بیانیه ۱۳۳
جان علی نجاتی در خطر است!!!
امروز اعتراض عملی به دستگیری علی نجاتی وحکم زندان محمود صالحی ادامه اعتراض به قتل شاهرخ زمانی است!!!
امروز اعتراض عملی به دستگیری و زندانی کردن کارگران،معلمان و دانشجویان ادامه راه شاهرخ است!!!
هر کارگر و هر انقلابی مدعی پیروی از آرمانهای شاهرخ وظیفه دارد در صفوف متحدانه و گسترده و سازمان یافته دست به اعتراضات عملی بزند.
جمهوری اسلامی سرمایه داری که عامل ایجاد و گسترش دزدی ها ، اختلاس های میلیاردی دولت مردان آقازاده ها و فقر میلیونی مردم ایران ، بیکاری میلیونی ، اعتیاد ، گرانی و در همین حال پولی کردن بیمارستانها ، مدارس و دانشگاه ها و حذف یارانه ها، رشد شدید تورم و گرانی، تحمیل دستمزدهای چهار باز زیر خط فقر و حتی به تعویق انداختن همان دستمزد های زیر خط فقر ، تحمیل قرار داد های موقت و سفید امضا ، باعث رشد بیسوادی ، انواع بیماری ، طلاق و کارکودکان و کودکان خیابانی و فحشا و ... شده است، اکنون برای فرافکنی مسئولیت خود در قبال موارد بالا و تحت الشعاع قرار دادن باج دهی ها به سرمایه داری جهانی و پنهان کردن جنایات خود اقدام به تشدید سرکوب و دستگیری فعالین کارگری ، معلمان و دانشجویان کرده است، می خواهد در پی توافقات جدید خود با نمایندگان سرمایه جهانی زمین شخم زده و کشوری خالی از اعتراض تحویل شرکای جهانی خود بدهد در پی چنین سیاستی است که شاهرخ زمانی را به قتل می رساند و علی نجاتی و کارگران ، معلمان و دانشجویان را دستگیر می کند و علیه محمود صالحی و تعداد دیگری از فعالین مانند رسول بداغی ، سعید شیرزاد و ... حکم های جدیدی صادر می کند ، به عینه دیده می شود که قتل شاهرخ زمانی و این اعمال به دنبال سیاست های ضد مردمی جمهوری اسلامی که دلایل اعتراض است به طبقه کارگر تحمیل می شود، در همین حال برای مرعوب کردن و انتقام گرفتن از مردم صداهای اعتراضی طبقه کارگر را یا می کشد و یا به زندان می اندازد.
کارگران و مردم آزادی خواه مجموعه اعمال سرکوبگرانه و ضد انسانی جمهوری اسلامی نشان می دهد رژیم جمهوری اسلامی با برنامه و سازمان یافته کمر به سرکوب مبارزات طبقه کارگر و زحمتکشان بسته است ، در مقابل سرکوبگری سازمان یافته تنها از طریق برنامه ریزی و سازماندهی دقیق و گسترده می توانیم مقابله کرده و این حکومت ضد کارگری و سرکوبگر را شکست بدهیم ، ما مانند بسیاری از دوستان و رفقای که بارها اعلام کردند و اخیرا" رفیق بهرام رحمانی در مصاحبه خود با تلویزیون کومله اشاره کرده است، اعتقاد داریم، باید به ایجاد کمیته ها یا کمپین های ادامه دار جهت دفاع و حمایت از زندانیان و آزاد سازی آنها اقدام کنیم، این حداقل کاری است که رفقا و تشکل های داخل باهم و رفقا و تشکل های بیرون از ایران نیز باهم در جهت پشتیبانی از داخل باید انجام بدهیم، و اقدام به اعتراضات عملی متحدانه کنیم.
کارگران ، تشکل های کارگری و معلمان و دانشجویان و مردم آزادیخواه قبل از این دیر شود، برای آزادی علی نجاتی و بقیه زندانیان کارگری، معلمین و زندانیان سیاسی جهت اعتراضات متحدانه برنامه ریزی کنید.
و در پیروی از در خواست های شاهرخ زمان برای ایجاد فدراسیون سراسری اقدام کنید. چرا که همه ما تکیه کلام شاهرخ را قبول داریم ،
" چاره ما زحمتکشان وحدت و تشکیلات است"
علی نجاتی آزاد باید گردد
کارگرزندانی، معلم زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی - ۱۳۹۴/٧/۱۱
*************
بیانیه ۱۳۱
علیه قاتلین شاهرخ زمانی اعلام جرم می کنیم!!!
شاهرخ را کشتند، اما نه تنها مبارزه پایان نیافته است، بلکه با کشته شدن شاهرخ یک مطالبه به مطالبات روز، طبقه کارگر و جنبش انقلابی - کمونیستی اضافه شده است، خواسته فوق محاکمه قاتلین شاهرخ زمانی است ، آری ما همگی خواهان محاکمه آمرین و عاملین قتل شاهرخ هستیم و این را باید به پرچمی دیگری برای مبارزه با جمهوری اسلامی سرمایه داری تبدیل کنیم ،امروز این یکی از وظایف جنبش کارگری و جنبش انقلابی است ، بدون شک اگر قاضی حمل بر ، بازجویان پرونده های شاهرخ ، رییس زندان رجایی شهر ، دادستانی و اداره اطلاعات مستقیما" در قتل شاهرخ دست نداشته باشند، ولی صد در صد در طرح نقشه قتل او دخالت داشته و می دانند، که قاتلین چه کسانی هستند، سر نخ اصلی را باید از این افراد بدست آورد، ما علیه این نام بردگان به عنوان آمرین و عاملین و شرکای قتل اعلام جرم می کنیم، از تمامی افراد ، تشکل ها و نهاد های داخلی و جهانی می خواهیم، روند پیش برد این اعلام جرم را در نهاد های قضایی به عهده گرفته و تا شناسای و محاکمه قاتلین و آمرین قتل، ادامه بدهند، و از فعالین کارگری ، معلمان ، پرستاران و انقلابیون و جوانان و مردم آزادی خواه و نهاد ها و تشکیلات های سیاسی در سطح ایران و جهان می خواهیم، با سازماندهی متحدانه از این اعلام جرم وروند پیش برد آن پشتیباتنی کنند ، تشکیلات های کارگری در این رابطه می توانند با ایجاد "کمیته مشترک دادخواهی" روند عملی اعلام جرم را پیش ببرند، ما می دانیم بسیاری از تشکل ها و نهادهای کارگری کشور های جهان که در دوره های مبارزه شاهرخ از وی حمایت کردند این بار با شدت بیشتر حاضرند برای محاکمه قاتلین کمک کنند، در برنامه ریزی های خود باید از آنها هر چه بیشتر کمک گرفت.
لازم است بدانیم از جهت قانونی رئیس زندان به عنوان نماینده سازمان زندانها که مسئول نگهداری و حفظ زندانی است متهم ردیف اول اعلام جرم ما است، که باید در جهت عدم انجام وظیفه خود در حفظ جان شاهرخ پاسخگو باشد و او باید قاتلین و طراحان قتل را معرفی کند، در غیر این صورت او قاتل محسوب می گردد.
در روند تحقیق ما بنا به سابقه جنایت کارانه مسئولین رده های مختلف جمهوری اسلامی با تکیه بر اینکه همه ی آنها از رهبری گرفته تا نمایندگاه ، رئیس جمهور و وزرا و کل دستگاه قضایی و دستگاههای انتظامی و اطلاعاتی با استناد و تکیه بر مدارک ارایه شده در مطبوعات خود رژیم که یک هزارم از حقایق هستند و اثبات می کنند که همه سران از بالا تا پایین در دزدی ، اختلاس ، رانت خواری ، بورسیه های تحصلی ، جعل مدارک تحصیلی برای خود و واردات مافیای و ... دخالت مستقیم دارند، بنا براین نمی توان نوشته و مدارک ساخته و گفته های این جاعلین را بدون تایید نهاد های حقوقی جهانی به عنوان مدارک پذیرفت، بر این مبنا باید کمیته مشترک دادخواهی مراجع حقوقی جهانی را درجهت شناسایی و محاکمه آمرین و عاملین منتها در اولین قدم رئیس زندان رجایی شهر به حرکت در آورد.
فراموش نکنیم حتی در مراسم وداع با شاهرخ قبل از حضور یافتن وداع کنندگان دهها مامور لباس شخصی در محل حاضر شدند و برنامه های از پیش تایین شده خود را به خانواده شاهرخ تحمیل کردند، از جمله وداع کنندگان هیچ تمایلی به خواندن نماز میت نداشتد و هیچ تمایلی به حضور آخوندی مفتخوری مانند بقیه اخوند ها نداشتند اما ماموران نماز میت و آخوند مفت خور را در مراسم تحمیل کردند، و همچنین ماموران قبل از مراسم به در خانه تعداد بسیاری از افراد فعال شناخته شده رفته و انها را تهدید کرده اند که اگر در مراسم حضور داشته باشید دستگیر خواهید شد،این سه مواردی هستند که مشخص شده اند، اما دهها مورد دیگر وجود دارند که هنوز مشخص نشده اند، با توجه به این موارد ما نمی توانیم به انتظار شکایت خانواده شاهرخ از جنایت کاران باشیم، باید که جنبش کارگری و جنبش انقلابی برای احقاق حق شاهرخ و مهمتر از آن در جهت دفاع از بقیه کارگران و معلمان زندانی و زندانیان سیاسی مبارزه جهت محاکمه عاملین قتل را پیش ببرند، بدون شک به محض شروع پروسه مبارزه در این جهت تمامی زندانیان کارگری ، معلمان و زندانیان سیاسی و خانواده ها و تشکل های انها به کمک ما خواهند آمد.
رییس زندان گوهر دشت باید قاتلین شاهرخ را معرفی کند
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
*************
بیانیه ۱۳۰
شاهرخ جرمش استقامت بی پایانی بود،
که در مقابل ظلم و ستم وبهره کشی طبقاتی داشت
و اسرار جنایت کاران جمهوری اسلامی را با دید طبقاتی افشا می کرد
به طرز مشکوکی شاهرخ زمانی را کشتند، وانمود می کنند بر اثر سکته مرده است، در برخی اخبار می گویند سکته مغزی کرده است ولی در برخی اخبار اعلام کرده اند سکته قلبی بوده است ، در حالی که دستان و دهان او خونی بوده و سرش متورم شده است، فعالین کارگری و تشکل ها و دوستان شاهرخ می خواهند کالبد شکافی شود تا علت یا علل مرگ شاهرخ مشخص شود ولی نزدیکان او به هر دلیلی شاید بر اثر تهدیدها نمی خواهند کالبد شکافی صورت به گیرد ، با توجه به اینکه شاهرخ فعال کارگری و عضو سندیکای نقاشان و عضو کمیته پیگیری بوده و بدلیل فعالیت و مبارزات کارگری زندانی شده بود و همچنین به دلیل چنین مبارزه و استقامت کشته شده است این حق طبقه کارگر و تشکل های کارگری است که بخواهند عضوی از آنها پس از کشته شدن کالبد شکافی شود در این راستا ما از تمامی تشکل ها و سازمانهای مبارز کارگری و آزادیخواه می خواهیم جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارند تا تحت نظر تشکل های جهانی کارگری جسد شاهرخ زمانی کالبد شکافی شده ، علت واقعی مرگ این فرزند مبارز طبقه کارگر مشخص شود و بدون شک به هر دلیلی باشد مسئولیت مرگ شاهرخ به عهده جمهوری اسلامی و جنایت کاران حاکم است، در این راستا تمامی فعالین و انقلابیون حق دارند از جانب کمیته حمایت از شاهرخ زمانی به صورت نماینده از نهاد ها و تشکل ها بخواهند اقدامات لازم را به عمل آورند و همچنین شاهرخ را عضوی از آن خود بدانید و اعتراضاتی را سازمان دهی کنند.
از تشکل های مستقل کارگری موجود در ایران می خواهیم نگذارند کشته شدن شاهرخ بدون هزینه برای جمهوری اسلامی باشد و این روال را ادامه بدهد، مرگ شاهرخ در ادامه کشته شدن افشین اسانلو ، دگمچی، کرمی خیر آبادی ، ستار بهشتی و ... است ما از تشکل های کارگری می خواهیم از هر طریق ممکن مرگ شاهرخ را به یک پرچم مبارزه برای خود تبدیل کنند و راه او را ادامه بدهندخواسته های او مشخص بود ایجاد تشکل های مستقل کارگری ، ایجاد فداراسیون سراسری ، ایجاد سازمان سیاسی انقلابی طبقه کارگرو ... و بر قراری حکومت دمکراتیک شورایی کارگران.
جمهوری اسلامی هیچ زندانی سیاسی و کارگری را آزاد نکرده است بیشتر زندانیان را یا مستقیما" کشته است ویا به بیماریهای مختلف دچار کرده است، که بر اثر بیماری های فوق غیر مستقیم کشته است و اگر به هر دلیلی زندانی را نتوانسته از این دو طریق بکشد با نقشه های پنهانی یا بر اثر ضرب و شتم و زیر شکنجه کشته و مرگ او را بر اثر سکته یا چیز دیگری طبعیی جلوه داده است . شاهرخ بیمار نبود و بدن سالمی داشت و حتی در مقابل پارازیت های شدیدی که به دستور سران حکومت اسلامی در اطراف سالن ۱٢ زندان گوهر دشت منتشر می شد مقاوم بود ، ما بار ها در بیانیه های خود اعلام کردیم جمهوری اسلامی شرایطی را در زندان ایجاد کرده است که زندانیان در حالت مرگ تدریجی قرار دارند ، و امروز مسئولین زندان و سربازان گمنام نتوانستند مقاومت و مبارزات شاهرخ را تحمل کنند و او را به مرگ تدریجی برسانند بنا براین به طرز مشکوکی او را زودتر کشتند.
جمهوری اسلامی این حکومت جنایت کاران در سالگرد قتل عام ۱۳۶٧ زندانیان سیاسی شاهرخ زمانی مبارز راه آزادی و برابری و راه رهای طبقه کارگر را به طرز مشکوک کشت.
شاهرخ با تمام توان خود در راه ارتقای مبارزات جنبش کارگری و جنبش کمونیستی تلاش کرد و تنها دارایی خودش را که جانش بود در این راه تقدیم مبارزات طبقه کارگر کرد و مانند اسلاف خودش هم چون کمونارد ها ومبارزانی فداکار و شجاع در طول تار یخ و بخصوص مبارزان و انقلابیونی که در دهه شصت با قامتی راست در مقابل ارتجاع اسلامی ایستادند و قتل عام شدند اما زانو نزدند، شاهرخ نیز در مقابل انواع مختلف شکنجه گران جمهوری اسلامی از سپاهی و امنیتی گرفته تا سربازان گمنام مولتی میلیاردرهای روحانی - نظامی و کل نظام اسلامی دزد و اختلاس گر ایستاد و زانو نزد و در راه آرمانهای طبقه کارگر جانش را فدا کرد تا مشعل فروزان یگری در راه دست یابی کارگران به مطالباتشان و بر قراری حکومت کارگری باشد.
مرگ شاهرخ را ضایعه ای برای جنبش کارگری و جنبش انقلابی می دانیم و این ضایعه را به کارگران و انقلابیون ایران و جهان تسلیت می گوییم و اعلام میداریم:
شاهرخ شجاع و فداکار ، شاهرخ عزیزم ما همه می خواهیم چون تو سربلند باشیم و می خواهیم راه تو و رفقایت را که از جان خود دریغ نکردید ادامه بدهیم.
ما از تشکل ها و فعالین کارگری و انقلابی داخل و خارج می خواهیم مراسم های گسترده ای برای گرامی داشت شاهرخ و افشای جنایت کاران جمهوری اسلامی برگزار کنند.
ما از تشکل های جهانی کارگران می خواهیم برای کالبد شکافی شاهرخ فعالیت کنند.
پیش بسوی ایجاد فدراسیون سراسری کارگران
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۴/۶/٢٢
*************
تکذیبیه زندانیان کارگری:
ما بیانیه ضد آزادی و برابری را امضا نکردیم!!!
قبول ادامه حضور در قالب یک کشور برای تمامی یا چندتای از خلق ها فقط و فقط در صورتی قابل پذیرش و دفاع است که بطور داوطلبانه و آزادانه انتخاب شده باشد و دقیقا" جدا شدن و کسب استقلال و تشکیل کشور مستقل نیز به اندازه ماندن در قالب یک کشور حق مسلم تمامی خلق ها است و مخالفت با چنین ازادی و برابری از جانب هر نیروی حرکتی ارتجاعی و ضد انسانی است و ما از انتخاب آزادانه و داوطلبانه هر دو شکل را حق مسلم تمامی خلق ها می دانیم و با تمام وجود از آزادی انتخاب آنها دفاع کرده و هرگونه حرکت ، عمل و یا گفتاری که آزادی خلق ها را خدشه دار نماید را محکوم می کنیم، و ما امضا کنند زیر این تکذیبیه اعلام می داریم متنی را که با عنوان" «حاکمیتِ ملیِ» ایران مطلقاً تقسیم پذیر نیست! " در جهت جواب دادن به برنامه های دولت بریتانیا منتشر شده و امضای ما را نیز زیر آن گذاشته اند نمی پذیریم و اعلام می داریم ما چنین متنی را امضا نکردیم ، همچنین فکر و اندیشه جاری در متن فوق را ضد آزادی و ضد برابری انسانها و خلق ها تلقی می کنیم، و ضمن مخالفت با هر گونه دخالت خارجی از تمامی کارگران و مردم آزادی خواه و برابری طلب می خواهیم به خقوق برابر خلقها و انسان ها احترام بگذارند و از دنباله روی از هر گونه شوونیسم دوری کنند، دفاع از تمامیت ارضی بدون احترام به حقوق ازادانه خلق ها چه در قالب امت اسلامی و چه در قالب رعیت پادشاهی ناقض صد در صدی حقوق اولیه انسانها حتی نسبت به قوانین حقوق بشری موجود در جهت حق تعیین سرنوشت خلقها ست، چنین حرکتی که مخالف آزادی انتخاب خلقها حتی در چهار چوب آزادی های دمکراتیک محدود موجود در نظام سرمایه داری نیز قابل پذیرفتن نیست، و همچنین در کشوری مانند ایران دفاع از تمامیت ارضی با هر بهانه ای برابر با دفاع از چپاول ۹۹ در صد مردم توسط مولتی میلیادر های غارتگر روحانی - نظامی - اطلاعاتی است.
زنده باد آزادی، زنده باد حق انتخاب،
زنده باد برابری خلق، زنده باد استقلال
کارگران زندانی:
۱۳۹۴/۴/٢۰
*************
من شاهرخ زمانی کارگر زندانی
از درون زندان گوهر دشت با شما سخن می گویم :
معلمان مبارز، معلمانی که مرا و فرزندانم را سواد آموختید شما که اکنون در جهت بیداری فرزندان ایران مانند سلاله های خویش از جمله باغچه بان، خاتعلی ، صمد بهرنگی ها و فرزاد ها و ... شمع وجود خود را چراغ روشنایی کودکان و جوانان قراردادید بدانید پایان شب سیه سپید است و ظلم و ستم شکست خواهد خورد و روز پیروزی خواهد رسید ، اما باید بدانیم ظلم و ستم و استثمار طبقاتی خود به خود نابود نحواهد شد و باید همه ی کارگران ، معلمان ، پرستاران ، بازنشستگان و ...
متشکل و متحدانه دست به مبارزه بزنند و این همه نیرو باید در اتحادیه ها ، فدراسیون ها و کنفدراسیون های خود و همچنین در تشکل سیاسی و سراسری طبقاتی خود متشکل شوند تا بتوانند با استثمار و ظلم ستم و غارتگری مقابله کرده ضمن کسب حقوق اقتصادی خود به حقوق سیاسی و ازادی و دمکراسی نیز دست بیابند ، معلمان مبارز و ادامه دهندگان راه معلمان انقلابی، شما رسالت بسیار سنگینی بدوش دارید شما باید هم جهت با کارگران مبارز و معترض اقدام به متشکل شدن خود و متشکل کردن طبقه زحمتکشان کنید ، بدون گسترش و همه گیر شدن اعتراضات سراسری و بدون سازماندهی آگاهانه همه ی فعالین و مبارزان نمی توانیم با دستگاه سرکوب آموزش دیده با متد جدید دستگاه ها و نهاد های سرکوبگر جهانی مبارزه کرده و کسب پیروزی کنیم ، ما کارگران و معلمان و پرستاران و همه زحمتکشان باید دست در دست بدهیم ضمن سازماندهی خود با متد جدید و سازماندهی هم طبقه ای هایمان در بعد کل طبقه و بر قراری ارتباط جهانی با طبقه جهانی زحمتکشان علم مبارزاتی خود را هر چه بیشتر رشد داده، بروز کنیم . می بینیم که جناح های مختلف سرمایه داری ضمن مبارزه علیه هم دیگر در بعد طبقاتی متحد یکدیگر هستند و در کل و مرکزیت سرمایه داری از نیروهای سرکوبگر در ایران گرفته تا داعشی ها و تا دولت های اروپای و امریکایی و نهاد ها و تشکل های سیاسی سرمایه داری، نهاد ها و احزاب سرمایه داری همگی در سرکوب ما ( طبقه کارگر) دستشان در یک کاسه است و ما را متحدانه سرکوب می کنند ، در نتیجه ما برای مقابله با طبقه استثمارگر و خدم و هشم اش در نهاد های دولتی و غیر دولتی و مقابله با انواع سرکوب هیچ راه و چاره ای جز وحدت و تشکیلات نداریم ، پس دوباره اعلام می دارم دست در دست و متحدانه پیش بسوی متشکل شدن در اتحادیه ها ، فدراسیون ها ، کنفدراسیون ها و سازمان سیاسی طبقاتی زحمتکشان ، دوستان مبارز نیازی نیست منتظر شویم تا همه ای نیروهای مبارز در اتحادیه های خود متشکل شوند بعد از آن دست به ایجاد فدراسیون و کنفدراسیون بزنیم بلکه همین امروز می توانیم با ایجاد هیات های موسس فدراسیون از طریق متشکل شدن تشکل های موحود مانند کانون های صنفی معلمان ، سندیکای کارگران شرکت واحد ، سندیکای هفت تپه ،سندیکای نقاشان ، سندیکای خبازان و بنایان ، کمیته های و اتحادیه های کارگری و تشکل های موجود در پتروشیمی ها و ... و با تجمع نمایندگانی از این تشکل ها اقدام به ایجاد فدراسیون و کنفدارسیون نماییم این می تواند شروع تشکل های رزمنده و بزرگ سراسری طبقاتی ما زحمتکشان باشد تا از طریق انها در آینده نزدیک بتوانیم از پراکندگی نجات یافته مبارز ه های پراکنده را به سراسری و کوبنده تبدیل نماییم در آن صورت کارفرمان و دولتشان نمی توانند قوانین ضد کارگری مانند گنجاندن مانده ای ضد اعتصاب در قرار داد های کاری را بر ما تحمیل کنند مانند ماده ای که در قرار داد کارگران عسلویه کارفرما به کارگران تحمیل کرده است که اگر دست به اعتصاب بزنند کارفرما حق دارد سریعا" آنها را اخراج کند از این گونه تحمیلات بسیار است و هر روز از پراکندگی ما سو استفاده کرده موارد جدیدی نیز به ما تحمیل می کنند ، امروز مبارزه و مقابله با این شرایط سرکوب وظیفه و رسالت تاریخی ما کارگران و معلمان مبارز است که از هم اکنون اقدام به متشکل شدن و متشکل کردن دوستانمان در تشکل های صنفی و سیاسی طبقاتی کنیم
من شاهرخ زمانی از زندان رجایی شهر ضمن اعلام حمایت از اسماعیل عبدی و دیگر معلمان مبارز و زندانی و ضمن اینکه خواهان آزادی بدون قید و شرط معلمان و کارگران زندانی و زندانیان سیاسی هستم و به خصوص خواهان آزادی فوری معلمان مانند اسماعیل عبدی ، باغانی ، قنبری ، رسول بداغی (که اکنون در انفرادی است) و دیگر معلمان زندانی می باشم ، و همچنین به شما معلمان مبارز اعلام میکنم لازم است یکی از مطالبات شما و کارگران مبارز آزادی زندانیان سیاسی باشد چرا که آزاد شدن زندانیان سیاسی نشانه قدرتمند شدن تشکل های مستفل طبقاتی و مردمی است .
مرا قدم به قدم و دوشا و دوش از صمیم قلب در این مبارزه هر دم افزاینده متحد و در کنار خود بدانید، برزمید دوستان آینده از آن ما زحمتکشان است
چاره ما زحمتکشان وحدت و تشکیلات است
کارگز زندانی، معلم زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
شاهرخ زمانی زندان رجایی شهر
۱۳۹۴/۴/۹
************************
دستگاه های مرگ آفرین را جمع کنید!!!
دو روز قبل توسط اداره اطلاعات که خود بخشی از وزارت اطلاعات است در اطراف سالن ۱٢ زندان رجایی شهر که محل نگهداری زندانیان سیاسی است تعداد ۴ دستگاه پارازیت انداز به دستگاه های قبلی اضافه کردند، در همان ساعات اولیه پس از اضافه شدن دستگاه های فوق بسیاری از زندانیان دچار سرگیجه، تهوع و استفراغ شدند، دستگاه های پارازیت انداز روی تمامی سیستم های بدن انسان تاثیرات مخرب می گذارند از جمله باعث اختلال حواص ، بیماری سرطان، اختلال در گردش خون،تاثیرات منفی بر سلسله اعصاب و ارگانهای جنسی، تاثیر منفی روی مغز، باعث کند شدن ترمیم و التیام زخم ها، باعث از بین رفتن سیستم دفاعی بدن شده و ... در نتیجه انسان بسیار زود دچار بیماری های مختلف میشود یا اینکه بیماری های موجود در بدن با سرعت بیشتری رشد می یابند. لازم به یاد آوری است، زندانیانی که دچار بیماری های قلبی هستند زیر پارازیت های فوق بشدت در خطر قرار دارند.
ماموران اداره اطلاعات از مضرات پارازیت ها به خوبی آگاه هستند بنابراین با نصب دستگاه های فوق آگاهانه دست به جنایت می زنند، طبق قوانین جمهوری اسلام وزارت اطلاعات و دیگر نهاد ها پس از صدور حکم حق هیچ گونه دخالت در نگهداری زندانیان را (که وظیفه سازمان زندانهاست) ندارند ، اما وزارت اطلاعات بطور غیر قانونی در تمامی کارهای زندانها دخالت می کند از جمله : تشکیل پرونده های مجدد علیه زندانیان ، بازجویی مداوم ، شکنجه ، جلو گیری از حقوق زندانیان ، تحت نظر داشتن دائمی زندانیان ،بیمار سازی آنها ، ... و نصب دستگاه های پارازیت انداز و ... بخشی از کارهای غیر قانونی اداره اطلاعات است.
اکنون که جمهوری اسلامی از هر طرف تحت فشار و گرفتار بحرانهای داخلی و خارجی است با افزایش اعدام ها و بیمار سازی زندانیان به دستور مقامات عالی رتبه و رهبری اداره اطلاعات می خواهند مردم را بترسانند و یا آنها را از داشتن نیرو های سازمانده محروم کنند.
ما از خانواده زندانیان سیاسی و نیروهای آزادیخواه می خواهیم قبل از اینکه اداره اطلاعات بتواند زندانیان سیاسی را نابود یا بیمار کند بر علیه دستگاه های پارازیت انداز دست به اعتراضات گسترده و متحدانه بزنید، همچنین از کارگران ، معلمان ، زنان و دانش آموزان ، دانشجویان و تشکل ها و نهاد های داخلی و جهانی می خواهیم از هر طریق ممکن به کمک خانواده زندانیان بشتابتد، بیاید برای جمع آوری دستگاه های مرگ آور (پارازیت انداز) اقدام به برگزاری تجمع، راه پیمایی و ... نماییم.
ما خواهان جمع آوری دستگاه های پازیت انداز هستیم .
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳ /١٢ /١٦
************************
بیانیه ۱۱۹
سرنوشت زندانیان سیاسی در ابهام است!!!
حکومت دیکتاتوری سرمایه داری به شکل جمهوری اسلامی برای نجات خود از بحرانهای مختلف و فزاینده و روند فروپاشی عنقریب و همچنبن برای زهر چشم و انتقام گیری از کارگران و معلمان و دیگر جنبش های اجتماعی که هر روز با گسترش اعتراضات خود خواب این حاکمان را بر آشفته می کنند.
هر روز با ترفند های جدید به آزار و اذیت مداوم مردم و زندانیان سیاسی می پردازد، و از این طریق می خواهد مردم را بترساند ، این حکومت ضد انسانی سرمایه داری با حمله هر روزه به سفر ه خالی کارگران و معلمان و مردم زحمت کش و همچنین با تحمیل پرونده سازیهای مجدد با اتهامات واهی و دروغین و محاکمات جدید به زندانیان و افزایش اعدام ها و عدم پذیرش مسئولیت جنایات خود و عدم اعلام رسمی عملکرد های خود و پنهان کردن زندانیان در محلهای نامعلوم می خواهد ضعف ها، ترس ها ، روند فروپاشی و دلواپسی های خود را در مقابل رقبای خارجی شان و طبقه کارگر و مردم آزادیخواه لاپوشانی کند.
این حکومت دزدان و اختلاس گران برای حفظ حاکمیت مافیای قدرت و ثروت و جبران امتیازات داده شده به دیگر حکومت های سرمایه داری، اقدام به سرکوبهای گسترده علیه مردم و فعالین جنبش های محتلف اجتماعی می کند در چنین روندی است که از پذیرش مسئولیت و اعلام رسمی اعمال خود سر باز زده و در مقابل مردم دست به انتشار اخبار غیر رسمی و ناموثق می زند، بعنوان نمونه هنوز در رابطه با اعدام ۶ نفر (سامان نسیم، علی و حبیب افشاری، سیروان نژاوی ، ابراهیم شاپوری و یونس آقایان) طی دو هفته گذشته رسما" سکوت اختیار کرده است و اخبار تایید نشده ای در رابطه با انها وجود دارد که هنوز اعدام نشده اند و در محل نا معلومی نگهداری می شوند!
جمهوری اسلامی تلاش دارد رمزآلود بودن اعمال خود را هر روز بیشتر کند تا چنین بر خورد نا مشخص و شبهه آلود را به صورت یک سنت در جامع جا باندازد ، تا بتواند در اینده با استفاده از چنین فضای مبهمی ضمن تحمیل سر در گمی به فعالین ، مبارزان و مردم هر عکس العملی را دچار شک و شبهه نماید.
لازم است با گسترش اعتراضات خود اجازه ندهیم چنین نقشه ای را پیش ببرد ، با اعتراضات گسترده و در خواست های مکرار از نهاد های جهانی باید جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش مسئولیت ها و اعلام رسمی اعمالش نماییم ، به این حکومت ضد انسانی اجازه ندهیم اعدام ها را ادامه بدهد و با عدم پذیرش مسئولیت آنها و با پنهان کردن اعدام ها یا ایجاد شک و شبهه در رابطه با اعدام شده ها و ... پنهان کردن و عدم پذیرش مسئولیت را به روند عادی تبدیل کند.
کارگران، معلمان، انقلابیون و مردم آزادیخواه !!
با نوشتن نامه ها و طومارها، و کمک به خانواده زندانیان در اعتراضات و تجمع در مقابل دادگاها و زندانها و ... و در خواست از جوامع جهانی جهت مشخص شدن وضعیت زندانیان، بخصوص ۶ زندانی نام برده جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش مسئولیت و اعلام رسمی جنایاتش کنیم. وبا افشا گریها و اعتراضات گسترده به موضوع محل نا معلوم در مورد زندانیان پایان بدهیم . چنین کارهای را فقط با سازمان یابی و سازماندهی در تشکل های سیاسی و صنفی خود می توانیم پیش ببریم.
١٢/٨/۱۳۹۳
موضوع زیر در خواست و انتقادی است که دوستان ما در ایران دارند و از ما خواستند به سایت ها گفته شود
ما از تمامی سایت های انقلابی و مردمی می خواهیم در تکثیر و توزیع اخبار و نوشته های کمیته حمایت از شاهرخ زمانی هر چه بیشتر تلاش و کوشش کنند ، متاسفانه می شود که برخی از سایت ها از انتشار مطالب و اخبار انتشاری از جانب کمیته حمایت از شاهرخ زمانی سر باز می زنند و البته هیچ دلیلی هم برای مخالفت خود ابراز نمی کنند، ما انتظار چنین اعمالی را از سایت های انقلابی و مردمی نداشته و آن را غیر قالبل قبول می دانیم.
************************
بیانیه ۱۱٨
بهنام ابراهیم زاده همچنان تحت فشار و شکنجه قرار دارد!!!
بهنام ابراهیم زاده را ٢٧ بهمن از بند ٢۰۹ اوین به زندان رجایی شهر برگرداندند و بعد از بند قرنطینه به حسنیه که به محل نگهداری زندانیان تبدیل شده است منتقل کردند ، اما تقریبا" تمامی وسائل و لباس های بهنام را دزدیدند ویا شکسته و خراب کردند و مسئولین هیچ جوابی نمیدهند و به خواسته های او توجه نمی کنند. از طرفی بهنام که بر اثر شکنجه های وارده و نگهداری در زندانهای ضد انسانی ، سلولهای انفرادی ، بر اثر سوء تغذیه به دلیل کمبود غذا یا نامناسب بودن مواد غذایی و همچنین بر اثر اعتصابات غذایی برای اعتراض به بی عدالتی ها و اعمال ضد انسانی مسئولان و ماموران مانند بسیاری از زندانیان دچار بیماری های مختلف از جمله آرتروز گردن ، عفونت کلیه و ... شده است و اکنون که در حسینه او را زندانی کردند بر اثر سرمای شدید حسینه بیماری های او شدت یافته و دردناک شده اند ، بهنام از این وضعیت و سرمای حسینه در رنج است. در واقع نگهداری او در حسینه ترفند و برنامه جدید سربازان گمنام امام زمان است جهت شکنجه و تنبیه بهنام به خاطر ادامه مبارزه و اعتراضات او به نا عدالتی و اعمال ضد انسانی در جمهوری اسلامی است.
کارگران و مردم آزادیخواه،
در این مبارزه یک طرف حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی قرار دارد و در مقابلش کارگران زندانی و زندانیان سیاسی است، حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی می خواهد توسط ماموران و شکنجه گران ما را وادار به تمکین در مقابل هر گونه اعمال دیکتاتوری سرمایه داری به شکل ولایت فقیه نماید از این جهت است ، زندانیان سیاسی را در زندان نیز رها نکرده و آنها را هر روز با روش های گوناگون شکنجه می کنند و بر علیه شان پرونده های جدید با اتهامات واهی و دروغین می سازند، اگر ما در مقابل اعمال ضد انسانی ماموران و در مجموع حکومت جمهوری اسلامی سرمایه داری ایستادگی نکنیم و از زندانیان سیاسی ازجمله بهنام ابراهیم زاده دفاع نکنیم ، جمهوری اسلامی هر روز بیشتر از قبل به هستی و سفره خانواده کارگری و آزادی های انسانی حمله خواهد کرد، با هر چه بیشتر متشکل شدن در تشکل های صنفی و سیاسی خود به مقابله با این حکومت ضد انسانی بر خیزیم.
ما از کارگران و مردم آزادیخواه ، همچنین از تشکل ها و نهاد های مردمی داخل و خارج می خواهیم به حمایت های خود از زندانیان سیاسی بخصوص بهنام ادامه داده و برای نجات او به اقدامات اعتراضی عملی خود بیافزایند.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/١٢/٧
************************
پیام تسلیت ۶ تشکل کارگری و صنفی خطاب به شاهرخ زمانی
مرگ هر انسان شریفی پاره ای از وجود مرا با خود می برد …هرگز مپرس تابوت چه کسی را به گورستان می برند ….تابوت مرا و آرزوهای تو را می برند
با خبر شدیم مادر دوست گرامی مان کارگر زندانی ،شاهرخ زمانی عضو موسس سندیکای کارگران نقاش و تزیینات تهران، فوت نموده است. این مادر دردمند با چشمانی که در آرزوی دیدار فرزند می سوخت ،چشم بر این دنیا بست و آرزوی دیدار درآزادی شاهرخ زمانی را با خود برد. ما ضمن تسلیت به خانواده این کارگر زندانی ،امیدواریم که حداقل این امکان برای شاهرخ زمانی فراهم شود که در مراسم مادر دلبندش شرکت کند.
