گفتگوی رادیو برابری با محسن حکیمی
"زندگانِ» گورخواب و لایه های زیرین این گورخوابیِ ننگین! احساس شرم و رابطه عدالت خواهی و آسیب های اجتماعی علت گورخوابی را باید در این نظم انسان سوز جست.
برای گوش دادن به گفتگو
اینجا کلیک کنید.
**************
نامه ی سرگشاده به آقای اصغر فرهادی
جناب آقای اصغر فرهادی،
ضمن درود، پیش از هر چیز لازم می دانم احساسات شما را در باره ی «زندگانِ» گورخواب تحسین کنم، احساساتی که شما را به نگارشِ نامه به رئیس جمهوری اسلامی برانگیخته است. انتظار هم همین است که هنرمند متعهدی که می کوشد در فیلم هایش مصائب و معضلات اجتماعی را به تصویر کشد در برخورد با این گونه فجایع احساس «شرم» کند، احساسی شریف و انسانی که شما خواسته اید دیگران را نیز در آن سهیم کنید. همچنین، شما در این نامه به درستی مسئولان دولتی و به طور کلی «همه آنان را که در این سی و چند سال مسئولیتی داشته اند و دارند» مسئول این فاجعه ی انسانی دانسته اید. بی تردید، مسئولیت فجایعی از این دست متوجه دولتمردان و اداره کنندگان جامعه است و به طبع باید پیش و بیش از هر کسِ دیگر آنها را مسئول دانست و مخاطب قرار داد. رئیس جمهوری اسلامی نیز موظف است به نامه ی شخص شما پاسخ دهد، نه این که در حاشیه ی مراسمی دیگر صرفاً اشاره ای گذرا به آن بکند، آن هم برای بهره برداری از آن به قصد برطرف ساختن اختلاف های خود با جناح دیگر. و سرانجام این که توصیه ی شما به حاکمان نیز که با لباس مبدل به میان مردم بروند و بی واسطه از درد و رنج آنها باخبر شوند البته از خیرخواهی و انسان دوستی تان سرچشمه می گیرد و بی تردید مغتنم است.
پیداست که علت فقر و سیه روزیِ مردمی که اکنون کارشان به زندگی در گور کشیده است سببی ژرف تر از آن دارد که با به میان مردم رفتنِ حاکمان با لباس مبدل آبی از آبِ آن تکان بخورد، و بی گمان شما نیز آن را نه عنوان چاره ی درد بلکه صرفاً برای آگاه شدن مسئولان از این گونه فجایع توصیه کرده اید. اما چرا فقط تا این حد پیش رفته اید و در باره ی لایه-های زیرین این گورخوابیِ ننگین هیچ نگفته اید؟ شما ژرف بین تر از آنید که ندانید علت این پدیده ، کمبود مسکن نیست. شما آگاه تر از آنید که ندانید در همین تهران، با همه تراکم جمعیت اش، آن قدر جا برای اسکان مردم وجود دارد که همه بتوانند سرپناهی با امکانات متعارف داشته باشند. شما بی شک می دانید که در همین تهران نه تنها مسکن بلکه از سفیدی نمک تا سیاهی ذغال هرچه بخواهید در بهترین نوع آن وجود دارد. اما این نیز حقیقتی بدیهی است و همگان - چه رسد به هنرمند فرهیخته ای چون شما - می دانند که این همه مسکن و خوراک و پوشاک و رفاه و به طور کلی ثروت بیکران فقط در اختیار عده ی بس کم شماری از جمعیت قرار دارد و اکثریت مطلق جامعه یا به طور کامل از آنها محرومند یا با هزار جور دوندگی و در واقع سگ دو زدن فقط به بخش بس ناچیزی از آن دسترسی دارند. آری، آقای فرهادی عزیز! علت گورخوابی را باید در این نظم انسان سوز جست، نظمی که در آن اکثریت مطلق جامعه مجبورند نیروی کار خود را به ثمن بخس بفروشند تا در ازای یک زندگیِ بخور و نمیر برای اقلیتی بس ناچیز ثروت بیکران تولید کنند.
جناب آقای فرهادی!
دولت - نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا - خود حافظ این نظم است و اجزای تشکیل دهنده ی آن از دوام و بقای رابطه ی اجتماعیِ خرید و فروش نیروی کار سود می برند و، از همین رو، دولتمردانِ حافظ سرمایه حتا اگر از گورخوابی انسان های زنده «شرم» کنند، حتا اگر بیشترین حسن نیت را به مردم داشته باشد، بازهم قادر نیستند کمترین خللی بر این نظم وارد کنند. سهل است، همین گورخوابی به بهترین شکل نشان می دهد که دولت سرمایه سالار از اداره ی جامعه ناتوان است. بنابراین، کافی نیست که فقط دولت را مسئول این گونه فجایع بدانیم؛ کافی نیست که فقط از دولت بخواهیم از دیدن این ننگ احساس «شرم» کند»؛ کافی نیست که فقط از حاکمان بخواهیم برای پی بردن به درد و رنج مردم با لباس مبدل به میان آنان بروند. باید از دولت بخواهیم به دلیل ناتوانی از اداره ی جامعه از قدرت کنار برود تا مردم خود عدالت را در جامعه برقرار کنند.
با احترام، محسن حکیمی - ٨ دی ١٣٩۵
افق روشن: متن نامه و واکنش روحانی را در زیر مطالعه نمائید.
