رژیم جمهوری اسلامی که محصول شکست انقلاب ۱۳۵۷ است از اولین روزهای به قدرت رسیدنش به منظور تحکیم و حفظ حاکمیتش دست به سرکوب، اعدام و شکنجه فعالین کارگری و تمامی انسانهای آزادیخواه زد که این روند تا به امروز هم ادامه دارد و بر هیچکس پوشیده نیست. از اعدام جمال چراغ ویسی از سازماندهندگان اول مههای سنندج و دیگر فعالین کارگری و فعالین چپ گرفته تا سرکوب خونین کارگران معدن مس خاتون آباد، صدور احکام شلاق و زندان فعالین کارگری و ضرب و شتم آنها، همه بیانگر ماهیت ضدّ کارگری رژیم اسلامی محافظ سرمایه در ایران است.
در چند سال اخیر نیز موج جدیدی از فشار، بازداشت و سرکوب فعالین کارگری به راه افتاده است. از دستگیری تعدادی از شرکت کنندگان در مراسم اول ماه مه در سنندج، حمله به نشست مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در کرج و بازداشت بیش از ۶۰ نفر از اعضای این کمیته و متعاقب آن دستگیریهای چند نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران و نیز چندین نفر از اعضای کمیته هماهنگی در شهرهای اشنویه و بوکان و مهاباد گرفته تا دستگیری چند تن از فعالین کارگری در آستانه هشت مارس و بازگرداندن رضا شهابی به زندان، همه و همه از جمله فشارهایی است که رژیم اسلامی در دور جدید پیش گرفته است.
این در حالی است که چندین تن از فعالین کارگری در زندان و مشغول گذراندن دوران محکومیت خود هستند که همگی آنها فقط و فقط جرمشان این است که از حقوق خود و هم طبقه ایهایشان دفاع کردند؛ بهنام ابراهیم زاده، شاهرخ زمانی، پدرام نصراللهی و محمد جراحی که هر کدام از بیدادگاههای رژیم از ۱۹ ماه تا ۱۱ سال حکم گرفته اند!
اگر چه رژیم اسلامی سرمایه، ماهیتا یک رژیم ضد کارگری بوده و هست، اما دور جدید دستگیری و بازداشت فعالین کارگری اساسا بخاطر موقعیت بحرانی است که رژیم جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته است. این رژیم در سطح بینالمللی منزوی تر از گذشته شده است و موقعیت منطقهایش هم به شدت تضعیف شده است. تلاش و پافشاری بر تداوم برنامههای هستهای به منظور تبدیل شدن به یک قدرت برتر منطقهای، نه تنها برایش راهگشا نبوده، بلکه تنگناهای بیشتری را به رژیم تحمیل کرده است. از سوی دیگر اقتصاد رژیم که شدیدا وابسته به نفت است با افزایش فشار و تحریمهای بینالمللی مواجه شده و مجبور است برای دور زدن تحریمها و فروش نفت از طریق یک باند مافیایی عمل کند که در بسیاری از موارد با مشکل روبرو گردیده و به جای دلارهای نفتی مجبور به خرید اجناس و واردات آن به کشور شده و همین امر باعث ورشکستگی صنایع کشور گردیده. امروزه ایران تبدیل به یک بازار مصرف بزرگ شده که بسیاری از اجناس مورد نیاز از چین وارد می شود و در زمینه تولید با مشکل اساسی روبرو گردیده که عوامل اصلی آن در بالا اشاره شده است.
ورشکستگی صنعت و متعاقب آن بیکار سازیهای گسترده بر موج عظیم ارتش ذخیره بیکاران افزوده و از طرف دیگر تعیین دستمزد چندین برابر زیر خط فقر و همینطور حقوقهای معوقه باعث شده که اعتراضات کارگری هر چند پراکنده افزایش پیدا کند، البته گاها از دل یک همچین اعتراضاتی هم کارگران می توانند به سوی ایجاد تشکلات مستقل خود بروند.
رژیم جمهوری اسلامی طی این سالها نه تنها بار سنگین بحران سرمایه داری ایران و فشار تحریمهای اقتصادی یعنی بحران مضاف را بر دوش طبقه کارگر ایران انداخته است، بلکه برای جلب سرمایههای خارجی و عضویت در سازمان تجارت جهانی تلاش کرده تغیراتی را در قانون کار ضد کارگری خود به وجود آورد که سنگینی بار آن باز بر دوش طبقه کارگر ایران است، در واقع اصلاحیه قانون کار هم تعرضی دیگر است به وضع معیشت طبقه کارگر ایران. رژیم همواره سعی کرده در راستای سرمایه داری جهانی قدم بردارد و با اینکه عضو سازمان جهانی کار هم هست همیشه مقاوله نامههای نیم بندی را هم که در آنجا امضا کرده نقض کرده است.