رفیق عزیز شاهرخ زمانی در غم از دست دادن مادرت با تو همدردیم.
هیات موسس سندیکای کارگران نقاش و تزیینات تهران و حومه
سندیکای کارگران نقاشان استان البرز
سندیکای کارگران رفوگر فرش تهران
اتحادیه نیروی کار پروژه ای
کانون صنفی معلمان ایران
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک
۱۳۹۳/۱۱/۰۵
************************
پیام تسلیت ۵ تشکل کارگری خطاب به شاهرخ زمانی
۵ تشکل کارگری در ایران طی پیامی کوتاه به مناسبت درگذشت مادر شاهرخ زمانی با وی همدردی کردند. متن این پیام به شرح زیر است:
شاهرخ عزیز،
خبردار شدیم که خانم زرین نجاتی، مادر عزیزت، پس از مبارزهای طولانی با بیماری سرطان از میان ما رفت. او که از نمونههای مادران فداکار و مبارز بود، تمام زندگی خود را در دفاع از حق زندانیان سیاسی طی کرده و در نهایت نیز در حالی که چشم به راه آزادی دوبارهی تو بود درگذشت.
برای ما واضح است که فقدان وی برای تو چقدر تلخ و جانکاه است. اما از سوی دیگر نیز اطمینان داریم که با صبر و متانت شایستهی یک فعال کارگری و انقلابی، این سختی را نیز پشت سر خواهی گذاشت.
ما این فقدان بزرگ را به تو و پدر مبارزت تسلیت میگوییم. همچنین از تمامی تشکلها و فعالین کارگری دعوت میکنیم که با وحدت و اتحاد عمل در مبارزه در جهت آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی تلاش کنند.
سندیکای نقاشان کرج
هیات بازگشایی سندیکای نقاشان و کارگران تزئینات تهران
انجمن سلامت آذربایجان
کارگران پیشرو آذربایجان
کارگران سندیکایی تبریز و اردبیل
************************
برای مادرم / شاهرخ زمانی:
نَمیرند و نَمیرند، آنان که ره خلق بگیرند...
من چشم در خانوادهای باز کرده و بزرگ شدهام که سوسیالیزم به عنوان آرمان رهایی بشریت از ستم و بهرهکشی و طبقهی کارگر به عنوان تنها نیرو و مرکز ثقل این تغییر انقلابی، مقدس شمرده میشد و با تمام وجود در خدمت آن قرار گرفتیم. بدین جهت، پاسداران نظام سرمایهداری، چه با شکل تاج و چه در پوشش عمامه، لحظهای آزار و اذیت و زندان و شکنجهی ما و تمامی مبارزین راه آزادی بشریت برای جلوگیری از فعالیت انقلابی آگاهگرانه دست برنداشتند.
منزل ما در تبریز، محل رفتوآمد بزرگانی چون بهروز دهقانی، صمد بهرنگی، غلامحسین ساعدی، چنگیز احمدی، عبدالله افسری و دیگر انقلابیون بود. مادرم در چنین فضایی تمامی محبت و تلاشهای قهرمانانهی خود را فداکارانه صرف کمک به خانواده و سرپا نگه داشتن آن و ادامهی مسیر انقلابی کرده بود. طعم تلخ بیپناهی در نبود سرپرستان خانواده، عمو و پدرمان در دوران حکومت ستمشاهی از سال ۱۳۵۰ در رابطه با چریکهای فدایی خلق ایران شروع شده و سپس در سال ۱۳۵۷ که آنها با قیام عمومی از زندان آزاد شدند، خانهی ما به مرکز فعالیتهای انقلابی تبدیل شد.
با شروع قتلعامهای دههی ۶۰ که پدر، عمو، من و خواهر بزرگترم مجبور به ترک خانه شدیم، بار مسولیت ۳ طفل خردسال در حالی به دوش مادرم افتاد که پاسداران سرمایه هر شب برای دستگیری ما از دیوار بالا رفته، به منزل ریخته و باعث وحشت بچهها میشدند. به طوری که مادر تمام وسایل خانه را رها کرده و در محلهی طالقانی، یکی از محلات جنوبشهر تبریز، مخفی شد. از آن موقع، این دربهدری و زندان تاکنون ادامه داشته است. مادرم در تمام این سالیان از تلاش برای سامان دادن به خانوادههایی که سرپرست خود را از دست داده بودند، ارتباط با خانوادههای زندانیان سیاسی و گروههای انقلابی، سازماندهی تظاهرات هزاران نفری همراه خانوادههای دیگر زندانیان سیاسی و دانشجویان انقلابی علیه زندان، اعدام و شکنجه و برای آزادی زندانیان سیاسی در دوران ستمشاهی که در یک مورد منجر به دستگیری ۷۰ نفر از آنان در تبریز شد، تا مصاحبهها با رسانهها برای افشاگری جنایات جمهوری اسلامی ایثارگرانه تلاش نمود. به خصوص زمانی که مرا به زندان قزلحصار تبعید کردند، در نزدیک به ۵۰ روز اعتصاب غذای من روزی نبود که رسانهای مصاحبه نکرده و جنایات رژیم سرمایهداری را افشا نکند.
در آخرین تلاش، چند ماه پیش، برای گرفتن مرخصی برای من در ملاقات با معاون دادستان، خدابخش- معروف به خدانابخش-به وی گفته بود: «پسر من چه گناهی غیر از دفاع از حق و حقوق طبقهی کارگر انجام داده است؟ مگر دفاع از سندیکا و حق حیات برای کارگران جرم است؟ ما انقلاب کردیم، خون دادیم، من روی شوهرم را ندیدم، سالها جلوی زندانها بودم، شما از ناآگاهی مردم سواستفاده کردید و بر کرسی قدرت نشستید و الان هم ادعای خدایی میکنید! ولی یادت باشد، همان کارگرانی که رژیم ستمشاهی را نابود کردند، شما را نیز به زبالهدان تاریخ خواهند انداخت. شما جلادها روی ساواک را سفید کردهاید! از جنایات و کثافات شما، مردم به تمامی دیکتاتورهای پیشین ایران رحمت میفرستند! ولی من انقلاب و نابودی ساواکیها را دیدهام، دیدم رییس ساواک چطور خودش را موقع محاکمه خیس کرد. الان نیز آن روز دور نیست!»
وقتی این گفتوگو را در ملاقات برای من تعریف کرد، به شوخی گفتم: «مادر این حرفها را که میزنی، سربازان گمنام میلیاردرها شما را پیش من میآورند!»
گفت: «خیال میکنی بیرون چه خبره؟ اینجا نیز زندان بزرگی است.» سپس به شوخی اضافه کرد: «یک روز خوش ندیدهام! از بس دوندگی کردم از پا افتادهام، کاش مرا نیز بگیرند تا چند سالی استراحت کنم!»
در تمامی این سالیان نکبت، خفقان و استبداد سرمایهداری که از ارتباط با نیروهای آگاه و کارگران پیشتاز از طیفهای گوناگون در رابطه با بحث و آموزش، مخفی کردن مبارزه تا دستگیری پدرو عمویم و خود من در سالهای ۵۰، ۵۲، ۶۰، ۷۲ و ۹۰، نگهداری بچهها و خانواده و ملاقات در زندان، سر و کله زدن با مزدوران و شکنجهگران و آدمکشان شاه و شیخ، مادرم لحظهای آرام و قرار نداشت.
رفیقا کبیر شهید چنگیز احمدی و عبدالله افسری وی را در اوایل انقلاب نمونهی مادر ماکسیم گورکی میدانستند. شهید چنگیز احمدی میگفت: «زری خیال نکن که اداره کردن روزی ۵۰- ۶۰ نفر که به این خانه رفتوآمد میکنند کار سادهای است. شما هم معادل ۳ کادر کمونیست کار میکنی. بدان که طبقهی کارگر و آیندگان در فردای صبح رهایی از ستم و نابرابری، این ایثار و فداکاری شما را از یاد نخواهند برد.»
وی با اینکه همهی این فشارهای روحی و جسمی وی را تکیده کرده و انرژیاش را تحلیل برده بود، در روزهای آخر عمرش به همه سپرده بود که من در زندان خبردار نشوم که وی مریض است و برایم پیغام فرستاده بود که «به زودی تهران میآیم و زمین و زمان را بر سرشان خراب خواهم کرد. هر طور شده برای تو مرخصی خواهم گرفت. وگرنه کل دنیا باید بفهمند که حکومت ضدکارگری چقدر ضدبشر است و با افراد بیگناه چه میکند.»
بله! وی تا آخرین لحظهی عمرش به قول رفقا مثل مادر ماکسیم گورکی بود و من به او افتخار میکنم.
تا باشد مادرها راه او را پی بگیرند.
شاهرخ زمانی - ۴ بهمن ۱۳۹۳ زندان رجاییشهر کرج
************************
مرگ نا به هنگام مادر شاهرخ زمانی را تسلیت می گوییم!!!
خانم زرین نجاتی مادر شاهرخ زمانی پس از چندین ماه مبارزه و مقاومت در مقابل بیماری سرطان که به دلیل وجود جمهوری اسلامی هر روز بیش گسترش می یابد امروز ١٣٩٣/١١/۴ در گذشت .
زرین نجاتی طی دو رژیم ضد انسانی که هر گونه ظلم و ستم را علیه مردم تحمیل کرده اند هرگز سکوت نکرد و دائماً در تلاش و مبارزه در جهت کمک و برای آزادی زندانیان بوده است، او در رژیم سلطنت به خاطر تلاش و سازماندهی خانواده زندانیان سیاسی دو بار دستگیر شد که با حمایت های خانواده ها مجبور شدند آزادش کنند در دهه شصت نیز به دلیل سرکوب های ددمنشانه رژیم اسلامی که شاهرخ و خواهرش برای اینکه دستگیر نشوند مجبور بودند از خانه متواری شوند و پدر و عمومی شاهرخ که در زندان بودند زرین نجاتی مجبور شد از خانواده آنها نیز نگهداری نماید در همین حال بسیاری از آشنایان و دوستانشان نیز که در مقابل سرکوب های دهه شصت از بچه و خانواده هایشان دور بودند زرین نجاتی به عنوان مادر به آنها نیز رسیدگی می کرد.
این مادر طی سالهای متمادی در دوره سلطنت که بهمن زمانی و اسرافیل زمانی ( پدر و عموی شاهرخ) در زندان بودند برای آزادی آنها و حمایت و دفاع از حق زندانیان هر روز در ادرات، دادگاه ها، و زندانها برای ملاقات بود و پس از سرنگونی رژیم ضد انسانی سلطنت و بر قراری رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی همچنان تا زمانی که بیماری سرطان سوغاتی نظام اسلامی نتوانسته بود از پا در آوردش برای آزادی و دفاع از بهمن زمانی و اسرافیل زمانی که این بار توسط جمهوری اسلامی زندانی شده بودند هر روز راهی ادارات و دادگاه ها بود و پس از آنها نیز برای دفاع از شاهرخ زمانی و خواهر ش چه در سالهای دهه شصت و چه در سالهای ١٣٧٢ ، ١٣٧٣ و ... و چه در طی سه سال اخیر که شاهرخ در زندان است همچنان پاشنه کفش هایش را ور می کشید و با ماموران و قاضی ها و زندانبانهای ضد انسان رو در رو بود. امروز ما چنین مادری را از دست دادیم.
ما در کمیته حمایت از شاهرخ زمانی مرگ مادرمان زرین نجاتی را به بهمن زمانی، به شاهرخ زمانی و دیگر اعضای خانواده زمانی و همچنین جمع خانواده زندانیان و مردم ستم دیده ایران تسلیت گفته از همه فعالین جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی می خواهیم به صورت سازمان یافته و با کمک کردن به متشکل شدن کارگران و توده ها جهت مبارزه با نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی کمک کنند و دست به ایجاد تشکل های مبارز بزنند چرا که مبارزه و فعالیت سازمان یافته تحت رهبری تشکل های مبارز است که می تواند ضمن حمایت های عملی و ممکن باعث آزادی زندانیان سیاسی شوند و در همین حال نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی را مجبور به پذیرش حق و حقوق انسانها نمایند.
شاهرخ عزیز ما را در غم وارده شریک خود بدان، زرین نجات یکی از هزاران مادری بود که عمر خود را در راهروها و دالان های ساختمانهای ادارات، دادگاه ها و زندانها و در راه های آنها گذرادند و همیشه برای آزادی زندانیان از زندگی خود گذشتند و هر از چندگاهی یکی از این فدا کاران خاموش می شوند و ما را تنها می گذارند بیاید در کنار دیگر مادرانی که هنوز زنده هستند و برای آزادی زندانیان مبارزه می کنند قرار بگیریم و دستان پر مهر و فداکارشان را به گرمی در دست بگیریم.
۴/١٣٩٣/١١
************************
آخرین وضعیت بهنام ابراهیم زاده
امروز شنبه ۱۳۹۳/١٠/٦ صبح بهنام ابراهیم زاده را از بند یک زندان رجایی شهر به بند دو همان زندان منتقل کردند در حالی که به او وعده داده بودند به بند ۱٢ منتقل خواهند کرد در همین حال معده بهنام بر اثر اعتصاب غذا دچار خونریزی شده است در ضمن بهنام همچنان به اعتصاب غذا ادامه می دهد او اعلام کرده است تا زمانی که به بند ۱٢ بر گردانده نشود ادامه خواهد داد. در همین حال وکیل بند سالن ۱٢ بنا به خواست زندانیان با مردانی رئیس زندان صحبت کرده است که بهنام را هر چه زودتر به سالن ۱٢ بیاورند او گفته است از دست من کاری ساخته نیست من می خواهم ولی دادستانی بخصوص برادر خدابخشی نمی گذارد.
کارگران زنان، مردان مبارز، دانشجویان، مردم آزادیخواه، تشکل ها، احزاب و سازمانهای انقلابی بهنام اکنون بیش از هر زمانی دیگر به کمک و حمایت نیاز دارد از هر طریق ممکن به کمک او بشتابید.
٦/١٠/۱۳۹۳
*****************
بیانیه ۱۱٤
پیروزی زندانیان سیاسی ارومیه را به مردم ایران تبریک می گوییم!!!
مردم ایران یک بار دیگر توانستند با حمایت از فرزندان قهرمان خود که در زندان ارومیه دست به اعتراض و اعتصاب زنده بودند جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کنند، زندانیان ارومیه در مقابل اعمال غیر قانونی و ضد انسانی ماموران و مقامات مربوطه که با زیر پا گذاشتن قانون تفکیک جرائم چندین ماه بوده اقدام به انحلال بند های سیاسی کرده بودند دست به اعتصاب غذا زدند و پیروز شدند، نباید فراموش کنیم که سران نظام ارتجاعی و استبدادی سرمایه داری جمهوری اسلامی طراح و امرین اصلی طرح انحلال بند های سیاسی هستند و نمونه انکار ناپذیر ان حمله برنامه ریزی و سازمانیافته چند ماه قبل ماموران نهاد های مختلف نظام به بند ٣۵٠ اوین است.
هر چند پیروزی زندانیان سیاسی ارومیه در سطح کشوری کوچک به نظر می رسد اما باید متذکر شد در مقابل حکومت استبدادی و ارتجاعی مانند جمهوری اسلامی این یک پیروزی ارزشمندی است چون باعث بیشتر شدن شکاف درونی این نظام ضد انسانی شده تنش های داخلی ان را بیشتر می کند ، اکنون وضعیت جامعه ایران از نظر شرایط عینی نشان از اعتلای انقلابی دارد، اما با کمال تاسف آلترناتیوی که بتواند شرایط ذهنی را ممکن کند نیست و همین باعث شده جمهوری اسلامی هنوز بتواند پا برجا بماند و در همین حال بسیاری از نیروهای همنوع حاکمان فعلی با مخالفت های جناحی با دولت و با بخشی از حاکمیت مردم را فریب داده خود را در شمائل آلترناتیو و انقلابی نشان بدهند، در این رابطه انقلابیون و تشکل های انقلابی بخصوص جنبش کارگری و جنبش های انقلابی اجتماعی باید با دقت و شدت بسیار بالای اقدام به سازمانیابی و سازماندهی نمایند ، شرایط ارتقاء یابنده منتظر ما نخواهد ماند زمان تنگ است و سرعت رشد اعتلایی انقلابی بسیار بالا ست.
پیروزی زندانیان سیاسی ارومیه یک بار دیگر نشان داد که امکان شکست دادن حکومت سرمایه داری ارتجاعی جمهوری اسلامی ممکن است، این پیروزی فعالین جنبش های مختلف اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد وبه انها انگیزه بیشتر برای مبارزه داده و نشان می دهد که راه مبارزه باز است هرچند که سخت است، همچنین زندانیان سیاسی ارومیه با مبارزه جانانه خود اعتماد بنفس فعالین و تشکل ها را بالاتر می برد.
اعتراض ، اعتصاب و پیروزی زندانیان سیاسی ارومیه ثابت کرد که همچنان یکی از عرصه های مبارزه و یکی از میدانهای نبرد زندانها می باشد ، ما ضمن تبریک این پیروزی به زندانیان ، خانواده ها و جنبش های اجتماعی و مردم آزادیخواه ایران، از همه ی فعالین ، تشکل ها، احزاب و سازمانهای انقلابی ، مردم خمبارز می خواهیم همچنان به حمایت های بیدریغ خود از زندانیان سیاسی بخصوص انهای که هنوز بر پایه خواسته های خود اعتصاب خود را ادامه می دهند مانند بهنام ابراهیم زاده ادامه بدهند.
لازم است همیشه به این باندیشیم که مبارزات اقشار مختلف مردم مانند اعتراضات کارگران ، دانشجویان ، معلمان ، پرستاران و مربیان، بازنشستگان و ... در مقابل مجلس ، دانشگاهها ، مدارس، کارخانجات ، ادارات و ... در اقصا نقاط ایران همچنین اعتراضات و اعتصابات زندانیان سیاسی و حمایت های گسترده مردمی از انها باعث شده است زمین زیر پای جمهوری اسلامی دائما" در لرزه باشد، آنچنان که جمهوری سرمایه داری هم اکنون بیش از گذشته از درون در طلاطم است و هر لحظه ممکن است این دیکتاتوری و حکومت ارتجاعی ، استبدادی سرمایه داری از درون منفجر شود و مردم به یکی از مطالبات اصلی خود نایل شوند.
ما یک بار دیگر ضمن تبریک پیروزی زندانیان سیاسی از همه فعالین و مبارزان می خواهیم با دقت و متحدانه اعتراضات خود را ادامه بدهند
پیروز باد رزم آزادیخواهانه مردم ایران
سرنگون باد جمهوری اسلامی سرمایه داری
........
١٣٩٣/١٠/٢
*****************
بیانیه ۱۱۳
بطور جد جان بهنام ابراهیم زاده در خطر است
مدتهاست که ماموران بخصوص خدابخشی علیه بهنام ابراهیم زاده پرونده سازی می کنند و هر رو زبیشتر از قبل باعث آزار و اذیت او می شوند. خدابخشی وقاحت را به جایی رسانده که حتی اعمال ضد قانونی خود را به صورت علنی و تهدید مجدد و مستمر بهنام و حتی تهدید خانواده او اعلام می کند.
طبق قوانین و آیین نامه سازمان زندانها و قوانین مصوب جمهوری اسلامی و حتی قوانین حقوقی و قضایی داخلی و بین المللی بدون حکم مستقیم دادگاه هیچ مقامی و ماموری حق ندارد زندانی را از زندانی به زندان دیگر تبعید کند یا خارج از قانون و خارج از حکم صادره و قرائت شده در دادگاه مجازات جدیدی علیه زندانی به کار برد و قانون تفکیک جرائم را زیر پا بگذارد چرا که تبعید یکی از مجازات های است که نیاز به حکم دادگاه دارد یعنی فقط دادگاه اجازه صدور حکم تبعید را دارد.
اما ماموران بخصوص خدابخشی از موقعیت و مقام خود سواستفاده کرده هر روز بیشتر از قبل قوانین خود جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشته مرتکب اعمال غیرقانونی و ضدانسانی می شوند چون تشکلها ، فعالین کارگری و فعالین حقوق بشر و همچنین نهادهای داخلی و جهانی فعالیت و حمایتهای لازم را از بهنام ابراهیم زاده به عمل نمی آورند ماموران مخصوصا" خدابخشی ضمن اعمال مجازاتهای خارج از حکم صادره و اعمال آزار و اذیت و مجازاتهای اضافه به احکام قرائت شده بدون حکم جدید و بدون تشکیل دادگاه بصورت خودسرانه علیه بهنام بکار می برند خدابخشی بی شرمانه اعلام کرده است هر کاری که بخواهیم علیه بهنام انجام خواهیم داد.
ما ضمن محکوم کردن حرکتها و اعمال ضد انسانی - غیرقانونی و بیمارگونه مامورانی چون خدابخشی اعلام می داریم هر اتفاقی برای بهنام رخ دهد و هر بلایی بر سر بهنام ابراهیم زاده بیاید تماما" مسئولیت آن به عهده جمهوری اسلامی و مقامات عالی رتبه، بخصوص قوه قضاییه می باشد و باید مقامات رژیم جمهوری اسلامی بدانند افکار جهانی و فعالین و تشکلها ی کارگری نمی پذیرند که طبق معمول مقامات جمهوری اسلامی اعلام کنند که ماموران خودسر و یا خدابخشی خودسرانه باعث بروز مشکل برای بهنام شده است چرا که ما به مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی اعلام می کنیم هر چه زودتر جلو ماموران خود، بویژه خدابخشی را که هر روز دهها عمل غیرانسانی و غیر قانونی مرتکب می شوند را بگیرند، و آنها را مهار کنند در غیر این صورت معلوم می شود که اعمال ضد قانونی و ضد انسانی انها خودسرانه نبوده بلکه طبق دستور و یا حداقل با اطلاع صد در صد مقامات عالی رتبه است.
ما همچنین از کارگران، فعالین کارگری، تشکلهای کارگری، زنان ، دانشجویان و سازمانها و احزاب و نهادهای مبارز و حقوق بشر می خواهیم برای وادار کردن جمهوری اسلامی به رعایت حداقل قوانین خودش دست به اعتراضات و اقدامات عملی علیه جمهوری اسلامی بخصوص قوه قضاییه بزنند.
از تشکلها و کارگران در داخل می خواهیم در مقابل دادگاه انقلاب ، دفاتر قوه قضاییه و زندان گوهردشت و همچنین نهادهای مربوطه اقدام به اعتراض کنند .
همچنین با نوشتن نامه های اعتراضی و جمع آوری امضا و طومار و از طریق تماس تلفنی با ادرات و نهادهای مربوطه و خبر رسانی گسترده از قانون شکنی های ماموران با برقرای تجمع ها و اعتراضات گسترده، ایجاد کمپین های حمایتی اقدام به حمایت و کمک به بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی بکنند کارگری که تمام جرمش حمایت از حقوق کارگران ، ایجاد تشکل کارگری و حمایت از کودکان کار و خیابان است.
همچنین از تشکلهای داخل بخصوص کمیته های دفاع از کارگران زندانی( کمیته دفاع از رضا شهابی ، کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده و کمیته دفاع از کارگران دستگیر شده مهاباد) سوال می کنیم : که چرا برای حمایت از بهنام ابراهیم زاده و دیگر کارگران زندانی دست به دست هم نمی دهند و اقدام مشترک برای حمایت از آنها نمی کنند ؟ با دادن فراخوان رو به عموم کارگران و مردم و دعوت برای دفاع و حمایت از بهنام ابراهیم زاده و همچنین دیگر کارگران زندانی بخصوص کارگران و فعالین دستگیر شده اخیر از جمله ریبوار عبداللهی، فرزاد مرادی نیا ، فردین میرکی و ... حمایت نمایند از کمیته های فوق و دیگر تشکلهای کارگری مانند سندیکای شرکت واحد، سندیکای هفت تپه ، سندیکای نقاشان، فلزکار و مکانیک ، سندیکای خبازان و همینطور اتحادیه آزاد کارگران ، کمیته های هماهنگی و پیگیری و... می خواهیم متحدانه اقدام به حمایت و دفاع از بهنام و بقیه نمایند، اجازه ندهند ماموران و مسئولان حکومت جمهوری اسلامی با خیالی راحت و آزادانه هر کاری که می خواهند علیه کارگران زندانی انجام دهند.
ما همچنین از سازمانها و احزاب می خواهیم با استفاده از روابط بین المللی خود اقدام به ایجاد کمپین های حمایتی کرده و از نهادها ، احزاب و تشکلهای جهانی بخواهند با اعتراضات خود به جمهوری اسلامی در دفاع از بهنام ابراهیم زاده اعتراضات گسترده ای را سازماندهی نمایند و یک بار دیگر قدرت همبستگی خود و جهانی را نشان بدهند تا بتوانیم بهنام را از ضربات و حرکتهای ضد انسانی و ضدقانونی مسئولان و ماموران نجات دهیم.
طی سالهای اخیر بارها ثابت شده است که اعمال و اقدامات مشترک نیروهای پیشرو کارساز بوده و جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی کرده است بیایید با تمام قدرت یک بار دیگر قدرت همبستگی و اقدامات و اعتراضات مشترک و گسترده خود را نشان دهیم .
بهنام ابراهیم زاده در اعتراض به انتقال غیر قانونی اش از سالن ۱٢ به بند یک زندان گوهردشت و پرونده سازی علیه او و همچنین زیر پا گذاشتن قانون تفکیک جرایم ۱۵ روز است که دست به اعتصاب غذا زده است و طی این ۱۵ روز دو بار حال او بد شده است و حتی یکبار فشار خون او تا ٦ افت کرده است اما به دلیل اینکه اعتراضی وجود ندارد ماموران بخصوص خدابخشی اهمیتی به سلامتی و جان بهنام نمی دهند.
امروز وظیفه عاجل ماست که از بهنام ابراهیم زاده به هر شکل ممکن دفاع کنیم.
شکنجه و پرونده سازی علیه بهنام ابراهیم زاده را متوقف کنید.
............
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
١٣٩٣/٩/٢۵
*****************
ما نوشته یا جوابیه کانون مدافعان حقوق کارگر به نقد شاهرخ زمانی را به این دلیل در وبلاگ کمیته حمایت منتشر می کنیم که مربوط به شاهرخ و نوشته ایشان است و جوابیه ای به نوشته شاهرخ می دانیم و چون دفاع از شاهرخ را وظیفه خود می دانیم مواردی را در جهت روشن شدن مسائلی بعنوان توضیح در زیر ارایه می دهیم، که شاید اعضای کانون به اشتباه مسئولین کانون پی ببرند و از ادامه راهی که شروع کردند منصرف شوند و از کانون نیز می خواهیم حقوق دمکراتیک و موضوع خود کانون که دفاع از کارگر می باشد و با توجه به اینکه شاهرخ یک کارگر است با منتشر کردن نوشته شاهرخ در سایت کانون این ادعا مدافع کارگر بودن را با عمل به وظیفه تعیین کرده برای خود به اثبات برسانند.
کانون مدافعان حقوق کارگر چرا از میان دهها نقد فقط نوشته شاهرخ را مثلان "جواب" داده است؟
چون مطلب یا جوابیه و یا نقدی که "کانون مدافعان حقوق کارگر" به نقد شاهرخ زمانی اشاره مستقیم کرده است و از بین دهها نقد دیگر به هیچ کدام اشاره مستقیم و واضح نکرده است ، چرا؟
ما فکر می کنیم تشخیص مسئولین کانون این است که به افرادی که دست و بالشان باز است نباید جواب یا به قول معروف گیر بدهند چون انها دلیل و مدارک بسیاری دارند که می توانند از تشکیل شدن و از اهداف تشکیل شدن کانون موارد بسیاری و اینکه چرا قبل از تشکیل کانون مدافعان حقوق کارگر قرار بود نام دیگری داشته باشد ولی هنوز تشکیل نشده عده ای از افرادی که می خواستند تشکیلش بدهند مانند آقای فرج اللهی و ... از آقای ثقفی انشعاب کردند چون همه ی افراد در حال مباحثه و تبادل نظر بودند که نا گهان آقای ثقفی موجودیت تشکل را اعلام کرد و وقتی بقیه به او اعتراض کردند ایشان جواب داد که ما کانون را تشکیل دادیم شما هم بروید یک تشکل دیگر تشکیل بدهید، در آن زمان همه فعالین در تعجب بودند که آقای ثقفی تمام مانور هایش و خودی نشان دادن هایش به امید و با تکیه به افرادی بود که اکنون انها را دور زده است البته خیلی زود علت عجله آقای ثقفی در اعلام موجودیت کانون بدون اتمام مباحثات و دور زدن رفقایش معلوم شد ایشان به نشست تشکل های کارگری در کانادا دعوت شد بعنوان نماینده کانون مدافعان حقوق کارگر ، مشخص شد که شرط دعوت شدنش به کانادا عضویت در یک تشکل است که تمام اختیارش در دست آقای ثقفی باشد و دوستانش با طولانی کردن بحث ها جهت تشکیل چنین تشکلی بدون اینکه بدانند داشتند شانس دعوت شدن آقای ثقفی به کانادا را می سوزاندند، شاید دعوت کنندگان این بار به ایشان گفته اند بهتر است با عنوان نماینده و عضو تشکل سراسری دعوت شوی و در نتیجه اسانلو و دیگر طرفدارانش دارند زمینه را آماده می کنند. یا کارهای که آقای ثقفی در جلسات مشورتی کمیته پیگیری انجام می داد تا نگذارد کمیته پیگیری دو باره متشکل شود یا بیانیه سه نفره آقایان ثقفی ، دیوارگر و فرجی اللهی در رابطه با زمین گیر کردن کمیته پیگیری و یا مسافرت های آقای ثقفی به عنوان نماینده کارگران به کانادا و دهها موضوع دیگر را می دانند که اگر کانون یا آقای ثقفی بخواهند مانوری در مورد نقد های شده بدهند ممکن است برای شان گران تمام شود،اما با وانمود کردن اینکه شاهرخ در زندان است دسترسی به اخبار ندارد و نمی تواند نقدی بنویسد بنا براین نقد فوق را به طور ضمنی به پلیس سیاسی و ماموران امنیتی جمهوری اسلامی منتصب می کنند تا از این طریق هم خود را انقلابی جا بزنند و هم اثر نقد را از بین ببرند، ما اعضا کمیته حمایت از شاهرخ زمانی اصالت نگارش آن نقد از طرف شاهرخ را تأیید می کنیم و شیوۀ شناخته شدۀ منسوب کردن هر نقد یا مخالفتی را به دشمنان و دستگاه های امنیتی را مکررا افشا می کنیم و اعلام می داریم که آقای ثقفی شخصا" و صد در صد می داند که این نوشته متعلق به خود شاهرخ است چون پیام مستقیم وی را آقای ر. د به ثقفی رسانده است.
کانون در شکستی که در طرح جا زدن خودش همراه با چند نفر دیگر به کمک تبلیغات گروه اسانلو به عنوان تشکل کارگری و سراسری به هر خار و خاشاکی دست می زند تا شاید فرجی کسب شود از این جهت است، که می خواهد با نقد نظرات شاهرخ با یک تیر سه نشان بزنند از یک طرف مثلا" اعلام کند بیرونی ها یا داخلی های با نام مستعار برای ما مهم نیستند و ربطی به جنبش کارگری ندارند ،که به نوشته هایشان جواب بدهیم و از طرف دیگر بگویند نقد از طرف شاهرخ نیست و از طرف سوم بگویند ما به نقد ها جواب دادیم ،
اما واقعیت امر اینکه تا زمانی که کانون خود را به عنوان تشکل فعالین مدافع کارگران می شناسد یا معرفی می کند می توان پذیرفت ولی زمانی که کانون بخواهد با این بهانه که چند نفر از اعضای کمیته هماهنگی را که اکنون دچار مشکل شده است شکار کرده خود را به عنوان تشکل سراسری کارگران جا بزند نمی توان سکوت کرده و اجازه داد در آینده آقای ثقفی خود را مانند مسافرتش به کانادا این بار به عنوان فرستاده تشکل سراسری کارگران ، نماینده کارگران ایران قالب کند همان گونه که حدود ٦ یا ٧ سال قبل بعنوان فرستاده کانون فوق خود را نماینده کارگران ایران اعلام کرده بود در نتیجه نباید اجازه داد جنبش کارگری دو باره، از طرف یک نفر گزیده شود. در جنبش کارگری باید هر فردی و فعالی جایگاه خودش را بشناسد تشکلهای فعالین حق ندارند خود را تشکل کارگری معرفی کنند و افراد غیر کارگر می توانند مدافع باشند ولی نمی توانند خود را نماینده کارگران یا کارگر معرفی کنند ، آقای ثقفی باید بداند ایشان می توانند بگویند مدافع کارگران و طبقه کارگر است ولی ایشان خودش نه تنها کارگر نیست بلکه نه در بخش تولیدی قرار دارد و نه در بخش خدمات بلکه یک روشنفکر است و از نظر مناسبات تولیدی نیز مالک ابزار تولید است در حالی که کارگر کسی است که مالک ابزار تولید نیست،
شاهرخ زمانی در نوشته خود در رابطه با موضوع تشکل سراسری کارگران هیچ گونه فحش یا توهنی به کسی نکرده است بلکه در رابطه با، رابطه فکری و جایگاه اجتماعی آقای ثقفی و مسافرت های ایشان به کانادا و دعوت های که از طرف افراد شناخته شده از ایشان شده بود و اینکه کانون نمی تواند ادعا کند که مستقل از آقای ثقفی است نزدیکی گرایشی آن را به سولیداریته سنتر بر مبنای سنخیت فکری و جایگاه اجتماعی آقای ثقفی و مسافرت های آقای ثقفی بیان کرده است ، که برای اثبات چنین برداشتی دلیل و مدارکی وجود دارد. لازم به ذکر است که پیام آقای ثقفی به دوستان شاهرخ که از آنها خواسته بود به شاهرخ بگویند که نقدش را پس بگیرد،( این پیام که به دست ما نیز رسید نشان می دهد که آقای ثقفی می دانست نقد شاهرخ واقعا" از طرف خود شاهرخ است اگر آقای ثقفی به این موضوع اشراف نداشت دلیلی وجود نداشت که پیام به شاهرخ بفرستد که از دوستانت بخواه مطلب را بردارند) که در آن پیام شاهرخ زمانی را تهدید کرده بود که اگر نقد خود را پس نگیرد علیه شاهرخ زمانی اقدام خواهیم کرد،( که نقد اخیر بخشی از آن اقدام است که در تهدید هایشان گفته بودند و جالب است خود صد درصد می دانند نوشته متعلق به شاهرخ است اما ان را بطور ضمنی به ماموران منتصب می کنند ، باید گفت احسنت به کانونی که این چنین مدافع کارگر است که به خاطر منافع شخصی و ناتوانی در جواب دادن به نقد، نوشته یک کارگر را به ماموران منتصب می کند.)
