متن زیر، چندی پیش جهت به اشتراک گذاشتن تجارب جنبشهای کارگری ایران در انقلاب ۵٧، به همراه احتذار ها و هشدارهایی، از جانب جمعی از کارگران ایرانی، خطاب به فعالین کارگری مصر، نگاشته شد، و ترجمه ی عربی آن که ذیل متن می آید نیز، به منظور به اشتراک گذاری به برخی سایتهای کارگری مصر ارسال گردید، اما متاسفانه پاسخی دریافت نشد، لذا از کلیه ی دوستانی که با جهت گیری این متن موافقت دارند و مطرح نمودن این گفتمان را در فضای جاری مصر اقدام مثبتی می دانند، تقاضا می شود از تلاش برای به اشتراک گذاری آن دریغ نورزند:
___________________________________________________________________________
مبارک رفت و مرسی اینک مجری قوانین حاکم بر ساز و کار جامعه ی مصر خواهد بود. قوانینی که به همت ارتش و سایر جناح های راست به تمامی از آن دفاع شده بود. مبارزات مردم مصر علیه رژیم مبارک اگرچه منجر به تغییراتی در روبنای سیاسی جامعه مصر گردید اما در پس همه مرگ برها و زنده بادها آنچه به وقوع پیوست، زد و بندهای دسته جات سیاسی منتفع از ثروت های اجتماعی مصر بود که دگردیسی در توزیع آن را طلب می نمود. طبقه کارگر مصر همپای طبقات دیگر و مانند هر انقلاب دیگری، در صف اول مبارزه حضور پیگیری از خود نشان داده است و قطعا رژیم مبارک چمبره بر ارکان جامعه مصر را رها نمی نمود اگر انبوه کارگران پیگیرانه و شجاعانه در اعتراضات شرکت نکرده بود.
در انقلاب مصر نیز به مانند تمام انقلابهای بزرگ جهان، طبقه ی کارگر تا براندازی استبداد حاکم با تمام گروهها و اقشار سیاسی و اجتماعی دیگر هم راستا و هم هدف بود، اما آنچه که از فردای سرنگونی رژیم مبارک دارای اهمیت گردید و با پایمردی طبقه ی کارگر مصر در ادامه ی اعتراضات و اعتصابات گسترده ی خود بناست که اهمیت خود را حفظ نماید این نکته است که چگونه این طبقه خواهد توانست به مثابه ی طبقه ای برای خود، راه هدف نهایی را در راستای مبارزه بر ضد مناسبات سرمایه داری در پیش بگیرد.
همچنانکه مارکس می گوید:" درجامعه ای که بر تضاد آشتی ناپذیر طبقات بنا نهاده شده اگر می خواهیم در عمل و در حرف از بردگی جلوگیری کنیم باید وجود جنگ را بپذیریم."
امروز همچنانکه جناحهای مختلف بورژوازی در مصر بر سر چگونگی تقسیم قدرت و ساختار روبنای سیاسی با یکدیگر نزاع می کنند، مبارزات پرولتاریا در قالب اعتصابها و تظاهرات هرروزه، حضور خود را بیشتر و بیشتر می گسترد. فقر به ما کارگران مبارزه را آموخته است، آموخته است که اگر از یگانه ابزار خود که همانا اتحادی است که در قالب اعتصابات مجسم می شود، بهره نبریم، زنده نخواهیم ماند.
این حرکت که در دسامبر ٢٠٠٦ با اعتصابات گسترده بر سر افزایش حداقل دستمزد آغاز شد، تا انقلاب و سرنگونی مبارک پیش رفت و امروز بسیار متشکل تر اما همچنان در همان نقطه ایستاده است و پرچم مطالبات خود را در قالب افزایش حداقل دستمزدها و آزادی اعتصابات بلند کرده است. آنچه که حائز اهمیت است این نکته است که رشد جهشی آگاهی طبقاتی حاصل از انقلاب می بایست دیدگاه رادیکالتر و انقلابی تری را برای طبقه ی کارگر مصر به همراه آورده باشد و مبارزه ی امروز آنان را به مبارزه ای ضد سرمایه داری بدل نموده باشد و نه تلاشی برای چانه زنی بر سر حداقل دستمزد.
