست، هیچ تقلیلی در وقوع هیچ جرمی نمی دهد. هیچ مجرمی را اصلاح یا بازپروری نمی کند، علاج هیچ دردی نیست، تمامی دردها را وخیم تر و صعب العلاج تر می سازد. اما معضل اساسی این است که نسخه روانپزشکان نروژی فقط تشویق چپ کشی و رهائی اندرس یرویک را دنبال می کند . روانپزشکی سرمایه هیچ نسخه ای برای علاج واقعی هیچ دردی دارا نیست. روانکاوی، روانشناسی، روانپزشکی، جامعه شناسی، حقوق، سیاست و همه علوم اجتماعی و « انسانی» سرمایه داری وجود این نظام و استمرار حاکمیت آن را قبول دارند. همه این دانش ها خود، مدافع، محافظ و ارتش ماندگارسازی رابطه تولید اضافه ارزش و نظام بردگی مزدی هستند. روانپزشکی و روانشناسی سرمایه داری بر همین اساس خواستار وجود و بقای منجلاب مرکز زایش، پرورش، رشد و استیلای تمامی رفتار بشرستیزانه و جرائم و جنایات ضد انسانی اندرس و طبقه اندرس هستند. چنین روانپزشکی هیچگاه نسخه ای برای بازآموزی اندرس ها نخواهد داشت.
برای بازپروری روانی اندرس برویک شرائطی لازم است که موجودیت سرمایه داری در ستیز با ظهور آن است. تا سرمایه داری هست نمی توان این شرائط را به طور واقعی ایجاد کرد اما می توان از طریق جنگ علیه سرمایه داری برای ایجادش جنگید. جنبش کارگری جهانی باید و می تواند ایجاد آن را موضوع مبارزه روز سازد و مطابق توان پیکار ضد کار مزدی خود گوشه هائی و نمودهائی از آن را بر سرمایه داری جهانی و سرمایه داران و دولت های هر کشور تحمیل کند. اینکه سیستم حقوقی نروژ به تشخیص و پیشنهاد روانپزشکان چه واکنشی نشان دهد هنوز سخنی به میان نیامده است. اما وقتی که روانپزشکی سرمایه این صدا را ساز می نماید، تکلیف محاکم حقوقی و قضائی بورژوازی از پیش روشن است. آن ها نیز به احتمال زیاد نوای معافیت برویک از زندان را ساز خواهند کرد و پاداشی درخور به چپ کشی وی خواهند داد. در همین جا اضافه کنیم که مراد ما از رویکرد چپ جوانان قتل عام شده به هیچ وجه تعلق آنان به حزب کارگر یا سوسیال دموکراسی نروژ نیست. آنان انسان های خردسالی بودند که مطابق شناخت روز خود به توحش سرمایه داری اعتراض داشتند و در این گذر زیر فشار توهمات رفرمیستی متراکم مسلط بر جنبش کارگری جهانی راه هواداری این حزب را پیش گرفته بودند. آنان قربانی همین اندازه تمایل خود به اعتراض و ستیز علیه سرمایه شدند. گفتگو را تمام کنیم. اینکه سیستم حقوقی نروژ چه تصمیم گیرد معلوم نیست اما وظیفه محتوم هر کارگری در نروژ و هر کجای دنیاست که تلاش روانپزشکان سرمایه برای برائت اندرس برویک و پرداخت جایزه چپ کشی و کارگرستیزی را محکوم کند.