شاهرخ در مقابل تهدید های آقای ثقفی توسط چند نفر از جمله آقای ر.د پیام فرستاده به ایشان که "من در مقابل به خطر افتادن منافع طبقه کارگر هر گز سکوت نمی کنم هر کسی باشد نقدش می کنم حتی اگر به قیمت جانم تمام شود" ، همه اینها را آقای ثقفی خوب می داند ولی راهی را شروع کرده است که یا باید خودش خویش را نقد کند و از انحراف برگردد یا مجبور است به سیم آخر بزند. سوالاتی که شاهرخ در نوشته اش پرسیده ، ولی کانون حاضر نیست به آنها پاسخ بدهد ، عبارتند از:
١ - موضوع کانون دفاع از حقوق کارگر است ، آیا تهدید یک کارگر در زندان ( تهدید شاهرخ زمانی) انجام رسالت و وظیفه از طرف کانون است؟
٢- در هر حال کانون مدافعان کارگر در جوابیه ای که به نقد شاهرخ نوشته است به هیچ عنوان به مقوله ها و مفاهیم اصلی بیان کرده شاهرخ از جمله اینکه تشکل سراسری چگونه باید تشکیل شوند و یا به سوالات شاهرخ از جمله سوالات زیر جواب نداده است:
٣- ایجاد تشکل های سراسری (اتحادیه ها و فدراسیون سراسری و حزب طبقه کارگر) چگونه و با کی ؟
٤ - آیا جنبش ٢٠٠ ساله کارگری غیر از اتحادیه های سراسری و یا حزب سیاسی ظرف دیگری برای تشکل یابی صنفی - سیاسی کارگران در بعد سراسری تعریف کرده است؟
۵ - در چنین وضعیتی سوال اساسی این است که آیا علی رغم ضرورت کاری تبلیغی ، ترویجی و سازمانگرانه برای ایجاد و گسترش تشکل های پایدار ما کارگران، و رفتار با دشمنان قسم خورده کارگران از هر جناحی که اکنون بر علیه ما بسیج شده اند، این است که با آنها دست دوستی بدهیم ؟
۶ - آیا با خاک پاشیدن به چشم پیشروان کارگری تازه کار و کم اگاه و نمک پاشیدن بر زخم پیشروان سابقه دار و با تجربه به جایی شناساندن دو ستان و دشمنان شان و کمک به انحرافات جنبش کارگری همین کارگران یقه ما را در اینده ول خواهند کرد؟
در نوشتۀ کانون یک مغلطۀ آشکار و زیرکانه ای هم بکار رفته است که باید به آن هم پرداخت: آن برنامۀ صدای آمریکا از سری معرفی سازمان های مدنی که نام برده نبود، موضوعش معرفی کانون مدافعان نبود، بلکه مصاحبه ای با اسانلو پیرامون "پروژۀ ایجاد تشکل سراسری" بود که او هم با توجه به سابقۀ عضویتش در آن کانون، در تعریف و تمجید و مطرح کردن کانون و متولّیش آقای ثقفی، سنگ تمام را گذاشت. و حال کانون با این مغلطه می کوشد که این سئوال بجا را که "پروژه ای" که هنوز نه به باره، نه به داره، صدای آمریکا آن هم از زبان اسانلو مبلغ و مدافعش می شود را زیر سرپوش قرار داده و منحرف نماید،
لازم است به ترفند کانون در جواب دادن به نقد ها که از یک طرف بصورت ضمنی نوشنه شاهرخ را به ماموران امنیتی منتصب می کند از طرف دیگر به جلو دویده موضوع کمپین اسمیر را پیش می کشد و شرحی از معنا و مفهوم کمپین فوق ارایه می دهد و می گوید:
" نکتهی بارز تمام این گونه نوشتهها، استفاده از کلمات سخیف و ناسزا، توهین، تکرار اتهامهایی بدون مدرک و دلیل و… است. شیوهای که در بازجوییها و نشریاتی مانند کیهان به کرات از آن استفاده میشود.
این شیوهی مرسوم رسانههای سرمایهداری است. چیزی که تحت عنوان کمپین اسمیر** معروف است "
کاملن نشان می دهد که آنچه می گوید در خود اوست، اولان مقاله آقای ثقفی را رسانه ای سرمایه داری ( تلویزیون صدای امریکا) تبلیغ می کند در حالی که نوشته شاهرخ را سایت های کارگری منتشر می کنند دوما" این کانون است که آگاهانه دروغ می گوید که نوشته شاهرخ نیست و آن را منتصب به ماموران امنیتی می کنند،حال باید دید چه کسانی کمپین اسمیر را پیش می برند ، سوم اینکه انچه در بالا ما بیان کردیم برای تمامی انها دلیل و شاهد داریم.
ما از کانون مدافعان کارگر می خواهیم اگر خود را دمکرات می دانند طبق عرف دمکراتیک قبل یا بعد از نقد خود، نوشته شاهرخ را نیز منتشر کنند.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی - ١٣٩٣/٩/٢٠
در زیر جوابیه کانون به نوشته شاهرخ زمانی آورده می شود
اینجا ...
*****************
کارگران و مردم آزادی خواه ایران:
جان بهنام ابراهیم زاده زندانی سیاسی در خطر است با اعتراضات و اعتصابات به کمکش بشتابید!!!
مافیای ثروت و قدرت، این دشمنان قسم خورده طبقه ۵٠ میلیونی کارگران پس از کشاندن نزدیک به ۵ سال زندان در بد ترین شرایط برای بهنام ابراهیم زاده در زندان نیز دست از شکنجه روحی و جسمی او بر نمی دارند، هدف آنها از تبعید وی به بد ترین بند زندان گوهر دشت یعنی بند یک که محل نگهداری قانلین و جانی های که تعادل روحی ندارند در واقع قتل عمد علیه وی می باشد. بدون شک یکی از مطالبات اولیه خانواده ۵٠ میلیونی کارگران ایران آزادی کارگران زندانی است که در خط مقدم مبارزه برای دفاع قانونی و مشروع از حق تشکل، اعتصاب و حق حیات انسانی برای طبقه کارگر در مقابل بهره کشی ، تعدی، ظلم و جور طبقه سرمایه داری طفیلی و انگل ایران ایستاده اند، می باشد، طبقه کارگر برای کسب مطالبات مختلف خود نیاز مبرم به سازمانیابی و آگاهی طبقاتی دارد، آگاهی و تشکل طبقاتی در هیبت تشکل های سراسری طبقه کارگر یعنی اتحادیه و حزب سیاسی تنها وسیله هستند که سازماندهی، و بثمر رساند دفاع ، مقاومت و مبارزه آنها در مقابل بهره کشی، بیکاری، گرسنگی تحمیلی از طرف طبقه سرمایه دار حاکم و سرکوب گر می تواند باعث کسب مطالباتش شود.
مولتی میلیاردر های حاکم با تحمیل دست مزد های یک چهارم خط فقر، قراداد های سفید امضا و موقت و واردات کالاهای بنجل وآلوده و بیماری زا( سرطانزا)، نابودی سازمانیافته تولید و اشتغال ، بیکار سازی میلیونی ، حذف یارانه ها از روی مایحتاج عمومی و حیاتی کارگران مانند آب، برق و گاز ، نان و نابودی و حذف قوانین حمایتی مانند قانون کار، پولی کردن تمامی حوزه های تحصیل ، در مان و بهداشت و خدمات عمومی، نابود کردن محیط زیست ، سوق دادن بیشترین کودکان و نوجوانان و جوانان به سمت ترک تحصیل و بی سوادی و کم سوادی و تبدیل کردن انها به کودکان کار و خیابان، در همین حال که مردم و بخصوص طبقه کارگر را به سوی گرسنگی مطلق و نابودی می کشانند در هیم حین تلاش می کنند با تبلیغ و فریب کاری های گوناگون مردم را به سمت افزایش زاد و ولد بکشانند تا وجود کارگران و نیروی کار ارزان در آینده برای سرمایه داری را تضمین نمایند، و ... یکی از ثروت مندترین کشور های جهان را به بهشتی برای سرمایه داری و جهنمی برای کارگران از طریق بیکاری، گرسنگی ، طلاق و اعتیاد ، انواع بیماری های روحی و جسمی، محرومین تبدیل کرده اند و برای ادامه بهره کشی و غارت ثروت های میلیونی کشور را به زندان محرومین تبدیل کرده اند ، که در واقع زندانها ، خود به زندانی در زندان تبدیل شده اند.
در جهت حفظ این بهشت برای خود و مقابله با اعتراضات و اعتصابات کارگری کارخانجات ، همچنین دانشگاه ها را با بسیج و حراست مسلح به پادگان تبدیل کرده اند، و با ددمنشی هر گونه تشکل مستقل سندیکای، و هر گونه فعالیت آگاه گرانه کارگری و روشنفکری را سرکوب می کنند.
کارگران ایران هیچ نجات بخشی به غیر از ارتقاء اگاهی و مبارزه منضبط خودمان در مقابل استثمار، فقر و گرسنگی تحملی سرمایه داری وجود ندارد، نیروی دهها میلیونی ما فقط و فقط با ایجاد تشکل های سراسری (اتحادیه و حزب) می تواند از بی برنامه گی، خود به خودیسم، پراکندگی، و انفرادی بودن در امده و به قدرت تاثیر گذار در عقب راندن دشمن طبقاتی تبدیل شود، با ایجاد هیات های موسس سندیکا ها در محل کار زندگی تان در جهت ایجاد یه های سراسری جرکت کنید ،
چاره ما در مقابل قدرت طبقات دارا وحدت و تشکیلات است!
هم زنجیران، همقطاران:
دفاع از آزادی کارگر مبارزبهنام ابراهیم زاده که مدافع جان برکف طبقه کارگر است، دفاع از حق حیات، دفاع از حق تشکل و حق اعتصاب، دفاع از آزادی و دمکراسی است از هر طریق ممکن از او حمایت کنید.
زندان رجایی شهر - شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/۹/۱۳
*****************
بهنام ابراهیم زاده را به دادگاه خواهند برد!!!
امروز دوشنبه ۱٠ آذر قرار است بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و فعال حقوق کودکان را از زندان گوهر دشت سالن ۱٢ به دادگاه انقلاب در تهران ببرند، هنوز مشخص نشده است دلیل به دادگاه بردن وی چیست. از تمامی کارگران، تشکل ها و مردم انقلابی می خواهیم در این رابطه حساس باشند و در صورت نیاز هر چه سریعتر خبر رسانی و اقدام به اعتراض نمایند.
۱۳۹۳/۹/۱٠
*****************
زبیده حاجی زاده همسر زندانی دربند بهنام ابراهیم زاده
زبیده حاجی زاده همسر زندانی دربند بهنام ابراهیم زاده بعد از ماهها موفق به ملاقات با همسر زندانی اش شد سرانجام پس از ماهها تبعید غیر قانونی و مخالفت دستگاه قضایی با ملاقات حضوری بهنام ابراهیم زاده با همسر و فرزند بیمارش روز چهارشنبه ٢٨ آبان ۹۳ همسر این زندانی کارگری دربند در زندان رجایی شهر و فرزندش موفق به دیدار او شدند.
بعد از غائله و حوادثی که جمهوری اسلامی با برنامه ریزی و سازماندهی آگاهانه جهت سرکوب بیشتر زندانیان سیاسی طراحی کرده بود ودر پنج شنبه سیاه بند ٣۵٠ اوین به اجرا گذاشت ، بهنام ابراهیم زاده در جهت حفظ حق حقوق خود مقاوت در برابر گارد و حفاظت زندان و اجازه ندان برای بازرسی مأموران در بند ٣۵٠ به شدت از سوی نیروهای گارد مورد ضرب وشتم قرار گرفت و متعاقب آن به سلولهای انفرادی بند ٢۴٠ و ٢٠۹ منتقل شد و پس از ماهها حبس در سلولهای انفرادی و پرونده سازی علیه او توسط ماموران سرکوبگر قرار گرفت، سپس با تلاش خود او ، خانواده اش و دیگر فعالین کارگری در اعتراضات مختلف و حمایت نیروهای انقلابی و همچنین نامه نوشتن و تماس با احمد شهید و درج بیانیه و مطالب حقوق بشری از داخل زندان و درگیری با گارد زندان وی در اعتراض به ادامه حبس در سلولهای انفرادی بند ٢٠۹ در ۱٨ مرداد دست به اعتصاب غذا زد که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی به جای رسیدگی به وی در ٢٢ مرداد ۹۳ بدون اینکه اجازه داشته باشد وسایل شخصیی را با خود بردارد و به همراه ببرد به تبعیدگاه فوق امنتیتی زندان رجایی شهر بند یک زندانیان و قاتلان تبعید شد که در نهایت بعد از ٢۵ روز اعتصاب غذای خشک وتر در ۱۳ شهریور ماه به بند سیاسی سالن ۱٢ منتقل گردید.
لازم به ذکر است مأموران وزارت اطلاعات در زمان انفرادی این زندانی کارگری از فرصت استفاده کرده و در یک اقدام غافلگیرانه ٦ نفر از مأموران امنیتی به همراه دوربینهای فیلمبرداری و تجسس به منزل مسکونی این زندانی دربند رفته و منزل وی را مورد بازرسی شدید و تفتیش قرار دادند و لب تاب فرزند بیمار این زندانی ، کیس کامپیوتر و فلش و چند مموری و رسیور ماهواره و نوشته ها وکتاب های موجود را با خود برده اند که تا کنون خانواده وی موفق به باز پس گیری وسایل مذکور نشده اند. بهنام ابراهیم زاده دوست بزرگ کودکان، یار و یاور ده ها خانواده کارگری و جوانی پرشور و عدالتخواه، هم اکنون همراه با دیگر زندانیان کارگری در زندان رجایی شهردوران محکومیت حبس 5 ساله خود را سپری می کند و در حال حاضر از ناراحتی های پزشکی از جمله آرتروز گردن و درد کلیه رنج می برد که تاکنون مسئولین زندان و قوه قضاییه هیچ گونه رسیدگی پزشکی به وضعیت وی انجام نداده اند.
ما از تشکل ها و نیروهای انقلابی می خواهیم در جهت احقاق حقوق و آزادی بهنام و دیگر زندانیان کارگری و سیاسی هر چه بیشتر دست به اعتراضات عملی بزنند.
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/۹/٢
*****************
بهنام ابراهیم زاده نیاز به مداوای عاجل دارد!!!
زندانی کارگری بهنام ابراهیم زاده عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری که به اتهام حق ثبت تشکل و اعتصاب و دیگر مطالبات مشروع و قانونی به ۵ سا ل حبس محکوم و در حال گذراندن پنجمین سال حبس خود می باشد وی در یورش ددمنشانه به بند ٣۵٠ اوین به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و شدیدا" آسیب دیده است و حدود ١٠٠ روز به علت مقاومت جانانه در برابر جنایت های اداره اطلاعات در ٢٠۹ در سلول انفرادی به سر برده و نهایتا" به زندان جهنمی رجایی شهر تبعید شد و در اینجا نیز به علت عدم انتقال به بند سیاسی با ٢۵ روزاعتصاب غذای که ۴ روز آن خشک بود مسئولین را وادار به عقب نشینی و انتقال به بند ١٢ سیاسی محکومین کرد ، وی در چند سال اخیر نوبت جراحی دارد که علیرغم اصرار خانواده اش همچنان با ممانعت مسئولین روبرو است. وسلامتی او بشدت در خطر است.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/٨/۱۹
*****************
بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی:
در شرایط پراکندگی جنبش کارگری ایجاد تشکل های مستقل کارگران را در اولویت قرار دهیم!
سلام و درود های گرم و آتشین ما فعالان کارگری بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی، اعضای شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری در زندان جهنمی رجایی شهر را بپذیرید.
ما، پنجاه و چند میلیون خانوار کارگری ایران، بمثابه نیروی اصلی انقلابی پیشرفت جامعه وهمچنین مولد تمام نیاز های حیاتی آن، از قبیل محصولات تغذیه، پوشاک، مسکن، دارو، نفت و گاز، و غیره، در سایه حاکمیت رژیم سرمایه داری در بدترین شرایط زندگی قرار داریم. همراه با نابودی امنیت شغلی از طریق قراردادهای موقت و سفید امضاء و دستمزدهای یک چهارم از خط فقر، واردات کالاهای بنجل و نابودی ٧٠ درصدی تولیدات داخلی مان، مانند قطعه سازی، نساجی، کفش، قند و شکر، کشاورزی و غیره که به بیکار سازی ۴٠ درصد از جمعیت کارگری کشور از طریق خصوصی سازی یا خودمان سازی تولید و خدمات انجامیده است، حذف یارانه های عمومی از مایحتاج های ضروری امثال آب و برق و گاز و بهداشت و درمان آموزش و تحصیلات و تندرستی و ورزش، با هدف انتقال این ارزها برای پر کردن کیسه ها و جیب مافیای قدرت و ثروت و دیگر سیاست های ارتجاعی و ضد مردمی نتایج خانمان برانداز زیر را برای کارگران و دیگر اقشار زحمتکش به بار آورده است:
٨٠ درصد جمعیت کشور با درآمدهای زیر خط فقر با ٢٠ میلیون گرسنه در فقر مطلق که امسال ٣٠٠ هزار نفر به این جمعیت اضافه شده است! رتبه اول و یا دوم نرخ رشد تورم و گرانی در جهان، مخصوصا مسکن! رتبه اول طلاق و اعتیاد! دومین کشور افسرده جهان! یکی از فاسد ترین کشورهای جهان با رتبه ١۵۴ از ١٧٠ کشور در عرصه ارتشاء و غارت علنی اموال عمومی به طوری که یک چهارم کل نقدینگی کشور یعنی ١۵٠ هزار میلیارد در دست ٦٠٠ نفر با گردن کلفتی داده شده است! با فساد و غارت های هزاران میلیاردی، مانند ٣٠٠٠ میلیارد بانک ها و ٩٠٠٠ میلیارد بابک زنجانی و غیره!
تحت چنین شرایطی استکه تنفر و نارضایتی و اعتراضات عمومی و اعتصابات کارگری به اوج رسیده است. بطوریکه هر روز تا پنج اعتصاب و بطور متوسط در هر ١۵ تا ٢٠ روز یک اعتصاب تأثیرگذار در سطح ملی به ثبت می رسد. اما سوألی که یک کارگر دلسوز و آگاه را به خود مشغول می کند، اینستکه چرا با چنین ابعادی از اعتراضات کارگری، آنها به نتایج ثمر بخش و مطالبات خود نمی رسند؟
دلیل آن به نظر ما در کنار سرکوب و برقراری حکومت نظامی در کارخانجات از طریق حراست و بسیج مسلح و دستگیری و سرکوب تشکلات مستقل و فعالان کارگری، و مهمتر از اینها اینکه طبقه سرمایه دار، از طریق دولت و احزاب خود، سرکوب فیزیکی و معنوی ما را سازمانیافته و آگاهانه و در سطح ملی و سراسری و با برنامه به پیش می برد. اما ما چگونه عمل می کنیم؟ ما با بهانه قرار دادن شدت سرکوب هیچ اقدامی برای پیوند ارگانیک و زنده ای با طبقه کارگر یعنی در سطح صنفی، مانند سندیکا در سطح رشته شغلی و یا در سطح ملی، یعنی فدراسیون، بدون هیچ برنامه عملیاتی مشخصی، صرفا لنگان لنگان در پی حوادث روانیم. ما حتی در رشته هایی که فعالیت صنفی بطور نسبی در حال جریان است، مانند حمل و نقل، ساختمان، پتروشیمی، و معادن، هیچ چهار چوبه ای برای فعالیت نداریم. چه رسد به ایجاد همبستگی سراسری در چهارچوب فدراسیون سراسری! و این بی عملی خود را با حرف های کلی و بی ربط با اصل مسئله لاپوشانی می کنیم. و یا از موضع فوق انقلابی با هزاران کیلومتر فاصله با طبقه کارگر، با لاف و گزاف، سر و صدای زیادی به راه می اندازیم. در چنین شرایطی، و نبود برنامه ای مشخص برای ساختن و ایجاد تشکل های سراسری، نه در عالم خیال و بر روی اینترنت، طبقه کارگر مانند گلوله بی تفنگ است، که در صورت شلیک هم کاری از پیش نخواهد برد و در مقابل هجوم سازمان یافته و برنامه ریزی شده و متحد سرمایه داری و دولتش توان مقاومت و مبارزه سراسری در عقب راندن آن را ندارد. ما، با قبول تأثیر بازدارندگی شدت سرکوب دشمن طبقاتی، اما، اعتقاد داریم بطوریکه تاریخ مبارزه طبقه کارگر ایران و جهان اثبات کرده است، در صورت داشتن آگاهی و ایمان انقلابی مانند پیشکسوتان مان، که شورای مرکزی اتحادیههای حرفهای ایران را در دوران سیاه دیکتاتوری رضاخانی ایجاد نمودند و حتی به عضویت سازمان بینالمللی سندیکای جهانی کارگران نیز در آوردند، آنهم در زمانی که نه اینترنت و ارتباطات گسترده کنونی وجود داشت، خواهیم توانست سطح مبارزات طبقه کارگر را ارتقاء داده و به یک تشکل سراسری برازنده طبقه مان دست یابیم.
بنابراین در حال کنونی برای ایجاد تشکل های سراسری کارگری باید با دو انحراف مهم در جنبش کارگری مبارزه کرد:
اول، با دیدگاهی که با بزرگ نمایی و دنباله روی و پرستش حرکات خودجوش کارگری، بر بی برنامه گی و پراکندگی ، و درک محدود صنفی و چسبیدن به یک تشکل محدود صنفی و قبول قواعد بازی دشمن طبقاتی در قانون گرایی و علنی گرایی صرف، آب تطهیر می ریزد. در چنین حالتی است که دشمن با تحمیل شرایط خفقان، رهبری تشکل ها را از بدنه جدا و آنها را وادار به عزلت و گوشه نشینی و نظاره گری و پذیرش سیاست "اعتدال" می کند. و نقش تشکل دهنده و سازمان دهنده تشکل ها را محدود و یا از بین می برد.
دوم، دیدگاهی که درک فرقه گرایانه از تشکل و آگاهی طبقاتی را با چهره ای ظاهرا رادیکال و انقلابی در توده های عام تبلیغ کرده و پیوند ارگانیک ایشان را با محیط ها و مبارزات کارگری می گسلاند. این دیدگاه جنبش های متفرق توده ای را قائم به ذات معرفی کرده و ایشان را بطور توهم آلود از پیوند مشخص با مبارزات کارگران و محیط های زندگی شان بی نیاز جلوه می دهد و عرصه مبارزه را به فضای خیالی، مجازی و اینترنتی عقب می راند.
این دو انحراف برای پیشرفت آگاهی طبقاتی در جنبش مبارزاتی کارگری و ایجاد تشکل های ماندگار صنفی و سراسری مانند اتحادیه سراسری کارگری ایجاد مانع کرده و جلوگیری می کنند.
برای برون رفت از این بن بست، تشکل های صنفی سندیکایی و تشکلات فعالین کارگری مانند کمیته پیگیری باید از حالت نظاره گری و دفاعی بیرون آمده و در بسیج نیروهای شان در جهت ایجاد پیوندی زنده با کارگران، در چگونگی ایجاد تشکلات مستقل برای آنان، بعنوان رسالت اصلی خود حرکت کنند. ارتباط ترویجی برای آگاه گران و تبلیغی برای پیشروان کارگری، با موضوعات چگونگی ایجاد هیأت های مؤسس سندیکا و اتحادیه ها در محیط های کارگری، اصول و نحوه سازماندهی و پیشبرد فعالیت در شرایط سرکوب و خفقان، ضرورت ایجاد تشکلات طبقاتی و سراسری، از طریق سایت ها و نشریات و توزیع وسیع آنها در میان کارگران و خانوارهای ایشان پیش ببرند. و مهمتر اینکه، همگام با پیشبرد این وظایف، تلاش عملی تشکلات صنفی و فعالین کارگری، با هدف ایجاد هیئت مؤسس فدراسیون سراسری از ترکیب تشکلات موجود، در جهت ایجاد اتحادیه سراسری کارگران، آنها از سردرگمی نظاره گری و انتظار به در آورده و به خمیر مایه و عنصر فعال سازمانده این مبارزات، برای تحقق مطالبات اساسی کارگران تبدیل می نماید.
پیش بسوی پیوند مبارزاتی و آگاهانه با جنبش کارگری
پیش بسوی ایجاد فدراسیون سراسری کارگران
چاره کارگران وحدت و تشکیلات است
بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی
اعضاء شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
زندان رجایی شهر - ١٧ آبان ۱۳۹۳
*****************
زنده باد کارگران پیروز بافق
من شاهرخ زمانی عضو هیات بازگشایی سندیکای نقاشان تهران و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری که به جرم تلاش برای ایجاد سندیکا و تشکل کارگری زندانی شدم از زندان گوهر دشت کرج دستان پر توان کارگران معدن سنگ آهن بافق را بگرمی می فشارم و پیروزی در این دوره را به این همرزمان تبریک گفته و ارزو دارم در مراحل بعدی مبارزات خود به سطح بالاتری از همبستگی طبقاتی دست بیابند بامید چنان روزی ...
دوستان، کارگران مبارز بافق این را در تمامی مراحل مبارزاتی خود بخاطر بسپارید که:
تنها راه پیروزی زحمتکشان وحدت و تشکیلات است !!!
سخن من رو به تشکل ها و فعالین کارگری از جمله سندیکاهای شرکت واحد، هفت تپه، نقاشان تهران و البرز و خبازان و فلزکار مکانیک همچنین اتحادیه ازاد کارگران ، کمیته های هماهنگی و پیگیری و کمیته های دفاع و ... است ، دوستان شما را خطاب قرار داده و توجه شما را به وضعیت کنونی طبقه کارگر و نیاز های آن در جهت ایجاد تشکل و سازمان یابی جلب می کنم.
کارگران ایران بی وقفه در اشکال و برای مطالبات مختلف به میدان می ایند و مدتی هزینه های بسیار بالایی نسبت به مطالبات طرح شده می دهند و سپس با دست اورد کوچک و بیشتر مواقع بدون هیچ دست اوردی تن به مبارزه فرسایشی می دهند. اما همچنان مبارزه در ایران به شدت ادامه دارد و سیکل و دوره های فراز و نشیب مبارزات کارگران هر روز با بس امد های فشرده تر از قبل رخ می دهد و باز فروکش کرده چند صباحی ارام می گیرد ، و دوباره با شتاب و شدتی بیشتر از قبل تبلور یافته به اوج می رسد و باز فرو می نشیند، سوال اینجاست :
که چرا ما از این همه فراز و نشیب و اوج گیری دم به افزون هیچ طرفه ای بر نمی بندیم؟
این ترس کاملا" بجاست که دشمنان طبقه کارگر از خلاءی که به خاطر عدم انجام وظایف از طرف ما ایجاد شده است استفاده کرده کارگران را به راهی که منافع سرمایه داری لازم دارد بیشتر از قبل بکشانند، و ما در مقابل عمل انجام شده قرار بگیریم، که در آن زمان سخن گفتن از رسالت طبقاتی ، تشکیلاتی و بزرگ نمایی مطالبات کوچک و نشان دادن بر و بازو به یک دیگر و ... هیچ دردی را دوا نخواهند کرد.
ایا شما فکر نمی کنید ما در انجام وظایف و رسالت های خود محدودیت های تاریخی و زمانی داریم؟
آیا فکر می کنید زمان توقف می کند تا ما برای انجام رسالت و وظایف و دست یابی به همبستگی طبقاتی خود را اماده کنیم؟
بدون اینکه خود را فریب بدهیم ویا موارد کسب شده را بزرگنمایی کرده و معایب خود را پنهان کنیم و یا همچنان دنباله روی از حرکت های خود به خودی را تقدس نماییم ، بیاید معایب را پیش رو بگذاریم و برای مبارزه با مشکلات قبول کنیم که مبارزه در این میدان از عهده همه ی ما به صورت تک به تک خارج است و برای کسب موفقیت هیچ چاره ای جز به رسمیت شناختن همدیگر و اختلافات موجود نداریم که باید در نقاط مشترک آگاهانه توانائیهایمان را روی هم گذاشته با قدرت متمرکز به مقابله با سرمایه داری و دشمنان کارگران بپردازیم و از بابت موضوع مبارزه و همکاری نباید هیچ نگران بود چرا که همیشه در سطح کشور در چند نقطه مبارزه بشدت در جریان است که هم اکنون کارگران بافق پرچم مبارزه را به دوش می کشند و موفقیتی هم بدست اوردند که شما می توانید در کمک به این مبارزه و انتقال تجربیات آن به بخش های دیگر آن را به سمت سراسری شدن و جلب حمایت دیگر بخش های کارگری از مبارزات کارگران بافق پیش ببرید البته نباید عجله کرد بلکه باید از جایی با دقت و به صورت سازمان یافته و برنامه ریزی شده شروع کرد و این توانائی را مجموعه ی شما دوستان دارید.
با این حال بهتر است به موارد زیر نیز توجه شود:
با توجه به اینکه طی ده سال گذشته ثابت شده است که هیچ کدام به تنهایی توانایی فوق را نداریم باید این واقعیت را همه بپذیریم، تا زمانی که این واقعیت را نپذیریم نه تنها تن به همبستگی نخواهیم داد بلکه مانع همبستگی خواهیم بود و برای توجیه خود مجبور به انکار بقیه خواهیم شد و این انکارها در اشکال فرقه ای و بعضا" در قالب سندیکالیستی تا به این روز صد ها بار خود را نشان داده و ضربات مهلکی به طبقه کارگر زده است این هدر دادن تواناییهای طبقه کارگر در مبارزه با دشمن است برای اثبات این ادعا که هیچ کدام از تشکل های فوق به تنهایی توان هیچ کار عملی را ندارند یک دلیل کافی است و آن این است که اکثریت مطالبات کارگرانی که طی ده سال گذشته دست به اعتراض زدند مطالبه مشترک با دیگر بخش های کارگری بوده است بنا براین می توانست باعث اعتصاب همزمان چند کارخانه برای مطالبه مشترک باشد و چنین سازماندهی و وظیفه به عهده تشکل های فوق است که طی ده سال هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است و اکنون مطالبه کارگران بافق یک مطالبه مشترک نه تنها رشته ای و نه تنها منطقه ای و نه تنها ملی و بلکه یک مطالبه جهانی است و اگر حتی یکی ازتشکل های فوق توان انجام وظیفه و رسالت داشته باشد باید می توانست تمامی یا حداقل یک کار خانه یا یک معدن دیگر را به حمایت از کارگران بافق برای چنین مطالبه مشترک به اعتصاب بکشاند آیا چنین توانی داریم ؟ اگر داریم پس چرا این کار را نمی کنیم؟ همین یک دلیل کافی است که بپذیریم هیچ کدام از ما به تنهایی توان انجام وظایف و رسالت تاریخی خود را نداریم و بهتر است دست در دست همدیگر بگذاریم. البته بیشتر دوستان با بهانه قرار دادن سه دلیل کاملا" غیر منطقی یقه خود را از همکاریها رها می کنند تعدادی خود را تشکل واقعی کارگری دانسته و همچنین خود را محدود به فعالیت اقتصادی کرده بقیه را سیاسی می دانند و از آنها دوری می کنند و این را بهانه ای برای عدم انجام وظیفه پیش می برند و بیشتر از نظر گاه سندیکالیستی موضوع را توجیه می کنند در پی ثابت خواهم کرد که هیچ فاصله بین مطالبات سیاسی و اقتصادی کارگران وجود ندارد و بهانه این دوستان کاملا" غیر منطقی است ، عده ای نیز برای اثابت حقانیت تئوریکی خود از طریق برخورد فرقه ای مطالبات کارگری را فدای مطالبات گرایشی می کنند و از این بابت توان باز کردن مشت خود در یک جمع بزرگتر را ندارند برای همین با تبلیغات اینکه آنها راست هستند و ما رادیکال هستیم و غیره یقه خود را راحت می کنند یک جواب ثابت برای این دوستان نیز وجود دارد اینکه وقتی با وجود اعتراضات گسترده و در حد اشتراک حتی جهانی مانند اعتراض کارگران بافق نمی توانیم یک کار خانه دیگری را به اعتصاب بکشانیم این رادیکال بودن به چه دردی می خورد؟ در چنین شرایطی رادیکال کسی است که بتواند تعداد بیشتری از کارگران را به اعتراض اصولی و مشترک طبقاتی بکشاند بقیه خود فریبی است. سومین دلیلی که دوستان برای عدم انجام وظیفه و رسالت خود، پیش می کشند شدید بودن سرکوب است این نیز فقط یک توجیه است و قابل قبول نیست، بهانه قرار دادن میزان و شدت سرکوب نمی تواند دلیل و توجهی منطقی برای عدم انجام وظیفه باشد اولا" سرکوب از طرف دشمن صورت می گیرد و دشمن وظیفه خود را انجام می دهد، در مبارزه طبقاتی انتظار داشتن از دشمن که سرکوب نکند یک توقع غلط است، دوما" شدت سرکوب بستگی به میزان همبستگی طبقاتی کارگران دارد هر چه همبستگی طبقاتی کمتر باشد شدت سرکوب بیشتر خواهد بود و بر عکس ، رسالت مبارزه طبقاتی دشمن سرکوب و جلو گیری از ممکن شدن همبستگی طبقاتی کارگران است، و باز برعکس رسالت فعالین و انقلابیون رادیکال طبقه کارگر درست در همین حین هر چه شدیدتر بودن سرکوب معنا و مفهوم پیدا می کند که باید بتوانند حتی برای مقابله با شدت سرکوب و کم کردن ان همبستگی طبقاتی کارگران را ممکن نمایند این رادیکالیزم بسیار خنده دار است رادیکالی که از دولت سرمایه داری انتظار دارد کمتر سرکوب کند یا اینکه منتظر است شدت سرکوب کمتر شود، اگر ما فعالیت نکنیم و همبستگی کارگری را ممکن نکنیم به چه دلیل باید شدت سرکوب کمتر شود؟ این دوستان از سرمایه داری انتظار دارند شدت سرکوب را کمتر کند، تا این رادیکال ها بتوانند تشکل کارگری بسازند و همبستگی طبقاتی کارگران را ممکن کنند تا از طریق تشکل کارگری و همبستگی طبقاتی کارگران سرمایه داری را سرنگون کنند این رادیکالیزم دچار تناقض است.
می توان در قالب اتحاد عمل های مختلف ، جبهه های متحد و غیر ضمن اینکه نیروها و توانایی های طبقه کارگر را روی هم گذاشت در همین حال از این طریق می توان طبقه کارگر را از شر کاریزما ها و فرقه گرایانی که مانع همبستگی طبقاتی می شوند خلاص کرد.
طی سالهای گذشته اعتراضات و اعتصابات بزرگ و تداوم داری مانند شرکت واحد، هفت تپه ، نورد های ساوه و اهواز و ... پترو شیمی ها، فرش و چینی گیلان ، معدن سرچشمه ، خاتون آباد و چادرملو، نساجی های قزوین و کاشان، صنایع ارتباطی شیراز ، لاستیک البرز و دنا و ایران ، تراکتور سازی های تبریز و ایران و خودرو سازیها ، کارگران شهرداریها و ... و اکنون کارگران معدن سنگ آهن بافق در جریان بوده و هستند در مقابل چنین اعتراضات گسترده باید از خود بپرسیم :
اگر همه ای تشکل های که در بالا از انها نام برده شد نبودند و همه ای اعتراضات بیان شده اتفاق می افتاد چه تفاوتی با وضعیت امروزشان می توانستند داشته باشند؟ آیا غیر از این می شد که اکنون شده است؟
اگر به دو سوال فوق جواب اصولی بدهیم جواب به ما نشان خواهد داد که ما چقدر توانستیم وظایف و رسالت تاریخی خود را انجام بدهیم و چقدر در انجام وظایف کوتاهی کردیم ، قصد از طرح چنین بحثی این است که نشان بدهم وظایف بسیاری به عهده ما است که روی زمین ماده است و ما باید برای انجام دادند انها برنامه ریزی داشته باشیم ،
می خواهم بگویم اگر هزاران اعتصاب رخ بدهد و دهها سال ادامه داشته باشند خود به خود هیچ سودی برای طبقه کارگر نخواهند داشت بلکه زمانی می توان از این اعتصابات و اعتراضات به سود کارگران چیزی کسب کرد که اعتراضات و اعتصابات فوق منشاء و نقطه شروع همبستگی طبقاتی بین کارگران کارگاه های مختلف ، کارخانجات مختلف ، مناطق و صنایع مختلف شوند. مثلا" وقتی کارگران معدن بافق دست به اعتصاب زدند کارگران معادن سر چشمه و چادرملو نیز به حمایت از کارگران بافق دست از کار بکشند ، یا وقتی کارگران هفت تپه دست به اعتصاب می زنند ، کارگران نورد اهواز، لوله سازی صفا ، ذوب اهن اردبیل و ... نیز به حمایت از کارگران هفت تپه دست از کار بکشند . یا وقتی کارگران لاستیک البرز اقدام به اعتصاب می کنند باید کارگران لاستیک سازی ایران ، دنا و ... در حمایت از کارگران البرز دست به اعتصاب بزنند و ...