اگر شرایط رفاه نسبی بهتر کارگران کشورهای پیشرفته این امید را در دل کارگران کشورهای پیرامونی روشن کرده که می توانند به دنبال حاکم نمودن جناحی از بورژوازی باشند که با چانه زنی بر سر حداقل دستمزد شرایط رفاهی خود را بهبود دهند، مهمترین گام پیش رو در ارتقای آگاهی این جنبش آن است که این خیال خام را از سر به در کنند. آن شرایط احتمالا بهتر رفاهی، بر شانه های طبقه ی کارگر جهانی و علی الخصوص کشورهای پیرامونی استوار است. قوانین عام سود سرمایه اجازه نخواهند داد که چنین شرایطی در کشورهای پیرامونی و علی الخصوص خاورمیانه و آفریقا که به عنوان منبع انرژی و نیروی کار ارزان در عرصه تولید جهانی اعمال نقش می کنند، برقرار شود. بدیهی است که در مقابل سرمایه ی جهانی، طبقه ی کارگر به مثابه ی یک کل، ابژه ی استثمار است و در این میان هر جا که نا آگاه تر و تشکل نیافته تر باشد محل استثمار بیشتری خواهد بود.
دولت آینده ی مصر به دست هرکه باشد، در ها را به روی بازار جهانی بیش از پیش خواهد گشود، سیاستهای اقتصاد نئولیبرالیستی - را که تنها یکی از حربه های سرمایه داری برای قرار دادن بار بحران های اقتصادی بر شانه های هر روز ناتوانتر طبقه ی کارگر جهانی است - را تمام و کمال به اجرا خواهد گذاشت، سوبسیدها را از روی غذا، انرژی و کالاهای اساسی به طور کامل حذف خواهد نمود و فشار اقتصادی بر دوش طبقه ی کارگر مصر - که اکثریت قاطع جمعیت این کشور را تشکیل می دهند- روز افزون خواهد شد.
امروز، مانند همیشه جناحهای مختلف بورژوازی خواهند کوشید با انواع گرایشهای قومی، ملی و مذهبی و زیر چتر دفاع از منافع ملی مبارزات طبقاتی کارگران را متشتت ساخته و از هدف اصلی خود که باید تنها و تنها ، مبارزه ی ضد سرمایه داری و نشانه رفتن مناسبات تولید سرمایه داری باشد، منحرف سازند. ممکن است سوسیالیستهای انقلابی در این گیر و دار کارگران را به توقف اعتصابها تشویق نمایند یا در راستای رفرمهای اجتماعی و اصلاحات فراگیر از جناح بورژوازی حاکم دفاع نمایند. اما طبقه ی کارگر آگاه و امروز در صحنه ی مصر می باید تجارب تاریخی مبارزات طبقه ی کارگر جهانی را توشه ی راه خود کرده و بتواند در این میان پرچم خود را بلند کند.
این نوشته تلاشی است تا تجربه ی شکست جنبش کارگری ایران در انقلاب ۵٧ را که مشابهت های بسیاری با انقلاب مصر دارد، به برادران اکنون در صحنه ی ما انتقال دهد. طبقه ی کارگر ایران در انقلاب ۵٧ ، علیرغم اینکه تمام ستونهای انقلاب و بر اندازی رژیم شاهنشاهی را بر شانه های خود حمل کرد، شکست خورد. چرا که ما به جای مبارزه ی ضد سرمایه داری مبارزه ی ضد رژیمی کردیم. ما بورژوازی ناکارامد نظام شاهنشاهی را با بورژوازی کارآمدتری در استثمار هرچه بیشتر نیروی کار جایگزین کردیم.
در شرایط خلا قدرت منسجم دولتی پس از انقلاب، که از یک سو جناحهای گوناکون بورژوازی بر سر کسب قدرت در جدال بودند و از سوی دیگر گرایشهای خود انگیخته ی کارگری در راستای ایجاد شوراها و اسکان بی خانمانها در خانه های خالی از سکنه، در حال شکل گیری بود، ما وقت خود را بر سر دفاع از گرایشهای گوناگون جناحهای مختلف سرمایه داری تلف کردیم، در زیر چتر مبارزه با امپریالیسم، در دفاع از بورژوازی ملی، با حاکمیت همسو شدیم و نهایتا کلیه ی گرایشهای خود انگیخته و رادیکال کارگری به سبعانه ترین شکل ممکن توسط جناح حاکم سرکوب شد.
پس از هر انقلابی بحث بر سر کسب قدرت سیاسی است و همواره جناحهای ضد انقلابی وجود دارند که دستاوردهای طبقه ی کارگر را به نقع خود تصاحب کنند. طبقه ی کارگر مصر امروز باید با قاطعیت تمام خط خود را تبیین کرده و پرچم خود را برافرازد و انقلاب خود را از چنگال اردوگاه ضد انقلاب، مرکب از ارتش، دولت بورژوازی (اخوان المسلمین) و احزاب و جنبشهای مختلف اسلامی و ناسیونالیستی بیرون بکشد.
