وضع حکومت به ویژه در ماه های اخیر به گونه ای شده است که حتی تحمل کمترین و ابتدایی ترین آزادی های مردم را از دست داده است. این وضع، حالت کسی را به ذهن متبادر می کند که خود را درمعرض خطری بزرگ می بیند اما پیشدستی می کند تا از وقوع آن جلوگیری کند. مجازات اعدام - اعم از اعدام مجرمان و مخالفان سیاسی - تشدید می شود. کارگران در مقیاس چندصد نفری اخراج می شوند. زنان به علت «بدحجابی» بیش از گذشته مورد حمله قرار می گیرند. سانسور صوتی- تصویری از طریق هجوم به منازل مردم و درهم شکستن آنتن های ماهواره ای شدت بیشتری می یابد. نویسندگان به علت مخالفت با سانسور و فعالیت برای آزادی بیان و یا مصاحبه دربارۀ مسائل اقتصادی چون حذف یارانه ها و گرانی دستگیر و روانه زندان می شوند. مجوز نشر ناشران مستقل به دلایل واهی لغو می شود. حتی از مراسم تشییع و تدفین هنرمندان مشهور یا ختم افراد وابسته به فعالان سیاسی - چه رسد به مراسم یادبود کشته شدگان اعتراض های اخیر - جلوگیری می شود. و بالاخره گردهمایی علنی و مسالمت آمیز چند ده فعال کارگری در کرج، آن هم در مکانی پرت و در عین حال سرپوشیده، به وحشیانه ترین و توهین آمیزترین شکل سرکوب می شود.
چنان که گفته شده است، بی تردید این اعمال سرکوبگرانه بر اساس نظریۀ «النصرُ بالرعب» (نصرت و پیروزی درگرو ترساندن مخالفان است) انجام می گیرد. بدیهی است که سرکوب کامل اعتراضات مردم در اثر مرعوب شدن آنان، دست کم به صورت موقتی، به هیچ وجه منتفی نیست. می توان تصور کرد که روزی برسد که مردم تسلیم فقر مطلق و استبداد توحش آمیز شوند و دم برنیاورند. از سوی دیگر، دامنۀ جرم و جنایت - که بسیاری از اعدام ها ظاهراً با هدف کاهش آن انجام می گیرد - نه تنها کاهش نیافته بلکه کاملاً افزایش یافته است، و همین امر امکان تشدید مجازات اعدام با هدف ایجاد رعب و وحشت بیشتر در جامعه را افزایش می دهد. با این همه، با قطعیت می توان گفت که اکنون مردم معترض ایران مرعوب اعمال سرکوبگرانۀ حکومت نشده اند. دامنۀ اعتراض های مردم ممکن است به علت شدت سرکوب محدود شده باشد، اما با اطمینان می توان گفت که مردمِ معترض - اعم از زندانیان سیاسی، فعالان کارگری، زنان «بدحجاب»، نویسندگان، ناشران، انبوه میلیونیِ استفاده کنندگان از ماهواره، برگزارکنندگان مراسم کشته شدگان اعتراض های اخیر و سرانجام، و از همه مهم تر، خیل ده ها میلیونیِ مردمِ معترض به گرانی سرسام آور کالاها - مرعوب حکومت نشده اند. هرچه باشد، مردم از خودِ این حکومت یاد گرفته اند که زیر بار ذلت نروند: هیهات مِنَ الذلّه!
از ناپولئون نقل می کنند که گفته است حکومت ها گاه به وضعی دچارمی شوند که دست به هر کاری می زنند به ضد خودش بدل می شود. در این گفته، به دو مسئلۀ مهم اشاره شده که تأمل دربارۀ آن ها به شناخت اوضاع سیاسی کنونی ایران کمک می کند، یکی وضعیت حکومت و دیگری نتیجۀ معکوس اعمال او. وضعیت حکومت چنان است که در بالا به آن اشاره کردیم. اما مسئلۀ دوم، یعنی نتیجۀ معکوس اعمال سرکوبگرانۀ دولت، صرفاً معلول خودِ این اعمال نیست بلکه مستلزم وجود اعتراض به این اعمال است که، همان گونه که گفتیم، در جامعه حضور دارد و کاملاً ملموس است. بر بستر وجود همین روحیۀ اعتراضی است که می توان تحقق نکتۀ دوم در گفتۀ ناپولئون، یعنی تبدیل اعمال سرکوبگرانۀ حکومت به ضد خودِ او، را یک امکان واقعی و کاملاً قابل پیش بینی دانست.
کمیتۀ هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری
٣/۴/١٣٩١