این یعنی همبستگی طبقاتی چنین همبستگی هر گز خود به خود ممکن نمی شود بلکه باید فعالین و تشکل های موجود دست به دست بدهند و برای رسیدن به همبستگی طبقاتی و اعتصابات سراسری اقدام به تشکیل هیات های موسس سندیکا ها ، فدراسیون ها و حزب طبقه کارگر بکنند.
هر کدام از شما فعالین بعنوان یک فرد یا مجموعه ای از محافل و تشکل ها ی موجود کارگری دارای رسالت و وظایفی هستید و کم و بیش به بخش های از رسالت خود آگاهی دارید که این موجودیت ها ، بر مبنای سطحی از آگاهی طبقاتی نسبت به رسالت و وظایف فوق معنا و مفهوم پیدا کرده اند.
هدف از این نوشته آگاهی دادن نسبت به رسالت ها و وظایف نیست بلکه طرح سوالاتی است که می توانند روشن کنند چرا با وجود رسالت ها و اگاهی نسبت به وظایف و زمینه های ممکن برای فعالیت در جهت وظایف فوق حرکت های ماندگار و کار سازی صورت نمی گیرد؟
با توجه به اوضاع کنونی طبقه کارگر و مبارزات اجتناب ناپذیر و روز افزون در نقاط مختلف و گسترش هر روزه و اینکه بی وقفه بخش های از کارگران در اشکال و با مطالبات گوناگون وارد میدان مبارزه می شوند از جمله ( کارگران پترو شیمی ها ، لاستیک سازی و خودرو سازیها ، نساجی ها و کارگران خدماتی و ساختمانی و ... آخرین آنها که با مطالبه کاملا" ریشه ای در معادن سنگ آهن بافق است)مطالبه کارگران بافق از این جهت یایه ای و بسیار ریشه ای محسوب می گردد که انها دارند با شاه بیت و ستون مرکزی خیمه و پرچم اکنون بر افراشته هجوم سرمایه داری به زندگی انسانی مقابله می کنند چون خصوصی سازی در حال حاضر شاه بیت حمله سرمایه داری به طبقه کارگر است و همه ی حملات دیگر فعلا" تحت پوشش و لوای طرح های خصوصی سازی پیش برده می شوند. از اخراجهای دسته جمعی کارگران گرفته ، تا تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضا ، طرح های رایگان کار آموزی ، طرح استاد و شاگردی ، طرح های آزاد سازی قیمت ها و حذف یارانه ها ، طرح های تعطیلی کارخانجات و کارگاه ها ، تغییر هر روزه قوانین کار به زیان کارگران و... و جلو گیری از ایجاد شدن تشکل های کارگری (یکی از شروط اصلی خریداران شرکت های مشمول خصوصی سازی این است که کارگران حق ایجاد تشکل نداشته باشند یا همه ی آنها اخراج شده مجددا" با طرح موقت که از ترسشان حرفی از تشکل نمی توانند بزنند، است) همگی تحت پوشش طرح خصوصی سازی و آزاد سازی کلید خورده اند، از این جهت مبارزه کارگران بافق با سرمایه داری و دولت ان مبارزه ریشه ای دو طبقه در مقابل یکدیگر در حد گستره ملی و جهانی بود، ضمن اینکه در تمامی سطوح مبارزه کارگران با سرمایه داری دارای بعد طبقاتی است اما در مورد رو در روی کنونی کارگران بافق با دولت و کارفرمای معدن با وضوح صد در صدی بعد طبقاتی در حد ملی و جهانی بارز شده است.
چنین مبارزه ای امکان شروع را در بافق و یا دیگر شهر ها و کارگاهها را دارد و خواهد داشت ، ولی امکان محدود ماندن به یک شهر و کارگاه و همچنان ادامه داشتن در شهر و کارگاه محدود را ندارد بلکه باید سریعا" به سطح منطقه ای و کشوری گسترش پیدا کند در ان صورت است که دولت و سرمایه داری مجبور به عقب نشینی واقعی خواهد شد دولت و کارفرما ها در عقب نشینی های تا کنونی موقتی عمل کرده و برای حمله مجدد زمان خریده اند اما اگر مبارزه کنونی کارگران بافق از سطح کارگاهی و یک شهر به سطح رشته ای ، منطقه ای و کشوری ارتقاء می یافت در ان صورت دولت و کارفرما ها مجبور به حذف طرح کلی می شدند تا خرید فرصت و حمله مجدد.
لازم بذکر است فاصله بین مبارزه صنفی و سیاسی کارگران بخصوص در ایران وجود ندارد و کارگران برای هر مطالبه ای به هر نوع اعتراضی دست می زنند بسیار زود مبارزه بعد سیاسی به خود می گیرد این از خواست طرح شده مستقیم توسط خود کارگران نیست بلکه از خصلت سرمایه داری و حکومت ایران است که هر چیزی و هر مطالبه ای را به ذات موجودیت خودش پیوند زده است مثلا" وقتی کارگران دستمزد های معوقه خود را می خواهند پای اقتصاد متزلزل حکومتی به وسط می اید و دولت شروع به دستگیری و سرکوب کارگران می کند و در نتیجه مبارزه سیاسی می شود ، وقتی کارگران می خواهند با اخراج ها مقابله کنند چون اخراج ها مربوط به شروط خصوصی سازی و ناتوانی حکومت در پیش برد اقتصادی است پای حکومت به میان می اید و بگیر و ببند شروع می گردد باز موضوع اعتراض سیاسی می شود وقتی کارگران برای ایجاد تشکل کارگری اقدام می کنند چون حکومت از هر جهت متزلزل است و حقوق کارگران را طی تمامی سالهای عمر خود زیر پا گذاشته است و طی 36 سال با زور سر نیزه حکومت کرده است و خود یک کارفرمای بزرگ است و تمامی مجتمع های بزرگ اقتصادی را به صورت نظامی و پلیسی در خفقان نگداشته است می داند تشکیل شدن تشکل های کارگری مساوی با سرنگونی حکومت است از این جهت شروع به دستگیری و سرکوب شدید می کند بنا براین این مطالبه نیز سیاسی می شود نهایتا" در ایران هیچ مطالبه ای را نمی توان یافت که سیاسی نباشد یا سیاسی نشود، ما در این جا به یکی از جواب های خود دست می یابیم.
چرا کارگران برای کسب یک مطالبه بسیار کوچک در حد دریافت دستمزدهای معوقه در حد مطالبات سر نگونی طلبی هزینه می دهند و حتی کسب نمی کنند و اگر هم کسب کرده باشند بعد از مدتی باز ان را از دست می دهند؟
جواب را در بالا یافتیم ، جواب این است که ساختار سرمایه داری ایران و دولتش با هر مطالبه ای از سوی کارگران متزلزل می شود بنا براین هر مطالبه ای در ایران از جانب کارگران صد در صد سیاسی است هر چند خود کارگران با دید سیاسی به مطالبه خود نگاه نمی کنند ولی طرف مقابل یعنی کارفرما و دولتش از همان لحظه اول بر خورد سیاسی می کند، در نتیجه مطالبات اقتصادی و صنفی نیز خود به خود به مطالبات سیاسی تبدیل می گردند و از طرفی مطالبات سیاسی را نمی توان با مبارزات محدود به یک کارگاه یا یک شهر و با ابزار های صنفی و مبارزات در حد صنفی و اقتصادی بدست آورد برای کسب مطالبات سیاسی باید به ابزار های مبارزات سیاسی و مکمل آنها مجهز بود آنچه از این بحث نتیجه می شود این است که چون پایه های حکومت جمهوری اسلامی با هر مطالبه ای زیر سوال قرار می گیرد در نتیجه جمهوری اسلامی برای حفظ خود و سرمایه داری هر مطالبه ای را با سرکوب و بر خورد سیاسی جواب می دهد و هیچ راهی برای کارگران باقی نمی ماند که اگر بخواهند مبارزه را در هر سطحی چه اقتصادی و چه سیاسی ادامه بدهند نا چارند به راه مبارزات سیاسی کشیده شوند و برای مبارزه در سطوح سیاسی نیاز به ابزار های سیاسی و سراسری دارند از این جهت است که بدلیل نبود تشکل سیاسی کارگری( حزب طبقه کارگر) و تشکل های سراسری اقتصادی – صنفی کارگری مانند (اتحادیه ها و فدارسیون ها) کارگران به مطالبات خود نمی رسند یا اگر مطالبه ای را کسب کرده باشند پس از مدت کوتاهی دوبار از دست می دهند. برای عبور از این مانع کارگران بخصوص کارگران پیشرو باید اقدام به ایجاد هیات های موسس حزب خود و فدراسیون ها و اتحادیه های سراسری نمایند که بدون این دو در ایران امکان کسب و تداوم خواسته های کسب شده وجود نخواهد داشت، هم اکنون باید کارگران بافق بدانند مبارزه بطور واقعی تمام نشده است بلکه یک دوره مبارزه پایان یافته و کارفرما یک فرصت کسب کرده که تلاش می کند مجددا" حمله ای را ترتیب داده اقدام به خصوصی سازی را ادامه بدهد بنا براین کارگران بافق برای تثبیت خواسته ها و مطالبات کسب شده خود باید با کارگران معادن دیگر مانند خاتون آباد ، مس سرچشمه ، چادر ملو و ... و همچنین با کارگران و فعالین کارگری مجتمع های مانند پتروشیمی بندر امام ، اراک ، اصفهان ، تبریز ، تهران و همین طور با کارگران شرکت های نورد و خودرو سازیها و کارگران خدماتی تماس بر قرار کنند و خود را برای اعتراضات مشترک آماده نمایند، چرا که همه ای این کارگران مخالف خصوصی سازی هستند و همه ای این کارگران از طرح های خصوصی سازی ضربات مهلکی خورده اند و همچنان هنوز زیر ضربات خصوصی سازی قرار دارند با بر قراری چنین ارتباطاتی کارگران می توانند اقدام به تشکیل تشکل های سراسری و فدارسیون های خود بکنند و بدون شک فعالین پیش رو کارگری نیز در چنین ارتباطاتی موفق به ایجاد تشکل سیاسی طبقه کارگر خواهند شد.
بر قراری ارتباط بسیار ساده است چرا که کارگران عضو یک طبقه بسیار گسترده اجتماعی هستند مثلا" از پنج هزار کارگر بافق بدون شک تعدادی هستند که دوستانشان یا برادر و خواهرشان یا عمو یا دیگر فامیلشان در یکی از کار گاه های پتروشیمی ، یا نورد اهواز یا در هفت تپه یا در معدن مس یا در چادر ملو و ... کار می کنند که می توان با بر قراری چنین ارتباطاتی به مرور آنها را به روابط سیستماتیک ارتقاء داده و از این ره گذر به فدارسیون ها و اتحادیه ها و تشکل سیاسی دست یافت در مرحله اول لازم است این ارتباطات تنگا تنگ گسترش یابد. که البته وظیفه فعالین کارگری و کارگران پیش رو در این ارتباط بسیار مهمتر و بارز تر از بقیه است.
در نهایت لازم به ذکر است فعالین کارگری برای ایجاد تشکل سیاسی کارگران نیاز به مبارزه با دو گرایش مهم انحرافی دارند یک باید با بر خورد های فرقه ای در جهت ساختن حزب مبارزه کنند و در همین حال باید با اندیشه سندیکالیستی که می خواهد مبارزه را در حد صنفی متوقف کند نیز مقابله نمایند همان طوریکه در بالا توضیح داده شد نمی توان مبارزه صنفی - اقتصادی را از مبارزه سیاسی جدا کرد بنا براین تابع افکار سندیکالیستی شدن مساوی با درجا زدن طبقه کارگر است البته داشتن و ایجاد سندیکا ها بسیار واجب است اما باید سندیکا ها را از سلطه اندیشه سندیکالیستی نجات داد، برای ساختن حزب طبقه کارگر باید با دو گرایش انحرافی فوق مبارزه شود و در همین حال برای مبارزه با دو گرایش فوق باید از حزب ساخته شده استفاده نمود.
درود بر کارگران مبارز بافق
بر قرار باد همبستگی و اعتصاب سراسری کارگران
شاهرخ زمانی کارگر نقاش از زندان گوهر دشت کرج
۱۳۹۳/۶/۱۲
*****************
اننقال بهنام ابراهیم زاده به سلول های انفرادی زندان گوهردشت
خبرهای رسیده از زندان گوهردشت حاکی است که امروز دوشنبه ۲٧ مرداد ۱۳۹۳ بهنام ابراهیم زاده را به سلول های انفرادی این زندان منتقل کرده اند. این در حالیست که این فعال کارگری مدت ۹ روز است که در اعتراض به انتقال غیرقانونی اش به زندان گوهردشت و عدم رسیدگی و درمان بیماری های ناشی از شکنجه های چهار سال گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
بهنام ابراهیم زاده از جمله زندانیانی است که مورد هجوم وحشیانه گارد ویژه زندان اوین به بند سیاسی ۳۵۰ قرار گرفت و تا زمان انتقالش به قتلگاه رجایی شهر در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اطلاعات مورد شکنجه های روحی و جسمی قرار داشت. پس از اعتراضات وسیع حمایتی از او و دلسردی شکنجه گران امنیتی از شکستن روحیه این فعال کارگری مبارز، بالاخره در تاریخ ۱٨ مرداد ۱۳۹۳ به زندان گوهردشت برده شد و سپس به سالن دو بند یک زندان رجایی شهر که محل نگاهداری زندانیان منتظر اعدام و قصاص می باشد جای گرفت.
ما از کلیه مبارزان حامی طبقه کارگر و نهادهای حمایت از حقوق دمکراتیک تقاضا داریم تا در حمایت از بهنام ابراهیم زاده کوتاهی نکرده و با فعالیت های خود برای آزادی زندانیان سیاسی و فعالان کارگری زندانی فشارهای داخلی و جهانی را بر روی رژیم ستمگر اسلامی افزایش دهند.
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی - ۲٧ مرداد ۱۳۹۳
*****************
در حمایت از بهنام ابراهیم زاده ۴٨ ساعت اعتصاب غذا می کنم!!!
بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و فعال دفاع از کودکان را چهار سال بی گناه زندانی کردند، حدود سه ماه پیش طی یورش ضد انسانی به بند ۳۵۰ زندان اوین مورد شدید ترین ضرب و شتم قرار دادند و سپس به انفرادی منتقل کردند و در انفرادی بطور مستمر مورد آزار و اذیت، بازجویی و شکنجه قرار دادند، در حالی که بهنام در سلول انفرادی بوده و از ۴ سال پیش در زندان بوده است ماموران اداره اطلاعات به خانه او یورش بردند و تمامی لوازم و اثاثیه خانه اش را جستجو ودرب و داغان کردند به بهانه اینکه دنبال مدرک علیه او می گردند کسی که چهار سال است در زندان می باشد چه مدرکی می توان در خانه کرایه ی او که طی چهارسال سه بار عوض شده است پیدا کرد؟ آیا این پرونده سازی دروغین و ساختگی نیست؟ در تفتیش فریب کارانه منزل بهنام چون ناامید از یافتن مدرک بودند لب تاب نیما و تعداد دیگری از لوازم پسر بهنام را با خود بردند که هنوز بدون هیچ دلیلی وسایل نیما را پس نمی دهند، و اکنون بهنام را از سلول های انفرادی ۲۰۹ اوین به بند یک، سالن دو زندان گوهر دشت تبعید کردند و بهنام در اعتراض نسبت به چنین ظلم و ستم از تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱٨ دست به اعتصاب غذا زده است، او می خواهد تبعید غیر قانونی او را حذف کنند و به سالن ۳۵۰ اوین بر گردانند و همچنین اجازه بدهند به مداوای بیماری های خود که همگی حاصل زندان و شکنجه های طی چهار سال گذشته هستند بپردازد.
مطالبات بهنام صد در صد قانونی و حق هر زندانی است، ضمن حمایت از اعتراض بهنام ابراهیم زاده از تمامی کارگران، تشکل ها و فعالین و مردم آزادیخواه می خواهم، به هر طریق ممکن از بهنام دفاع و حمایت نمایند،
با توجه به اینکه خود من زندانی هستم و هیچ کمک عملی در دفاع از بهنام نمی توانم انجام بدهم و تنها کاری که می توان انجام بدهم اعتصاب غذا در جهت حمایت از همرزمم بهنام است، بنا براین از صبح روز یکشنبه مورخ ۱۳۹۳/۵/۲۶ به مدت ۴٨ ساعت اعتصاب غذا می کنم و اعلام می کنم باید خواسته های قانونی و به حق بهنام عملی شود.
شاهرخ زمانی، از زندان گوهر دشت کرج
۱۳۹۳/۵/۲۶
*****************
پیام کمیته حمایت از شاهرخ زمانی به کارزار یک هفته ای
نجات جان رضا شهابی و تلاش برای آزادی کارگران زندانی و سایر زندانیان سیاسی
رفقا، همرزمان و دوستان مبارز درود ما را بپذیرید
شما در شرایطی به مبارزه و افشاگری پرداخته اید که طبقه کارگر ایران در زیر فشارهای استثماری سرمایه داران حتی از یک زندگی حداقلی نیز محروم است و حکومت اسلامی برای حفظ چنین شرایطی کوچکترین اعتراض حق طلبانه و اقدامات تدافعی ایشان را با زور بند و زنجیر پاسخ می دهد. و هر گاه نمایندگان واقعی این طبقه در همان دخمه ها و قتلگاه ها هنوز به اعتقادات و تعهدهای خود وفادار مانده و از پا نمی نشینند، با انواع ترفند ها کمر به قتل ایشان می بندد. قتل افشین اسانلو نمونه ای از وحشیگری های حکومت اسلامی برای حفظ منافع غارتگرایانه سرمایه داری ایران است. نمونه دیگر، اقدامات غیرقانونی قوه قضایی و مسئولان زندان جهنمی رجایی شهر (گوهردشت) به نمایندگی از حکومت سرمایه داری در مورد رضا شهابی است. رضا شهابی پس از گذراندن ۵ سال محکومیت و حبس، که طبق ماده ١٣۴ قانون مجازات اسلامی می بایست آزاد شده باشد و در آغوش گرم خانواده، دوستان و هم قطارانش در سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی جای گیرد، اینک، پس از ۵٠ روز اعتصاب غذا، دستبند به دست بر روی تخت خواب بیمارستان افتاده است. او حتی رمق آن را ندارد که پزشکان بیمارستان به مداوای بیماری و جراحی ضروری او بپردازند. تازه، همین انتقال او از زندان به بیمارستانی در خارج از آن قتلگاه نتیجه مبارزه ای وسیع و متحدانه فعالان کارگری در ایران و جهان بوده است. مطمئن باشید که اگر افشاگری ها و مبارزاتی همچون آنچه شما اکنون به پیش می برید نبود، عاقبت رضا چیزی جز افشین اسانلو نمی شد.
ما باید از آنچه گذشت درس بگیریم. در زمانی که طبقه کارگر بعلت شدت خفقان و سرکوب، عدم داشتن امنیت شغلی، عدم تشکل در تشکیلات های مستقل، غیبت عناصر آگاه و گسیخته شدن از فعالان کارگری و نمایندگان واقعی خود، در چنین شرایط هرج و مرج تحمیلی بسر می برد، اتحاد و یکپارچگی در هر سطح و درجه ای غنیمت است. دیدیم که چگونه با حمایت وسیع و یکپارچه از اعتصاب غذای رضا شهابی، حکومتیان را وادار به عقب نشینی کرده و در مقابل یکی از خواسته های او جهت درمان بیماری اش به بیمارستان خارج از زندان منتقل گشته است. اما مبارزه پایان نیافته است. در مورد مشخص رضا شهابی باید بدانیم که مسئولان حکومتی با اکراه عقب نشینی کرده اند و هرگاه از فشارها و اعتراضات حمایتی و حساسیت های اجتماعی کاسته شود، نه تنها خود را از بر آوردن دیگر خواسته های او بی نیاز می یابند بلکه بدون تردید، همچون گذشته، مداوای او را متوقف کرده و به زندان باز می گردانند. اما، ضرورت اقدامات متحدانه در وسیع ترین اشکال خود، یک نیاز استراتژیک است. هم اینک فعالان کارگری بسیاری از اصناف مختلف در زندان های حکومت سرمایه داری بسر می برند که موقعیتی بهتر از رضا شهابی ندارند. هم اکنون بهنام ابراهیم زاده مدت دو ماه است که در انفرادی وزارت اطلاعات بسر برده و فشارهای سهمگینی بر او و خانواده اش وارد می شود تا روحیه مبارزاتی اش شکسته و وادار به تمکین شود. همچنین، شاهرخ زمانی و محمد جراحی نیز از بیماری های عدیده ای رنج می برند که مسئولان نظام بعلت پایداری و مقاومت شان، نه تنها ایشان را از حق مداوا محروم ساخته اند، بلکه با تبعید های متعدد و انتقال های بیمورد و جای دادن ایشان در بندهای جانیان و بیماران مبتلا به امراض مسری خطرناک، به آزار و اذیت و اعمال فشارهای روحی جهت شکستن عزم راسخ شان در دفاع از حقوق کارگری دارند. و اینها نمونه ای از خروار است.
همرزمان، کارگران و حامیان جنبش کارگری
مبارزه طولانی و سهمگینی علیه سرمایه داری ایران و حکومت اسلامی مدافع اش در پیش داریم. اینکه هر زمان در اقدامات متحدانه مان موفق و پیروز سر بر می آوریم، امر تصادفی ای نیست. هر یک از ما حامل بخشی از گنجینه های تجارب و آگاهی مبارزه دویست ساله کارگری هستیم. بیاییم رفته رفته به چنین اتحادهایی اشکال دائمی دهیم تا در لحظه ای قادر به اجتماع بوده و متحدانه مبارزاتمان را پیش بریم. این ضرورت تاریخی مبارزه طبقاتی بطور عام، و نیاز فوری طبقه کارگران ایران است.
با آرزوی پیروزی کارزار یک هفته ای شما و رهایی طبقه کارگر،
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است!
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
١٩ مرداد ١٣٩٣
*****************
پیام شاهرخ زمانی به کارزار یک هفته ای نجات جان رضا شهابی
و تلاش برای آزادی کارگران زندانی و سایر زندانیان سیاسی
بر قرار باد همبستگی جهانی کارگران
با صمیمانه ترین درود ها :
من شاهرخ زمانی از زندان گوهر دشت، دستان پر مهر و توانمند شما کارگران و فعالین کارگری ایرانی و دوستان و رفقای دیگر میلیت های شرکت کننده را که دست در دست هم، در یک همبستگی بین المللی به کمک ما کارگران زندانی بر خاستید به گرمی می فشارم،و این همبستگی را به شما و تمامی کارگران تبریک می گویم.
ضمن حمایت از "فراخوان کارزار یک هفته ای نجات جان رضا شهابی و تلاش برای آزادی کارگران زندانی و سایر زندانیان سیاسی" امید وارم با برنامه ریزی و سازماندهی دقیق به اهداف تعیین شده برسید،آرزو دارم چنین همبستگی ها، هر بار گسترده تر و متحدانه تر از قبل شده وبه همبستگی دائمی تبدیل شوند.
مایلم صمیمانه بگویم ،آرزوی قلبی من است، به آن حدی از سازماندهی و همبستگی جهانی طبقه کارگر دست بیابیم که سرمایه داری از ترس مبارزات طبقه کارگر و انقلابات کارگری نتواند گروههای تروریستی، راسیستی، نازیستی و... تولید کرده و جنایاتی را که هم اکنون در جهان مرتکب می شود و جنگ و کشتاری که به دنیا تحمیل می کند پیش ببرد،امید وارم به چنان همبستگی برسیم که هیچ حکومت سرمایه داری نتواند کارگران و انقلابیون را زندانی کند.
امروز که شما و دیگر حامیان طبقه کارگر دست در دست یکدیگر با حمایت های بی شائبه خود از کارگران زندانی در اقصا نقاط جهان اعتراضاتی را پیش می برید ، صد البته می توانید نطفه های اتحاد عمل ها و همبستگی های بزرگتری را در آینده نوید دهید فعالیت و تلاش شما عزیزان در تجمعات، راهپیمایی ها ، جلسات ، به صورت نامه های اعتراضی ، جذب حمایت از تشکل ها و نهادهای کارگری و جهانی در گذشته بخصوص طی ٦ ماه گذشته نتایج بسیار مثبتی داشتند،که جای تشکر و قدر دانی دارد.
بدون شک فعالیت شما رفقا در کارزار یک هفته ای با هدف آزادی رضا شهابی و حمایت از بقیه کارگران زندانی و روشن شدن تکلیف بهنام ابراهیم زاده نیز نتایج خوبی به بار خواهد آورد.
رفقا : هر جایی که باشم، حتی پشت دربهای زندان مرا در کنار خود بدانید، که همراه شما فریاد می زنم :
چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.
رفقا جانانه برزمید رزمتان پر توان باد.
شاهرخ زمانی زندان گوهر دشت کرج
۱۳۹۳/۵/١٧
*****************
بیانیه ۱۱۲
چرا بهنام ابراهیم زاده را در انفرادی نگهداشتند؟
کارگران ، تشکل ها و مردم آزادیخواه:
به نجات بهنام ابراهیم زاده بشتابیم، و اجازه ندهیم، تحت فشارهای روحی و روانی، اذیت و آزار و انواع شکنجه ها علیه او پرونده سازی کنند.
بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و فعال حمایت از کودکان کار و خیابان است، او به جرم دفاع از حقوق کارگران و کودکان کار و خیابان زندانی شده است،بهنام چهارمین سال حکم غیر قانونی خود را می گذراند، بهنام در تاریخ ۱۳۹۳/۱/۲٨ همراه دیگر زندانیان بند ۳۵۰ اوین توسط ماموران و مسئولین بلندمرتبه مربوطه در یک برنامه ریزی سیستماتیک مورد یورش وحشیانه و ضرب و شتم شدیدی قرار گرفته و به انفرادی تبعید شدند و اکنون بهنام بیش از سه ماه است در انفرادی قرار دارد.
طبق بیانیه مورخ ۱۳۹۳/۵/۳ کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری با عنوان " بهنام ابراهیم زاده هنوز زیر بازجویی و شکنجه قرار دارد." و همچنین طبق بیانیه شماره ۲۶ کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده مورخ ۱۳۹۳/۵/٨ با عنوان " بهنام در بند ۲۰۹ زندان اوین همچنان تحت بازجویی قرار دارد!" که در بخشی از این بیانیه آمده است " ... (بهنام) به بند ۲۰۹ اوین تبعید شده که در آنجا همچنان تحت شدیدترین بازجوییها قرار دارد و وضعیت جسمی خود بهنام هم اصلا" خوب نیست و از ناحیه سر ، گردن ، پا و همچنین عفونت شدید روده رنج میبرد..."
بهنام سه ماه است، در چنین شرایطی قرار دارد او سه ماه است، تحت فشار های روحی و روانی، ضرب و شتم ، بازجویی های مداوم و انواع شکنجه و بخصوص نگران حال نیما پسر بیمارش قرار دارد.
کارگران، تشکل ها، جوانان و مردم آزادیخواه:
امروز باید به حمایت و برای نجات بهنام بر خیزیم ، فردا خیلی دیر است.
تشکل های کارگری، فعالین، محافل، سازمانها، احزاب و نهاد های جهانی، وضعیت بهنام نامشخص است، بنابراین او در خطر است ، ماموران برای پنهان کردن اعمال ضد انسانی خود، او را در انفرادی نگه می دارند.
هر چند مشخص نیست ماموران در حال اجرای چه نقشه ی علیه بهنام هستند، ولی بعید نیست که جمهوری اسلامی طبق عادت دیرینه خود با عنوان "ملی کشی " بخواهد عقب نشینی های خود را در مقابل زندانیان سیاسی بخصوص کارگران زندانی از بهنام ابراهیم زاده انتقام بگیرد، نمی توان دست روی دست گذاشت تا ماموران و بازجویان زیر فشار های روحی و روانی و انواع شکنجه ها نقشه هایشان را پیاده کنند، عدم فعالیت امروز ، پشیمانی فردا را به همراه خواهد داشت،بنابراین نیرو های انقلابی باید با قدرت بیشتری فعالیت کنند، تا بتواند بهنام را از هرگونه خطر احتمالی نجات دهند.
ما از شما، تمامی کارگران ، تشکل ها، سازمان ها ، احزاب و انقلابیون می خواهیم با استفاده از روابط جهانی خود به حمایت از بهنام ابراهیم زاده اقدام کنید ، همانگونه که از شاهرخ زمانی، رضا شهابی و بقیه کارگران زندانی حمایت کردید.
رضا شهابی آزاد باید گردد.
شکنجه و پرونده سازی علیه بهنام ابراهیم زاده را متوقف کنید.
افشین ندیمی آزاد باید گرد.
...............
۱۳۹۳/۵/۱۳
*****************
بیانیه ۱۱۱
از کارزار سراسری نجات جان رضا شهابی , ... حمایت کنیم !!!
درود بر رفقای برگزار کننده،
درود بر دوستان و رفقای که در این کارزار شرکت می کنند.
رفقا:
شرایط فعلی، مبارزه مداوم و گسترده ای را طلب می کند ، رفقا احتمال پیش روی کارگران بیشتر شده است ، دست آوردهای چند ماه اخیر مبارزات کارگری نوید دهنده روزها بهتری برای مبارزه است به شرط اینکه بیشترازگذشته تلاش کنیم ، بهتر از گذشته برنامه ریزی و سازماندهی کنیم و گسترده تر و متحدانه تراز قبل دراعتراضات شرکت کنیم.
ما از تمامی فعالین و رفقا می خواهیم بطور گسترده در این کارزار شرکت نمایند.
رفقای کمیته برگزار کننده کارزار سراسری نجات جان رضا شهابی و ... به وضعیت بهنام ابراهیم زاده نیز توجه فرمایید، با توجه به بیانیه ۲۶ کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده که درتاریخ ۱۳۹۳/۵/٨ صادر شده و ما آن را ضمیمه این بیانیه کرده ایم ، امروز وقت آن است که در حین دفاع و حمایت از رضا شهابی ، به وضعیت و اوضاع بهنام ابراهیم زاده نیز توجه خاصی داشته باشیم.
ما در کمیته حمایت از شاهرخ زمانی ضمن اینکه از کارزار شما عزیزان که از تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱٨ شروع و به مدت یک هفته ادامه خواهد یافت اعلام حمایت می کنیم و امید واریم با تلاش و مبارزات متحدانه شما رفقا، کارگران زندانی بتوانند، هر چه زودتر آزادی خود را بدست آورند، همچنین از تمامی فعالین ، تشکل ها ، سازمانها و احزاب می خواهیم در این کارزار شرکت کنند و نشان دهند که نجات جان فعالین ورهبران کارگری برای ما آنقدر مهم و با ارزش است که می توانیم از هر اختلافی صرف نظر کرده و دست به فعالیتهای مشترکّ، گسترده و متحدانه ای بزنیم ، و با شرکت گسترده و متحدانه در این کارزار نشان می دهیم که اتحاد و همرزمی کارگران زندانی مانند شاهرخ زمانی و رضا شهابی را الگوی همرزمی خود قرار داده و متحدانه برای نجات جان و آزادی رضا شهابی و همچنین برای روشن شدن تکلیف بهنام ابراهیم زاده مبارزه می کنیم.
لازم به یادآوری است فعالیت و مبارزات دوستان و رفقا در جهت دفاع از کارگران زندانی طی چند ماه اخیر در داخل و بیرون چنان گسترده و دلگرم کننده شده است که اعتماد به نفس در میان نیروهای انقلابی دو چندان شده است و البته نتایج بسیار خوبی نیز برای جنبش کارگری به بار آورده است.
بنابراین ضمن تشکر و قدر دانی از تمامی کارگران و تشکل ها ، فعالین ، محافل، سازمانها و احزاب که طی ۶ ماه گذشته دفاع و حمایت های بسیار خوبی از کارگران زندانی انجام دادند. می توان با افتخار و اعتماد به نفس و امیدواری بسیاری از نیروهای فعال در مبارزات اخیر خواست کمیته های متعددی جهت برنامه ریزی برای فعالیت و مبارزات گسترده و متحدانه مشترک در موارد مختلف حمایت از مبارزات جاری کارگران در داخل ایران تشکیل دهند و تلاش وکوشش و دفاع و حمایتها را به صورت تخصصی و سازمان یافته پیش برده و هر روز بیشتر از قبل ارتقاء دهند.
رفقا و دوستان:
برای رسیدن به مطالبات بزرگ باید در مطالبات کوچک بسترساز و کسب پیروزی کرد
((قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود ))
ما فقط در اتحاد عمل گسترده می توانیم به مطالبات جنبش کارگری دست یابیم، فراموش نکنیم
(( چاره کارگران وحدت و تشکیلات است ))
رضا شهابی آزاد باید گردد.
شکنجه و پرونده سازی علیه بهنام ابراهیم زاده را متوقف کنید.
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/۵/۱۰
اطلاعیه شماره ۲۶ کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده
بهنام در بند ۲۰۹ زندان اوین همچنان تحت بازجویی قرار دارد!
کارگران، تشکلهای کارگری، انسانهای شریف و آزاده
همانگونه که خود اطلاع دارید بعد از حمل به بند ۳۵۰ زندان اوین بهنام ابراهیم زاده به همراه چند زندانی سیاسی دیگر به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ اوین منتقل شدند که در این بین بهنام تنها کسی بود که بیشتر از یک ماه و در دو مرحله به بند عمومی برگردانده شد و باز هم به سلول انفرادی منتقل شد ، چندین ماه است که بهنام هیچ گونه ملاقات حضوری با خانواده خود نداشته و از ملاقات وی با خانوادهاش ممانعت به عمل آمده.
تنها فرزند بهنام که مبتلا به بیماری سخت است از نبود بهنام و شنیدن اخبار حمله به بند ۳۵۰ و ضرب و شتم پدرش و متعاقب آن حمله نیروهای امنیتی به خانه آنها دچار استرس و فشارهای زیادی شده که به گفته پزشکان معالج این میتواند برای نیما بسیار خطرناک باشد و در روند بهبود نیما تاثیرات زیادی بگذارد.
با توجه به مسأیلی که در بالا اشاره شد این را هم باید اضافه کنیم که بهنام بعد از انفرادی ۲۰۹ به بند ۳۵۰ بازگردانده نشده است و به جای آن به بند ۲۰۹ اوین تبعید شده که در آنجا همچنان تحت شدیدترین بازجوییها قرار دارد و وضعیت جسمی خود بهنام هم اصلا خوب نیست و از ناحیه سر ، گردن ، پا و همچنین عفونت شدید روده رنج میبرد.
کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن محکوم کردن ادامه روند بازجویی و تبعید بهنام به بند ۲۰۹ زندان اوین خواستار آزادی تمامی فعالین کارگری زندانی ، کارگران زندانی و زندانیان سیاسی است و از تمام وجدانهای بیدار میخواهد که برای آزادی بهنام و دیگر فعالین کارگری زندانی از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکنند!
هشتم مرداد ماه ۱۳۹۳
*****************
رضا شهابی همچنان در اعتصاب غذا است!!!
ماموران جمهوری اسلامی (سربازان گمنام امام زمان ) همچنان با کارگران سر سختانه دشمنی می کنند علی رغم دستور مستقیم مقامات قضائی در مورد اینکه باید به رضا شهابی مرخصی استعلاجی داده شود ولی به دستور اداره اطلاعات رضا شهابی را در بیمارستان با زنجیر به تحت بسته اند و بدین وسیله از مداوا و معالجه او جلو گیری می کنند و حتی اجازه ملاقات به خانواده اش نیز نمی دهند از یک طرف اعلام می کنند به رضا شهابی مرخصی استعلاجی داده اند و از طرف دیگر تمامی قانون و شرایط مرخصی را زیر پا می گذارند.