و در آخر آنکه سرمایه ی امروز سرمایه ی جهانی است و لذا مبارزه بر ضد آن، مبارزه ای جهانی. کسانی که ادعای مبارزات ضد سرمایه داری را در جهان دارند باید به آنها گفت که در رابطه با جنبش های طبقه کارگر مصر، یونان و غیره کجایید. امروز این وظیفه بر شانه های پیشروان کارگری سنگینی می کند که تحلیلی از اوضاع جهانی داشته باشد. جنبش ضد سرمایه داری گرچه به صورت خود به خودی در آمریکا شروع شد و در کشورهای اروپایی به صورت مقطعی سربرآورد. اما اکنون در یونان و مصر به صحنه آمده در حالی که فاقد یک سر آگاه و افقی برای نفی کار مزدی و سرمایه داری است. وظیفه جهت دادن به این جنبش ها در جهت نفی سرمایه داری بر دوش پیشروان کارگری چه در خود این کشورها و چه در سراسر جهان است. امروز انواع رفورمیسم با انواع گرایش های بورژوایی از چپ و راست در صحنه مبازات کارگری حضور دارد و برای به انحراف کشیدن جنبش کارگری از هیچ کوششی دریغ نمی کند. پیشروان ضد سرمایه داری که روی نبود افق نفی مناسبات سرمایه و کار و بستری فاقد آگاهی لازم تکیه می کند، اکنون میدان جنبش هایی نظیر یونان و مصر آماده پذیرش حضور فعال آنان است. و باید به آنان گفت:
" بیار آنچه داری ز مردی و زور، که دشمن به پای خود آمد به گور"
گرایش به جنبش ضد سرمایه داری نمی تواند تنها به نوشتن در سایت ها اکتفا کند. مبارزه با رفورمیسم، که اکنون چون پیچکی به جان مبارزات کارگری در سراسر جهان افتاده است، تنها در میدان مبارزات اجتماعی صورت می گیرد. اگر این نگرش امروز آماده حضور در بستر مبارزات طبقاتی نیست باید این سئوال را پرسید که با یک دیدگاه مسلکی صرف چه تفاوتی دارد.
در پایان، مناسب دانستیم که نوشته ی کوتاه مارکس درباره ی تشکل های کارگری، به این منظور که نشان دهد، چگونه تنها افق ممکن و متصور مبارزات کارگری، نفی نظام سرمایه داری است و در غیر این صورت، کلیه ی مبارزاتی که پا را، یا بهتر بگوئیم، نگاه را از چهارچوب مناسبات سرمایه داری فراتر نمی گذارند، در دراز مدت از پس دو دوتا چهارتای منطق سود بر نمی آیند و دستاوردهایشان با بروز بحران های اقتصادی، یکی پس از دیگری زیر پا گذاشته می شود:
دربارۀ تشکل کارگری مارکس - ترجمه محسن حکیمی
ترجمه ی عربی متن:
رحل مبارک و الان مرسی یجری القوانین و یحکم فی المصر. الدستور الذی دافعوا منه الجیش و آخر احزاب الیمنیی به کمال. و قد ادی تضال الشعب المصری ضد نظام مبارک فی المصر إلی تغییرات فی البنیة الفوقیة السیاسیة، و لکن وراء کل صراح الموت و تحییات الذی حدث، دعا الاستفاده من ثروات مصر فصیل الاجتماعیة و السیاسیة التی تسعی الی شروط تحویل و توزیعها...
عمال المصریین مع کل الشعب و کما أی ثورة، کانوا فی اول صفوف و تابعوا الثورة و بالتأکید نظام مبارک ما کان یتخلی عن مصر لو ما کانوا کثیر العمال یتشارکوا بشجاعة فی الاعتراضات.
فی ثورة المصر مثل کل ثورات الکبیرة في العالم، العمال تشارکوا مع کل الاحزاب و اقشار السیاسیة و الشعبیة الاسقاط النظام و لکن الذی ذو الاهمیة بعد اسقاط نظام مبارک و مع مبارزات و استقامة العمال لازم ان یحافظ عن الأهمیة هو التی کیف یکون حزب العمال المصری کما حزب واحد یستمر في نظال ضد نظام رأسالمالیة.
کما یقول مارکس: فی جوامع التی بنیت علی تضاد بین الطوابق لو اردنا ان نتحذر ن العبودیة من اللازم ان نتقبل الحرب.
