در شرایطی که در نتیجهی اجرای بیامان سیاستهای تعدیل ساختاری در قالب طرحهایی چون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ و طرح هدفمندی یارانهها شاهد فقر و نگونبختی بخشهای گستردهتری از جامعه به ویژه اقشار زحمتکش و کارگر در کشور میباشیم؛ و در حالی که هر روز مردم تحت فشار بیکاری فزاینده و تورم لجام گسیخته قدرت خرید خود را بیش از پیش از دست میدهند و پس انداز و داراییهای اندکشان که با هزاران امید و البته محنت فراوان اندوخته اند، در مقابل چشمانشان دود میشود و به هوا میرود و به خاک سیاه می نشینند، نظریه پردازان و مجریان طرحهای خصوصی سازی و عاشقان سینه چاک بازار آزاد برای کنترل عواقب هولناک طرحهایشان راه حلی در چنته ندارند جز سرکوب و ارعاب لعنت خوردگان و قربانیان این نظم ناعادلانه. حاصل پیشبرد سیاستهایی از این دست در دو دههی گذشته چیزی نبوده جز فقر و فلاکت برای انسانهایی که میتوان انبوهی از آنان را در حاشیه ی شهر ها و در حالی یافت که از حداقل های یک زندگی انسانی از جمله حق اشتغال، آموزش، بهداشت و مسکن محرومند. سهم این بخش های به حاشیه رانده شده از اجتماع که از قربانیان اصلی آسیب های اجتماعی و جرایم سازمان یافته میباشند چیزی نیست جز برخوردهای خشونت بار و در نهایت جداسازی آنها از جامعه و جمع آوری تعداد بیشماری از آنها در زندانهای کشور.
ما جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین که همواره منتقد وضع موجود بودهایم، و به همین اتهام هم در زندان میباشیم، شاهدانی هستیم بر بسط و گسترش این سیاستها تا اعماق زندانهای کشور؛ زندانیانی که به نوعی قربانی اجرای این سیاستها در جامعه بودهاند، بار دیگر درون زندانها مورد استثمار و بهرهکشی و سرکوب از جانب مسئولین زندان و پیمانکاران متعدد بخش خصوصی قرار میگیرند.
چندی پیش در بازدید جمعی که خود را نمایندگان مردم معرفی می کردند و در گزارشی که متعاقب آن در رسانهها منتشر کردند، زندان اوین را به عنوان هتل پنج ستاره توصیف نمودند، حال آنکه ما خود هر روز شاهد نقض گستردهی حقوق زندانیان از سوی مسئولین زندان اوین میباشیم. غذای فاقد کیفیت زندان اوین که هر روز از روز پیش بدتر میگردد و تقریباً غیرقابل خوردن میباشد، شاهد خوبی است بر این مدعا. برخلاف آنچه در آیین نامهی سازمان زندانها تصریح شده در جیرهی غذایی زندان از میوه و سبزیجات تازه و تخم مرغ خبری نیست و گوشت به ندرت در غذاها یافت می شود و غالباً فاقد کیفیت و غیرقابل خوردن می باشد. با این که بارها کم و بی کیفیت بودن غذا توسط زندانیان و نمایندگان آنها کتباً و شفاهاً به مسئولین زندان اعلام گردیده است، تا کنون هیچ ترتیب اثر جدیای به این ماجرا داده نشده است و کار به جایی کشیده که در این مدت اخیر چندین مورد سنگ و حتی میخ در غذای زندان مشاهده شده است.
در این بین برای زندانیان چاره ای نمیماند جز تهیهی مایحتاج حیاتی خود -از قبیل میوه، سبزیجات تازه، لبنیات و مواد پروتئینی- در حد وسع و توان از فروشگاه زندان برای جلوگیری از مرگ تدریجی. اما فروشگاه زندان نیز وضع بهتری ندارد وبه طور معمول اقلام بیکیفیت و در مواردی فاقد استانداردهای لازم را به چندین برابر قیمت عرضه میکند. در این مورد نیز شکایات متعدد زندانیان از اعمال خلاف قانون پیمانکار نزد مسئولین زندان اوین و حتی سازمان تعزیرات حکومتی راه به جایی نبرده؛ و جالب آنکه اخیراً زندانیان به خاطر پافشاری بر خواست های برحقشان نزدیک به دو ماه است که با عدم ارائه ی اجناس ضروری و مورد نیاز –که ذکر آن رفت- از سوی پیمانکار مواجه شدهاند. این مسئله، کلیهی زندانیان و به ویژه زندانیان بیمار و افراد مسن و کم درآمد را در معرض خطر سوءتغذیه و تهدید جدی سلامتیشان قرار داده است.