در مقابل رضا هنوز در اعتصاب غذا به سر می برد و اعلام کرده است تا زمانی که به خواسته های قانونی اش عمل نشود و حق و حقوق قانونی توسط ماموران و مسئولین حکومتی رعایت نشود به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.
ما از تمامی فعالین، کارگران تشکل های کارگری مردم و جوانان همچنین احزاب و نهاد های داخلی و جهانی می خواهیم ضمن اینکه به اعتراضات خود در جهت حمایت و دفاع از رضا شهابی ادامه می دهند با تمامی قدرت از هر طریق ممکن اعتراضات خود را متحدانه و گسترده پیش ببرند تا ماموران ضد انسانی حداقل تابع قوانین خودشان شود
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/۴/۲۲
*****************
پیام شاهرخ زمانی به تظاهراتکنندگان در روز جهانی حمایت از رضا شهابی و بهنام ابراهیمزاده
رفقا، کارگران، همزنجیران!
سلام گرم و درودهای آتشین مرا از کشتارگاه مرگ تدریجی جمهوری اسلامی بپذیرید!
من به این همه تلاش و همت شما در اتحاد و مبارزهی جهانی با تظاهرات و اعتصابهایتان در مقابله با سیاستهای تشدید سرکوب رژیم ضدکارگری ایران علیه طبقهی کارگر و تشکلهای کارگری درود فرستاده، شادباش میگویم.
اگر دولت و طبقهی سرمایهداری ایران در اجرای سیاستهای ضدبشری دیکته شدهی سرمایهداری جهانی از طریق نهادهایی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، در نابودی امنیت شغلی و بیکارسازی میلیونی، حذف یارانهها و گرانی و تورم نجومی، خصوصیسازی و نابودی خدمات عمومی برای افزایش استثمار مضاعف کارگران و کودکان شیرخوارهی آنان، همانند یک نوکر وفادار عمل میکند، پس چرا ما طبقهی میلیاردی در جهان در مقابل هجوم بابرنامه و سازمانیافتهی سرمایهداری جهانی، قدرت انترناسیونالیستی خود را نمایش نگذاریم؟
تنها گناه و جرم رضا شهابی، این شیرمرد دلاور طبقهی کارگر ایران، دفاع قانونی از حق تشکل و تشکیل سندیکاهای مستقل کارگری، به عنوان یگانه ابزار تحقق مطالبات مشروع کارگران میباشد. وی بهطور غیرقانونی بازداشت و به حبس سنگین محکوم شده است.
حکومت در زندان نیز دست از آزار و اذیت زندانیان سیاسی برنداشته و به کوچکترین موارد قانونی در رابطه با حقوق زندانیان احترام نمیگذارد. رضا شهابی در اعتراض به نقض همین حقوق قانونی در ضرب و شتم و انتقال غیرقانونی به زندان رجاییشهر کرج، عدم اجرای مادهی ۱۳۴ در رابطه با تجمیع اتهامات، عدم اجرای قانون آزادی مشروط و عدم اعطای مرخصی استعلاجی، که خواست همهی زندانیان سیاسی است، اکنون ۴۲ روز است که در اعتصاب غذا به سر میبرد.
همقطاران!
در شرایط سرکوب هار که جمهوی اسلامی قوانین مصوب خود مانند اصول ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی و قوانین جهانی مانند مقاولهنامههای ۹۸ و ۸۷ سازمان جهانی کار در رابطه با آزادی احزاب و تشکلهای کارگری و حق اعتصاب و تظاهرات را عین آب خوردن نقض میکند و حتی در کارخانجات بزرگ مانند ماشینسازیها، پتروشیمی و نفت به انجمنهای اسلامی دستساز خود هم اجازهی فعالیت نمیدهد و با حراست و بسیج مسلح، حکومت نظامی برقرار میکند، اعلام همبستگی و همیاری و کمک انترناسیونالیستی شما، به مثابهی برگ زرینی در تاریخ جنبش کارگری ایران و جهان، ماندگار خواهد شد.
ما کارگران و فعالین و تشکلهای مستقل کارگری، در پیوند جهانی با شما علیه سیاستهای سازمانیافتهی سرمایهداری جهانی و جمهوری اسلامی، صفوفمان را با ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و ارتقا مبارزهمان متحد و یکپارچه خواهیم کرد.
زنده باد انترناسیونالیزم پرولتری!
پیروز باد مبارزات کارگران!
آینده از آن طبقهی کارگر است!
شاهرخ زمانی، زندان رجاییشهر کرج
۲۰ تیر ۱۳۹۳
*****************
بیانیه ۱۱۰
به فرا خوان اعتراضی روز شنبه ١٢ جولای بپیوندیم
درود بر کارگران مبارز ، درود بر کارگران زندانی که در جهت احقاق حق و حقوق خود و دیگر کارگران با تمام وجود دفاع کرده و جانانه با حرکت های ضد انسانی مبارزه می کنند ، درود بر رضا شهابی که با عزمی راسخ و اراده والای ایستاده است درود بر بهنام ابراهیم زاده که در مقابل هر گونه شکنجه و آزار و اذیت مقاومت می کند.
دادستانی دستور کتبی به زندان رجایی شهر ارسال کرده است که باید رضا شهابی روز شنبه به مرخصی استعلاجی اعزام شود . اما اداره اطلاعات فعلا" اعلام مخالفت کرده است اگر گسترده تر و متحدانه تر اعتراض کنیم رضا شهابی به مرخصی اعزام خواهد شد
ما ضمن اعلام حمایت از اعتراض شنبه روز ١٢ جولای را که روز حمایت از رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده از طرف کمپین برای آزادی کارگران زندانی اعلام شده است از تمامی کارگران، فعالین ، تشکل ، نهادها ، احزاب و سازمانها و افراد انقلابی ، و مردم آزادیخواه می خواهیم به این اعتراضات بپیوندند و با حمایت های خود ضمن ارتقاع و رشد مبارزات کارگری دامنه مقاومت و مبارزه را هر چه بیشتر گسترش بدهند هر وقت شما دوستان و رفقا به صورت متحدانه و گسترده به اعتراض پیوستید و از اعتراضات و مقاومت کارگران زندانی حمایت کردید جنبش کارگری پیروزی ولو کوچکی را بدست آورده است که می توان حمایت گسترده از شاهرخ زمانی سه ما قبل را به عنوان نمونه خوبی مثال آورد.
این بار نیز انتظار داریم با گسترش اعتراضات خود و با اقدام متحدانه و گسترده به در خواست رفقای کمپین برای آزادی کارگران زندانی جواب خوبی داده شود با این توضیح که در پی در خواست شاهرخ زمانی به گسترش اقدامات حمایتی برای رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده رفقا روز شنبه ١٢ جولای را روز حمایت از رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده اعلام کردند ما ضمن تشکر از اقدامات به موقع این رفقا اعلام می داریم که امروز سه شنبه دستور کتبی از طرف دادستانی با این مضمون که روز شنبه رضا شهابی باید برای مرخصی استعلاجی اعزام شود به زندان رجایی شهر ارسال شده است اما با توجه به اینکه اداره اطلاعات به طور معمول مانع تراشی می کند و یا حداقل اجرایی چنین دستوراتی را به تاخیر می اندازد لازم است دوستان و رفقا روز شنبه با گستردگی در اعتراضات شرکت نمایند تا اداره اطلاعات امکان مخالفت و به تاخیر انداخت نداشته باشد بنا براین اعتراضات روز شنبه در جهت حمایت از کارگران زندانی بخصوص رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده می تواند نهاد های دولتی و امنیتی را حتی برای آینده به مسیری هدایت کند که کمتر با مطالبات کارگران مخالفت کنند از این جهت موضوع مهم و سر نوشت ساز خواهد بود ضمن اینکه بهنام ابراهیم زاده نیز در خطر است و باید هر چه می توانیم از او نیز حمایت کنیم ، دوستان و رفقا اتحاد و همبستگی که در داخل زندانها بخصوص بین زندانیان کارگری از جمله شاهرخ زمانی ، رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده بوجود آمده است باید برای همه ما سر لوحه و سر مشق و الگو باشد بدون شک اگر آنها را بخشی از فعالین و رهبران پیش رو کارگری بدانیم باید از آنها الگو بر داری کنیم و حداقل در اعتراضات عمومی مانند روز شنبه ١٢ جولای اختلافات دیگر را کنار گذاشته و در این نقطه مشترک به هم بپیوندیم تا بتوانیم جواب مثبت از مقاومت کارگران زندانی و اعتراضات حمایت از آنها بدست آوریم.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
١٣٩٣/۴/١٧
*****************
کارگران، هم طبقه ای ها و مردم آزادیخواه:
امروز جمهوری اسلامی با طرح نقشه های ضد کارگری و اعمال ضد انسانی و غیر قانونی زندانیان سیاسی را با بهانه های رنگارنگ مورد آزار و اذیت قرار می دهد.
به بند ٣۵٠ اوین حمله کرده زندانیان، این مبارزین و آزادیخواهان را که در زندان اسیر هستند را مورد ضرب و شتم قرار داده اند که بسیاری از زندانیان زخمی شدند، پس از یورش برنامه ریزی شده به زندانیان اقدام به انتقال آنها به انفرادی و سپس آنها را تبعید به زندانهای دیگر کردند که همه ای آنها مانند رضا شهابی که در اعتصاب غذا است بعد از گذشت نزدیک به سه ما هنوز در سختی و مشکلات روز افزون بسر می برند. اما هنوز بهنام ابراهیم زاده در زندان اوین مانده و به شدت تحت فشار و شکنجه قرار دارد ، ماموران به شکنجه و آزار و اذیت زندانیان قانع نشده اند و هر روز به نوعی خانواده زندانیان را نیز مورد اذیت و آزار قرار می دهند از جمله در تاریخ ١٣٩٣/۴/٧ ٦ نفر از ماموران لباس شخصی همسر و پسر بهنام را که بعد از ماهها موفق به ملاقات با بهنام شده بودند رهایشان نکرده و به صورت تحت محاصره به خانه آنها آمده و ددمنشانه به تفتیش وسایل خانه بهنام پرداخته اند و فیلم برداری هم کردند که مثلاً داریم قانونی عمل می کنیم اما همه می دانند فیلم بردار از خودشان بود، دادستانی و قوه قضایی وقضات که در دستان اداره اطلاعات مانند موم هستند و طبق دستور بازجوها حکم صادر می کنند آیا میتوان به چنین افراد و نهادهای به عنوان ناظران بی طرف اعتماد داشت؟ همین عملشان نشان میدهد که نقشه دیگر در حال طرح و اجرا دارند که باید هشیار بود و افشایشان کرد و اجازه نداد در بازرسی های نمایشی واقعیت ها را بپوشانند خلاصه در حین بازرسی و فیلم برداری فقط از صحنه های آرام و مورد نظر خودشان تمامی خانه را برای زهر چشم گرفت در صحنه های بدون فیلم برداری داغان کردند و شکستند ( این قسمت ها فیلم بر داری نشدند) و بسیاری از وسایل نیما را با خود به عنوان مدرک بردند، به زودی معلوم خواهد شد که چه توطئه ای در سر دارند و می خواهند از وسایل کودک ١۵ ساله بهنام که به سرطان خون نیز مبتلا است دنبال چه مدرکی برای تحت فشار قرار دادن بهنام می گشتند؟ بهنام بیش از چهار سال است در زندان است و اکنون در وسایل پسرش علیه او چه مدرکی می توان یافت بدون شک خصلت این ماموران در تولید مدرک و پرونده سازی و مدرک سازی به صورت طولانی آموزش دیده اند ولی مردم ایران تا به این روز ثابت کردند که هرگز مدارک ساخته شده جمهوری اسلامی را بعنوان مدرک قبول نکردند و همیشه به آنها متمسخرانه خندیده اند بنا براین کارخانه مدرک سازی در جمهوری اسلامی فقط برای قانع کردن بدنه فریب خورده خود نظام کاربرد دارد و بس.
ضمن محکوم کردن حمله به خانه بهنام ابراهیم زاده و افزود به مشکلات این خانواده که پدر خانواده بی گناه سالهاست در زندان است و پسر ١۵ ساله شان بیش از دو سال است با بیماری سرطان خود درگیر بوده و تمامی خانواده در نگرانی و استرس دائمی به سر می برند و حمله یا هر گونه اذیت و ازار آنها عملی است ددمنشانه و ضد بشری که باعث افزایش نگرانی و استرس خانواده و صد البته ناتوانی جسم نیما در مقابله با بیماری و در نتیجه افزایش بیماری او می شود ، برای هیچ انسانی قابل درک نیست که با چنین وضعیتی آن مسئولین یا ماموران چگونه می توانند خود را راضی به اذیت و آزار این خانواده کنند مگر اینکه افکار و اندیشه آنها هنوز قرون وسطایی است،
خواستار پایان دادن به اذیت و آزار خانواده بهنام، و آزادی فوری بهنام و تمامی زندانیان سیاسی هستم، و از کارگران و مردم آزادیخواه می خواهم از هر طریق ممکن به جمهوری اسلامی فشار بیاورند تا دست از سر خانواده زندانیان بخصوص دست از سر نیما ابراهیم زاده نو جوانی که بر اثر استرس های وارده از طرف جمهوری اسلامی دچار بیماری سرطان شده است بر دارند و بگذارند این نوجوان به مدوای خود بپردازد و با افزودن به نگرانی ها و استرس بر او، جسم و روحیه او را در مقابل بیماری تضعیف نکنند و غیر مستقیم از سرطان در شکست دادن این خانواده سو استفاده نکنند، بدانید همه این سو استفاده ها و تحمیل بیماری ها به مردم که بدون شک افزایش دهها برابری بیماری های سخت از جمله سرطان در بین مردم از تاثیرات وجود جمهوری اسلامی و تاثیرات اعمال ماموران و مسئولین نظام در افزایش مشکلات و نگرانی های مردم است و همچنین واردات مواد غذایی آلوده و نبود بهداشت و درمان عمومی و آلودگی های آب و هوا که باعث و بانی همه آنها وجود جمهوری اسلامی است باعث گردیده مردم هر روز بیشتر دچار بیماری ، نگرانی و استرس شوند هر گز نباید این مهم را فراموش کرد تا جمهوری اسلامی وجود دارد مردم از بیماری، استرس و نگرانی و هوا و مواد غذایی آلوده نجات نخواهند یافت ،
کارگران و مردم آزادیخواه با حمایت و کمک به خانواده بهنام می توانید برای مقابله با مشکلات عمومی مبارزه را بیشتر به پیش ببرید از هر طریق ممکن به اذیت و آزار خانواده زندانیان بخصوص نسبت به آزار خانواده بهنام ابراهیم زاده اعتراض کنید.
شاهرخ زمانی زندان گوهر دشت
١٣٩٣/۴/١٢
*****************
فراخوان شاهرخ زمانی در حمایت از رضا شهابی
همزنجیران، هشدار! رضا شهابی، زندانی کارگر،
در ٣۴ مین روز اعتصاب غذا، در خطر مرگ قرار دارد! از هر طریق ممکن به کمکش بشتابید!
دوستان، فعالین و تشکل های مستقل کارگری!
درودهای گرم و آتشین من از زندان و قتلگاه جهنمی رجایی شهر بپذیرید! زندانی که اینک جایگاه فعالان صدیق کارگری گشته است.
تنها گناه و جرم ما برای دستگیری و حبس های سنگین و طویل المدت توسط دولت و طبقه سرمایه داری ایران، فعالیت و تلاش های قانونی برای ایجاد تشکل مستقل سندیکایی، بعنوان تنها ابزار دفاعی مان در مقابل بهره کشی این طبقه از کارگران و حق زندگی و رفع گرسنگی خانواده ۵٠ میلیونی مان می باشد. مسلما در شرایطی که قراردادهای سفید امضا و موقت و عدم برخورداری از امنیت شغلی، که سایه شوم اخراج و بیکاری و در نتیجه فقر و نداری را بر سر ما به پرواز در آورده است، و هنگامیکه دستمزدهای کارگران یک چهارم خط فقر می باشد، اما یارانه ها حذف می شوند و اقتصاد مملکت در رتبه دوم جهانی تورم و گرانی قرار گرفته است، و حقوق درمانی، تحصیلی، تفریحی و ورزشی علاوه بر کلیه قوانین حمایتی، از قبیل تامین اجتماعی و بیمه ها و دیگر امکانات عمومی به کیسه زر اندوزی مافیای ثروت و قدرت سرازیر می شود، در زمانیکه ثروت های ملی خصوصی سازی و یا خودمانی شده و کلیه عرصه های تولید و کار توسط غارتگران مورد تعرض قرار گرفته است، گمرکات مرزی بر داشته شده و واردات کالاهای بنجل توسط رانت خواران حکومتی به نابودی کلیه عرصه های تولید و بیکاری سازی میلیونی انجامیده است، و خلاصه در شرایطی که کشوری، با غنی ترین معادن و ذخیره های نفت و گاز در جهان تبدیل به بالاترین آمار تورم و گرانی، بیکاری، بیسوادی، اعتیاد، طلاق و تن فروشی می گردد و ٨٠ درصد مردم زیر خط فقر قرار گرفته اند، آری! در چنین شرایطی دفاع از حق تشکل و اعتصاب بعنوان یگانه ابزار مقاومت و مبارزه ما کارگران در مقابل هجوم سازمان یافته طبقه سرمایه دار، «گناهی نابخشودنی» و «جنایتی بزرگ» علیه این طبقه طفیلی و انگل محسوب می شود. تا با گرسنگی و فلاکت عمومی خانواده های کارگران، امنیت انباشت سرمایه و حساب های بانکی اَبَر میلیاردرها تامین شود.
همقطاران و هم زنجیران طبقه کارگر!
رضا شهابی، کارگر مبارز عضو سندیکای شرکت واحد، مدافع جسور، صادق و سرسخت منافع طبقه کارگر ایران در ایجاد تشکل های مستقل کارگری، برای احقاق حقوق بر حق مان، مانند حق تشکل و اعتصاب، امنیت شغلی، دستمزدهای شایسته، درمان و تحصیل و مسکن رایگان می باشد. او بطور غیرقانونی توسط نوکران نظام سرمایه داری دستگیر و به ٦ سال حبس محکوم شده است. او، اینک، پس از ۵ سال اسارت بصورت غیرقانونی به قتلگاه رجایی شهر تبعید گشته و در اعتراض به این اقدام وحشیانه، در ٣۴ مین روز اعتصاب غذای خود، در خطر مرگ حتمی قرار دارد.
هدف دشمن طبقاتی از عدم پاسخگویی عمدی به خواسته های قانونی رضا شهابی و بنوعی قتل عمد وی، از بین بردن روحیه اتحاد و مبارزه و مقاومت ما کارگران علیه بهره کشی و نا عدالتی می باشد. این مدافعان طبقه سرمایه داری، علاوه بر اجرا نکردن ماده ١٣۴ مجازات اسلامی در مورد تعدد اتهامات و همچنین عدم اجرای آزادی مشروط، و اظهار بی تفاوتی نسبت به نیازهای درمانی او که علیرغم نیاز فوری به جراحی اضطراری دیسک کمر، که حتی بهداری زندان نیز تایید کرده است، از مرخصی درمانی وی نیز جلوگیری می کنند تا عداوت و دشمنی خود را به خانواده ۵٠ میلیونی کارگران باثبات برساند.
کارگران، فعالان و تشکلات کارگری
با اعتراضات و اعتصابات خود علیه این اقدامات قانون شکنانه و خودسرانه ی عوامل مافیای قدرت و ثروت و با حمایت از اجرای خواسته های قانونی نماینده واقعی خود، رضا شهابی، بوظیفه طبقاتی و انسانی تان عمل کنید. مبارزه برای آزادی رضا شهابی، نبرد برای آزادی حق تشکل و اعتصاب است. چرا که تنها راه رهایی ما از بندگی، وحدت و تشکیلات است! با ایجاد هیئت های مستقل اتحادیه ای و سندیکایی در محل کار، در جهت ایجاد تشکل قانونی و مستقل خود اقدام کنید. و با پیوند این تشکلات برای ایجاد فدراسیون طبقه ١۴ میلیونی کارگران، این تنها وسیله مقاومت سراسری در برابر تبعیض و نابرابری و بهره کشی طبقه سرمایه دار، حرکت کنید.
شاهرخ زمانی عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای کارگری و سندیکای کارگران نقاش تهران
زندان رجایی شهر
چهارشنبه ۱۱ تیر ماه ۱۳۹۳
*****************
بیانیه زندانیان سیاسی
مردم شریف و آزاد اندیش ایران،
سال ها است که رژیم جمهوری اسلامی ایران بر خلاف اصل قانون شحصی بودن مجارات که اذعان میدارد مجارات باید طوری باشد که به خانواده تسریع پبدا نکند. در حالی که تبیعید زندانی، خلاف قانون و مجازات خانواده ها است، نه خود زندانیان، اصل قانونی بودن جرم مجازات که اذعان می دارد که تبعید یک مجازات است و باید بر اساس قانون و بوسیله دادگاه صالحه حکمش صادر شود، در حالی که هیچ کدام از تبیعیدها در جمهوری اسلامی حکمش توسط دادگاه صادر نشده است، بنا براین ماموران و مسئولین قضائی و سازمان زندانها و اداره اطلاعات با تبعید هر زندانی مرتکب خلاف می شوند، اصل ١٦٨ قانون اساسی که حتی در نوع رسیدگی امتیازاتی را برای متهمین سیاسی قائل شده است نگهداری ان ها نزد محکومین عادی امری خلاف قانون و اخلاق است لذا بر مبنای تفکیک زندانیان بر اساس نوع جرم انتصابی بویژه در پی حوادث ۵ شنبه خونین خرداد ماه ٩٣ بند ٣۵٠ اوین بسیاری از زندانیان سیاسی به شهرهای مختلف کشور تبعید شده اند از جمله اهواز، تبریز، کارون، مشهد، رجایی شهر و ... که ما از آنها بی اطلاع هستیم تبعید شده و در بند های غیر سیاسی نگهداری میشوند.
از جمله ارژنگ داوودی، ضیاء نبوی،غلامرضا قنبری،علی اصغر محمودیان،محمود فرضی،حسن حردانی، فرزاد مردانی،رضا ملازاده، دراویش گنا ابادی، آیت مهرعلی بیگلو، شهرام رادمهر، بهبود قلی زاده، لطیف حسنی، مجید دری،علی اصغر محمودیان، محمد جراحی،علی معضی، مهدی خزعلی، نگار حائری، سعید شاه قلعه، محمد رضا صیف زاده، محمد علی قلی زاده،غلام کلبی، یاسر مجیدی، مهدی شاندیزو ... آنچه به نظر میرسد هدف رژیم از انجام این اعمال شکستن اتحاد و مقاومت زندانیان در کنار آزار و شکنجه روحی و روانی خانواده آنها می باشد. و لازم به ذکر است که این رفتار هزینه های زیادی را برای زندانیان و خانواده های آنها داشته از جمله مرگ چند تن ازاعضای خانواده شهرام احمدی هموطن کرد سنی و مرگ مادر حمید رضا حاتفی در حین بازگشت از ملاقات این زندانیان می توان نام برد. گذشته از اینها خطراتی که زندانیان را تهدید میکند به شرح زیر است:
١) مشکل مواد مخدر و خطر ابتلا به ان از طریق داروهای تزریق شده از طرف بهداری زندان
٢) خطرات نا امنی و فشار روحی و روانی به خاطر بودن در بند های غیر سیاسی
٣) شرایط نامساعد بهداشتی و بیماری های شایع در بندهای غیر سیاسی مانند ایدز . هپاتیت و ...
۴) احتمال حرمت شکنی و زورگیری های گسترده در بند های غیر سیاسی در زمان ملاقات و در بند،
از این رو ما امضاء کنندگان این بیانیه این حرکت رژیم را محکوم کرده از جامع جهانی و نهادهای حقوق بشری می خواهیم که با تمام نیرو رژیم را وادار به رعایت قانون کرده تا دست از تبعید زندانیان سیاسی برداشته و بار مشکلات را بر خانواده ها کم کنند.
محمد امیر خیزی، رضا اکبری منفرد، رسول بداقی، خالد حردانی، افشین حیرتیان، شاهرخ زمانی، علی سلام پور، رضا شهابی، صالح کهندل، محمد علی منصوری، اصغر قفان
*****************
بیانیه ۱۰۹
رضا شهابی امروز دچار بی هوشی شد!!!
امروز قبل از ظهر رضا شهابی در پی ۳۱ روز اعتصاب غذا و تاثیر امواج سرطان زای دستگاه های پارازیت انداز که سه روز است ۶ دستگاه به دستگاه های قبلی افزوده اند ، افتاد زمین و بی هوش شد ، دو نفر از هم بندانش او را به بهداری زندان بردند اما دکتر بهداری به جای انجام وظیفه پزشکی خود ، درست مانند یک بازجو اعلام کرد تا زمانی که اعتصاب غذای خود را نشکسته است من هیچ کاری برای او انجام نخواهم داد ، همراهان رضا به اجبار با زدن آب به سر و صورتش او را به هوش اوردند ، و اکنون هر چند رضا به هوش آمده است اما همچنان بی حال بوده و مداوم دچار سر گیجه است.
همچنین همسر رضا شهابی امروز به دفتر دادستانی رفته ضمن اعتراض به اعمال و رفتار غیر قانونی ماموران سازمان زندانها ، اداره اطلاعات و مسئولین قوه قضائیه گزارش دقیقی از وضعیت و خواسته های رضا به دادستانی ارایه داده است، تا بعدا" نتواند اعلام بی اطلاعی از وضعیت رضا شهابی بنمایند، همسر رضا به دادستان گفته است : شوهر من ۳۱ روز است به خاطر اعمال و رفتار غیر قانونی ماموران و مسئولان در اعتصاب غذا بسر می برد و اکنون وضعیت او بسیار بحرانی است، دادستان هیچ جواب قابل اعتنا و مشخصی که قابل تکیه و درک باشد نداده است، تنها موردی که از حرفهای دادستان قابل فهم بود، این است که گفته: " انشاالله درست می شود"، در مقابل عدم پاسخ گویی قابل فهم از طرف دادستان همسر رضا شهابی به دادستان گفته است : اگر یک مو از سر همسر من کم شود از همه شما شکایت خواهم کرد، او ادامه داده است : تمامی خواست های شوهر من طبق قانون نوشته شده خود شما است و تمامی خواسته های شوهر من از شما این است که حداقل به قوانین و نوشته ها و گفته های خودتان احترام بگذارید، وظیفه خود را در قبال قانونی که بخاطر اجراء کردش از مردم پولی به عنوان دستمز می گیرد انجام بدهید، تا نانی که با آن پول برای بچه هایتان می خرید حداقل طبق اعتقادات خودتان حرام نباشد، او گفته است کجای دنیا دیده شده است که یک کارگر را بخاطر در خواست اجرا شدن قانون تصویب شده خود دولت زندانی کنند؟ من وضعیت شوهرم را به شما گزارش دادم و خواسته های قانونی او را به شما گفتم و اگر به قانون عمل نکنید شکایت خواهم کرد.
کارگران، تشکل ها و فعالین کارگری، احزاب و سازمانهای انقلابی، جوانان، مردم ازایخواه:
توجه داشته باشید ... ۵ روز قبل ماموران با تحریک یک زندانی معتاد تلاش کردند شاهرخ زمانی را مورد ضرب و شتم قرار دهند و یا بهانه ای برای حمله به زندانیان بدست اورند ، روز قبل ۶ تن از ماموران ساعت ۳ بعد از ظهر به خانه بهنام ابراهیم زاده حمله کرده تمامی وسایل خانه را به هم ریخته، بسیاری از اشیا را تخریب کردند کامپیوتر و برخی از وسائل انها را به همراه نیما پسر بهنام با خورد بردند، و انها را تهدید کردند که حق ندارید خبر رسانی بکنید ماموران می خواهند با تهدید همسر بهنام و پسر بیمارش، بهنام را تحت فشار قرار بدهند تا بهنام بخاطر نیما پسرش که بیمار است و بهنام او را بسیار دوست دارد، مجبور به قبول گفته های دروغین ماموران شود.و همچنین پدر و مادر شاهرخ را در تبریز توسط مامور لباس شخصی به نام بهرنگ نجاتی که در پوشش کارمند دانشگاه ملی تبریز کار می کند مورد تهدید و فحاشی قرار دادند و امروز به وضعیت رضا شهابی رسیدگی نکرده اند و سلامتی او را در گرو شکستن اعتصاب غذایش قرار دادند، همه ی این حرکت ها نشان می دهد که جمهوری اسلامی نقشه های شومی در سر دارد، در جهت مقابله ما موظف هستیم از طریق تجمع در مقابل دادگاه ، زندانها ، نهادهای مربوطه ، مجلس ، ریاست جمهوری و همچنین با نوشتن نامه های اعتراضی ، شکایت از سازمان زندانها و دادگاهها و خبر رسانی گسترده به همه ای مردم از طریق تلفن ، شبکه های اجتماعی ، اس ام اس ، پخش تراکت گفتن در صف های مختلف و در اتوبوس و تاکسی به دوستان آشنایان و... از رضا شهابی نماینده واقعی کارگران و بقیه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی دفاع کنیم و نگذاریم جمهوری اسلامی با بی اعتنایی باعث مرگ نماینده کارگران شود.
همچنین احزاب و سازمانهای انقلابی و مدعی کارگری امروز باید با اعمال خود ثابت کنند که می توانند کاری برای طبقه کارگر ایران انجام بدهند و با سازماندهی اعتراضات خود در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی در کشور های مختلف این نظام ضد کارگری را به عقب نشینی و قبول رعایت حداقل قوانین خودش کنند.
احزاب ، سازمانها و فعالین انقلابی اگر امروز نتوانند نیروهای انقلابی و کارگری کشورهای دیگر را به حمایت از رضا شهابی که بعنوان نماینده واقعی کارگران در تمامی جهان شناخته شده است جذب کنند و از طریق جذب انها حمایت های گسترده عملی و معنوی آنها را به اعتراضات متحدانه در دفاع از رضا شهابی سازماندهی نمایند دیگر چنین فرصت عینی بدست نخواهند آورد.
امروز احزاب و سازمانها و افرادی مدعی انقلابی و کارگری بهتر میدان را در اختیار دارند تا با محک زدن تواناییهای خود ضمن دفاع از رضا شهابی بعنوان نمایندواقعی کارگران وظیفه عاجل، ضرورت تاریخی و امتحان نهایی ادعای خود را به اثبات برسانند ، در این صورت ضمن مجبور کردن جمهوری اسلامی به عقب نشینی و نجات جان رضا شهابی به انسجام درونی خود نیز کمک خواهند کرد.
ما ضمن محکوم کردن عدم رسیدگی به وضعیت رضا شهابی خواهان مداوا و ازادی فوری او و بقیه زندانیان سیاسی هستیم و اعلام می داریم هرگونه خطر متوجه رضا شهابی شود مسئولیتش به عهده سران جمهوری اسلامی است.
کارگران ، تشکل ها ، جوانان و مردم آزادی خواه:
طی 36 سال عمر جمهوری اسلامی عقب نشینی او در مقابل اعتراضات بارها دیده شده است، و اکنون زمینه برای اعتراضات و عقب نشینی نظام آماده است ، برای دفاع از رضا شهابی از هر طریق ممکن دست به اعتراضات متحدانه و گسترده بزنید.
*****************
بیانیه ۱۰٨
حمله به خانواده و خانه بهنام ابراهیم زاده را محکوم می کنیم
حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی هرچه بیشتر در عرصه جهانی شکست می خورد و هر چه بیشتر مشروعیت داخلی خود را از دست می دهد بیشتر به جان مردم و زندانیان سیاسی می افتد، این حکومت طالبانی جمهوری اسلامی ولایت فقیه درست مانند دارو دسته تکفیری ها عمل می کند اکنون که هر روز در سطح جهانی رو به زوال است و هر روز بیشتر باج می دهد و هر روز از ترس همنوعانش خودش مانند طالبان و داعش بیشتر به خود می لرزد هر روز بیشتر هارتر می شود و می خواهد برای نجات احتمالی خود ترس و وحشت و خفقان را در داخل بیشتری کند. این حکومت سرمایه داری مرتعجین ثروت مردم را بین خود تقسیم می کنند و از طریق افزایش دادن سهم عوامل خود ماموران تربیت شده در مکتب ولایت فقه های همتراز با تکفیری ها و طالبان ها را به جان مردم کوچه بازار، به جان کارگران، دانشجویان و دانش آموزان، به جان زنان و مردان و با شدت بیشتر به جان زندانیان و خانواده آنها می اندازند.
دیروز هفتم تیر ماه ۱۳۹۳ از سوی مسئولان زندان با خانواده بهنام تماس می گیرند و از خانواده بهنام می خواهند تا جهت ملاقات بهنام به زندان مراجعه کنند. خانواده بهنام ساعت ۹ صبح امروز یکشنبه هشتم تیر ماه جهت ملاقات با بهنام به زندان مراجعه می کنند و بعد از اینکه ملاقات تمام می شود ۶ نفر از ماموران لباس شخصی همسر و فرزند بهنام ابراهیم زاده را به گروگان می گیرند و همراه چند ماشین به خانه بهنام ابراهیم زاده حمله می کنند و کلیه وسایل منزل این کارگر زندانی را با خود حمل و آن را مصادره می کنند. ماموران امنیتی نیما ابراهیم زاده پسر بهنام را که ۱۵ سال سن دارد و تمام جهان از مریضی ایشان اطلاع دارند، تحت فشار قرار می دهند که مدارک پدرش از جمله فلاش هایش را تحویل آنان دهند. قابل ذکر است که همراه ماموران فیلم بردار هم حضور داشت و از منزل بهنام فیلم برداری می کردند تا در میان مردم محله آنان را بی حرمت کنند.ماموران بعد از اینکه چند ساعت منزل بهنام را تفتیش و تخریب کردند ساعت ۴ منزل او را ترک کردند. در این بازرسی همسر و فرزند بهنام را تهدید کردند و آنان را تحت فشار قرار دادند که" هر کاری کردند به آن اعتراف کنند". ماموران بعد از بازرسی کلیه لوازم منزل آن کارگر زندانی کامپیوترو وسایل جانبی آن و ماهواره آن خانواده را با خود برند. همچنین کلیه مدارک شناسایی از جمله مدارک هویتی خانواده و کارت های بانکی و شماره حساب را ثبت و با خود برده اند.
ما ضمن محکوم کردن حرکت طالبانی و فاشیستی ماموران و امرین دستور دهنده ، حمله به خانه و خانواده کارگر زندانی بهنام ابراهیم زاده از تمامی کارگران ، تشکل های کارگری، فعالین ، معلمان، زنان و دانشجویان و کلیه جوانان و مردم ازایخواه می خواهیم با این حرکت های ددمنشانه اسلامی مقابله کنند و دست به اعتراضات متحدانه و گسترده بزنند و نگزارد چنین حرکت های تبدیل به رویه عادی شود، و همچنین از کارگران و تشکل های جهانی کارگران، احزاب و سازمانهای انقلابی جهان ، همچنین از انقلابیون و تشکل های ایرانی که با تشکل ها و احزاب انقلابی و نهاد های جهانی رابطه نزدیک دارند می خواهیم با استفاده از روابط خود اعتراضات گسترده ای را برنامه ریزی و سازماندهی نمایند.اگر اعتراض گسترده نکنیم جمهوری اسلامی هارتر شده و انتقام شکست های خود را از مردم خواهد گرفت. ،
٨/۱۳۹۳/۴
*****************
مردانی رئیس زندان رضا شهابی را تهدید کرد!!!