الیوم کما ما احزاب بورجوازیة فی المصر یتجادلوا عن تقسیم القدرة و البورتالریا فی اعتراضات و اجتماعاتهم الیومیة یبینوا وجودهم اکثر و اکثر. الفقر علمنا الحرب ... علمنا أن نستفید من اتحادنا الذی یبین فی الاعتراضات و الاجتماعات الذی لنعیش فی طریقنا.
لو وضعیة المعیشة المرفة سایر العمال في البلدان المتمدنة تشعل بارقة الأمل في قلوب العمال سایر البلدان کي یکونوا یختاروا نظام بورجوازی لأن یتمکنوا التناقش علي اقل الرواتب و یتحسنوا اوضاع معیشتهم أهم خطوة هی أن یبعدوا هذا الأمل الفاضی من رئوسهم. تلک الشرائط معیشة المرفه تکون واقفه علی اکتاف عمال العالم و علی الخصوص عمال دول الافریقیه الذی مشهورة بأرخص عمال في الانتاج العالمی. من الواضح في نظام الراس المالی العالمی کل طبقة العمال مفروض أن یکونوا جزأ من الاستثمار و کل مکان الذی یوجد في الاقل الثقافة یمکنهم أن یستثمروهم اکثر.
نظام المصر الآتی یکون بید أی جناح ، یفتحوا بوابة التجارة العالمیة اکثر من قبل ذلک، یحذفو السوبسید من الطعام، الانرجی و موارد الآساسیة للمعیشة و الضغط یکون علی العمال المصریین الذی یکونوا الاکثریة في المصر.
الیوم، کما کل وقت البورجوازیین یسعوا أن یحفروا افکار حزب العمال بأسم دین و المذهب و التابعیة و یسیطروا علیهم و یتشططوا افکارهم من الحرب ضد النظام الرأس المالي. ممکن السوسیالیستین یمنعوا العمال من الإجتماعات الاعتراضیة و یشجعوا البورجوازیین. و لکن حزب العمال الثقافي المصري یجب أن یستفید من تجارب التاریخیة الذی جمعها حزب العمال العالمی و یستحسن السلوک فی هذا الطریق.
هذا المکتوب، یود ان یعطی تجربة أنکسار حزب العمال الایراني في الثورة الإیرانیة الذی تشبه بکثیر من الثورة المصریة لأخواننا الذی الان یحاربوا في المصر. حزب العمال الأیرانی في الثورة مع أن حملوا کل ضغط الثورة علی اکتافهم، فشلوا. لأن نحن بدل معارضة النظام الرأس المالي عارضنا النظام الحاکم. نحن بدلنا نظام البورجوازیة القدیمة و المستهلکة به نظام بورجوازیة متمدنة الذی یسعوا یستثمروا العمال اکثر بکثیر.
في مکان الذی ماکان یوجد قدرة منسجمة بعد الثورة، و البورجوازیین کانوا یتناقشوا علی الفوز و حزب العمال کانوا یوجدوا نظام لأستقرار و اسکان الناس في مناطق الذی خلت من السکنة نحن افسدنا فرصتنا الوحیدة في تشویق النظامل البورجوازی و تعاوننا معهم لیکسبوا القدرة و بعد ذلک اقتحموا العمال و الحزب العمال بأسوء طریقة.
بعد کل ثورة الجدال موجود للفوز بالقدرة السیاسیة و فی کل الزمان یتمکنوا ان یستفیدوا من کل ما کسبوه العمال. حزب العمال المصري الیوم یجب أن یوکد في الطریق الذي اختاره و یرفعوا رایتهم ضد الذین هم واقفین ضد ثورة العمال الذی متشکلین من الجیش، البورجوازیین(اخوان المسلمین) و احزاب الأسلامیة و ناسیونالیستیة.
و في التالی، نظام الراس المالی هو نظام عالمی الیوم و الحرب ضد هذا النظام هو حرب عالمي. الذین یظنون انفسهم من محاربین ضد النظام الرأس المالي یجب ان نسالهم این کنتوا یوم الذي قاموا العمال المصریین و الیونایین و...؟
الیوم فعالین حزب العمال یحملوا مسئولیة الحرب ضد الاستثمار علی اکتافهم . صحیح أن الحرب ضد نظام الرأس المالي بدأ في امریکا و دول الاروبیه في زمان من الأیام لکن الیوم موجود بالمصر و الیونان. الیوم المسئولیة تتوجه للذین یحاربون في المصر و هی لن تحدد في الکتابي بالانترنت و ... یجب أن تضحر في میادین الاجتماعیة.