خود را باور کنیم، برای سر و سامان دادن به معضلاتی که با آن روبرو هستیم، چاره اندیشی کنیم، از تجارب تلخ و شیرین خود از اعتراضات و درگیری ها برای رفاه و آزادی با صاحبان کار و مدیران کارخانه، آنهایی که تولید را در جهت بهره کشی هر چه بیشتر از ما کارگران مهندسی می کنند بنویسیم، و دیگر کارگران نیروگاهی را در تجارب خود شریک کنیم. مسایلی که باعث شدند تا فلان اعتراض کارگری ما شکل نگیرد و یا بعد از اعتراض به مطالباتمان نرسیم را به همکاران و هم طبقه ای هایمان انتقال دهیم تا آنها در مبارزاتشان در رویارویی با سرمایه داران تجارب ما را به کار گیرند. اخبار و گزارش های کارگری را به هر طریق ممکن به گوش دیگر همکاران مان برسانیم. گسترش ورود کارگران پیشرو در عرصه خبررسانی و مقاله نویسی حرکتی عملی در راستای شکستن سد موانعی است که صاحبان سرمایه بر آزادی بی قید و شرط بیان، عقیده، آزادی نشر و تشکل ایجاد کرده و می کنند، خواهد بود. در مقابل استبداد سرمایه، به تجربه دریافته ایم که هیچ حرکتی در مبارزات کارگری بدون درهم آمیزی کارگران پیشرو و بدنه کارگری، نمی تواند کارساز باشد. واین عملی نمی شود مگر آنکه ابتدا کارگران قلم به دست و یا سخنور با باور به نیروی خود به صحنه بیایند و تجارب و راه کارهای مبارزه با سرمایه که طی مبارزات خود به آن رسیده اند، یا از مناسبات کار و سرمایه استنتاج کرده اند را به گوش و نظر دیگر کارگران نیروگاهی برسانند.
در مقطع کنونی که بحران سرمایه جهانی گریبانگیر حاکمیت سرمایه داری جهانی و من جمله حاکمیت سرمایه داری ایران شده است، بارقه های امیدی را در دل های کارگران جهان به وجود آورده است. سرمایه داران و دولت هایشان درصدند با اتکا به نیروی سرکوب و اختناق هزینه بحران را به کارگران تحمیل کنند، تاریخ نظام سرمایه داری نشان داده است به خاطر سوخت و ساز درونی این نظام که متکی بر تولید ارزش اضافی و انباشت است، وجود بحران گریزناپذیر است. اما بحران کنونی با وسعت و عمق بیشتری ظاهر شده است. ازهمین رو بود که پرداخت هزاران میلیارد دلار از سرمایه های انباشت شده از حاصل نیروی کار کارگران (کار عینیت یافته ) به بانک ها و صنایع بزرگ، اخراج سازی ها ،کم کردن دستمزد کارگران،بالا بردن شهریه دانشگاه ها، کاستن از ارایه خدماتی که کارگران در مبارزات خود به سرمایه داران تحمیل کرده بودند، توده های مزدبگیر در امریکا و اروپا را برای مقابله با هجوم سرمایه به خیابان ها کشانده است و جنبش ضدسرمایه داری را به وجود آوردند. اینک این جنبش خودانگیخته ضدسرمایه داری بانک ها را مورد حمله خود قرار داده است. یعنی مظاهری از نظام سرمایه داری را مورد هدف قرارداده و از مناسبات نظام سرمایه داری که سرمنشاء مصیبت ها و بردگی مزدی است غافل مانده است. با این وجود، جنبش ضدسرمایه داری، سردمداران سرمایه و دولت های سرمایه را به تکاپو انداخته است تا مانع شکل گیری و ارتباط اعتراضات در کشورهای مختلف شوند.
حاکمیت سرمایه در ایران نیز همواره تلاش کرده است با سرکوب و اختناق و ترویج خرافات و جلوگیری از ایجاد تشکل، اعمال بی حقوقی های گسترده و استثمار نیروی کار ارزان، جنبش کارگری را وادار به تسلیم و سکوت نماید.
از این روست که روی آگاهی کارگران نیروگاهی که جزء کارگران با سواد و آگاه هستند تاکید می شود تا با خبر رسانی و انتقال تجربیات کارگری و تشکیل جمع های کارگری ،آگاهی طبقاتی این بخش و دیگر بخش های کارگری را ارتقا دهند.
اکنون ما کارگران نیروگاهی، با اجرای طرح موسوم به خصوصی سازی توسط حاکمیت سرمایه در معرض اخراج و ناامنی شغلی و بی حقوقی بیشتر قرار گرفته ایم. البته از سال ها پیش این هجوم به کارگران صنعت برق آغاز شده بود و جسته گریخته اخبار هجوم ها را شنیده بودیم، اما اینک نوبت ما کارگران نیروگاهی رسیده است.