مردانی رئیس زندان رجائی شهر روز قبل رضا شهابی کارگر زندانی را به دفتر خود احضار کرده و از او پرسیده است، تو از جان ما چه می خواهی؟ رضا گفته است من از شخص شما هیچ چیزی نمی خواهم ولی از شما به عنوان رئیس زندان می خواهم تابع قانون خودتان باشید و طبق قانون حق و حقوق من زندانی را رعایت کنید و خواسته اصلی من از مسئولینی است که در کمال بی قانونی و بدون حکم جدید، بدون تفهیم اتهام جدید، بدون بر گزاری دادگاه جدید، بدون وجود اتهام جدید، بدون دستور جدید و در کمال مطلق غیر قانونی مرا از یک زندانی به زندان دیگر تبعید کردند من طبق قانون، حق قانونی خودم را می خواهم که باید کسانی که مرتکب چنین عمل ضد قانونی شدند جواب بدهند و اگر شما نیز مدعی هستید که به قانون احترام می گذارید و ادعا دارید که قانونی عمل می کنید و به عنوان یک مسلمان طرف دار ستم دیده هستید و طبق دستور اعتقادی خودتان موظف به مقابله با ظالم هستید باید از من حمایت و دفاع کنید تا از کسی یا کسانی که با عملکرد ضد انسانی و ضد بشری به من ظلم کردند حقم را بگیرم، حال شما با عملتان می توانید ثابت کنید که چقدر گفتار و عملتان با اعتقاداتان هماهنگی دارد، در مقابل مردانی گفته است من کاری به بقیه که با شما چه کرده اند ندارم من گزارش در مورد شما را به دادستانی ارسال کردم و قرار شده است بیایند و تصمیم بگیرند، ولی من به عنوان رئیس این زندان می گوییم اگر ادامه بدهی می فرستمت توی انفرادی و آب را هم برویت می بندم، رضا شهابی در مقابل گفته است، البته که شما مسئول اعمال خودتان هستید و من هم اطمینان دارم که اگر قانونی عمل کنید چنین خطایی را مرتکب نخواهید شد، مگر اینکه مانند بقیه همکارانتان دست به اعمال غیر قانونی بزنید و قوانین خودتان را زیر پا بگذارید در آن صورت توانایی هر کار غیر قانونی را دارید، انجام کار خطا و غیر قانونی هیچ هنری نمی خواهد بلکه هر کسی می تواند کار بد و ضد قانونی و ضد انسانی مرتکب شود، ولی انسان درست کار کسی است که نه تنها مرتکب خطا نشود و تابع قانون بوده و قوانین را رعایت نماید بلکه در مسیر انسانیت پا را فراتر گذاشته هر چه می تواند به بقیه کمک کند، حال اختیار با خود شماست هم می توانید قانونی عمل کنید و هم می توانید ضد انسانی و غیر قانونی عمل کنید.
همچنین آقای امیریان معاونت زندان از رضا شهابی پرسیده است، آیا شما از ما ناراضی هستید؟ رضا گفته است باز می گویم مشکل من با شما شخصی نیست بلکه مربوط به زندان است که حق و حقوق قانونی زندانی مراعات نمی شود و من از تمامی مسئولین و از جمله شما که مسئول نگهداری فعلی من هستید انتظار دارم فقط و فقط قانون را رعایت بکنید و هر چند که تا امروز که ٢۵ روز است من اینجا زندانی هستم از مواردی رنج بردم که تمامی زندانیان گرفتارش هستند و مربوط به شخص من نیست ، مانند نداشتن تلفن ، مرخصی ، ملاقات حضوری ، مشکلات بهداشتی و اینکه من باید مداوای بیماری خود را ادامه بدهم که در مورد این موضوع هیچ اقدامی نمی کنید و دهها مورد دیگر، در مقابل امیریان گفته است آنچه من می توانستم انجام دادم گزارشات و نامه های شما را ارسال کردم و جواب آمده است که بزودی از دادستانی خواهند امد.
توزیع از: کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/۴/۴
*****************
فراخوان زندانیان گوهردشت در حمایت از اعتصاب غذای رضا شهابی
مردم ایران، کارگران، آزادیخواهان و نهادهای مدافع حقوق انسان ها!
با بی توجهی و آزار و اذیت جمهوری اسلامی جان رضا شهابی در ٢۴ مین روز اعتصاب غذا در خطر است!
رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد و مسئول مالی این سندیکا، بدلیل تلاش و ایجاد تشکل قانونی مدافع حقوق کارگران، مانند امنیت شغلی و دستمزد شایسته انسانی و آزادی حق تشکل و اعتصاب، توسط حکومت ضد کارگری دستگیر و زندانی شد.
او، بدنبال یورش وحشیانه ارازل و اوباش به بند ۳۵۰ زندان اوین چند روز به سلول انفرادی فرستاده شد و سپس بطور غیر قانونی و بدون محاکمه و حکم قضایی به زندان جهنمی رجایی شهر (گوهردشت) تبعید شده است. وی در اعتراض به این اعمال خودسرانه و غیرقانونی، ٢۴ روز است که در اعتصاب غذا بوده و حدود ۹ کیلو وزن کم کرده است. و متاسفانه بعلت بیماری های سخت، مانند دیسک و قلب، در وضع وخیمی بسر می برد.
ما ضمن اعلام ٢۴ ساعت اعتصاب غذا در همدردی و همبستگی با خواست های انسانی و به حق ایشان، از تمامی نهادها و مردم ایران و جهان می خواهیم صدای اعتراض و فریاد خود را، علیه نا عدالتی و حق کشی های روا داشته بر ایشان، بلندتر و رساتر کنند.
مخصوصا خانواده ۵۰ میلیونی کارگران باید بدانند که رضا شهابی فرزند جسور، مبارز و حق طلب این طبقه، زندگی و خوشبختی خود و خانواده اش را در راه مبارزه برای سعادت خوشبختی آنها گذاشته و فدای ایشان می کند. با دفاع از وی از آینده ای عاری از بهره کشی و جور و ستم، از حق تشکل، اعتراض و حق زندگی انسانی خود دفاع کنید.
شاهرخ زمانی - خالد حردانی - افشین حیرتیان - محمد امیر خیزی - صالح کهندل - رضا اکبری - علی سلام پور - اصغر دهقان - محمد علی منصوری
*****************
بیانیه ۱۰٧
رضا شهابی کارگر زندانی همچنان در اعتصاب غذا بسر می برد.
امروز ٢٢ مین روز اعتصاب غذای رضا شهابی پشت سر گذاشته شد رضا شهابی به دنبال یورش وحشیانه ماموران جمهوری اسلامی تحت نظارت مسئولین بلند پایه نهاد های مربوط به زندانها و ضرب و شتم زندانیان و انتقال آنها به انفرادی و همچنین انتقال رضا شهابی به زندان گوهر دشت در رابطه با خواسته های زیر دست به اعتصاب غذا زده است:
۱-بازگشت به محل قبلی زندان اوین بند ۳۵۰
٢- مرخصی استعلاجی جهت درمان و عمل جراحی دیسک کمر ( به دور از استرس و بگیر و ببند و حضور ماموران زندان که باعث ایجاد رعب و وحشت و مزاحمت و ناراضتی به مراجعه کنندگان و کادر بیمارستانی و تیم پزشکی از جمله پزشک و پرستارو غیره )
۳- اجرای ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات اسلامی ( قانون تجمیع)
۴- اجرای قانون آزادی مشروط.
تا به این روز در مدت زمان اعتصاب رضا شهابی چهار نامه رسمی برای مسئولین زندان و و مسئولین قضایی از جمله جعفری دولت ابادی و مردانی نوشته است و رسید تحویل نامه ها را دارد اما هیچ کدام از مسئولین و بخصوص مردانی ودولت ابادی که مخاطبین مستقیم نامه های رضا هستند هیچ جوابی نداده اند.
۵۴٧
رضا شهابی با وجود اینکه در زندان به علت شکنجه ها ، عد م مداوا و رسیدگی ، نبود سیستم بهداستی و درمانی و همچنین ناسالم بودن محیط زندانها و نبود مواد غذای سالم و کافی و وجود برنامه های سیستماتیک عمدی بیمار سازی زندانیان توسط ماموران دچار بیماری های مختلف شده است اما برای رساندن صدای خود و افشای ظلم و ستمی که علیه زندانیان روا داشته می شود مجبور شده است جان خود را در این راه بگذارد و در مقابل خواست های به حق خود دست به اعتصاب غذا بزند ،
مردم آزادیخواه ، کارگران، فعالین کارگری ، تشکل ها و انقلابیون و حتی شما مامورانی که مجبورید در مقابل دریافت حقوق برای امرار معاش زندگی خود و خانواده تان به جمهوری اسلامی خدمت کنید، چرا از خود نمی پرسیم؟ در مقابل ظلمی که به رضا شهابی و دیگر زندانیان وارد می شود و انها مانند رضا شهابی برای خواست حقوق انسانی خود از جانش مایع می گذارند ما چه کار کرده ایم و اینکه چکار می کنیم ، چرا در مقابل ظلم و ستمی که علیه رضا شهابی روا داشته می شود دست به اعتراض نمی زنیم؟
رضا شهابی در حالی که توسط جمهوری اسلامی در زندانها دچار انواع بیماری ها شده است و اکنون برای گرفتن حق خود و بقیه زندانیان سیاسی و کارگری دست به اعتصاب غذا زده است، طی ٢٢ روز اعتصاب غذا ۹ کیلو گرم وزنش کم شده، فشار خونش پایین آمده، چشم هایش گود افتاده است و بدلیل اعتصاب از دارو های که برای معالجه اش لازم است استفاده نمی کند و تا به امروز دو بار دچار سر گیجه شده است، همچنین در حالی که وضعیت بهداشتی، غذایی و درمانی در زندان رجایی شهر بسیار خراب است، بنا براین رضا در خطربسیار بزرگی بسر می برد.
کارگران و مردم آزادیخواه : هیچ تعجبی ندارد که مسئولین جمهوری اسلامی از جمله دولت ابادی و مردانی به نامه های رضا شهابی جواب ندهند، و از اینکه جان رضا در خطر است کک شان هم نگزد چرا که آنها (مسئولین جمهوری اسلامی) دشمنان مردم و کارگران بخضوض کارگران زندانی هستند و تا زمانی که مجبور نباشند حاضر به رعایت حق و حقوق کارگران و زندانیان سیاسی نخواهند شد ، بنا براین باید ما از خود بپرسیم با کدام اعتراض و با کدام فعالیت می توانیم مسئولین جمهوری اسلامی را باید مجبور به رعایت حق و حقوق رضا شهابی بکند؟
کارگران ، فعالین کارگری تشکل ها و مردم آزادیخواه برای اینکه رضا شهابی و بقیه کارگران و زندانیان سیاسی به خواسته های خود برسند باید ما همگی از هر طریق ممکن دست به اعتراض بزنیم به خانواده ها کمک کنیم، به دور کمیته های دفاع از رضا شهابی و دفاع از بهنام ابراهیم زاده ، کمیته دفاع از کارگران بوکان و مهاباد و ... حلقه زده و در فعالیت های انها شرکت کرده به انها در انجام وظایفشان کمک کنیم، و در اعتراضات انها شرکت کنیم، صدای اعتراضی کارگران را به گوش همه برسانیم و اعتراضات مختلفی در دفاع و حمایت از زندانیان بخصوص اکنون از رضا شهابی ترتیب بدهیم.
اعتراضات ما می تواند از تلفن زدن بعنوان اعتراض به رئیس زندان ، دولت آبادی و دیگر نهاد های مربوط به زندانها شروع شود تا تظاهرات و تحصن و تجمع در مقابل زندانها، دادگاهها ، مجلس ، ریاست جمهوری و ... ادامه یابد.بدون شک از طریق اعتراضات می توانیم مسئولین جمهوری اسلامی از جمله دولت آبادی، مردانی، خدابخشی و دیگر ماموران را مجبور به رعایت حق زندانیان نماییم.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/۳/۳۱
*****************
بیانیه ۱۰٦
به آزار و اذیت بهنام ابراهیم زاده و جعفر عظیم زاده پایان دهید!!!
بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی بعد از اینکه ماموران از یگانها و نهاد های ضد انسانی و ضد کارگری تحت نظارت مسئولین مربوطه به بند سیاسی ۳۵۰ زندان اوین حمله کردند و در ان حمله ددمنشانه زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس تعدادی از انها را به انفرادی منتقل کرده مورد شکنجه ، اذیت و ازار قرار دادند، همچنین علیه برخی از انها مجددا" اقدام به پرونده سازی کردند یکی از آن زندانیها که مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتند کارگر زندانی بهنام ابراهیم زاده است که هنوز در انفرادی تحت بازجویی و شکنجه مداوم بسر می برد، هنوز مشخص نشده است ماموران و سربازان گمنام امام زمان و خدمت گذاران جمهوری اسلامی سرمایه داری که در طی خدمت به سرمایه داری جمهوری اسلامی مجهز به بیماری سادیسم نیز شده اند از جان بهنام ابراهیم زاده چه می خواهند؟
نظام اسلامی سرمایه داری برای پا برجا ماندن، آگاهانه و مداوم به ارتکاب جنایت های گوناگون توسط ماموران و مسئولانش که دائما" از روش های ضد انسانی و ضد کارگری به دو صورت سیستماتیک و سلیقه غیر قانونی و ضد قانونی استفاده می کنند، وابسته است، البته عملکرد جنایتکارانه مسئولین و ماموران با روی کرد سلیقه ای و بیمار گونگی ( سادیستی که به بخشی از وظایف مذهبی این ماموران و مسئولین تبدیل شده است ) خود طی مدت سی و پنج سال عمر ننگین جمهوری اسلامی به نوعی سیستم ، عرف و سنت جنایت کارانه تبدیل شده است، که بر علیه همه ، از راه های گوناگون ، و از زوایای مختلف در جامعه به مردم تحمیل می شود، بارزترین و شفافترین شکل این جنایات علیه زندانیان سیاسی بخصوص کارگران زندانی خود را نشان می دهند، در این نظام سرمایه داری اسلامی کارگران به دلیل اعتصاب ، شکایت از کارفرما،اعتراض به معوقه شدن دست مزدهای خود ، تلاش برای ایجاد تشکل ، فعالیت برای حفظ شغل و داشتن امنیتی شغلی در واقع تلاش برای زنده ماندن و گذراندن زندگی خانواده خود مورد تهدید ، تعقیب ، دستگیری ، شکنجه ، محاکمه و زندانی می شوند، در حالی که همه ای این موارد در هیچ کجای جهان بجزء جمهوری اسلامی سرمایه داری جرم محسوب نمی شوند، حتی این نظام ضد انسانی و ضد کارگری خانواده های زندانیان را نیز از اذیت و آزار بی نسیب نمی گذارد، در پی چنین عرف و سنت و آموزه های جمهوری اسلامی است که خانواده زندانیان نیز به صورت های مختلف همراه عزیزان زندانیشان مجازات می شوند.
5 روز پیش از زندان اوین به خانواده بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی تلفن کردند که می توانید پنجشنبه ۱۳۹۳/۳/٢٢ به ملاقات بهنام بیاید ، خانواده بهنام بنا به تجربیاتی که طی چند سال اخیر از بی قانونی و ضد قانونی بودن مسئولین، باز جوها و نهاد های جمهوری اسلامی بخصوص نهاد های مربوط به زندانیان سیاسی و همچنین ضد کارگری بودن مجموعه جمهوری اسلامی تجربیات بسیاری کسب کردند، به دنبال وجود چنین تجربیاتی بوده است که خانواده بهنام بعد از صحبت با تلفن فوق به دفتر خدابخشی که از مسئولین پرونده زندانیان است رفته و از او خواسته است که دست خطی بدهد چون بار ها گفته اند به ملاقات بیاید ولی وقتی رفتیم هماهنگی های لازم نشده بود و موفق به ملاقات نشدیم و خدابخشی با توجه به اینکه در جریان بوده است برگه ای نیز داده است، اما روز پنجشبه وقتی همسر و نیما پسر بهنام جهت ملاقات در زندان اوین حاضر می شوند ماموران می گویند بهنام اجازه ملاقات ندارد خانواده بهنام هر چه اصرار می کنند و توضیح می دهند که طبق روال عادی نیما باید در بیمارستان محک برای ادامه مداوای بیماری سرطان بستری شود و برای اینکه از نظر روحی توتانایی تحمل چنین مداوای را داشته باشد نیاز مبرم دارد پدرش را امروز ملاقات نماید با توجه به اینکه نزدیک دو ماه است ملاقاتی نداشته ایم و به خاطر نامشخص بودن وضعیت پدرش دچار استرس است ، اما هیچ کدام از این توضیحات و دستور خدابخشی کار ساز نمی شود و ماموران ضد انسانی و ضد کارگر به خانمواده بهنام اجازه ملاقات نمی دهند و چون پنجشبه بود که روز نیمه تعطیلی است خدابخشی نیز رفته بوده و خانواده بهنام امکان دست یابی به او را نداشتند ، اما می دانیم که متاموران و بازجوها امکان پیدا کردن خدابخشی را داشته اند و همچنین وظیفه داشتند طبق برنامه و اطلاع دادن خودشان ملاقات بدهند ، این نشان می دهد که بازجوها نقشه و توطئه ای علیه بهنام در دست اجرا یا قصد ازار و اذیت خانواده او را دارند.
قابل ذکر است که این وضعیت نشانه در خطر بودن جان بهنام ابراهیم زاده است همچنین با توجه به اینکه بیش از ۴۰ روز است از وضعیت جعفر عظیم زاده یکی دیگر از کارگران زندانی خبری در دست نیست و او را نیز به صورت گروگان گیری ربوده اند بنا براین جان جعفر نیز در خطر است. جسته گریخته شنیده می شود که جعفر را تحت فشار گذاشتند و مورد شکنجه و ازار قرار می دهند و از او می خواهند انحلال اتحادیه ازاد کارگران را اعلام کند، جعفر جانانه مقاومت می کند و البته ماموران دچار حماقت و سادیسم هستند ، و انقدر شعور ندارند که به فهمند تشکل کارگری به یک نفر یا چند نفر وابسته نیست ، حتی اگر جعفر چنین چیز محالی را اعلام کند باز این تشکل منحل نخواهد شد همان گونه که این باز جوها و ماموران تا به این روز موفق به دریافت چنین اعلامی از هیچ فعال کارگری نشده اند و صد البته از این پس نیز موفق نخواهند شد:
اما، کارگران ، تشکل های کارگری و مردم آزادیخواه:
وظیفه یک به یک همه ای ماست که از فرزندان مبارزمردم و کارگران فعال از هر طریق ممکن دفاع و حمایت نماییم، هشیار باشیم که جان بهنام ابراهیم زاده و جعفر عظیم زاده به دلیل بودن در انفرادی و نامشخص بودن وضعیت شان و همچنین در اعتصاب غذا بودن و بیمار بودن رضا شهابی و محمد جراحی و همین طور تحت فشار بودن شاهرخ زمانی و بقیه کارگران زندانی نیاز مبرم به حمایت و دفاع دارند ، آنها را فراموش نکنیم ، چرا که در خط مقدم مبارزه، با دشمن دست به گریبان هستند. از همین حالا باندیشیم که از چه طریقی و با کدام نیروها می توانیم در حمایت از این زندانیان اقدام به فعالیت عملی نماییم .
زندانیان سیاسی آزاد باید گردد
بهنام و جعفر باید به سالن های عمومی منتقل شوند
به خانواده ها ملاقات داده شود
پیش بسوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر
پیش بسوی اعتراضات گسترده تر با شعار
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۳/۳/٢٢
*****************
از فراخوان کارگران برزیل حمایت می کنیم!!!
ما کارگران و نمایندگان کارگری که هم اکنون به دلیل فعالیت های کارگری و اقدام در جهت ایجاد تشکل های مستقل کارگری توسط جمهوری اسلامی دستگیر و به دنبال اتهامات ساختگی و ضد کارگری زندانی شده ایم می دانیم که حکومت های سرمایه داری در تمامی جهان علیه کارگران و زندگی آنها دست به یورش های مداوم مانند طرح های که حکومت برزیل علیه کارگران برزیل زده است اقدام می کنند ما می دانیم هم طبقه های مان در کشور برزیل نیز از طرف دولت و کارفرمایان تحت فشار و سرکوب قرار دارند ، دوستان کارگر در کشور برزیل، شما نیز هم چون ما می دانید تنها راه موفقیت و دست یابی به مطالبات برای ما کارگران همبستگی طبقاتی در سطح ملی و جهانی است . بر مبنای چنین آگاهی ما از فراخوان شما با تمام وجود دفاع می کنیم و شما را در عرصه های مبارزاتی با هر چه در توان داریم حمایت می کنیم .
ما ضمن اعلام حمایت از فراخوان کارگران برزیل از تمامی کارگران ، تشکل ها و نهاد های کارگری و انقلابی می خواهیم از هر طریق ممکن و با هر توانی که دارند در کمک و حمایت از مبارزات کارگران برزیل اقدامات عملی لازم را انجام بدهند .
شاهرخ زمانی عضو هیات موسس سندیکای نقاشان تهران و عضو کمیته پیگیری ... از زندان گوهر دشت کرج
رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه از زندان گوهر دشت کرج
محمد جراحی کارگر عسلویه عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری از زندان مرکزی تبریز
١٣٩٣/٣/٢١
توزیع و تکثیر از:
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
!- farsi ->
We support the call of the Brazilian Workers!!!
We, the workers and workers’ representatives who are arrested by Islamic Republic for our activities for establishment of independent workers organizations, and imprisoned based on false charges, are well aware of the actions of the capitalist states’ constant attacks against the workers and their livelihood all over the world, Such as the actions taken by the Brazilian government against the Brazilian workers.
We are aware that our class comrades in Brazil are also under suppression and pressure by the employers and state. You are also aware, as we are, that the only path of successful achievement of our demands is the national and international solidarity of the working class.
Based on such awareness, we wholeheartedly support your call and defend you in your struggles.
In addition to our support, we echo the call of our Brazilian comrades to all revolutionary and workers’ organizations to take action and come to aid and support of Brazilian workers by using all the resources available.
Shahrokh Zamani, member of Founding Committee of Tehran Union of Painters and member of Consistency Committee to Establish Workers Organizations, incarcerated in Gohardasht prison
Reza Shahabi, member of Transport Workers Syndicate of Tehran, incarcerated in Gohardasht prison
Mohammad Jarahi, Assalouye worker and a member of Consistency Committee to Establish Workers Organizations, incarcerated in Gohardasht prison
*****************
شیرزاد کارگر پالایشگاه تبریز دستگیر شد !!!
بیانیه ١٠۵
شیرزاد کارگر پالایشگاه تبریز دستگیر شد !!!
... شیرزاد از کارگران پالایشکاه تبریز در روز شنبه ١٣٩٣/٣/١٧ توسط ماموران دستگیر شد. هنوز اتهامات وارده و محلی که او را انتقال دادند مشخص نیست.
با توجه به رشد روز افزون شکاف طبقاتی و افزایش بیشتر نرخ رشد استثمار سرمایه در ایران و سر شکن شدن فشارهای سرمایه جهانی بر سرمایه داری جمهوری اسلامی بر سر طبقه کارگر و همچنان بالاتر و بالاتر رفتن سود سرمایه از طریق افزایش استثمار بیشتر کارگران و با توجه به وضعیت نا به سامان اقتصادی که هر روز بیشتر می شود، که این یکی از عوامل رشد اعتراضات کارگری است، اعتصاب کارگران صنایع معادن از جمله در معدن سنگ بافق و مناطق دیگرو هفت تپه و لاستیک البرز و ... اثبات کننده وضعیت فوق و رو به افزایش بودن اعتراضات در آینده نزدیک است و کارگران بیشتری به اعتراضات می پیوندند و دقیقاً با توجه به وضعیت بحرانی در صنایع نفت و گاز اینکه هر لحظه احتمال دست زدن به اعتصاب و اعتراض در صنایع گاز و نفت بخصوص در پالایشگاه تبریز که بسیار محرز است ماموران با دستگیر کردن کارگرانی از جمله (شیر زاد) که در میان همکارانشان و مردم محبوبیت دارند اقدامات پیش گیرانه ای را شروع کردند.
ما ضمن محکوم کردن دستگیری کارگران با هر بهانه و اتهامی خواهان آزادی بی قید و شرط ... شیرزاد کارگر پالایشگاه نفت تبریز و همچنین جعفر عظیم زاده و بقیه کارگران و زندانیان سیاسی هستیم. همچنین از تمامی کارگران، تشکل های کارگری و فعالین راه آزادی و تشکل ها و سازمانها و نهاد ها می خواهیم دست به اعتراضات گسترده بزنند و از کارگران و انقلابیون جهان خواهان حمایت های بیشتری در جهت آزادی کارگران ایران باشند.
پیش بسوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر
پیش بسوی اعتراضات گسترده تر با شعار
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
١٣٩٣/٣/١٧
www.chzamani.blogspot.com
freeshahrookh@gmail.com
*****************
منصور، هنوز دیر نشده، از صف کارگران جدا نشو!!!
با خبر شدیم در یک برنامه تلویزیونی که گفته می شود صاحبان آن مرتبط به تشکیلات پهلوی هستند، مبلغ قابل توجهی کمک مالی به اسانلو واگذار شده است تا ایشان در میان فعالین کارگری تقسیم کنند. ما که به خوبی می دانیم حتی یک ریال از این پول ها نتیجۀ دست رنج صاحبان آن ها نبوده، بلکه برعکس، نتیجۀ استثمار امثال ما کارگران است،
بسیار ناراحت کننده است که چرا منصور اسانلو نه تنها از دریافت آن امتناع نکرد بلکه با شوق زدگی جملاتی در وصف آشتی طبقاتی بیان کرد. از نظر ما این می تواند به معنی پروسۀ سازش با دشمنان طبقاتی کارگران باشد، مراحل قبلی آن را عمدتا به صورت اتخاذ تاکتیک ها و روش های فعالیت و برنامه ای و همچنین نظرات سیاسی منعکس می کرد، اما اکنون با نشستن پشت میز آشتی طبقاتی و دریافت مبالغی که معنایی به جز تثبیت این آشتی طبقاتی ندارد، می رود تا نقطۀ پایانی بر پروسۀ سازش طبقاتی را، نمایان کند. ما کارگران زندانی علیرغم عدم دسترسی به منبع درآمد، صد بار ترجیح می دهیم وضعیت نابسامان مالی خود و خانوادۀ خود را تحمل کنیم، اما از پذیرش چنین پول های که آلوده به خون کارگران است و برای منحرف کردن مبارزات جنبش کارگری و تفرقه افکنی میان کارگران خرج می شود امتناع می کنیم.
ما وقتی که از جنبش مستقل کارگری حرف می زنیم به این معنی است که نه تنها می خواهیم استقلال را در سیاست کارگری و تشکیلات کارگری حفظ کنیم، بلکه به خصوص می خواهیم از نظر مالی مستقل و متکی به هم طبقه ای های خود باشیم. ما می دانیم سرمایه داران میلیارد ها ، میلیارد تومان از استثمار کارگران سود به جیب می زنند،و در پروسه چنین سازش های بخش بسیار نا چیزی از آن را با برنامه ریزی دقیق برای تفرقه اندازی و گسترش پراکندگی میان کارگران و فعالین کارگری هزینه می کنند و از طریق این پول های آلوده کارگران را تابع شرایط غیر انسانی موجود نگه می دارند، نتیجه این گونه سازش ها ادامه گرسنگی ، سلطه سرمایه داران و فقر و فلاکت دائمی برای ما کارگران است، خصلت ذاتی سرمایه داران این است، هر ریالی که هزینه می کنند به عنوان سرمایه گذاری به حساب آورده و می خواهند هزاران ریال از قبل آن سود ببرد. در حال حاضر سرمایه داران و دولت های حامی انها از پولی که می خواهند از طریق منصور اسانلو به کارگران یا فعالین کارگری بدهند این است که در دوره بحرانی جمهوری اسلامی به کارگران بگویند که مبارزه طبقاتی وجود ندارد،( و ما) یعنی سرمایه داران کارگران را استثمار نمی کنیم، و هیچ اختلافی میان کارفرماها و کارگران وجود ندارد، هر گاه چنین فکری را کارگران بپذیرند مبارزه منحرف شده و بقای سرمایه داری تضمین خواهد شد، یعنی سازش طبقاتی اتفاق خواهد افتاد، و امروز بخشی از سرمایه داری به منصور اسانلو برای فریب کارگران چنین مسئولیتی را داده است. اما منصور اسانلو با پس داد این پول می تواند هنوز در طبقه کارگر به عنوان فعال کارگری جایگاه خود را حفظ کند، اگر پس ندهد یعنی خدمت کاریی سرمایه داری را پذیرفته است.
به همین دلیل و به این وسیله اعلام می داریم که نه تا کنون به ریالی از این نوع پول های آلوده نیازمند بوده ایم و نه فعالیت مستقل مان اجازه می دهد از این پس به آن نیازمند باشیم. همچنین به سایر فعالین کارگری هشدار می دهیم که از دریافت چنین پول هایی امتناع ورزند، چرا که قبول چنین پول های آلوده بطور خود کار در یافت کننده را از صف کارگری جدا کرده ، به صف دشمنان کارگران متصل می کند.
بنا براین به منصور اسانلو نیز توصیه می کنیم، پول های دریافتی مذکور را پس داده و خود را بیش از این از صفوف جنبش کارگری جدا نکند.
اگر فعالین واقعی کارگری قصد آلوده شدن با این پول ها را داشتندو به جای مبارزه تن به سازش طبقاتی می دادند زجر زندان را متحمل نمی شدند، و زندگی آن ها این قدر با سختی و مشقت مالی سپری نمی شد.
ما منتظر شنیدن خبر پس دادن این پول توسط منصور اسانلو در اسراع وقت و اعلام علنی تقابل او با گرایش های خارج از طبقه و دشمن طبقۀ کارگر هستیم، تا بتوانیم دوستی و اتحاد طبقاتی خود را مانند سابق حفظ کنیم، اگر منصور اسانلو در پس دادن پول های فوق کوتاهی و تعلل کند به این معناست که می خواهد آگاهانه از طبقه کارگر جدا شده و به خدمت سرمایه داران، کارفرمایان و دولت های سرمایه داری بپردازد.
شاهرخ زمانی از زندان گوهر دشت کرج
رضا شهابی از زندان گوهر دشت کرج
محمد جراحی از زندان مرکزی تبریز
تاریخ: ۹۳/۳/۱۵
**************
پیام شاهرخ زمانی، رضا شهابی و محمد جراحی به اجلاس سازمان جهانی کار
بخش اول نامه ی کارگران زندانی به اجلاس سازمان جهانی کار در سال ۲۰۱۴،
با سلام به حاضرین در نشست سالانهی آی.ال.او
صدای ما را از زندانهای رجاییشهر، اوین و تبریز بشنوید
جناب رئیس، تشکلها، سندیکاها و اتحادیههای کارگری شرکت کننده در نشست سالانهی سازمان جهانی کار در سال ۲۰۱۴:
توجه شما را به سرکوب و خفقان علیه تشکلهای کارگری و نقض ابتداییترین حقوق خانوادهی ۵۰ میلیونی کارگران ایران در نبود امنیت شغلی، اخراجهای میلیونی، دستمزدهای یک چهارم زیر خط فقر و ممنوعیت حق اعتصاب و حق ایجاد تشکل مستقل کارگری و کشتار و اعمال ضدکارگری و راسیستی علیه کارگران پناهندهی افغانی در ایران توسط ماموران جمهوری اسلامی جلب می کنیم.
آقایان و خانم ها،
صدای نمایندگان تشکلهای مستقل کارگری و کارگران را از جمله رضا شهابی و بهنام ابراهیمزاده، جعفر عظیمزاده، مهدی فراحی شاندیز و عبدالرضا قنبری از ازندان اوین در تهران، شاهرخ زمانی و رسول بداغی از زندان رجاییشهر کرج، محمد جراحی از زندان مرکزی تبریز، ابراهیم مصطفیپور، قاسم مصطفیپور، جمال میناشیری، هادی تنومند و محمد کریمی از زندان مهاباد و نیز محمد مولانایی، یوسف آبخرابات، واحد سیده از زندان بوکان و دیگر دوستان کارگری که در زندانهای مختلف مانند سنندج، اهواز، اصفهان، شیراز، مشهد و... زندانی هستند بشنوید.
باید گفت که بسیاری از کارگران و نمایندگان واقعی کارگری زندانی از جمله بهنام ابراهیمزاده و جعفر عظیمزاده هماکنون که این پیام تهیه میشود در سلول انفرادی زیر بازجویی و شکنجه قرار دارند و یا بسیاری به دنبال پروندهسازیها تحت پیگرد هستند و تعدادی از کارگران زندانی به صورت ناشناس در زندانها می باشند، چون جمهوری اسلامی هیچ گونه آماری نمیدهد.
ما امضا کنندگان این نامه با استناد به دلایلی که در متن دیگری در پیوست این نامه تقدیم خواهیم کرد از شما میخواهیم در جهت امکان کسب حقوق حقهی طبقهی کارگر ایران برای کارگران ایرانی که داعیهی نمایندگی آنها را دارید، سه درخواست ما را در نشست ۲۰۱۴ سازمان جهانی کار پیش ببرید:
۱- با توجه به دلایل پیوست، خانهی کارگر و یا تشکلهای دولتی وابسته به آن نمایندهی کارگران ایران نیستند. به آنها اجازهی شرکت در اجلاس به عنوان نمایندگان کارگران ایران را ندهید.
۲- ما از شما که ادعای نمایندگی کارگران را دارید میخواهیم شرکت جمهوری اسلامی در اجلاس آتی را منوط نمایید به برگزاری انتخابات آزاد در جهت انتخاب نمایندگان کارگران ایران برای شرکت در اجلاس آتی سازمان آی.ال.او تحت قوانین مربوط به مقاولهنامههای ۹۸ و ۸۷ که با نظارت نمایندگان انتخابی از میان تشکلهای کارگری مستقل شرکت کننده در اجلاس سازمان جهانی کار برگزار گردد، تا در یک انتخابات آزاد و با نظارت سازمان جهانی کار معلوم شود نمایندگان واقعی کارگران ایران چه کسانی هستند.
۳- همچنین حضور تمامی بخشهای جمهوری اسلامی در اجلاس آتی سازمان جهانی کار را مشروط به رعایت کلیه مواد مقاولهنامههای ۹۸ و ۸۷ و دیگر قوانین جهانی کار نمایید.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲
رضا شهابی، عضوهیات مدیره و مسئول مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از زندان اوین
شاهرخ زمانی عضو سندیکای نقاشان از زندان گوهر دشت کرج
محمد جراحی عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری از زندان تبریز
(پیوست بخش اول)
بخش دوم نامهی کارگران زندانی به اجلاس سازمان جهانی کار در سال ۲۰۱۴
ما با استناد به دلایل زیر ثابت میکنیم خانهی کارگر یا تشکلهای وابسته به آن نمایندهی کارگران ایران نیستند.
تنها جرم ما کارگران زندانی در جمهوری اسلامی تاکید بر و مطالبهی حق تشکل، حق اعتصاب و مطالبات اولیهی کارگری است. به عنوان مثال به طوری که مشاهده میکنید، مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر در تمامی دنیا به رسمیت شناخته شده و برگزار میشود اما جمهوری اسلامی با ددمنشی تمام روز جهانی کارگر را هر ساله در تمامی شهرهای ایران به روز بگیر و ببند و سرکوب تمام عیار کارگران تبدیل میکند و امسال نیز طبق روال هر سالهاش کارگران را در شهرهای مختلف مانند تهران، کرج، اهواز، اصفهان، سنندج و ... به شدت سرکوب و دهها فعال کارگری را دستگیر و زندانی یا بازداشت کرد.