"
نامه تند اصغر فرهادی به حسن روحانی؛
سیاهنمایی انگی است برای عدم پذیرش مسئولیت سیاهیها/ شرم بر ما
اصغر فرهادی با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به حسن روحانی از وضعیت امروز شهر و فقر حاکم بر بخش عظیمی از جامعه گلایه کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، به دنبال انتشار گزارشی در روزنامه شهروند باعنوان «زندگی در گور» که گزارشی از گورخوابهای نصیرآباد و حکایت زندگی ٥٠ زن، مرد و کودک است که شبها در گور میخوابند، اصغر فرهادی نامهای سرگشاده و تند خطاب به حسن روحانی؛ رییسجمهور نوشت و در آن از فقر حاکم بر زندگی بخش وسیعی از مردم کشور گلایه کرد.
متن این نامه که نسخهای از آن برای ایلنا ارسال شده، به شرح زیر است:
آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور محترم
سلام
امروز گزارش تکاندهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستانهای اطراف تهران شبهای سرد را به صبح میرسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض. به بهانه این نامه به شما، قصد دارم همه آنانکه در این سرزمین و در این سی و چند سال مسئولیتی داشته و دارند را سهیم این شرمساری کنم.
میدانم که عدهای سیاستباز اینگونه گزارشها و خبرها را دستاویزی خواهند کرد برای گرم کردن تنور بازیهای فرساینده سیاسی و انتخاباتی اما افسوس که گرمای این تنور، تن رنجور کودکان، زنان و مردانی را که شبها در گوشه قبرها، لابهلای درختان پارکها و زیر پلها به خواب میروند گرم نخواهد کرد.
در این گزارش نام یکی از کسانی که شبهای سرد استخوانسوز را در گوشه گوری نشسته به صبح میرساند و به تعبیر تلخ گزارشگر مرگ را زندگی میکند، «آرمان» است. این نام مرا رها نمیکند. «آرمان» گم شدهای که در گور پیدایش کردهاند. شرم بر ما.
در تاریخ خواندهایم که گاهی حاکمان با لباس مبدل به میان مردمان میرفتهاند تا به دور از محافظان و ملازمان و متملقان گوشهای از درد و رنج مردم را بیواسطه درک کنند. پیشنهاد میدهم لااقل برای تنوع در نگارش تاریخ امروز که آیندگان بهتزده خواهند خواند، گاهی صاحب منصبان بیهمراه و ناشناس به میان مردم بروند. به روستاها و شهرهای دور افتاده. اگر ناشدنیست به همین حوالی، محلههای حاشیه تهران تا ببینند صورتهای سرخ از سیلی آبرومندان بیبضاعتی که بیش از هر صاحب قدرتی جان و جوانیشان را برای این سرزمین قربانی دادهاند. اگر باز ناشدنیست یک روز به اورژانس شهر سری بزنند و مخفیانه سوار بر آمبولانسی شوند که قرار است بیماری بیرمق را به بیمارستانی برساند و از نزدیک شاهد باشند چگونه در مسیر، به جای راه باز کردن برای نجات جان یک بیمار، مسابقهای تلخ بین دیگران است برای پیشی گرفتن از هم که پشت آمبولانس حامل یک هموطن رو به مرگ جای بگیرند و از این موقعیت برای زودتر رسیدن به مقصد نهایت استفاده را ببرند. این مثالی ساده، تلخ و تکراریست اما خلاصهایست از وضعیت امروز ما. چه کسی پاسخگوی این بیرحمی پنهان است؟ ما چرا و کی چنین شدیم؟ ما مردمانی که دیگر دوست داشتن هموطن را از یاد بردهایم، ما که خشونتهای پنهان و ریز در رفتار و گفتار روزمرهمان ابزاری شده است برای بیرون کشیدن گلیم فردیمان از اجتماع. ما که دروغ را به عنوان مهارتی برای زیستن دوگانه در بیرون و درون خانه میآموزیم و به کودکانمان میآموزانیم.
ما که تنها نظارهگر و شنونده فراموشکار رنجهائیم. چه کسی امروز از آن پدری که خود را از پل عابر پیاده خیابان میرداماد به دار کشید و در یادداشتی که از جیب خالیاش پیدا شد نوشت «هزینه درمان بیماری چشمهایم را نداشتم» سخنی میگوید؟ آن اندک کسانی نیز که دلسوزانه میگویند با انگ سیاهنمایی مورد هجمهاند. انگ سیاهنمایی فراریست رو به جلو از سوی مسئولان برای عدم پذیرش مسئولیت سیاهیها.
این است شهر نوید داده شده؟ این است شهر آرمانها؟
واکنش حسن روحانی به نامه اصغر فرهادی
حسن روحانی رئیس جمهور صبح امروز چهارشنبه ۸ دی ماه به نامه اصغر فرهادی پاسخ داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ حسن روحانی (رئیس جمهور) صبح امروز چهارشنبه ۸ دی در نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی کل کشور در واکنش به نامه اصغر فرهادی گفت: هنرمندی پس از دیدن یک گزارش برای من نوشته است؛ وقتی دیدم فقیری شب به خاطر فقرش برود در قبر زندگی کند برای اینکه از سرما نجات پیدا کند و جای گرم پیدا کند. بغض در گلویم و شرمساری در سیمایم آشکار شد.
او ادامه داد: چه کسی میتواند در جامعهای بزرگی مثل ایران با این عظمت، دین، فرهنگ، عشق به خاندان رسالت زندگی کند و با این مسائل واکنش نشان ندهد. شما دیدید مردم احساس کردند به امام حسین توهینی شده در ۹ دی چه کردند."