از سوی دیگر کشمکش جناحهای درون حاکمیت رژیم هم شکل تازهای به خود گرفته است و این نزاعها کاملا رو به بیرون قابل مشاهده است که این خود در تاریخ ننگین این رژیم بی سابقه بوده و نشان از عدم کنترل بحران موجود از طرف حاکمیت است. حاکمیتی که خود امروزه بر اثر رشد اعتراضات پایینی ها دچار بحران درون جناحی شده است . رشد اعتراضات کارگری نه تنها رژیم را با جناحهای مختلفش هراسان کرده، بلکه اپوزیسیون راست و لیبرالها را هم بر آن داشته که جنبش کارگری و طبقه کارگر ایران به چشم یک جنبش تعیین کننده بنگرند و از همین رو است که می بینیم اصلاح طلبانی که خود زمانی در قدرت بودند به روی کارگران خاتون آباد آتش گشودند و چندین کارگر را کشته و زخمی کردند، اینک دایه مهربانتر از مادر شده و سایت کارگری درست می کنند، تلویزیون و رسانههایشان به مسائل کارگری می پردازد. رژیم هم اگر از طرفی سرکوب شدید علیه کارگران و فعالین کارگری را پیش می برد، از طرف دیگر "جبهه متحد کارگران ایران اسلامی" با شعار دولت خدمت، اقتدار ملت و معیشت کارگر را تاسیس می کنند و این در حالی است که جان و نان کارگران ایران از طرف خود آنها به غنیمت گرفته شده است.
فعالین کارگری و کارگران آگاه در زندان هستند و سفره خالی کارگران ایران خالی تر از همیشه است.
با افزایش اعتراضات کارگری هر چند به طور پراکنده زنگ خطر جدی برای رژیم به صدا درآمده است و از همین رو رژیم حمله وسیعی را علیه فعالین کارگری رادیکال به راه انداخته، زیرا بر این امر واقف است که فعالین کارگری رادیکال و کارگران آگاه هستند که می توانند نقش مهمی در سازماندهی و متشکل کردن اعتراضات توده ای کارگران داشته باشند.
در شرایطی که رژیم با بحرانهای موجود روبرو است و "انتخابات" ریاست جمهوری را هم پیش رو دارد، بر شدت فشار علیه فعالین کارگری افزوده و سعی دارد از هر طریق ممکن به آنها را به عقب نشینی وا دارد، اما با تمامی این فشارها با مقاومت مثال زدنی فعالین کارگری و کارگران آگاه روبرو گردیده است. بازداشتهای گسترده اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و فشار بر آنها برای گرفتن تعهد مبنی بر انصراف از عضویت در کمیته که تاکون بی نتیجه بوده است. این کارگران عضویت در کمیته هماهنگی و دیگر تشکل های مدافع حقوق کارگران را حق مسلم خود می دانند و حاضر به دادن انصراف و تعهد مبنی بر کناره گیری از این تشکلات نیستند. شاهرخ زمانی فعال کارگری در زندان علیرغم تهدید به قتل دست از مبارزه نکشیده است و در یک سال و نیم گذشته که در زندان است به چند زندان تبعید شده است. افزایش فشار در زندان به پدرام نصراللهی مبنی بر کناره گیری از کمیته هماهنگی و حتی پیشنهاد آزادی فوری، اعطای شرایط اقامت در کشورهای اروپایی منوط به کناره گیری از کمیته هماهنگی با مقاومت شدید او روبرو شده است. همه این موارد نشان دهنده روحیه بالای مبارزه و مقاومت فعالین کارگری رادیکال است که حتی در زندان هم دست از مبارزه نکشیده اند و رژیم هراسان تر از گذشته با مشاهده این روحیه مبارزه جویی و مقاومت از طرف این عزیزان، در حالی به اول ماه مه روز جهانی کارگر نزدیک میشویم فعالین کارگری و کارگران آگاه را بیشتر از همیشه زیر فشار قرار داده است.
اما همانگونه که تجربه سال گذشته هم نشان داد علیرغم این فشارها، فعالین کارگری رادیکال مارش طبقاتی خودشان را پیش بردند. آنها با اتخاذ تاکتیک درست مباراتی به عنوان مثال در سنندج که به یک پادگان نظامی شباهت داشت ، نیروهای سرکوب گر و گارد ضدّ شورش را غافلگیر کردند و با پرچمهای سرخ خود شعار نان مسکن آزادی سر دادند و خیابان را به اشغال خود در آوردند. بی شک امسال هم علیرغم تمامی این فشارها فعالین کارگری و کارگران آگاه می توانند باز هم با اتخاذ تاکتیکهای درست مارش طبقاتی خود را به این مناسبت به راه انداخته و همبستگی خود را با طبقه کارگر جهانی هم صدا فریاد زنند!
پیروز باد مبارزات جسورانه فعالین کارگری و طبقه کارگر ایران
زنده باد سوسیالیسم
تیکا کلاکی - آوریل ۲۰۱۳