جناب رئیس و تشکل های کارگری، حاضرین در نشست، دستگیری و زندانی کردن فعالین و اعضای تشکلهای کارگری و سرکوب تشکلهای مستقل کارگری مانند سندیکای کارگران هفت تپه، سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای نقاشان تهران، سندیکای نقاشان کرج، خبازان سقز، سندیکای فلز کار مکانیک و کمیتههای کارگری پیگیری و هماهنگی، کمیته های دفاع از کارگران زندانی و اتحادیهی آزاد کارگران و فعالین کارگری و کارگران اعتصابی کار روزمره جمهوری اسلامی است. این سرکوبها در شرایطی صورت میگیرد که حکومت ضدکارگری با تحمیل دستمزد یک چهارم زیر خط فقر، نابودی امنیت شغلی از طریق تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضا و اخراج گستردهی کارگران و بیکارسازی میلیونی و حذف یارانهها، غارت ثروتهای عمومی به صورت اختلاسها و رانتهای دولتی و رشد نجومی گرانی و تورم و بالاخره نابودی تمامی قوانین حمایتی در حوزههای قوانین کار، بیمههای بیکاری، بازنشستگی، درمانی و از کار افتادگی و در شرایط سرکوب و منع آزادی فعالیت تشکلهای مستقل و داشتن حق اعتصاب، خانواده ۵۰ میلیونی کارگران را بدون داشتن وسیلهی دفاع از ابتداییترین حقوق خود در وضع فلاکت عمومی، گرسنگی و مرگ تدریجی قرار داده است. از طرفی بر خلاف میثاقها و مقاولهنامههای جهانی مثلا مقاولهنامهی ۹۸ به خصوص مواد یک، دو و سه آن، تشکلهای دولتی و کارفرمایی را به عنوان تشکلهای کارگری از طریق سرکوب، خفقان و بگیر و ببند تحمیل کرده است، در همین حال ۳۵ سال است جوامع جهانی کارگری را نیز فریب داده نمایندگان انتصابی و دولتی و کارفرمایی را به عنوان نمایندهی کارگران در این جلسات شرکت میدهد. در مقابل با نادیده گرفتن مقاوله نامه ۸۷ از حضور نمایندگان واقعی کارگران در جلسات سازمان جهانی کار جلوگیری میکند. ما توجه جناب عالی و نمایندگان کارگران از کشورهای مختلف و دیگر دوستان شرکتکننده در نشست سال ۲۰۱۴ را به برخی از موارد متن مقاولهنامه که توسط جمهوری اسلامی زیر پا گذاشته میشود و سپس تناقض آشکار آن با تشکلهای دروغین و دستساز وابسته به رژیم جمهوری اسلامی به نقل از قوانین خود رژیم جلب میکنیم:
مقاوله نامه ۹۸ مصوب سی و دومین اجلاس سازمان جهانی کار در ۸ ژوئیه ۱۹۴۹ مربوط به حق تشکل و مذاکره دسته جمعی است.
ماده ۱:
الف– کارگران باید در مقابل اعمال ضداتحادیهای و تبعیضآمیز در زمنیهی اشتغال از حمایت کافی برخوردار باشند.
ب- این گونه حمایت ها به ویژه در موارد زیر باید اعمال گردد:
۱- مشروط نمودن استخدام یک کارگر به اینکه عضو یک اتحادیه شود یا از عضویت یک اتحادیه استعفا کند.
۲- اخراج یک کارگر یا ایجاد مزاحمت برای او با وسائل مختلف به علت عضویت وی در یک اتحادیه یا به علت مشارکت وی در فعالیت تشکیلاتی در غیر ساعت کار و در صورت موافقت کارفرما در جریان ساعت کار.
ماده ۲:
۱- اتحادیهها باید در مقابل هر گونه اقدام و فعالیت طرف مقابل که مستقیم یا غیرمستقیم بر علیه نمایندگان اعمال میشود و جنبهی مداخله در تشکیلات و فعالیت و امور آنها را دارد کاملا معصونیت داشته باشند.
۲- اقدامات زیر از جمله اقداماتی است که از لحاظ مقررات این ماده به منزلهی مداخهای غیرموجه تلقی میگردد:
الف - اقدام تحریکآمیز به منظور ایجاد اتحادیهی کارگری دیگری که تحت نفوذ کارفرما یا اتحادیهی کارفرمایی باشد.
ب– پشتیبانی از اتحادیههای کارگری به وسیله کمک مالی از طریق دیگر، بدین منظور که اتحادیههای مزبور را تحت نظارت کارفرما یا اتحادیهی کارفرمایی بگیرند.
ماده ۳:
در صورت لزوم باید سازمانهایی ایجاد گردد که با شرایط و اوضاع هر کشور متناسب بوده و احترام و حقوق و آزادی اتحادیه به نحوی که در موارد یک، دو و سه توضیح داده شده تامین نماید.
ماده ۴:
در تشریک به مبادلهی آزاد قراردادهای دستهجمعی بین اتحادیهی کارگری و کارفرمایان.
و همچنین مقاولهنامهی ۸۷ در سی و یکمین اجلاس جهانی در تاریخ ۱۷ ژوئن ۱۹۴۸ در آزادی ایجاد انجمنها و حمایت از تشکل و آزادی بیان در ماده ۲ که تصریح کرده است کارگران میتوانند، بدون اجازه قبلی اقدام به تشکیل سازمانها به میل خود نموده یا به این سازمانها بپیوندد.
ماده ۳:
حق دارند اساسنامه و آئیننامهی خود را تنظیم و نمایندگان خود را آزادانه انتخاب و عموم فعالیت خود را تنظیم و برنامه عملی خود را اعلام دارند.
ماده ۴: مقامات دولتی از هرگونه مداخله که ممکن است این حق را محدود یا مانع اعمال قانونی، باید خود داری نمایند.
ماده ۵: حق تشکیل اتحادیهها، فدراسیون یا کنفدراسیون و پیوستن به سازمانهای بینالمللی.
حالا توجه نمایندگان و ریاست نشست را به تناقض آشکار قوانین سازمان جهانی با قوانین و تشکلهای دولتی ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی که در واقع انتصابی هستند جلب میکنیم:
الف– شورای اسلامی کار، انجمنهای صنفی انتخابات و تشکیل شورای اسلامی کار مصوب ۱ دی ماه ۱۳۶۳:
۱- بر خلاف تعریف تشکلهای صنفی مادهی یک هدف تشکیل را تامین قسط اسلامی و در تامین این درک ضدانسانی و ضدکارگری و ماده ۲ در شرایط انتخاب شونده دیگر تاکید میکند اعتقاد و التزام عملی به اسلام و به ولایت فقیه و وفا داری به قانون اساسی.
۲- عدم وابستگی به گرایشها، احزاب و سازمانها.
این ۲ ماده یعنی حلقه به گوش شدن به مافیای ثروت و قدرت در اعمال کارگری که باعث میشود بخشی از کارگران مجبور به جاسوسی علیه بخش دیگر کارگران شوند که در طی ۳۵ سال گذشته هزاران نمونه از آنها دیده شده است.
ب- آئین نامه اجرایی قانون شوراهای اسلامی کار مصوب ۱۷ مهر ۱۳۶۴:
ماده ۲– شوراهای اسلامی کار دارای اساسنامه خواهند بود در چهارچوب قانون شوراها و آئیننامه مربوطه تنظیم و نباید مخالف با موازین اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد و پس از تایید شورای عالی کار و ثبت در وزارت کار و امور اجتماعی به اجرا در خواهد آمد. (این قوانین ضمن اینکه آزادی کارگران را به طور کامل سلب میکند و تمامی مطالبات صنفی و سیاسی کارگران را نادیده گرفته و تشکلهای آنها را وابسته به ایدئولوژی حاکمیت کرده است که باید تماما تحت سلطه و همجهت با حکومت باشند و تشکلهای کارگری برای ایجاد شدن خود باید از طرف بخش های مختلف حکومت (مانند وزارت کار و امور اجتماعی که بخشی از حکومت است اجازه بگیرد و ...) گزینش و تایید شوند در غیر این صورت حق انتخاب شدن، حق انتخاب کردن و حتی تشکلها حق تشکیل شدن را ندارند. کاملا مشخص است که کارگران در انتخاب شدن یا انتخاب کردن ذرهای آزادی ندارند، ما تعجب میکنیم طی ۳۵ سال گذشته چرا سازمان جهانی کار با توجه به عملکرد جمهوری اسلامی اجازه شرکت به خانهی کارگر به عنوان نمایندهی کارگران ایران داده است و یا چرا تحقیقی در این مورد به عمل نیاورده است؟
در همین حال قوانین جمهوری اسلامی ضمن اینکه تمامی آزادیهای کارگران را در مورد انتخاب کردن و یا انتخاب شدن و غیر سلب میکنند با رسالت و ذات مقاولهنامههای ۹۸ و ۸۷ کاملا در تناقض هستند. تحت چنین وابستگیهایی است که شورای عالی کار در تعیین دستمزد برای کارگران طی ۳۵ سال گذشته همیشه جانب کارفرمایان و دولت را که خود یک کارفرمای بزرگ است گرفته و همیشه سقف دستمزد کارگران را یک چهارم زیر خط فقر تعیین کرده است. (وزارت کار نماینده مستقیم دولت ضد کارگری می باشد.)
ج - ماده ۳ آئیننامهی انتخابات قانون شوراهای کار اسلامی مصوب ۳ تیر ماه ۱۳۶۴:
تشخیص (ایجاد تشکل) در شرکت های بزرگ دولتی و همچنین زمان تشکیل شوراهای کار با کسب نظر از دستگاه مربوطه به عهده شورای عالی کار میباشد.
به طوری که ملاحظه میشود تحت چنین قانونی ایجاد تشکل کارگری حتی به شکل وابستهاش در موسسات و مجتمعهای بزرگ صنعتی مانند بخش نفت، گاز، خودروسازی، معدن و ... منوط به کسب اجازه از کارفرماها شده است. با توجه به ماده ۳ مقاولهنامهی ۸۷ که میگوید کارگران حق دارند اساسنامه و آئیننامهی خود را تنظیم و نمایندگان خود را آزادانه انتخاب و عموم فعالیت خود را تنظیم و برنامهی عملی خود را اعلام دارند. در حالی که در قوانین ایران کارگران اجازه دخالت در قانون کار را ندارند. کارفرماها هرگز اجازهی تشکیل را ندادند و در عوض به وسیله بسیج و حراست مسلح که وابسته به سپاه و وزارت اطلاعات هستند در کارخانجات حکومت پلیسی - نظامی بر قرار کردند.
د- دستورالعمل مربوط به انتخاب نمایندگان کارگران مصوب ۶ اسفند ماه ۱۳۷۱:
ماده ۵: طبق شرایط نمایندگی هر واحد با ضوابط به عهدهی هیات نظارت مرکب از افراد زیر است:
۱- نماینده وزارت کار و امور اجتماعی (که همان دولت است)
۲- نماینده کارفرما
۳- یک نفر از کارگران با سواد که خودش کاندیدای نمایندگی نباشد.
به طوری که ملاحظه میفرمایید انتخاب شدن نمایندگان کارگران باید تحت نظارت نمایندهی دولت و نمایندهی کارفرما صورت بگیرد و ملاحظه میفرمایید که هیچ کدام از قوانین بیان شدهی جمهوری اسلامی هیچ رابطه با انتخاب شدن نمایندگان مستقل کارگری تعریف شده در مقاوله نامه ۹۸ ماده های ۱، ۲،۳، ۴ سازگاری ندارند، و صد در صد متناقض هستند.
و - آئیننامه چگونگی تشکیل انجمنهای صنفی مصوب ۱۳۷۶ توسط هیات وزیران:
اولا نصف بیشتر کارگران ایران که در کارگاههای زیر ده نفر کار میکنند مشمول داشتن تشکل و انتخابات نمیشوند. ثانیا مانند تمامی تشکلهای دستساز دولتی و فرمایشی ثبت و انحلال انجمنهای صنفی در فصل سوم مواد ۱۲، ۱۳، ۱۴ و ۱۵ مستلزم تائید وزارت کار یا دیگر نمایندهی حکومت میباشد، مخصوصا مواد ۱۹ و ۲۰ کل اجازهی فعالیت و ثبت آن را به عهده دولت گذاشته که ۱۰۰٪ خلاف مقاولهنامهی ۸۷ میباشد. و البته از همه اینها بدتر و ضدکارگریتر مرامنامه خانهی کارگر است. خانهی کارگر در مادهی یک بازوی مکمل جمهوری اسلامی و تلاش در جهت مصالح اسلام و انقلاب اسلامی و تامین نیازهای عمومی تعریف میشود،در مادهی ۳ استقرار نظام اقتصادی اسلامی و منطبق بر قانون اساسی را از وظایف خود بیان کرده است.
ماده ۴- تقویت هر چه بیشتر نهادهای جمهوری اسلامی و همکاری صمیمانه با آنها در جهت تحقق اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی می باشد. (نهادهایی که تماما دشمن کارگران هستند)
خانهی کارگر طبق مادهی ۱۰ احزاب در وزارت کشور به ثبت رسیده است. بنابراین یک تشکل حزبی است و از بودجهی حزبی برخوردار است و نمیتواند به اسم تشکل کارگری فعالیت کند. مثلا خانه کارگر و شعبههای ان در سراسر کشور در زمان انتخابات تبدیل به ستاد انتخاباتی رییسجمهور یا نمایندگان مجلس میشود. این نشان از حزبی بودن ابن تشکل ضدکارگری میباشد.
آیا کسانی که تحت چنین اوصاف و معیارهای حکومت جمهوری اسلامی انتصاب شدهاند و از چنین قوانین ضدکارگری تبعیت میکنند، میتوانند نمایندهی کارگران باشند؟ در حالی که تمامی تشکلهای مستقل کارگری زیر سلطهی این حکومت سرکوب میشوند و فعالین آنها در زندانها به سر میبرند یا تحت پیگرد شدید قرار دارند؟
۲۰ می ۲۰۱۴
رضا شهابی، عضوهیات مدیره و مسئول مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از زندان اوین
شاهرخ زمانی عضو سندیکای نقاشان از زندان گوهر دشت کرج
محمد جراحی عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری از زندان تبریز
**************
پیام شاهرخ زمانی و محمد جراحی به کارگران و مردم آزادیخواه
کارگران و دوستان انقلابی:
شنیدیم که تعدادی از تشکل ها در جهت حمایت از آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی اقدام به گسترش فعالیت های عملی طی روزهای آینده از ٢٨ می لغایت ٦ ژوئن می کنند و در این جهت فراخوانهای نیز صادر کردند و همچنن به روز ٢٠ ژوئن روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی در ایران نزدیک می شویم.
ما کارگران زندانی ضمن قدر دانی صمیمانه از تلاش و فعالیت گروها و تشکل ها که در جهت دفاع و حمایت از آزادی زندانیان کارگری و سیاسی قدم بر می دارند ، همرزمی خود را با فعالین سازمانده و شرکت کنندگان در این اعتراضات را اعلام می داریم ، و در این راستا از تمامی کارگران ، تشکل ها و مردم آزادیخواه در ایران و جهان می خواهیم در اعتراضات فوق با جدیت و گستردگی و متحدانه شرکت نمایند همچنین می خواهیم ضمن دفاع و حمایت از آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی در جهت پیوند زدن این مبارزات آزادیخواهانه با مبارزات طبقه کارگر اعتراض به شرکت دست نشاندگان سرمایه داری جمهوری اسلامی به عنوان نمایندگان کارگران ایران در نشست سالانه سازمان جهانی کار که هم اکنون در جریان است به صورت مستمر و متحدانه دست به اعتراضات گسترده بزنید.
همچنین از فعالین ، تشکل های کارگری و انقلابی و مردم آزادیخواه، می خواهیم ضمن اینکه خود را برای اعتراض در روز ٢٠ ژوئن به مناسبت روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی در ایران آماده می کنند اقدام به سازماندهی اعتراضات گسترده و متحدانه به اشکال مختلف نمایید.
کارگران ، فعالین کارگری تشکل ها و مردم آزادیخواه : در مبارزه و اعتراضات خود ما را همرزم و دوشا دوش خود بدانید هر چند ما در زندانهای جمهوری اسلامی اسیر و در مرکز خطر هستیم اما عمیقا» و از صمیم قلب خود را در کنار شما و همرزم شما می دانیم و از ژرفای وجود خود به شما عزیزان درود می فرستیم.
متحدانه برزمید، به امید روزی که طبقه کارگر سلطه سرمایه داری را در تمامی اشکالش نابود کند و آزادی ، برابری ، عدالت اقتصادی و اجتماعی را برای انسانها به ارمغان بیاورد.
شاهرخ زمانی کارگر زندانی در زندان گوهر دشت کرج
محمد جراحی کارگر زندانی در زندان مرکزی تبریز
۱۳۹۳/۳/٧
در پی موفقیت طبقه کارگر و مردم آزادیخواه به دنبال حمایت های گسترده داخلی و جهانی
شاهرخ زمانی پس از ۴۷ روز به اعتصاب غذای خود پایان داد.
ساعت ۱۱ قبل از ظهر امروز چهار شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۳ شاهرخ زمانی برای اولین بار پس از اینکه مادرش از بیمارستان مرخص شده بود با او تلفنی صحبت کرد و پس از سلام و علیک خانم زرین نجاتی (مادر شاهرخ زمانی) پیام تشکلهای کارگری و خانواده و دوستان شاهرخ را بر مبنای اینکه سلامتی تو برای ما از هر چیزی مهمتر است و ما می خواهیم که تو اعتصاب غذای خود را تمامی کنی، به شاهرخ رساند و شاهرخ ضمن تشکر و قدردانی از تمامی تشکل ها و دوستان قول داد که به زودی اعتصاب غذای خود را تمام خواهد کرد. هم چنین در ساعت ۱۲ ظهر امروز طی جلسهای که در زندان گوهردشت بین رئیس زندان و تعدادی از مسئولین داخلی زندان و مسئولین مربوط به زندانها با حضور شاهرخ زمانی تشکیل شده بود، در مذاکراتی که بین شاهرخ زمانی و مسئولان زندان به عمل آمد، مسئولان کتباً متعهد شدند که که طی امروز و فردا شاهرخ را به سالن ۱۲ بند ۴ که مخصوص زندانیان سیاسی است منتقل کنند، شاهرخ به دنبال درخواست دریافتی از جانب دوستان و خانوادهاش و توافق بدست آمده در ساعت ۱۲ ونیم ظهر امروز سوم اردیبهشت ۱۳۹۳ پس از ۴۷ روز اعتصاب غذای خود را به پایان رساند.
١٣٩٣/٢/٣
**************
بیانیه ٩٩
نبرد هنوز ادامه دارد!!!
حمایتها را گستردهتر ادامه دهیم!
جمهوری اسلامی در مقابل مقاومت شاهرخ زمانی و حمایتهای گسترده از وی که هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد برای تغییر جهت و تقلیل توان و متوقف کردن حمایتها مجبور به عقبنشینی شد اما با توجه به خصلت ذاتی حکومتهای ضد انسانی که نمیتوانند تابع رعایت حقوق انسانها و قوانین باشند، پس از عقبنشینی، دشمنی و ضدیت خود را با حقوق حقهی شاهرخ به صورت دیگری بروز داد. یعنی بهطور رسمی عقب نشینی کرده و شاهرخ زمانی را از تبعید غیرقانونی در زندان قزلحصار به زندان گوهردشت که خواست شاهرخ بود برگرداند اما همزمان در تاکتیک جدیدی به بهانههای مختلف جهت انتقامگیری اقدام به پروندهسازی مجدد علیه شاهرخ کرد، این بار به صورت غیررسمی و غیرمستقیم از طریق عوامل خود مانند مردانی رئیس زندان شکل جدیدی از آزار و اذیت را شروع کرده است.
دو پرونده جدید علیه شاهرخ ساخته اند یکی برای گزارشی با عنوان "گوهرشدت: اینجا مرگ هم ناله میکند" (این گزارش در اینترنت موجود است برای درک موضوع آن را بخوانید تا بدانید اگر کسی از جنایات جمهوری اسلامی حرفی بزند با او چگونه رفتار میشود) پرونده دوم به جهت شکایت رئیس زندان گوهردشت که نوشته است شاهرخ زمانی قابل کنترل نیست ساخته شده است. همچنین با دستور غیرقانونی مردانی شاهرخ را به سالن ۸ بند ۳ که محل نگهداری زندانیان غیرسیاسی است منتقل کردهاند. از این جهت دستور فوق مغایر با قانون است که مادهی مربوط به تفکیک جرائم توسط مردانی زیر پا گذاشته شده است. این ترفند شناخته شدهی جمهوری اسلامی است که وقتی مستقیما نمیتواند اعمال غیرقانونی خود را پیش ببرد به صورت غیرمستقیم و طرح توطئههای مختلف با عناوین عوامل خودسر و غیره اهداف ضدانسانی و جنایتکارانه را پیش میبرد. در مقابل چنین تاکتیکی تنها راه درست این است که با حمایتها و افشاگریهای دائمی و گسترده سران و مقامات عالیرتبهی جمهوری اسلامی که خود را پشت عوامل دون پایه پنهان میکنند هدف و طرف مقابل قرار داده و آنها را هر چه گستردهتر افشا کرده مشتشان را باز کنیم. بنا براین علیرغم اینکه مردانی و عواملی مانند او نباید بینصیب بماند بلکه باید توسط خود زندانیان سالن ۱۲، زندان به جهنمی برایش تبدیل شود، اما نوک اصلی حمله افشای کلیت نظام و سران عالی رتبه را هدف قرار دهد. بنابراین از هرجهت مسئولیت اذیت و آزار شاهرخ و دیگر زندانیان به عهده سران جمهوری اسلامی بخصوص قوه قضائیه، وزارت اطلاعات ، سازمان زندانها ، مجلس و صد البته به عهده حسن روحانی است، برای بشکست کشاندن طرح جدید جمهوری اسلامی اعلام می داریم نبرد هنوز ادامه دارد پس باید حمایتهای عملی و معنوی نیز با گستردگی ادامه یابد.
در این راستا از تمامی تشکلها، فعالین، احزاب، سازمانها و نهادهای داخلی و جهانی میخواهیم همچنان حمایتهای خود را از مقاومت شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان ادامه بدهند، به طور مشخص از فعالین و تشکل های داخل ایران که طی ۴۰ روز گذشته اعلام حمایت کردند میخواهیم همچنان ادامه بدهند و از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران هفت تپه میخواهیم با توجه به اینکه شاهرخ زمانی کارگر و عضو هیات موسس سندیکای کارگران نقاش و تزئینات تهران و حومه است ضمن اعلام حمایت از وی از روابط بین المللی کارگری خود درخواست حمایت از کارگران زندانی مخصوصا حمایت بیشتر از شاهرخ زمانی نموده از آنها بخواهید در روز کارگر اقدامات حمایتی لازم را به عمل آورند. همچنین با توجه به آماده بودن شرایط کنونی از آنها بخواهید طرح جلو گیری از شرکت تشکلهای وابسته به دولت در نشست سالانهی آی ال او که نزدیک است را آماده نمایند، همچنین از کارگران، فعالین و تشکلهای کارگری، دانشجویان، معلمان، زنان و جوانان و مردم آزادیخواه میخواهیم ضمن ادامهی مداوم و گستردهی حمایتهای خود، در مراسم روز کارگر در کنار بیان مطالبات مهم کارگران با اعلام و اقدامات عملی ممکن آزادی کارگران زندانی را به مطالبهی شاخصتری تبدیل کنند. از رادیوها، تلویزیونها و دیگر رسانههای گروهی میخواهیم مطالبهی شاهرخ و دیگر کارگران زندانی و زندانیان سیاسی را با گستردگی بیشتر از قبل مطرح نمایند. از احزاب، سازمانها و نهادهای داخلی و جهانی و فعالین سیاسی و کارگری میخواهیم ضمن برنامهریزی در جهت اعتراضات گسترده از جمله برنامهریزی و اجرای تظاهرات در مقابل سفارتخانههای جمهوری اسلامی اعتراضات مشترک با احزاب و تشکلهای دیگر کشورها را طرح و اجرا نمایند، همچنین در مراسم روز جهانی کارگر آزادی کارگران زندانی را شاخص نموده به عنوان شعار مشترک و عامل اتحاد عملهای بیشتر قرار بدهند و از طریق روابط مشترک با احزاب و سازمانها و تشکلهای کارگری کشورهای مختلف را جذب نموده در جهت حمایت از شاهرخ و بخصوص جهت فشار آوردن در آی ال او استفاده نمایند. بدون شک اگر همبستگی طبقاتی میان تشکلهای کارگری کشورهای مختلف گسترده و منسجم شود میتوانند دولتها را وادار کنند به جمهوری اسلامی نامه اعتراضی بنویسند یا آن را باز خواست کنند و یا از آن بخواهند در رابطه با کارگران زندانی و زندانیان سیاسی قوانین بینالمللی را رعایت کند. با توجه به اینکه سندیکاهای بسیاری ذهنیت لازم را برای اعتراض به حضور خانهی کارگر در آی ال او دارند، با اندکی تلاش میتوان اعتراضات کارسازی را در نشست آی ال او پیش برد.
هر چند در ۴۰ روز گذشته حمایتهای جهانی و داخلی زیادی کسب شده است، اما با توجه به ظرفیت بسیار بالای نیروهای کارگری و انقلابی می وان گفت هنوز تنها دهم توانایی دوستان و رفقا صرف شده است.
دوستان و رفقا:
در مبارزه با جمهوری اسلامی سنگر جدیدی باز شده است، شاهرخ می گوید:
" ... من جان خود را کف دست گرفته ام و با تمام وجود میایستم و شماها در ایران و جهان با کمک کردن به من میتوانید دلیل محکمی برای ممکن شدن پیروزی در جهت نجات نه تنها من بلکه بسیاری از زندانیان داشته باشید، من به پشتیبانی شما مقاومت میکنم، مبارزه جمعی، پیروزی به بار میآورد. وضعیت کنونی من میتواند عامل همبستگی و اتحاد بیشتر نیروها باشد. من به راه طبقه کارگر ایمان و به شما اعتماد دارم، شما نیز به من اعتماد کنید ، پیروزی از آن ماست در جهت ارتقاء اعتماد به نفس طبقه کارگر تا میتوانیم باید منسجم و استوار مبارزه کنیم ..."
تا پیروزی برای مقطع کنونی فاصله زیادی نماده است، اگر میخواهیم جمهوری اسلامی بیشتر عقب نیشنی کند، اگر میخواهیم پیروز شویم باید متحدانه، گسترده، سراسری و با استفاده از تمامی توان مبارزه کنیم.
باشد که همیشه رزممان پیروز شود.
۱۳۹۳/۱/۲۸
**************
بیانیه ٩۸
از حمایت های بیدریغ شما عزیزان تشکر می کنیم.
بدون شک به محض انتقال شاهرخ زمانی به گوهر دشت ما باید بیانیه تشکر و قدردانی را نوشته منتشر میکردیم، اما ما منتظر بودیم اول خود شاهرخ از این همه حمایتهای بیدریغ و جانانه قدردانی کند، ولی همه میدانید متاسفانه عوامل جمهوری اسلامی مانند مردانی رئیس زندان گوهردشت شرایطی را برای شاهرخ ایجاد کرده است که او لحظهای فرصت برای انجام وظیفه خود در جهت تشکر کردن بدست نیاورده است. در نتیجه ما در این مقطع حساس ضمن پوزش و عذرخواهی از تاخیر پیش آمده با تمام وجود و صمیمانه از تمامی تشکلها، فعالین، نهادها، جوانان، دانشجویان، زنان، معلمان و مردم آزادیخواه به جهت حمایتهایی که طی ۴۰ روز گذشته از مقاومت و مبارزات کارگر زندانی، شاهرخ زمانی به عمل آوردند تشکر میکنیم. البته در همین جا لازم است بگوییم نبرد جهت حمایت از شاهرخ هنوز به پایان نرسیده است چرا که دشمن شکل و سبک جدیدی از آزار و اذیت شاهرخ را شروع کرده است که باید این را نیز پاسخ درخور بدهیم. برای اینکه موضوع تشکر کردن با موضوع ادامه حمایتها در هم تنیده نشوند، " نبرد هنوز ادامه دارد" را به بیانیه دیگری موکول میکنیم.
طی ۴۰ روز گذشته تشکلها، نهادها و احزاب و فعالین بسیاری اعلام حمایت کردهاند، فهرست بسیار طولانی است، ما بخشی از آن را که با حمایتهای خود کاری کردند کارستان و چنان قدرت همبستگی از خود نشان دادند که جمهوری اسلامی از ترس گسترش لحظه به لحظه آن رسما عقبنشینی کرد و این تجربهای برای طبقهی کارگر و مردم آزادیخواه است که از فرزند مبارز خود با جان و دل حمایت کردند و البته او نیز جانانه ایستادگی کرد که هنوز استوار ایستاده است. ما اکنون از تمامی حمایتکنندگان از جمله هیات موسس سندیکای کارگران نقاش استان البرز، کارگران و فعالین کارگری سنندج، کمیتههای کارگری و دانشجویی، کانون مدافعان حقوق کارگر، اتحادیه آزاد کارگران ایران، کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، کمیتهی پیگیری ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، هیات موسس سندیکای کارگران نقاش و تزئینات تهران و حومه، سندیکای فلزکاران و کارگران مکانیک، دانشجویان تبریز، همچنین زندانیان سیاسی گوهردشت، محمد جراحی و آرش محمدی از زندان تبریز ، بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی از زندان اوین، کمیته دفاع از کارگران زندانی مهاباد، زندانیان اهلسنت در گوهردشت، دوستان نقی محمودی و جاوید هوتن کیان و فعالین بسیاری که حمایتهای عملی و معنوی به عمل آوردند تشکر می کنیم.
همچنین از رادیو ها و تلویزیونها، نشریات، سایتها، سازمانها، احزاب و گروهها که ضمن اعلام حمایت بیدریغ خبررسانی کرده حمایتهای زیادی را جلب نمودند، همین طور از دوستان و رفقای فعال در کمپین های حمایتی، کمپین بینالمللی دفاع از حقوق کارگران، رفقای داحک، فعالین نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ایران، فعالین حقوق بشر، فعالین عفو بین الملل، وکلا، روزنامهنگاران، نویسندگان و دانشجویان صمیمانه تشکر میکنیم. همچنین از فعالین سازمانی و منفرد که با استفاده از روابط خود با نهادهای جهانی و تشکلهای کارگری و احزاب دیگر کشورها استفاده کرده حمایتهای گستردهی جهانی را جلب کردند تشکر می کنیم. همین طور از سندیکاها و اتحادیههای فرانسه، سوئد، آمریکا، اسپانیا، ترکیه و سایر کشورها صمیمانه تشکر کرده و اعلام می کنیم اگر حمایتهای شما و مقاومت شاهرخ نبود هر گز جمهوری اسلامی عقب نشینی نمیکرد، در نتیجه اعتماد به نفسی که اکنون در فعالین و مبارزان راه آزادی ایجاد شده بدست نمیآمد.
دوستان و رفقا ما از طرف خود و شاهرخ زمانی با قلبی آکنده از مهر و محبت و با آرزوی همرزمی تا پیروزی نهایی تحت مبارزات گسترده و سراسری ضمن تشکر و قدردانی دستان شما را صمیمانه میفشاریم.
باشد که همیشه رزممان پیروز شود.
۱۳۹۳/۱/۲۸
**************
خبر فوری: شاهرخ زمانی را به بند سیاسی نبردهاند!
آخرین اخبار از وضعیت شاهرخ زمانی حاکی از آن است که ماموران زندان رجاییشهر کرج در یک اقدام غیرقانونی دیگر از انتقال وی به بند سیاسی خودداری کردهاند.
ساعت ۱۹ عصر امروز سهشنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۳، شاهرخ زمانی ابتدا به سالن ۱۲ زندان رجاییشهر کرج که مخصوص زندانیان سیاسی است منتقل شد اما تنها پس از نیم ساعت، مردانی رییس زندان با حضور در سالن ۱۲ با ذکر این عبارت که «من باید پوزهی شاهرخ زمانی را به خاک بمالم» دستور داده است که شاهرخ را به بند ۳ که مخصوص نگهداری زندانیان عادی و خطرناک است منتقل کنند.
رفقا و دوستان،
همانطور که اعمال فراقانونی و فشار مضاعف بر شاهرخ زمانی ادامه دارد، مبارزهی ما نیز بایستی ادامهدار باشد.
ما یک بار توانستیم با اتحاد عمل جمهوری اسلامی را وادار به یک قدم عقبنشینی کنیم پس این مساله باز هم ممکن است اتفاق بیفتد. بیایید با شعار «مبارزه همچنان ادامه دارد» به حمایت هر چه بیشتر از شاهرخ زمانی بپردازیم تا این جدیدترین توطئهی ماموران رژیم را در هم بشکنیم.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۹۳/۱/۲۶
**************
حمایت شما عزیزان به بار نشست
شاهرخ زمانی را به زندان رجاییشهر کرج برگرداندند!
درود بر کارگران ، درود بر تشکل های کارگری ، درود بر مردم آزادی خواه ، درود بر سندیکا ها و اتحادیه های کارگری ایران و جهان ، درود بر کمیته های کارگری و فعالین کارگری و درود بر تمامی انسان های شریفی که طی ۳۹ روز گذشته شاهرخ زمانی را تنها نگذاشتند و او را با همدلی حمایت های مادی و معنوی به پیروزی رسادند،
بدون شک حمایت های شما عزیزان باعث گردید تا مقاومت و اعتصاب شاهرخ زمانی بنتیجه برسد و تبعید غیر قانونی او به قزلحصار لغو گردد.
خبر دار شدیم روز قبل شاهرخ زمانی که به صورت غیر قانونی به زندان قزل حصار تبعید شده بود و در مقابل در اعتراض به تبعید غیر قانونی دست به اعتصاب غذا زده بود و می خواست تا او را به گوهر دشت بر گردانند ، مقاومت و اعتراض او و صد البته در نتیجه حمایت های بیدریغ شما عزیزان پیروز شد و شاهرخ را به گوهر دشت بر گرداندند.پس از بر گرداندن شاهرخ به گوهر دشت او اعتصاب غذای ۳۸ روزه خود را شکست.
ما ضمن تشکر و قدر دانی از تمامی حمایت کنندگان این پیروزی را به طبقه کارگر ایران و جهان تبریک می گوییم .
امید وارم با درس گرفتن از حمایت های فوق به اتحاد بیشتری دست بیابیم.
هیات موسس سندیکای کارگران نقاش استان البرز
۹۳/۱/۲۶
********************
پیام شاهرخ زمانی به مناسبت روز کارگر
روز همبستگی جهانی کارگران گرامی باد
مهمترین مقطع تاریخی برای ما کارگران روز اول ماه مه روز جهانی کارگر است و حال کارگران جهان و ایران یک سال دیگر کارگری را در بدترین وضعیت از لحاظ فقر و فلاکت ، شدت یابی استثمار، افزایش سرکوبها و البته در مقابل افزایش مقاومت و مبارزات کارگری در زوایای گوناگون را پشت سر نهاد.
این روز ها کارگران ایران و جهان در هر شرایطی که باشند خود را اماده برگزاری روز همبستگی جهانی خود می کنند.
و با کمال تاسف امسال سومین سال است که من روز جهانی کارگر را در زندان بسر خواهم برد چرا که آزادی اندک خود را به میمنت وجودی حمهوری اسلامی از دست دادم، اما با دلی پر جوش و خروش، با ایمانی آکنده از امید به پیروزی کارگران ایران و جهان و بر قراری دنیای بدون استثمار انسان از انسان فرا رسیدن روز جهانی کارگر و روز رزم و تلاش برای متحد و متشکل شدن را از پشت میله های زندان قزل حصار با صمیمانه ترین احساس انسانی به تمامی کارگران، فعالین و تشکل های کارگری گرامی باد می گویم، و دستان و قدم های کارگران مبارز را که دست به اعتراضات متحدانه و گسترده خواهند زد پیشاپیش بوسه باران می کنم.
دوستان و رفقا از تاریخ باید درس و عبرت گرفت و آنها را آویز گوش کرد، که "مردم متحد هرگز شکست نمی خورند"، "یکی برای همه، همه برای یکی" همچنین نباید فراموش کنیم درس مهم تاریخ خود را که "تنها راه نجات کارگران وحدت و تشکیلات است" طی سالها و دهه های گذشته دیده ایم که تفرقه و پراکندگی چه به روز طبقه کارگر ایران و جهان آورده است، همین این را باید آئینه عبرت تمام نما برای ساختن آینده خود قرار بدهیم.
من از زندان قزل حصار با قلبی آکنده از امید و شور و شوق و با ایمان به راه طبقه کارگر و اعتماد به فعالین و کارگران مبارز، بی صبرانه در انتظار اخبار اعتراضات گسترده و متحدانه کارگران ایران و جهان در روز جهانی کارگر هستم. در هر کجای از این جهان پر طلاطم و پر از ظلم و ستم که باشید دستان مهربانتان را از صمیم قلب می فشارم و می خواهم مرا در میدان نبرد میان کار و سرمایه دوشا دوش خود بدانید.