فعالین جنبش لغو کار مزدی - اول دسامبر ٢٠١١

**************

Capital’s Psychiatry and its Award for Murdering Workers

A group of bourgeois psychiatrists have announced that Anders Breivik who murdered 77 young people is a “psycho”, that he is criminally insane. This announcement of course came out after a month of research and testing. Breivik explicitly and proudly expressed his involvement with Nazis and that he holds unbridled hatred towards the left and all workers’ icons. Consequently, he planned one of the most massive bloodsheds against the young left wing and labour’s families. First, he detonated a bomb in downtown Oslo, and then less than two hours later, he attacked a summer camp for Workers’ Youth League. The Norwegian psychiatrists are discussing him; he is the focus of all their reports.
The psychiatrists’ hypotheses are not unrealistic ones – only if the entire global capital class, all of the statemen, politicians, economists, sociologists, psychologists, clergymen and all of the cultural ideological representatives of this class including those psychiatrists without exception – are included in this statement. The thoughts, ethics, intellects, logics, social values and bourgeois attitude are all products of the relationship of the production of surplus value. All of the offspring of capital are guardians of the exploitation and power of capital. They are the barbarians of capital that are formed within these thoughts, beliefs and feelings. They are all the equipment of wage-slavery being imposed upon the working class.
These thoughts, beliefs, intelligence, and cognitions are all manifestations of the alienation and distortion of their own actual humanity. The extensions of such a practice are nothing but a crime against freedoms, rights and human values and are an obstacle for the free growth of humanity. The social materialization of these thoughts, beliefs, and ethics all manifest themselves as racism, the slaughtering, fascism, and child abuse, as well as sexual and ethnic discrimination. The thoughts and values that are produced from the wage-slavery relationship are generated from the capitalist system. Based upon these elements, the capitalist class should be treated, however in reality; the entire system is a sickness, a sickness that needs to be eradicated. This system must cease to exist in order for humanity to heal and find its way to better thinking. Absolutely, the capitalist system with its thoughts and values must disappear forever and capitalists must be treated. How can this treatment be done? The answer is not that difficult. We must ask them to forget being capitalists and learn how to be human and along with other people, work within national councils, give opinion or to intervene. All in all, like other humans – to live.
Conscious workers around the world must take a look at the nature of this bourgeois psychiatry in this manner. However, the main issue is that the Norwegian psychiatrists’ statement is utterly not like this. On the contrary, they are the intellectuals, psychoanalysts, and psychiatrists of the bourgeoisie. Their psychiatry is the psychiatry of this system. They learn and obtain their knowledge and intellect from these relationships. Besides that, they have the dogma determined to acquit him. Breivik himself insists that he is a fascist, racist Nazi, and moreover that he is sane. Not only does he not deny it, he is proud of it. Based upon such a statement, he receives massive support from all Nazi and fascist forces. Breivik consciously and proudly defends his killing and up until now, he has no doubt about his actions. All bourgeois psychiatrists indeed know this. However, they continue to insist that Breivik under psychotic pressure and melancholia committed such a crime. One important question arises here – what would happen if Andres Breivik were a Norwegian dissenting worker, or if he were an anti-wage labour activist, or if he were an immigrant worker from Africa, Asia or Latin America? Furthermore, what if any one of these people injured someone, I am wondering if all of these Norwegian psychiatrists would state the same thing? Is there any evidence showing that they practice their disciplines this way?
The psychiatrists based upon their own diagnosis have suggested that Anders Breivik be committed to a mental hospital rather than go to prison. We also believe that prison or any capitalist punishment is not worthy for any man, and does not reduce the amount of crimes committed. There are no modifications or rehabilitation of an offender that will fix the problem. Not only it does not cure, rather it makes it worse. However, the issue here is that the Norwegian psychiatrists’ prescription only encourages those like Anders to kill more. Psychoanalysis, psychology, psychiatry, sociology, law, politics and social sciences are all disciplines that promote the role of capitalism. All of these sciences are an army of defense and protection of the relationship of producing surplus value and the wage-slavery system. Based upon this, bourgeois psychiatry and psychology are stakeholders in this system. These people have no prescription to rehabilitate Anders Breivik and others like him.
Currently, the capitalist system is in conflict with the conditions necessary for Breivik’s recovery. As long as capitalism exists, we are not able to fully build such conditions. However, by fighting against capitalism, we can build these conditions. The international workers’ movement must and can bring this issue to light, and based upon their own power, can impose this on capitalism or governments. We still do not know how the Norwegian legal system will recognize and react to the recommendations of the psychiatrists. However, when the bourgeois psychiatrists make such a statement, the outcome of the judicial process is clear. Probably it will be the same. We would like to mention here when we speak about left wing youth, it does not matter that they were Norwegian Social Democrats; rather what is important is that they are members of the working class. They were youth and based upon their own knowledge, they were dissidents against capitalism. However, under the reformist illusion, which dominates the working class of the world, they followed the party. They were victims because they were against capitalism. We do not know what decision the Norwegian legal system will make, but the task of any worker in Norway or elsewhere, is to condemn the attempt of the bourgeois psychiatrists to acquit Breivik.

Anti-Wage Labour Activists Movement

www.againstwage.com

December 1, 2011