اما با تمامی این اوصاف اعتراضات زندانیان از یک سو و پیگیری های مستمر وکیل منتخب بند ٣۵۰ (جناب آقای سعید مدنی) از سوی دیگر، نه تنها باعث نشد تا مسئولان زندان رویهی خود را تغییر دهند، بلکه با به رسمیت نشناختن آقای مدنی به عنوان وکیل منتخب زندانیان بند ٣۵۰ به بهانهی اعتراض زندانیان نسبت به حوادث روز دوشنبه (۹۲/۲/۲) سالن ملاقات که موجب آزار و اذیت خانواده زندانیان شد، ایشان را به همراه ۹ تن دیگر از زندانیان به سلول انفرادی انتقال دادهاند. در این بین مسئولین زندان اوین که به نظر می سد افسون پیمانکار، هوش از سرشان ربوده است با سکوت و عدم توجه به خواست های زندانیان سعی در تضمین سودهای میلیاردی پیمانکار دارند در مورد سلامت و بهداشت زندانیان نیز وضع به مراتب تکان دهنده است: پزشک عمومی طرف قرارداد زندان هر روز تعداد مشخصی از بیماران را ویزیت مینماید و افراد بسیاری که در زندان و به خاطر عوارض ناشی از آن دچار بیماری های جدی می باشند، باید با حال زار انتظار مراجعهی نامعلوم پزشک متخصص را بکشند و به ناچار درد و رنج را تحمل نمایند. بگذریم که حضور دیرهنگام پزشکان متخصص نیز در اغلب موارد کمکی به درمان بیماری ها یا اختلالات زندانیان نکرده و بعضاً با تجویزهای غریب و نامربوط یا صرفاً تجویز مسکنهای قوی همراه بوده است.
کلینیک داندانپزشکی زندان که فاقد هرگونه امکانات اولیهی بهداشتی میباشد به جز برای کشیدن دندان برای سایر خدمات هزینه های گزاف طلب میکند، که در موارد متعددی علیرغم صرف هزینههای گزاف و خطر نگران کنندهی انتقال امراض خطرناک نتیجه بخش هم نبوده است؛ و طی بخشنامهای که اخیراً صادر شده است زندانیانی که خواهان درمان در شرایط بهداشتی و مناسب میباشند چارهای ندارند به جز درمان در یک مرکز دولتی که وضع بهتری از کلینکی زندان ندارد یا مراجعه به یک درمانگاه خصوصی طرف قرارداد زندان که اجمالاً این مرکز نیز جهت برخورداری از یک بازار وسیع و انحصاری به منظور ارائه ی خدمات نامناسب شامل الطاف ویژه مسئولین زندان اوین میباشد و بالعکس!
به راستی چه شده است که مسئولین زندان اوین تا این حد پیگیر وضعیت زندانیان شدهاند و دائماً در جستجوی پیمانکارانی برای ارائه ی خدمات مورد نیاز زندانیان میباشند؟!! زندانیانی که هیچگونه منبع درآمدی ندارند و خانوادههای آنان برای گذراندن زندگی روزمرهی خود تحت فشارهای طاقت فرسا قرار دارند.
با این تفاسیر پُر واضح است که تمامی مسئولیت سلامت جسمی و روانی زندانیان برعهدهی سازمان زندانهاست و هیچ مسئولیتی - اعم از هزینههای تغذیه و بهداشت و درمان- متوجه خانوادههای ایشان نیست (رویه ای که البته تا کنون به سبب فساد در سیستم اداری زندان اوین به گونهای ناعادلانه بر دوش خانوادههای زندانیان افتاده است؛ فسادی که مسبوق به سابقه می باشد و در این رابطه تاکنون چندین پرونده قضایی گشوده شده است که اخبار آن نیز در رسانههای عمومی منتشر شده). لذا ما اعلام میداریم کلیهی عواقب ناشی از این شرایط متوجه مسئولین سازمان زندانها و کلیهی نهادهای ذیربط می باشد.
امضاءکنندگان به ترتیب:
عبدالفتاح سلطانی، رضا شهابی زکریا، سعید متین پور، فریدون صیدیراد، سعید جلالیفر، مهدی خدایی، یاشار دارالشفاء، سروش ثابت، سعید حائری، وحید علیقلیپور، داور حسینی وجدان.
زندان اوین - بند ٣۵۰ - اردیبهشت ماه ۱٣۹۲