دولت سرمایه نمی خواهد خود راساً دست به اخراج بزند بلکه می خواهد با فروش نیروگاه ها به بخش خصوصی، اخراج کارگران نیروگاهی را به صاحبان سرمایه خصوصی محول کند، اگرچه تاکنون متقاضی خرید نیروگاه ها، شرکت ها و نهادهای شبه دولتی و وابسته بوده اند. دولت به مثابه صاحب سرمایه و حافظ نظام سرمایه داری در ایران می خواهد بعد از خصوصی سازی و یا به قول دوست کارگرمان "خودمانی سازی" با اصلاح قانون کار دست کارفرمایان و سرمایه داران خصوصی را در اخراج سازی ها بازتر کند. این گفته بدین معنا نیست که بخش دولتی از اخراج کارگران ابا دارد بلکه هر موقع منافع سرمایه اقتضا کند از هجوم به کارگران ابائئ ندارد، چنانکه در گذشته با پیمانی و قراردادی کردن کارگران، مستقیم و غیر مستقیم دست به اخراج کارگران می زد.
اما اینک با این وضعیت، در مقابل برنامه های دولت برای اخراج، و یا به زبان دیگر تعدیل نیروی کار، ما کارگران چه باید بکنیم. ما که نه نشریه داریم نه رادیو و نه ... داریم. بایستی هر کدام مان نشریه و رادیو و منبع اطلاع رسانی شویم. چرا باید از اخبار کارگران شرکت قطعات توربین شهریار که تامین کننده بخشی از قطعات نیروگاه هاست یا از اخبار دیگر نیروگاه ها بی اطلاع یاشیم. طبیعی است که چه صاحب سرمایه شرکت خصوصی و یا دولتی باشد با تمام وجود از نشر اخبار کارگری به دیگر نیروگا ها و مراکز مرتبط با برق جلوگیری می کند، آنان از گره خوردن بخش های مختلف کارگری واهمه دارند و از اتحاد و همبستگی کارگران نگران هستند.
دولت مردان و مدیران نیروگاهی در این مقطع با فروش نیروگاه ها به بخش خصوصی، می خواهند از روبرو کردن کارگران با چند صاحب سرمایه منتفع شوند و همچنین کارگران را نیز پراکنده تر سازند، همانگونه که در مقاطعی، پیمانکاران چنین کردند. اما اتحاد و همبستگی کارگران نیروگاهی می تواند این عمل ضد کارگری را خنثی سازد. به تجربه دریافته ایم سرمایه دران برای اخراج ابتدا از یک بخش شروع می کنند، مثلاً در گذشته ابتدا کارگران پیمانی، سپس قراردادی و آخر سر، کارگران رسمی را اخراج می کردند . اخراج هر کارگری را، از هر بخشی، به مثابه اخراج کلیه کارگران نیروگاهی بدانیم. موفقیت سرمایه داران در گذشته همین عدم اتحاد بین بخش های مختلف کارگری بوده است. در شرایط کنونی ما کارگران نیروگاهی با درس آموزی از گذشته با کارگران دیگر بخش ها در نیروگاه هایمان پیوند طبقاتی ایجاد نماییم. کارگر رسمی و شرکتی در هر نیروگاهی باید با هم پیوند بخورند و با افق تشکیل شورای سراسری ضدسرمایه داری کارگران نیروگاهی ایران در نیروگاه خودمان شورای کارگری مان را تشکیل دهیم. گرچه امر تشکل یابی مان شاید سخت و ناممکن به نظر آید اما واقعیت آن است چاره جز تشکل نداریم. پس دست به کار شویم، برای مقابله با اخراج ها و ناامنی های شغلی، برای یافتن راه کار، بحث و گفتگو کنیم. اگر برای مثال از نیروگاه شیروان شروع کردند، کارگران نیروگاه دماوند به هر شکل مناسبی اتحاد و همبستگی خود را اعلام کنند.
بدون تردید این وبلاگ کارگری می تواند یکی از پل های ارتباطی بین کارگران نیروگاهی باشد. مطالب آن را بخوانیم و آن را با ارسال خبر و گزارش و مقاله تقویت نماییم. ما تعدادی اندک از شمار زیاد کارگران نیروگاه اقدام به تاسیس این وبلاگ کرده ایم. وضعیت کنونی ما کارگران امر محتوم ما نیست، آن را به نفع خود تغییر دهیم.
کارگران نیروگاه های ایران
http://kargaran-nirugah.mihanblog.com
شنبه ٢٨ آبان ١٣٩٠