شاهرخ زمانی زندان قزل حصار
۱۳۹۳/۱/٢۳
********************
بیانیه ٩٧
بازجویی مجدد از شاهرخ زمانی و!!!
چرا شاهرخ زمانی به قزل حصار تبعید شده است؟
در کمال بی شرمی و برای چنگ و دندان نشان دادن به جنبش کارگران شاهرخ زمانی را روز شنبه ۱۳۹۳/۱/٢۳ به شعبه ٧ بازپرسی انقلاب کرج برده و او را تحت بازجویی قرار دادند، از او پرسیدند که چرا در رابطه با اعدام زندانیان در گوهردشت گزارش داده ای و نوشته ای که اینجا مرگ هم ناله میکند؟ شاهرخ در جواب گفته است من بعد از ٣٦ روز اعتصاب غذا در جهت اعتراض به تبعید غیرقانونی خود از گوهردشت به قزل حصار توان جواب گویی به سوالات شما را ندارم تنها میتوانم بگویم تمام این اتهامات دروغ و ساختگی است. من فقط پس از روشن شدن تکلیف تبعید غیرقانونی که به من تحمیل شده است و در حضور وکیلم به سوالات می توانم جواب بدهم.
ما ضمن محکوم کردن بازجوئی مجدد شاهرخ زمانی اعلام میداریم جمهوری اسلامی برای ایجاد انحراف در شرایط کنونی دست به این نمایش های مسخره می زند چرا که در مقا بل اعتراضات و مقاومت شاهرخ زمانی و حمایت های بی دریغی که تشکل ها،کارگران و مردم از شاهرخ به عمل آورده و می اورند می خواهد خلط مبحث کرده و راه گریزی برای مقابله با اعتراضات نسبت به اعمال غیرقانونی خود و مامورانش پیدا کند.
ما اعلام می داریم کارگران- فعالین کارگری-تشکل ها و نهادهای داخل و جهانی با توجه به حرکت های اخیر ادارات،سازمان ها و نهادهای دولتی مربوط به زندان ثابت میشود که مسیر مبارزه کنونی درست بوده و برای وادار کردن جمهوری اسلامی به عقب نشینی این مسیر را هرچه بیشتر باید ادامه داد-حمایت های گسترده ای شما از زندانیان سیاسی به خصوص کارگر زندانی شاهرخ زمانی نشان میدهد که سنگر مبارزه جدیدی باز شده و کارگران در این سنگر دست بالا را دارند و جمهوری اسلامی از روی ناامیدی تهدید میکند و چنگ و دندان نشان میدهد.
با استناد به اخباری که از درون زندان و ماموران کسب می شود ثابت میکند ماموران عالی رتبه و نهاد های مربوطه برای شکست دادن زندانیان مبارز سالن ١٢ گوهردشت جلسات متعدد و مخفی با برخی از زندانیان گوهردشت( زندانیان طرفدار جمهوری اسلامی) با ماموران عالی رتبه تشکیل میدادند و یکی از نتایج ان طومار درخواستی برنامه ریزی شده توسط آن ها برای بر هم زدن شورای زندانیان سالن ١٢ که یک مبارزه گروهی بوده و اعضا انتخابی ان عبارتند از خالد حردانی-سمکو خلقتی-و شاهرخ زمانی باعث شده بود زندان و کنترل غیرقانونی و ضد انسانی از دست ماموران اداره اطلاعات خارج شود.بی دلیل نیست که بیشتر امضا کنندگان طومار فوق همیشه در مرخصی به سر میبرند،این دستمزدی است که وزارت اطلاعات به همکارانش میدهد از نتایج جلسات مشترک آنها انتقال سمکو خلقتی به زندان اوین،شاهرخ زمانی به زندان قزل حصار و تنها ماندن نفر سوم شورای نمایندگان زندانیان خالد حردانی در گوهردشت است.
وزارت اطلاعات با همکاری زندانیان حامی جمهوری اسلامی در سالن ١٢ وقتی نتوانستند در رای گیری مهره های خود را به عنوان نماینده به زندانیان سیاسی تحمیل کنند ، انگاه در جلسات پنهانی برای شکست دادن مبارزه گروهی و متشکل زندانیان سالن ١٢ تصمیم گرفتند نمایندگان انها را به زندانهای مختلف پراکنده نمایند ، تا از این طریق بتوانند سنگر جدید ایجاد شده علیه ظلم و ستم و اعمال غیر قانونی و غیر انسانی را مغلوب نمایند ، این ثابت می کنند که انتقال شاهرخ زمانی و سمکو خلقتی یک انتقال ساده و شخصی نیست ، بلکه هدف دشمن به شکست کشاندن یک مبارزه متشکل است جهت کسب مطالبات دمکراتیک و ازادیخواهانه ای است که اکنون متولی کسب آن طبقه کارگر می باشد، بنا براین با توجه به این زاویه خاص این نبرد جزء مطالبات طبقه کارگر قرار گرفته و بطور غیر مستقیم بخش کوچکی از مبارزۀ میان کارگران و سرمایه داری قرار دارد، از این بابت است که شاهرخ زمانی با دقت بیشتر مقاومت می کند.
ما از تمامی فعالین، تشکل ها و کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان، جوانان و مردم آزادیخواه ایران و جهان می خواهیم همچنان به حمایت های بی دریغ خود از کارگر زندانی شاهرخ زمانی ادامه بدهند، و با نوشتن شکایت نامه، طومار، زدن تلفن به ادارات مربوطه، و بر گزاری اعتراضات جمعی وجلب حمایت های بیشتر و گسترده تر از روابط جهانی خود قدم های بزرگی بر دارند.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
١٣٩٣/١/٢۴
********************
اعمال ضد کارگری و غیر قانونی تا کی،
محاکمه و زندانی کردن کارگران را تمام کنید!!!
در اخبار اخیر شنیدم که پنج نفر از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری با نام های هادی تنوند ، جمال مینا شیری ، قاسم مصطفی پور، ابراهیم مصطفی پور و محمد کریمی را در شعبه اول دادگاه "انقلاب" مهاباد محاکمه کرده و به ١۵٦ ماه زندان محکوم کردند ، اتهام این کارگران شرکت در مجمع عمومی کمیته هماهنگی در کرج است عملی که نه تنها جرم نیست، بلکه حق قانونی و صد در صد همه کارگران و انسانها است و توسط نهاد های جهانی از جمله سازمان جهانی کار رسمیت قانونی و حکم اجرایی دارد همچنین توسط خود جمهوری اسلامی نیز اعلام پذیرش و امضا شده است و صد البته در کوره ده های عقب مانده ترین کشور های دنیا نیز پذیرفته شده و متشکل شدن آزادانه و مستقل کارگران به عنوان حق پایه ای و قانونی برسمیت شناخته شده است، اما در ایران کارگران اگر بخواهند متشکل شوند، بی شرمانه گرفتار شکنجه ، محاکمه و زندان می شوند.
من شاهرخ زمانی عضو سندیکای کارگران نقاش، زندانی در قزل حصار در حالی که ٣۵ روز است در اعتصاب غذا بسر می برم و ٢٢ کیلو وزن ازدست داده ام، ضمن محکوم کردن محاکمه کارگران مهاباد، می خواهم این کارگران را بدون هیچ قید و شرطی تبرئه کرده ، تمامی کارگران و زندانیان سیاسی را آزاد نموده و از تعقیب و دستگیری و محاکمه کارگران برای همیشه دست بر دارند، همچنین از تمامی کارگران ، تشکل ها ، نهاد ها ومردم ازادیخواه ایران و جهان می خواهم برای حمایت از کارگران بخصوص پنج کارگر نامبرده از هیچ اقدامی دریغ نکنند تا این کارگران ازادی خود را از دست ندهند .
شاهرخ زمانی زندان قزل حصار
١٣٩٣/١/٢٢
********************
آخرین خبر از وضعیت شاهرخ زمانی حاکی است!
۳٠ روز است در اعتصاب غذا بسر می برد .۲٠ کیلو گرم وزن او کم شده است . و در تاریخ ۱۳۹۳/۱/۱۵ از طرف مسئولین قزل حصار به او اعلام کردند باید به یک بند دیگر که در ان اطاق های بسیار کوچک وجود دارند برود از جمله در بند فوق در هر اطاق هفت و نیم متری ۱۲ نفر نگهداری می شوند و از هر جهت غیر اصولی و غیر بهداشتی است . شاهرخ در این مورد و در مورد مطالبه اصلی خود یعنی بر گرداند به گوهر دشت همچنان پا فشاری می کند.
همچنین لازم به اعلام است که آرش محمدی زندانی در تبریز در تاریخ ۱۳۹۳/۱/۱۴ به حمایت از شاهرخ زمانی اعلام اعتصاب غذا کرده است ما از او صمیمانه تشکر می کنیم و شاهرخ نیز اعلام تشکر کرده است.
۱۳۹۳/۱/۱۵
********************
آخرین خبر:
شاهرخ زمانی هجدهمین روز اعتصاب غذا را پشت سر گذاشت !!!
با دستور غیر قانونی وزارت اطلاعات ماموران در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۲٠ شاهرخ زمانی را به بهانه بردن به دادگاه بدون هیچ گونه وسایل از زندان گوهر دشت به زندان قزل حصار منتقل کردند و در زندان قزل حصار تحت نظارت ماموران وزارت اطلاعات او را ۸ روز در سلول انفرادی نگهداشتند و بدنبال اعتراضات مداوم شاهرخ در ۱۳۹۲/۱۲/۲۸ او را به بند عمومی انتقال دادند و به دلیل اینکه بر اثر اعتصاب غذا دچار ضعف شده بود با مساعدت ماموران بند پرسنل سازمان زندانها به بهداری انتقال داده شده و یک روز زیر سرم قرار داشت.
شاهرخ موقع خروج از سالن ۱۲ زندان گوهر دشت به بقیه زندانیان سیاسی در سال ۱۲ گفته بود در صورتی که هر موضوع غیر عادی پیش بیاید من اعتصاب غذای خود را ادامه خواهم داد( لازم به ذکر است که سه روز قبل از انتقال او به زندان قزل حصار شاهرخ با تعدادی از زندانیان سالن ۱۲ به حمایت از اعتراضات دراویش در اعتصاب غذا به سر می بردند و روز چهارم که باید اعتصاب غذا تمام می شد شاهرخ را به قزل حصار انتقال دادند) او بدون اتمام اعتصاب قبلی این بار برای اعتراض به انتقال غیر قانونی خود اعتصاب غذا را ادامه داد و ۱۴ روز است که در زندان قزل حصار در اعتصاب غذا به سر می برد. و هجدهمین روز اعتصاب خود را پشت سر گذاشته است .شاهرخ اعلام کرده است تا زمانی که او را به سالن ۱۲ زندان گوهردشت بر نگردانند به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد.
شاهرخ زمانی بر اثر اعتصاب غذا ۱۴ کیلو گرم وزنش کم شده است.
هنگامی که او را به قزل حصار انتقال دادند چون انتقال او غیر قانونی بود و هیچ دستور قضائی وجود نداشت مسئولین زندان قزل حصار از تحویل او به مدت چهار ساعت سر باز زدند اما بالاخره با تهدید و فشار مسئولین اداره اطلاعات ماموران سازمان زندانها مستقر در قزل حصار مجبور به پذیرفتن او شدند. گفته می شود که شاهرخ از رفتار بر خی از ماموران زندان که به عنوان پرسنل سازمان زندان ها قراردارند رضایت دارد و اعلام کرده است که بیشتر ماموران مربوط به سازمان زندانها در قزل حصار با او رفتار محترمانه ای دارند در حالی که تحت فشار های مسئولین وزارت اطلاعات که مصداق بارز جنایت کاران هستند ، قرار گرفته اند وماموران وزارت اطلاعات باعث می شوند بقیه نتوانند وظایف قانونی خود را انجام بدهند. در این راستا ما از ماموران سازمان زندانها مستقر در زندان قزل حصار تشکر می کنیم.
برخی از دوستان ، رفقا و فعالین کارگری به صورت غیر رسمی از ما خواسته اند که به شاهرخ اعلام کنیم برای نجات جان خود از خطرات احتمالی اعتصاب غذا ، اعتصاب خود را به پایان برساند ، لازم به ذکر است که ما هنوز نتوانستیم این درخواست را به او برسانیم.
شاهرخ طی ۱۴ روز اخیر در زندان گوهر دشت ۵ نامه اعتراضی به مسئولین داده است که هنوز به هیچ کدام جواب داده نشده است ، در زندان قزل حصار در یک بند ۲٠٠ زندانی نگهداری می شوند که طی هر ۲۴ ساعت فقط نیم ساعت آبگرم برای شستشو و نظافت وجود دارد در این سالن حفظ سلامتی بشدت درخطر است .
متعاقبا" اخبار جدید به اطلاع خواهد رسید .
۱۳۹۲/۱/۴
********************
بیانیه ۹٦
شاهرخ زمانی بر اثر اعتصاب غذا زیر سرم است!!!
اذیت و آزار شاهرخ زمانی توسط شکنجه گران وزارت اطلاعات در هماهنگی با مسئولین قوه قضائیه و سازمان زندانها شدیدا" ادامه دارد، ماموران عالی رتبه برای خفه کردن صدای اعتراضی زندانیان کارگری و سیاسی و در جهت انتقام گیری از مبارزات زندانیان که در یک مورد با همکاری های خود با زندانیان دراویش باعث شدند، جمهوری اسلامی نتواند خواسته های خود را به راحتی به دراویش زندانی تحمیل کند، اتحاد زندانیان سیاسی و کارگری با دراویش باعث شکست بسیاری از برنامه های وزارت اطلاعات شد ، اکنون ماموران عالی رتبه تصمیم دارند، افرادی را که فعالیت شان در زنده شدن و گسترش اعتراضات و شکایات زندانیان تاثیر گذار بوده است ، ضمن جدا کردنشان از بقیه زندانیان سیاسی آنها را به اشکال مختلف تنبیه کنند.به دنبال چنین تصمیمی بود که شاهرخ زمانی را در تاریخ ۱۳۹٢/١٢/٢٠ به بهانه دادگاه از سالن ١٢ خارج کرده به سلول انفرادی در زندان قزل حصار منتقل کردند،( مبارزه متحدانه زندانیان باعث شده است که ماموران نتوانند بدون اعلام دلیل و محل خاص زندانیان را از سالن دوازده خارج کنند.) شاهرخ قیل از انتقال به قزل حصار در حمایت از اعتراضات دراویش همراه با تعدادی از زندانیان سیاسی سه روز در اعتصاب غذا بسر می برد. و به محض انتقال به زندان قزل حصار این بار در جهت اعتراض به انتقال خود اعتصاب غذا را ادامه داد، او ٨ روز در سلول انفرادی به سر برده و دو روز پیش به عمومی انتقال یافته و امروز بخاطر ضعف جسمانی زیر سرم قرار دارد.
مردم با هر گونه مشکلاتی که دارند و بخصوص در جهت مخالفت با جمهوری اسلامی( که تلاش دارد از بر گزاری مراسم های نوروزی جلو گیری کند یا در مقابل آن سنگ اندازی نماید) مشغول تهیه مقدمات و برگزاری مراسم های عید نوروز هستند، جنایات کاران جمهوری اسلامی فرصتی بدست آورده اند، تا ضمن عملی کردن برنامه های سازمانیافته خود در جهت سرکوب مردم، فعالین کارگری و سیاسی و بخصوص زندانیان سیاسی از مردم به خاطرحمایت های که از مبارزات کارگران ، زنان ، دانشجویان و مبارزات مختلف علیه جمهوری اسلامی و برگزاری مراسم های عید، همچنین حمایت های که از مبارزات اخیر دراویش انجام دادند، انتقام بگیرد. گوشه ای از این انتقام گیری به دلیل پیش برد مبارزات در زندان گوهر دشت و حمایت های شاهرخ از روز جهانی زن ، مبارزات کارگران در کارخانجات ، حمایت از اعتصابات ، دادن گزارش ها ، نوشتن شکایات ، ... و حمایت از مبارزه دروایش نصیب شاهرخ شده است. ماموران جمهوری اسلامی خانواده و دوستان شاهرخ را تحت فشار و تهدید قرارداده اند، چنان که آنها نمی توانند تلفن های خود را جواب بدهند، یا بیشتر شان تلفن های خود را خاموش کرده اند.
ما با توجه به شرایط خاصی که در جریان است از تمامی دوستان و رفقا که از کانالها و روش های خاص خود اخباری از شاهرخ بدست می اوردند و به طور مستقل پخش می کردند که البته بسیار به جا و خوب بود ، می خواهیم بنا به اخباری که در دست داریم ( اخباری دریافت کردیم که جمهوری اسلامی قصد پخش اخبار ساختگی در رابطه با زندانیان سیاسی بخصوص شاهرخ دارد.) از توزیع هر گونه خبر غیر موثق تا اطلاع ثانوی خود داری کرده و قبل از توزیع با ما در میان بگذارند تا با اطمینان بیشتری ، متحدانه و گسترده تر اقدام نماییم.
لازم است در رابطه با تئوری و تز خاصی که قدمت تاریخی دارد و این روزها علیه شاهرخ به کار برده می شود توضیحی داده شود، برخی از دوستان البته از روی دلسوزی و محبت می گویند اذیت و آزار و شکنجه های که توسط ماموران علیه شاهرخ بکار برده می شود، تقصیر خود شاهرخ است، آنها می گویند اگر ساکت باشد، اگر کمتر حرف بزند، کمتر اعتراض کند ، یا از ماموران ، دادگاه ها شکایت نکند و مانند بسیاری از زندانیان دستورات و قوانین را قبول نماید، آنها نیز او را اذیت و شکنجه نخواهند کرد، بنا براین راحتتر محکومیتش تمام می شود.بسیاری از این دوستان بنا به چنین دلایلی حاضر نیستند از شاهرخ دفاع و یا حمایت کنند، هر چند می تواند، این گفته ها از روی دل سوزی و با نیت خیر باشد، اما دقیقا" هم جهت با خواست و نیاز جمهوری اسلامی است. حاصل چنین تئوری و تبلیغات، محکوم کردن شکنجه شونده و حمایت از شکنجه گر است ،حتی بسیاری از این دوستان با ژست های ازادیخواهانه اعلام می کنند، با اعدام هر مجرمی مخالف هستیم. ولی از شاهرخ می خواهند سکوت پیشه کند. جواب شاهرخ به این دوستان چنین است :
"البته که اگر نصایح شما دوستان را به کار ببندم می توانم خیلی زود آزاد شوم و مثلا" آقای چوخ بخت یار باشم، اما با آگاهی طبقاتی که کسب کردم چه کنم؟
١- دوستان با تکیه به تئوری که از من می خواهید سکوت کنم، می توان گفت ، اگر مردم و انقلابیون المان و کل اروپا و کل جهان در مقابل نازی ها و فاشیست ها تابع قانون می شدند و اعتراض و مبارزه نمی کردند بدون شک کشته نمی شدند، آن وقت سر نوشت نازی ها چه می شد؟ بنظر شما کشته شده ها مقصرند یا نازی ها؟
٢- اگر زندانیان دهه شصت تواب می شدند بدون شک قتل عام نمی شدند، اکنون به نظر شما افرادی که در کشتار های دهه شصت قتل عام شدند مقصرند یا جمهوری اسلامی؟
٣- اگر کارگران هفت تپه و یا کارگران شرکت واحد اعتصاب نمی کردند، بدون شک هفتصد نفر از انها طی یک شب دستگیر نمی شدند ، بنظر شما کارگرانی که دستگیر شدند مقصرند یا دولت جمهوری اسلامی که انها را دستگیر کرده است؟
٤- اگر کارگران خاتون آباد، یا کارگران معدنی در آفریقا دست به اعتصاب و اعتراض نمی زدند بدون شک به گلوله بسته نمی شدند ، به نظر شما کارگران که اعتراض کردند مقصر هستند، یا کسانی که دستور تیر اندازی دادند؟
۵- اگر رضا شهابی ، بهنام ابراهیم زاده ، محمد جراحی ، پدرام نصرالهی ، کارگران معدن چادرملو، کارگران پلی اکریل، کارگران پترو شیمی، کارگران نساجی ها، کارگران خودرو سازیها ، کارگران عضو سندیکا ها، کارگران عضو کمیته پیگیری ...، کارگران عضو کمیته هماهنگی ...، کارگران عضو اتحادیه ازاد کارگران و ... تابع قانون باشند و اعتراض نکنند بدون شک دستگیر نمی شوند ، به نظر شما این کارگران که در مقابل اعتراضات خود دستگیر می شوند مقصرند یا جمهوری اسلامی که آنها را دستگیر می کند؟
٦- من اعلام می کنم که حق با شماست که اگر من سکوت کنم ، اعتراض نکنم، شکایت نکنم و حق خودم و دیگر انسانها را طلب نکنم با هم نوعانم متحدانه مبارزه نکنم خیلی زود آزاد می شوم ، اگر در سالهای قبل از دستگیری فعالیت نمی کردم دستگیر نمی شدم ، اگر در نوجوانی وارد مبارزات آزادیخواهانه نمی شدم، بدون شک آگاهی طبقاتی کسب نمی کردم و بدون شک وارد مبارزات طبقاتی نمی شدم و اگر وارد مبارزات طبقاتی نمی شدم بدون شک شاهرخ امروزی نبودم و اگر این چنین نبودم یا یک فرد تابع ظلم می شدم و یا وارد حکومت اسلامی شده به ظالم تبدیل شده و امروز دارای مقام و رتبه و ثروتی گزاف بودم. حال شما بگوید کدام شاهرخ را قبول دارید؟ شاهرخی که ظالم باشد ، شاهرخی که تابع ظلم باشد یا شاهرخی که جان خود را در کف دست گرفته در راه مبارزه طبقاتی با دشمن طبقاتی کارگران در نبرد باشد؟ از کدام دفاع می کنید؟
اگر قرار است هر مبارزی پس از زندانی شدن ساکت شود یعنی تابع فلسفه وجودی زندان شده است بنا براین دشمن از ساختن زندان به خواسته اش رسیده است ،به نظر من اگر قرار است کسی مبارزه را شروع کند و با زندانی شدن سکوت پیشه کند یا تابع چهارچوبی شود که زندانبان مقرر کرده است بهتر است هرگز مبارزه را شروع نکند ، در این رابطه نظر شما چیست؟"
هر کس به اندازه ایمانی که به طبقه کارگر دارد و به اندازه ای که آگاهی طبقاتی دارد مبارزه و اعتراض می کند و بدون شک به اندازه مبارزاتش هزینه می دهد. شاهرخ به اندازه وفاداریش و به اندازه آگاهی طبقاتیش در هر جاییکه باشد ، مبارزه می کند ،حالا ما نیز باید با میزان مبارزات و سطح آگاهی طبقاتی و ایمانی که به مبارزه طبقاتی داریم به دفاع از شاهرخ، رضا ، بهنام، محمد ، پدرام ، ... و دیگر کارگران زندانی به پا خیزیم. یا با تئوری های این چنینی از وظایف طبقاتی خود شانه خالی کنیم .
تئوری دوستان فوق همان تئوری بقاء در زمان شاه یا تایید کننده سیستم تواب سازی جمهوری اسلامی است که به عنوان بخش جانبی توجیهات جمهوری اسلامی در کشتار و قتل عام زندانیان بیان می شود، جمهوری اسلامی از زمان تولدش می گوید، اگر تابع قانون من باشید رافت اسلامی شامل حالتان خواهد شد، در غیر این صورت کشته خواهید شد.
ما ضمن رد تئوری و تبلیغات سکوت در مقابل ستم ، اعمال سرکوب گرانه دستگاههای مختلف جمهوری اسلامی را محکوم می کنیم و از تمامی مردم آزادی خواه ، کارگران، فعالین کارگری ، انقلابیون ، زنان ، معلمان ، دانشجویان و جوانان و همچنین از دراویش می خواهیم از هر طریق ممکن برای آزادی کارگران و زندانیان سیاسی بخصوص در مقطع کنونی از شاهرخ زمانی دفاع کرده و دست به اعتراض بزنند و در ایام عید و در دید و بازدید های فامیلی و دوستانه خود ضمن پخش گسترده اخبار مبارزاتی کارگران و زندانیان به بحث پرداخته و پیشنهادات خود را برای جمع های موجود ارایه کنند، این زمان فرصت خوبی برای حمایت از زندانیان و یافتن راه های بهتر و بیشتر در جهت مبارزه و دفاع از آنها است.
۱۳۹۲/۱۲/۲۹
********************
بیانیه ۹۵
شاهرخ زمانی هیچ اطلاعی در دست نیست
از روز سهشنبه ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۲ که شاهرخ زمانی را از زندان رجاییشهر کرج خارج کردهاند دیگر هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست.
در حالی که ماموران در زندان به وی گفته بودند که او را به زندان قزلحصار منتقل میکنند اما وی تا به حال هیچگونه تماسی با خانواده خود نداشته است. طی پیگیریهای خانوادهی وی مسولان زندان قزلحصار کرج گفته بودند که وی تماس گرفته و روزهای ملاقات را به خانوادهاش خواهد گفت که این مساله هم تاکنون محقق نشده است.
تمامی این مسایل نگرانیها را از وضعیت وی بسیار افزایش داده و در واقع میتوان گفتم از ۲۰ اسفند تاکنون هیچ کس هیچ خبری از شاهرخ ندارد.
در مقابل این اقدامات غیرقانونی و ضدانسانی جمهوری اسلامی علیه این فعال کارگری زندانی و سایر کارگران و زندانیان سیاسی بایستی به طور متحدانه وارد عمل شد. عید نوروز یکی از بهترین فرصتهایی است که در آن بتوان ضمن مراسم سال نو از زندانیان نیز حمایت کرد. به خصوص فعالین داخل کشور با دیدار از خانوادهی رنجدیدهی زندانیان میتوانند مرهمی بر دردهای آنها بوده و با اطلاع از کم و کاستیهای آنان برای کمکهای بیشتر در آینده برنامهریزی کنند.
ما از تمامی فعالین کارگری، سیاسی و حقوق بشری، جوانان و زنان انقلابی میخواهیم تا در مقابل این «عیدی» جنایتکارانهی جمهوری اسلامی به خانوادهی شاهرخ زمانی با حمایت عملی از این خانواده آنها را نیز در شادی عید سهیم کنند.
۱۳۹۲/۱۲/۲۸
********************
بیانیه ۹۴
شاهرخ زمانی به اداره اطلاعات احضار شد!!!
امروز چهار شنبه ۱۳۹۲/١٢/١۴ شاهرخ زمانی را ساعت ١٠ صبح برای بازجویی غیر قانونی به اداره اطلاعات شعبه مستقر در زندان گوهر دشت بردند. او را به بهانه اینکه بیانیه ای داده ای تحت بازجوی قرار دادند اما کاملا" مشخص بود که این موضوع یک بهانه است برای ادامه نقشه و برنامه ای که چندین ماه است علیه زندانیان سالن ١٢ بطور منظم شروع کردند تا زندانیان سیاسی این سالن را مجبور به سکوت کنند تا این زندانیان در جهت کسب حقوق قانونی خود اقدامی نکنند ویا بر علیه ماموران ومسئولین زندان ، قوه قضائیه و اداره اطلاعات شکایت نکنند که این ماموران و مسئولین از جمله سلیمانی، دولت ابادی ، مردانی، بحرینی و ... هر چه علیه زندانیان جنایت کردند یا زندانیانی مانند کرمی خیر آبادی و افشین اصانلو و... زیر شکنجه و ضرب و شتم ماموران کشته شدند یا مانند لقمان مرادی دچار خونریزی معده شد ویا مانند نامق محمودی چشمانش نا بینا شد ه و... کسی صدایش در نیاید.
جنایت کاران عضو نهاد های نامبرده اعمال جنایت کارانه خود را که با برنامه ریزی منظم و سیستماتیک دستور سران عالی رتبه نظام است هر روز شدید تر می کنند، شکنجه و ضرب و شتم و اعمال غیر قانونی دخالت های ادراه اطلاعات در امور زندانیان پس از صدور حکم ، وهمچنین عدم رعایت قوانین از طرف مسئولین وماموران زندان از جمله ندادن لوازم بهداشتی ، کمبود ونامناسب بودن مواد غذایی ، نبود آبگرم ، نبود گرمایش ، کمی هواخوری ، نبود ملاقات های حضوری، در دسترس نبودن تلفن ، عدم رسیدگی به موقع به پرونده برخی از زندانیان ، حمله گاه و بی گاه گارد به داخل سالن و تخریب و دزدیدن اموال زندانیان ، اعمال فشار در مورد پوشاندن لباس زندان ، نبردن به موقع بیماران به بهداری یا بیمارستان، نصب و شدید تر کردن امواج پارازیت در اطراف سالن ١٢ ، تخریب و بستن کتابخانه سالن ١٢ و دها مورد اعمال غیر قانونی که به عمد و برنامه ریزی شده علیه زندانیان توسط عوامل ادراه اطلاعات ، قوه قضائیه و سازمان زندانها صورت می گیرد در مقابل چند ماه است که زندانیان برای کسب حقوق خود و مقاومت در برابر این اعمال غیر قانونی و ضد انسانی یک دست تصمیم به احقاق حق خود کردند و از طریق شکایت یا اعتصاب غذا و راه های دیگر صدای مظلومیت خود را به گوش انسانهای آزادیخواه ایران و جهان رساندند ، و حال که ماموران نتوانستند باب میل خود و اربابانشان زندانیان را وادار به سکوت کنند هر روز با یک بهانه ای زندانیان فعال را به بازجویی یا انتقال به انفرادی یا با ساختن پروده های دروغین به دادگاه و یا به محل های نا معلوم ( زندانهای مخفی ) می کشانند تا شاید صدای زندانیان را خفه کنند ، در این جهت است که طی هفته های گذشته شاهرخ زمانی و رسول بداغی را به انفرادی بردند ، سمکو خلقتی را به انفرادی برده و سپس به زندان اوین منتقل کردند و همچنین لقمان مرادی را مورد ضرب و شتم قراردادند و اکنون شاهرخ زمانی را به بهانه صدور بیانیه به باز جویی کشاندند.همه این حرکت ها توسط ماموران جمهوری اسلامی برای پنهان کردن جنایات و اعمال غیر قانونی خود و ترساندن زندانیان صورت می گیرد .
شاهرخ زمانی در مقابل تهمت های مامور اداره اطلاعات که ادعا کرده است تو(شاهرخ) بیانیه صادر کرده ای در جواب گفته است :
مرا بیگاه دستگیر کردید ، مدام شکنجه کردید و در دادگاه غیر قانونی و بدون دلیل و تحت پرونده بدون مدرک توسط یک قاضی که خودش اعتراف کرده هیچ اختیاری ندارد بلکه به او دستور داده بودند و او فقط دستور را اطاعت کرده است به ١١ سال محکوم کردید و باز دست از سرم بر نداشتید در تبریز پرونده دروغین دیگری علیه من ساختید و دوباره 6 ماه دیگر زندان دادید و بیش از دو سال است آزادی مرا سلب کردید از زندانی به زندان دیگر در حالی که هیچ حکمی در این رابطه وجود نداشت به صورت غیر قانونی تبعید کردید و اکنون هم به صورت غیر قانونی در این زندان تبعیدی هستم و با این کار تان باعث آزار و شکنجه خانواده من هم می شوید و هر گونه که می خواهید غیر قانونی ظلم می کنید و طلب کار هستید که از حق و حقوق خودم دفاع نکنم و در مقابل اعمال ضد انسانی و غیر قانونی شما مانند گوسفند سکوت کنم و شما با دستگاه های پارازیت همه زندانیان را دچار بیماری کنید ، زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار بدهید ، سویای حیوانی بخورد ما بدهید، هواخوری که حق قانونی هر زندانی است حذف کنید ، ما را در سالن سرد دچار بیمارهای مختلف کنید ، بهداشت نداشته باشیم ، ملاقات نداشته باشیم ، کتاب خانه نداشته باشیم و... وبعد بیائیم از این همه اعمال غیر قانونی و ضد انسانی شما قدر دانی و تشکر کنیم؟ واقعا" خجالت دارد.
اولا" من تا حالا هیچ بیانیه ای صادر نکردم و زیر هیچ بیانیه ای را امضا نکردم همه این حرفهای که می زنید چرت و پرت است ، همان طوریکه پرونده مسخره ای برایم ساختید دوباره دنبال بهانه هستید که تسکینی برای بیماری خود پیدا کنید ، هر چند که اطمینانی به شما وجود ندارد که حرف حقیقت را بشنوید ولی با این حال من اعلام می کنم من هیچ بیانیه صادر نکردم ولی طبق قانون از نهاد های قانونی داخلی و جهانی خواستم و باز هم خواهم خواست که مظلومیت مرا و بقیه زندانیان را بشنوند و در مقابل این همه ظلم و ستم سکوت نکنند و به ما برای کسب حقوق قانونی خود کمک کنند، اگر شما از حرف و اعمال قانونی ناراحت می شوید تقصیر من نیست این مشکل در تربیت و ذات شما است شما باید خودتان را اصلاح کنید . به هر صورت هر حرفی که گفتم یا نامه ای که نوشتم همه انها طبق قوانین داخلی و جهانی است که همه آنها را جمهوری اسلامی پذیرفته و زیر همه ای انها را امضا کرده است بنا براین هیچ تقصیری بر گردن من نیست بلکه باید جمهوری اسلامی جواب گو باشد که چرا تعهدات خود را در مورد قوانینی که پذیرفته و زیر انها را امضا کرده رعایت نمی کند من نباید اینجا به خاطر عدم رعایت قوانین توسط جمهوری اسلامی باز جویی شوم بلکه خود شما و دادگاهای شما به عنوان نمایندگان متخلف جمهوری اسلامی باز جویی و محاکمه شوید. اگر شما دلیل یا مدرک برای اتهامات وارده بر من دارید دادگاه صالحه که دارای هیات منصفه و علنی که خبر نگاران و مردم حق حضور داشته باشند تشکیل بدهید و مرا محاکمه کنید اگر چنین شرایطی را نپذیرید مشخص است که ریگ در کفش کیست؟ من تا به امروز هر نامه ای که برای نهاد های حقوق بشری داخلی یا جهانی نوشتم قبل از ان نمونه های از انها را برای دادگاه مربوطه و نهاد های دولتی نوشته ام ولی هیچ کدام را جواب ندادند ، و بدون شک شما از پرونده من خبر دارید و نامه های مرا روی پرونده دیده اید بنا براین و با توجه به اینکه شما از همه ی نامه ها و شکایت نامه ها و لایحه های من خبر دارید و باز چنین تهمت نا راوی را به من وارد می کنید، دیگر چیزی برای گفتن باقی نمی ماند، در نهایت باید بگویم هر نامه ای که نمونه اش روی پرونده من است متعلق به من است و هر نامه ای که نمونه ان در پرونده نیست تهمت نا روایی است که من هر گز نمی پذیرم .
طبق شنیده ها شاهرخ زمانی حرفهای خود را می گفت و مامور اداره اطلاعات هم زمان به داد و بی داد می پرداخت ، شاهرخ هیچ اتهامی را نپذیرفته و هیچ برگه را امضا نکرده است.
ما این احضار غیر قانونی را محکوم می کنیم و از تمامی نهاد های داخلی و جهانی مدافع حقوق انسان ها می خواهیم برای کمک به زندانیان سیاسی بخصوص زندانیان سالن ١٢ اقدام به حرکت ها و حمایت های عملی و معنوی بیشتر و کارآ تری نمایند ، چون زندانیان سالن ١٢ برای حقوق حقه خود همچنان مقاومت می کنند اما اگر پشتیبانی لازم از مقاومت انها صورت نگیرد جمهوری اسلامی تابع قانون نخواهد شد در آن صورت زندانیان در خطر دائمی بسر می برند .
پیش به سوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر
پیش به سوی اعتراضات گستردهتر با شعار
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳۹۲/١٢/١۴
www.chzamani.blogspot.com
freeshahrookh@gmail.com
برای مطالعۀ اطلاعیه های قبلی
اینجا کلیک کنید.